خداوند این شایستگی را به آدمی داده است که اوج بگیرد و آسمانی شود و از سلطه شیطان رهایی یابد. از اعمالی که در انسان تغییر ایجاد میکند و برایش بال پرواز میشود، حج است. البته این زمانی است که زائر خانه خدا آگاهی کامل از اعمال و مناسک حج داشته باشد و سرّ طواف و سعی و وقوف و رمی را بداند.
«اوج گرفتن انسان در حج» موضوع گفت وگویی است با حضرت آیت الله عراقچی که به وسیله حجت الاسلام و المسلمین رحیم کارگر انجام شده و اکنون از نظر شما میگذرد:
* خداوند متعال دستورات عبادی گوناگونی برای انسانها قرار داده که از جمله آنها حج است، به نظر شما حضرتعالی، فلسفه این عبادات چیست و در واقع چه اهدافی را دنبال می کنند؟
* پاسخ: انسان آنگاه که به دنیا میآید، استعدادهای بالقوهای دارد که اگر در مسیر تکامل قرار دهد، شاخ و برگ پیدا میکند و میوههای ارزشمندی میدهد. پس آنچه به صورت بالقوه در انسان وجود دارد، باید در این دنیا آن را به صورت بالفعل درآورد و تمام دستورات الهی در مورد این است که انسان، استعدادهای بالقوه خود را به شکل بالفعل درآورد و این، راه خاصی دارد. تمامی دستورات عبادی برای شکوفا کردن استعدادهای انسان است.
انسان از همان آغاز، برای گذران زندگی خود، از حیوانات، جمادات و ... استفاده میکرد تا امروز که ماشین و هواپیما و ... را هم ساخته است، اما روشن است که پیشرفت انسان به وسیله این موارد نیست، بلکه پیشرفت جمادات و ... به وسیله انسان است. اکنون باید دید که انسان چه پیشرفتی کرده و در خودِ انسان چه چیزی وجود دارد که باید بروز پیدا کند؟ تنها انبیای الهی به وسیله وحی انسان را راهنمایی میکنند تا استعدادهای بالقوه خود را به شکل بالفعل درآورد. وقتی درونیات حضرت آدم برای فرشتگان جلوهگر شد و آنها دیدند که خداوند همه اسمای الهی را به آدم (ع) عرضه کرده و او را جمیع اسمای الهی قرار داده و مقامی داده که هیچ کدام از آنها ندارند، بلافاصله او را تعظیم و سجده کردند.
* با توجه به مطالبی که فرمودید، شناخت این امور از چه راهی ممکن است؟
* پاسخ: شناخت این امور، تنها از طریق وحی انجام میشود. فقط انبیا میتوانند به وسیله وحی الهی، انسانها را پرورش دهند. پس اگر انسان بخواهد درونیاتش را بروز دهد، باید تسلیم انبیا و وحی الهی باشد.
* این مسأله در خصوص حج چگونه بررسی میشود و شناخت اعمال حج و پی بردن به اسرار آن، چگونه انسان را حرکت میدهد و او را به خدا نزدیک میکند؟
* پاسخ: انبیا دستورات مختلفی از سوی خداوند دارند؛ مثلًا در خصوص حج، معارف زیادی دارند. نخست اینکه به انسان میگویند احرام ببند و مُحرم شو. احرام یعنی «لَبَّیکَ اللّهُمَّ لَبَّیک»، که انسان جواب خداوند را میدهد؛ زیرا خداوند او را دعوت کرده است. پس انسان هم لبیک میگوید و
ص: 144
دعوت خداوند را اجابت میکند. «إِنَّ الحَمدَ» ی عنی اینکه همه چیز از توست، همه چیزهایی که انسان را سرگرم و از خدا غافل میکند، از او گرفته میشود تا به حسب ظاهر مجرد شود. حتی لباس انسان هم نباید دوخت داشته باشد. وقتی مجرد شد و لباس احرام پوشید، باید لبیک بگوید؛ زیرا حقیقت احرام این است که انسان لبیک بگوید و دعوت حق را اجابت کند. طواف که یکی دیگر از اعمال حج است، به دور خانهای انجام میشود که از آنِ خداوند است و محور طوافها باید خداوند باشد و اگر انسان یک گام برخلاف دستورات خداوند بردارد، باید طواف را اعاده کند و همه این دستورات و اسراری که در حج وجود دارد، در واقع برای این است که انسان ساخته شود. عمل به دستورات خداوند خارج شدن از منجلاب است.
