چشمان ملکوتی علوی با دیدن طواف کنندگان خانه خدا؛ از فرشتگانی که بر گرد عرش الهی میچرخند، یاد میآورد و چه زیبا طواف کنندگان را به ساکنان عرش الهی تشبیه میکند!
بشر خاکی وامانده در طبیعت، وقتی در محوطه خانه خدا (مطاف) قدم میگذارد در واقع از حضیض طبیعت عروج کرده به اوج عرش الهی بار مییابد و همانند فرشتگان بر گرد خانه توحید طواف میکند. به راستی اگر حاجی عمل خود را با معرفت و حضور برگزار کند جانش آن چنان ارتقا می یابد که با فرشتگان اطراف عرش الهی همسان میگردد و از خاکدان طبیعت گذر کرده به عرش نورانی حضرت حق تقرّب پیدا میکند.
7. تجارت پر سود و آمرزشگاه الهی
«یُحْرِزُونَ الأَرْبَاحَ فِی مَتْجَرِ عِبَادَتِهِ وَ یَتَبَادَرُونَ عِنْدَهُ مَوْعِدَ مَغْفِرَتِهِ».
«آنها سودهای فراوانی در این تجارتخانه عبادت او به دست می آورند و میعادگاه آمرزش او نزد آن است.»
دنیا از منظر دین اسلام بازار معامله خدا و بندگان است. قرآن مجید در چند جا، از آن به عنوان تجارتگاه یاد نموده است.
یکی از معاملههای سودمند بنده با خدا، انجام فریضه عظیم حج است.
امام پرهیزکاران، علی (ع) در تشبیه معقول به محسوس، به زیبایی از این وجهه دنیا و حجّ خانه خدا، پرده داری نموده است. به راستی چه تجارتی پرسودتر و گرامیتر از عملی که اگر با آداب و شرایط انجام شود، انسان را از تمام گناهانش پاک میکند، درست همانند روزی که از مادر متولد میشود.
8. پرچم برافراشته اسلام
در این فراز، امیر سر افراز اسلام، علی (ع) کعبه را پرچم در اهتزاز اسلام معرفی میکند؛ پرچمی که همه ساله مسلمانان را گردآورده و استقلال و عظمت و عزت آنها را به رخ جهانیان و سایر ادیان میکشد. همه ساله حج، روح تازهای در کالبد مسلمانان جهان میدمد و خون تازهای را در عروقشان به جریان میاندازد. مرحوم استاد شهید مطهری در این باره میگوید:
این خود تعبیری است درباره کعبه که به منزله پرچم مقدسی است ولی از سنگ، نه از پارچه؛ مثل یک پرچم، احترام و تقدّس دارد. مثل یک پرچم در میدان جنگ همه باید گرد او جمع شوند. مثل یک پرچم تا آن برپاست، لشکر ایستاده و مقاومت میکند و اگر خوابید، پشت سپاه و اردو میشکند؛ «لَا یَزَالُ الدِّینُ قَائِماً مَا قَامَتِ الْکَعْبَةُ».
برخی از سیاستمداران غربی به این جنبه از عظمت حج به درستی پی برده واعلام خطر کردهاند؛ گلادستون، نخست وزیر انگلستان، در مجلس عوام آن کشور میگوید:
ص: 57
«مادام که نام محمّد در مأذنهها به عظمت یاد میشود و قرآن برنامه زندگی مسلمانان است و «حج» هر سال با شکوه تمامبرگزار میگردد، جهان مسیحیت در خطر بزرگی است و ما از اصلاح جهان عاجز خواهیم بود.»
(1)یکی دیگر از سیاستمداران مسیحی نیز میگوید: «وای بر مسلمانان اگر معنای حج را نفهمند و وای بر غیر مسلمانان اگر مسلمانان معنای حج را بفهمند.»
(2)9. پناهگاه پناه جویان
«وَ لِلْعَائِذِینَ حَرَماً ...»؛
(3) «و برای پناه جویان، حرم امن قرار داد.»
