التی هی عبارة عن مواضع العبادة مجازاً، و أمّا التسمیة الحقیقیّة فهی مخصوصة للجبل ...».
ب) در روایات شیعه و سنّی که پیشتر گذشت، بدون هیچ مجاز و عنایتی، المشعر الحرام بر «قزح» اطلاق شده است. این تعبیرات در روایت طولانی جابر در وصف حجّةالوداع نیز به کار رفته است:
«فسار رسول اللَّه صلی الله علیه و آله، و لا تَشکُّ قریش إلّا أنّه واقف عند المشعر الحرام، کما کانت قریش تصنع فی الجاهلیة: فأجاز رسول اللَّه صلی الله علیه و آله حتّی أتی عرفة ....
حتّی أتی المزدلفة فصلّی بها المغرب والعشاء ... ثمّ رکب القصواء حتّی أتی المشعر الحرام».
«فلمّا أجاز رسول اللَّه صلی الله علیه و آله من المزدلفة بالمشعر الحرام، لم تشکّ قریش أنّه سیقتصر علیه، و یکون منزله ثَمّ، فأجاز ...».
ص: 54
أدرک الحجّ».
(1) از تعبیر «علیه» یعنی «علی المشعر» استفاده میشود که کوه قزح مراد است و إلّا میفرمود:
«و فیه» یا «و به» یعنی در مشعر، و نه بر مشعر. تعبیر «بر مشعر» دلیل است که از آن، کوه قزح اراده شده است.
- «لا بأس بأن تقدّم النساء إذا زال اللیل فیقفن عند المشعر ساعةً».
(2)- «أنّه کره أن یقیم عند المشعر بعد الإفاضة».
(3) ظاهر «عند المشعر» یعنی نزد کوه قزح، نه نزد مزدلفه، و الّا میفرمود: «فی المشعر»، و اگر مشعر در این حدیث بر مزدلفه حمل شود، «نزد مزدلفه»، بر حوالی مزدلفه- که خارج از مزدلفه است- صدق میکند و این خلاف مراد حدیث است.
ج) از روایات استفاده میشود که در صدر اسلام، «المشعر الحرام» تنها به صورت مجازی و با قرینه، بر موقف شب عید (مزدلفه) اطلاق میشده است و بر موقف شب عید در اکثر قریب به اتفاق روایات «مزدلفه» و «جَمع» اطلاق شده است نه «مشعر»؛ از جمله:
1. بحار الأنوار:
- إنّما سمّیت مزدلفة؛ لأنّهم ازدلفوا إلیها من عرفات.
- سمّیت المزدلفة جمعاً؛ لأنّ آدم جمع فیها بین الصلاتین: المغرب و العشاء.
- إنّما سمّیت المزدلفة جمعاً ....
- إذا أتیت المزدلفة و هی الجمع ....
- صلّ المغرب دون المزدلفة ....
- فإن ذهب ربع اللیل و بتّ بمزدلفة ....
- کانت قریش تفیض من المزدلفة فی الجاهلیة ....
- حتی أتی المزدلفة، و سنّته صلی الله علیه و آله تتّبع.
- مرّ حتّی أتی المزدلفة فجمع بها بین الصلاتین ....
- سئل عن صلاة المغرب و العشاء لیلة المزدلفة قبل أن یأتی المزدلفة ....
- و انزل بالمزدلفة ببطن الوادی بقرب المشعر الحرام ....
1- همان، ص 41، ح 18538
2- همان، ص 30، ح 18510
3- همان، ص 21، ح 18490
ص: 55
- حدّ ما بین منی و المزدلفة محسّر ....
- من لم یبت لیلة المزدلفة- وهی لیلة النحر- بالمزدلفة ... فعلیه بدنة.
- رخّص رسول اللَّه صلی الله علیه و آله فی تقدیم ... الضعفاء من المزدلفة إلی منی بلیل.
- کلّ مزدلفة موقف.
- من أفاض من جَمع قبل أن یُفیض الناس .. فعلیه دم ....