مثلًا برای زندهکردن سنت حضرت ابراهیم (ع) که به شیطان سنگ میزد. باید به شیطان سنگ بزنیم و او را از خودمان دور کنیم و این کاری بود که حضرت ابراهیم (ع) انجام داد تا از مزاحمت شیطان جلوگیریکند؛ زیرا شیطان از انسان نمیترسد و درهمهجا مانعی برای انسان است و قسم خورده که از عبادت انسان جلوگیری کند. وقتی شیطان این حرفها را میگوید- طبق نظریه علامه طباطبایی (قدس سره) که وقتی کسی چیزی را نفی نمیکند، علامت این است که آن را قبول کرده است- خداوند، حرف شیطان را نفی نمیکند؛ یعنی آن را قبول میکند، اما به او میگوید: تو نمیتوانی به بندگان واقعی من کاری داشته باشی. انسان به کمک وسیلهای اوج گرفته و به طرف بالا میرود، ولی جاذبه زمین باعث می شود که سقوط کند. اما انسان باید آن قدر اوج بگیرد تا جاذبه زمین بر او اثر نکند. شیطان هم انسان را جذب میکند؛ مگر اینکه انسان از منطقه جاذبه شیطان بالاتر رود. جسم انسان نمیتواند به بالا برود؛ زیرا انسان مانند پیغمبر نیست که معراج جسمانی داشته باشد و از طریق روح میتواند اوج بگیرد. شیطان هم با روح انسان کار دارد؛ ولی وقتی روح انسان اوج بگیرد، دیگر شیطان به او کاری ندارد. امّا برای اوج گرفتن روح باید مراحل زیادی را طی کرد و پشت سرگذاشت. تا انسان اینجاست گرفتار شیطان است. انسان با انجام اعمال عبادی میتواند بالا برود و از تیررس شیطان دور شود.
از جمله اعمالیکه بسیار سریع انسان را به مقام والا میرساند و شیطان دیگر نمیتواند به او دسترسی داشته باشد، حج است. حج آن قدر انسان را بالا میبرد تا انسان خدایی و «عبدالله» میشود و شیطان با همه هیبتش ذلیل میگردد. خداوند می فرماید: اگر تو بزرگ شوی، شیطان در برابر تو کوچک میشود. شیاطین- جنّی و انسی- با عبدالله کاری ندارند؛ ولی اکثریت انسانهای روی زمین تحت تأثیر شیاطین هستند و به وسیله آنها اسیر شدهاند. حتی حج هم تغییر حالی در آنان ایجاد نمیکند و این بدان جهت است که آگاهی کاملی از اعمال و مناسک حج ندارند؛ زیرا از سرّ طواف و سنگ زدن و ... آگاه نیستند. پس باید به عمق قضایا برویم. انسان باید ساعی و خستگی ناپذیر باشد. وقتی ابراهیم (ع) هاجر و فرزندش را در آن بیابان میگذارد، آنها با سعی و تلاش به آب حیات میرسند. هاجر در این مسیر میرفته و میآمده (سعی میکرده) است تا از زیر پای اسماعیل آب میجوشد. اگر میخواهیم آب حیات نصیبمان شود، باید مانند هاجر باشیم، باید کوشش کنیم.
خداوند وعده داده استکه اگر انسان سعی کند، او را به هدف میرساند و خیلیها به هدف رسیدهاند و دستورات الهی را آنگونه که خداوند فرموده، انجام دادهاند.
انبیا میخواهند به انسان بفهمانند که برای آن دنیا، اعضا و جوارحی لازم است و باید این اعضا را با تعبد و از جمله انجام اعمال و مناسک حج که البته مهمتر هستند به دست آورد.
ص: 145
* انسانها دارای معادن طلا و نقره و گنجهای وجودیِ فروانی هستند و همان طور که فرمودید عبادات موجب دستیابی به این گنجهای نهفته میشود؛ همانطور که شیطان باعث از دست رفتن این گنجها می گردد، چگونه با حج میتوان دوباره به این گنجها دست یافت؟
* پاسخ: قرآن کریمکه کتاب هدایت است، بسیاری از مسائل را آشکار میسازد. برای نمونه، اگر یک دانه (بذر) را در طاقچه بگذاریم، در آنجا میماند و میپوسد. ولی اگر آن را در مسیر تکاملیاش قرار دهیم، رشد میکند و به تعالی میرسد و درونش آشکار میگردد. انسان هم همینگونه است. در مورد ابوذر، حدیث مفصلی آمده که وارد مسجد شد، دید مسجد خلوت است، نزد پیامبر (ص) رفت و آن حضرت مرتب میگفت: یا اباذر، یا اباذر ... و او را تغذیه معنوی میکرد تا ساخته شود. ما اگر بخواهیم ساخته شویم، باید در زمین قرآن رشد کنیم. باید درون قرآن قرار بگیریم. اگر انسان در هواپرستی لانه کند، دیگر درست نخواهد شد. انسانی که زیاد معصیت میکند، هرگز ساخته نخواهد شد.
