گزارشی از راه حج و اماکن مقدسه مکه و مدینه از سال 1296ق.

نوع مقاله : اماکن و آثار

نویسنده

استاد / دانشگاه تهران

چکیده

اثری در مناسک حج در اختیار نویسنده ای قرار گرفته و او ضمن درج آن در یک متن، گزارش هایی پیرامون راه حج، و اماکن مقدس مکه و مدینه در آن افزوده و در جاهای مختلف این متن قرار داده است. گزارش موجود که در سال 1296 و 1297 ق.  فراهم آمده، توسط یکی از هموطنان سنی مذهب نگاشته شده و در این مورد تلاش کرده است تا ما را در جریان مسیر راه حج، ویژگی برخی از شهرها، همچنین بیان مسافات میان شهرها قرار داده و در مکه و مدینه نیز، از اماکن مقدس آن، آنچه به نظرش جالب آمده است، بیان کند؛ به طوری که خواهید دید، این متن از جهت اشتمال بر برخی از جزئیات می­تواند روشنگر نکات جالب توجهی در بارة ادبیات حج ونیز موضوع اماکن مقدس باشد.

کلیدواژه‌ها


از جده تا ساوجبلاغ
رساله‌ای فارسی در مناسک حج، بر اساس مذهب اهل سنت، از یکی از هموطنان ایرانی ما، از اهالی منطقة ساوجبلاغ در ارومیه از اواخر قرن سیزدهم هجری در دست است که از جهاتی قابل تأمل می‌باشد. این رساله که اصل آن سراج المناسک نام دارد
و به شمارة ۱۷۵۲۷ در کتابخانة مجلس نگهداری می‌شود، از نویسنده‌ای با نام اسماعیل مجاور و ترجمة محمد بیک ساوجبلاغی است. تاریخ ختم این رساله ۱۲۹۶ بوده
و یادداشت‌هایی هم از سال ۱۲۹۷ روی نسخه به چشم می‌خورد.
این اثر، حاوی چند متن است. اصل آن، رساله‌ای در مناسک است که افزون
بر مناسک، اطلاعات مکه و مدینه‌شناسی و نیز راه حج دارد که مقالة حاضر به گزارش آن بخش‌ها خواهد پرداخت. اما چنان‌که اشاره شد، جز آن، اصل هدف، بحث از حج
و زیارت است. پیش از شروع کتاب، یادداشت‌های پراکنده‌ای روی نسخه آمده که یکی در بارة گزارش یک نکاح و تعیین صداق است که عبارت از سی مثقال طلا و دو... ابریشم است. رسالة از فریم ۷ آغاز شده و تا فریم ۷۷ ادامه می‌یابد؛ چنان‌که گفته شد، صفحاتی از این کتاب در بارة راه رفتن از طریق موصل به شام و از آنجا به مدینه و مکه
و راه بازگشت از طریق جده و دریا به مصر و استانبول و سپس با زگشت به ایران تا ارومیه و ساوجبلاغ است.
 بخشی هم در معرفی اماکن زیارتی مدینه و مکه.
این بخش‌ها در این مقاله گزارش خواهد شد؛
در فریم ۷۹ اشعاری از جامی آمده است که شامل هفت بند او در وصف رسول۹ است و تا فریم ۸۶ ادامه دارد.
تاریخ ختم نگارش آن، چهارم ربیع الثانی ۱۲۹۷ است. پس از آن تعدادی تاریخ ولادت و وفات آمده که مربوط به سالهای ۱۳۰۷ق. تا ۱۳۱۴ق. است.
 در فریم ۸۷ هم یک تاریخ وفات از ۱۳۱۶ و یک نسخه برای درد چشم آمده است.
در فریم ۸۹ یادداشتی آمده با این عنوان:
صورت آنچه باید ان شاء الله تعالی در مکة معظمه خریده با خود بیاورم:
قرآن چاپ رسم یک جلد، دلائل الخیرات چاپی، یک جلد، کتاب احیاء العلوم غزالی یک جلد، جواهر التفسیر کاغذ زرد چاپ مصر یا غیره ۴ مجلد در یک جلد خوش خط باشد، ان شاء الله تعالی تا مقدور شود این‌ها را خریده با همراه خود بیاورید به شرطی که خودتان بپسندید. ماهوت نباتی انگلیس کفاف یک ثوب جبه اگر ممکن شد همانجا‌ها دوخته بیاورید، و الا خود ماهوت هم باشد... نیست در همین جا‌ها دوخته می‌شود. کتابهای دیگر از کیمیای سعادت و معارج النبوه مولانا معین یا هرچه غریبه و خوب به نظر شما مطبوع شده، بخرید، ان شاء الله فراموش نشود. جواهر التفسیر چهار مجلد تمام است. ۴ جلد مزبور لازم است. فی شب ۱۷ شهر رجب المرجب ۱۲۹۷.
