نوع مقاله : اسرار و معارف حج
نویسنده
مدیر گروه اخلاق/ پژوهشکده حج و زیارت
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
مقدمه
حادثة تلخ منا و جان باختن شهادتگونة تعداد زیادی از زائران بیت الله الحرام و
ضیوف الرحمان و از جمله هموطنان عزیزمان در حج سال 1394ش. و در حال احرام، اندوه سنگینی بر دلهای مسلمانان وارد آورد و خانوادههای زیادی را که در انتظار بازگشت عزیزان خود، روزشماری میکردند، داغدار کرد. این حادثه از ابعاد مختلف قابل بررسی و دقت است. یکی از این ابعاد، حاجیان و زائرانی هستند که در این حادثه جان خود را از دست دادند و به ملکوت اعلا پیوستند.
با بررسی این حادثه از منظر آیات و روایات، تعبیرهای زیبایی را میبینیم که تأمل در این تعابیر، هم ارزشمندیِ چنین مرگی را برای جان باختگان آشکار میسازد و هم مصیبت را برای هر انسان آزاده و بهویژه خانوادههای مصیبت زده، قابل تحمل میکند.
ویژگیهای مهاجران الی الله
1. هجرت الی الله
زائرانی که در این حادثه جان خود را از دست دادند، مهاجران الی الله بودند که برای زیارت خانة خدا و زیارت مرقد رسول الله و اهل بیت او از خانه خارج شده بودند که این هجرت الی الله به لقاء الله انجامید. این مرگ یک هجرت الهی و یک سلوک معنوی به سوی پروردگار بود که عدهای راه صد ساله را یک شبه پیمودند و از مصادیق این آیة شریفه شدند که فرمود:
(وَمَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللهِ وَکَانَ اللهُ غَفُورًا رَحِیمًا). (نساء: 100)
«و هر کس از خانة خود به عنوان مهاجرت به سوی خدا و پیامبر او خارج شود، سپس مرگش فرا رسد، پاداش او بر خداست و خداوند آمرزنده و مهربان است.»
در روایتی پیامبر(صلی الله علیه و آله) یکی از پاداشهای مهاجران الی الله را چنین بیان فرموده است:
«وَ مَنْ مَاتَ مُهَاجِراً إلى الله عَزَّ وَ جَلَّ حُشِرَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَعَ أَصْحَابِ بَدْر» (کلینی، محمد بن یعقوب، به کوشش علی اکبر غفاری، ج4، ص 548، 1375ش.).
«کسی که مهاجر الی الله از دنیا برود، روز قیامت با اصحاب و شهدای بدر محشور میشود.»
هجرت، دارای نشانه و آثاری است که میتوان با این آثار، افراد مهاجر را شناخت که آیا واقعاً مهاجر و مسافر الی الله هستند یا خیر. با این نشانهها میتوان گفت آیا جزو (وَمَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللهِ) هست یا خیر. اولین و سادهترین نشانة هجرت و دینداری حقیقی، این است که آیا فرد برای خدا از امور مادی دنیوی صرف نظر میکند یا نه. این آسانترین نشانه است! دومین نشانة هجرت و دینداری حقیقی، از خود گذشتن است. قرآن کریم میفرماید: (إِنَّ الَّذِینَ آَمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ الله)؛ (انفال: 72)؛ «کسانی که ایمان آوردند و هجرت کردند و با مال و جان خود در راه خدا جهاد کردند.»
ابتدا «اموال» را مطرح میکند که چشمپوشی از آن آسانتر است و آنگاه از «جان» سخن به میان میآورد. چنانچه بخواهیم ببینیم آیا مهاجر الی الله هستیم یا نه، اول باید از مالمان در راه خدا بگذریم. اگر میتوانیم از مال بگذریم و اموال را فدای دین کنیم، اولین قدم هجرت الی الله را برداشتهایم. در مرحلة بعد، گذشتن از جان در مسیر بندگی خداست. آیا میتوانیم از جانمان بگذریم یا خیر؟!
هر کس که ادعای دینداری میکند، میتواند خودش را این گونه محک بزند و مورد آزمایش قرار دهد، (تهرانی، حاج آقا مجتبی، ص129، 1391 ش.). مهاجران الی الله و حجگزاران امسال (1394)، در این عرصه مجاهدت، صداقت خود را به اثبات رساندند. ابتدا از اموال خود گذشتند و آن را هزینة انجام حج کردند و در مرحلة بعد هم در این مسیر از جان خود گذشتند.
