نوع مقاله : از نگاهی دیگر
نویسنده
دانشجو / رشته ارتباطات و حج دانشکده علوم و حدیث
چکیده
کلیدواژهها
مقدمه:
مقصود از وحدت، وحدت امت اسلام است که خداوند میفرماید: (إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ) (انبیاء: ۹۲)؛ «همانا این امت شما امت واحده است...» پس اساس این وحدت را قرآن نهاده است. قرآن کریم بارها مسلمانان را به عنوان «یک امت» مخاطب ساخته است؛ مانند (کُنْتُمْ خَیرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ...) (آل عمران: ۱۱۰). (وَکَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً…) (بقره: ۱۴۳).
مسلمانان، موظفاند با اختلافات قومی و زبانی و اختلاف رأی در فروع فقهی و در روشهای عملی و یا در فهم کتاب و سنت و گرایشهای سیاسی، این وحدت را حفظ کنند و هیچگاه این قبیل اختلافات که وجودش امری طبیعی است، آنان را به فرقهها
و دستهها تبدیل نکند و به در گیری و جنگ با یکدیگر وادار ننماید.
بنابراین، در آیاتی که مسلمانان را به وحدت دعوت میکند و از اختلاف باز میدارد، جملة (وَلا تَفَرَّقُوا) قید گردیده است مانند (وَ اِعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا...)؛ «به ریسمان الهی چنگ زنید و از تفرقه بپرهیزید.» (آل عمران: ۱۰۳). (شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ مَا
وَصّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِی أَوْحَینا إِلَیکَ وَ ما وَصَّینا بِهِ إِبْراهِیمَ وَ مُوسى وَ عِیسى أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا...)؛ «... دین را بهپا دارید و متفرق نشوید...» (شوری: ۱۳)
سخن گفتن از وحدت، همواره توأم با یاد کردن از اختلاف است. درآیات بسیاری از قرآن، غالباً این دو مفهوم؛ یعنی وحدت و اختلاف با هم آمده است. علت تقارن و تلازم وحدت و اختلاف در کتاب و سنت، آن است که اگر اختلاف نباشد نیاز به سفارش به وحدت نیست. همواره توحید به وحدت، جهت پرهیز از اختلاف و تفرقة موجود یا جلوگیری از اختلافی است که خطر بروز آن احساس شود.
پرسش اصلی تحقیق این است که: سیرة اهل بیت: در ایجاد وحدت بین مسلمین چه بوده است؟
با مطالعه سیرة امامان این نکته به دست میآید که آن حضرات با توجه به موقعیتها
و شرایطی که فرا روی آنان بوده، وضعیت اجتماعی را همواره رصد کرده و برای ایجاد وحدت بین مسلمانان، از هیچ کوششی دریغ نکرده و بر برادری و وحدت امت اسلامی تأکید میکردند. در این نوشتار قصد داریم به طور محسوس سیرة اهل بیت: در مورد وحدت و انسجام بین مسلمانان را بررسی کنیم و نوع تعامل ائمه با جامعة زمان خویش را بیان نماییم.
معنای «وحدت»
وحدت؛ از ریشة «وـحـ د» مصدر است و درلغت به معنای «یگانه ویکی بودن» (ابن منظور، ۱۴۰۸، ج۳، ص۴۵۰). واژة نزدیک به آن، کلمة اتحاد است. طریحی کلمة «اتحاد» را به معنای «یکی شدن دو شئ» معنا کرده است (طریحی، ۱۳۷۵، ج۳، ص۱۵۸).
