نوع مقاله : اخبار و گزارشها
چکیده
موضوعات
میقات حج: تحصیل در علوم حوزوی را از چه تاریخی و در کجا آغاز کردید و از محضر کدام اساتید و بیشتر از حوزه درس کدام استاد بهره بردید؟
بنده تحصل علوم دینی را در سال ۱۳۵۵ در حالی که دوازده سال داشتم آغاز کردم. شروع تحصیل با ثبت نام در مدرسه علمیة ذوالفقار اصفهان آغاز شد؛ مدرسهای از روزگار صفوی که آن زمان چند سالی بود توسط مرحوم آیت الله سید حسن امامی بازسازی شده و برنامهای منظم داشت. حجرة من در مدرسه نوریه، در بازار مسجد جامع بود. جامع المقدمات را در این مدرسه خواندم و ضمن آن، از درس عقاید و برخی از دروس دیگر مانند نصاب الصبیان که برای آموزش زبان عربی بود استفاده کردم. سال بعد برای سرعت گرفتن بیشتر، از برنامة مدرسه خارج شده، در مدرسة صدر بازار اصفهان ساکن شدم. در ضمن از درس سیوطی مرحوم آقای امامی و برخی از دروس دیگر استفاده میکردم. بخشی از مغنی را نزد آقای پارسا خواندم. تابستان سال ۵۷ به قم آمدم و به مدرسة رسالت رفتم و جلد چهارم «مبادی العربیه» و «تبصرة المتعلّمین» و دروس معارفی دیگری را که در آنجا ارائه میشد، درس گرفتم.
پس از پیروزی انقلاب، به دلیل تعطیلیهای مکرر و مداوم، بیشتر از درسهای آزاد حوزه استفاده کردم. شرح لمعه را نزد مرحوم اشتهاردی و ذهنی خواندم. و بخشی از کتاب رسائل نزد جناب آقای ممدوحی و بخشی دیگر را نزد آقای تهرانی خواندم. و برای گذراندن درس مکاسب شیخ انصاری، در دروس آقایان صلواتی و ستوده حضور یافتم. بخش عمدهای از کتاب کفایه را با نوارهای درسی مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی فرا گرفتم و با دوستان مباحثه کردم. همزمان، بدایه را نزد آقای ممدوحی و نهایه را با درسهای آقای مصباح دنبال کردم. البته این دروس غالباً همراه مباحثه با دوستان بود. کتاب «فلسفتنا»ی شهید صدر را نیز با نوارهای درسی آقای مصباح با دقت خواندم. ایشان آن درس را بسیار عالی ارائه میکرد. در «مؤسسة در راه حق» از درسهای آقای دکتر احمد احمدی، آیت الله مظاهری، استاد مصباح در معارف قرآن و فلسفه نیز استفاده کردم. یک سال نیز در درس اسفار آیت الله جوادی شرکت کردم که مجلد ششم را درس میدادند. به تدریج در درس خارج آیت الله منتظری شرکت کردم که چند سالی ادامه یافت. همچنین مدتی نزد حضرات آیات سید مهدی روحانی، سید محسن خرازی و جعفر مرتضی، ابوابی از فقه را (به ترتیب زکات، جهاد و صلات مسافر) خواندم.
میقات حج: چه شد که به فکر نوشتن، آنهم در زمینة تاریخ افتادید و از چه زمانی نوشتن را آغاز کردید و آیا راهنما و مشوّق هم داشتید؟
مراجعهام به تاریخ، با خواندن ترجمة کتاب «المراجعات» مرحوم سید شرف الدین آغاز شد. بعد از آن، «اجتهاد در مقابل نص» را خواندم. خیلی بنده را تحریض و راغب به دانستن تاریخ اسلام کرد. مدتی بعد به مرکز تحقیقاتی که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای تدوین کتابهایی جهت آموزش تاریخ اسلام داشت آمدم. چند ماهی بیشتر در آنجا نبودم، اما همانجا با استاد سید جعفر مرتضی که برای چند جلسه جهت آموزش روش تحقیق آمده بود، آشنا شدم. ایشان چند سالی بود از نجف آمده و در قم اقامت داشت و آثاری منتشر کرده بود که مهمترین آنها حیات سیاسی امام رضا(علیه السلام) و کتاب «حدیث الافک» بود که البته در لبنان چاپ شده بود. وقتی ایشان را دیدم و از نزدیک آشنا شدم، چاپ اول کتاب «الصحیح»اش در حال چاپ بود. این چاپ در دو مجلد و چهار جلد بود. این زمان سال ۶۲ بود. تا این وقت بنده بیشتر به فلسفه علاقهمند بودم که آن هم به خاطر نقد مارکسیسم در حوزه رواج یافته بود. با تغییر گرایش، درسهای فلسفه را که مدت دو سال بود در مؤسسة در راه حق شرکت میکردم کنار گذاشتم و وارد تاریخ شدم. البته ارتباطم را با مؤسسه در راه حق قطع نکردم و در آنجا با حمایت آیت الله خرازی به نگارش آثاری در تاریخ اسلام پرداختم.
