نوع مقاله : از نگاهی دیگر
نویسندگان
1 دانشجوی دکترای دانشگاه اصول الدین قم و واحد مشهد، دانشگاه آزاد اسلامی مشهد
2 استادیار دانشگاه اصول الدین قم
3 دانشجوی دکترای دانشگاه آزاد اسلامی
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
مقدمه
مسئلة «هویت» یا تلاش برای پاسخگویی به پرسش «من کیستم؟» موضوع تازهای نیست و از دیرباز ذهن انسان را به خود مشغول داشته است. از یک منظر میتوان گفت مسئلة «هویت»، سابقهای به بلندای تاریخ بشریت دارد. از آن زمان که آدمی احساس کرد باید به پرسش از «کیستی» و «چیستی» خویش در برابر طبیعت و محیط اجتماعی پاسخ دهد، مقولهای به نام «هویت» شکل گرفت؛ به دیگر سخن، انسان از زمانی که شناخت خود را آغاز کرد، این مسئله برایش مطرح شد.
اهمیت مسئلة غامض و پیچیدة هویت در عصر حاضر که با مقتضیات فرهنگی، سیاسی
و اجتماعی ویژهای رو به روست تا بدانجاست که این مسئله، علیرغم سابقه دیرینه و قدمت طولانی، نهتنها رنگ کهنگی به خود نگرفته، بلکه به یکی از مشغلهها و دغدغههای اساسی بسیاری از پژوهشگران رشتههای گوناگون بدل شده است. چگونگی تحول هویت در مراحل مختلف سنی، عوامل شکلگیری و تحوّل هویت، انواع هویت و بسیاری مسائل دیگر، موضوع بحث صاحبنظران روانشناسی، جامعهشناسی و رشتههای دیگر است.
از سوی دیگر، حج به عنوان یکی از مناسک بزرگ اسلامی، جایگاه ویژهای در میان مسلمانان دارد. همه ساله میلیونها نفر از مسلمانان از سرزمینهای دور و نزدیک برای انجام دادن مناسک حج و عمره به سوی بیت الله الحرام حرکت میکنند تا از این عبادت بزرگ بهره برند و جان خود را در زلال مناسک آن شستوشو دهند.
با این حال، تأثیرات حج، صرفاً به آثار و نتایج عبادی و معنوی آن خلاصه نمیشود. این عمل، در کنار آثار معنوی، کارکردهای سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی نیز دارد که اهمیت آن را مضاعف میکند. وجود چنین آثار و نتایجی برای مناسک حج، باعث میشود محققان و صاحبنظران در امور فرهنگی جامعه از کنار آن، بهسادگی نگذرند و دربارة آن تأمل بیشتری داشته باشند.
یکی از ابعاد تأثیرگذاری حج را میتوان در زمینة هویت فردی و جمعی دانست.
در واقع، با توجه به گستردگی تأثیرگذاری حج بر افراد و جامعة اسلامی، میتوان تأثیر حج بر هویت مسلمانان وجوامع اسلامی را به عنوان موضوعی قابل توجه بررسی کرد. سؤالی که در این رابطه مطرح میشود این است: آیا این عمل در زمینة هویتبخشی به مسلمانان هم نقش ایفا میکند؟ آیا با توجه به تأثیرگذاری زیارت خانة خدا در ابعاد مختلف زندگی مسلمانان، میتوان گفت که این عمل عبادی بزرگ، در هویتیابی مسلمانان نیز نقش دارد؟ بررسی این امر و چگونگی آن، موضوع نوشتار پیش روست.
تعریف هویت و انواع آن
مبحث هویت به معنای جدیدِ آن، از طریق ترجمة متون اروپایی به زبان فارسی راه یافته است. لذا مترجمانی که واژه «identity» (= هویت) را از متون لاتین به فارسی ترجمه کردهاند. از معادلهایی مانند «اینهمانی» و «همانستی» استفاده کرده و برای متضاد آن، واژگانی چون «بیخویشتنی»، «از خود بیگانگی»، «بیهویتی» و «بیخودی» را به کار بردهاند (ربانی، 1381ش، ص16).