قرآن کریم خانه خدا را اینگونه معرفی میکند:
(انَّ اوَّلَ بَیتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذی بِبَکّهَ مُبارَکَاً و هدًی لِلعالَمینَ، فیهِ آیاتٌ بَیناتٌ مَقامُ ابراهیمَ وَ مَن دَخَلَهُ کانَ آمِناً).
(4)«در حقیقت، نخستین خانهای که برای [عبادت] مردم بنا گردیده، همان است که در مکه است و مبارک و برای جهانیان [مایه] هدایت است. در آن، نشانههایی روشن است [از جمله] مقام ابراهیم است و هر که در آن درآید در امان است.»
مکه معظمه پناهگاه امنی است برای مسلمانان و این نصّ قرآن و روایات است. مفسّران درباره نوع این امنیت، آرایی را مطرح کردهاند؛ از جمله اینکه آیا این امنیت، امنیت تکوینی است یا تشریعی؟
مفسّر بزرگ علّامه محمّدحسین طباطبایی قائل به امنیت تشریعی است، اما شاگرد برجسته ایشان آیت الله جوادی آملی بر آن است که مراد امنیت تکوینی است.
اکنون توجه مخاطبان فرهیخته را به طرح این بحث در کتاب صهبای حج، از آثار گرانسنگ آیت الله جوادی آملی جلب می کنیم:
امنیت تکوینی حرم
سرزمین مکه به ظاهر باید فاقد امنیت باشد؛ زیرا از یک سو خوی مردم حجاز تجاوزگری و غارتگری بود و از سوی دیگر از علم، فرهنگ و کشاورزی، دامداری و صنعت بی بهره بودند و اصولًا مردم بی فرهنگِ گرسنه، غارتگر میشوند، ولی با این همه، خداوند میفرماید: ما مکه را محلّ امن قرار دادیم و هم با برکت.
(5) خداوند کعبه را محلّ امن و میعادگاه مردم قرار داد
(6) و سپس به سبب شرافت و حرمت کعبه، مکه را بلد امین
(7) و حرم را مأمن و مکه را مصون خواند.
(8) چنانکه در روایت است که خداوند حرم را بر اثر حرمت مسجد تحریک کرد: «حُرِّمَ الحَرَمُ لِعِلَّةِ المَسجِدِ».
(9)امام صادق (ع) نیز در باره امنیت حرم فرمود: هرکس به حرم پناه برد در امان است و هر گنهکاری داخل کعبه شود و بدان پناه ببرد، از خشم خدا در امان است و هر حیوانی که وارد حرم شود، از هرگونه تهدید و آزاری در امان است تا زمانی که از حرم بیرون رود.
(10)این تأمین خدایی در واقع پاسخی است به دعای بانی کعبه، ابراهیم (ع) که عرض کرد: «رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَداً آمِنا»
(11) و نیز گفت: «رَبِّ اجْعَلْ هَذَا البَلَدَ آمِناً»
(12) و همچنین خداوند فرمود: «وَ مَن دَخَلَهُ کَانَ آمِناً».
(13)
1- راهنمای حرمین شریفین، ج 1، ص 263
2- پیام امام امیرالمؤمنین 7، ج 1، ص 263
3- نهج البلاغه، خطبه اوّل.
4- آل عمران: 96 و 97
5- قصص: 57
6- بقره: 125
7- تین: 3
8- عنکبوت: 67
9- وسائل الشیعه، شیخ حرّ عاملی، ج 9، ص 336
10- همان، ص 339
11- بقره: 126
12- ابراهیم: 35
13- آل عمران: 97
ص: 58
بنابر همین اصل، قریش متنعّم شد و خداوند آنان را از گرسنگی و از ترس ایمن ساخت: «أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ».
(1)خداوند در باره امنیت تکوینی حرم در آیه دیگر نیز فرمود:
«برخی از اهل مکه میگویند اگر ما به تو ایمان بیاوریم کافران ما را از سرزمین خودمان بیرون کرده، آواره میشویم. آیا اینان نمیدانند که ما مکه را امن قرار دادیم و- با این که زمین و آب و هوای مکه برای کشاورزی و دامداری مناسب نیست- از هر طرف انواع نعمت و بهترین ثمرات به سوی مکه جمع آوری میشود.»
