نوع مقاله : اسرار و معارف حج
نویسنده
دانشجوی ارشد رشته ارتباطات حج
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
مقدمه
زیارت در اسلام؛ از جمله عبادتها و سنتهای نبوی است و در طول تاریخ، مسلمانان به آن عنایت و اهتمام ویژه داشتهاند. همچنین در سیره و گفتار بزرگان و علما بر آن تأکید شده است و این عملِ عبادی، نزد شیعیان جایگاهی ویژه و اثرات معنوی و ثواب بسیاری دارد.
به دلیل جایگاه مهم زیارت در فرهنگ شیعه، این عمل، از ویژگیها و نمادهای شیعیان به شمار میرود. از آنجا که پیشوایان معصوم: ، زائران خود را میبینند و کلام آنها را میشنوند و پاسخ میدهند،[1] زائر هنگام زیارت باید خود را در محضر شریف آن ارواح مقدس ببیند و توجه به غیر آنها نداشته باشدتا از زیارت بهرة کافی نصیبش شود.
زیارت شامل موارد مختلف و گوناگون میشود؛ از جمله: «زیارت خانة خدا، زیارت خدا در مسجد، زیارت ائمة معصوم: ، زیارت شهدا، زیارت اهل قبور، زیارت علما، زیارت مؤمنان و...».
دراین پژوهش برآنیمکه بهآداب باطنی وظاهری زیارت، اقسام،آثار و فواید آن بپردازیم:
تعریف زیارت
زیارت در لغت عرب به معنای «میل کردن» و «تمایل» به کار رفته است (راغب اصفهانی، 1416ق، ص387).
در برخی از کتب لغت آمده است: «زیارت در لغت یعنی دیدار شخص بزرگ و محترم، بازدید کردن، به مشاهد متبرک و بقعهها رفتن و دعایی که به عنوان تشرف باطنی برای امامان و امامزادهها و اولیا میخوانند.» (معین، 1350ش، ص520).
برخی دیگر زیارت را به معنای «نوعی دیدار خاص (همراه با اکرام) از قبور بزرگان
و بزرگزادگان دینی» لحاظ کردهاند؛ بهگونهایکه از این لغت، بلافاصله چنین معنایی به ذهن متبادر میشود. زائر اسم فاعل زیارت و به معنای زیارتکننده، و مَزور اسم مفعول
و به معنای زیارتشونده است (پایگاه علمی تخصصی زیارت، 1390ش).
زیارت در اصطلاح، به معنای حضور نزد مَزور، به خاطر تکریم و تعظیم اوست (طریحی، 1365ش، ج3، ص320).
زیارت دارای سه رکن است: «زائر»، «مَزور» و «صفت باطنی گرایش و میل که با تکریم و تعظیم زائر همراه است». اگر یکی از این ارکان سهگانه مختل شود، زیارت صحیح تحقق نمییابد و هرچه معرفت و شناخت زائر از مزور بیشتر و عمیقتر باشد، اثرگذاری زیارت بهتر و بیشتر خواهد بود. هنگامیکه زائر تربت و محل دفن بدن شخصی را زیارت میکند و توفیق ارتباط با او را مییابد، این ارتباط از نوع ارتباط زنده با زنده است.
ابن سینا میگوید:
«زائر، که با وجود مادی و روحیِ خویش به سوی مزور میرود، از نفس مزور استمداد میطلبد تا خیری را تحصیل یا زیانی را دفع کند. نفس مزور نیز به جهت جدا شدن از عالم ماده و مشابهتی که با عقول مجرد یافته، منشأ اثر فراوان و کاملتری خواهد بود و چون زائر با جسم و جان سراغ مزور رفته، هم بهرههای مادی میبرد
و هم فواید روحی.» (ابن سینا، 1953، ج2، ص338).
حقیقت زیارت
یکی از اندیشمندان مسلمان، حقیقت زیارت را اینگونه توصیف کرده است:
«زیارت، حضور عارفانة عاشق در دیار معشوق، دیدار عاشقانة زائر از سرای مزور، اظهار عشق و ارادت مُحب به محبوب، دل دادن صمیمانة دلداده در کوی دلدار، سرسپردن سرباز فداکار در پیش پای سردار، اعلان فروتنی دیندار در برابر دین و پیشوایان دینی و اذان ایمان و دینداری است.» (جوادی آملی، 1389ش، ج1، ص17).
زیارت در فرهنگ اسلامی
قرآن کریم با صراحت از مستحببودن زیارت سخن نگفته، اما از برخی آیات چنین برداشت میشود که زیارت قبور، کاری مرسوم میان مسلمانان بوده است. در آیة ۸۴ سورة توبه، به ماجرای منع نمازگزاردن پیامبر9 بر جنازة منافقان و دعای آنها
و ایستادن در کنار قبر ایشان اشاره شده است:
«بر مردة هیچ یک از آنان، نماز مخوان و برکنار قبر هیچکدام نایست؛ زیرا آنها به خدا و رسولش کافر شدند و در حالی که فاسق بودند، از دنیا رفتند.»[2] (توبه: 84).