وحدت در لغتشناسی قرآنی، به معنای «یکی بودن» (راغب اصفهانی، ۱۴۱۲، ص۸۵۷) آمده است. در مباحث سیاسی، وحدت سیاسی و اتحاد سیاسی به یک معنا به کار رفته است (آقا بخشی، ۱۳۸۳، ص۵۲۷) و آن، یگانگی درونی و همبستگی بیرونی در عرصة حیات جمعی جوامع است (اولیور استلی برس، ۱۳۷۸، ص۸۶۰). در مجموع، وحدت در مفهوم ایجابی به معنای یکپارچگی و پیوستگی است و در مفهوم سلبی به معنای عدم تفرق است. و در اصطلاح اینکه ملت و امت اسلام باید با هم متحد باشند؛ یعنی مسلمانان باید جدای از همة عقاید و اختلاف نظری که در جزئیات دینی خود دارند، در مشترکات دینی خود چون خدا، قرآن، قبله، معاد، پیامبر، پاک زیستن و... یکی بوده و در برابر هر عاملی که بخواهد به یکی از این مشترکات خدشه وارد کند، ایستادگی نماید.
بنابر این، مراد از وحدت، برداشتن موانع مصنوعی و پیشگیری از اموری است که باعث جدایی، کینه و دشمنی میان مؤمنان میگردد. از تعاریف فوق به دست میآید که وحدت در اصطلاح یک مفهوم سیاسی ـ اجتماعی است که به معنای یگانگی و همبستگی در کارکرد احزاب میباشد. (پور فرد، ۱۳۹۲، صص ۴۸ـ ۲۹).
وقتی سخن از وحدت به میان میآید، منظور وحدت معقول است که با توجه به آزادی اندیشه و تعقل بیشتر میتواند مورد نظر قرار بگیرد که آن نیز عبارت است از؛ قرار دادن متن کلّی اسلام بر اساس اعتقاد همة مسلمانان وکنار گذاشتن عقاید شخصی، نظری و فرهنگ محلی و خصوصیات آرا و نظریات مربوط به هر یک از اجزای متن کلّی دین که به تعقل و اجتهاد گروهی یا شخصی مربوط است. مقصود این استکه با توجه به مشترکات بین همة طوایف و فرقههای اسلامی، نظیر اعتقاد به خداوند یگانه، پیامبر اسلام وکتاب الهی و قبلة مشترک و اعتقاد به معاد و احکام اسلامی؛ مانند نماز، روزه، حج و زکات، همه با همدلی با یکدیگر همکاری کنند (مطهری، ۱۳۸۱، ج ۲۵، ص ۲۷ـ۲۶).
«سیره» به چه معنا است؟
سیره؛ از کلمة «سیر» به معنای رفتن است (طریحی، ۱۳۷۵، ج۳، ص۳۴۰).
راغبگوید: «سیر» در زمین راه رفتن وعبور کردن است. (راغب اصفهانی، ۱۴۱۲، ص۲۴۷). «سیره» نوع رفتار و حالتی خاص از حرکت انسان است؛ چنانکه «جَلسه» یعنی نشستن، ولی «جِلسه» بر وزن «فِعله» نوع نشستن را گویند. بدین روی، «سیره» نوع حرکت است (ابن منظور، ۱۴۰۸، ج۶، ص۴۵۳). با توجه به معانی یاد شده، میتوان «سیره» را نوع و سبک رفتار معنا کرد. در ادبیات فارسی نیز سیرت به معنای رفتار، طریقه و عادت و روش به کار رفته است (دهخدا، ۱۳۷۷، مادة سیرت).
محورهای وحدت مسلمین
برای ایجاد وحدت میان مسلمانان، محورهایی وجود دارد که از آنها به عنوان عوامل مشترک اتحاد میان فِرق و مذاهب اسلامی یاد میشود:
الف) ایمان به وحدانیت خدا و پرستش او.
ب) ایمان به رسولان الهی و به خصوص ایمان به خاتمیت پیامبر۹.
ج) باور به معاد و روز رستاخیز.
د) اشتراک در کتاب آسمانی قرآن کریم و باور به حقانیت و صدق گفتار او.
هـ) اشتراک در بسیاری از اعمال عبادی؛ از قبیل نماز، روزه، حج، زکات و...
