حجاج ترکستان، راه‌ها و دشواری‌ها

نوع مقاله : از نگاهی دیگر

نویسنده

موضوعات


ترکستان، منطقه جغرافیایی بسیار وسیعی است در ماوراء النهرِ کهن، که اخیراً با نام «آسیای میانه» شناخته می‌شود و عبارت از کشورهای ازبکستان، ترکمنستان، قرقیزستان، قزاقستان، ایالت اویغور چین و تاتارستان روسیه است. مسلمانان این منطقه علاقه فراوان به انجام فریضه حج داشته و به آن با دیده بسیار احترام‌آمیز می‌نگریستند و مقید به انجام آن بودند. این سفر به دلیل مخاطره‌آمیزی راه و طولانی بودن آن، چنان اهمیتی داشت که اگر کسی به سلامت بر می‌گشت، او را یک قهرمان می‌خواندند!
مسلمانان ترکستان دشواری‌های فراوانی به لحاظ طی مسیر برای انجام حج داشتند. این مسلمانان که با دولت عثمانی در ارتباط بودند، معمولًا تلاش می‌کردند مسیر حج خود را از راه استانبول قرار دهند و در آنجا مورد احترام سلاطین عثمانی و کارگزاران آن دولت قرار می‌گرفتند. پیش از آن هم این حجاج در جریان طی مسیر مورد احترام مسلمانان و امیران حاکم در شهرها و روستاهای طول راه بودند.
بیشتر این جماعت، قادر به برداشتن پول برای مخارج راه نبودند؛ زیرا به قدری هزینه بالا بود که امکان آن وجود نداشت. به همین دلیل اولًا درویشانه سفر

ص: 175
می‌کردند و ثانیاً مورد حمایت سایر مسلمانان بودند.
در باره حج‌گزاری مسلمانان ترکستان، تا کنون تحقیق مستقلی صورت نگرفته و تنها آگاهی‌های پراکنده‌ای در دست است. در این مقاله تلاش شده است:
اولًا، پرده از روی برخی از مشکلات حجاج ماوراء النهر برداشته شده و در قدم نخست مسیرهایی که آنان برای رسیدن به حج طی می‌کردند، شناسانده شود.
ثانیاً، کوشش شده است که روابط حجاج ترکستان با دولت عثمانی و حمایت‌های این دولت از آنان، بر اساس اسناد موجود در بایگانی‌های عثمانی مورد بازبینی قرار گیرد.
بخشی از این اسناد، فرامینی است که دولت عثمانی در حمایت از حجاج ترکستان و برداشتن موانع از سر راه آنان و یا سهل‌گیری برابر آن صادر کرده است.
حجاج ترکستان برخی درباری و برخی درویش یا از علما بودند. دولت عثمانی برای پذیرایی از آنان و به خصوص برای حمایت کسانی از آنان که در حرمین مجاور می‌شدند، تکیه‌هایی را ساخته بود.
در استانبول تکیه‌ها و کاروانسراهای مخصوصی برای حجاج ترکستان وجود داشت. بعدها که دشمنی میان دولت عثمانی و روسیه بیشتر شد، دولت عثمانی با حمایت از حجاج ترکستان اهداف سیاسی خاص خود را نیز دنبال می‌کرد و می‌کوشید حمایت مسلمانان ترکستان را داشته باشد.
مشکلات حجاج ترکستان نه تنها در دوره روسیه تزاری بلکه در دوره کمونیست‌ها به شکل حادتری وجود داشت. اکنون در این مقاله به بخشی از آن‌ها پرداخته شده است:
حج‌گزاری در میان مسلمانان ترکستان، که در سرزمین‌های بسیار دور از حرمین زندگی می‌کردند، در حالی که یک عبادت بود، جنبه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نیز داشت. برای برخی از آنان یا بیشترشان، این تنها سفری بود که آنان را از فضای تنگ محیط زندگی‌شان بیرون می‌آورد و وارد دنیای آزاد و گسترده‌تری می‌کرد.
حج در اندیشه مسلمانان آن ناحیه، اهمیت زیادی داشت و هر کسی که امکانات مالی‌اش
ص: 176
اجازه می‌داد، حتماً به حج می‌رفت. کسانی که دارای این امکانات بودند اما به حج نمی رفتند وضعیت شگفتی داشتند. مسلمانان ترکستان از وامبری در باره این‌که چرا برخی از ترک‌ها با این که کافی هم دارند، به حج نمی‌روند، متعجب بودند!
در باره مسیر حج مسلمانان آسیای میانه، از قرون میانه تا عصر نزدیک به ما، همچنین درباره زمان این سفر و ابزار و وسایل آن و نیز فرهنگ حج در میان آنان، کمتر کار شده است.
در این باره تاکنون یک مقاله مستقل نوشته نشده و به جز آنچه در سفرنامه‌ها و یا در دفاتر مهم آمده، آگاهی بیشتری نداریم.
پرسش اصلی این است که حجاج ماوراءالنهر از کدام مسیر به حج می‌رفتند؟ در واقع برای همه حجاج، از هر نقطه، این مسأله مسأله مهمی بود. حجاج ترکستان هر راهی را که بر می‌گزیدند، اطمینان داشتند که مسلمانان در طول مسیر به آنان کمک می‌کنند. باور آنها چنین بود که در سفر حج، به یقین کسانی به آنان کمک خواهند کرد. در سفرنامه وامبری آمده است:
«شما تا «اقصو» حتی تا «کمول» پیش بروید؛ زیرا تا آنجا، میان مسلمانان و برادران دینی خود به سر خواهید برد؛ مسلمانانی که محترم شمردن یک درویش رومی را فریضه خود می‌دانند، ولی از آنجا به بعد، چیزی جز کفّار سیه دل نخواهید یافت و به فرض که مانع راه هم نشوند، مسلّماً کمکی هم نخواهند کرد. در راه تبّت محتمل است رفقای سفر پیدا کنید که از کشگر یو یارقند بیایند ولی من مسؤولیت قبول نمی‌کنم که با اوضاع فعلی، شما را به خوقند راهنمایی کنم.» (1) یک نظریه در باره مسیر حجّ مسلمانان ترکستان آن است که این جماعت همراه با مسلمانان قفقاز، بخارا، کریمه، شمال روسیه و سیبریا همگی به شام آمده و از آنجا به حرمین مشرف می‌شدند. (s. 285)
آنان گاهی، از راه‌های دریایی نیز استفاده می‌کردند. در واقع سه راه مهم آنان، عبارت بود از: الف- افغانستان ب- ایران ج- هند.
بعد از آن که دولت عثمانی بر حرمین تسلّط یافته، عنوان خادم‌الحرمین گرفتند و خود را سرپرست همه سنیان به حساب آوردند، مسیر استانبول هم به مسیرهای مسلمانانِ ترکستان افزوده شد. از آن پس، اطلاعاتی در باره این گروه از حجاج، در دفاتر مهم عثمانی داریم.
مشکل سیاسی این گروه از مسلمانان با ایران، افغانستان و هند سبب شد تا مسیر استانبول