اقسام زیارت
1. زیارت خانة خدا
امتیازی که حج نسبت به عبادات دیگر دارد، این است که هم خاصیت تطهیر دارد و هم با ذکر خدای متعال، برای شخص زائر، نورانیت قلب میآورد. (حسینی ادیانی، 1391ش، صص11ـ10) قرآن کریم کعبه را عامل قیام مردم[3] و نخستین خانة مبارک برای خلق و مشعل هدایت برای جهانیان خوانده،[4] و امیر مؤمنان7 آن را رمز اقتدار دین و عَلَم اسلام دانسته است. اهمیت زیارت بیت الله الحرام تا بدانجا است که حضرت علی7 در وصیتی به امام حسن7 میفرماید:
«خدا را! خدا را! دربارة خانة پروردگارتان [رعایت کنید]؛ مبادا تا هستید آن را خالی بگذارید؛ زیرا اگر [زیارت] خانة خدا ترک شود، شما را [در عذاب] مهلت ندهند و کمترین بهرة کسی که قصد زیارت خانة خدا را کند، این است که گناهان گذشتة او آمرزیده شود.»[5] (حرانی، 1404ق، ص198).
امام صادق7 نیز فرمود:
«اگر مردمان حج را فروگذارند، بر والی استکه آنان را به این کار و مدتی ماندن در کنار خانة خدا مجبور کند.»[6] (کلینی، 1407ق، ج4، ص272).
2. زیارت خدا در مسجد
آنچه از دستورات حضرات معصوم: به ما رسیده، تأکید و تشویق فوقالعادهای است که نسبت به رفت وآمد و انس با مساجد است. خداوند متعال اهل مسجد را زائر خود خوانده و بر بزرگداشت او تصریح کرده است؛ چنانکه پیامبر9 میفرماید:
«خداوند متعال فرمود: مساجد خانههای من در روی زمیناند که برای اهل آسمان میدرخشند؛ همانند درخشش ستارگان برای ساکنان زمین. خوشا به حال آنکه مساجد خانههای او باشند؛ خوشا بر آن بندهای که در خانة خود وضو گرفته، سپس مرا در خانة خودم (مسجد) زیارت کندکه گرامی داشتن زائر بر زیارتشونده لازم
و واجب است. آنانکه در تاریکی شب به سوی مساجد گام برمیدارند، به [داشتن] نور درخشان در روز قیامت بشارت ده!»[7] (حرّ عاملی، 1409ق، ج1، ص381)
3. زیارت معصومین
آنچه از روایات و سیره معصومان: به ما رسیده است، تأکید فراوان بر حضور در کنار قبر پیامبرخدا9 و ائمه: بوده است؛ چراکه زیارت آن حضرات در زمان حیاتشان و پس از آن، فرقی نداشته و ایشان بر احوال پیروان خویش آگاهند[8] (حر عاملی، 1409ق، ج14، ص332).
امام حسن7 در سن کودکی از جد بزرگوارش، پیامبرخدا9 سؤال میکند:
«پدر جان! جزای کسی که تو را زیارت کند، چیست؟ فرمود: هر که من را در زمان حیاتم یا مماتم، یا پدرت را یا برادرت را و یا تو را زیارت کند، بر من حق دارد که روز قیامت او را زیارت کرده، از گناهان رهایش کنم.»[9] (مجلسی، 1404ق، ج96، ص373).
4. زیارت شهدا و اهل قبور
زیارت اهل قبور، به خصوص زیارت شهدا، از زمان پیامبر9 صورت میپذیرفته است؛ چنانکه آن حضرت از شهادت «ام ورقة انصاریه» خبر داد و فرمود: «بیایید برویم و شهیده را زیارت کنیم؛ غلامش او را کشته و کنیزی از او باقی مانده است.»[10] (قطب راوندی، 1378ش، ص48).
شیعه و سنی بر صحت این امر اتفاق دارند که پیامبر9 ، پس از فراغت از اعمال
در «حجّة الوداع» کنار قبری کهنه آمد، مدتی نشست و سپس گریست. عرض کردند: یا رسولالله! این قبر از آنِ کیست؟ فرمود: این قبر مادرم، آمنه بنت وهب است. از خداوند درخواست کردم به من اجازة زیارتش را بدهد و اجازه فرمود. (هندی، ج11، ص473) حضرت سر بر قبر مادر [نهاد و] شروع به گریه کرد و اصحاب نیز از گریة ایشان گریستند (ابن سعد، 1410ق، ج11، ص473).