در اینجا به سیرة اهل بیت: در ایجاد وحدت میان مسلمانان میپردازیم:
۱. سیاست صبر و سکوت
میدانیم که علی(ع) بعد از پیامبرخدا۹ شایستهترین فرد برای ادارة امور جامعة اسلامی بودند و هیچکس از نظر فضیلت، تقوا، شجاعت، جهاد در راه خدا و سایر صفات عالی انسانی به پایة آن حضرت نمیرسید. لذا این انتظار میرفت که پس از رحلت پیامبر، امیر مؤمنان زمام حکومت اسلامی را در دست بگیرد و رهبری مسلمین را تداوم بخشد، اما در مقام عمل چنین اتفاقی نیفتاد و بعد از پیامبر(ص) مسیر خلافت اسلامی منحرف گردید
و علی(ع) از صحنة سیاسی و مرکز قدرت در رهبری امت اسلامی به دور ماند. چون این انحراف برایش قابل تحمل نبود و سکوت را روا نمیدانست، بارها با استدلال و احتجاجهای خود، خلیفه و هواداران او را مورد اعتراض قرارداد اما این اعتراضات چندان سودی نبخشید.
امیر مؤمنان در این جریان بر سر دو راهی حساسی قرار گرفت؛ یا باید در برابر حکومت نامشروع قیام میکرد و حق خود را میگرفت و یا وضع موجود را تحمل کرده، به وحدت و اتحاد جامعۀ نوپای اسلامی میاندیشید و به حل مشکلات امت اسلامی و وظایف خود میپرداخت؛ لذا تغییر شرایط سیاسی و اجتماعی آن روز باعث شد تا امام۷ گزینة دوم را انتخاب کند.
حضرت به صبر و سکوت خود در برابر انحراف خلافت اسلامی از میسر اصلی اشاره کرده؛ خطاب به اعضای شورا فرمودهاند:
«به یقین میدانید که سزاوارتر از دیگران به خلافت، من هستم. سوگند به خدا به آنچه انجام داده اید گردن مینهم، تا هنگامی که اوضاع مسلمانان رو براه باشد و از هم نپاشد و جز من به دیگری ستم نشود و پاداش این گذشت و سکوت و فضیلت را از خدا انتظار دارم و از آن همه زر و زیوری که به دنبال آن حرکت میکنید، پرهیز میکنم.» (دشتی، ۱۳۷۹، ص۱۲۳). [۱]
در جای دیگر فرمود:
هنگامی که خداوند پیامبر خود را قبض کرد، قریش با خود کامگی، خود را بر ما مقدم شمرده، ما را ـ که به رهبری امت از همه شایستهتر بودیم ـ از حق خود بازداشت ولی من دیدم که صبر و بردباری براین کار، بهتر از ایجاد تفرقه میان مسلمانان و ریخته شدن خون آنان است؛ زیرا مردم به تازگی اسلام را پذیرفته بودند و دین مانند مشکی مملوّ از شیر بود که کف کرده باشد و کوچکترین سستی و غفلت آن را فاسد میسازد، و کوچکترین فرد آن را وارونه میکند.» (صبحی صالح، ۱۴۱۴، ص۳۰۸).
۲. حل اختلافات حقوقی مسلمانان
کارنامة اهل بیت: در موضوع اتحاد اسلامی و فراخوان جوامع بشری به همدلی و همفکری و همکاری براساس توحید و عدل، کارنامهای درخشان و بلند و پر حجم است و بررسی رفتار و گفتار امام صادق۷ در زمینههای زیر میتواند نقش آن امام بزرگوار را در اتحاد مسلمین بیشتر روشن سازد:
۱. امام صادق(ع) و توصیه شیعیان به تقیه.
۲. امام صادق(ع) و حل اختلافات فکری پیروان اهل بیت.
۳. امام صادق(ع) و ارائة راهکار حل اختلافات حقوقی شیعه.
۴. امام صادق(ع) وتأکید بر اصل همزیستی و مدارا با اهل سنّت وهمة فرق اسلامی.
۵. امام صادق(ع) و تأکید بر نماز جمعه و جماعت و اعیاد اسلامی.