از فریم ۹۱ به بعد، برخی ادعیه در این نسخه درج شده که تا فریم ۱۰۴ ادامه دارد. پس از چند صفحه سفید، باز یک سری دعا آمده و سبک نسخه جوری است که کهنه‌تر به نظر
می‌رسد. این ادعیه از فریم ۱۰۷ آغاز شده تا آخرین فریم این نسخه که ۱۲۲ است ادامه دارد. این ادعیه و سلام‌ها شبیه آن چیزی است‌که در دلائل الخیرات به چشم می‌خورد.
اما به معرفی رسالة اصلی این مجموعه؛ یعنی سراج المناسک بپردازیم.
در آغاز کتاب، پس از حمد و ستایش خدا و رسول آمده است:
 «چنین گوید: اقلّ الفقهاء اسماعیل المجاور ـ غفر الله ذنوبه و س‌تر عیوبه ـ که در زمان ارشاد قطب دایرة الارشاد غوث الثقلین علی الصداد الراکع الساجد المجاهد مرشد الاکرام و سید الماجد، شیخنا و مولانا ضیاءالدین شیخ خالد ذی الجناحین ـ قدس الله سرّه العزیز ـ و هم در عهد سلطنت اعدل الخواقین و اعظم السلاطین تاج الشریعة القویمة سالک الطریقة المستقیمة ظل الله علی الانام حامی بیضة الاسلام ماحی ظلمة الکفر و الظلام، السلطان عبدالمجید خان ـ اللهم انصر و أیّد الاسلام و جنوده متی کان و یکون بجنود لم ترو‌ها بحرمة سید الانام علیه آلاف التحیة و السلام و آله البررة الکرام، چون دیدم که اکثر مناسکات حج شرح و بیان طولانی دارد و اعم اهل این زمان به واسطة عدم طاقت و توانایی به اختصار میل داشتند که از خواندن و یاد گرفتن کلال می‌افزود، لهذا خلاصة واجبات و سنت‌های مناسکات را از کتابهای متعدده که در این باب تألیف کرده بودند، در دارالعلم مکة معظمه استخراج نمودیم که تا طالبان راه حج و عمره از ادعیه که در بعضی از مواضع مخصوصه بدان احتیاجی بوده باشد فایده یابند و آن را سراج المناسک نام کردیم. بدان که‌ای سالک راه دین که اول این رسالة شریفه را به عربی تصنیف نموده بودند، پس این حقیر سراپا تقصیر؛ اعنی شیخ محمد بین بن مرحوم موسی خان ساوجبلاغی مکری، در سنة هزار و دویست و شصت و چهار هجری آن را به فارسی ترجمه گردانید که تا فایده‌اش اعم و ثوابش اتم
و جاهلان و عامیان را نزدیک‌تر بفهم باشد. امید که منظور نظر دانشمندان و مقبول خاطر خردمندان گردد و حقیر نیز با کافة اسلام از خواص و عوام، از آن، مستفیض و بهره‌یاب شوند، و الله اعلم بالصواب.»
بدین ترتیب، همة اطلاعات در این متن آمده است. کتابی به عربی در مکه تألیف شده و شیخ محمد بیک ساوجبلاغی آن را به فارسی برگردانده است. البته این‌که مقدمه که به نام اسماعیل المجاور است و خود را مؤلف می‌داند چه ارتباطی با این مترجم دارد، ممکن است فرض شود که او مؤلف بوده و این مترجم است؛ در این صورت باید گفت اطلاعات مربوط به راه، باید از مترجم باشد، مگر آنکه فرض کنیم اسماعیل مجاور هم ایرانی بوده که بعید است.
نگاشته شدن رساله در مکه، آن هم به عربی، سبب شده است که کتاب به نام سلطان عبدالمجید عثمانی باشد. بنابراین، نباید تصور کرد که مثلاً یک سنی ایرانی چنین کرده باشد.