2. میزبانان و میهمانان خدا
مهاجر الی الله دو راه برای ارتباط با خدا دارد؛ یک راه برای مقربان است که در اثر طی طریق و سیر و سلوک بالا میروند و به مقام قرب الهی میرسند که این راه انبیا و اولیا است. یکی هم راه دلشکستگان است. تفاوت این دو راه هم این است که یا انسان میهمان خدا میشود یا میزبان خدا. آنها که حج انجام میدهند یا روزه میگیرند؛ اعم از حج واجب و مستحب، جزو ضیوفالرحماناند، میهمانان الهیاند یا نمازی میخوانند بر اساس «الصلاة معراج المؤمن». اینها جزو میهمانان الهیاند؛ که این، گاه به صورت حج و عمره در حرمین شریفین است، و گاه به صورت انجام وظایف ماه مبارک رمضان که میگویند: «شهر الله، ماه ضیافة الله است» و مانند آن؛ گاهی نیز از راه دیگر.
انسان گاهی توفیق آن کارها را ندارد، اما قلب شکستهای دارد و بر اساس «وَ سُئِلَ أَیْنَ الله فَقَالَ عِنْدَ الْمُنْکَسِرَةِ قُلُوبُهُم»، (سعید بن هبة الله قطبالدین راوندی، ص120، [1407ق./ احمد بن محمد ابن فهد حلی، تحقیق: احمد موحدی قمی، ص177، 1407ق.)، انسان دلشکسته، میهماندار خداست و میزبان الهی است. انسان میتواند به فیض خدا، وجه خدا، لطف خدا، رحمت واسعة خدا، ثواب خدا، عنایت خدا و سایر اوصاف فعلیة خدای سبحان برسد و میهمان یا میزبان اینها شود.
گاهی خداوند چنان توفیق را رفیق راه کسانی میکند که هم میهمان خدا هستند و هم میزبان خدا. آنان کسانی هستند که توفیق حضور در میهمانی حج را یافتهاند و در صحرای عرفات با راز و نیاز به گناهان خود در محضر پروردگار اعتراف کرده و دلشکسته شدهاند. بنابراین، قلب آنان میزبان الهی شده است. اینان مسیر قرب را با دو بال طی میکنند؛ بنابراین زودتر به مقصد میرسند. شهدای منا چنین توفیقی یافتند که هم میهمان خدا شوند و هم میزبان خدا.
3. لبیکگویان قیامت
«وَ مَنْ مَاتَ مُحْرِماً بُعِثَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مُلَبِّیاً بِالْحَجِ مَغْفُوراً لَه»؛ «کسی که در حال احرام از دنیا برود روز قیامت برانگیخته میشود در حالی که لبیکگو و آمرزیده شده است.» (شیخ صدوق، به کوشش علیاکبر غفاری و محمدجواد صدر بلاغی، ج2، ص229، 1404ق.).
لبیک، شعار حج است و حجگزاران مأمور به بلند کردن صدای خود به شعار توحیدی هستند. کسی که در حال احرام بمیرد، در حالی که روز قیامت برانگیخته میشود که لبیکگوی حج و آمرزیده شده است، (شیخ الصدوق، به کوشش علیاکبر غفاری و محمدجواد صدر بلاغی، ج2، ص325، 1404ق./ کلینی، محمد بن یعقوب، به کوشش علی اکبر غفاری، ج4، ص336، 1375ش.).
با طلوع توحید در قلب زائر، زیباترین و متعالیترین پیمانها با خداوند بسته میشود و با این پیمان، همه پیمانهای پیشین گسسته میشود و اگر پیمانهایی باقی میماند، همگی در قالب و قلمروی این پیمان الهی است. لبیک، دنیایی از عزّت، شرف، فخر، آزادگی، هویت انسانی و پیوند با ابدیت و احدیت را در خود نهان دارد. آن که به ژرفای این لبیک رسید، هم نعمت را از خدا میداند، هم تنها او را حمد میکند.