- من جهل فلم یقف بالمزدلفة ....
- أنّ رسول اللَّه صلی الله علیه و آله لمّا أفاض من المزدلفة ....
(1) 2. وسائل الشیعه:
- ملکان یفرجان للناس لیلة مزدلفة عند المأزمین الضیّقین.
- .... فلیرجع ولیأت جَمْعاً ولیقف بها، و إن کان قد وجد الناس قد أفاضوا من جمع.
- إنّما سمّیت مزدلفة؛ لأنّهم إزدلفوا إلیها من عرفات.
- ثمّ أمر أن یصعد جبل جَمع ....
- لاتصلّ المغرب حتی تأتی جمعاً و إن ذهب ثلث اللیل.
- لاتصلّهما حتّی تنتهی إلی جَمْع و إن مضی من اللیل ما مضی.
- عثر محمل أبی علیه السلام بین عرفة و المزدلفة، فنزل فصلّی المغرب و صلّی العشاء بالمزدلفة.
- تصلّی المغرب دون المزدلفة ....
- سألت أبا عبداللَّه علیه السلام عن الرکعات التی بعد المغرب لیلة المزدلفة ....
- صلاة المغرب والعشاء بجمع بأذانٍ واحد وإقامتین ....
- إذا صلّیتُ المغرب بجمعٍ ....
- صلّیت خلف أبی عبداللَّه علیه السلام المغرب بالمزدلفة ....
- إنّما سمّیت المزدلفة جمعاً؛ لأنّه یجمع فیها بین المغرب و العشاء بأذانٍ واحد و إقامتین.
1- بحار الأنوار، ج 99، ص 266- 271، باب 48، ح 2، 3، 4، 7، 9، 11، 12، 15، 16، 17، 19، 20، 21، 22، 24، 27، 28 و 29
ص: 56
- سمّیت المزدلفة جمعاً؛ لأنّ آدم جمع فیها بین الصلاتین المغرب و العشاء.
- ما حدّ المزدلفة؟ ....
- لاتجاوز الحیاض لیلة المزدلفة.
- حدّ المزدلفة من وادی محسّر إلی المأزمین.
- سألته عن حدّ جمع ....
- وقف النبی صلّی اللَّه علیه و آله بجمع ....
- إذا کثر الناس بجمع و ضاقت علیهم کیف یصنعون؟
- اللهمّ هذه جَمْعٌ ....
- هو وادٍ عظیم بین جَمْعٍ و منی ....
- أیّ ساعة أحبّ إلیک أن أفیض من جمعٍ؟ ....
- ینبغی للإمام أن یقف بجمع حتّی تطلع الشمس ....
- فی رجلٍ وقف مع الناس بجمع ....
- لاتفض بهنّ حتّی تقف بهنّ بجمع ....
- عجّل الناس لیلًا من المزدلفة إلی منی ....
- رخّص رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله للنساء والضعفاء أن یفیضوا من جمعٍ بلیل ....
- التقدّم من مزدلفة إلی منی ....
- خذ حصی الجمار من جمعٍ ....
- تؤخذ من جمع و تُؤخذ بعد ذلک من منی.
- فی رجلٍ أدرک الإمام و هو بجمع ... ثمّ یدرک جمعاً قبل طلوع الشمس ... و لیقم بجمع ....
- عن رجلٍ ادرک الناس بجمعٍ وخشی ... أن یفیض الناس من جَمْع ... إن ظنّ أن یدرک الناس بجمع ... فإن خشی أن لایدرک جمعاً فلیقف بجمع ....
- یا رسول اللَّه، ما تقول فی رجل أدرک الإمام بجمعٍ؟ ...
ص: 57
- إذا فاتتک المزدلفة فقد فاتک الحجّ.
- إذا أتی جمعاً ... و إن لم یأت جمعاً ....
- إذا أدرک مزدلفة فوقف بها ....
- .... و لم یدرک الناس بجمعٍ و وجدهم قد أفاضوا ....
- من أدرک جمعاً فقد أدرک الحج.