1- سیاحت درویش دروغین، وامبری، انتشارات علم و فرهنگ، 1365، ص 294

ص: 177
و راه عثمانی را انتخاب کنند. (1) مسیر چنین بود که حجاج از ترکستان به صورت کاروان، به سمت دریای خزر رفته، سپس با کشتی به سمت غرب دریا می‌آمدند و از آنجا در دو مسیر به عثمانی می‌رفتند: یکی مسیر استراخان، رود ولگا و رود دن بود که از آنجا به خانات کریمه و سپس به استانبول می‌رسید. مسیر دوم از بندر دربند و رود اترک، با کشتی‌های ولایت‌های شرقی دولت عثمانی و نیز مسیر خشکی و دریایی به استانبول می‌رسیدند. از آنجا هم گاه از راه خشکی و گاه دریایی به حجاز می‌رفتند.
حجاج ماوراءالنهر به‌طور معمول از سمرقند و بخارا حرکت کرده، مسیر صحرا را طی می‌کردند. وامبری می‌نویسد:
«راه‌های ترکستان نه از حیث سهولت و نه از حیث امنیت، به پای راه‌های ایران و ترکیه نمی‌رسند و در راهی که ما پیش خواهیم گرفت، غالباً هفته‌های تمام انسان حتی به یک خانه هم برخورد نمی‌کند و آرزوی یک لقمه نان و یک قطره آب آشامیدنی بر دل انسان می‌ماند. به علاوه، خطر کشته شدن و اسارت و چون برده به فروش رفتن هم در پیش است. و علاوه بر این، توفان‌های شن هم ممکن است انسان را زنده به‌گور کند.».
Osmanli devleti ve Turk muslumanlarinin hac seferleri dr. Seyfedd inErsahin D iyanet Il 9 mi dergi c. 35.
از قرن دهم هجری، اسنادی در اختیار داریم که نشان می‌دهد به دنبال دشواری‌هایی که در مسیر ایران به حج پیش آمده بود، مسیر حجاج ماوراءالنهر عوض شد و مسافرت از راه شمال دریای خزر به سمت اژدرخان صورت می‌گرفت. البته این مسیر هم خالی از دشواری نبود. در این باره چند سند وجود دارد که ما در اختیار داریم:
کسانی که از جانب سمرقند و ماوراء النهر برای زیارت و یا تجارت به مکه می‌آیند، به‌خاطر نبود امنیت در مسیر شرق، قصد دارند از سمت اژدرخان حرکت کنند. هرگونه مساعدت لازم را به ایشان کرده و امنیت راه ایشان را برقرار سازید.
(DM 7 /I 766 )7 Recep 579 )
پادشاه عثمانی در پاسخ نامه حاکم خوارزم، حاج محمدخان، مبنی بر فتح اژدرخان به جهت آسوده سفر کردن حجاج و تجّار ترکستانِ تاتار پرسیده است: مناطق قازان و اژدرخان،


1- احمد سباعی، تاریخ مکه، ج 1، ص 252

ص: 178
که در دست نوقای بوده، چرا به دست دشمن افتاده و در داخل و اطراف آن‌ها چه تعداد از میرزاهای تاتار باقی مانده است و برای فتح اژدرخان چه تدارکاتی باید در نظر گرفته شود؟ (1)در پاسخ نامه حاکم خوارزم، دایر بر مشخص شدن وضعیت حجاج خوارزم، که در بازگشت از سفر حج در ایران زندانی شده بودند و نیز لزوم باز شدن راه اژدرخان برای حجاج و تجّار ترکستان، نامه همایونی ارسال و در آن به بررسی سرنوشت حجاج مورد نظر، از ایلچی ایران و سعی در آزادی ایشان و انجام اقدامات لازم برای تأمین امنیت مسیر رفت و بازگشت حجاج ترکستان تأکید می‌شود. (2) خبر رسیده است: حجاجی که از سمرقند، بخارا و ماوراء النهر قصد مکه و انجام حج را دارند، به دلیل نبودن امنیت در طرف شرق، میل به حرکت از طرف کفه می‌کنند. برای کمک به وضعیت این حجاج، فرمانی را برای حاکم کریمه فرستادیم تا حجاج در صورت تمایل بتوانند از طریق یکی از بنادر سینوپ و یا سامسون عثمانی به کفه بروند. خان کریمه نیز به ایشان کمک کند که از آنجا نیز به اژدرخان و از اژدرخان به سرزمین خویش بروند.
(DM .7 /I 176 ,)8 Recep 579 )
وقتی حجاج به دریای خزر می‌رسیدند، پس از استراحتی در استراخان، سفر آنان تا رسیدن به بندر کفه و ازو از شمال روسیه ادامه می‌یافت. در سال 981 ق. فرمانی برای حاکم آزک آمد که در آن آمده بود: از حاجیان شنیدیم شخصی به نام یاخشی میرزا از حجاجی‌که از ماوراء النهر، بخارا و سمرقند می‌آیند، گمرک می‌گیرد. از این پس، به جز اموالی که برای تجارت است، چیزی از آنان گرفته نشود. (3) فرمان دیگری هم در سال 963 به بیک‌کفه نوشته شده و در آن، شخصی بخارایی به نام «فتح اللَّه بن نصراللَّه» که به سمرقند می‌رود، به بیک کفه سفارش شده است. (4)
(Akdes N Kurat ,Turkiye ve idil boyu Ankara 1964 s .59 )
از سال 963 فرمان دیگری در باره شخصی به نام «اللَّه وردی بیک» موجود است که در آن آمده است: باید یک اجازه نامه در اختیار او قرار داده شود که در مسیر حج، هرجا وارد شد از آن استفاده کند. این فرمان هم به بیک‌کفه است. DM 2 15 174
در حکم دیگری از سال 985، به بیک‌کفه نوشته شده که: یکی از مشایخ اعظم به نام «عبداللَّه علوی» می‌خواهد از کربلا به بلادش تاتارستان برود. شما (یعنی بیک کفه) و خان تاتار


1- DM. 7/ 1 2272, S. 473,) Ramazan/ 975
2- DM. 7/ 1 3272, S. 573,) Ramazan/ 975
3- دفاتر مهمه ش DM 468 142 24
4- دفاتر مهمه، ش 2، ص 92، شماره حکم 953

ص: 179
به او تحصیلات و تعظیمات بدهید و بگذارید برود. DM 13 391 134
به هر روی، اگر اتفاقی رخ نمی داد، حجاج از این لحظه مسیر دریای سیاه را طی کرده و به کاروان حجاج استانبول، که در مسیر شام حرکت می‌کردند، ملحق می‌شدند.
اگر راه استانبول را انتخاب کنند، این همان راه راست روملی است که از کریمه و ازک آغاز شده به آق‌کرمان، باباداغی، کاراسی، پروادی، قرقلرالی و ویزه به استانبول می‌رسد. (1)فرمانی از سال 956 در دست است که سلطان عثمانی در باره راه بازگشت حجاج ماوراء النهر، برای همه خان‌ها و بیک‌ها و والی‌ها نوشته و به آنان توصیه کرده است که کاری به حجاج ماوراء النهری نداشته باشند و آنان را به سلامت عبور دهند تا به ازک برسند. (2) فرمان دیگری در باره حجاج افغانی، چینی و بخارایی، است که از راه حج باز می‌گشتند؛ و در آن آمده است که امسال هم آنان را به سلامت از راه رومانی به بلاد خودشان بفرستید. (3) از میان آنان، کسانی که قصد رفتن به استانبول را نداشتند، از برخی بندرهای عثمانی در دریای سیاه؛ مانند بندر سینوپ و سامسون پیاده شده و برای آن‌که به کاروان شام برسند، از مسیر خشکی به سمت ایستگاه قونیه یا اسکی شهر می‌آمدند و به کاروان می‌پیوستند. از این راه کمتر استفاده می‌شد؛ چراکه وضعیت آن چندان مناسب نبود و در مواردی خطرناک هم بود.
حجاج ترکستان برای رسیدن به سرزمین عثمانی، می‌بایست بخشی از مسیر را از سرزمین خان کریمه عبور کنند. این خان سالاری از بقایای دولت آلتی‌نورتا بود که از سوی چنگیزخان و اخلاف او، در قرن سیزدهم میلادی تأسیس شده بود. در قرن شانزدهم تارتارهای کریمه با دولت روسیه درگیری‌های زیادی داشتند. دولت آنان دولتی نیمه مستقل و وابسته به عثمانی بود، تا آنجاکه دولت‌های عثمانی می‌توانستند شاه تاتار را عزل کنند! اما با این حال، حکومت از دست خان‌ها بیرون نمی‌رفت. این خان‌ها مدّعی بودند که حامی و حافظ حجاج‌اند.
وقتی یکی از حجاج تاتار مرد، نماینده خان تاتار که در کاروان شام حضور داشت، مسؤولیت اموال او را بر عهده می‌گرفت. ضابطان عثمانی حق گرفتن اموال آن میت تاتار را نداشتند. MD 7 420/ 667 Tarih 975 
این قانون در اوایل مخصوص حجاج تاتار بود اما در بعدها همه حجاج ترکستان همین امتیاز را به دست آوردند.


1- سیاحت درویش دروغین، ص 31
2- دفاتر مهمه، ش 7، ج 2، حکم‌ش 2228
3- دفاتر مهمه، ش 70، ص 131، حکم ش 196 سال 1333 ق.