زائری لبیکگو و با چنین معرفتی، اگر در این احرام و با این معرفت به لقای حق برسد، همواره لبیکگوست. همان طور که محییالدین عربی میگوید:
«سالکان، تلبیه را نه در دنیا و نه در آخرت، قطع نمیکنند؛ زیرا آنان پیوسته، خواندن حق تعالی را در دلهایشان میشنوند، پس آنان از حالی به حالی دیگر به حسب آنچه که حق تعالی بدان فرا میخواندشان، انتقال پیدا میکنند و همینطور راستگفتاران در دنیا، بدانچه که شرع آنان را بدان در تمام افعالشان فرا میخواند و اجابت آنان عبارت است از باز داشتن خویش از وقوع در حرام. پس آنان از حالی به حال دیگر به سبب فرا خواندن پروردگارشان، انتقال پیدا میکنند. پس او سبحانه و تعالی، پیوسته خواننده به سوی خودش است و عارف هم گوشش باز و شنوا و پیوسته اجابتکننده و لبیکگوست.» (فتوحات المکیه، ج1، ص833، بی تا).
سالکان و مهاجران، تلبیه منقطع ندارند؛ لیبک آنها دائمی است. آنها در تمام عمر، اجابت دعوت حق میکنند و لبیکگویان مقام قدس ربوبیاند.
همانگونه که مؤمنان بر پایة تفاوت مراتب ایمان، درجاتی دارند، درجات لبیکگویان نیز بر اساس مراتب تلبیهشان متفاوت است؛ زیرا عدهای اعلان انبیا(علیهم السلام) را لبیک میگویند و گروهی دعوت خدای سبحان را. بعضی میگویند، ای کسی که ما را به الله دعوت کردهای، ما اجابت کردیم و آمدیم: «لبیک داعی الله، لبیک داعی الله». این گروه، متوسطان زائران خانه خدا هستند که دعوت ابراهیم خلیل را اجابت میکنند:
(وَأَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجَالًا وَعَلَى کُلِّ ضَامِرٍ یَأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ).(حج: 27)
«و مردم را به حج دعوت کن تا پیاده و سواره بر مرکبهای لاغر (چابک و ورزیده) از هر راه دوری به سوی تو بیایند.»
فراتر از آنان، گروهی هستند که دعوت الله را میشنوند و به آن پاسخ میگویند: (وَلِلهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا)؛ (آل عمران: 97) «و برای خدا بر مردم (واجب) است که آهنگ خانه [او] کنند، آنها که توانایی رفتن بهسوی آن دارند».
کسی که امکان سفر حج دارد، باید دعوت خدا را لبیک بگوید. چنین زائری که جزو اوحدی از افراد باایمان است، به خدا پاسخ مثبت میدهد و میگوید: «لَبَّیکَ اَللّهُمَّ لَبَّیکَ... لَبَّیکَ ذَا المَعارِجِ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ داعیاً اِلی دَارالسَّلامِ لَبَّیکَ... لَبَّیکَ مَرهُوباً مَرغُوباً اِلَیکَ لَبَّیکَ...». با این تلبیهها، زائر بیت الله پاسخ فراخوان خدا را میدهد.
البته جواب خلیل خدا نیز جواب خداست و جواب خدا بدون جواب خلیل نیست؛ ولی تفاوت در شهود زائر عارف بیت الله است، (عبدالله جوادی آملی، صص 381 379، 1377ش.). کسی که با این توجه لبیک بگوید و در لباس احرام به دیدار حق بشتابد، در عرصة قیامت هم لبیکگوی حق خواهد بود. نتیجه آن لبیک با معرفت این میشود؛ چرا که قرآن میفرماید: (إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ)؛ (صافات: 79) «ما اینگونه نیکوکاران را پاداش میدهیم.»
گروهی از حجگزاران امسال، برگزیده شدند تا روز قیامت، لبیکگویان وارد صحرای محشر شوند و با شعار لبیک خود، بین اهل محشر شناخته شوند که در کجا و چگونه جان باختند.
4. امان از فزع اکبر
«مَنْ مَاتَ فِی طَرِیق مَکَّةَ ذَاهِباً أَوْ جَائِیاً أَمِنَ مِنَ الْفَزَعِ الأَکْبَرِ یَوْمَ الْقِیَامَة». (کلینی، محمد بن یعقوب، به کوشش علی اکبر غفاری، ج4، ص263، 1375ش./ محمد بن زین الدین ابن ابیجمهور، تحقیق: مجتبی عراقی، ج4، ص30، 1405ق.)