میقات حج: از اولین نوشته و تألیفتان بگویید.
اولین نوشتة من مقدمة کتاب «تاریخ سیاسی اسلام» بود که با عنوان پیش درآمدی بر شناخت تاریخ اسلام در سال ۶۳ تألیف و اوائل سال ۶۴ چاپ شد. بعد از آن به دستور استادم جناب آقای جعفر مرتضی، کتاب «اکذوبة تحریف القرآن بین الشیعة و السنة» را نوشتم. در سال ۶۵ قدری به تاریخ معاصر علاقهمند شدم، اما از اواخر آن سال نگارش تاریخ تشیّع در ایران را آغاز کردم. ضمن اینکه همزمان تاریخ سیاسی اسلام را نوشتم که سال ۶۶ و ۶۸ مجلدات بعدی آن منتشر شد. در سال ۶۸ تاریخ تشیع در ایران تا قرن هفتم هم از چاپ درآمد. این مسیر ادامه یافت.
میقات حج: از زمانی که آیت الله محمدی ری شهری به نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت منصوب شدند، سنت نگارش «کتاب حج» را پی ریزی کردند، و گزارش حج، همه ساله در کتابی به این نام انتشار می یابد و خود شما تهیه و نگارش تعدادی از آنها را به عهده داشتهاید، اکنون بفرمایید آیا انتشار چنین کتابی، ما را از سفرنامه نگاری بی نیاز می کند؟
کاری که آقای ری شهری از سال ۷۰ آغاز کرد؛ یعنی اولین حج پس از تعطیلی سه سالة حج، کار بسیار بدیعی بود. نمیدانم فکر این کار از چه کسی بود، اما آن زمان قرار شد دو ـ سه نفری به عنوان تهیة «کتاب حج» همراه کاروان بعثه اعزام شوند. این کار انجام شد و برای سال اول روز شمار حج تهیه شد. سال ۷۱ بنده و آقایان حج اسلام خسروی و عرفان رفتیم که یک کار موضوعی تهیه کردیم. سال بعد از آن بنده و جناب آقای مهدوی راد گزارش حج سال ۷۲ را نوشتیم. این کار ادامه یافت و امیر الحاجی جناب آقای ری شهری برای بیست سال، بیست جلد کتاب به عنوان گزارش حج به همراه داشت. این نوع نگارش ضمن آنکه بسیاری از جزئیات مربوط به حجگزاری را ثبت میکرد و سابقه هم نداشت، البته ما را از نگارش سفرنامهها بینیاز نکرده و نمیکند. سفرنامه از دید یک فرد که روی نقاط خاصی حساسیت دارد و ثبت آنها را برای راهنمایی دیگران یا آینده تاریخ لازم میداند، نوشته میشود. میدانید در فارسی کهنترین آنها سفرنامة ناصرخسرو است. اثری جاودانه که بسیاری از واقعیات آن روز جامعة مکه و مدینه و عرب بدوی را ثبت کرده است. به هر حال باید بگویم آن بیست جلدی که هر کدام گزارش یک سال حج است، یکی از بهترین منابع حجگزاری ایران برای آینده خواهد بود. این فکر بدیعی بود و بسیار ارزشمند که باید از آن تقدیر کرد. اگر امکانش بود که همه روی یک برنامه قرار میگرفت عالی میشد.