چنان‌که گذشت عمدة کتاب، مناسک حج است که طی فصولی بیان شده است. اما در بخش‌های آغازین، میانین، و انتهایی مطالبی در باره راه حج و اماکن هست که به ترتیب و عینا آن‌ها را در اینجا می‌آوریم.
راه موصل تا شام
هرکه در راه خشکی از نفس و مال خود بترسد، بر وی لازم است که از راه دریا رفته حج بگزارد، اگر غالب از آن دریا به سلامت بود و اگر غالب آن دریا
به‌سلامت نبود، رفتن لازم نباشد، بلکه حرام بود رفتن، و صبر کند تا راه امن شود.
از بلد موصل تا شام شریف، سی و پنج منزل است به این ترتیب:
اوّل؛ قریة طلستوف است، دوم؛ قریة دلوب، سیم؛ قریة عاصی، چهارم؛ قریة مغاره، پنجم؛ قریة چزیر، ششم؛ قریة غوا [قوا]، هفتم؛ قریة حاجی لو، هشتم؛ قصبة مصیبین، نهم؛ قریة عمود، دهم؛ بلد ماردین، یازدهم؛ قریة سلطان شیخ موسی، دوازدهم؛ قریة آحیایی، سیزدهم؛ بلد دیاربکر، چهاردهم؛ قریة مزره، پانزدهم؛ قریة باغچه، شانزدهم؛ قصبة سویرک، هفدهم؛ قریة مشمش، هجدهم؛ قریة رأس العین، نوزدهم؛ بلد عرفا، بیستم؛ قریة ملچک، بیستم و یکم؛ قصبة سلچوک، بیست و دوم؛ قریة مذار، بیست و سیم؛ قریة مصری، بیست و چهارم؛ قریة صبغه، بیست و پنجم؛ بلد حلب، بیست و ششم؛ قریة خان‌تومان، بیست
و هفتم؛ قریة سلیمی، بیست و هشتم؛ قصبة معرّا، بیست و نهم؛ قریة خان شیخون، سی‌ام؛ قصبة حما، سی‌ویکم؛ قریة حمص، سی‌ودوم؛ قریة ایکی قاپی، سی‌وسیم؛ قریة بنک، سی وچهارم؛ قدیفه، سی و پنجم؛ شام شریف.
از شام تا مکة مکرمه
در بیان فضیلت شام شریف؛ حضرت رسول ـ صلّی الله علیه و آله و سلم ـ فرموده است: «صلاة فی الأرض المقدسة بخمسائة و کذا سائر الاعمال»؛ یعنی یک رکعت نماز که در ارض مقدس بگذارند، ثوابش برابر پانصد نماز دیگر است و سایر اعمال دیگر همچنین.
و از شام شریف تا مکة مکرمه، سی و هشت منزل است، نه کمتر بود و نه بیشتر، به این ترتیب:
اول؛ خان زنّون، پنج ساعت است. در آنجا آب جاری دارد.
دویم؛ کدیفه ده ساعت است. در آنجا آب دارد.
سیم؛ قریة مزیرب [مذیرب]، ده ساعت است. در آنجا نهری کوچک دارد.
چهارم؛ رُمطا، پنج ساعت است. در آنجا آب نیست.
پنجم؛ مفرق، ده ساعت است. در آنجا آب نیست.
ششم؛ زلقا، ده ساعت است. در آنجا نهری کوچک و نیستانی بسیار دارد.
هفتم؛ بلقا، پانزده ساعت است. در آنجا آب نیست، لیکن در میان قلعه، چاهی باشد
و در آنجا آب دارد.
هشتم؛ قطران، دوازده ساعت است. در آنجا آب نیست، لیکن در میان قلعه چاهی باشد. در آنجا آب دارد.
نهم؛ حصیه، دوازده ساعت است. در آنجا آب دارد.
دهم؛ عنزه، دوازده ساعت است. در آنجا آب نیست، لیکن در میان قلعه چاهی باشد. در آنجا آب دارد، و اما آب این چاه‌ها که مذکور شد، همین از برای قلعه قلعه‌ها می‌-باشد و کفایت حجاج نمی‌کند.
یازدهم؛ قریة معان، هفت ساعت است. در آنجا آب جاری دارد.
دوازدهم؛ دار العقبه، دوازده ساعت است. در آنجا آب نیست.
