3. سراقة بن مالک مدلجی گوید: به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله گفتم: ای فرستاده خدا، حکم حج را برای ما چنان بیان کن که گویی امروز بهدنیا آمدهایم- و چیزی نمیدانیم- پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
«خداوند عمره را داخل در حج کرد. چون به مکه رسیدید، هرکدام از شما که طواف خانه خدا و سعی صفا و مروه را انجام داد از احرام خارج شود، مگر کسانی که قربانی به همراه آورده باشند.»
4. عبداللَّه بن عمر گوید: «پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در حَجّةالوداع حج را به عمره تبدیل کرد. آن حضرت از ذوالحلیفه قربانی بههمراه آورد. پیامبر صلی الله علیه و آله و همراهان او بهقصد حج لبیک گفتند.
برخی قربانی به همراه داشتند و برخی نه. چون همگان به مکه رسیدند، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: کسانی که قربانی آوردهاند، جایز نیست از احرام خارج شوند مگر آنکه حج را بهپایان برند. اما کسانی که قربانی به همراه ندارند، خانه را طواف کرده، به سعی صفا و مروه و سپس تقصیر اقدام کنند و پس از آن از احرام خارج گردند تا آنکه مجدداً (در روز ترویه) برای حج لبیک گفته و قربانی خود را به قربانگاه ببرند.»
5- عایشه نقل میکند: پنج روز مانده به اتمام ماه ذیقعده، با پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به قصد حج از مدینه خارج شدیم، اما چون به حوالی مکه رسیدیم، آن حضرت فرمود: کسانی که قربانی با خود نیاوردهاند، پس از انجام مراسم طواف خانه خدا، از احرام خارج شوند.
در مقابلِ روایاتی که درخصوص تشریع حج تمتع از نظر گذشت، روایات دیگری نیز در منابع حدیثی اهلسنت جلب نظر میکند که تأکید بر انجام حج افراد یا حجّ قِران داشته و نظر به جدایی مراسم عمره و حج بهصورت توأمان و در یک سفر دارد. برخی از این روایات حکایت از سیره پیامبر صلی الله علیه و آله در این خصوص میکند و برخی دیگر عمل پارهای از صحابه، بهویژه خلفای اوّلیه را پس از رحلت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله گزارش مینماید. ضمناً، در بیشتر این روایات، مخالفت گروه دیگری از صحابه بهویژه علی علیه السلام در نقد عمل خلفا و اصرار بر انجام عمره تمتّع در ماههای حج قابل ملاحظه است. نمونهای از روایات وارده در این زمینه، به قرار زیر است:
1. محمد بن منکدر از جابر نقل میکند که: «پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و ابوبکر و عمر به انجام حج
ص: 26
افراد بسنده کردند.»
(1) 2. ابن عمر نقل میکند: «ما با پیامبر خدا صلی الله علیه و آله تنها برای حج افراد محرم شده و تلبیه گفتیم»
و در روایت دیگر ابن عون تصریح میکند که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به حج افراد اقدام کرد.
(2) 3. ابراهیم تیمی از پدرش نقل میکند که او در ربذه با ابوذر ملاقات کرد و ابوذر به او گفت: عمره تمتّع صرفاً برای ما (اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله وضع شد و اختصاصی به دیگران ندارد.
(3) و مطابق نقلهای دیگر از ابوذر، انجام دو متعه حج و نساء، رخصتی بود که تنها در اختیار اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله قرار گرفت.
(4) 4. ابوموسی اشعری میگوید: وی پس از رحلت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله تا ایام خلافت عمر به عمره تمتّع فتوی میداد. در یکی از سالها، شخصی به او گفت: خلیفه فتوای جدیدی صادر کرده و عمره تمتّع را ممنوع ساخته است. او نظر عمر را جویا گردید و عمر گفت: اگر بخواهیم مطابق قرآن عمل کنیم که میفرماید: وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ ...
(5)و اگر بخواهیم مطابق سنّت عمل کنیم که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله تا وقتی ذبح نکرد، از احرام خارج نشد.
(6) و بنابر حدیثی دیگر، به ابوموسی گفت: من میدانم که پیامبر صلی الله علیه و آله و یاران او به عمره تمتّع رخصت دادهاند، اما کراهت دارم از اینکه مردم در اراک (سرزمین عمره در عرفات) به تمتّعات جنسی مشغول شوند و در حالیکه آب غسل از آنان سرازیر است عازم حج شوند.