میقات حج: پیش از این، ضمن مصاحبه با کتاب الف (شماره 81 ویژه نامه هنر) اظهار فرمودهاید که نخستین تشرف شما به حج، با دعوت حجت الاسلام و المسلمین سید علی قاضی عسکر بوده که اکنون نمایندة محترم ولی فقیه در امور حج و زیارت است و ظاهراً کتاب «آثار اسلامی مکه و مدینه» محصول این سفر بوده است. و این کتاب چندین بار دست خوش تغییر شده و هر بار با حذف و اضافاتی تجدید چاپ شده است. بفرمایید علت این همه تغییر چیست و آیا این روال همچنان ادامه خواهد یافت؟
بله، نخستین حج بنده در سال۷۱ و آن هم به دعوت دوست دانشمندمان جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای قاضی عسکر بود که کار در حج را به عنوان اساسیترین کار خودشان در این بیست و اندی سال تعریف کرده و فعال بودهاند. ایشان از بنده خواستند کتابی در بارة آثار اسلامی مکه و مدینه بنویسم. البته همان زمان اثری از مرحوم استاد سید جعفر شهیدی در دست تهیه بود. از قبل هم آثاری وجود داشت. حتی بعد از آن هم آقای قاضی عسکر به کار بنده اکتفا نکردند و کارهای دیگری را سفارش دادند که از جمله کار آقای دکتر قائدان بود. در پرانتز عرض کنم که نهضت علمی حج که در این بیست سال در حوزة نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت وجود داشته، عمدتاً مدیون تلاشها و فعالیتهای آقای قاضی عسکر و حمایتهای آقای ری شهری است. به هر حال کتاب آثار اسلامی را پیش از رفتن به حج نوشتم. اما چاپ آن موکول به بعد از حج شد. در آنجا متوجه برخی از اشتباهات خودم شدم و به علاوه اطلاعات تازهای به دست آوردم. برای اولین بار از بسیاری از مساجد عکس گرفتم و همراه افرادی که تجربة بیشتری داشتند، از برخی از این اماکن دیدار کردم. در بازگشت از سفر، کتاب را اصلاح کردم که چاپ شد. از آن زمان عهد کردم که هر سال کاری در بارة حج انجام دهم و تا کنون به این عهد پایدار مانده و نه یک کار، بلکه گاهی در سال چندین کار از ترجمه و تألیف و تصحیح داشتهام. اما محور این کار برای بعثه، همین آثار اسلامی بود. سال ۷۴ باز نویسی جدیدی از آن منتشر شد. چهار سال بعد و نیز باز چهار سال بعد از آن، باز تغییراتی صورت گرفت و ایضاً تا سال ۹۰ که تحریر جدیدی از آن منتشر شد. این تغییرات هم محصول تغییرات داخل محیط حرمین شریفین بود، هم ناشی از مطالعات تازهای که داشتم و آثار جدیدی که منتشر میشد و هم برای اصلاح اشتباهاتی که کرده بودیم. روحانیون کاروانها با دقت میخواندند و اغلب مطالب اشتباه یا دو پهلو را یادآور میشدند. نوعی تعامل، میان بنده و روحانیون وجود داشت که هنوز هم وجود دارد. حضرات آقایان فلاحزاده، معراجی و مختاری بر بنده منت بیشتری از این زاویه دارند و مرتب نکاتی را یادآور میشدند.
میقات حج: تاکنون حدود 30 اثر، مانند «تاریخ سیاسی صدر اسلام»، «تاریخ خلفا»، «تاریخ تشیع»، «تاریخ دورة صفوی»، «تاریخ تشیع در ایران»، «اطلس شیعه»، «جریانها و سازمانهای مذهبی ـ سیاسی بین سالهای ۱۳۵۷ـ ۱۳۲۰»، «سفرنامه های حج دورة قاجاری (حدود 9 جلد)»، «آثار اسلامی مکه و مدینه»، و... به قلم و همّت شما انتشار یافته است. از میان آنها کدام را برجستهتر می دانید و به عبارتی، به کدام یک از آنها تعلّق خاطر دارید؟