سیزدهم؛ مدوّره، بیست ساعت است. در آنجا آب دارد.
چهاردهم؛ دار الحج، هشت ساعت است. در دار الحج آب دارد.
پانزدهم؛ ابقای صغیر، دوازده ساعت است. در آنجا آب نیست.
شانزدهم؛ قریه تبوک، دوازده ساعت است. در آنجا آب دارد. آن را عاصی خرما نیز گویند.
هفدهم؛ رأس المغره، دوازده ساعت است. در آنجا آب نیست.
هجدهم؛ دار الاخضر، دوازده ساعت است. در آنجا آب دارد.
نوزدهم؛ برک معظم، پانزده ساعت است. در آنجا آب دارد.
بیستم؛ دار الحمره، دوازده ساعت است. در آنجا آب نیست.
بیست ویکم؛ مداین صالح، پانزده ساعت است. در آنجا آب دارد.
بیست و دویم؛ سهل مطران، پانزده ساعت است، در آنجا آب نیست.
بیست و سیم؛ بئر جدید، چهارده ساعت است و در پایین سهل مطران تا بئر جدید نیز آب نیست مگر موضعی مخصوصه که در این ما بین آب دارد و از آنجا تا بئر جدید مقدار سه ساعت است.
بیست و چهارم؛ هدیه، شانزده ساعت است. در آنجا آب نیست مگر اندکی که آن هم از کندن زمین پیدا می‌شود.
بیست و پنجم؛ مخلَطین، نوزده ساعت است. در آنجا آب دارد.
بیست و ششم؛ بئر نصیب، نُه ساعت است. در آنجا آب دارد.
بیست و هفتم؛ مدینه منوره، نوزده ساعت است، در آنجا آب جاری دارد.
بیست و هشتم؛ بئر علی، سه ساعت است. در آنجا آب دارد.
بیست و نهم؛ شهدا، چهارده ساعت است. در آنجا آب نیست لیکن در اثنای راه چاهی باشد در آنجا اندکی آب دارد و ما بین چاه مزبور تا شهدا، چهار ساعت است.
 سی‌ام؛ قریه جُدَیده، دوازده ساعت است. در آنجا آب جاری دارد.
سی و یکم؛ قریه بدر، ده ساعت است، در آنجا آب دارد، لیکن اکثر حجاج به سبب خوبی و خوشی آب را از بالای قریه صفرا برداشته با خود به بدر می‌برند.
سی و دوم؛ القای کبیر، شش ساعت است. در آنجا آب نیست.
سی و سیم؛ بئر مستوره، دوازده ساعت است. در آنجا آب دارد.
سی و چهارم؛ قریع رابغ، هشت ساعت است. در آنجا آب دارد.
سی و پنجم؛ بیار کاظمه، پانزده ساعت است. در آنجا آب نیست.
سی و ششم؛ قریه حُلَیس، نه ساعت است. در آنجا آب جاری دارد.
سی و هفتم؛ وادی فاطمه، شانزده ساعت است، در آنجا آب جاری دارد.
سی و هشتم؛ مکه مکرمه ـ زاد‌ها الله شرفا و تعظیما ـ شش ساعت است. در آنجا آب دارد. از آبی که زبیده خاتون زن هارون الرشید آورده است و غیر آن، آب دیگر هم دارد.
بدان که چون حجاج از شام شریف راهی و روانة مکة معظّمه شوند، در اثنای راه در پنج موضع اوتراق [اطراق] و استراحت می‌کنند:
اوّل؛ در قلعه مذیرب، که بیست و هفتم ماه شوال حجاج از آنجا کوچ نموده به رُمطا می‌روند.
دوم؛ در قریه مُعان، یک روز و نیم.
سیم؛ قریه تبوک، یک روز و نیم.
چهارم؛ مداین صالح، یک روز و نیم.
پنجم؛ در مدینه منوّره سه روز، و در جای دیگری نیز نیم استراحتی می‌کنند: اول در قریة بدر، نیم روز، دویم در قریة رابغ نیم روز.
از مکة مکرّمه تا منا سه ساعت است. در آنجا آب دارد و از منا تا مزدلفه یک ساعت است. در آنجا آب بسیار دارد، از آب زبیده خاتون، و از مزدلفه تا عرفات دو ساعت است. در آنجا آب جاری دارد از آب زبیده خاتون.