امام صادق(ع) و برخورد هوشیارانه ایشان با نمایندگان و کارگزاران دولت عباسی، زمینة جهاد فرهنگیِ بزرگی را فراهم آورد. هرکدام از محورهای پیش گفته، بخشی از کارنامة امام ششم را نشان میدهد که چگونه آن حضرت همچون دیگر پیشوایان پاک اسلام در جهت «عبادت الهی» و «عدالت اجتماعی» و «تحکیم روابط امت اسلامی» و هدایت جامعة بشری گام برداشتند؛ برای نمونه یکی از برنامههای وحدتآفرین آن پیشوای پاک یادآوری میشود:
مفضّل بن عمر گوید: «هرگاه بین دو نفر از شیعیان ما درگیری [مالی] دیدی، آن را با پرداخت اموال من حل کن.» [۲] (کلینی، ۱۴۰۷، ج۲، ص۲۰۹).
هزینة وجوه شرعی در جهت اتحاد و برادری پیروان اهل بیت: و حلّ اختلافات درونی، یکی از برنامههای معروف امام صادق(ع) است.
۳. تأکید بر همزیستی مسالمت آمیز و مدارا با اهل سنت و سایر فرق اسلامی
وظیفة شرعی شیعیان در تعامل با برادران اهل سنت چیست؟ آیا باید با آنها جنگید؟ به عقاید یا مقدسات آنان اهانت کرد؟ یا راه دیگری وجود دارد که اهل بیت: برای شیعیان تبیین کردهاند؟ همواره در بین شیعیان و اهل سنت افراد تندرویی وجود داشتهاند که بر آتش درگیری مذهبی دمیدهاند. در نقطة مقابل، شیعیان و اهل سنتِ معتقد به همزیستی مسالمت آمیز نیز در طول تاریخ کم نبودهاند. به همین جهت هم معاویة بن وهب ناظر به این پدیدة اجتماعی از امام صادق۷ میپرسد:
«شایسته است در ارتباط بین خود و قوممان و همچنین در ارتباط با مردم دیگر که بر اعتقاد ما باور ندارند، چگونه رفتار کنیم؟» (کلینی، ۱۴۰۷، ج۲، ص۶۳۶).
پرسش معاویة بن وهب دو بخش دارد: ۱. شیوة رفتار شیعیان با یکدیگر ۲. شیوة رفتار و تعامل آنان با اهل سنت، اما امام۷ در پاسخ، تفکیک نکرده و هر دو پرسش را یک پاسخ دادهاند؛ یعنی نسبت به شیعیان و اهل سنت، هر دو باید این رفتار اجتماعی را داشته باشید.
واژة «خُلَطَائِنَا مِنَ النَّاس» را به کار بردهاند؛ «خلطائنا»؛ یعنی اینکه زندگی آنها با ما آمیختگی اجتماعی دارد. ما در جامعهای زندگی میکنیم که همسایه، دوست، همکلاسی، همکار و حتی بعضی فامیل دور و نزدیک شیعه نیستند. باید چه کنیم؟ در این روایت به قرینة اینکه فرمود: «مِمَّنْ لَیْسُوا عَلى أَمْرِنَا»؛ یعنی کسانی که ولایت اهل بیت را قبول ندارند این معنا روشنتر میشود.
و فرمودند: «نگاه کنید به امامانی که از آنان پیروی میکنید.»؛ «قَالَ: تَنْظُرُونَ إِلى أَئِمَّتِکُمُ الَّذِینَ تَقْتَدُونَ بِهِمْ...»؛ «هرکاریکه آنها میکنند شما هم همان کار را انجام دهید.»؛ «فَتَصْنَعُونَ مَا یَصْنَعُون».