امام علی7 نیز به طلب حاجت در کنار قبر والدین تأکید کرده، میفرمایند:
«به زیارت مردههای خود بروید. آنها از زیارت شما شاد میشوند. هر کس حاجتی دارد، باید حاجت خود را در کنار قبر پدر و مادرش از خدا بخواهد، پس از اینکه برای آنها دعا میکند.»[11] (کلینی، 1407ق، ج3، ص230).
هدف و فلسفه زیارت
فلسفة وجودی انسان و هدف خداوند از خلقت بشر، شناخت و ربوبیت حضرت باریتعالی است تا بتواند با این وسیله به کمال برسد. زیارت ائمة معصوم: از روی شناخت و معرفت، برکات و ثمرات مادی و معنوی ارزشمندی دارد که برخی از آنها را، با عنوان فلسفة زیارت، در اینجا ذکر میکنیم:
1. ارتباط با خدا
بنا بر حکم آیة شریفه، همانگونه که اطاعت از ائمة اطهار: اطاعت از خدا و نافرمانی از آنها نافرمانی از خداست، هر کسی از آنها پیروی کند، از خدا تبعیت کرده است[12] و هر کس آنها را بزرگ بشمارد، خدا را بزرگ شمرده است.
2. زیارت ابراز محبت به خداست
دین چیزی جز محبت نیست[13] (مجلسی، 1403ق، ج66 ، ص237). ائمه: ، محب و محبوب خدا هستند و حب محبوب خدا، حب خداست. زیارت مرقد مطهر اهل بیت: جلوههایی از این عشق و محبت و دلدادگی است (جوادی آملی، 1378ش، ص489).
3. تکریم انسان کامل
نمونه بارز انسان کامل، ائمه اطهار: هستند که هر کمال ممکنی را بدون نقص دارا هستند. ازاینروست که در حدیث متواتر ثقلین، عدلِ (همتای) قرآن معرفی شدهاند؛ (ابن بابویه، 1362، ج1، ص65) چراکه آنان نسخه عملی قرآن هستند. تکریم و تعظیم اهل بیت:، تکریم مقام انسانیت و خلیفة اللهی است. زیارت قبور آنان نیز یکی از مظاهر این تکریم است.
4. تجدید بیعت با انسان کامل
ائمه اطهار:، در طول حیات مادی خود، به دنبال انجام وظایف مقدس و محقق کردن اهدافی بلند بودند. ازاینرو به یاری و حمایت یارانی وفادار نیاز داشتند که در آن زمان بسیار کمیاب بودند؛ به همین جهت بسیاری از آن اهداف بلند هنوز محقق نشده است. زیارت مزور، بیعت و وفاداری به تحقق آن اهداف است. هر امامی به گردن دوستان و شیعیان خود عهدی دارد که با زیارت قبور آنان، وفای به این عهد کامل می گردد.
امام رضا7 میفرماید:
«إِنَّ لِکُل إِمَامٍ عَهْداً فِی عُنُقِ أَوْلِیَائِهِ وَ شِیعَتِهِ وَ إِنَّ مِنْ تَمَامِ الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ زِیَارَةَ قُبُورِهِمْ فَمَنْ زَارَهُمْ رَغْبَةً فِی زِیَارَتِهِمْ وَ تَصْدِیقاً بِمَا رَغِبُوا فِیهِ کَانَ أَئِمَّتُهُمْ شُفَعَاءَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَة» (مجلسی، 1406ق، ج5، ص360 ؛ ابن بابویه، 1378ش، ج2، صص261 ـ 260).
آثار زیارت اهل بیت:
از آنجا که زیارت نوعی اعلام موضع و مشخص کردن خط فکری است و دارای آثار سازنده است، آنچه به عنوان متن زیارت خوانده میشود، از نظر محتوا و جهتدهی، حساسیتی ویژه دارد. ائمه: با آموختن نحوة زیارت به اصحابِ خود، به این عمل سازنده غنای بیشتری بخشیدهاند؛ برخی از آثار زیارت عبارتاند از:
1. ایجاد پیوند معنوى با خاندان عصمت و تشدید علاقه و محبت به آنان
محبت به اهل بیت موجب مىشود که زائر آن بزرگان را الگوى خویش سازد و در جهت همسویى فکرى و عملى با آنان بکوشد؛ همچنان که در قسمتى از زیارت، از خدا مىخواهد زندگى و مرگش را یکسره همانند آنان قرار دهد: «اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیَایَ مَحْیَا مُحَمَّدٍ
وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَمَاتِی مَمَاتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد».
2. استمداد از ائمه: برای حل مشکلات معنوی و مادی
بی تردید انسان در زندگی خود با مسائلی درگیر است که چه بسا از حل آنها عاجز است. توسل و استمداد از روح بزرگ ائمه: در حل این مشکلات کمک میکند؛ زیرا خاندان پیامبر، بندگان مقرب خداوند و واسطة فیض او هستند؛ پس شفاعت آنان نزد پروردگار پذیرفته شده است.