(2)و همچنین میفرماید: «با این که در اطراف مکه آدم ربایی فراوان است و مردم در آن نقاط امنیت ندارند ولی در محدوده حرم و مکه ایمن هستند، البته نه به خاطر این که مردم مکه یا رهزنان انسانهای صالحی هستند که حرمت حرم را پاس میدارند، بلکه ما آن را حرم امن قرار دادیم.»
(3)از آنجا که اختطاف و ربوده شدن امری تکوینی است، پس امنیت مقابل آن نیز امری تکوینی است.
(4)اشکالی بر امنیت تکوینی حرم و پاسخ آن
استاد آیت الله جوادی آملی به نظریه استاد بزرگوار خود علامه طباطبایی پرداخته و آن را نقد و بررسی میکند:
استاد علّامه طباطبایی (قدس سره) درباره امنیت مکه میگوید: مراد از امنیت در آیه (وَ مَن دَخَلَهُ کَانَ آمِناً) امنیت تشریعی است، نه تکوینی؛ زیرا جنگها، کشتارها و ناامنیهای بیشماری در طول تاریخ، در اطراف کعبه اتفاق افتاده است. پس اگر امنیتی هست در سایه مراعات قوانین شریعت و به وسیله مردم است نه به جهت امر تکوینی.
(5)نقد سخن مزبور با توجه به آیه شریفه (الَّذی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ) چنین است:
همانگونه که از لحاظ اقتصادی با این که مکه محلّ کشاورزی و دامداری و صنعت نبود، لیکن ساکنان آن به لطف الهی از گرسنگی و فقر نجات یافته و از نعمتهای فراوان بهرهمند شدند، از لحاظ اجتماعی نیز از امنیت تکوینی برخوردار شدند. گرچه ممکن است خدای سبحان این امنیت را در مقطعی از زمان از آنان سلب کند.
(زیرا) معنای امنیت تکوینی حرم این نیست که در آنجا کشتار نمی شود، بلکه خداوند آن سرزمین را بر اساس لطف خاص خود مأمن قرار داده است، لیکن اگر مردم آنجا بیراهه رفتند، خداوند آنها را به قهر خود میگیرد: زیرا (وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلی لَهُمْ خَیْرٌ لأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ)
(6) (وَ لا تَحْسَبَنَّ اللهَ غافِلًا عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ)
(7) ویژگی مکه این است که ممکن نیست حکومتی بتواند در آن، سالیان متمادی ظالمانه حکمرانی کند. به عبارت دیگر؛ مانند بهشت نیست که هیچ کژی و خلافی در آن واقع نشود: (لَا لَغْوٌ فیها وَ لَا تَأْثیمٌ)
(8) بلکه با اینکه احکام دنیا را دارد، از بسیاری جهات با مکانهای دیگر متفاوت است. از جمله اینکه هرکس از روی ظلم نسبت به آن قصد سوء کند به عذابی دردناک مبتلا میشود
(9) و همچنین گرچه خداوند همه ستمگران را به قهر خود میگیرد
(10) لیکن اخذ فوری و پایان بخشیدن سریع به حیات ظالم، ویژه سرزمین مکه است.
(11)10. حج و تقویت دین
«وَ الْحَجَّ تَقْوِیَةً لِلدِّینِ».
(12)
1- قریش: 4
2- قصص: 57
3- عنکبوت: 67
4- صهبای حج، آیت الله عبدالله جوادی آملی، اسرا، چهارم، 1382، صص 153- 151
5- المیزان، علامه طباطبائی، ج 3، ص 354
6- آل عمران: 178
7- ابراهیم: 42
8- طور: 23
9- حج: 25
10- ابراهیم: 42
11- صهبای حج، صص 156- 154
12- نهج البلاغه، خطبه اوّل.
ص: 59
«و حج را برای تقویت دین (واجب کرد)».
یکی از فلسفه ها و اسرار یقینی حج، تقویت اسلام است. بی شک همین اجتماع مسلمانان که افراد یکدیگر را میبینند. در تقویت دین مؤثر است هرچند کافی نیست.