- مرّبهم کما هم إلی منی لم ینزل بهم جمعاً ....
- فیرجلٍ لم یقف بالمزدلفة ولم یبتْ بها ....
- فلم یلبث معهم بجمع و مضی إلی منی ....
- من أتی جمعاً ....
(1) در مقابل این روایات، در روایات نسبتاً اندکی «المشعر» یا «المشعر الحرام» به مفهوم مزدلفه به کار رفته است؛ مانند:
- الوقوف بعرفة سنّة، و بالمشعر فریضة.
(2)- حدّ المشعر الحرام من المأزمین إلی الحیاض إلی وادی محسّر.
(3)- ... فیدرک الناس فی المشعر قبل أن یفیضوا ....
(4) در اینگونه روایات هم احتمال نقل به معنی- یعنی تبدیل مزدلفه یا جمع، به مشعر- منتفی نیست. شاهد این مدّعا خبری است که کلینی و شیخ (رحمهمااللَّه) بدینگونه روایت کردهاند:
«من أدرک المشعر الحرام یوم النحر من قبل زوال الشمس فقد أدرک الحجّ».
(5) همین خبر را صدوق رحمه الله چنین نقل کرده است:
«من أدرک الموقف بجمعٍ یوم النحر من قبل أن تزول الشمس فقد أدرک الحج».
(6) در نقل صدوق تعبیر «مشعر» دیده نمیشود و به جای آن «الموقف بجمع» آمده است.
امور مذکور نشان میدهد که در عصر نزول، مزدلفه و جمع، بیشتر از مشعر به موقف شب عید اطلاق میشده است و پارهای از عنوانهای ابواب بحث در کتاب فقیه هم مؤیّد این مدّعاست؛
1- وسائل الشیعه، ج 14، ص 7 و 51، احادیث 18453، 18456، 18460، 18463، 18465، 18474، 18479، 18482، 18484، 18486، 18488، 18491، 18498، 18500، 18501، 18503، 18505، 18508، 18509، 18511، 18513، 18521، 18522، 18524، 18526، 18527، 18529، 18530، 18533، 18549- 18552، 18554، 18555، 18557، 18558، 18563
2- وسائل الشیعه، ج 14، ص 10، ح 18458
3- همان، ص 17، ح 18478
4- همان، ص 36، ح 18525
5- الکافی، ج 4، ص 476، ح 3؛ تهذیب الأحکام، ج 5، ص 327، ح 988، چاپ غفّاری.
6- کتاب من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 386، ح 2776، چاپ غفّاری؛ وسائل الشیعه، ج 14، ص 40، ح 18536
ص: 58
مانند: «باب حدود منا و عرفات و جَمْع» (باب 267)؛ «باب من رُخّص له التعجیل من المزدلفة قبل الفجر» (باب 273)؛ «أخذ حصی الجمار من جمع».
(1) امروزه هم، تابلوهای نشان دهنده حدود مزدلفه چنین است: «بدایة مزدلفة» و «نهایة مزدلفة».
د) ظاهر تعبیر «عند» در آیه شریفه: فَإِذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفاتٍ فَاذْکُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ ... همچنان که در نقل کلام «جواهر» و «کشف اللثام» گذشت، این است که از ... الْمَشْعَرِ الْحَرامِ ... مزدلفه و تمام موقف اراده نشده، بلکه همان قزح مراد است و اگر مزدلفه مراد بود میفرمود: «فی المشعر الحرام» نه «عند المشعر الحرام».
همچنین علّامه حلّی برای استحباب صعود بر قزح و «ذکر اللَّه عنده» به همین آیه کریمه تمسک کرده
(2) و معلوم است که مراد از مشعر در آیه را قُزح میدانسته نه مزدلفه.