امام صادق7 دربارة زیارت قبر مطهر علی7 میفرماید: نزدیک کوفه قبری است که [اگر] غمدیدهای آنجا رود و کنار آن چهار رکعت نماز بگزارد، خداوند با برآوردن حاجتش او را شادمان برمیگرداند.» (ریشهری، 1389، ج5، ص2282).
3. تقرب به خدا
یکی از آثار زیارت اهل بیت: و بزرگداشت نام و یاد آنان، تقرب به خدا و جلب عنایات ویژة اوست؛ چنانکه پیامبر گرامی9 به حضرت علی7 فرمودند:
«یا اباالحسن! همانا خدای تعالی قبر تو و فرزندانت را بقعههایی از بقعههای بهشت،
و عرصهای از عرصههای آن قرار داده و دلهای بزرگان از مردم و برگزیدگان بندگان خود را به آنها مایل ساخت تا خواری و اذیت در راه [زیارت] شما را متحمل شوند و قبور شما را تعمیر کنند و بسیار به زیارت قبور شما آیند تا موجبات تقرب به خدا و دوستی پیغمبرش را فراهم سازند. ای علی، شفاعت من مخصوص این گروه خواهد بود و آنان
بر حوض من وارد خواهند شد و ایشان فردا زیارتکنندگان من در بهشت خواهند بود.»[14]
4. بهرهمندی از شفاعت و آمرزش گناهان
از اموری که انسان را به رحمت الهی امیدوار میسازد، شفاعت مقربان درگاه الهی
و واسطه قرار دادن آنان است. قرآن مجید مؤمنان را به یافتن وسیله و راه برای تقرب به خداوند سفارش کرده، میفرماید: (یَا اَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ) [15] (مائده : 64).
امام رضا7 در باب بهرهمندی زائران از شفاعت و آمرزش گناهان میفرماید:
«من دفن میشوم در سرزمین شما و من پاره تن پیامبرم. من امانت و ستاره آن خاندانم. هر که مرا با شناخت آنچه خداوند تبارک و تعالی از حقم و اطاعتم واجب کرده است، زیارت کند، من و پدرانم در روز قیامت شفیع او خواهیم بود
و هر که ما در قیامت شفیع او باشیم، جزء نجاتیافتگان است؛ گرچه به قدر جن
و انس گناه داشته باشد.»[16] (صدوق، 1413ق، ج2، ص584).
5. گسترش فرهنگ توحیدی و ولایت اهل بیت: میان شیعیان؛
6 . زندهکنندة سجایای اخلاقی ائمه: و جهاد وتلاش آنان در راه حق؛
7. استمرار حیات علمی و معنوی صاحبان کمال و رشد علمی و معنوی جامعه؛ (شیخانی، 1390ش، ص120).
8 . منشأ قیام ضد ستم و محل پیمان بستن جهادگران (مظفر، بیتا، ص102).
آداب ظاهری زیارت
رعایت ادب و آداب در هر امری، سبب دست یافتن بهتر به اهداف آن کار است. هر چیزی هم برای خود آدابی دارد؛ مانند آداب تجارت، آداب معاشرت، آداب نماز
و قرائت و... که شناخت و مراعات آنها، آن امر را موفقیتآمیزتر میسازد و عامل را به هدف نزدیکتر میکند. برای زیارت هم آدابی ذکر شده است که مراعات آنها، هم باعث ثواب بیشتر میشود و هم زائر را در دستاوردهای معنوی زیارت کامیابتر میسازد و هم برای ارتباط روحی بهتر، مؤثر است.
در اینجا به برخی از آداب ظاهری زیارت اشاره میکنیم:
1. غسل زیارت
زائر باید برای حضور در حرمها پاک باشد؛ هم پاکی ظاهری و هم باطنی. غسل زیارت، از آنجا که به عنوان یک عمل عبادی انجام میگیرد، افزون بر تمیزی جسم
و لباس، طهارت روح و روان را هم در پی دارد. استحباب غسل هم برای پیش از آغاز سفر زیارتی و هنگام بیرون رفتن از خانه و شهر و پیش از شروع مسافرت است وهم پیش از تشرف به حرم مطهر معصومین:.
غسل، طهارتی جسمی است، ولی وصفی روحی و معنوی هم دارد؛ چون همراه با نیت، ذکر خدا و دعاست و تنها شستن بدن نیست. طهارت روحی و جسمیشرط ارتباط با پاکدلان
وحضور در اماکن مقدس است. رعایت این ادب درحال حیات امامان: هم مورد تأکید است.
چند نفر در مدینه قصد تشرف به حضور امام صادق7 داشتند که در راه یکی از اصحاب، درحالیکه جُنُب بود و اینان نمیدانستند، از کوچهای بیرون آمد و به این گروه پیوست؛ وقتی خدمت امام رسیدند و سلام کردند، حضرت خطاب به آن شخص فرمود: «آیا نمیدانی که سزاوار نیست شخص جنب به خانة انبیا وارد شود؟» او برگشت و بقیه به خدمت امام شرفیاب شدند (مجلسی، 1403ق، ج97، ص126).