در اینجا امام صادق(ع) قسم میخورند تا تأکید کنند و شک شیعیانش هم برطرف شود: «فَوَ الله إِنَّهُمْ لَیَعُودُونَ مَرْضَاهُم»؛ «به خدا قسم اهل بیت: از مریضان سایر مذاهب عیادت میکنند.»؛ «وَ یَشْهَدُونَ جَنَائِزَهُم»؛ «در تشییع جنازههای آنها حاضر میشوند.» «وَ یُقِیمُونَ الشَّهَادَةَ لَهُمْ وَ عَلَیْهِم»؛ «در دادگاه به نفع یا علیه آنها شهادت میدهند.» «وَ یُؤَدُّونَ الْأَمَانَةَ إِلَیْهِم»؛ «و امانت را به آنها بر میگردانند.» (کلینی، ۱۴۰۷ق.، ج۲، ص۶۳۶).
برخی اصطلاحات به دلیل شرایط سخت امنیتی و سیاسی، در روایات اهل بیت: به شکل کنایه به کار برده میشده تا در نقل، حساسیت برانگیز نباشد. این هم خود ظرافت و دقت اهل بیت: و وحدت گرایی ایشان را حتی در گفتار و نقل حدیث میرساند.
۴. دعوت و تأکید بر وحدت در جامعة اسلامی
در این بخش به سیرة امام رضا(ع) اشاره میکنیم؛ مبانی نظری و محورهای وحدت اجتماعی در سیرة امام رضا۷ با مطالعه در تعالیم اعتقادی و رفتاری آن حضرت روشن میشود که هر چند ایشان موفق به تشکیل حکومت نشدند، اما ادارة امور جامعه بر مبنای و حدت و نیز نگاهی همراه با رحمت به غیر مسلمانان و نزدیک نمودن آنان به یکدیگر را جزو اساسیترین برنامههای یک حکومت مطلوب و موفق میدانستند. از نگاه امام رضا: چون انسان موجودی اجتماعی است که در جامعه زندگی میکند، لذا برای تحقق اهداف خود نیازمند برقراری ارتباط با سایر افراد است تا بتواند در ورای این برقراری ارتباط، به نتایج مطلوب مورد انتظار خویش برسد و این امر جز با وحدت و نزدیکی و ایجاد همدلی و یکرنگی تحقق نخواهد یافت. آن حضرت با استناد به کلام امام صادق: به یاران خویش توصیه میفرماید:
«از تشتّت و تفرقه و جدایی بپرهیزید؛ زیرا موجب هدر رفتن همت و کم شدن ارزش و پایین آمدن قدر و منزلت شما شود...» (مجلسی، ۱۴۱۴، ج۱۵، ص۵۳).
ایشان در جای دیگر جدایی از اجتماع مسلمانان و به تعبیری خروج از وحدت اجتماعی را به نوعی بیرون شدن از دایرة مسلمانی و بازگشت به جاهلیت دانسته و با تکیه بر کلام حضرت رسول(ص) فرمودند:
«آنکه از جماعت مسلمانان جدایی جوید، بند اسلام را از گردن نهاده است
و مرگی جاهلانه خواهد داشت.» (مجلسی، ۱۴۱۴، ج۲۶، ص۶۷).
از نظر امام رضا(ع) مقصود از وحدت اجتماعی گرد آمدن صاحبان سلیقهها و روشهای گوناگون بر محور اسلام با رعایت اصل عملی احترام به عقاید و آرای دیگران و به تعبیر دیگر وحدت بین مسلمین و تقریب مذاهب اسلامی بر اساس اصول مسلم و مشترک اسلامی و اتخاذ موضع عملی واحد جهت تحقق اهداف و مصالح عالیة امت اسلامی و موضعگیری واحد در برابر دشمنان اسلام و نیز تحمل سلیقهها و ذوقها و برخوردهای مختلف است.
۵. توهین نکردن به مقدسات دیگران و خوش رفتاری
یکی از روشهای ایجاد وحدت، محبت و جذب دیگران به خود و داشتن ارتباط مؤثر، خوش زبانی است. قرآن مجید مؤمنان را به خوش سخنی سفارش میکند و تذکر میدهد که بد زبانی اخلاقی شیطانی است که باعث تفرقه و جدایی میشود:
«به بندگانم بگو: سخنی بگویند که بهترین باشد! چرا که (شیطان بوسیله سخنان ناموزون)، میان آنها فتنه و فساد میکند همیشه شیطان دشمن آشکاری برای انسان بوده است!» (اسراء: ۵۳).