ص: 180
محل 2 تصویر؟؟؟
ص: 182
وامبری
حاجیان ماوراء النهر از وامبری، که یک جهانگرد بود، خواسته بودند که وی ایشان را همراه خود، نزد فرستاده سلطان ببرد و از شکایت آنان، که علیه مأموران ایرانی همدان داشتند، پیشتیبانی کند؛ زیرا آن مأموران هنگام مراجعت ایشان از مکه، مالیاتی را که زمانی بر سنی‌ها بسته بودند و مدتی بود که از سوی پادشاه ایران لغو و از طرف سلطان عثمانی قدغن شده بود، بر خلاف قاعده از آن‌ها دریافت کرده بودند.
گفتنی است، در نظر این تاتارهای ساده لوح، تمام دنیا موظف‌اند از رییس مذهبی آن‌ها؛ یعنی فرمانروای قسطنطنیه اطاعت کنند. در نظر سنی‌های قسطنطنیه، خلیفه یا جانشین قانونی محمد کسی است که حقیقتاً مالک میراث گرانبهای آن حضرت باشد و میراث عبارت است از:
الف- اشیای مقدسی که در استانبول با عنوان خرقه سعادت نگاه‌داری می‌شود؛ از قبیل لباده، مو، ریش و داندان‌های پیامبر صلی الله علیه و آله که در یکی از غزوات شکسته شد. همچنین لباس‌ها و قرآن‌ها و سلاح‌هایی که متعلّق به چهار خلیفه اول بوده است.
ب- از شهر مکه و مدینه و بیت المقدس و دیگر اماکن زیارتی که پیروان اسلام در آن رفت و آمد می‌کنند.
این افراد، ضمن ابراز حکایت و بیان خسارتی که به آن‌ها وارد شده بود، چنین اظهار می‌داشتندکه ما از جناب سفیر پول نمی‌خواهیم و تنها استدعای ما آن‌است که در آتیه، امثال ما سنی‌ها بتوانند بدون اذیت و آزار به‌زیارت اماکن مقدس بروند. MD 72 65/ 421 389
دشواری سفر از مسیر ایران برای حجاج ترکستان
اکنون لازم است کمی به گذشته برگردیم و ببینیم چگونه شد که مسیر کاروان‌های حج سنی‌های ترکستان، به خاطر مسائل سیاسی، از ایران به سمت شمال دریای خزر تغییر کرد؟ در واقع از همان آغاز درگیری میان ازبکان و صفویان، مسأله حج ازبکان اهمیت یافت؛ زیرا مسیر آنان از طریق ایران بود. شیبک خان در یکی از نامه‌هایش به شاه اسماعیل درخواست بازگشایی راه حج را دارد. (1) در نامه‌ای که شیبک خان به شاه اسماعیل نوشته، آمده است:


1- رسول جعفربان، صفویه از ظهور تا زوال، ص 163

ص: 183
ما را طمع به ملک عراق خراب نیست تا مکه و مدینه نگیریم حساب نیست
شاه اسماعیل هم در جواب او نوشت:
هر کس ز جان غلام شه بوتراب نیست صد مکه و مدینه بگیرد حساب نیست (1)
شیبک خان مرتب می‌گفت که به‌زودی عراق را خواهد گرفت و از آنجا متوجه حجاز خواهد شد! اما در برابر نیروی شاه اسماعیل ایستادن نتوانست و به مرو گریخت.
زمانی پیش از صلح، حجاج ماوراء النهر از سمت ایران نمی توانستند به حج بروند. در سمت هند هم توسط بابر شاه راه حج به‌روی آنان بسته شده بود وبه محاصره درآمده بودند.(2) اما زمانی که معاهده صلح با عثمانیان امضا شد، در باره حج هم متعهد شدند که راه حج ایرانیان و ماوراء النهریان را هموار کنند. پس از این صلح بود که کاروان‌های حج از این سمت به حرمین شریفین می‌رفتند. (3) در روزگار پس از طهماسب، با برهم خوردن روابط سیاسی ایران با عثمانی از یک سو و ازبکان از سوی دیگر، بار دیگر مسأله حج اهمیت یافت. در منابع آمده است که عبداللَّه‌خان ازبک با ارسال پیامی برای اکبرشاه، از او درخواست کرد تا جنگ مقدسی را بر ضد صفویان در جهت نابودی شیعه و بازگشایی راه حج به‌راه اندازد، اما اکبرشاه تقاضای او را رد کرد. (4) عبداللَّه خان همچنین نامه‌ای برای سلطان عثمانی فرستاد. در این نامه و نیز نامه سلطان خیوه، با نام حاجی محمد خان (1603- 1)، از مشکلات حجاج در ایران سخن به میان آمده و این‌که وقتی آنان به ایران می‌رسند، دستگیر می‌شوند، بنابراین، باید حجاج از سمت روسیه بروند. اما در آن ناحیه هم روس‌ها مانع از عبور حجاج بودند. در این نامه، از سلطان عثمانی درخواست شده که استرآخان را از دست روس‌ها آزاد کند تا حجاج بتوانند از آنجا عبور کنند. سلیم در نامه خود به این مطلب اشاره دارد که از وی درخواست گردیده بود برای تأمین امنیت حجاج، استراخان را آزاد کند ..
Halil Inalcik Osmanli Rus rekabetinin Mensei ve Volga Don kanali meselesi, Belleten derisi s 64( 1948.
سلطان سلیم که خادم‌الحرمین خوانده می‌شد، وظیفه داشت راه‌های حج را امن سازد.


1- روابط صفوی و ازبکان، عباسقلی غفاری فرد، ص 96 انتشارات مطالعات سیاسی.
2- عارف اسپناقچی زاده، انقلاب الاسلام بین الخواص و العوام، ص 60 در دوران شاه طهماسب 984- 930
3- صفویه از ظهور تا زوال، ص 109
4- صفویه از ظهور تا زوال، ص 273

ص: 184
این وظیفه‌ای شناخته شده برای سلطان بود که بر مکه و مدینه حاکمیت داشت.
تاتارها با تحریک عثمانی، بر ضدّ قزلباشان وارد عمل می‌شدند. گذشتن حجاج تاتار از خاک ایران دوران صفوی، از دیگر حجاج سخت‌تر بود. خان تاتار در مواردی برای اینکه پول زیادی از حجاج گرفته نشود، مداخله می‌کرد. سندی در دست است که از یکی از شاهزادگان تاتار نوگای به خاطر گرفتن پول زیاد از حجاج، شکایت شد. وی در بند ازک در دریای سیاه بود. در پاسخ به این شکایت، که به والی عثمانی در آن بخش داده شده بود، آمده است: خان تاتار را از این مسأله آگاه کنید؛ زیرا در آن دوران شاهزادگان نوگای از در مخالفت با خان تاتار درآمده بودند. (1) سندی دیگری در دست است که شخصی از سمرقند، با نام مولانا سیدی علی، از خلفای خواجه عبداللَّه سمرقندی، در مسیر حج بود. وی درخواست پول کرد و گفت: یک قزلباش را کشته است. دستور داده شد که چند برابر آنچه خواسته، به او بدهند! (2) آبادی‌استرآخان، در مسیرحجاج‌ایرانی، که موقعیت بالایی داشت و عبور و مرور حجاج ازآنجا بسیار بود، در سال 1557 م. به وسیله تزار وقت روس، به نام ایوان استراخان تصرف شد.
اقدام به سفر از طریق آستراخان، به این دلیل بود که در این سال‌ها دولت صفوی با همراه کردن بابریان هندوستان، مرزهایشان را بر روی حجاج ترکستان بستند و بدین شکل حجاج ترکستان از دو سو به محاصره درآمدند:.
Enver konukcu, Hindistandaki Turk devletleri, Istanbul s. 485. 1988,.
در این دوران، عبداللَّه خان، خان ازبک، نامه‌ای برای سلطان عثمانی فرستاد. قبل از تسلّط ازبکان بر خراسان، در زمان سلطان محمد خدابنده، ازبکان با قلمرو مغولان هند هم‌مرز شده بودند، (995). عبداللَّه خان ازبک، سفیری به دربار اکبرشاه فرستاد و از او خواست جنگ مقدسی را برای از بین بردن مذهب شیعی و بازکردن راه مکه، بر ضدّ دولت صفوی به راه اندازد، لیکن اکبرشاه با این امر موافقت نکرد. (3) در اینجا می‌بینیم که خان ازبک ناگزیر شده به دربار سلطانی نامه‌ای بفرستد. بعد از او خان خیوه هم، که پیشتر بدان اشاره شد، با نام حاجی محمدخان (1603- 1560) نامه‌ای دیگر برای سلطان عثمانی فرستاد. در این نامه محاصره شدنشان از طرف روس‌ها و صفوی را مطرح می‌کند و اظهار می‌دارد که: شاه عجم، هنگام ورود حجاج به خاک ایران، بی درنگ ایشان را دستگیر می‌کند و از طرف دیگر روس‌ها نیز