از امام صادق7 دربارة آیه شریفة (یا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ)[17] پرسیدند، حضرت فرمود: «الْغُسْلُ عِنْدَ لِقَاءِ کُلِ إِمَام»، (حرّ عاملی، 1409ق، ج14، ص390).
2. لباس تمیز و خوشبو
پوشیدن جامة نو و استفاده از عطر، آداب دیگر تشرف به حرمهای مطهّر است. در روایات، هم بر «ثوب جدید» تأکید شده و هم بر «ثوب نظیف». این نکته میرساند که تمیزی و تازگی هر دو مورد نظر است.
ابن قولویه قمی4 روایاتی را در این موضوع یادآور شده است؛ مثلاً در زیارت سیدالشهدا7 میگوید: «هرگاه به زیارت آن حضرت رفتی، در فرات غسل کن، لباسهای پاکیزه بپوش و پا برهنه به سوی حرم عزیمت کن.» (ابن قولویه، 1356ش، صص302 ـ 301)
3. وقار و طمأنینه
آرامش و وقار ظاهری، نشانة طمأنینة درونی است. رفتار شتابزده گویای باطنی آشفته و نابسامان است.
امامهادی7 هنگام آموختن زیارت جامعة کبیره به موسی بن عبدالله نخعی، پیش از بیان متن زیارتنامه به وی فرمود:
«هرگاه وارد حرم شدی و قبر را دیدی، بایست و سی بار الله اکبر بگو. سپس کمیجلو برو، درحالیکه همراه با آرامش و وقار باشی، فاصلة گامهایت را کوتاه کن، بایست، بازهم سی بار تکبیر بگو. سپس نزدیک قبر برو، چهل بار تکبیر بگو. سپس بگو: «السَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّة...» (حرّ عاملی، 1409ق، ج10، ص304).
4. ذکر تکبیر و تسبیح
از جمله آدابی که برای زیارت امامان معصوم: بیان شده، گفتن تکبیر و تهلیل هنگام
تشرف است. یاد خدا و حمد و ستایش او و ذکر توحید و تسبیح و تنزیه هم توجه دادن به عظمت خداوند است؛ مثلاً روایت شده که در زیارت امام حسین7 ، پیش از زیارت و در بدو ورود، حتی وقتی به فرات میرسد تا غسل زیارت کند، صد مرتبه الله اکبر و صد مرتبه لا اله الا الله بگوید و صد مرتبه صلوات بفرستد (قمی، مفاتیح الجنان، ادب پنجم از آداب زیارت).
آداب باطنی زیارت
اعمال و رفتار انسان دارای ظاهر و باطنی است که اگر بخواهیم عمل ما به معنای حقیقی مفید و مؤثر باشد، باید هم ظاهر آن صحیح باشد و هم باطن آن. عمل زیارت نیز از این قاعده مستثنا نیست و اگر زائر بخواهد از زیارت خود بهرهمند شود، باید به شکل و نیت صحیح این عمل را انجام دهد؛ اگر چه به نظر میرسد باطن مقدم بر ظاهر باشد. البته به شرطی که وسیله و ظاهر نامشروع نباشد. آداب در حقیقت، روح، مغز و باطنِ زیارت است که بدون آن، چه بسا زائر از زیارت، بهرهای نبرد (مطهری، 1377ش، ج5 ، ص414).
در اینجا به دستهای از آداب باطنی زیارت اشاره میکنیم:
1. معرفت
اساس هر حب و بغض، شناخت یا همان معرفت است؛ تا انسان، مزور را نشناسد و نداند که به زیارت چه کسی شرفیاب میشود، نمیتوان انتظار داشت که بهره کافی از زیارت ببرد. معرفت یا شناخت مراتبی دارد که رابطة مستقیمی با طهارت نفس و تحقیق و تفحص دربارة مَزور دارد. بنا به روایات متعدد، ثواب کامل متعلق به زیارتی است که همراه با معرفت به مقام امام (عارفاً بِحَقِّه) انجام شود (کلینی، 1407ق، ج4، ص581).
جوادی آملی دربارة زیارت میگوید:
«آنچه مایة کمال زیارت میشود، معرفت و شناخت مقام و موقعیت مزور است؛ نه اعمالی بیروح و همراه با غفلت؛ همانند بوسیدن صِرف و ناآگاهانة ضریح یا در و دیوار، گردش کورکورانه در اطراف ضریح، تماشای آثار هنری، شمارش ستونها، چراغها، شمعدانها، درها، پنجرهها و... این کارها، به سیاحت شباهت بیشتری دارد تا زیارت (جوادی آملی، 1389ش، ج۱، ص۴۳).