استاد شهید مطهری در تبیین فرایند این کارکرد حج میگوید:
تقویت اسلام یعنی چه؟ اسلام نیرو بگیرد یعنی چه؟ نیرو گرفتن اسلام به این است که بر ایمان پیروان اسلام افزون شود و عمل پیروان اسلام با اسلام انطباق پیدا کند و بر عدد پیروان اسلام افزوده شود. تقویت اسلام به این است که مسلمانان قویتر باشند و قویتر بودن آنها به این است که پیوند اتحاد آنها محکمتر شود.
پس برنامه تقویت اسلام در دو قسمت باید اجرا شود: قسمت اوّل در این است که برنامهها و نشریهها و تعلیمات در ایام حج داده شود. از فرصت حج استفاده شود و به نشر حقایق اسلامی پرداخته شود، از راه مواعظ، روحیه مردم برای عمل به اسلام آماده شود که مردمی که بر می گردند با آمادگی بهتری برگردند.
همان کاری که پیامبر خدا (ص) کرد، که از این مواقف برای تعلیم و تربیت مسلمانان به طرز مؤثری استفاده کرد.
قسمت دوم مربوط است به تقویت پیوند مسلمانان و نزدیک کردن روابط آنها با یکدیگر، آنجا که فرمود: (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ
(1)).
(2)امام صادق (ع) درباره علت وجوب حج بر بندگان فرمود:
«فَجَعَلَ فِیهِ الاجْتِمَاعَ مِنَ الشَّرْقِ وَ الْغَرْبِ لِیَتَعَارَفُوا- إِلَی أَنْ قَالَ- وَ لِتُعْرَفَ آثَارُ رَسُولِ اللهِ (ص) وَ تُعْرَفَ أَخْبَارُهُ وَ یُذْکَرَ وَ لَا یُنْسَی».
(3)«خداوند در حج، اجتماع مردم از شرق و غرب را قرار داد تا همدیگر را بشناسند ... و با آثار پیامبر خدا (ص) و اخبار او آشنا شوند تا آثار او یادآوری گردیده، فراموش نشود.»
معلوم است حاجیانیکه برای انجام مناسک حج اعزام میشوند، نخست ملتزم میشوند عقاید، اخلاق و اعمال خود را بازخوانی و بازسازی کنند که همین سبب تقویت دین در افراد مسلمان میشود و با حضور آنان در مدینه و مکه و مواقف مختلف، با آثار بازمانده از اسلام آشنا میشوند که این نیز به نوبه خود باعث استحکام باورهای دینی میگردد.
از سوی دیگر، همه ساله با همایش بزرگ مسلمانان در مکه و مدینه، به ویژه در زمان معاصر، با وجود رسانههای بین المللی، نام اسلام و معارف اسلامی به سراسر جهان منتشر میشود که سبب آشنایی مردم دنیا با اسلام و تعالیم دینی و گرایش آنها به اسلام میگردد.
11. حج و فقر زدایی
«فَإِنَّهُمَا یَنْفِیَانِ الْفَقْرَ».
(4)«همانا حج و عمره، فقر و نداری را برطرف میسازند.»
از دیگر آثار حج، توسعه اقتصادی و رفع فقر از مسلمانان و امت اسلامی است. اگر حج، چنانکه مقصود شارع مقدس و خواست پیامبر اعظم و جانشینان معصوم آن حضرت است، عملیاتی شود، مسلمانان میتوانند با برنامهریزی صحیح در کنگره عظیم حج، برنامه اقتصادی کاملی را
1- آل عمران: 200
2- حج یادداشتهای استاد شهید مرتضی مطهری، ص 80
3- وسائل الشیعه، ج 8، ص 9
4- نهج البلاغه، ص 163، خطبه 110
ص: 60
پیریزی کنند که نتیجهاش پیشرفت اقتصادی و صنعتی و استقلال از بیگانگان و دول استعمارگر است.
قرآن کریم می فرماید:
(لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّکُمْ ...).
(1)«بر شما گناهی نیست که [در سفر حجّ] فضل پروردگارتان [روزی خویش] را بجویید.»