اگر انسان در مسیر نادرست قرار گیرد، دیگر نمیتوان او را رشد داد. نباید کار انسان به جایی برسدکه آفرینش الهی را به استهزا بکشد. اصلًا هواپرستی مغز انسان را از بین میبرد و نیرویی که باید او را رشد دهد، فاسد میشود. در نتیجه شیطان هم خوشحال میگردد. حتی اصحاب پیغمبرکه شب و روز در خانه پیغمبر بودند، به اوج انسانیت نرسیدند، اما اگر واقعاً انسان متحوّل شود و تصمیم بگیرد که راه درست را انتخاب کند، به هدفش میرسد؛ مانند حُر که به اردوی امام حسین (ع) برمیگردد و نور آن حضرت، وی را در بر میگیرد. اگر کسی زیاد معصیت کند، ولی در آخر عمر واقعاً برگردد، هدایت میشود.
* آیا تمامیت حج به امامت و ولایت ارتباط دارد؟
* پاسخ: آری، تمامیت حج به ولایت وابسته است و زمین هیچگاه بدون حجت نیست و امام زمان (عج) همواره حضور دارد. هیچ زمانی انسان بدون هادی نمیماند و اگر کسی واقعاً تصمیم داشته باشد به مقصد برسد، حتماً میرسد. حتی خود بزرگان به دنبال او میآیند و نجاتش میدهند. در حج هم این اتفاق میافتد و گاهی بعضی افراد مورد عنایت امام عصر (عج) قرار میگیرند. انسان باید موانع را از سر راه بردارد تا بتواند به او متصل شود.
* در پایان اگر توصیهای برای حج گزاران یا روحانیون حج دارید، بفرمایید.
* پاسخ: حجگزاران باید در بندگی خداوند خالص باشند. روحانیون حج هم باید مناسک را به حجگزاران بیاموزند و به آنها بگویند که شما به اینجا آمدهاید تا با خدا و پیامبر بیعت کنید. حتی اگر دست کسی به حجرالأسود برسد، آن سنگ به منزله دست خداست و باید با آن بیعت کند و هر چه خدا برای انسان رقم بزند، به نفع اوست و خدا صلاح بندگانش را میخواهد. پس باید با خدا باشند و هر جا که شیطان ظاهر شد، او را بزنند و این رمی، همیشگی باشد. هر وقت شیطان به سراغش آمد، او را بزند و از خود دور کند. شیطان به هر عنوانی که با انسان حرف بزند، خیر انسان را نمیخواهد.
خداوند در قرآن به حضرت آدم و حوّا نصیحت کرد که از این درخت نخورید؛ زیرا اگر به این حرف گوشکنید در بهشت جاوید خواهید شد و برای من فرقی ندارد. شیطان همهجا به دنبال انسان است و خود را به هر شکلی در میآورد تا انسان را از راه خدا منحرف کند. در روایات آمده است که امیر مؤمنان (ع) بعد از رحلت پیامبر (ص) مشغول تجهیز بدن آن حضرت بودند که صدایی از میان
ص: 146
زمین و آسمان شنیدند که گفت: بدن پیامبر (ص) طیب و طاهر است و احتیاج به غسل ندارد. و ظاهراً حرف درستی است و اما شیطان اینگونه وارد میشود.
همه میدانند که بدن رسول الله پاک است، اما وقتی حضرت امیر (ع) این صدا را شنیدند، فرمودند: این صدا از جانب شیطان است؛ زیرا خود پیغمبر (ص) به من وصیت کرده که بدن مرا غسل بده. پس هر صدایی غیر از صدای پیغمبر باشد، صدای شیطان است؛ مانند صداهایی که از غرب و شرق میآید و همچون سمّ مهلک است و این روایت درس بزرگی به ما میدهد و می فهمیم که شیطان گاهی به اشکال مقدسی بر انسان ظاهر میشود.
ما باید از معصومین متابعت کنیم. تمام حرکات انسان باید به عصمت نزدیک شود. انسان سازی به دست معصومین (علیهم السلام) است نه به دست کسی دیگر و بهطور کلّی عقل انسان ساز نیست، وحی انسان ساز است. همه انبیا آمدند آنچه انسان ساز است را به انسان بیاموزند. فقط باید از معصوم پیروی کرد که از سهو و خطا و نسیان و ... مصون هستند. انسان باید خودش را به آنان بسپارد. در روایت آمده است که: عالِم ما هستیم، این را پیغمبر (ص) به اصحاب فرمودند. بقیه متعلّم هستند؛ حتی شیعیانی مانند سلمان و ابوذر و ... معلّم تنها معصوم است و بس؛ زیرا معلّم باید کلّ انسان را بشناسد و این تنها از معصوم برمیآید. خداوند ضمانت کرده که پیروی از آنان موجب رستگاری است.