امام صادق7 در تفسیر معرفت داشتن به حقِ امام میفرماید: «اینکه بداند اطاعت از او واجب است و او غریب و شهید است.» (مجلسی، 1403ق، ج۹۹، ص۳۵).
2. اخلاص
اخلاص ضد ریاست و در بیان اندیشمندان مسلمانعبارت است از: «پاک و خالص ساختن قصد و نیّت از غیر خدا»؛ به عبارت دیگر «حقیقت اخلاص آن است که نیت انسان از هرگونه شرک خفی و جلی پاک باشد». (فیض کاشانی، 1417ق، ج8 ، ص128).
در موارد بسیاری قرآن کریم با اشاره به مسئلة اخلاص، بندگان را به آن تشویق کرده است:
1. (إِلاَّ اَلَّذِینَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ اِعْتَصَمُوا بِاللهِ وَ أَخْلَصُوا دِینَهُمْ لِله) (نساء : 146).
2. (أَلا لِله اَلدِّینُ اَلْخالِصُ) (الزمر: 3).
3. (وَ ما أُمِرُوا إِلاّ لِیَعْبُدُوا اَللهَ مُخْلِصِینَ لَهُ اَلدِّینَ) (البینه : 5).
امام صادق7 در تفسیر آیه شریفة (لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً) (الملک: 2) میفرماید:
باقی بودن بر عمل برای خالص کردن آن، از خود عمل مهمتر است و عمل خالص عملی است که به خاطر آن از کسی جز خدای ـ عز و جلّ ـ انتظار مدح و ثنا نداشته باشی و نیت از عمل برتر است؛ آگاه باشید عمل همان نیت است (فیض کاشانی، 1415ق، ج5 ، ص200).
3. خضوع و خشوع
از جمله آداب زیارت، داشتن خضوع و خشوع هنگام زیارت است. خشوع، حالتی قلبی و درونی است که از معرفت و محبت به یک مقام و شخصیت در دل ایجاد میشود. در زیارتگاهها تنها با جسم و بدن به یک امام معصوم نزدیک نمیشویم؛ بلکه قرب روحی هم باید پیدا کنیم. وقتی تربت پاک و مطهر ولی خدا مقدس است، زائر باید به تناسب قداست مکان و جایگاه، شئون آنجا را رعایت کند. خداوند به حضرت موسی7 فرمان میدهد که ای موسی، تو در وادی مقدس طور کفشهایت را درآور.[18] (فرهنگ کوثر، 1386ق، شماره 71).
4. اشتیاق
انسان برای انجام کارهای اختیاری خود، حتماً باید انگیزهای داشته باشد؛ به تعبیر فلاسفه، باید مبادی اراده؛ یعنی حالاتی روحی و قلبی در فرد پدید آید تا به انجام کاری وادار شود. مهمترین انگیزهای که باعث میشود انسان کاری را انجام دهد یا اموری را ترک کند، احساس لذت و درد است. اگر انسان اطمینان داشته باشد که با انجام یک کار خاص، احساس لذتی برایش فراهم خواهد شد، آن کار را با انگیزه و امیدواری انجام میدهد و به عکس، برای
در امان ماندن از ناراحتی و درد و رنج، یک سری کارها را ترک خواهد کرد (مصباح یزدی،
1386ش، ص116).
در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام9 نقل شده است که فرمودند:
«أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنِ بِی إِنْ خَیْراً فَخَیْراً وَ إِنْ شَرّاً فَشَـرّاً» (پاینده، 1382ش، ص310).
«خداوند فرماید: من ناظر گمان بندة خویشم، اگر گمان خوب به من برد، خوبی بیند و اگر گمان بد برد، بدی بیند.»
این سنت الهی در باب زیارت هم جاری و ساری است؛ یعنی اگر زائر به عنایت مزور امید نداشته باشد و از روی عادت و اجبار برای زیارت رود، احتمالاً بهرهای از زیارت نخواهد برد و چه بسا موجب دلزدگی شود.
5. خوف
امام صادق7 در حدیثی فرموده است:
«یَا ابْنَ جُنْدَب یَهْلِکُ الْمُتَّکِلُ عَلی عَمَلِهِ وَ لا یَنْجُو الْمُتَجَرِّىءُ علَى الذُّنوبِ اَلْواثِقُ بِرَحْمَةِ الله قُلْتُ فَمَنْ یَنْجُو قال الَّذینَهُمْ بَیْنَ الرَّجاءِ وَالْخَوْفِ کَأَنَّ قُلوبَهُمْ فى مِخْلَبِ طائر شَوْقاً اِلَى الثَّوابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعَذابِ» (مجلسی،1403ق، ج75، ص280).