ه) سیره پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در حجّة الوداع که بیش از همه عامل به آیه است نیز شاهد مدّعای ماست:
حتّی أتی المزدلفة، فصلّی بها المغرب و العشاء بأذانٍ واحد و إقامتین و لم یسبّح بینهما شیئاً، ثمّ اضطجع رسول اللَّه حتّی طلع الفجر، و صلّی الفجر حین تبیّن له الصبح بأذانٍ و إقامة، ثمّ رکب القصواء حتّی أتی المشعر الحرام، فاستقبل القبلة فدعاه و کبّره و هلّله و وحّده. فلم یزل واقفاً حتّی أسفر جدّاً.
(3)- لمّا صلّی رسول اللَّه صلی الله علیه و آله فجمع بین المغرب و العشاء اضطجع و لم یصلّ شیئاً من اللیل و نام ثمّ قام حین طلع الفجر ....
- أنّ رسول اللَّه صلی الله علیه و آله لمّا صلّی الفجر بجَمْع یوم النحر، رکب القصواء حتّی أتی المشعر الحرام، فرقی علیه و استقبل القبلة و کبّراللَّه و هلّله و وحّده، ولم یزل واقفاً حتّی أسفر جدّاً.
(4) شیخ طوسی هم برای استحباب صعود بر مشعر الحرام (قزح) و «ذکر اللَّه عنده» به همین روایت جابر تمسّک کرده و نوشته است:
«لأنّ رسول اللَّه صلی الله علیه و آله فعل ذلک فی روایة جابر».
(5) زمخشری نیز بر این مدعی، که مقصود از مشعر در آیه شریفه «قزح» است، به روایت
1- کتاب من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 462، 470 و 545
2- منتهی المطلب، ج 11، ص 85
3- صحیح مسلم، ج 2، ص 891، ح 1218
4- دعائم الإسلام، ج 1، صص 321 و 322؛ بحار الأنوار، ج 99، ص 270، ح 18 و 23
5- المبسوط، ج 1، ص 368
ص: 59
جابر تمسک کرده و گفته است: «و الصحیح أنّه الجبل؛ لما روی جابر ...».
(1) از مجموع آنچه گذشت- هر چند در برخی از آنها بتوان خدشه کرد- استفاده میشود:
1. موقف شب عید، موضوعٌ له حقیقی «مزدلفه» و «جَمْع» است و این دو نام در روایات بدون هیچ عنایت و قرینهای، بر آن اطلاق شدهاند.
2. مسلّماً موضوع له حقیقی «المشعر الحرام» کوه قُزح است و در آیه و روایات بدون هیچ عنایت و مجازی بر آن اطلاق شده است.
3. در عصر نزول، به مجموع موقف- یعنی مزدلفه- به صورت نادر «مشعر»، اطلاق شده است و این اطلاق ممکن است مجازی و از باب تسمیة الکلّ باسم الجزء باشد، هر چند بعدها مجاز شایع شده است و این که کتابهای کشف اللثام و جواهر گفتهاند- چنان که متن کلامشان گذشت- مشعر مشترک لفظی بین موقف و قُزَح است، محتاج به دلیل است و اطلاق «مشعر» بر قُزح بدون قرینه معیِّنه و صارفه خلاف مدّعای آنان را اثبات میکند و بر فرض ثبوت اینکه «مشعر» مشترک لفظی است، به مدّعای ما، که در آیه کریمه، مقصود از مشعر «قزح» است لطمهای نمیزند.
اضافه میکنم که در برخی از ترجمههای فارسی قرآن نیز به درستی و دقیقاً ... الْمَشْعَرِ الْحَرامِ ... به کوه قزح ترجمه شده است؛ از جمله ترجمه حضرت آیة اللَّه مشکینی، محمد باقر بهبودی و خرّم دل.
(2) ولی بیشتر ترجمههای قرآن کریم- به خطا- به مزدلفه و مانند آن،
1- الکشاف، ج 1، ص 246، ذیل آیه شریفه.
2- زحمت بررسی و نقل سخن مفسّران و مترجمان قرآن کریم را دوست فاضل جناب مستطاب آقای محسنصادقی برخود هموار کردهاند که از ایشان صمیمانه سپاسگزارم.