«و به مردم نیک بگویید.» [۳] (بقره: ۸۳).
امام باقر(ع) در تفسیر این آیه میفرماید:
«خداوند به انسانی که بسیار لعن و نفرین میکند و طعنه زده، سخنان زشت بر زبان میآورد دشمن میدارد. سخنی را به مردم بگویید که دوست دارید مردم آن سخن را به شما بگویند.» (فیض کاشانی، ۱۴۲۵، ج۱، ص۶۳۸).
قرآنکریم به طور صریح توهین به پیروان ادیان و مذاهب دیگر را ممنوع دانسته است:
«(به معبود) کسانی که غیر خدا را میخوانند دشنام ندهید، مبادا آنها (نیز) از روی (ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند.» [۴] (انعام: ۱۰۸)
به حکم این آیة شریفه توهین کردن به عقاید دیگران هر چند باطل باشد راه صحیحی نیست. علی ۷ به بعضی از اصحاب خود که به مخالفین دشنام میدادند سفارش میکند:
من خوش ندارم که شما دشنام دهنده باشید، اما اگر کردارشان را تعریف، و حالات آنان را باز گو میکردید به سخن راست نزدیکتر، و عذر پذیرتر بود.» [۵] (هاشمی خویی، ۱۴۰۰، ج ۱۳، ص ۸۲).
خوارج یکی از سرسختترین گروه دینی مخالف امام علی۷ بودند، اما بنا به فرمایش امام باقر: آن حضرت هیچگاه آنان را به کفر، شرک و نفاق متهم نکرد، بلکه فرمود: «هُمْ إِخْوَانُنَا بَغَوْا عَلَیْنَا» (حمیری، ۱۴۱۳، ص۹۴).
۶. تحمل عقاید دیگران و عدم تکفیر مخالفین
انسانها بر اساس نگرشهایی که دارند عمل میکنند و برای خود به یک عقیدهای متمایل میشوند و از آن دفاع میکنند. همة اعمال و رفتار انسان برطبق عقیده است؛ خواه درست باشد یا غلط. خداوند در قرآنکریم میفرماید:
و اگر یکی از مشرکان از تو پناهندگی بخواهد، به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود (و در آن بیندیشد)! سپس او را به محل امنش برسان، چرا که آنها گروهی ناآگاهند!» [۶] (توبه: ۶).
زراره یکی از شاگردان برجستة امام باقر و امام صادق(ع) است. او انسانها را از جهت دینی به دو گروه کافر و مؤمن تقسیم کرده و از تقسیم مسلمانان به خودی
و غیرخودی سخن به میان میآورد. اما امام صادق: با اشاره به گونههای دیگری از مردم؛ مانند «مستضعفان فکری» و «اهل اعراف» که بر اساس آموزة قرآن واسطة بین ایمان و کفرند، دیدگاه وی را رد کرد و این انحصار را مردود اعلام نمود. جالب توجه اینکه امام۷ تنگ نظری و افراط زراره در تعمیم کفر به تمامی جاهلان و منکران امامت را ناشی از جوانی و جهل و کینه وی نسبت به مخالفان دانسته و یادآوری میکند که:
«اِن کَبَرتَ رَجَعتَ وَ تَحَلَّلت عَنکَ عُقدک» (بحرانی، ۱۳۷۴، ج۲، ص۵۴۸۹)،
هیچگاه از امامان شیعه شنیده نشدکه بگویند: کسیکه امامت ما را قائل نیست از دین خارج است. بیشتر روایاتی که دربارة عقیدة به ولایت اهل بیت(علیهم السلام) است، مربوط به مسألة محبت اهل بیت(علهم السلام) است، آن هم در مقابل بنی امیه و برخی از خوارج که دشمن واقعی اهل بیت بودند.