«هویت» (معادل identity)، واژهای عربی است و ریشة آن به واژة «هو» بازمیگردد که به غایت، نهایت و کمال مطلق اشاره دارد (میرمحمدی، 1383ش، ص8). هویت از نظر لغوی در زبان فارسی به معنای «حقیقت شیء یا شخص که مشتمل بر صفات جوهری او باشد» (عمید، 1388ش، ص908)، و «آنچه موجب شناسایی شخصی یا چیزی میشود» (مشیری، 1388ش، ص177)، و نیز «یکی بودن با ذات یا یکی بودن موصوف با صفات اصلی و جوهری مورد نظر» (الطایی، 1378ش، ص33) به کار رفته است.
اما در اصطلاح، هویت به معنای احساس تشخص یا تعریفی است که هرکسی از خودش دارد. این تعریف اغلب در پاسخ به پرسش «من کیستم؟» ارائه میشود و شامل مجموعهای از خصوصیات جسمی، روانی و اجتماعی است که او را از دیگران متمایز میسازد (شریفینیا، 1394ش، ص226). بنابراین، هویت هر پدیدهای، بیانگر هیئت و ماهیت وجودی ذات آن است و بهویژگی یکتایی، فردیت و تفاوتهای اساسیای که شخص یا گروه را از همة افراد یا گروههای دیگر متمایز میکند، اشاره دارد (الطایی، ص34)؛ به تعبیر دقیقتر، «هویت» عبارت از معانی ذهنی شامل ارزشها، اعتقادات، هنجارها، نمادها، طرز تلقیها و آگاهیهای مختص به یک «خود» فردی یا اجتماعی و احساس تعلق و تعهد نسبت به آن خود است (جنکینز، 1381ش، ص3).
کسب هویت، پاسخی است به نیاز آدمی برای درک خود به عنوان کسی که بهرغم داشتن ویژگیهای مشترک با دیگران، از آنها متمایز و جداست. تشکیل هویت، موجب تولید احساس انسجام و یکپارچگی درونی در فرد میشود که بر اساس آن، زندگی برای وی هدف و معنا مییابد. برخورداری از هویتی مشخص و مستقل، نهتنها یکی از عوامل مهم سلامت روانی و رفتاری است، بلکه به زندگی فردی و اجتماعی شخص معنا میدهد و آن را پویا و رو به پیشرفت میسازد (شریفینیا، 1394ش، ص226).
هویت را بهطور کلی میتوان به دو قسم تقسیم کرد: هویت فردی و هویت جمعی. اقسام دیگر هویت، زیرمجموعة یکی از این دو قسماند. اکنون در اینجا توصیفی کوتاه از هویت فردی و هویت جمعی ارائه میشود:
هویت فردی (personal identity)
مفهوم هویت، آنگونه که امروزه در ادبیات علمی و دانشگاهی مطرح است، از نظر جایگاه و مبدأ اولیه، منشأ روانشناسانه دارد و اگرچه سابقه کاربرد آن در معارف نظری
و بهویژه فلسفه، قدیمیتر است، کاربرد روانشناسانة این مفهوم، رواج بیشتری یافته است (میرمحمدی، 1383ش، ص89).
ژاکوبسن (Jacobson, J) در اثر خویش با عنوان «اسلام در حال گذر (Islam in Transition) » به بررسی و تعریف هویت از منظر روانشناختی پرداخته و نوشته است:
«بیشتر روانشناسان و نظریهپردازان، شخصیت هویت را در درجة نخست، امری فردی و شخصی میدانند و معتقدند که دو معنا و جنبة اصلی هویت، به ویژگیهای شخصیتی و احساس فرد معطوف هستند... از این دیدگاه، هویت عبارت است از: احساس تمایز شخصی، احساس تداوم شخصی و احساس استقلال شخصی...» (ژاکوبسن، 1998، ص9).