1- دفاتر مهمه، ش 24، ص 142، حکم ش 389
2- دفاتر مهمه، ش 4، ص 204، حکم ش 2143
3- صفویه از ظهور تا زوال، ص 273

ص: 185
اجازه‌عبور حجاج را نمی‌دهند. بر این اساس، فتح آستاراخان واجب می‌نماید. سلیم نیز در جواب آن نامه شرحی از تلاش خویش برای آزادی حجاج دستگیر شده و ایجاد امنیت در مسیر حجاج مکه را بیان می‌کند ..
Osmanli- Rus Rekabetinin mensei, Halil inalcik Belleten, s. 49 1948.
در سال 1578 میلادی، نبردی میان دولت صفوی و عثمانی درگرفت که در این نبرد ریاست اردوی عثمانی را اوز دمیر اوغلو عثمان پاشا برعهده داشت. دلیل این جنگ مناقشات مذهبی نبود، بلکه سبب اصلی آن، کنترل راه‌های تجارت و مسیر حجاج و بستن راه‌های موجود میان آناتولی و ترکستان توسط دولت صفوی بود. دلیل دیگر وقوع این جنگ، قطع راه‌های ارتباطی کریمه و قازال با ترکستان، در پی اشغال روس‌ها در سال 1556 بود. به علاوه مسلمانان سنی مذهب شروان از دولت عثمانی تقاضای کمک می‌کردند. تمام این امور، توجه دولت عثمانی به این منطقه را جلب کرده بود. در واقع هدف از این‌سفر و لشکرکشی به شرق، حفاظت مردم سنی داغستان و شروان بود که تحت فشار دولت شیعه بودند.
هدف دیگر این سفر باز کردن راه حج و فتح و کنترل سواحل دریای خزر و بدین‌گونه رسیدگی به امور ترکستان بود. (1) طبق سندی که در دست داریم، حجاج داغستان به همراه خود سلاح حمل می‌کردند. این امر یا برای محافظت از خودشان در مسیر حج و یا به خاطر فروش بوده است. در هر صورت، مأموران عثمانی این سلاح‌ها را از میان حجاج جمع‌آوری می‌کردند. (2) باید یادآور شویم که محافظت از راه حج، به عهده دولت عثمانی بود. این دولت به عنوان خادم‌الحرمین شریفین و خلیفه تمامی مسلمانان سنی به شمار می‌آمد. در اثنای جنگ میان خان ازبک، عبداللَّه خان و پادشاه ایران، راه‌های حج هم به روی حجاج ترکستان بسته می‌شد. به همین دلیل حجاجی که قصد عبور از طرف بخارا، سمرقند و خیوه را داشتند، مجبور بودند از راه بندر آستاراخان وارد سرزمین عثمانی شوند. در اینجا لازم است بندر آستاراخان و بنادری را که حجاج از آن‌ها عبور می‌کردند، اندکی توصیف کنیم:
در واقع تنها دو بندر شروان به‌نام‌های دربند و بادکوبه در دست عثمانی‌ها بود. به همین دلیل، گفتگوهایی با دولت عثمانی آغاز شد تا شروان به دلیل داشتن موقوفاتی برای حرمین شریفین، هر سال چند هزار واحد ابریشم برای صرف در حرمین شریفین به دولت عثمانی


1- مقدمه کتاب تاریخچه عثمان پاشا و فتح تبریز، سال 1578 م. وزارت فرهنگ ترکیه سال 2001، به کوشش یونی زی‌بک
2- تاریخ 72/ L/ 8821 سند I. MMS. n. 24. 3371

ص: 186
بدهند و این دولت بر سر این منطقه با دولت صفویان مصالحه نماید. (1) تلاش روس‌ها برای کنترل رود اترک نیز به مشکلی دیگر برای حجاج بدل شد. با این حال، حجاج ترکستان، قفقاز و سرزمین توغای و قزاق‌ها می‌توانستند خود را به استانبول برسانند.
Turkiye ve Idil boyu Akdes ,)N .Kurat Ankara 1964 ,S .95
حجاج معتقد بودند که آستاراخان به عنوان یک مرکز تجاریِ بزرگ، که هر روز هزاران سکه طلا برای دولت عایدی داشت، می‌بایست از چنگ روس‌ها در آید و به قلمرو عثمانی افزوده شود. بعد از آن‌که روس‌ها ساخت قلعه‌ای در کنار رود اترک را آغاز کردند، این امر عثمانیان را به شدت اندیشناک ساخت. شکایات مسلمانان ادیل و حجاج ترکستان در پاییز و زمستان 1563 از طریق بعضی از علمای عثمانی، وزیر اعظم و شیخ الاسلام به گوش سلطان قانونی رسید.
اجازه یافتن برخی از بزرگان ماوراء النهر برای حج، از طریق ایران
در دوره سلطنت شاه عباس دوم، امام قلی‌خان، پادشاه ازبک، به علت ضعف بینایی، از پادشاهی کنار کشید و محمدخان برادر خویش را به جای خود گذاشت. او به عزم زیارت مکه، از ترکستان به خراسان آمد. در این زمان، شاه عباس دوم فرمان داد که همه‌جا از او به‌خوبی پذیرایی شود. حتی خود او نیز تا دو فرسنگی قزوین به استقبال امام‌قلی‌خان رفت و با احترام تمام او را به مکه فرستاد. (2) برای پذیرایی از امام‌قلی‌خان، فرمانروای بخارا، که در حال سفر به مکه، در سال 1051 م.
بود، 20 هزار تومان، و برای برادرش محمد خان در سال 1057 نیز 50 هزار تومان هزینه شد. (3) در دوران شاه سلیمان (1077- 1105)، در سال 1093، عبدالعزیزخان پادشاه ازبک از بخارا به اصفهان آمد و از اصفهان به حج رفت و در مدینه مرد. (4) همین زمان، ایران مسیر رفت و آمد کاروان‌های حج سنیان ماوراء النهر؛ مانند ازبکان نیز بود. این امر نشان می‌دهد که مسیر ازبکان گاهی با مسیر شیعیان ایران، که از اصفهان به حج می‌رفتند، یکی بوده است.
نادر محمد خان، در سال 1056، با تصرّف بلخ توسط مغولان هند، به ایران پناه برد که سودی در پی‌نداشت. بعد از آن، باز بلخ را به دست آورد و تا سال 1060، که توسط پسر


1- صفویه از ظهور تا زوال، ص 124
2- عباس اقبال، تاریخچه ایران پس از اسلام، ص 598
3- لوفت، ایران در عهد شاه عباس دوم، ص 79، انتشارات وزارت خارجه.
4- وقایع السنین خاتون آبادی، انتشارات اسلامیه.