این آیه شریفه، یک حکم جاهلی- گناه بودن داد و ستد در ایام حج- را لغو کرده و به مسلمانان اجازه داده است که در زمان برگزاری مراسم حج داد و ستد کنند؛ زیرا اسلام میخواهد مسلمانان درکنار بهرهمندی از آموزههای اخلاقی، معنوی، سیاسی و فرهنگی حج، با طرح یک برنامه کلان اقتصادی، پایههای اقتصادی جوامع اسلامی را بنا کرده و با مبادلات تجاری میان ملتهای مسلمان، اقتصاد نیرومندی را به وجود آورند که دنیای اسلام نه تنها از بیگانگان بینیاز بلکه در فعالیتهای اقتصاد جهانی پیشتاز باشد.
یکی از اسباب و برنامههای فقر زدایی در فریضه حج، استفاده به جا و مناسب از گوشت قربانی است. پیامبر خدا (ص) در این باره فرمود:
«إِنَّمَا جَعَلَ اللهُ هَذَا الأَضْحَی لِتَشْبَعَ مَسَاکِینُکُمْ مِنَ اللَّحْمِ فَأَطْعِمُوهُمْ».
(2)«خداوند قربانی را قرار داد تا نیازمندان شکمی سیر از گوشت بخورند، پس آنان را اطعام کنید.»
امام صادق (ع) در این موردکه جایز است گوشت قربانی را از مِنا بیرون ببرند و به مصرف فقرا و نیازمندان برسانند، فرمود:
«کُنَّا نَنْهَی النَّاسَ عَنْ إِخْرَاجِ لُحُومِ الأَضَاحِیِّ مِنْ مِنًی بَعْدَ ثَلَاثٍ لِقِلَّةِ اللَّحْمِ وَ کَثْرَةِ النَّاسِ، فَأَمَّا الْیَوْمَ فَقَدْ کَثُرَ اللَّحْمُ وَ قَلَّ النَّاسُ فَلَا بَأْسَ بِإِخْرَاجِهِ».
(3)«ما، مردم را از بیرون بردن گوشت قربانی از منا، بعد از سه روز نهی میکردیم به دلیل کم بودن گوشت و زیاد بودن مردم، اما امروز چون گوشت زیاد شد ومردم کماند عیبی ندارد که گوشت قربانی را بیرون ببرند.»
12. آزمایش و اختبار
از اسرار مهمّ حج، آزمون بندگان است که امام علی (ع) در یک بیان تفصیلی به آن پرداخته، فرمودند:
«أَ لَا تَرَوْنَ أَنَّ اللهَ سُبْحَانَهُ اخْتَبَرَ الأَوَّلِینَ مِنْ لَدُنْ آدَمَ 7 إِلَی الآخِرِینَ مِنْ هَذَا الْعَالَمِ بِأَحْجَارٍ لَا تَضُرُّ وَ لَا تَنْفَعُ وَ لَا تُبْصِرُ وَ لَا تَسْمَعُ فَجَعَلَهَا بَیْتَهُ الْحَرَامَ الَّذِی جَعَلَهُ لِلنَّاسِ قِیَاماً، ثُمَّ وَضَعَهُ بِأَوْعَرِ بِقَاعِ الأَرْضِ حَجَراً وَ أَقَلِّ نَتَائِقِ الدُّنْیَا مَدَراً وَ أَضْیَقِ بُطُونِ الأَوْدِیَةِ قُطْراً بَیْنَ جِبَالٍ خَشِنَةٍ وَ رِمَالٍ دَمِثَةٍ وَ عُیُونٍ وَشِلَةٍ وَ قُرًی مُنْقَطِعَةٍ لَا یَزْکُو بِهَا خُفٌّ وَ لَا حَافِرٌ وَ لَا ظِلْفٌ».