و وقت بازگشتن از حج، بیست و هفتم ماه ذی الحجة الحرام، محمل شریف شام
و حجاج از مکة مکرمه کوچ نموده به وادی فاطمه می‌آیند. (فریم ۱۴ ـ ۱۷).
و در وصف بقیع می‌نویسد (فریم ۳۳ ـ ۳۴):
و گور عثمان بن عفان را زیارت کند و آن در گنبدی بود و گور امام عباس
و حسن‌بن علی در گنبدی باشند. و گور ابراهیم بن رسول الله۹ در گنبدی بود. و هم
زیارت کند مکان آن مائده را؛ یعنی خوان نعمت که از آسمان نازل شد برای حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ و آن بر بالای گنبد ابراهیم است. و گور اباسعید خدری در گنبدی بود و او از اصحاب حضرت رسول الله است۹، و گور نافع در گنبدی بود، نزدیک گنبد امام مالکی، و او هم اصحاب [!] حضرت رسول الله است ـ صلی الله علیه تعالی و سلم ـ
وگورهای زنان حضرت رسول۹ در گنبدی باشند و گور امّ کلثوم و رقیه دختران حضرت رسول الله در گنبدی باشند، و ایشان هر دو، زوجة امام عثمان بوده‌اند و گور حلیمه خاتون، دایة حضرت رسول الله در گنبدی بود. وگور علی‌بن حسین، وگور محمد بن علی، و گور جعفر بن محمد و گور محمد باقر [علیهم السلام] و گور صفیّه، عمة حضرت رسول۹ و گور ستّنا فاطمه دختر اسد ـ رضی الله تعالی عن‌ها ـ مادر علی بن ابی طالب
و گور اسماعیل بن جعفر صادق و گور عقیل و او از اصحاب حضرت رسول الله۹،
و در مسجد فاطمه زهرا [س] نماز بگزارد و جمیع ایشان در جنّت البقیع می‌باشند و گور عبدالله پدر حضرت رسول الله را زیارت کند، و راهش راه باب السلام است، هم گور مالک بن سنن [!] که او اصحاب حضرت رسول الله است۹ و آن از بالای گور عبدالله می‌باشد. و مسجد غمامه و مسجد ابی بکر و مسجد عمر و مسجد علی، این‌ها همه در شهر مدینه می‌باشد.
و سنت است که روز پنج شنبه به احد رفته آن سنگ را زیارت کند... و زیارت کند دندان مبارک اشرف المرسلین را ـ صلی الله تعالی علیه و علی آله و اصحابه و سلم اجمعین ـ و بر بالای آن ایوانی ساخته‌اند و گور امام حمزه در گنبدی اعلا بود که زینت بسیار و تجمّلات بیشمار دارد. و هم زیارت کند گور عبدالله بن جحش و گور مصعب بن عمیر، و گور شمایس [= شمّاس] بن عثمان را، و از بالای کوه احد گنبدی هست که در آنجا شیخ هارون مدفون است و گویند که او هارون برادر حضرت موسی ـ علیه السلام ـ است....
و به چاه اریس [در قُبا] بیاید که حضرت رسول۹ آب دهان مبارک خود را در آن انداخته است، و آن چاه نزدیک مسجد قُبا است و از آن آب، وضو کند و بیاشامد... (فریم ۳۵).
جنت المعلات
در بارة جنّت المعلاة یا‌‌ همان گورستان که میان ایرانیان به قبرستان ابوطالب شهرت دارد، می‌نویسد (فریم۴۷ ـ ۴۸):
و هم سنّت است که در دارالعلم که مکرمة سی و پنج جایگاه را زیارت کنند که هر آینه دعا مستجاب خواهد شد در آنجای‌ها. از آن جمله جمرة العقبه است و آن در زمین مکه باشد، و مسجد عشر که ده مرد در آنجا ایمان آوردند، به حضرت رسول۹، و آن نزدیک منا باشد، و مسجد الجنّ که جنیان در آنجا به خدمت حضرت رسول۹ آمدند
و ایمان به وی آوردند، و هم در آنجا سورة «قُل أُوحِی» نازل گشت، و آن نزدیک معلی است. و مسجد الحصب و آن از بالای معلی می‌باشد. و جنّة المعلاة و آن دو گورستان است و ما بین آن‌ها هشت گز بود، به گز شاهی و هر یک حوشی دارد از سنگ و گچ.