ص: 187
عبدالعزیز خان خلع شد، به آن ناحیه حکومت می‌کرد. عبدالعزیز روابط خصمانه‌ای با ایران نداشت و مغولان هند نتوانستند دوستی او را، در برابر ایران، به دست آورند. آمد وشد حجاج ماوراء النهر از طریق ایران، که در این ایام شدّت گرفته بود، زمینه را برای استوار کردن روابط حسنه میان ایران و توران هموار می‌کرد. (1) اسنادی در باره کمک دولت عثمانی به حجاج ترکستان
در اسناد عثمانی، که درباره حجاج این دوره ثبت شده، کمک‌های دولت عثمانی به حجاج را بسیار می‌توان یافت. در واقع باید توجه داشت که در آن دوره عزیمت به حج بسیار سخت بوده و مردم تنها با نامه و یا تذکره و داشتن اجازه مخصوص از طرف عثمانی و یا از جانب دولت خودشان اقدام به سفر حج می‌کردند. به همین خاطر در مورد فقرا یا به عبارتی دراویش، سندی در اختیار ما نیست. به‌عکس، در دوره‌های بعد، اسناد زیادی درخصوص حجاج فقیری که به صورت گروهی و یا تنهایی به حج می‌آمدند، در دست داریم. در این باره چندین سند در دست ماست که یکی از آنها را می‌آوریم:
در سندی به شماره و تاریخ 2 L/ 0621، IHD 88/ 1834 به موردی درخصوص اسکان حجاج فقیر بخارا، افغانستان و ازبک در مدینه و اطعام ایشان و بازسازی تکیه آن‌ها برخورد می‌کنیم. همچنین در سند شماره و تاریخ A. MKT. MHM, 34/ 765. R. 8621 اخذ کرایه کشتی برای فقرای بخارا لغو شده است.


