مقدمه
قرآن- معجزه جاودان الهی- چشمه جوشانی است که هرگز خشک نمیگردد. دریای بیکرانی که به عمقش نمیتوان رسید. (1) سفره گستردهای که هر کس به اندازه ظرفیتش و به میزان تشنگیاش از آن بهره میگیرد. (2)
کتاب عزیزی که در فتنهها باید به آن پناه برد (3) و در ارزیابی آرا و نظریات و تمایلات باید آنرا محور قرار داد.
کتاب جاودانی که پا به پای زمان، جریان دارد. شگفتیهای آن هرگز تمام شدنی نیست و نوآوریهای آن تا ابد به کهنگی نمیگراید (4) و تا روز قیامت کلامی است تازه و نزد هر فرد، شاداب و زنده خواهد بود. آهنگ نغمههای فرح بخش آن در هر زمان سخن تازهای دارد و تشنگان را سیراب مینماید؛ (5) اما هرگز از آن سیراب نمیگردند؛ (6) دارویی که هیچ دردی با او باقی نمیماند؛ نوری که هیچ ظلمتی با او جمع نمیشود. (7) در عظمت قرآن همین بس که کلامی است از خداوند بزرگ و تراوشی است از علم بیانتهای او که هرگز فکر محدود بشر نمیتواند به همه اسرار و گنجینههای نهفته در آن دست پیدا کند. توگویی قرآن اقیانوس ژرفی است که هرچه بررسی و تحقیق بیشتر، رموز و اسرار آن متجلّیتر میگردد.
از گنجینههای نهفته در کلام الهی، مراسم باشکوه حج است که هر چه بررسی و تحقیق در اطراف آن بیشتر گردد، معارف و رموز و اسرار آن آشکارتر میشود.
حضرت امام خمینی (رحمة الله) احیاگر حج ابراهیمی در پیامی به حجاج بیت الحرام فرمود: «اندیشمندان و غوّاصان و درد آشنایان امت اسلامی اگر دل به دریای معارف آن بزنند ... از صدف این دریا، گوهرهای هدایت و رشد و حکمت و آزادگی را بیشتر صید خواهند نمود و از زلال حکمت و معرفت آن تا ابد سیراب خواهند گشت.» (8)
پیامبر گرامی اسلام در یک بیان نورانی، حج را عصاره اسلام و معادل شریعت دانسته است؛ چنان که وارد است:
«والخامسة الحج و هی الشریعة». (9)
همچنان که مرحوم شیخ صدوق در کتاب شریف خصال، ضمن اشاره به این روایت فرمود: «
قد جاء فی تعلیل الرسول للحج ضمن تعلیله لسائر الفرائض بانه معادل لتمام الشریعة
». (10)
پس حج نمونه و مدل کوچکی از اسلام بزرگ است. گویا خداوند متعال اراده نمود که اسلام را در همه ابعادش در یک عبادت جای دهد تا حاجی کل اسلام را یک باره تجربه نماید.
مرحوم صاحب جواهر در دائره المعارف فقهی شیعه، حج را اینگونه تعریف نموده است:
«هو من أعظم شعار الإسلام، و أفضل ما یتقرب به الأنام إلی الملک العلام ... فهو حینئذ ریاضة نفسانیة و طاعة مالیة، و عبادة بدنیة، قولیة و فعلیة، و وجودیة و عدمیة، و هذا الجمع من خواص الحج من العبادات التی لیس فیها أجمع من الصلاة، و هی لم تجتمع فیها ما اجتمع فی الحج من فنون الطاعات ...
وعلی کلّ حال فللحج أسرار و فوائد لا یمکن إحصاؤها.
سپس فرمود: «
وانّ الحجّ المبرور لا یعد له شیء»؛ (11) «هیچ چیز با حج برابری نمیکند.» سخن گفتن و قلم زدن درباره فریضهای که آیینه تمام نمای اسلام و جلوهگاه شریعت است، کاری بس دشوار بلکه تمام نشدنی است؛ همچنان که رییس مذهب شیعه، حضرت جعفربن محمد الصادق (ع) در پاسخ پرسش زراره- که پرسید: یا بن رسول الله چند سال است از شما درباره حج میپرسم، شما پاسخ میفرمایید؟- فرمود: ای زراره، خانهای که دو هزار سال پیش از آدم به سوی آن حج گزارده میشود، آیا میشود مسائل آن در عرض چهل سال پایان پذیرد؟! (12)
1- قال علی 7: «أَنْزَلَ عَلَیْهِالْکِتَابَ نُوراً لَا تُطْفَأُ مَصَابِیحُهُ وَ سِرَاجاً لَا یَخْبُو تَوَقُّدُهُ وَ بَحْراً لَا یُدْرَکُ قَعْرُهُ ... وَ بَحْرٌ لَا یَنْزِفُهُ الْمُسْتَنْزِفُونَ وَ عُیُونٌ لَا یُنْضِبُهَا الْمَاتِحُونَ وَ مَنَاهِلُ لَا یَغِیضُهَا الْوَارِدُونَ». رک: شرح نهج البلاغه، عبده، ج 2
2- «أَنَّ هَذَا الْقُرْآنَ مَأْدُبَه اللهِ فَتَعَلَّمُوا مَأْدُبَتَهُ مَا اسْتَطَعْتُم» .. رک: میزان الحکمه، ج 8، ص 74
3- «إِذَا الْتَبَسَتْ عَلَیْکُمُ الْفِتَنُ کَقِطَعِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَیْکُمْ بِالْقُرْآنِ».