(7) 5. سعید بن مسیب گوید: علی و عثمان، هر دو، در عسفان بودند. عثمان مردم را از عمره تمتع نهی میکرد. علی علیه السلام- در مقام اعتراض- به او گفت: آیا از چیزی نهی میکنی که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به آن فرمان داده است؟ عثمان گفت: ما را به حال خود واگذار. حضرت فرمود:
نمیتوانم و چون علی علیه السلام عثمان را در عقیده خود مصرّ دید، خود به انجام حج و عمره فتوی داد.
(8) آیا رخصت عمره تمتّع اختصاصی بود؟
برخی از روایاتِ مخالف با تشریع عمره تمتع، بر این پایه است که رخصت یاد شده ویژه اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و محدود به دوران رسالت بوده است، لذا نمیتوان بهعنوان یک حکم دائمی آن را مورد عمل قرار داد! در این زمینه بهویژه از قول ابوذر ادعاهایی وارد شده؛ مثلًا:
1. ابراهیم تیمی از پدرش و او از ابوذر روایت میکند که گفت: متعه در حج ویژه
1- سنن ابنماجه، ج 2، ص 989 و نیز بنگرید به روایات دیگر همین باب تحت عنوان: «الإفراد بالحج».
2- صحیح مسلم، ج 2، ص 905؛ موطأ مالک، ج 1، ص 335 4 همانجا به رقمهای 164- 160
3- صحیح مسلم، ج 2، ص 827 و نیز سنن ابن ماجه، ج 2، ص 994
4- صحیح مسلم، ج 2، ص 897
5- بقره: 196
6- صحیح مسلم، ج 2، ص 895؛ صحیح بخاری، ج 2، ص 650
7- همانجا، ج 2، ص 896؛ سنن ابن ماجه، ج 2، ص 992
8- همانجا، ج 2، ص 897 و نیز نک: موطأ مالک، ج 1، ص 336
ص: 27
اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله تشریع گردید.
(1) 2. همان راوی از ابوذر روایات میکند که گفت: استفاده از دو متعه برای کسی جز ما- بهطور ویژه- جایز نیست؛ متعه زنان و متعه حج.
(2) 3. عبدالرحمان بن ابی شعثاء گوید: نزد ابراهیم نخعی و ابراهیم تیمی آمده و به آن دو گفتم: من تصمیم دارم که امسال میان عمره و حج، جمع کنم. ابراهیم نخعی گفت: اما پدر تو میان این دو، جمع نمیکرد. ابراهیم تیمی از پدر خود نقل کرد که وی در اینخصوص در ربذه نظر ابوذر را جویا شد و او گفت: رخصت عمره تمتّع تنها برای ما صادر شد و ارتباطی با شما ندارد.
(3) نقد و بررسی روایات مخالف با جواز عمره تمتّع
در مقام جمعبندیِ روایات گذشته و نقد روایات مخالف با جواز عمره تمتع باید گفت:
روایاتی که حکایت از اجتناب پیامبر صلی الله علیه و آله و برخی از صحابه از انجام عمره تمتع در حَجةالوداع دارد، روایاتی قابل قبول بوده که دلیل آن صرفاً قربانی به همراه داشتن پیامبر صلی الله علیه و آله و دستهای از اصحاب ایشان دارد و چنانکه پیشتر گذشت، در همان سال دهم هجری، بیشتر همراهان پیامبر صلی الله علیه و آله؛ از جمله همسران آن حضرت و نیز فاطمه زهرا علیها السلام موظف به انجام عمره تمتّع شدند و تنها در روز ترویه بهقصد حج لبیک گفتند. روایاتی که رخصت عمره تمتّع را ویژه اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله اعلام میکند، روایاتی غیر قابل قبول بوده و قطعاً بر پایه جعل یا توهّم وارد شده است. دلیل آن اوّلًا: روایاتی است که تشریع عمره تمتّع و نیز توأمان بودن عمره و حج در ماههای حج را بهعنوان حکم ابدی اعلام میکند- از جمله سؤال سراقة بن مالک جعشم از پیامبر خد صلی الله علیه و آله که در پاسخ او به ابدی بودن حکم تشریع عمره اشاره گردید.