ثُمَّ أَمَرَ آدَمَ 7 وَ وَلَدَهُ أَنْ یَثْنُوا أَعْطَافَهُمْ نَحْوَهُ فَصَارَ مَثَابَةً لِمُنْتَجَعِ أَسْفَارِهِمْ وَ غَایَةً لِمُلْقَی رِحَالِهِمْ تَهْوِی إِلَیْهِ ثِمَارُ الأَفْئِدَةِ مِنْ مَفَاوِزِ قِفَارٍ سَحِیقَةٍ وَ مَهَاوِی فِجَاجٍ عَمِیقَةٍ وَ جَزَائِرِ بِحَارٍ مُنْقَطِعَةٍ حَتَّی یَهُزُّوا مَنَاکِبَهُمْ ذُلُلًا یُهَلِّلُونَ لِلَّهِ حَوْلَهُ وَ یَرْمُلُونَ عَلَی أَقْدَامِهِمْ شُعْثاً غُبْراً لَهُ قَدْ نَبَذُوا السَّرَابِیلَ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَ شَوَّهُوا بِإِعْفَاءِ الشُّعُورِ مَحَاسِنَ خَلْقِهِمُ ابْتِلَاءً
1- بقره: 198
2- من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 129
3- همان، ص 295
ص: 61
عَظِیماً وَ امْتِحَاناً شَدِیداً وَ اخْتِبَاراً مُبِیناً وَ تَمْحِیصاً بَلِیغاً جَعَلَهُ اللهُ سَبَباً لِرَحْمَتِهِ وَ وُصْلَةً إِلَی جَنَّتِهِ.
وَ لَوْ أَرَادَ سُبْحَانَهُ أَنْ یَضَعَ بَیْتَهُ الْحَرَامَ وَ مَشَاعِرَهُ الْعِظَامَ بَیْنَ جَنَّاتٍ وَ أَنْهَارٍ وَ سَهْلٍ وَ قَرَارٍ جَمَّ الأَشْجَارِ دَانِیَ الثِّمَارِ مُلْتَفَّ الْبُنَی مُتَّصِلَ الْقُرَی بَیْنَ بُرَّةٍ سَمْرَاءَ وَ رَوْضَةٍ خَضْرَاءَ وَ أَرْیَافٍ مُحْدِقَةٍ وَ عِرَاصٍ مُغْدِقَةٍ وَ رِیَاضٍ نَاضِرَةٍ وَ طُرُقٍ عَامِرَةٍ لَکَانَ قَدْ صَغُرَ قَدْرُ الْجَزَاءِ عَلَی حَسَبِ ضَعْفِ الْبَلَاءِ وَ لَوْ کَانَ الإِسَاسُ الْمَحْمُولُ عَلَیْهَا وَ الأَحْجَارُ الْمَرْفُوعُ بِهَا بَیْنَ زُمُرُّدَةٍ خَضْرَاءَ وَ یَاقُوتَةٍ حَمْرَاءَ وَ نُورٍ وَ ضِیَاءٍ لَخَفَّفَ ذَلِکَ مُصَارَعَةَ الشَّکِّ فِی الصُّدُورِ وَ لَوَضَعَ مُجَاهَدَةَ إِبْلِیسَ عَنِ الْقُلُوبِ وَ لَنَفَی مُعْتَلَجَ الرَّیْبِ مِنَ النَّاسِ وَ لَکِنَّ اللهَ یَخْتَبِرُ عِبَادَهُ بِأَنْوَاعِ الشَّدَائِدِ وَ یَتَعَبَّدُهُمْ بِأَنْوَاعِ الْمَجَاهِدِ وَ یَبْتَلِیهِمْ بِضُرُوبِ الْمَکَارِهِ إِخْرَاجاً لِلتَّکَبُّرِ مِنْ قُلُوبِهِمْ وَ إِسْکَاناً لِلتَّذَلُّلِ فِی نُفُوسِهِمْ وَ لِیَجْعَلَ ذَلِکَ أَبْوَاباً فُتُحاً إِلَی فَضْلِهِ وَ أَسْبَاباً ذُلُلًا لِعَفْوِهِ».
(1)«آیا حقیقت روشن را نمی بینید که خداوند سبحان همه انسانها را- از نخستین آنها که به دوران آدم میرسد تا آخرین کس که رمز پایداری مردم است- آزمود و در سنگستانیترین قطعه این خاکدان قرارش داد. در نقطهای که در دنیا کمترین مقدار خاک را دارد. تنگ درهها است فرومانده در لا به لای کوهساران ناهموار و بر ریگهای نرم و در کنار چشمههای بی رمق و آبادیهای پراکنده که پرورش هیچ دامی- اعم از شتر، گاو و گوسفند- در آن ممکن نیست.