ص: 60
ترجمه کرده و یا تعبیر «مشعر» را به کار بردهاند که چون در زمان ما مجاز شایع یا متبادر از لفظ «مشعر»، موقف است، غلط انداز خواهد بود. این ترجمهها عبارتاند از: ترجمههای حضرات آقایان: فولادوند، رضایی اصفهانی، بهرامپور، فیض الاسلام، برزی، انصاریان، مسعود انصاری، مجتبوی، صادقی تهرانی، سید حسن ابطحی، امامی، پور جوادی، پاینده، آیتی، یاسری، موسوی گرمارودی و خانم طاهره صفّار زاده.
برخی از تفاسیر مانند «کشاف»، «انوار التنزیل» و «جلالین» نیز، درست تفسیر کردهاند و برخی هم مانند کنز الدقائق هر دو قول را آورده و داوری نکردهاند، اما بسیاری هم به اشتباه ... الْمَشْعَرِ الْحَرامِ ... در آیه را، مزدلفه پنداشتهاند؛ از جمله: تفسیر سور آبادی، روان جاوید، آلاء الرحمن، التفسیر المبین و الکاشف (هردو از محمد جواد مغنیه)، بصائر یمنی، روض الجنان، المیزان، مجمع البیان، جوامع الجامع، الوجیز، و التفسیر الواضح المیسّر از محمد علی صابونی.
دوم: استحباب خروج از باب حنّاطین
در بسیاری از مناسک حج عالمان معاصر و از جمله مناسک حضرت امام خمینی رحمه الله میخوانیم:
«کسی که میخواهد از مکه بیرون رود مستحب است طواف وداع نماید ... و وقت بیرون آمدن از باب حنّاطین، که مقابل رکن شامی است، بیرون رود ...».
(1) کسی هم بر این مسأله حاشیه نزده است. ظاهر این عبارت آن است که مقابل رکنِ شامیِ کعبه معظّمه دری است به نام «باب حنّاطین» که مستحب است پس از طواف وداع، از آن بیرون روند، در حالی که قرنهاست از این در خبری نیست و محقق کرکی (م 940) حدود پانصد سال پیش گفته است: «و لم أجد من یعرف موضع هذا الباب؛ فإنّ المسجد قد زید فیه»؛ «چون مسجد الحرام توسعه یافته است کسی را که جای این در را بداند نیافتم.»
(2) دلیل این حکم مستحبّ این است که طبق خبر صحیح کلینی رحمه الله، حضرت امام جواد علیه السلام پس از طواف وداع، از باب حنّاطین خارج شدهاند: «ثمّ وقف علیه طویلًا یدعو، ثمّ خرج من باب الحنّاطین».
(3) فقهای پیشین هنگامی که متعرض این حکم میشدند، در باره آن توضیح
1- مناسک حج، ص 508، مسأله 1312، با حواشی مراجع عظام.
2- جامع المقاصد، ج 3، ص 272
3- الکافی، ج 4، ص 532، ح 3؛ وسائل الشیعه، ج 14، ص 289، ح 19220
ص: 61
میدادند تا مکلّف اگر خواست به آن عمل کند، توانایی داشته باشد. تعبیر مناسک امروزی که «باب حنّاطین مقابل رکن شامی است» از مناسک شیخ انصاری (م 1281) گرفته شده
(1) و ایشان هم از کتب فقهای سدههای پیشین؛ مانند شهید (م 786) گرفته است که فرمودهاند: «و هو بإزاء الرکن الشامی»
(2) و حتی پیش از شهید هم ابن ادریس رحمه اللَّه (م 598) نوشته است: «و هی بإزاء الرکن الشامی».
(3) پس تعبیر مناسک امروزی مربوط است به آثار فقهی بیش از هشت سده پیش. اکنون متن سخن برخی از آن بزرگواران، هنگام بیان استحباب خروج از باب حنّاطین را بیان میکنیم:
1. ابن ادریس رحمه الله (م 598):
«و هی باب بنی جمح، قبیلة من قبائل قریش، و هی بإزاء الرکن الشامی من أبواب المسجد الحرام، علی التقریب».