(4)- و ثانیاً روایات متعددی در منابع اهلسنت وارد شده که از نهی و تحریم عمره تمتّع در ماههای حج بهعنوان بدعتی از سوی عمر حکایت دارد و ظاهراً تا وقتی عمر زنده بود، مردم را از انجام عمره تمتّع نهی کرد و نهی او مورد تبعیت قرار داشت. اما چون از دنیا رفت، مجدداً میان اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله در خصوص جواز یا عدم جواز آن اختلاف نظر بهوجود آمد و اکثر اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله به این دلیل که در نسخ عمره تمتّع آیه و سنتی وجود ندارد و تنها بر پایه رأی و نظر شخصی (عمر) نهی از عمره تمتّع وارد شده، مجدّداً متمایل به انجام آن شدند.
1- صحیح مسلم، ج 2، ص 897
2- همانجا.
3- همانجا.
4- سنن ابن ماجه، ج 2، ص 991
ص: 28
روایات زیر شاهد موارد یاد شده است:
1. مُطرِّف بن عبداللَّه از عمران بن حُصَین روایات متعددی نقل کرده که در همهجا، نهی از انجام عمره تمتّع، به اجتهاد شخصی، پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله، نسبت داده شده است؛ از جمله آنکه گفت: «بدان که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بین حج و عمره را جمع کرد و پس از آن، نه آیهای در مقام نسخ این حکم نازل شد و نه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از انجام آن نهی کرد، تا آنکه شخصی به رأی و اجتهاد خود در آنچه خواست، فتوایی صادر کرد.
(1) 2. محمد بن عبداللَّه بن حارث گوید: سعد بن ابی وقاص و ضحاک بن قیس درباره جواز عمره تمتع در ماههای حج با هم سخن میگفتند، ضحّاک معتقد بود این کار را جز کسانی که جاهل به امر خدا باشند، کس دیگر انجام نمیدهد، اما سعد به او گفت: ای برادرزاده، تو رأی بد و فاسدی داری. ضحاک گفت: عمر بن خطاب از عمره تمتع نهی کرده است. اما سعدبن ابیوقاص گفت: ولی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آن را انجام داده (بدان فرمان داده است) و ما نیز همراه با پیامبر صلی الله علیه و آله آن را انجام دادیم.
(2) 3. یکی از اهالی شام، از عبداللَّه بن عمر درخصوص عمره تمتع سؤال کرد. وی گفت:
کاری حلال و جایز است. سؤال کننده گفت: اما پدر تو از آن نهی کرده است. عبداللَّه بن عمر گفت: نظر تو در این باره چیست که اگر پدر من از عمره تمتّع نهی کرده و در همان حال پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بدان فرمان داده باشد، فرمان پدرم قابل تبعیت است یا حکم پیامبر خدا صلی الله علیه و آله؟
مرد شامی گفت: البته امر و فرمان پیامبر خدا صلی الله علیه و آله. عبداللَّه بن عمر گفت: پس بدان که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله چنین کاری (فرمانی) داده است.
علت تشریع عمره تمتّع در ماههای حج
از مباحث پیشین، اجمالًا بهدست آمد که عمره تمتّع در سال حَجّةالوداع تشریع گردید و به فاصله کوتاهی، پس از آن، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از دنیا رفت و درنتیجه این حکم شرعی بهعنوان سنت و یادگار آن بزرگوار باقی ماند که تا به امروز نیز به قوت و اعتبار خود باقی است؛ زیرا مخالفت عدّه معدودی از صحابه؛ از جمله عمر و عثمان نتوانست حتی در میان اهل سنت اصالت حکم یاد شده را با خطر جدید همراه سازد. اما دلیل این تشریع چه بود؟ جهت روشن شدن مطلب باید گفت: از روایات تاریخی چنین بهدست میآید که در دوران جاهلیت، مردم
1- صحیح مسلم، ج 2، ص 899 و نیز بنگرید به روایات متعدد در همین کتاب از شماره 173- 165؛ سنن ابنماجه، ج 2، ص 991
2- سنن ترمذی، ج 3، ص 185
ص: 29
در ماههای حج تنها بهقصد حج خالص مُحرم شده و تا روز عید قربان- که قربانی و حلق یا تقصیر صورت میگرفت- در حالت احرام باقی میماندند. نیز برای انجام مناسک عمره در ماههای دیگر، به خصوص ماه رجب، عازم زیارت خانه خدا میشدند و بهعنوان یک رسم معتقد بودند که وقتی زخم پشت مرکب سواری حج بهبود یافت و بر آن کرک رویید و ماه صفر فرا رسید، انجام عمره جایز میگردد.