در گورستان اوّل، گور عبدالله بن زبیر باشد، و او [از] اصحاب حضرت رسول۹ است و گور اسماء دختر ابی بکر (رض) و گور شیخ احمد مشهور به ابن حجر، و گور شیخ طبری نزدیک ابن حجر، و گوش شیخ هیبت الله، و گور شیخ محمد صالح قریشی، و گور شیخ ابراهیم چزیری؛ و سایر صحابه و علما و اولیا و شهدا در آنجا بی-شمار است.
و در گورستان دوم، گور آمنه خاتون، مادر حضرت رسول۹ در گنبدی بود
و گور خدیجه خاتون زوجة حضرت رسول۹ در گنبدی بود، و گور سید محمد ولی در گنبدی بود، و گورهای سلاطین مصر در گنبدی باشند، و گور عبدالرحمان بن ابی بکر
و گور محمد بن ابی بکر (رض) و گور ماریه، دختر شمعون قبطیه، جاریة حضرت رسول۹ که مادر ابراهیم بوده، و گور مادر عبدالرحمان، زوجة ابی بکر و سایر صحابه
و علما و اولیا و شهدا در آنجا بسیار است. و گور ابوطالب... و مسجد اجابه و مسجد رایه؛ و مدّعا، و (آن) در بازار باشد از راه عرفات، علامتش دو می‌ل‌اند از برابر یکدیگر نزدیک تکیه غوث الثقلین و نجل الحسنین سلطان عبدالقادر گیلانی (قد)، و مدّعا مکان دعا کردن حضرت رسول الله۹ است و صفا و مروه و سعی و مسجد دارالخیزران که عمر بن الخطاب در آنجا مسلمان شد، و چون حضرت عمر به جهت بیعت، از ناگاه به این مسجد درآمد، حضرت رسول۹ پشت مبارک خود را به دیوار مسجد که از کوه صفا بود بنهاد، آن دیوار به مقدار پشت مبارکش واپس رفت، اکنون هرکس که درد پشت داشته باشد، چون پشت خود را در آن موضع مبارک گذارد، البته دردش بکلی رفع شود و آن مسجد نزدیک صفا باشد، و خانه امام عباس که از برابر باب عباس باشد، و خانة مذکور الآن مدرسه است، و آن سنگ که سلام کرد بر او اشرف المرسلین ـ صلّی الله تعالی و سلّم علیه و علی آله
و اصحابه اجمعین‌ ـ و راهش راه باب النبی است، و سنگ مزبور را در دیوار نصب کرده‌اند،
و دکان ابی بکر نزدیک آن سنگ بود، و دکان مزبور الآن مسجد است، و مکان توجه طریقت علیّه نقشبندیه خالدیه می‌باشد و خانة خدیجه خاتون نزدیک دکان بود.
صفت خانة خدیجه خاتون
بابش از طرف جنوب است و حوشی کوچک دارد و در میان حوش، سه باب است.
یکی از طرف مشرق، و یکی در میان مشرق و شمال، و یکی از طرف مغرب. و این باب خانه شخصی باشد، و آن باب که از طرف مشرق است، خانه‌ای است و در آنجا سه باب است:
باب اول، از طرف چپ، حجره حضرت رسول الله است۹ و آن حجرة گنبدی کوچک است، و در آنجا محرابی باشد، در آنجا نماز بگزارد و دعا کند.
و باب دویم، خانة خدیجه خاتون است و آن گنبدی بود و در آنجا دو محراب شاد، در آنجا نماز بگزارد و دعا کند
و باب سیم، خانة حضرت فاطمه و مولد اوست و آن باب که از طرف مغرب بود، باب مسجد النبی است۹، و این مسجد و مسجد دارالخیزران هر دو مکان نماز و مصلحت آن حضرت بود با صحابه‌های خود و مسجد دارالخیزران را دارالأرقم نیز گویند.
و مکان مصلحت ابوجهل با کفار دارالندوه بوده و آن اکنون مقام حنفی است.
و خانة عبدالله پدر حضرت رسول الله۹ راهش راه باب علی است ـ رضی الله تعالی عنه ـ و آن خانة گنبدی است و در وی چهار جای باشد، جای مریم دختر عمران، مادر حضرت عیسی۷ و جای حوا، امّ البشر، و جای آسیه دختر مزاحم زن فرعون، و جای ساره خاتون زن ابراهیم خلیل الله. و این زنان همه به نزد آمنه خاتون آمده‌اند در وقت ولادت آن حضرت۹.