4- «ظَاهِرُهُ أَنِیقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِیقٌ ... لَا تُحْصَی عَجَائِبُهُ وَ لَا تُبْلَی غَرَائِبُهُ ...»- چنانکه از امام رضا 7 سؤال شد: «مَا بَالُ الْقُرْآنِ لَا یَزْدَادُ عَلَی النَّشْرِ وَ الدَّرْسِ إِلَّا غَضَاضَةً، فَقَالَ: إِنَّ اللهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمْ یَجْعَلْهُ لِزَمَانٍ دُونَ زَمَانٍ وَ لِنَاسٍ دُونَ نَاسٍ فَهُوَ فِی کُلِّ زَمَانٍ جَدِیدٌ وَ عِنْدَ کُلِّ قَوْمٍ غَضٌّ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ ...» رک: تفسیر برهان، ج 1، ص 28
5- علی 7 در وصف قرآن فرمود: «جَعَلَهُ اللهُ رِیّاً لِعَطَشِ الْعُلَمَاءِ ... وَ دَوَاءً لَیْسَ بَعْدَهُ دَاءٌ وَ نُوراً لَیْسَ مَعَهُ ظُلْمَة» ر. ک: میزانالحکه، ج 8، ص 66
6- قال رسول الله ص: «ولا یشبع منه علماؤه» میزان الحکمه، مج 8، ص 65
7- علی 7 در وصف قرآن فرمود: «جَعَلَهُ اللهُ رِیّاً لِعَطَشِ الْعُلَمَاءِ ... وَ دَوَاءً لَیْسَ بَعْدَهُ دَاءٌ وَ نُوراً لَیْسَ مَعَهُ ظُلْمَة» رک: میزان الحکمه، ج 8، ص 66
8- حج در کلام و پیام امام خمینی، ص 71
9- وسائل الشیعه، ج 1، ص 26
10- خصال، ج 2، ص 447
11- جواهر الکلام، ج 17، صص 218- 214
12- وسائل الشیعه، ج 11، ص 12
1- آل عمران: 97
2- بحار الانوار، ج 96، ص 125
3- در فرهنگ قرآن، تنها به منکر خدا و اصول دین کافر اطلاق نشده است، بلکه در سه مورد دیگر هم کفر اطلاق شده است: تارک حج، رباخواران، ساحران- بقره: 102 و 275
4- بسیاری از اصولیها معتقدند که جمله خبری در دلالت بر وجوب تأکید بیشتر از صیغه امر دارد.
5- جمله اسمیه از نظر علمای «معانی و بیان» دلالت بر دوام و ثبات دارد.
6- احکام القرآن، ابن عربی، ج 1، ص 374
7- بدل در حکم تکرار مبدل شده است و این نوعی تأکید را میرساند.
8- اکثر این نکات از کتب تفسیری: صافی، ج 1، صص 362 و 363؛ روح المعانی، ج 4، صص 13 و 14؛ تفسیر کبیر، ج 8، صص 165 و 166؛ تفسیر فرقان، ج 4، ص 273
1- حج: 28
2- تفسیر کبیر، ج 23، ص 27؛ کشاف، ج 3، ص 152
3- سید قطب فی ظلال، ج 4، ص 2418
4- الفرقان، ج 17، ص 65
5- جواهر الکلام، ج 17، صص 214 و 218
6- گزیدهای از پیام مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای به نمایندهاش جناب آقای محمدی ری شهری.
7- وسائل الشیعه، ج 11، ص 58
8- حج: 27
9- بقره: 183
10- مائده: 6
11- بقره: 21
1- حج: 27
2- آل عمران: 97
3- در اصطلاح وضع الظاهر موضع المضمر گفته میشود که فوایدی در کتب معانی بیان برای آن ذکر شده است.
4- روح المعانی، ج 4، ص 13
5- آل عمران: 96
6- حج: 25
7- بحار الانوار، ج 96، ص 32
8- حج: 25
9- حج: 25
10- عاکف کسی است که در مکه اقامت گزیده است.