هویت جمعی (collective identity)
جامعهشناسان از واژة «هویت» معنای دیگری را اراده میکنند. در اصطلاح جامعهشناسی، هویت عبارت است از مجموعه خصوصیات و مشخصات اساسی اجتماعی، فرهنگی، فلسفی، زیستی و تاریخی همسان که به رسایی و روایی، بر ماهیت یا ذات گروه به معنای یگانگی یا همانندی اعضای آن با یکدیگر دلالت کند، و آنان را در یک ظرف زمانی و مکانی معین، بهطور مشخص و قابل قبول و آگاهانه از سایر گروهها و افراد متعلق به آنها متمایز سازد (الطایی، ص۱۳۹).
به هویت از دیدگاه جامعهشناسان، «هویت جمعی» گفته میشود. بدین ترتیب، هویت جمعی، مجموعه ویژگیها، ارزشها، نگرشها و خصوصیاتی است که متعلق
به یک واحد بسیار کلان به اسم ملت است؛ به تعبیر دیگر، هویت جمعی، بیانگر اهداف، رفتارها، تفکرات، احساسات و تمایلات مشترک یک جمع است که نوعی احساس
تعهد و وفاداری به آن گروه را در اشخاص برمیانگیزد. هویت جمعی معمولاً به ارضای نیازهای تعلق، احترام و امنیت در افراد منجر میشود. هرچه این هویت قویتر باشد، احساس مسئولیت و وفاداری شخص به آن جمع، عمیقتر و پایدارتر خواهد بود.
هویت جمعی بر اثر فرایند اجتماعی شدن حاصل میشود و طی آن، افراد یک جامعه، گروه یا صنف، بیشتر با ضمیر «ما»، خود را به آن جامعه، گروه یا صنف متعلق
و مدیون میدانند و در برابر آن، نوعی احساس تعهد و تکلیف میکنند (عبداللهی، 1375ش، ص150).
حج و هویتبخشی به مسلمانان
همانطور که پیشتر گفتیم، حج به عنوان عبادتی بزرگ، علاوه بر نتایج معنوی
و اخروی، آثار و کارکردهای مهمی برای افراد و جامعه در پی دارد که یکی از آنها هویتبخشی به مسلمانان و جامعة اسلامی است. برای آشکار شدن این کارکرد حج، در ادامه تأثیر مناسک حج در رشد و گسترش دو قسم از اقسام هویت؛ یعنی هویت دینی
و هویت فرهنگی را بررسی میکنیم:
الف) هویت دینی
دین نقش مهمی در شکلگیری هویت انسانها ایفا میکند. پاسخگویی به پرسشهای اساسی و بنیادین انسانها یکی از دستاوردهای اساسی دین است؛ اینکه من کیستم؟ از کجا آمدهام؟ آمدنم بهر چه بود؟ و... . جستوجوی فرد و یافتن پاسخ برای این پرسشها نشاندهندة شکلگیری هویت دینی در وجود اوست (نقیبزاده، 1375ش، ص249-251).
هویت دینی (religious identity) را میتوان مجموعهای شناختی، اعتقادی و روانی شامل ارزشها، هنجارها، باورها، احساسات، نمادها، طرز تلقیها و آگاهیهای مختص به یک خودِ فردی ـ اجتماعی دانست که حول یک محور غایی (مفهوم مقدس) سازمان یافته است و با اثرگذاری بر کنشهای اجتماعی، از یک سو، سبب همبستگی و انسجام درونگروهی (دروندینی) در میان اعضای گروه (دینداران) میشود و از سوی دیگر موجبات تمایزات «برونگروهی» (بروندینی) را با دیگر افراد و گروهها فراهم میآورد (رئوفی، 1389ش، ص105). هویت دینی را به سبب اهمیت فوقالعاده و جایگاه والای آن، میتوان مهمترین بعد هویت دانست که نقش بسزایی در هویتبخشی به افراد جامعه ایفا میکند.