در نگارش هر کتاب یا مقاله اهداف مختلفی وجود دارد که اشرف و اعلای آنها کشف مجهولات یا به عبارتی تولید علم است. این تولید علم با روشهای مختلفی میتواند باشد. توصیف درست، تحقیق در میان توصیفات، جمع بندی منتج به دانش جدید و از این قبیل. این کار ممکن است با کتاب باشد یا با مقاله. در حال حاضر مقالات علمی ـ پژوهشی که در سمت و سوی تولید علم هستند، نه گفتن مطالب گذشته و تکرار، حتی از کتاب هم ارزش بیشتری دارند. بنابراین، معیار در نگارش، تولید علم است. البته گاهی برای جوانان و زنان و پیران مطالبی نوشته میشود و اهداف دیگری دارد. گاهی کار ادبی است، شعر است، انشا است و برای اقناع روحی جامعه منتشر میشود.گاه جنبة تربیتی دارد. اینها مسائل دیگری است. اما تولید علم اهمیت دارد. برای نمونه، در کار «آثار اسلامی مکه و مدینه»، بخش عمدة مطالب از این طرف و آن طرف است، اما اثبات اینکه تصوّرات گذشته راجع به اُحُد غلط بوده و صحیح آن چیز دیگری است یک بخش مفید و سودمند در آن کتاب است. البته هدف آن کتاب هدایت عامة حجاج و راهنمایی روحانیون بوده، اما مقصودم از کشف مجهول و تولید علم، هدف اعلای این قبیل پژوهشها است. بنده همیشه سعی کردهام در این زمینه، دنبال این نکته باشم و با توصیف و آوردن مطالب دیگران، تصویر تازهای بدهم. طبعاً اهداف دیگری هم داشتهام. در همین سفرنامههای قاجاری، سعی کردهام نشان دهم که در دورة قاجاری، ادبیات سفرنامهایِ مربوط به حج تا چه اندازه مهم بوده است. هر کسی این مجموعه را بخواند به این نکته میرسد که ادبیات حج تا چه اندازه در این دوره اهمیت داشته است. در تاریخ تشیع هم همین طور. نکات مختصری هم در تاریخ سیاسی اسلام است. در بخش صفویه هم...
با انتشار یک متن، یا جستجو در آن متن، سعی کردهام نکات تازهای از لحاظ تاریخی روشن کنم. جامعة علمیِ کشور باید مسیرش را در جهت تولید علم بگذارد. این هدف اساسی است که اگر محقق شود، علم در کشور پیشرفت خواهد کرد.
میقات حج: به نظر جنابعالی تدوین و نگارش تاریخ اسلام از منابع و مصادر شیعه (حدیث و تاریخ) میسور و عملی است و آیا مورخان شیعی در این زمینه گامی برداشتهاند؟
برخی از قول مرحوم آیت الله بروجردی نقل کردهاند که فقه شیعه حاشیهای به فقه اهل سنت است؛ یعنی اساس آنها یکی است، هرجا که اختلاف نظر بوده، ائمة شیعه نظراتشان را بیان فرمودهاند. البته این کلیت ندارد، در همه علوم اسلامی هم این طور نیست، اما به هر حال، اصل اسلام و مسیر تحوّل آن، مسیری است که برای همة مسلمانان رخ داده است. شیعیان هم در دل جامعة اسلامی وگاه در خود پایتختهای اسلامی زندگی میکردند. بغداد یکی از مراکز اصلی شیعیان در تاریخ است. در شهرهای دیگر هم همیشه شیعه بوده است. در مدینه که اصل اسلام رشد کرد، شیعه همیشه بوده و تاکنون هم هست. بنابراین تاریخ امت اسلامی تاریخ یک مجموعه است. اما شیعه همان طور که در فقه دیدگاههای خودش را داشته در تاریخ هم داشته است. طبعاً در فقه قویتر برخورد کرده، چون بحث از زندگی مردم بوده است. تاریخ در حاشیه بوده است. اگر مقصود این است که تنها بر اساس منابع شیعه یک تاریخ نوشته شود البته چنین چیزی نیست. اما اینکه باید در نگارش تاریخ اسلامی منابع شیعه مورد استفاده قرار گیرد، نکتهای است که حتماً باید رعایت شود. شیعیان در زمینة سیرة نبوی منابع مسقلی داشتهاند. در بارة تاریخ زندگی امامان خود هم تواریخ مستقلی داشتهاند. بقیه مسائل هم مشترک بوده و باید با رعایت همة منابع نوشته شود.