1- صفویه از ظهور تا زوال، ص 305

ص: 188
به همین خاطر افرادی که از ماورا النهر به قصد انجام حج به استانبول می‌آمدند، از نظر عثمانی‌ها قهرمان تلقّی می‌شدند. حتی اگر این افراد اشخاص عادی بودند، با احترام و اکرام زیادی روبه‌رو می‌شدند. در اینجا اسناد مربوط به این کمک‌ها را به دو بخش تقسیم کرده‌ایم:
1) حجاج مخصوص و درباری
2) حجاج درویش و اهل تصوف و علما
حجاج درباری
- دادن خانه و معاش به سید حسن افندی بخارایی که عازم مدینه بود.
)6 /A /4721( AMKT .UM 913 /92 /1
- کمک به استاد طناب‌بازی بخارایی در طول مسیر سفر، که بنا به دعوت عثمانی برای شرکت در سور همایون به استانبول آمده بود.
)32 /ZA .4721( 
MKT 713 /92
- کمک به شعیب آقا از رؤسای قبیله قابارتای و مهاجرین چراکسه.
)41 .N .7721( AMKT .UM 364 /62
- اختصاص گندم و معاش به شهاب‌الدین افندی در راه عزیمت به حجاز.
)5721 )A .DVN /341 /43
- مسافرت رایگان خیراللَّه افندی افغان با کشتی در مسیر عزیمت به بیروت و از آنجا به سمت حجاز) 82 L. 5721 (IMVL, 214/ 99971
- تسهیل امور سفر حاجی علی افندی از تاتارهای نوقای در مسیر حجاز.
)8 .A .3721( MKT .DU 011 /28
- تسهیل امور سفر جاز ایلچی ازبک و قزاق رود دن که وی را همراهی می‌کرد.
)4021 )HAT .991 /2459
- کمک برای حل امور شیخ سیدالحاج زکریا از اهالی شکی در راه عزیمت به مدینه.
)10 Z .A .8721( MKT .UM .065 /4 .
- پرداخت هزینه کشتی اسکندریه شهاب‌الدین‌افندی افغان در عزیمت از مصر به‌حجاز.
)51 /AZ 5721( .MKT .UM .453 /27 .
ص: 189
- قبول هدیه آویزه برای روضه مطهره که توسط محمد ذاکر از بخارا آورده شده بود و کمک به وی در بازگشت از حج و برآورده کردن نیازهای او در طول مسیر.
)0021 .)HAT 02 /8869
- قبول حضور محمد شریف بیگ پسر ملامیر ناظر، که به عنوان ایلچی به جهت ایجاد اتحاد در دنیای اسلام به استانبول فرستاده شده بود و کمک به وی در صورت عزیمت به حج.
0021 HAT 02 /939
- ارسال عریضه‌ای فارسی از جانب وزیر حاکم بخارا قاضی خان، محمد دانیال به صدرات عثمانی و التفات و حمایت از او در صورت عزیمت به حج.
)0021 )HAT 71 /8771
- کمک به حاج محمد افندی بخارایی در مسیر حرکت به حج.
)32 M 3721( MKT .UM 452 .72
- تقبّل هزینه سفر کشتی از اسکندریه به حجاز برای برادرزاده و اقوام حاکم بخارا.
)91 /S /8621( A .MKT 64 /87
- تخصیص اتاق و مقداری معاش برای حاج سعید افندی در مدینه.
)92 K 5621( A .MKT .MHM 21 /57
- تقبّل هزینه کشتی برای ایلچی سابق خوقند و همراهان وی در سفرشان از اسکندریه به‌حجاز.
)60 .ZA 3821( EDH .19983065
- مساعدت به محمد یونس افندی خوقندی در سفر حجاز.
)9 /C /7721( MKT .UM 344 /87
- اعزام شریف خوقند، میرزا عبدالرحمان از اسکندریه به حجاز به وسیله کشتی.
)82 .R .7721( MKT .MHM .991 /37
- تذکره برای محمد عمربن مؤمن در سفرش از خوقند به مدینه.
)0721( A /D /VN 99 .66
- اعزام شریف سابق خوقند با کشتی مصر به حجاز به همراه اقوام و آشنایان.
)92 /R /9621( HR .MKT ,45 /04
ص: 190
- اعطای خرج راه سفر بازگشت به خانزاده خوقند، صادق بیگ که در سعادت «استانبول» مانده بود.
)31 /L /6621( .A .MD /91 /98
- اعطای هزینه سفر از طرف حاکم خوقند به فردی که از جانب وی عازم سفر حج بود.
)02 /C .1621( I .HAR ,03 /9831
- اعطای برات جواهرنشان به عباس از خاندان داغستان که تبعه روسیه بوده و به قصد حجاز وارد استانبول شده بود.
)02 /R /3621( DVN .MHM 3 A .09
- فرمان به حاکم کفه در باره عبداللَّه علویه که از مشایخ اعظم است و با اصحاب و مریدان خویش در بازگشت از کعبه در راه ولایت تاتار به وطن خود خواهد رفت.
این امر به اطلاع خان تاتار نیز رسیده است، نسبت به ایشان تخصیصات و تضیمنات رعایت شود.
DM 13 ,291 -134 )8 ,C ,589( 
تصویر 1؟؟؟
ص: 191
- فرمان به امیر الحاج محمل شام: ایلچی‌های درویش خان حاکم تاشکند که به آستانه- استانبول- آمدند، قصد سفر حج دارند. برای آن که در مسیر راه بدیشان و اموال و چارپایانشان دخل و تعرضی روا نگردد، شخصی مأمور گشته با فراغت حال ایفای حج نموده و در صورت فوت یکی از ایشان، اجازه مداخله در اموال وی به کسی داده نشود.
DM 91 ,573 -756 )91 ,S ,979( 
تصویر 2؟؟؟
- فرمان به بیگلربیگی شام: حجاجی که از سمرقند آمدند، در زمان معین به همراه سایر حجاج به سوی مکه گسیل شوند.
DM 1 ,318 -341 )92 ,Z ,169( 
تصویر 3؟؟؟
ص: 192
- فرمان به بیگلربیگی آزاق: از کسانی که از سمرقند و بخارا و ماوراء به جهت حج آمده بودند، در اسکله آزاق از جانب فردی به نام یخشی میرزا حق گمرک اخذ شده است. از آنجا که ایشان به جهت تجارت نیامدند، از ایشان حق گمرک طلب نشود.
DM 42 ,141 -983 )82 ,Z ,189( 
تصویر 4؟؟؟
کمک به حجاج دراویش، صوفیان و علما
- تقبّل هزینه سفر کشتی برای عمر افندی، از اولاد امام ربانی که وارد استانبول شده و قصد حجاز داشت.
)72 /L /7721( A .MKT .NZD 153 /24
- اختصاص خانه به شیخ معصومی افندی، از نوادگان امام ربانی، که از دهلی به مدینه نقل مکان کرده بود.
)9 /R /7721( A .MKT .UM ,334 /04
- اعطای هزینه سفر کشتی به صادق افندی، از سلاله امام ربانی، از استانبول تا اسکندریه.
)0721 )A .DVN 85 /95
- حمایت و مساعدت به محمد، علی و هادی از توابع شیخ شامل افندی در سفر حجاز.
)11 /L /7721( A .MKT .UM 664 /57 .
- اعطای هزینه سفر به محمد افندی، از مشایخ نقشبندیه و مهاجران داغستان در سفربازگشت به حجاز.
)41 /S /0721( H .R /MKT .67 /08
ص: 193
- پس دادن پولی که عجم آقاسی به رسم شیعه‌ها از دو سنی بخارایی و داغستانی دربازگشت از شام از ایشان ستانده بود.
)4321( HAT /626 /45903
- تقبّل هزینه سفر کشتی برای شیخ محمد افندی از علمای بخارا.
)7 /L /8721( A .MKT .NZD 604 /39
- تسهیل کلیه امور مفتی بخارا، قلندی افندی که به قصد زیارت بیت‌اللَّه از استانبول حرکت کرده بود.
)6121( HAT 73 /0681 /A
- احترام و اکرام امرا و حکمای مناطق مسیر راه بر ملاخواجه بابا بخارایی که برای تحصیل علم به سمت مدینه حرکت می‌کرد.
)60 /CA /0721( A .MKT .UM 122 /5
- حکم به قضات منازل موجود در مسیر شام شریف، جهت تسهیل امور شیخ زندگی از اولاداحمد یسوی و دراویش وی که از بخارا آمده و در مسیر رفت و بازگشت از حجاز بودند.
DM 7 /I 847 22 Recep 79
تصویر 5؟؟؟
- اعطای هزینه سفر کشتی به خلیل افندی ازعلمای مهاجر نوقای در سفر حجاز.
)41 B /8721( MKT .UM 235 /58
- اعطای هزینه سفر کشتی و خرج راه به عبداللَّه افندی و فرزندان وی که از مشایخ نقشبندی و مهاجرین کریم به شمار می‌آمدند در سفر حجاز.
)41 M .3721( /MKT .N 2 D /491 /32
ص: 194
- معاونت و اکرام نسبت به جان پولادبیگ، از مهاجرین نوقای در طول مسیر سفر حجاز.
)6 /L 7721( MKT .UM 564 /99
- اعطای امرنامه و مساعدت به محمد الحجاج افغانی از طریقت قادریه در سفر حج.
)1721( ADVN 461 /99
- معاونت به حاج محمد امیر رشاد افندی بخارایی، از طریقت نقش‌بندی در سفر حجاز.
)01 /CA /9621( MKT .UM /621 /74
- اعطای سه هزار غروش به شولغان افندی از علمای بزرگ بخارا، که به قصد حج عزیمت کرده و در شهر اورفه متوقف شده بود.
)62 /R /2721( I .MVL .473 /54051
- کمک به شبنم احمد افندی بخارایی و خانواده‌اش، که در راه بازگشت از حجاز وارد استانبول شده بودند.
)92 /CA /7621( MKT .MZD 03 /57
- شوقه صدراعظم مصطفی رشید پاشا در خصوص احترام و اهتمام به خواجه فاضل بخارایی در سفر حجاز.
)61 /L .6621( A .MKT .UM 72 /82
- عرض حال مفتی بخارا، قلندر خواجه، برای رفتن به حج و تسلیم نامه علمای بخارا که به‌زبان فارسی نوشته و برای سلطان سلیم سوم فرستاده شده بود.
)6121( /HAT ,0681 /73
- ابوسعید، حاکم سمرقند در اثنای زیارت حج) Ramazan 579 h (از پادشاه عثمانی درخواست می‌کند تا امارتی بر مزار شیخ حسن خوارزمی، که در شام فوت کرده بود، بنا بگذارد، در نامه که در جواب وی ارسال شده تأکید می‌شود که قبلًا قبّه‌ای بر قبر مرحوم ساخته شده و برای اولاد و فقرای این قبه از بیت‌المال حقوق معین گشته و از این به بعد نیز بر منوال سابق رفتار خواهد شد. DM, 7/ 1, 1272/ 373
ص: 195
تصویر 6؟؟؟
ص: 196
- اختصاص خانه به عبدالقادر افندی، ازخانواده خواجه عبداللَّه سمرقندی در شهر مدینه.
)92 /AZ /4721( .MKTMHM .431 /39
- تسهیل امور سفر حاج ابراهیم معتمد و کاتب والی داغستان، محمد شمخال.
)7911 )/Hat /22 /1201
- کمک به درویش محمد افغانی، از طریقت قادری در سفر حجاز.
)42 /L /6721( ADVN .451 /23
- تخصیص معاش برای شهاب‌الدین افندی از خاندان افغان در مجاورت استان در مدینه.
)70 /M /8721( MKT ,NZD ,853 /83
- اعزام حاج محمد شبیر افندی از مشاهیر افغانستان برای اعتکاف در حجاز، از اسکندریه به حجاز.
)52 /R .A 2721( MKT .NZD 31 /03
- عدم هرگونه دخالتی در کار حجاج سمرقند و تأمین امنیت راه برای ایشان.
DM .7 I 067 )52 Recer 579( 
امر به امیر حج شام: کمک و مساعدت امیر حج شام در تأمین و تدارک شتر و سایر احتیاجات حجاج سمرقند در مسیر حجاز.) DM. 7 I 176) 52 Receb 579 (
به ملوک و حاکمان مسیر حج تا منازل آزاق دستور داده می‌شود که امنیت حجاج سمرقند را تأمین کرده، مانع از آزار و اذیت ایشان در مسیر حرکت شوند.
DM /7 -2 8222 521 )51 Rebul ahar 679( 
تصویر 7
ص: 197
در میان حجاج ماوراءالنهر، دراویش بسیاری وجود داشت که راه مستقیم حج آنان بسته شده بود. آنان می‌بایستی از راه خطرناک گذرگاه شمال استفاده می‌کردند. از این راه فقط افرادی که بسیار دیندار (ویا دیوانه) بودند می‌توانستند عبور کنند. این افراد نیز همان دراویش بودند که عثمانی‌ها اهمیت زیادی برای آنان قائل می‌شدند. سندی به شماره وتاریخ:
MD .94 .s 27 N .052 ,)8 /CA /199( 
در دست داریم که در آن چنین آمده:
تصویر 8؟؟؟
حکم است بر دفتردار و بیگلربیگی شام، اعطای شتر، ظاهره لوازم و تأمین سفر برای شیخ عبدالصادق، از سلاله عمر از اهالی ماوراءالنهر به همراه اهل خانه و همراهانش مرکب از 60 نفر از دراویش وخانواده‌هایشان در سفر حج.
در میان حجاج ماوراءالنهر افراد زیادی وجود دارند که از طرف حکومت عثمانی به ایشان اذن سفر اعطا شده است که پیشتر اشاره شد، نه‌تنها خود را از نوادگان عمر می‌دانستند بلکه گاه خود را به علما نیز نسبت می‌دادند و ادعا داشتند که از نوادگان علمای بزرگ هستند.
برای نمونه یکی از شیوخ بخارایی که ادعا می‌کرد نوه احمد سیوی (متصوف بزرگ قرن 12) است. DM. 7. S. 172, n. 847
فرد دیگری نیز خود را از نسل عمر معرفی می‌کرد.
در سندی به شماره و تاریخ. DM. 13. S. 291. N. 134,) 589 h (آمده است:
ص: 198
میهمان گرامی مشاهده می‌شود با نام شیخ عبدالقادر علوی، که به فرمان سلطان‌عثمانی، والی کفه و خان تاتار، می‌بایستی در طول سفر حج، ایشان را مورد احترام و اکرام قرار دهند.
نکته جالبی را در کتاب درویش دروغین وامبری مشاهده می‌کنیم. وی نشان می‌دهد که مسلمانان ماوراءالنهر تا چه اندازه سلطان عثمانی را فردی بزرگ و فوق بشری می‌پنداشتند.
مردم از وامبری می‌پرسند؛ شام و ناهار سلطان را به چه وسیله‌ای همه‌روزه از مکه برایش می‌آورند و آیا راست است که فاصله میان کعبه و سواحل بوسفوی را فقط دریک دقیقه طی می‌کند؟ وامبری می‌نویسد: نمی‌دانیم این بیچاره ازبک‌ها اگر می‌دانستند روی میز سلطان عبدالمجید شراب‌های ... چگونه مرتب چیده شده است، چه می‌کردند؟!
در دوره شاه صفی (37- 1052) نامه‌ای از طرف شاه صفی به اسفندیار خان والی اورگنج مبنی بر ایجاد امکان زیارت مکه معظمه فرستاده شده‌است. (اسنادی از روابط ایران با مناطق آسیای مرکزی، اداره انتشارات اسناد، ص 77)
تصویر 9؟؟؟
در جواب این نامه چنین آمده: یلن توش بهادر، میل به زیارت مکه مکرمه نموده‌اند و در چنین سفری هیچ کس مانع نیست. هرگاه اراده آمدن نمایند، منسوبان را به اکرام و اعزاز مشارالیه مأمور خواهیم فرمود.
این نامه اطلاعاتی در خصوص طلب اذن سفر درباریان ارائه می‌کند، لیکن درباره حجاج عادی هیچ معلوماتی در اختیار ما نمی‌گذارد.
ص: 199
اگر دفاتر صرّه را که از طرف امیر صره هر سال در زمان حج نوشته می‌شود، مورد بررسی قرار دهیم، در خصوص فقرای عجم به اصطلاح «جماعت المجاورین بالمدینة المنوره من العجم» برمی‌خوریم که در مورد هندیان واکراد و اعراب به کار برده شده و دولت عثمانی هر سال مقدار معینی صره به آنان می‌فرستاد. ولی در اینجا کسانی که اصطلاح عجم در خصوص ایشان به کار برده شده، به‌طور کامل مشخص نیستند. در دفتر صره‌ای به تاریخ 1049، اگر به اسامی این افراد بنگریم، نام‌هایی همچون «عیال سید حسن میرزا ملاقاسم شروانی، مهربان خاتون، سید احمد الایدا روسی، ملاعبداللَّه سمرقندی، اولاد محمد بن خوش قدم» را می‌بینیم که البته این بدان معنا نیست که اصطلاح عجم به تمامی حجاج آسیای میانه اطلاق می‌شد، لکن با این وجود این موضوع جای سؤال دارد. (1) حجاج ترکستان بعد از تحمّل همه سختی‌ها، به استانبول رسیده و سعی می‌کردند استانبول را، که مرکز خلافت به شمار می‌آمد، ببینند و در کنار مسلمانان دیگر ماوراءالنهر باشند.
در اینجا چند سند را ارائه می‌کنیم:
- تقبّل هزینه بازگشت حجاجی که از چین، ترکستان و بخارا از حجاز به استانبول آمده بودند.) 50/ R. A. 2331 (MV. 581/ 7
- تقبّل هزینه سفر حجاج سالمندی که از بخارا و جاهای دیگر به در سعادت آمده و قصد حرکت به سمت حجاز را داشتند و نیز اعطای هزینه سفر کشتی کامل پاشا.
)6 /L /9131( YPRK .BSK ,56 /111
- کمک به احمد افغان، در طول سفرش از استانبول به مکه.
)80 /R /5721( MKT .UM 433 /04
- تخصیص معاش روزانه به خانواده سفیر سابق، حاج فریان افندی خوقندی که به در سعادت آمده و به مکه می‌رفت.) 41 M 9621 (MKT. MLV. 58/ 0237
- سندی مبنی بر استقبال از حجاجی که از باتوم به استانبول آمده و قصد حجاز داشتند.
)62 /L /231( 1 33 /38 /YPRC :PJ
- آن‌ها در هنگام ورود به استانبول معمولًا در سمت ایوب سلطان (صحابه پیامبر که دردوره امویان برای فتح استانبول آمده بود) چادر زده و در آنجا اتراق می‌کردند.