11- بادی کسی است که برای به جا آوردن حج به مکه آمده است و از اهالی مکه محسوب نمیشود؛ چنان که علی 7 در این زمینه فرمود: «فَالْعَاکِفُ مُقِیمُ بَادِی الَّذِی یَحُجُّ إِلَیْهِ مِنْ غَیْرِ أَهْلِهِ»، نهج البلاغه، نامه 67
12- حج در کلام و پیام امام خمینی 1 ص 14
1- آل عمران: 96
2- تفسیر کبیر، ج 7، ص 151 و مجمع البیان ذیل آیه با تفاوتی مختصر.
3- میقات حج، شماره 4
4- کشاف، ج 1، ص 386؛ تفسیر کبیر، ج 8، صص 153 و 154
5- المیزان؛ روح المعانی؛ کشاف؛ صافی، تفسیر کبیر، ذیل آیه.
6- در المنثور، ج 2، ص 265
1- وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتیقِ، ح 29
2- مقاییس اللغه.
3- بقره: 125
4- حج: 26
5- ابراهیم: 37
6- توبه: 28
7- طه: 13
8- این اضافه، اضافه تشریفیه است؛ یعنی: برای بیان شرافت و فضیلت کعبه به خدا نسبت داده شده است، مثل: شهرالله و کتاب الله، و الّا خداوند منزه از صفات اجسام است و ازطرف دیگر این نهایت لطف خداوند به بندگانش است که نقطهای را معین کند و به خودش نسبت داده و بندگان خود را دعوت کند تا از نزدیک میهمان او شوند و آنها را مورد اکرام قرار دهد؛ چنان که مولی علی 7 فرمود:
«الْحَاجُّ وَ الْمُعْتَمِرُ وَفْدُاللهِ وَ حَقٌّ عَلَی اللهِ تَعَالَی أَنْ یُکْرِمَ وَفْدَهُ وَ یَحْبُوَهُ بِالْمَغْفِرَةِ». بحارالانوار، ج 96، ص 8
9- حج: 26
1- المیزان، ج 14، ص 368
2- المنار، ج 1، ص 466
3- وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتیقِ- ثم محلّها الی البیت العتیق، حج 29 و 33
4- جرعهای از بیکران زمزم، ص 58
5- آل عمران: 97
6- تذکر دو مطلب خالی از فایده نمیباشند: الف) مراد از آیه امر خارق العاده نیست چون که معنای آیه، نه در لغت و نه در استعمال قرآن، منحصر در این معنی نمیباشد؛ بلکه مراد علامت و نشانهای است که دلالت بر خداوند و صفات او داشته باشد. ب) در مقام ابراهیم 7 از جهت ادبی چهار احتمال داده شده است- خبر برای مبتدا محذوف (احدها مقام ابراهیم 7)- مبتدا برای خبر محذوف (منها مقام ابراهیم 7)- بدل بعضی از کل یا عطف بیان، روح المعانی، ج 4، ص 5
1- نحل: 120
2- روح المعانی، ج 4، ص 5 و 6
3- روح المعانی، ج 4، ص 5 و 6
4- تفسیر کبیر، ج 8، ص 160
5- عنکبوت: 67
6- تفسیر کبیر، ج 8، ص 160
7- مخترالمیزان، ج 3، ص 352؛ مختر رشید رضا در: المنار، ج 7، ص 8؛ روح المعانی، ج 4، ص 6؛ تفسیر کبیر، ج 8، ص 160 به عنوان قولی ذکر شده است.
8- فیض کاشانی، صافی، ج 1، ص 358؛ نور الثقلین، ج 1، ص 367
9- المیزان، ج 3، ص 356
10- تفسیر کبیر، ج 8، ص 160
1- حج در کلام و پیام امام خمینی، ص 13
2- رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتی بِوادٍ غَیْرِ ذی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ.
3- ربنا تقبل منا ... بقره: 127
4- آل عمران: 97
5- بقره: 125
6- الامن، طمأنیه النفس و زوال الخوف. مفردات راغب
7- وصف به للمبالغه: روح المعانی، ج 1، ص 387
8- صافی، ج 1، ص 360؛ نورالثقلین، ج 1، ص 369
9- صافی، ج 1، ص 360، نورالثقلین، ج 1، ص 369
10- ابراهیم، آیات. 35 تا 41
11- وَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنا.
12- وَ اجْنُبْنی وَ بَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ الأَصْنامَ.
1- قصص: 57
2- عنکبوت: 67
3- ابراهیم: 30 تا 38
4- عنکوبت: 68
5- بقره: 125
6- «اذکر یا أیّها الرسول أو اذکر یا أیّها الناس».
7- روج المعانی، ج 1، ص 178
8- تفسیر فرقان، ج 1 و 2، ص 137
1- بقره: 197
2- توبه: 36
3- بقره: 189
4- کقوله تعالی: وَ قَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَ الْحِسابَ، یونس، آیه 5 و کقوله: فَمَحَوْنا آیَةَ اللَّیْلِ وَ جَعَلْنا آیَةَ النَّهارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّکُمْ وَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَ الْحِسابَ، اسراء: 12
5- مجمع البیان و تفسیر کبیر ذیل آیه