میقات حج: همانطور که میدانید «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» به همت آیتالله العظمی بروجردی و مرحوم شیخ محمود شلتوت برای دستیابی به اتحاد جهان اسلام شکل گرفت و از نتایج آن این شد که به پیشنهاد آیت الله بروجردی نماز جماعتهای چندگانه مسجد الحرام تبدیل به نماز جماعت واحد شد و نیز برای نخستین بار نماز جماعت به امامت یک عالم شیعی (مرحوم علامه شرف الدین) در مسجد الحرام برگزار گردید، اما امروزه با سلطة وهابیون بر حرمین، مسلمانان از نعمت وحدت محروم و روز به روز از این هدف دور می شوند، به نظر شما به عنوان یک تاریخ نگار نامدار، آیا راهکاری برای احیای مجدد «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» وجود دارد؟
اهل سنت سه گروهاند؛ یک گروه تودة سنیان که شافعی و حنفی هستند و در کشورهای مختلف زندگی میکنند. گروهی صوفیه که در هند و شمال آفریقا و برخی از نقاط دیگر سکونت دارند. سوم سلفیها و وهابیها که در دویست سال گذشته به وجود آمده و در سی سال گذشته، تلاش زیادی برای نفوذ میان اهل سنت داشتهاند. با دو گروه اول میشود وحدت کرد، اما با سلفیها امکان وحدت بسیار دشوار است. علتش هم این است که اساس سلفیگری روی دشمنی با شیعه و صوفیه بنا شده و وقتی چیزی جزو اساس یک فرقه شد، امکان گرفتنش تقریباً ناممکن است. شاید روزگاری سلفیها به خاطر افراط کاریها یا کمبود مادی و پولی ضعیف شوند اما در حال حاضر در دنیای اسلام نفوذ زیادی پیدا کردهاند. هم پشتوانة سیاسی و هم پولی پشت سر آنها است. برای غربیها هم ایجاد اختلاف، مهم است که سلفیها دقیقاً در همین مسیر حرکت میکنند. بنابراین، تا وقتی سلفیها به منافع غربیها کاری نداشته باشند، مورد حمایت خواهند بود یا دست کم غربیها مشکلی با آنها نخواهد داشت و حتی اگر تضمین دهند که منابع آنها را تأمین میکنند با آنها کنار خواهند آمد. سلفیها چون اساس شکل گیریشان مبارزه با غرب نیست، بلکه مبارزه در درون جامعه اسلامی است، اصولاً با غربیها مشکل ندارند. به هر حال وحدت با اکثریت سنیها میتوان برقرار کرد، مشروط به اینکه تحت تأثیر سلفیها نباشند.
میقات حج: با توجه به تجربهای که در کتابخانة مجلس و مخطوطات آنجا دارید بفرمایید چه میزان و چه در صدی از آثار تراثی، مربوط به عمره و حج و حرمین شریفین است؟
آثار مربوط به حج در میان مخطوطات چندان گسترده نیست. این آثار در چند بخش است؛ یکی فقه است که البته به مناسبت آثار فقهی و مقداری که به حج پرداختهاند، نسبتاً قابل توجه است. این مباحث البته اجتهادی و فقهی است و جنبة عمومی ندارد. آثار دیگر تاریخی است و سوم هم سفرنامهای. در این دو بخش اخیر، نوشته و آثار فراوان نیست. برخی از آنها که مشهور است، طی پنجاه سال گذشته به تدریج توسط دیگران و اندکی هم توسط بنده چاپ شده است. البته ممکن است لابلای کتابها، یادداشتهایی در باره مکه و مدینه یافت شود. در میان اجازات، یا در انجامه کتابها و مانند اینها. این جور موارد هم چندان زیاد نیست و کسانی مثل آقای حسین واثقی که سالها است به طور تخصصی در این باره فعالیت میکنند، به تدریج میتوانند این آثار را گردآوری و منتشر کنند.
میقات حج: شما روی سفرنامههای حج تمرکز خاصی داشتهاید و تعدادی را منتشر کردهاید. در میان اینها که فراوان هم هست، شماری متعلق به زنان است. چه تفاوتی میان آثار مردانه و زنانه وجود دارد؟
برای اولین بار هنگام نوشتن آثار اسلامی مکه و مدینه، متوجه اهمیت این آثار شدم. همزمان در میان فهرست نسخههای خطی که جستجو میکردم، آثار سفرنامهای چاپ نشده را دیدم. بنابراین، شروع به تصحیح آنها کردم. به نظرم سال ۷۴ بود که مجموعهای از سه سفرنامة قدیمی را با سفرنامهای که خودم برای حج آن سال نوشته بودم با نام «بهسوی امّ القری» منتشر کردم. از آن به بعد چاپ این سفرنامهها آغاز شد. برخی را هم به دوستانم دادم که تصحیح کنند. شماری از آنها در مجموعة «میراث اسلامی ایران» و برخی در فصلنامة «میقات حج» منتشر شد. برخی از سفرنامههای پر حجم مثل سفرنامة حسام السلطنه که آن زمان نسخهاش را از کتابخانة مجلس گرفتم، به وسیلة نشر مشعر چاپ شد. بعضی را هم نشر مورخ منتشر کرد.