در این بینش، انسانِ مسلمانِ موحد، در هر نقطهای از جهان زندگی کند، در ذهن
و ضمیر خویش، «خویشتن» را وابسته به هویتی اسلامی مییابد و در این فضای فرهنگی تنفس میکند. این هویت مایة اتصال فکری و روحی او به قاطبة مسلمانان موحدی است که در فضای عقیدتی مشترکی با آنها قرار دارد. وی از ورای مکان و زمان، خود را عضوی از جامعة اسلامی احساس میکند و وحدتی میان خود و آنان میبیند و خود را از غیر مسلمانان، مجزا مییابد.
اسلام در بدو ظهور خویش در جزیرةالعرب، دینی حامل جهانبینی جدید بود که متعاقباً هویت تازهای به کل اجتماع انسانی عرضه میداشت. اسلام صرفاً جنبش و نهضتی رهبانی و عرفی در جهت رستگاری فردی نبود؛ بلکه هدف آن از آغاز، رشد و سعادت در تمام ابعاد فردی و اجتماعی بود (بشیریه، 1392ش، ص234). اسلام از آغاز، دین را به زندگی مسلمانان وارد کرد و در ابعاد مختلف فردی و اجتماعی، ارتباطی تنگاتنگ و ناگسستنی بین دین با همة جنبههای زندگی انسانها برقرار کرد و بدین ترتیب، دوگانة مسلمان ـ غیرمسلمان امری جداییناپذیر از هویت عام جوامع اسلامی شد.
عوامل مختلفی در شکلگیری هویت دینی در سطح فردی و اجتماعی نقش ایفا میکنند که از آن میان میتوان به مناسک حج اشاره کرد. مناسک حج و زیارت خانة خدا با یادآوری پرسشهای بنیادینی که برای افراد مطرح است و پاسخی که به آن پرسشها میدهد، هویت دینی آنان را بازیابی و تثبیت میکند. افراد هنگام انجامدادن عمل حج همواره سؤالهایی از قبیل «من کیستم و از کجا آمدهام؟»، «در نهایت به کجا خواهم رفت؟»، «هدف از آفرینش من چه بوده و چه وظیفهای بر عهده دارم؟»، را ـ که مهمترین مسائل در شکلگیری هویت دینی افراد هستند ـ در درون خود مرور میکنند
و در صدد ارائة پاسخهای عمیقتری به آنها هستند. مناسک حج از طریق شیوههایی زائر را در پاسخ به این پرسشها و تثبیت آنها در وجود او یاری میکند.
در اینجا به برخی از مهمترین این شیوهها اشاره میکنیم:
1. خارج کردن انسان از غفلت؛ توجه به امور مادی و سرگرم شدن به مسائل دنیوی، گاه موجب غفلت از خدا و معنویات، و یاد مرگ و معاد یکی از آثار زندگی با معنویت است:
(وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ
لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ
هُمُ الْغافِلُونَ) (اعراف : 179).
«به یقین، گروه بسیارى از جن و انس را براى دوزخ آفریدیم. آنها دلهایی (عقلهایى) دارند که با آن [اندیشه نمىکنند، و] نمىفهمند و چشمانى که با آن نمىبینند و گوشهایى که با آن نمىشنوند. آنها همچون چهارپایاناند؛ بلکه گمراهتر. اینان همان غافلاناند.»
افراد هنگام انجام دادن مناسک حج، از ابتدا تا انتهای آن، از توجه به مسائل مادی فاصله میگیرند و به امور بنیادین زندگی توجه میکنند.
گفتوگوی امام سجاد7 با شبلی، تأثیر حج بر خروج حاجی از غفلت را به خوبی نشان میدهد (نوری، 1408ق، ص166-172). افراد همواره به اجمال پاسخ پرسشهای مزبور را میدانستند و به آن معتقد بودند، در هنگام ادای مناسک، به آنها توجه خاص میکنند و دیدگاه خود را دربارة آنها در حالت هشیاری مد نظر قرار میدهند. این امر
بر رسوخ و استقرار آنها در وجود فرد تأثیر بسزایی دارد که به دنبال خود، پایبندی بیشتر به آموزهها و ارزشها را در پی خواهد داشت.