«ای فرزند جنب، کسیکه به اعمال [خوب] خود اعتماد دارد، به هلاکت میرسد
و کسی هم که به امید رحمت خداوند، بر انجام گناهان تجری پیدا میکند، نجات نخواهد یافت. [ابن جندب] سؤال پرسید: پس چه کسی نجات پیدا میکند؟ حضرت فرمودند: کسانی که حالشان میان خوف و رجا باشد [یعنی نه خوفشان آنچنان است که از آمرزش گناهانشان ناامید باشند و نه امیدواری آنان به رحمت خداوند آنچنان است که جرئت ارتکاب گناه را داشته باشند. [گویی قلبهای آنان در چنگال پرندهای است که هر لحظه احتمال میرود آن را در چنگال خود بفشارد یا آن را رها کند و آنان رهایی یابند] هم شوق به ثواب در دلهایشان وجود دارد
و هم خوف از عذاب.»
نتیجهگیری
زیارت یکی از امتیازات شیعه در طول تاریخ بوده است و به عنوان سیرة مستمرة ائمه اطهار: و بزرگان دین به شمار میرود. بیشک رهایی از گمراهی، فقط با برقراری ارتباط همهجانبه با هادیان پاک الهی؛ یعنی پیامبر گرامی اسلام9 و خاندان معصوم ایشان امکانپذیر است. ارتباط معنوی با ساحت مقدس آنان و پروراندن عشق آنان در دل و معطر ساختن شمیم جان به بوی دلآویز آنان، بسی ارزشمند و هدایتگر است؛ همانگونه که اعمال
و عبادات دارای ظاهر و آداب هستند، زیارت هم از این قاعده مستثنا نیست و افزون بر ظاهر، دارای باطن هم هست.
در معارف دینی از زیارت به عنوان عبادت یاد شده و فضائل و ثواب بسیاری برای آن بیان شده است. زائر درحالیکه به آداب زیارت توجه دارد و آنان را در عمل به کار میبندد، به فلسفه و باطن زیارت هم میاندیشد تا آثار انسانساز و معنوی زیارت در زندگی او جلوه کند و در پرتو این زیارت، به هدایت واقعی از سوی مزور دست یابد. معرفت به عنوان پایه و اساس در زیارت ائمه: و بزرگان دین است. ابتدا باید یک شناخت قابل قبولی از آنان داشته باشیم تا براساس آن معرفت، ارادت قلبی به آنان پیدا کنیم. معرفت و ارادت حاصل از آن، در کنار شرایط دیگر، چون طهارت نفس و تضرع و انابه و توبه، نورانیتی برای زائر به وجود میآورد و در حقیقت او واسطة ایصال فیض الهی به شخص زائر میشود.
[1]. در زیارتنامههای امامان معصوم: آمده است: «اَشْهَدُ اَنَّکَ تَشْهَدُ مَقامی وَ تَسْمَعُ کَلامِی وَ...».
[2]. (وَ لا تُصَلِّ عَلی أَحَدٍ مِنْهُمْ مَاتَ أَبَداً وَلاَ تَقُمْ عَلَی قَبْرِهِ إِنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ وَماتُوا وَ هُمْ فاسِقُون).
[3]. (جَعَلَ اللَّهُ الْکَعْبَةَ الْبَیتَ الْحَرَامَ قِیامًا لِلنَّاسِ)؛ «خداوند کعبه بیت الحرام را [وسیلهای] برای استواری و سامان بخشیدن به کار مردم قرار داده است». (مائده: 97)
[4]. (إِنَّ أَوَّلَ بَیتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکًا وَهُدًی لِلْعَالَمِینَ)؛ «نخستین خانهای که برای مردم [و نیایش خداوند] قرار داده شد، همان است که در سرزمین مکه است که پربرکت و مایه هدایت جهانیان است». (آل عمران: 96)
[5]. «الله! الله! فِی بَیْتِ رَبِّکُمْ فَلَا یَخْلُو مِنْکُمْ مَا بَقِیتُمْ فَإِنَّهُ إِنْ تُرِکَ لَمْ تُنَاظَرُوا وَ أَدْنَی مَا یَرْجِعُ بِهِ مَنْ أَمَّهُ أَنْ یُغْفَرَ لَهُ مَا سَلَف».
[6]. «لَوْ أَنَّ النَّاسَ تَرَکُوا الْحَجَّ لَکَانَ عَلَی الْوَالِی أَنْ یُجْبِرَهُمْ عَلَی ذَلِکَ وَ عَلَی الْمُقَامِ عِنْدَهُ»
[7]. «قَالَ اللهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَلَا إِنَّ بُیُوتِی فِی الْأَرْضِ الْمَسَاجِدُ تُضِی ءُ لِأَهْلِ السَّمَاءِ کَمَا تُضِیءُ النُّجُومُ لِأَهْلِ الْأَرْضِ، أَلَا طُوبَی لِمَنْ کَانَتِ الْمَسَاجِدُ بُیُوتَهُ، أَلَا طُوبَی لِعَبْدٍ تَوَضَّأَ فِی بَیْتِهِ ثُمَّ زَارَنِی فِی بَیْتِی، أَلَا إِنَّ عَلَی الْمَزُورِ کَرَامَةَ الزَّائِر،ِ أَلَا بَشّـِرِ الْمَشَّائینَ فِی الظُّلُمَاتِ إِلَی الْمَسَاجِدِ بِالنُّورِ السَّاطِعِ یَوْمَ الْقِیَامَة».