این اواخر فکر کردم آثار قاجاری را که مجموعهای گرانبها در ادب فارسی است یک جا منتشر کنم که در هشت جلد منتشر شد. جلد نهمی هم دارد که امیدوارم موفق به آماده کردن آن شوم.
در میان این آثار، چند اثر زنانه است. البته اولین اثر زنانه که من منتشر کردم، سال 1376 بود با نام «سفرنامة منظوم حج» از بانویی اصفهانی که در اصل از یک خانوادة اردوبادی بود که به اصفهان آمدند. میدانید که این اردوبادیها را حاتم بیک وزیر شاه عباس به اصفهان آورد. خوب هم تربیت شدند. این زن هم از همان خانواده بوده است. یک مثنوی یک هزار و چهارصد بیتی در سفر حج دارد. این کتاب اهمیت زیادی داشت. یک اثر صفوی بود. از یک زن بود. گزارش تاریخی از شهرها داشت و مسیر حج را هم مشخص کرده بود. بعدها اثری از دختر فرهاد میرزا چاپ کردم. همین طور سفرنامه یکی از زنان ناصرالدین شاه را با نام «وقار السلطنه» و مهمتر از اینها اثر یک بانوی کرمانی که بسیار فاضله بوده است. خوب این سفرنامهها روحیه زنانه دارد. این اصل است. البته دختر فرهاد میرزا که در یک خانوادة اشرافی و دانش دوست بزرگ شده، جدیتر است. اما سفرنامه این بانوی کرمانی، واقعا اثر شگفتی است. در میان آثار فارسی زنانه در تاریخ ایران یگانه است. نوع نگاه زنانه و در عین حال ظریف او فوق العاده است. کار وقار السطنه هم جالب است. زن ناصرالدین شاه و عاشق شاه است. بعد از کشته شدن شاه، چند سال به سفر رفته است. البته آن زمان شوهر کرده بوده اما همچنان شیفتة ناصرالدین شاه بوده و قاتل او را مرتب در همه جا لعنت میکند. از اینجا هم روحیة زنانهاش معلوم است. یک خانمی در آمریکا بر اساس این چند سفرنامه، مقالة مفصلی به انگلیسی در بارة وضعیت زنان در حج نوشت که جالب بود. روحیات آنها را تحلیل کرده بود. خانمی دیگر هم به نام دکتر کاترین بابایان راجع به سفرنامة بانوی اصفهانی مقالهای برای یکی از کنفرانسهای صفویشناسی نوشت. به نظرم باید بیش از اینها به این آثار توجه و تحلیل شود.
میقات حج: حضرتعالی طی مصاحبهای، برای فصلنامة «میقات حج» در احیای ادبیات حج نقش زیادی قائل شدهاید و اظهار داشتهاید که حدود شصت مقاله در این فصلنامه از شما منتشر شده است و البته از آغازین شمارة این نشریه، عضو هیئت تحریریه نیز بودهاید. در جهان اسلام چه نوع مجلاتی در این زمینه هست؟ آنها چگونهاند؟
انتشار میقات یکی از کارهای ممتازی است که از نظر فرهنگی برای ترویج فرهنگ حج آغاز شد. به نظرم در زمینة حج نخستین مجلة تخصصی بود. البته شاید مجلات دیگر ویژه نامهای داشتهاند که من خبری ندارم، اما اینکه یک مجله به طور اختصاصی به حج بپردازد جالب است. فکر میکنم بعد از عربستان که به دلیل اهمیت حج مجلة تخصصی داشته، مجلة میقات دومین مجلة تخصصی در این زمینه باشد. بنده الآن خبر دقیق ندارم اما تاکنون هم چیزی به چشمم نیامده است. چاپ «میقات الحج» هم که عربی است، برای توجه دادن به اهمیت حج در میان عربها جالب توجه است. مکرر نویسندگان سعودی که مجله میقات عربی را دیدهاند، نسبت به آن ابراز علاقه کردهاند. البته «مجلة الحج» سعودی، در طول این چند سال در شکل و شمایل جدیدی درآمده و بسیار شکیل و جالب چاپ میشود. نوع نگاهش هم متفاوت شده و بیشتر تاریخی و فرهنگی است تا مقالات پژوهشی.