یکی دیگر از آثار مرگ مهاجر و زائر الی الله، امان یافتن از «فزع اکبر» است؛ روزی که همه آنچه در آسمانها و زمین است از شدت آن به وحشت میافتد. قرآن کریم از این حادثه عظیم این گونه تعبیر میکند:
(وَیَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِی الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللهُ وَکُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِینَ) (نمل: 87)
«و روزی که در صور دمیده شود، پس هر که در آسمانها و زمین است، به هراس افتد، مگر کسی که خدا بخواهد و جملگی با زبونی رو به سوی او آورند.»
کلمة «فزع» به طوری که راغب گفته، به معنای آن گرفتگی و نفرتی است که از منظرهای نفرتآور به انسان دست میدهد (محمد مرتضی حسینی زبیدی، تحقیق: علی هلالی و علی سیری، ج11، ص343، 1414ق./ محمد مرتضی حسینی زبیدی، تحقیق: علی هلالی و علی سیری، ص635، 1414ق.) و فزع هم از همان جنس جزع است: «فزع» به معنی ترس و وحشتی است که تمام قلب انسان را فرا میگیرد.»
از مجموعه آیات قرآن استفاده میشود که سه بار «نفخ صور» میشود: یک بار در پایان دنیا و آستانه رستاخیز که وحشت همه را فرا میگیرد. بار دوم همگی با شنیدن آن قالب تهی میکنند و میمیرند (این دو نفخه ممکن است یکی باشد). بار سوم به هنگام بعث و نشور و قیام قیامت است که با نفخ صور، همه مردگان به حیات بازمیگردند و زندگی نوینی را آغاز میکنند.
از ظاهر سیاق برمیآید که مقصود از فزع در جمله «و هم من فزع...»، فزع بعد از نفخه دوم صور است. قرآن کریم از این فزع بزرگ، یک گروه را استثنا میکند. آنها کسانی هستند که مورد نظر الهی قرار میگیرند که در روایت، جانباختگان در راه مکه از آن گروهاند. قرآن درباره چنین افرادی میفرماید:
(لَا یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ وَتَتَلَقَّاهُمُ الْمَلَائِکَةُ هَذَا یَوْمُکُمُ الَّذِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ) (انبیاء: 103)
«فزع اکبر اندوهناکشان نمیکند و ملائکه به دیدارشان میآیند و میگویند: این همان روزی است که وعدهاش را به شما میدادند.»
عبدالله بن سنان از امام صادق(علیه السلام) روایت میکند که فرمود: «کسی که در مسیر مکه در حال رفتن یا برگشتن بمیرد، از هراس و وحشت بزرگ روز قیامت در امان است».
در روایتی دیگر امام صادق(علیه السلام) فرمود: «مَنْ دُفِنَ فِی الْحَرَمِ أَمِنَ مِنَ الْفَزَعِ الأَکْبَرِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مِنْ بَرِّ النَّاسِ وَ فَاجِرِهِمْ»؛ «کسی که در حرم دفن شود، از فزع اکبر در امان است؛ خواه نیکوکار باشد یا بدکار». (ابن خالد البرقی، به کوشش حسینی، ج1، صص 72 و 121، 1326 ش./ کلینی، محمد بن یعقوب، به کوشش علی اکبر غفاری، ج4، ص258، 1375ش./ شیخ صدوق، به کوشش علیاکبر غفاری و محمدجواد صدر بلاغی، ج2، ص229، 1404ق.).
در آن روز که همة مردم در اضطراب و نگرانی، منتظر سرنوشت خود هستند، عدهای با آرامش و سکینه، انتظار لطف خاص پروردگار را دارند؛ چرا که در حرم پروردگار و مسیر حرکت به سوی حریم دوست، جان باختهاند.
5. دل آرام
قیامت و سختیهای آن هر فرد معتقدی را دچار نگرانی و اضطراب میکند؛ زیرا روزی بسیار سخت است: (فَذَلِکَ یَوْمَئِذٍ یَوْمٌ عَسِیر)؛ (مدثر: 9) «آن روز، روز سختی است.» همچنین روزی است سنگین: (إِنَّ هَؤُلَاءِ یُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ وَیَذَرُونَ وَرَاءَهُمْ یَوْمًا ثَقِیلًا)؛ (انسان: 27) «آنها (مجرمان) «زندگی زودگذر دنیا را دوست دارند، در حالی که پشت سر خود، روز سخت و سنگینی را رها میکنند.»