و این چهار جای که مذکور شد، اکنون به پردة سبز پوشیده‌اند و در وسط این خانه، سنگی مرمر سفید باشد که در حین ولادت سر مبارک آن حضرت۹ به آن سنگ آمده و به مقدار سر مبارکش گود شده است و بر بالای آن سنگ شباکی مانند سر مناره ساخته‌اند وآن‌را هم به پردة حریر سبز پوشانیده به آب طلا مزیّن کرده‌اند و خانة مولد علی ـ رضی الله تعالی عنه ـ از بالای مولد حضرت رسول است۹ و در کوه ابوقبیس نزدیک جای حجر الأسود نماز بگزارد و دعا کند.
کوه ابوقبیس و ثور
بدان که چون خدای تعالی حجر الأسود را از بهشت به زمین فرستاد، اوّل آن را بر بالای کوه ابی قُبیس نهادند بر بالای کوه، کلّة پختة گوسفند بخور و از روی اقتدا به آن حضرت۹ زیرا که هرکه کلة گوسفند بر بالای کوه ابوقبیس بخورد، دیگر آن کس هرگز سرش درد نمی‌کند.
و کوه شهدا نزدیک کوه ابی قبیس است و خانة عثمان بن عفان، الآن مدرسه است نزدیک باب ابراهیم و از بالای آن خانة ابی قحافه است، مولد ابی بکر، و از بالای آن مولد امام حمزه است ـ رضی الله تعالی عنه ـ.
وگورستان شبیکه راهش راه باب ابراهیم است وبه میان بازار می‌رود از طرف مغرب به قدر ربع ساعتی اقلا، و در آنجا از صحابه و علما و اولیا و شهدا بی‌شمارند و از بالای آن، از طرف چپ کوهی است که نامش جبل عمر بود و خانة عمر بن الخطاب بر سر این کوه است و آن خانه اکنون خراب است.
و اما آن غار که در کوه ثور باشد و آن در قرآن مجید مذکور است، قوله تعالی: (ثانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُما فِی الْغار) مسافتش از مکه دو ساعت است و ربع ساعتی است و راهش راه باب الشریف بود از جانب راست قلّة عتیق و آن راه همه کوه سار و سنگلاخ است، مگر اندکی در ما بین دو کوه که آن کوهسار نیست و آن غار دو باب دارد؛ از باب اول داخل شود و آن باب بسیار کوچک است. در آنجا نماز بگزارد و دعا کند و از باب جبرئیل بیرون رود
و آن باب بسیار بزرگ است. باب اوّل از طرف مغرب است، و باب جبرئیل از طرف مشرق و از بالای آن غار هم، غار دیگری است که عبدالله بن عباس ـ رضی الله تعالی عنهما ـ کتاب جلالین را در آنجا تصنیف کرده است [!].
و از بالای کوه ثور جایی است که حضرت رسول۹ بعد از بیرون آمدن از غار با جبرئیل و ابی بکر آنجا نشسته‌اند.
کوه نور
و اما کوه نور مسافتش از مکه یک ساعت و ربع ساعتی باشد. راهش راه مسجد الحصب است از بالای جنّة المعلا، و جایی که شکم مبارک آن حضرت۹ را در آنجا شکافتند از بالای کوه نور است، از طرف راست آنجا مسجدی کوچک است و از طرف چپ نیز مسجدی کوچک می‌باشد که هیچ یک سقف ندارد و در این مسجد نماز بگزارد و دعا کند.
بعد از آن به قدر ربع ساعتی به طرف قبله رفته، غار حِرا را زیارت کند و آن غاری است که در آنجا سورة اقرأ نازل گشت و حضرت رسول۹ پیش از مبعث در آنجا عبادت ـ حق سبحانه و تعالی ـ را می‌کردند در آن غار نماز بگزارد و دعا کند و جای آن درخت که در زیر آن شش تن از عشرة مبشّره بیعت کردند، به حضرت رسول۹، الآن گنبدی سفید است و آن در قهوه‌خانه شمیث می‌باشد و راهش راه جده است از مکة مکرمه تا شمیث شش ساعت و نیم است.