(1) اما این گونه انجام مناسک عمره در عمل از دو ناحیه مشکلاتی برای زائران خانه خدا بهوجود میآورد که عبارتاند از:
1. تعدد سفرهای زیارتی به مکه؛ به این معنی که طالبان حج و عمره، برای انجام این عبادات، سفرهای متعددی داشته باشند؛ از جمله در ماههای حج، بهقصد «حج» و در ماههای دیگر بهخصوص ماه رجب، بهقصد «عمره»، بار سفر بهسوی مکه ببندند و طبعاً این کار چه از جهت صرف هزینه و چه از جهت دوری و ناامنی راهها، برای بسیاری از زائران مشقّاتی دربرداشت. توسعه تدریجی سرزمینهای اسلامی و زیاد شدن روزبهروز تعداد مسلمانان، به حجم مشکلات اضافه میکرد و در نتیجه ممکن بود به تعطیل شدن عمره بینجامد، حال آنکه از برخی روایات بهدست میآید انجام حج و عمره هر دو مدّ نظر خدای تبارک و تعالی بوده و در نتیجه بر مسلمانان واجب شده است.
(2) 2. باقی ماندن ایام طولانی در حال احرام؛ میدانیم که پس از حضور حجگزار در یکی از میقاتها و پوشیدن لباس احرام و گفتن لبیک (بهویژه بهقصد حجّ خالص) 24 چیز بر او حرام میگردد. از این زمان بر حاجی است که محرّمات احرام را رعایت کند تا روز عید قربان، که پس از قربانی و حلق یا تقصیر جواز خروج از احرام پیدا کند. یقیناً حفظ وضعیت احرام در ایامی طولانی، مشکلات فراوانی برای حجگزار بهوجود میآورد که تحمّل آن دشوار و چهبسا در شرایطی موجب فساد حج یا توأم با کفارات سنگین میگردد. اما با تشریع عمره تمتع و خروج از لباس احرام تا روز ترویه، این مشکلات به کمترین حد خود میرسد وحاجی با آسایش بهتر آماده برگزاری مناسک حج میشود، ضمن آنکه چنانکه گذشت طی یک سفر از ثواب و فضیلت دو عبادت شرعی؛ یعنی «حج» و «عمره» بهرهمند میگردد و این مهمترین فلسفه تشریع «عمره تمتع» بهشمار میرود.
امام رضا علیه السلام در همین خصوص میفرماید: «مردم به انجام عمره تمتّع مأمور شدند تا تخفیف و رخصتی از جانب پروردگارشان باشد و نیز مناسک مردم در زمان احرام آنان سالم
1- صحیح مسلم، ج 2، ص 910؛ همگام با پیامبر در حجة الوداع، ص 107
2- در حدیثی امام رضا علیه السلام میفرماید: «... وَ أَنْ یَکُونَ الْحَجُّ وَ الْعُمْرَةُ وَاجِبَیْنِ جَمِیعاً فَلَا تُعَطَّلَ الْعُمْرَةُ وَ تَبْطُلَ وَ لَا یَکُونَ الْحَجُّ مُفْرَداً مِنَ الْعُمْرَةِ»؛ نک: سنن النبی، ج 8، ص 59 به نقل از عللالشرایع و عیون اخبار الرضا.
ص: 30
مانده و با طولانی شدن زمان احرام، این مناسک باطل و فاسد نگردد و چون حج و عمره هر دو واجب هستند (با فاصله، هر دو را در یک سفر انجام دهند) مبادا که مناسک عمره ضایع و تعطیل شود و حج بهتنهایی و جدا از عمره برگزار گردد ...»
(1) بررسی تطبیقی «حج برتر» در مذاهب اسلامی
با توجه به اختلافی که در خصوص حج تمتّع، در جوامع حدیثیِ اهلسنت وجود دارد، در باره برترین قسم حج، اختلافات زیادی در مذاهب اربعه بهوجود آمده است. برخی از این اختلافات، در خصوص «حج برتر» از اقسام سهگانه حج، بهشرح زیر است:
الف) مذهب شافعی: در این مذهب، ترتیب افضلیت حجهای سهگانه عبارتاند از: حج افراد، حج تمتّع و حج قِران.