[8]. امام صادق7 میفرماید: «مَنْ زَارَنَا بَعْدَ مَمَاتِنَا فَکَأَنَّمَا زَارَنَا فِی حَیَاتِنَا»؛ «هرکه ما را پس از وفاتمان زیارت کند، چنان است که ما را در حال حیاتمان زیارت کرده است».
[9]. «یَا أَبَتَاهْ مَا جَزَاءُ مَنْ زَارَکَ؟ فَقَالَ9 : مَنْ زَارَنِی حَیّاً أَوْ مَیِّتاً أَوْ زَارَ أَبَاکَ أَوْ زَارَ أَخَاکَ أَوْ زَارَکَ، کَانَ حَقّاً عَلَیَّ أَنْ أَزُورَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَأُخَلِّصَهُ ذُنُوبَهُ».
[10]. «مَا أَخْبَرَ عَنْ أُمِّ وَرَقَةَ الْأَنْصَارِیَّةِ فَکَانَ یَقُولُ انْطَلِقُوا بِنَا إِلَی الشَّهِیدَةِ نَزُورُهَا فَقَتَلَهَا غُلَامٌ
وَ جَارِیَةٌ لَهَا بَعْدَ وَفَاتِهِ».
[11]. «زُورُوا مَوْتَاکُمْ فَإِنَّهُمْ یَفْرَحُونَ بِزِیَارَتِکُمْ وَ لْیَطْلُبْ الرَّجُلُ حَاجَتَهُ عِنْدَ قَبْرِ أَبِیهِ وَ أُمِّهِ بِعْدَ مَا یَدْعُوا لَهُمَا».
[12]. (یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اَللهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اَللهِ وَ اَلرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ اَلْیَوْمِ اَلْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیلاً) (النساء: 59) «ای کسانی که ایمان آوردهاید، اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوالأمر (اوصیای پیامبر) را و هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید [و از آنها داوری بطلبید] اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید! این [کار] برای شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است».
[13]. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ7 قَالَ: «هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُبُّ إِنَّ اللَه عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ الله».
[14]. «یاأَبَا الْحَسَنِ! إِنَّ اللهَ جَعَلَ قَبْرَکَ وَ قَبْرَ وُلْدِکَ بِقَاعاً مِنْ بِقَاعِ الْجَنَّةِ وَ عَرْصَةً مِنْ عَرَصَاتِهَا
وَ إِنَّ اللهَ جَعَلَ قُلُوبَ نُجَبَاءَ مِنْ خَلْقِهِ وَ صَفْوَتِهِ مِنْ عِبَادِهِ تَحِنُّ إِلَیْکُمْ وَ تَحْتَمِلُ الْمَذَلَّةَ وَ الْأَذَی فِیکُمْ فَیَعْمُرُونَ قُبُورَکُمْ وَ یُکْثِرُونَ زِیَارَتَهَا تَقَرُّباً مِنْهُمْ إِلَی اللهِ مَوَدَّةً مِنْهُمْ لِرَسُولِهِ، أُولَئِکَ
یَا عَلِیُّ الْمَخْصُوصُونَ بِشَفَاعَتِی وَ الْوَارِدُونَ حَوْضِی وَ هُمْ زُوَّارِی غَداً فِی الْجَنَّة».
[15]. «ای کسانی که ایمان آوردهاید، از [مخالفت فرمان] خدا بپرهیزید، و وسیلهای برای تقرب به او بجویید»
[16]. «أَنَا الْمَدْفُونُ فِی أَرْضِکُمْ، وَ أَنَا بَضْعَةٌ مِنْ نَبِیِّکُمْ، وَ أَنَا الْوَدِیعَةُ وَ النَّجْمُ، أَلَا فَمَنْ زَارَنِی وَ هُوَ یَعْرِفُ مَا أَوْجَبَ اللهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مِنْ حَقِّی وَ طَاعَتِی، فَأَنَا وَ آبَائِی شُفَعَاؤُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ
وَ مَنْ کُنَّا شُفَعَاءَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ نَجَا، وَ لَوْ کَانَ عَلَیْهِ مِثْلُ وِزْرِ الثَّقَلَیْنِ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ».
[17]. «ای فرزندان آدم! زینت خود را هنگام رفتن به مسجد، با خود بردارید». (اعراف :31)
[18]. (إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ اَلْمُقَدَّسِ طُوى} (طه :12)