(4) 2. علامه حلّی رحمه الله (م 726):
«... خارجاً من باب الحنّاطین بإزاء الرکن الشامی».
(5) 3. شهید اوّل رحمه الله (م 786):
«و هو باب بنی جمح بإزاء الرکن الشامی».
(6) 4. محقق کرکی رحمه الله (م 940):
«و هو باب بنی جمح و هی قبیلة من قبائل قریش سمّی بذلک قیل: لبیع الحنطة عنده و قیل: لبیع الحنوط، و لم أجد من یعرف موضع هذا الباب؛ فإنّ المسجد قد زید فیه، فینبغی أن یتحری الخارج موازاة الرکن الشامی ثمّ یخرج».
(7) 5. شهید ثانی رحمه الله (م 965):
- «هو باب بنی جمح- قبیلة من قریش بإزاء الرکن الشامی، سمّی بذلک لبیع الحنطة عنده، و قیل: الحنوط، و قد تقدّم أنّ المسجد لمّا زید فیه دخلت هذه الأبواب فی داخل المسجد، فینبغی أن یکون الخروج من الباب المسامت له علی
1- مناسک حج، ص 123، چاپ کنگره شیخ.
2- الدروس الشرعیه، ج 1، ص 456
3- السرائر، ج 1، ص 616. ظاهراً به قرینه سخنی که از مرحوم نراقی خواهد آمد، مقصود از رکن شامی در اینجا، رکن پس از رکن حجر اسود است و ظاهراً در کلام فقیهان، رکن شامی به همین معناست. نک: مقاله «نامهای ارکان کعبه» مطبوع در مجله میقات حج، ش 50، صص 73- 50
4- السرائر، ج 1، ص 616
5- قواعد الاحکام، ج 1، ص 318، همراه إیضاح الفوائد.
6- الدروس الشرعیه، ج 1، ص 456
7- جامع المقاصد، ج 3، ص 272
ص: 62
الاستقامة قبله رجاء أن یظفر به».
(1)- «هو ... داخل فی المسجد کغیره، و یخرج من الباب المسامت له مارّاً من عند الأساطین إلیه علی الاستقامة لیظفر به». (2) 6. مولی احمد نراقی رحمه الله (م 1245):«... قال والدی العلّامة (طاب ثراه) فی المناسک المکّیة: «و هو الباب الذی یسمیّ الآن بباب الدربیّة [ظ: الدریبة] یحاذی الرکن الشامی، و هو أوّل باب یفتح فی جنب باب السلام من جهة یمین من یدخل المسجد». و غرضه قدس سره أنّ ذلک الباب یمرّ بموضع باب الحنّاطین و إلّا فالمسجد قد وسّع الآن». (3) خلاصه، اگر حکمی امروزه قابل عمل نیست نباید در مناسک و رسایل عملیه نوشته شود، بلکه جایش کتب تخصصی و استدلالی است و اگر در مناسک نوشته میشود، وظیفه تشکیلات مسؤول است که چند و چون موضوع و جایگاه آن را با استفاده از همه منابع؛ اعم از فقهی و غیر فقهی روشن کند. برای نمونه در باره باب حنّاطین در آثار غیر فقهی هم توضیحاتی دیده میشود، مثلًا ازرقی میگوید:«الحزورة: سوق مکّة، وکانت بفناء دار أُمّ هانی ابنة أبی طالب التی کانت عند الحنّاطین فدخلت فی المسجد الحرام». (4) پینوشتها
1- مسالک الأفهام، ج 2، ص 377؛ نیز نک: غایة المراد و حاشیة الإرشاد، ج 1، ص 457
2- الروضة البهیه، ج 2، ص 328، چاپ کلانتر.
3- مستند الشیعه، ج 13، ص 93. درباره موضع باب الحنّاطین، علامه بحرالعلوم هم در تحفة الکرام، ص 213، 218، سخنی دارد.
4- تاریخ مکّه، ج 2، ص 294، به نقل از قاموس الحرمین الشریفین، ص 98