توصیف آن روز به ثقیل، توصیفی است گسترده و پرمعنی: سنگین از نظر محاسبهها، مجازاتها، رسواییها، شداید محشر، سنگینی مسئولیتها و سنگین از نظر بار گناهان.
اما یکی از هدیههای خداوند به کسانی که به میهمانی خدا و رسولش بار مییابند و در حرمین مکه یا مدینه وعده حق را لبیک میگویند، رسیدن به آرامش، و امنیت یافتن است. امام صادق(علیه السلام) فرمود: «وَ مَنْ مَاتَ فِی أَحَدِ الْحَرَمَیْنِ بَعَثَهُ الله مِنَ الآمِنِین» (محمد تقی المجلسی، به کوشش موسوی و اشتهاردی، ج4، ص96، 1396ق.)؛ «کسی که در یکی از دو حرم (مکه و مدینه) از دنیا برود، خداوند او را از آرامشیافتگان مبعوث میکند.»
کسانی را که خداوند در حریم خود امنیت داده، چون جان آنان را در همان حرم بگیرد، باز او را در امنیت خود قرار میدهد؛ بنابراین او را با امنیت و آرامش مبعوث میکند.
6. مرگ آسمانی
من مات بمکة فکانّما مات فی السماء الدنیا.
آسمان نشانة رحمت پروردگار است. رحمت الهی از آسمان به زمین سرازیر میشود. در روایات توصیه شده هنگام دعا، دستهای خود را به سوی آسمان بالا ببرید. شخصی از امام صادق(علیه السلام) پرسید: چه فرقی است که دستها را به سوی آسمان ببریم یا به سوی زمین قرار دهیم؟ امام صادق(علیه السلام) فرمود:
«ذَلِکَ فِی عِلْمِهِ وَ إِحَاطَتِهِ وَ قُدْرَتِهِ سَوَاءٌ وَ لَکِنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَ أَوْلِیَاءَهُ وَ عِبَادَهُ بِرَفْعِ أَیْدِیهِمْ إِلَی السَّمَاءِ نَحْوَ الْعَرْشِ لِأَنَّهُ جَعَلَهُ مَعْدِنَ الرِّزْقِ فَثَبَّتْنَا مَا ثَبَّتَهُ الْقُرْآنُ وَ الْأَخْبَارُ عَنِ الرَّسُولِ(صلی الله علیه و آله) حِینَ قَالَ ارْفَعُوا أَیْدِیَکُمْ إِلى الله عَزَّ وَ جَلَّ ـ».(طبرسی، به کوشش: سید محمد باقر دار النعمان، ج2، ص333، 1386ق.).
بالا یا پایین بردن دستها در علم خدا و احاطة پروردگار و قدرت او مساوی است، اما خدای قادر متعال به دوستان و بندگانش دستور داده دستان خود را به سوی آسمان جانب عرش بالا ببرید؛ چرا که خداوند آسمان و عرش را معدن رزق قرار داده است و ما آنچه را قرآن و اخبار از رسول الله(صلی الله علیه و آله) ثابت کرده، بیان میکنیم که فرمود: «دستهایتان را به سوی خدا بالا ببرید».
همچنین ابلیس مدعی است که از همه جهات میتواند انسان را مورد تهاجم قرار دهد، مگر از آسمان و در حال سجده.
(قَالَ فَبِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ * ثُمَّ لَآَتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ). (اعراف: 16و 17)
«من بر سر راه مستقیم تو، در کمین آنها مینشینم. سپس از پیش رو و از پشت سر و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغشان میروم.»
بنا بر روایات، بعضی انسانها مرگ آسمانی دارند و از دسترس و نفوذ شیطانها در اماناند. قرآن کریم میفرماید:
(إِنَّا زَیَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْیَا بِزِینَةٍ الْکَوَاکِبِ * وَحِفْظًا مِنْ کُلِّ شَیْطَانٍ مَارِد). (صافات: 6)
«ما آسمان نزدیک (دنیا) را با زیور ستارگان آراستیم تا آن را از هر شیطان متمردی حفظ کنیم.»
یکی از کسانی که مرگ آسمانی دارد، کسی است که در مکه از دنیا برود. امام صادق(علیه السلام) فرمود: «مَنْ مَاتَ بِمَکَّةَ فَکَأَنَّمَا مَاتَ فِی السَّمَاءِ الدُّنْیَا»؛ «کسی که در مکه از دنیا برود، مانند آن است که در آسمان دنیا به رحمت پروردگار پیوسته است» (سعید بن هبة الله قطبالدین راوندی، ص241، 1407ق.).