به هر حال، مجلة «میقات حج» همه جانبه است. هم مقالات پژوهشی دارد، هم ترویجی و فرهنگی. به طوری کلی باید بگویم که مجلة میقات رابط بسیار سازنده و ارزشمندی میان سازمان حج و بعثه با روحانیون و مدیران و علاقه مندان به فرهنگ حج است و در این زمینه کارنامة درخشانی دارد. البته میتواند بهتر از این هم باشد. این قاعده برای همه چیز هست.
میقات حج: از کارهایی که در زمینه تاریخ حرمین در خود سعودی می شود اطلاع دارید؟ آیا اقدام درخوری در این زمینه انجام می شود؟
توجه داشته باشید که سنت تاریخ نویسی برای مکه و مدینه، از نیرومندترین سنتهای تاریخنگاری است؛ یعنی حجم و دامنة کتابهایی که در بارة این دو شهر، در قرون مختلف نوشته شده، قابل مقایسه با آنچه در بارة شهرهای دیگر نوشته شده نیست. این نشان میدهد که علاقه و سنت خاصی در این شهر بوده است. این وضعیت ادامه یافته و در حال حاضر نیز در این زمینه کارهای فراوانی صورت میگیرد. مراکز پژوهشی در خود حرمین شریفین، در جده و در ریاض برای این کار هست. علاقهمندانی در دانشگاهام القری وجود دارند. مرکز حج و همین طور مرکز تحقیقات مربوط به تاریخ مدینه هست. افراد مستقلی هم کار میکنند که نمونة آنها عبدالعزیز کعکی است که کتاب «معالم المدینة المنوره» را نوشته و اخیراً چهار جلد آن ویژة تاریخچة مساجد مدینه منتشر شده که بسیار مهم است. در مکه عاتق بن غیث بلادی بود که چند سال پیش به رحمت خدا رفت. هر سال آقای قاضی عسکر برای ایشان هدایایی میبرد و او یکی از محققان برجستة تاریخ مکه بود. عبدالملک بن دُهَیش که هنوز هم زنده است، از محققان تاریخ حرمین است که دوستان مرتب به او سر میزنند. در حال حاضر هم عبدالوهاب ابوسلیمان و بسیاری دیگر هستند. اما با این حال من در خصوص مدینهشناسی باید عرض کنم، تا قبل از انتشار کتاب آقای کعکی، کار آقای محمد باقر نجفیِ ما با عنوان «مدینهشناسی» یکی از بهترین آثار بود. روشمند، محققانه و پر منبع. البته خطاهایی داشت. اما در میان سعودیها مانند نداشت تا آنگاه که نتیجة کار کعکی درآمد. بنده همیشه از این آثار بهره بردهام. هر سال بخش عمدهای از این آثار توسط حجت الاسلام و المسلمین آقای معراجی خریداری شده و در کتابخانة پژوهشکدة حج و زیارت که یکی از بهترین کتابخانههای تخصصی در قم است قرار میگیرد.
میقات حج: به خود شما بر گردیم. در حال حاضر چه موضوعی را در دست تحقیق و تألیف دارید؟
متأسفانه به دلیل کارهای اداری و آموزشی در دانشگاه، فرصت زیادی برای کار نمیماند. در زمینة حج، سفرنامة چاپ نشدهای دارم که باید آنها را تصحیح و منتشر کنم. از جمله سفرنامهای به نام جلالیه که در شمارة جدید پیام بهارستان منتشر خواهد شد. اثر یک روحانی سنی هندی است که در اواخر قرن نوزدهم به حج رفته و گزارش سفر خود را نوشته است. این سفرنامه، علاوه بر حرمین، شامل سفرنامة مصر و بیت المقدس هم میشود. کارهای دیگر بنده قدری پراکنده است. بیشتر در حوزة صفوی و تشیع کار میکنم و مقالاتی را در دست نوشتن دارم. احساس میکنم متناسب با وضعیت جسمی و سنی و همین طور اهمیتی که نگارش مقاله در مقابل کتاب دارد، بهتر است بیشتر به کار نوشتن مقاله بپردازم تا کتاب. در حال حاضر جلد ۲۱ ـ ۲۲ مقالات تاریخی را برای انتشار در هزار صفحه آماده دارم.
میقات حج: از اینکه وقت ارزشمند خود را در اختیار ما گذاشتید و صمیمانه به پرسشهای ما پاسخ دادید تشکر می کنیم.