در زمان امام مجتبی تا امام سجاد، دشمنانِ امیر مؤمنان فعال بودند و تبلیغات آنان شیوع داشت. در مقابل این تبلیغات ائمه: این حرفها را میگفتند و عمده نظر آنان به مخالفان (دشمنان) اهل بیت بود. پر واضح است که ماهیت اسلام، چیزی جز گواهی دادن به وحدانیت خداوند و رسالت پیامبر و اعتقاد به معاد نیست و غیر از این امور، هیچ چیز دیگر، از جمله اعتقاد به ولایت ائمه:، در ماهیت اسلام دخالت ندارند. بنابراین، امامت از اصول مذهب است، نه دین (موسوی خمینی، ج۳، ص۳۲۷).
در روایتی، به نقل از هاشم بن برید، امام صادق۷ از دیدگاه برخی از اصحاب برجستة خود مبنی بر تکفیر مخالفان امامت ائمه تعجب کرده و ضمن ردّ باور آنها به آنان هشدار میدهدکه:
«بسیار بد است برای شما چیزی را که از ما نشنیدهاید، از پیش خود بگویید.» (کلینی، ۱۴۰۷، ج۲، ص۳۹۹)
آنچه از روایات به دست میآید این است که در سیرة اهل بیت: تکفیر مخالفین (اهل سنت) جایی ندارد و بلکه ائمه: اصحاب و شیعیان خود را از این امر ناپسند برحذر میداشتند.
امام موسی صدر که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، رهبری و زعامت شیعیان لبنان را بر عهده داشت و یک متفکر اجتماعی شیعی است و در سفرهایی به کشورهای شمال آفریقا، طرحی نو جهت همفکری مراکز اسلامی مصر، الجزایر و مغرب با حوزههای علمیه شیعه لبنان در انداخت و نیز اولین دور سلسله گفتگوهای اسلام و مسیحیت را با حضور بزرگان این دو دین، در مؤسسه فرهنگی «الندوة اللبنانیه» به راه انداخت و از سال ۱۳۴۷ به عضویت مرکز اسلامشناسی استراسبورگ در آمد، دو راهکار اساسی جهت ایجاد وحدت مطرح میکند:
۱. وحدت فقهی
۲. کوششهای مشترک
«وحدت فقهی در نظر امام موسی صدر این نیست که اختلاف فتوا در میان فقها
و اندیشمندان اسلامی وجود نداشته باشد. اختلاف در فضای نظری، به سیر تکاملی فقه میافزاید. به پویایی آن کمک میکند و مایة حرکت مجتهد و شکوفایی اجتهاد میگردد. بنابراین، اختلاف بینشها تا زمانی که در مرحلة نظریهای علمی قرار دارد، مایة خیر و برکت است، اما آنگاه که این نظریهها بخواهد به فتوا و حکم قابل عمل در جامعه تبدیل شود و در قیافة شعائر دینی بروز کند، اگر به طور واحد، هماهنگ و یکپارچه نباشد، ناخواسته منشأ چند دستگی، تفرقه و بدبینی خواهد شد که لازم است از آن پرهیز شود.» (پگاه حوزه، ۱۳۸۶، شماره ۲۰۷، ص۴۷).
تعبیر امام موسی صدر از کوششهای مشترک، همان بسیج نیروهای مشترک است که در جهت تحقق هدفهای گوناگون تلاش میکند و راهی است که خود به خود دستآورد وحدت جویانه به دنبال دارد. کوششهای مشترک به تلاقی دو عامل و دو همرزم در یک میدان که در نتیجه، حس اعتماد گسترش مییابد و دلها بهآرامش میرسد و یکی از مظاهر وحدت عقیده و عواطف، خود مینماید. (اباذری، ۱۳۸۱، ص۲۷۷).