شیطان نمیتواند در ایمان چنین فردی رخنه کند و هنگام جان دادن، ایمان او را برباید. در روایات معصومان(علیهم السلام) آمده است که یکی از موقعیتهای مورد انتظار شیطان برای فریب انسانها و ربودن ایمانشان، هنگام مرگ است. امام صادق(علیه السلام) فرمود:
«إِنَّ الشَّیْطَانَ لَیَأْتِی الرَّجُلَ مِنْ أَوْلِیَائِنَا عِنْدَ مَوْتِهِ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ لِیُضِلَّهُ عَمَّا هُوَ عَلَیْهِ فَیَأْبَی الله عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِکَ وَ ذَلِکَ قَوْلُ الله تَعَالی» (شیخ الصدوق، به کوشش علیاکبر غفاری و محمدجواد صدر بلاغی، ج1، ص134، 1404ق.). (یُثَبِّتُ اللهُ الَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَةِ). (ابراهیم: 27)
«هر آینه شیطان هنگام مرگ به سراغ دوستان ما میآید و از راست و چپ به او حمله میکند تا اینکه او را از آنچه بر آن است، گمراه کند. ولی خداوند چنین چیزی را (برای دوستان ما) ابا دارد و این سخن خداوند است که فرمود: «خداوند کسانی را که ایمان آوردند، به سبب گفتار و اعتقاد استوار در این جهان و در سرای دیگر، ثابت قدم میدارد.»
7. بدون حساب
«وَ مَنْ مَاتَ فِی أَحَدِ الْحَرَمَیْنِ حَاجّاً أَوْ مُعْتَمِراً لَقِیَ الله وَ لَا حِسَابَ عَلَیْهِ وَ لَا عَذَابَ» (شیخ الصدوق، به کوشش علیاکبر غفاری و محمدجواد صدر بلاغی، ج2، ص228، 1404ق.).
«و کسی که در یکی از دو حرم (مکه یا مدینه) در حال انجام حج و یا عمره از دنیا برود، خدا را ملاقات میکند درحالیکه هیچ حسابی بر او نیست و عذابی ندارد.»
یکی از مراحل سخت بعد از مرگ، موقف حسابرسی به اعمال فرد است. همانطور که از آیات قرآن استفاده میشود، یکی از نامهای قیامت، «یوم الحساب» است:
(إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یَوْمَ الْحِسَابِ) (ص: 52)
«کسانی که از راه خدا گمراه شوند، عذاب شدیدی به خاطر فراموش کردن روز حساب دارند.»
همچنین قرآن کریم به پاداشهای وعده داده شده به صالحان اشاره کرده و روز حساب را زمان وفای به وعدههای الهی میشمارد: (هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِیَوْمِ الْحِسَابِ)؛ (ص: 53) «این همان پاداشی است که برای روز حساب به شما وعده داده میشود (وعدهای تخلفناپذیر)».
در آن روز ریزترین اعمال انسان را مورد حسابرسی قرار میدهند: (فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ * وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَه). (زلزله: 7-8)
اما در این میان، گروههایی مشمول فضل الهی قرار میگیرند و حساب و عذابی نخواهند داشت؛ از جمله این گروهها، کسانی هستند که در حرمین شریفین از دنیا بروند. امام صادق(علیه السلام) فرمود: «و کسی که در یکی از دو حرم (مکه یا مدینه) در حال حج یا عمره از دنیا برود، خدا را ملاقات میکند در حالی که حسابی بر او نیست و عذابی ندارد.» (شیخ الصدوق، به کوشش علیاکبر غفاری و محمدجواد صدر بلاغی، ج2، ص228، 1404ق.).
شهدای منا کسانی هستند که در میهمانی کریمی بخشنده حضور داشتند و در همان میهمانی به ملاقات حق شتافتند، کریم از آنان سؤال نخواهد کرد که با خود چه آوردهاید؛ بلکه بیحساب درصدد جبران برمیآید و بیحساب به آنان میبخشد.
8. گشوده نشدن نامه اعمال
«و من مات بین الحرمین لم یشد له دیوان»؛ «کسی که بین دو حرم مکه یا مدینه از دنیا برود، نامه عملی برای او گشوده نمیشود.» (محمدباقر مجلسی، تحقیق: جمعی از محققان، ج 7، ص302، 1403ق.).