آنگاه به آدم و فرزندانش فرمان داد رو سوی آن آرند و در پی این فرمان، آن خانه سرمنزل دستاورد سفرها و بارانداز کاروانها شد. میوههای دلها، از دشتهای خشک و سوخته و بی گیاه و شیب درههای ژرف و جزایر دریاهای دورافتاده بدان سو فرو میافتد تا به رسم فروتنی، در اطراف آن خانه شانههایشان را بلرزانند و با وانهادن موی، زیباییهای خداداده را آشفته سازند و این آزمونی سترگ و امتحانی سخت و آزمایشی روشن و پالایشی رساست که خداوند آن را وسیله رحمت خویش و رمز پیوستن به بهشت خود قرار داده است.
و اگر خداوند چنین اراده می فرمود که خانه محترم و مشعرهای عظیم خود را در پیچاپیچ باغستانها و جویباران و بر دامن دشتی هموار با درختانی انبوه و میوههای در دسترس کنار بناهای به هم پیوسته و روستاهای تنگاتنگ در کنار گندمزارهای طلایی رنگ، در بوستانی سرسبز و کشتزارهایی پرگیاه، زمینهای پرآب، مرغزارها و کشتگاههای سرسبز و شاداب و در کناره راههای آبادان بنا کند در آن صورت پاداش حجگزاران بر حسب آسانی آزمون اندک میشد و اگر سنگ پایههای کعبه- که خانه بر آنها استوار است- و سنگ دیوارها همه از زمرد سبز و یاقوت سرخ و نور و اثیر ساخته میشد جدال شک در دلها کاستی میگرفت، قلمرو تلاش ابلیس محدود میشد و دغدغه و دو دلی مردم از میان میرفت. اما خداوند بندگانش را با هرگونه آزمون میآزماید وبه شیوههای گوناگون تعبدشان را میطلبد و به انواع ناخوشیها مبتلاشان میسازد تا بدین وسیله تکبر را از دلهاشان براند و فروتنی را در عمق جانهاشان بنشاند تا اینها همه درهای گشودهای به سوی فضل او شوند و اسباب همواری زمینه عفوش گردند.
(2)13. حج، جهاد ضعیفان
«وَ الْحَجُّ جِهَادُ کُلِّ ضَعِیفٍ».
(3)«و حج جهاد هر ناتوانی است.»
1- نهج البلاغه صبحی صالح، ص 293، خطبه 192
2- جهان آفتاب، واژه، حج.
3- نهج البلاغه صبحی صالح، ص 494، حکمت 136
ص: 62
یکی از ارزشهای متعالی در اسلام، جهاد در راه خدا است که هر مسلمانی آرزو دارد در معرکه جهاد شرکت نموده، به فوز و فیض شهادت نایل شود و از پاداشهای فراوانی که قرآن کریم برای مجاهدان برشمرده، بهرهمند گردد. اما از آنجا که این توفیق برای همه میسّر نمیشود، امام (ع) حج را به عنوان جانشین جهاد برای ناتوانان بر شمرد.
نتیجه و جمع بندی
نهج البلاغه که یادگار ارزشمند کارشناس اعلای جهان و انسان و دین شناس کامل، مولای متقیان علی (ع) است، در ضمن تبیین تعالیم و آموزههای هستی شناسانه و دین شناسانه و تربیت انسان و معارف عرفانی و اخلاقی پرشمار دیگر، بیانات کوتاه و نغزی در باره اسرار و معارف حج ارائه کرده که اهم آنها عبارتاند از:
1. فریضه جهتبخش،
2. شوق و بی قراری در برابر خداوند،
3. فروتنی در برابر عظمت خداوند،
4. گوشهای شنوا و دلهای بیدار دعوتشدگان،
5. گام در جای پای پیام آوران الهی و جریانهای توحیدی،
6. شباهت جویی به فرشتگان،
7. تجارت سودآور و آمرزشگاه الهی،
8. پرچم در اهتزاز اسلام،
9. پناهگاه پناه جویان،
10. تقویت دین،
11. زدودن فقر،
12. آزمایش و اختبار
13. جهاد ضعیفان.