1- پایان‌نامه فوق‌لیسانس محمد عثمان‌الغباش، دانشگاه استانبول، 2001

ص: 200
این کار، یعنی آمدن به استانبول، از طرفی هم، به معنای اجازه گرفتن از خلیفه روی زمین بود. در قرن 16، (1774- 1737) پادشاه عثمانی، سلطان مصطفی سوم، که در لباسی مبدّل گردش می‌نمود، چادرهای رنگارنگ حجاج توجه وی را به خود جلب کرد. بیشتر این حجاج ازبک و رییس‌شان نیز شیخی از شیوخ نقشبندی بود. پادشاه از میهمان‌نوازی آن‌ها بسیار به وجد آمده بود، ازاین‌رو به آنان قول داد که هر سال در همانجایی که ایشان قصد اتراق داشتند تکیه‌ای احداث نماید. این تکیه هنوز هم در استانبول پابرجاست و ازبک‌ها هر سال برای زیارت این مکان به این شهر می‌آیند. به دستور پادشاه وقفی برای آن‌ها ساخته شد و رییس ایشان بعد از بازگشت از حج، در آن تکیه سکنی گزید. (1) اسنادی هم وجود دارد که گاه نشان می‌دهد حجاج ماوراءالنهر از رفتن به حج بازمی‌ماندند.
امیر بخارا در سال 1787 بوسیله ایلچی خود، به نام محمد بدیع، دو نامه؛ یکی به‌صدر اعظم و یکی نیز به پادشاه فرستاد که در ذیل می‌آوریم:
«و امّا بعد، به عرض می‌رساند که اهالی این دیار، که دعاگوی دولت علیّه می‌باشند، صد و سی سال است که به سبب رافضی‌ها از عزیمت به سفر حج محروم مانده‌اند.» (2) تصویر 10؟؟؟


1- مجله آکسیون، 2002، ص 27، در باره تکیه ازبک‌ها.
2- آرشیو صدارت، دفترنامه همایون، شماره 9، صص 229- 228

ص: 201
تکیه اوزبک‌ها در سال 1757 به اتمام رسید و تا اواخر دوره جمهوریت ترکیه فعال بود.
مسلمانان شرق ترکستان از همان دوران کودکی با این تکیه آشنا شده و همیشه به دنبال رفتن به استانبول و زیارت آن بودند.
براساس دفاتر تکیه اوزبک و فهرست نام میهمانان، بیشترین زیارت کنندگان از شهرهای تاشکند، خوقند، سمرقند، بخارا، کاشمر، مرگلان، اندیجان، قاراکول و اوش بوده است و عثمانی‌ها حق حجاجی را که مورد ظلم قرار گرفته بودند، از ظالم می‌ستاندند و بسیار از ایشان مراقبت می‌کردند. برای نمونه، مقداری از پول حاج صابر میرزا بخارایی در سال 1224 و در اثنای سفر حج از طرف والی شام عبداللَّه پاشا گرفته شده بود که امیر حیدرپاشا، بعد از شنیدن و اطلاع از ماجرا، جهت بازپس دادن پول مشارالیه نامه‌ای نوشته بود. بعد از آن پادشاه برای حاکم منطقه فرمان می‌فرستد تا پولی که از جانب عبداللَّه پاشا غصب شده بود پس بگیرد، در غیر این صورت این مقدار پول از مالی که وی داشت کسر شده و به استانبول فرستاده شود. (1) در مورد دیگری، هزینه سفر کشتی نورالدین خان از شاهزاده‌های افغان و محرم بیگ از اصیل‌زادگان خوارزم در طول سفر به حجاز، از طرف دولت عثمانی تأمین شده بود.
)32 .20 2581( HR .SYS 4 /6
- تأمین مالی سفر حجاج ترکستان چین و بخارا، بعد از انجام فرایض حج توسط دولت علیّه عثمانی.) 32/ CA. 2331 (MV/ 781/ 56
- روانه کردن حجاج روسیه، بخارا، ترکستان، چین، قازان و کاسبرا، که در استانبول حضور داشتند، به طور مجانی به سمت حجاز.) 70 R 1331 (DHA. ID 77/ 9
- تسهیل عبور عیسی توراخان، عموزاده خان حیوه به قصد حج از اسکندریه به سمت حجاز.) 22/ L/ 031 (YPRK. BSK 11/ 47
- کمک به مسلمانانی که به قصد حج از هندوستان، بخارا، روسیه، افغانستان و فیزان آمده و به دلیل بروز جنگ و مناقشات، قادر به بازگشت به وطن خویش نبودند.
)61 /C /4331( MV 102 /46
روش سفارت عثمانی در ایران این است که هر سال کمک هزینه ناچیزی به حجاج و دراویش که دسته دسته برای رفتن به ترکیه از ایران عبور می‌کنند بدهد. این اقدام نیک برای