بر اساس آیات و روایات، اعمال و رفتار انسان در دنیا یا بر لوح دل (أُولئِکَ کَتَبَ فی قُلُوبِهِمُ الْإیمان) (مجادله: 22) یا در جریدهای به وسیله ملائکه ثبت میشود (سید علیخان بن احمد کبیر مدنی، تصحیح: محسن حسینی امینی، ج2، ص241، 1409ق.). در هنگام حسابرسی، نامهای که نمایانگر اعمال انسان است، گشوده میشود و هر فردی اعمال خود را میبیند: (فضل بن حسن طبرسی، ج 10ـ 9، ص444، 1406ق./ محمود بن عمر زمخشری، ج4، ص709، 1363ش.)
(وَکُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ کِتَابًا یَلْقَاهُ مَنْشُورًا * اقْرَأْ کِتَابَکَ کَفَى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیبًا). (اسراء: 13ـ14)
«و هر انسانی، اعمالش را بر گردنش آویختهایم و روز قیامت، نامه [اعمالش را] برای او بیرون میآوریم که آن را در برابر خود گشوده میبیند. [و به او میگوییم:] نامه [اعمال] خود را بخوان. کافی است که امروز، خود حسابرس خویش باشی...»
یا در آیه دیگر میفرماید:
(وَوُضِعَ الْکِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ وَیَقُولُونَ یَا وَیْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْکِتَابِ لَا یُغَادِرُ صَغِیرَةً وَلَا کَبِیرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا). (الکهف: 49)
«و نامه اعمال [آنها] در آنجا قرار داده میشود، پس گنهکاران را میبینی در حالی که از آنچه در آن است، ترسان و هراسانند و میگویند: ای وای بر ما! این چه نامهای است که هیچ عمل کوچک و بزرگی را فروگذار نمیکند، مگر اینکه آن را احصاء کرده است. و [این در حالی است که همه] اعمال خود را حاضر میبینند.»
یکی از سختترین حالات انسان، زمان گشوده شدن نامه اعمال و رویارویی با رفتارهای ناپسند خود است. در چنین موقعیتی انسان سخت از رفتار خود شرمنده میشود و از خدا میخواهد که ای کاش، نامه عملش به او داده نمیشد و ای کاش هیچگاه این نامة عمل گشوده نمیشد. قرآن کریم به این حقیقت اشاره کرده است:
(وَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَیَقُولُ یَا لَیْتَنِی لَمْ أُوتَ کِتَابِیَهْ * وَلَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِیَهْ). (الحاقه: 26- 25)
«اما کسی که نامه اعمالش را به دست چپش بدهند میگوید: «ای کاش هرگز نامه اعمالم را به من نمیدادند. و نمیدانستم حساب من چیست؟»
انسانها با مشاهدة این نامه میگویند:
(یَوْمَ یَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ یَداهُ وَ یَقُولُ الْکافِرُ یا لَیْتَنِی کُنْتُ تُراباً). (نباء: 40)
«روزی که انسان آنچه را از قبل با دستهای خود فرستاده میبیند و کافر میگوید:
«ای کاش خاک بودم [و اعمال زشت خود را نمیدیدم].»
در این وضعیت چه سعادتمندند و آبروی آنها چقدر نزد پروردگار عزیز است که نامة عمل آنها گشوده نمیشود. نه خود از اعمال ناپسند خود آگاه میشوند و نه فرشتگان از آنها باخبر میگردند و نه در مقابل خداوند، شرمنده و سرافکنده میشوند. امام صادق(علیه السلام) فرمود: «وَ مَنْ مَاتَ بَیْنَ الْحَرَمَیْنِ لَمْ یُنْشَرْ لَهُ دِیوَانٌ»؛ «کسی که بین دو حرم مکه و مدینه از دنیا برود، نامة عملی برای او گشوده نمیشود.» (محمد باقر مجلسی، تحقیق: جمعی از محققان، ج7، ص302، 1403ق.).
9. تجارت پرسود
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
«الْحَجُّ وَ الْعُمْرَةُ سُوقَانِ مِنْ أَسْوَاقِ الْآخِرَةِ وَ الْعَامِلُ بِهِمَا فِی جِوَارِ الله إِنْ أَدْرَکَ مَا یَأْمُلُ غَفَرَالله لَهُ وَ إِنْ قَصُرَ بِهِ أَجَلُهُ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی الله». (کلینی، محمد بن یعقوب، به کوشش علی اکبر غفاری، ج4، ص260، 1375ش.).