سپس به بیان چند مثال در ذیل «کوششهای مشترک» میپردازد که میتواند به عنوان راهکارهای علمی و عینی در خصوص وحدت در میان امت اسلام مطرح گردد. یکی از مهمترین این مثالها «هدفهای شرعی» است؛ مانند یکی کردن اعیاد و شعائر دینی و شکل پارهای عبادات چون «اذان، نماز جماعت و...» مثلا میتوان این پیشنهاد را بررسی کرد که در رویت هلال به طریق نوین علمی و تعیین زاویة دید هلال در افق تکیه کنیم و روز عید را با دقت علمی مشخص کنیم تا همة مسلمانان در یک روز عید داشته باشند و در بسیاری دشواریها صرفه جویی شود... و نیز میتوان شکلی از اذان را که برای همگان مورد قبول باشد بررسی نمود. (اباذری، ۱۳۸۱، ص۲۷۷).
نتیجه گیری:
وحدت یکی از آموزههای مهم قرآن کریم و از سفارشهای مؤکد پیامبر گرامی اسلام و اهل بیت: است. ائمه با سیرة عملی و کلمات روشن بخش خود، همواره امت اسلامی را به اتحاد و پیوستگی و دوری از تفرقه و پراکندگی دعوت نمودهاند. اسلام هرگونه مرز بندی اعتقادی، سیاسی و فکری را درون جامعه نفی مینماید. مسلمانان جهان با تمسک به مشترکات؛ از قبیل (قرآن، پیامبر، قبله و...) میتوانند زندگی مسالمت آمیز داشته باشند و با توجه به مسائل اشتراکی، به اهداف جامعة اسلامی برسند. در سیرة اهل بیت: بحث وحدت مسلمین به طور ملموس واضح است که همواره مسلمانان را به دوری از اختلاف توصیه کرده و بر اتحاد مسلمین تأکید داشتهاند. به لحاظ شرایط سیاسی
و اجتماعی متفاوتی که ائمه: با آن مواجه بودند، تاکتیکها و روشهای آنان هم متفاوت بود و بر اساس موقعیتها و مصالح نظام و حفظ اساس اسلام در پی ایجاد وحدت بودهاند
و با محور قرار دادن مشترکات بین مسلمانان در گفتار و رفتار و عمل، بحث وحدت را مطرح مینمودند و در حقیقت اخلاق عملی خود را در ایجاد وحدت به پیروان خود نشان دادند تا به عنوان الگوی تمام عیار در همة زمینهها پیروان ائمه: از ایشان تأسی بجویند
و سیرة آن بزرگواران را سر لوحه زندگی اجتماعی خود قرار دهند.
[۱]. «لَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنِّی أَحَقُّ النَّاسِ بِهَا مِنْ غَیْرِی وَ وَ الله لَأُسْلِمَنَّ مَا سَلِمَتْ أُمُورُ الْمُسْلِمِینَ وَ لَمْ یَکُنْ فِیهَا جَوْرٌ إِلَّا عَلَیَّ خَاصَّةً الْتِمَاساً لِأَجْرِ ذَلِکَ وَ فَضْلِهِ وَ زُهْداً فِیمَا تَنَافَسْتُمُوهُ مِنْ زُخْرُفِهِ وَ زِبْرِجِهِ».
[۲]. «قال أبو عبدالله(ع) «إِذَا رَأَیتَ بَینَ اثْنَینِ مِنْ شِیعَتِنَا مُنَازَعَةً فَافْتَدِهَا مِنْ مَالِی».
[۳]. «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً».
[۴]. «وَ لا تَسُبُّوا الَّذینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ الله فَیسُبُّوا الله عَدْواً بِغَیرِ عِلْم».
[۵]. «إِنِّی أَکْرَهُ لَکُمْ أَنْ تَکُونُوا سَبَّابِینَ، وَ لَکِنَّکُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ ذَکَرْتُمْ حَالَهُمْ، کَانَ أَصْوَبَ فِی الْقَوْلِ وَ أَبْلَغَ فِی الْعُذْر».
[۶]. «وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّی یسْمَعَ کَلامَ اللِه ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یعْلَمُون».