1- خط اماپون، آرشیو عثمانی، شماره 7917

ص: 202
گدایان مفلوک سنی مذهب تقریباً ضروری است؛ زیرا از نظر اختلاف مسلک ممکن نیست بتوانند از شیعه‌های ایرانی چیزی دریافت دارند. بنابراین، درِ سفارت همیشه به روی زوار فقیری که از دورترین نقاط ترکستان به تهران می‌رسیدند، باز بود. (1) این امر به ما نشان می‌دهد که در آن دوره (1823) در ایران نیز از طرف دولت عثمانی به زوار کمک می‌شده است.
حاکم خوقند، فدایاز خان (1858- 1846) حاج رازی بیگ را در سال 1846 به استانبول فرستاده و بدینگونه تابعیت خویش را اعلام کرده و درگیری خود با امرای بخارا و احوال مملکتش را به گوش پادشاه رسانده بود و حاجی رضا بیگ را به عنوان یکی از فضلای کشورش معرفی کرده و فرستادن وی در پی خواست خود جهت انجام حج را عرض کرده بود.
وی مصحفی را نیز به عنوان هدیه به پادشاه عرضه نمود. (2) دولت عثمانی در سفر بازگشت، به وی بسیار اکرام کرده، لوح شریف و پرده کعبه ارسال نمود و اصلاح میان امرای خوقند و بخارا را با یکدیگر توصیه کرده بود. شاید به دلیل تسهیل اوامر حجاج ترکستان در طول سفر حجاز و اهمیت دادن به آن‌ها بود که صندوق‌هایی را به عنوان هدیه به استانبول می‌فرستادند؛ مثلًا عبدالأحد از امرای بخارا در تاریخ 1311 با هیأتی به ریاست حاجی میرزا محمد شریف صندوقی از هدایا را به استانبول فرستاده بود که این صندوق با تذکره صدارت از گمرک استانبول بدون بروز هیچ مشکلی عبور داده شده بود.
(B /A /Yildiz Sadaret Hususi Maruzati ,n .29 C /108 )
زمانی که حاجی عبداللَّه قراگوزلو به حضور پادشاه (در استانبول رسید) در آنجا دید که در کنار پادشاه فقرای بخارا بودند که نشسته با سلطان ملاقات کردند. وی می‌افزاید: ولی ما ایرانیان و حجت الاسلام ایستاده با پادشاه ملاقات کردیم. وی از این وضعیت ابراز ناراحتی می‌کند. (3) وامبری که خاطراتش از سفر حجاج ترکستان برای ما اهمیت دارد، خود در سال 1832 به دنیا آمد. در سال 1862 همراه حجاج ماورالنهر، که در حال بازگشت به خانه و کاشانه خود بودند، به هدف آمدن به آسیای میانه، حرکت کرد. شهرهایی که از آن‌ها عبور کرده عبارت است از: تهران، مازندران، ساری، قراتپه، رود اترک، خیوه، بخارا، سمرقند، قرشی، بلخ، هرات، مشهد، و از آنجا از طریق طرابوزان به عثمانی برگشت. وی در هرات از حجاج


1- آمینیسوس وامبری، سیاحت درویش دروغین در خانات آسیای میانه، ص 24، انتشارات علم و فرهنگ.
2- ترجمه متن فارسی این عریضه در دفترنامه همایون به شماره 12، ص 58 موجود است.
3- مجموعه آثار حاجی عبداللَّه خان قراگزلو، ص 235

ص: 203
جدا شد.
به گفته وی این قافله جمعاً از 24 نفر تشکیل می‌شد که 4 تن از آن‌ها رؤسا و رهبران قافله به‌شمار می‌آمدند. به قول وی، قافله حج شامل نسبت مساوی از پیران و جوانان، غنی و فقیر می‌باشد که بعضی از آن‌ها به واسطه تقوی و پرهیزگاری و بعضی به واسطه تربیتشان و عده‌ای اهل علم و دسته‌ای غیر روحانی و عامی هستند و با وجود این اختلافات هماهنگی کامل میان ما موجود است؛ زیرا همه ما اهل خوقند و کاشمرات هستیم و میان ما از نژاد موذی بخارایی کسی یافت نمی‌شود. (1) وامبری ارقامی در اختیار ما می‌گذارد که به واسطه آن، معلوماتی را درباره تعداد حجاج به دست می‌آوریم. به‌طور متوسط، حاجی‌هایی که همه ساله از خیوه حرکت می‌کردند، ده تا پانزده هزار نفر بودند و در بخارا این تعداد به 30 تا 40 هزار بالغ می‌گردید. در صورتی که در خوقند و تاتارستان و چین این رقم به 70 هزار بالغ می‌شد و اگر میل مفرط ایرانی‌ها را هم که به زیارت اماکن مقدس؛ مانند مشهد، کربلا، قم و مکه دارند، مورد توجه قرار دهیم، از این تعصب زیادی که هنوز در تمام آسیا نسبت به این پروسه‌های مذهبی بروز داده می‌شود، تعجب خواهیم کرد. (2) گاهی از طرف دولت عثمانی نیز دشواری‌هایی برای حجاج ماوراءالنهر و قفقاز ایجاد می‌شده است.) 52/ R/ 3721 (A. DVN 911/ 43
در سندی که در این خصوص در دست داریم، چرکس حاجی موسی، که به قصد حج به طرابوزان آمده و زن و دختر و خواهرش به عنوان اسیر از طرف والی دستگیر شده بودند، از پادشاه عثمانی تقاضای رسیدگی به این امر را می‌کند.
امیر بخارا به خاطر دوام حملات روس‌ها، در سال 1866 محمد پارسا افندی را با عجله برای کمک گرفتن از دولت عثمانی به استانبول فرستاد. محمد پارسا بعد از انجام مأموریت، اظهار آرزوی عزیمت به مکه را نمود که به او 50 هزار قروش خرج راه داده شد و خواسته‌اش مورد قبول قرار گرفت.
)42 .L /4821( IMMS /53 /3541
Irade meclis mebusan .1453
مکه گاه به عنوان جایی برای عزل شدگان و تبعیدی‌ها بدل می‌شد. به عنوان مثال، یعقوب بیگ و بزرگ خان در سال 1865 قوای چین را مجبور به عقب‌نشینی از کاشمر کردند و موفق


1- وامبری، ص 29
2- وامبری، ص 502

ص: 204
شدند بعضی از شهرهای ترکستان شرقی را به تصرّف خود درآورند. اما بزرگ خان نسبت به موفقیت‌های یعقوب خان اظهار حسادت کرد و به دنبال آن، یعقوب خان درسال 1867 وی را ابتدا زندانی نمود و سپس به مکه فرستاد و بدین‌ترتیب، خود حاکم مطلق کمرستان شرقی شد.
(B .Bolger ,the life of Yakoub Beg ,London ,1878 ,S .193 )
فراهانی در سال 1232 در باره حجاج ترکستان می‌نویسد: حجاج ترکستان و بخارا همه ساله از یک هزار نفر تا دویست نفر به حج می‌آیند. برخی جزو تبعه دولت روس‌اند و برخی صاحب‌شان معین نیست و از دولت جانب روس و هم در مملکت حجاز کسی نیست. اینها مذهبشان غالباً حنفی و شافعی است و به ندرت بعضی‌ها شیعه هستند. این طایفه بسیار تنومند و سرهای بزرگ و زرد رو و کم مو و تندخو و بدخوراک و کثیف‌اند و بسیار ناخوش می‌شوند و می‌میرند. در این صفحات مشهور به تاتارند و به ملاحظه طبیعت، بعضی به دولت خاوه تمام دولت آنان را دولت عثمانی از خود می‌دهد و از آنان خاوه گرفته نمی‌شود و در هذه‌السنه قریب هفتصد نفر آمده بودند و اغلب از راه استانبول وارد جده شدند. (1)تصویر 11؟؟؟


1- سفرنامه میرزا فراهانی، انتشارات فردوسی، 1362، ص 168