«حج و عمره دو بازار از بازارهای آخرتاند. عملکننده در این دو بازار در جوار خداست. اگر به آنچه آرزو دارد برسد، خداوند او را مورد مغفرت خود قرار میدهد. اگر مرگ فرا برسد و دست او را از رسیدن به آرزوها کوتاه کند، اجر او بر خداوند است.»
زائر خانة خدا و حجگزار در متجر اولیای خدا به یکی از دو پاداش بزرگ و تجارت پرسود میرسد؛ یا با سلامت و آمرزیده شده از سفر برمیگردد که در نتیجه به آرزوی خود رسیده است یا اگر مرگ او در این سفر قرار گرفت، از مهاجرین الی الله است که خداوند پادش او را ضمانت میکند: (قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا إِلاَّ إِحْدَی الْحُسْنَیَیْن). (توبه: 52)
حج و عمره بازار بزرگی است که تجارتهای بزرگ در آن صورت میگیرد؛ تجارت گذشت از مال و خانواده، تجارت صبر بر مشکلات و سختیها، تجارت قربانی کردن همه تعلقات، حتی لباس تن و موی سر، تجارتی که سودهای کلان دستاورد آن است. نماز خواندن در مکه برابر با صد هزار نماز شمرده شده است، (کلینی، محمد بن یعقوب، به کوشش علی اکبر غفاری، ج4، ص586، 1375ش./ شیخ الصدوق، به کوشش علیاکبر غفاری و محمدجواد صدر بلاغی، ج1، ص228، 1404ق.).
یک روز روزه گرفتن در مکه برابر با روزة یک سال در سایر جاهاست (شیخ الصدوق، به کوشش علیاکبر غفاری و محمدجواد صدر بلاغی، قم، نشر اسلامی، ج2، ص227، 1404ق.). و ختم قرآن در این شهر پاداش حسنات اولین جمعه حضور در دنیا تا آخرین جمعه حیات او را دارد. (کلینی، محمد بن یعقوب، به کوشش علی اکبر غفاری، ج2، ص612، 1375ش./ محمد بن علی ابن بابویه، قم، دار الشریف الرضی للنشر، ص125، 1406ق.). یک درهم انفاق در این شهر، برابر با صد هزار درهم است، (کلینی، محمد بن یعقوب، به کوشش علی اکبر غفاری، ج2، ص612، 1375ش./ شیخ الصدوق، به کوشش علیاکبر غفاری و محمدجواد صدر بلاغی، قم، نشر اسلامی، ج1، ص228، 1404ق.).
10. بهشت ضمانت شده
برای رسیدن به بهشت پروردگار، باید هزینههای سنگین پرداخت و باید اهل ایمان و عمل صالح شد: (وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ). (نساء: 57)
باید اهل تقوا و پرهیزگاری شد تا به بهشت رسید: (الَّذینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ). (آلعمران: 198)
باید جان و مال خود را در راه حق نثار کرد: (إِنَّ اللهَ اشْتَری مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُون). (توبه: 111)
اما عدهای بهشت را با هزینهای ارزان میخرند و آنان کسانی هستند که در مسیر انجام حج، جان خود را از دست میدهند. امیر المؤمنین علی(علیه السلام) فرمود:
«ضَمِنْتُ لِسِتَّةٍ الْجَنَّةَ، رَجُلٌ خَرَجَ حَاجّاً فَمَاتَ فَلَهُ الْجَنَّةُ...» (شیخ الصدوق، به کوشش علیاکبر غفاری و محمدجواد صدر بلاغی، ج1، ص140، 1404ق.).
«من برای شش گروه بهشت را ضمانت میکنم. یکی از آنها، فردی که به قصد حج خارج شود و مرگ او فرا رسد، پاداش او بهشت است.»
با توجه به آیات و روایات حضرات معصوم(علیهم السلام) و توضیحات و مطالب ارائه شده، میتوان گفت اگرچه زائران خانة خدا جان خود از دست دادند، ولی حیات جاودانه به دست آوردند؛ مرگی آسمانی و زیبا که خداوند پاداش آنها را ضمانت کرده و با قلبی آرام، بر پروردگار خود وارد میشوند و از هر حساب و سؤالی معاف هستند.
منابع