 و در دار العلم مکة مکرمه قبور اولیا را زیارت کند، مثل سید عبدالرحمان خندقی نزدیک گورستان شبیکه و شیخ مارون نزدیک خانة شریف مکه و سید علی بدری نزدیک تکیة شیخ عبدالقادر گیلانی (قد)، و شیخ محمود در راه عمره نزدیک اول خانه‌های مکه ـ زاد‌ها الله شرفاً ـ (تا فریم ۵۲).

 [از جده تا ایران]
در بیان منازل راه دریا
از مکة مکرّمه تا شهرجدّا [جده] هجده ساعت است؛ به این ترتیب: قهوه‌خانة بسطان، یک ساعت و نیم است. قهوه‌خانة مکتله، دو ساعت است. قهوه خانة سالیم، یک ساعت و نیم است. قهوه خانة شمیت، یک ساعت و نیم است. قریة حدّا دو ساعت است. قهوه خانة بحره، دو ساعت است. قهوه خانة عبد، دو ساعت است. قهوه خانة جراو،
دو ساعت است. قهوه خانة ترکی، یک ساعت و نیم است. شهر جدا، دو ساعت است.
از شهر جدّا تا مصر [یعنی قاهره]، همه دریاست مگر سی ساعت که خشکی باشد. از شهر جدا تا بندر سویس [= سوئز]، اگر در کشتیِ آتشی نشینید شش روز است، و اگر در کشتیِ بادی نشینید در علم خداست. اقلش هشت روز است و اکثرش دو ماه. از سویس تا مصر سی ساعت است. به این ترتیب؛ بئر عجر ثمر، دو ساعت است. قلعه اجرود، دو ساعت است. جبل المُنتع دو ساعت است. بسطاخانه بلعیم دو ساعت است. و بسطاخانه [= پست خانه] جای اسپان چاپارخانه را گویند. بسطاخانه لحفایر چهار ساعت است. شیخ تکروری دو ساعت است. شجره دار الحمره دو ساعت است. بسطاخانه وَبَه چهار ساعت است. بسطاخانه انصوری چهار ساعت است. بسطاخانه اظهر سه ساعت است. شهر مصر سه ساعت است.
از مصر تا دارالفسق! اسکندریه اگر در کشتی بادی نشینید هشت روز است و اگر در کشتی آتشی نشینید یک روز. ما بین اسکندریه تا استنبول اگر در کشتی آتشی نشینید هفت روز است و اگر در کشتی بادی نشینید در علم خدا است. اقلّش چهل روز است، و اکثرش چهار ماه.
از استانبول تا طرابزان، اگر در کشتی آتشی نشینید سه روز است، و اگر در کشتی بادی نشینید در علم خداست. اقلّش ده روز است و اکثرش دو ماه.
از طرابزان تا ارض روم شصت و شش ساعت است. از ارض روم تا دارالصفای خوی هشتاد و یک ساعت است. و از خوی تا ارومی بیست و شش ساعت است، و از ارومی تا ساوجبلاغ مکری شانزده ساعت است. و الله اعلم بالصواب.
 [چند اندازه]
طول گور حوا،‌ام البشر ـ رضی الله عن‌ها ـ یک صد و هشتاد و پنج گز است به گز شاهی و بر بالای ناف او گنبدی ساخته‌اند و گورش در شهر جده است.
طول مسجد ایاصوفیه در اسلامبول که در ما بین قبله شمال واقع است یکصد و بیست و شش گز است به گز شاهی، و عرضش یک صد و شش گز.
طول پلی در ما بین اسلامبول و قلاتیه واقع است، هفتصد و هفتاد و پنج گز است به گز شاهی. و السلام علی من اتبع الهدی. ۱۲۹۶

نتیجه گیری
این رساله، با وجود آنکه اثری فقهی است، اما به جهت اشتمال آن بر نکات تاریخی
و جغرافیایی مورد توجه قرار گرفت و چنان که مشاهده فرمودید، گزارش‌های خاص آن در باره مسیر حج، شهرهای میان راه و نیز دشواری‌ها و مشکلات برخی از نقاط و نیز کمبود‌ها و دارایی‌های آن بیان شد. حساسیت نویسنده، چنان که بدست آمد، روشنگر برخی از نکات تاریخی و جغرافیایی در اواخر قرن سیزدهم هجری است و بدین ترتیب ما توانسته‌ایم، معلومات تازه‌ای را در باره برخی از اماکن تاریخی که بعد‌ها مورد فراموشی واقع شده، بدست آوریم.

این مقاله منابع ندارد