(2) ب) مذهب مالکی: در این مذهب ترتیب افضلیت حجها عبارتاند از: حج افراد، حج قِران و حج تمتّع.
(3) ج) مذهب حنبلی: در این مذهب، نظریات مختلفی وجود دارد، مطابق یک نظر منقول از شخص احمد بن حنبل، ترتیب افضلیت حجهای سهگانه عبارتاند از: حج تمتع، حج افراد و حج قِران.
(4) د) مذهب حنفی: در این مذهب نیز ترتیب افضلیت حجهای سهگانه، به این صورت است که: «حج قِران برتر از حج تمتّع و حج تمتع برتر از حج افراد است».
(5) این اختلافات درباره برترین نوع حج سبب گردید که برخی از مردم درباره نوع حج پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و نیت آن بزرگوار در لحظه احرام، به تردید بیفتند
(6) و پرسشهایی در این باره از امامان علیهم السلام بنمایند.
فضیل بن عیاض گوید: من از اختلافات مردم درباره نوع حج پرسیدم و اینکه درباره حج پیامبر خدا صلی الله علیه و آله برخی معتقدند: آن بزرگوار به نیت حج افراد لبیک گفت و برخی میگویند: آن به نیت عمره محرم گشت، برخی دیگر قائلند که آن حضرت بهصورت قارن بهراه افتاد و برخی دیگر بر این باورند بدون نیت خاص از میقات خارج گردید. اما منتظر فرمان خدای- عزّوجل- بهسر میبرد.
امام صادق علیه السلام در پاسخ فرمود: البته خدای عزّ وجلّ آگاه بود که حج پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در
1- وسائلالشیعه، ج 8، ص 165؛ سنن النبی، ج 6، ص 59
2- الفقه علی المذاهب الأربعة، ص 688؛ حجة الوداع، الکاندهلوی، ص 36؛ سنن ترمذی، ج 3، ص 183
3- الفقه علی المذاهب الأربعه، ص 690؛ حَجّة الوداع، ص 37
4- الفقه علی المذاهب الأربعه، ص 692؛ حجة الوداع، ص 37
5- الفقه علی المذاهب الأربعه، ص 693
6- حجة الوداع وجزء عمرات النبی، ص 36؛ و نیز بنگرید به کتاب حجة الوداع، ابنحزم، صص 496- 394 باعنوان: الإختلاف فی کیفیة اهلال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله بحج مفرد أم بعمرة مفردة.
ص: 31
سال دهم، آخرین حجی است که پیامبر صلی الله علیه و آله انجام میدهد و بعد از آن، حجی برای آن حضرت نیست، لذا در آن سؤال حج و عمره را برای رسول خود جمع ساخت تا توأمان بودن حج و عمره، بهعنوان سنتی برای امت او باقی بماند. به همین سبب چون پیامبر کعبه را طواف کرد و به سعی صفا و مروه پرداخت، جبرئیل به او فرمان داد که به مردم بگوید کارهای خود را عمره قرار دهند، بهجز کسانی که قربانی بههمراه آوردهاند که آنان در قید قربانی خواهند بود و طبق گفتار خداوند که میفرماید: ... حَتَّی یَبْلُغَ الْهَدْیُ مَحِلَّهُ ...
(1)خروج از احرام برای آنها روا نیست. به این ترتیب بود که عمره و حج برای پیامبر صلی الله علیه و آله جمع گردید. البته پیامبر صلی الله علیه و آله مطابق با همان نیت و سنتی از میقات بهسوی مکه روان گشت که در میان اعراب اولیه جاری بود و مردم در آن دوران چیزی جز انجام حج (در ماههای حج) نمیشناختند. پیامبر صلی الله علیه و آله در اینخصوص به انتظار اوامر الهی بود، اما در عینحال میفرمود: مردم بر همان سنن پیشین خود هستند، مگر آنچه را که اسلام تغییر دهد و از آنجا که برای مردم انجام عمره در ماههای حج متداول نبود، آنگاه که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: مناسک خود را عمره قرار دهید، این فرمان برای اصحاب آن حضرت سنگین و گران جلوه کرد؛ زیرا آنان سابقهای از انجام مناسک عمره در ماههای حج نداشتند.»
(2) اما بهعنوان پایانبخش مقاله حاضر، گفتنی است که در مذهب شیعه افضلیت حج تمتع بهطور قاطع مورد نظر امامان علیهم السلام بوده که جهت دهنده فقه امامیه نیز شده است. امامان مذهب؛ به خصوص صادقین علیهما السلام این موضوع را دستآورد قرآن کریم و سنت نبوی دانسته و هماره بر آن، بهعنوان «برترین نوع حج» تأکید میکردهاند، لذا هم شیعیان را- در جو حاکمیت اهل سنت- بدان فرمان دادهاند و هم خود بدون هیچ تقیه و پروایی به انجام آن مبادرت میکردند.
احادیث زیر- بهعنوان شمار محدودی از روایاتی که در اینخصوص وارد شده- موضع قاطع امامان علیهم السلام را درباره برترین نوع حج نشان میدهد:
1. ابو ایوب ابراهیم بن عیسی گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم کدامیک از اقسام حج بر انواع دیگر آن برتری دارد؟ فرمود: حج تمتّع دارای فضیلت بیشتری است. چگونه امکان دارد حجی با ارجح و برتر از حج تمتّع باشد، با آنکه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آرزو میکرد و میگفت: اگر آنچه تاکنون انجام دادهام، انجام نداده بودم، امروز حج خود را به همان صورتی انجام میدادم که دیگران انجام میدهند.
(3)
1- بقره: 196
2- بحارالأنوار، ج 90، ص 96 به نقل از علل الشرایع؛ حج الأنبیاء والأئمّة علیهم السلام، ص 128
3- تهذیبالأحکام، ج 5، ص 35؛ من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 204؛ الکافی، ج 4، ص 291
ص: 32
2. حفصبن البختری و حسن بن عبدالملک، از زراره، و او از امام صادق علیه السلام روایت میکنند که فرمود: بهخدا سوگند حج تمتع بهتر و برتر است. کتاب و سنت گواه است که حج تمتع والاتر است.
(1) 3. صفوان جمال گوید: به ابوعبداللَّه صادق علیه السلام گفتم: برخی از مردم میگویند: با خود قربانی ببرم تا حج من مانند حج پیامبر خدا صلی الله علیه و آله باشد. برخی میگویند حج تمتّع بهجا بیاور، شما چه میفرمایید؟ ابوعبداللَّه فرمود: اگر من هزار سال بیایم و هر سال عازم حج باشم، جز با حج تمتّع به خانه خدا نزدیک نمیشوم. (2) 4. عطیّه گوید: به ابوجعفر باقر علیه السلام گفتم: فدایت شوم، برای یک سال هم که باشد، حج خالص بهجا بیاورم؟ ابوجعفر گفت: اگر من هزار سال در جهان بیایم و به حج بیایم حج تمتع بهجا میآورم. تو نیز حج خود را از تمتّع خالص مکن. (3) 5. محمدبن فضل هاشمی گوید: من با برادرانم به حضور ابوعبداللَّه صادق علیه السلام رسیدیم و گفتیم: ما عازم حج شدهایم و بعضاً برای نوبت اول به حج میرویم. بفرمایید با چه نیتی عازم شویم؟ امام صادق علیه السلام فرمود: «بر شما باد به حج تمتّع، سپس فرمود: ما خاندان رسول، درباره حج و عمره تمتّع از هیچ قدرتی واهمه نداریم. همچنین درباره تحریم مسکرات و مسح کشیدن بر پشت پاها.» (4) 6. معاویة بن عمار گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: ما غیر از حجّ تمتّع، حجّ دیگری را برای خداوند نمیشناسیم (انجام نمیدهیم) و چون در قیامت خدای خود را ملاقات کنیم، خواهیم گفت: پروردگارا! ما به کتاب تو و سنت پیامبرت عمل کردیم و این مردم گویند: خداوندا! ما به رأی و نظر خود عمل کردیم. آنگاه خداوند ما و آنها را در هرجا که مشیت او اقتضا نماید، قرار دهد. (5)
1- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 204؛ تهذیبالأحکام، ج 5، ص 35؛ الکافی، ج 4، ص 292
2- الکافی، ج 4، ص 292؛ تهذیب الأحکام، ج 5، ص 34
3- تهذیب الأحکام، ج 5، ص 34
4- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 205؛ الکافی، ج 4، ص 293
5- الکافی، ج 4، ص 291