2. معرفتافزایی؛ ارزش اعمال عبادی، از جمله حج و زیارت، به معرفتِ انسان بستگی دارد. از توصیههای پیامبرخدا9 در خطبة روز غدیر است که فرمود: «مَعَاشِرَ النَّاسِ حُجُّوا الْبَیْتَ بِکَمَالِ الدِّینِ وَ التَّفَقُّهِ» (مجلسی، 1403ق، ج37، ص214)؛ «ای مردم، حج خانه خدا را با دینداری و معرفت کامل به جا بیاورید.»
اعمال و مناسک حج، خود بهگونهای هستند که آدمی را به اندیشه وامیدارند. احرام، طواف، سعی، وقوف و اعمال آن، همگی انسان را به فکر فرومیبرند. مناسک حج به زائر نشان میدهد که این دنیا بیهوده نیست و او بیهوده آفریده نشده و وظایفی در این دنیا بر عهده دارد و او را به این درک میرساند که خدای متعال دائماً او را در نظر دارد
و هدف مشخصی را که قرب الهی است، برایش مشخص کرده و راه سعادت او حرکت در این مسیر است. زائر هنگام حضور در صحرای عرفات و مشعر و منا با تمام وجود درک میکند که در روزی پس از این دنیا در صحرای محشر حاضر میشود و مورد بازخواست قرار میگیرد.
3. پاکسازی روح و جان از آلودگیها؛ روح و روان انسانها گاه بر اثر خطا و معصیت، دچار آلودگی و زنگار میشود. همچنین پرداختن و سرگرم شدن به امور مادی، حتی موارد جایز و حلال آن، به تدریج روح آدمی را تیره و کدر میسازد. این آلودگیها و زنگارها، فراموش کردن مسائل بنیادی انسان مانند تفکر در مبدأ و معاد را در پی دارد. اسلام یاد خدا را راهکاری مهم برای رفع این زنگارها و آلودگیها میداند. به فرمودة پیامبر خدا9 :
«إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَصْدَأُ کَمَا یَصْدَأُ الْحَدِیدُ قِیلَ فَمَا جِلَاؤُهَا قَالَ ذِکْرُ الله وَ تِلَاوَةُ الْقُرْآن» (قطبالدین راوندى، 1407ق، ص237).
«همانا این دلها، زنگ میزنند، همانطور که آهن زنگ میزند. کسی پرسید: جلای قلوب به چیست؟ فرمود: یاد خدا و تلاوت قرآن».
حج یکی از مصادیق مهم ذکر خداست. مناسک حج از احرام گرفته تا طواف، نماز سعی، وقوف و... همگی وسیلة یاد خدا هستند (ابن ابیجمهور، 1405ق، ص323)[1] بدین ترتیب، حج از عواملی است که روح و جان انسانها را از آلودگیها و زنگارهاییکه آن را تیره و کدر ساخته است، پاک میکند و بدین طریق، راه را برای توجه به مسائل بنیادین فرد که بر اثر زنگارها مورد غفلت قرار گرفته، باز میکند.
4. قطع پیوندها و وابستگیهای مادی؛ زندگی دنیوی و پرداختن به مسائل مادی زندگی، دلبستگی و علاقه به آنها را در پی دارد. منابع دینی هشدار میدهند که این مسائل نباید چنان مورد علاقة انسان قرار گیرند که او را از پرداختن به امور مهم و حیاتیاش باز دارند.[2]
مناسک حج یکی از راهکارهای اسلام برای قطع این پیوندها و دلبستگیهای مادی و رها ساختن افراد از این قید و بندهای آزاردهنده است. حج، میان انسان و امور دنیوی و مادی فاصله میاندازد و بین او و خدا ارتباط برقرار میکند. زائر خانة خدا هنگام انجامدادن اعمال، بهویژه در هنگام وقوف در عرفات و مشعر و منا، خود را از هرگونه تعلق مادی و دنیوی رها میبیند. این امر، تفکر دربارة امور حیاتی و بنیادین را برای او آسان میکند و مسیر صحیح را به او مینمایاند و حرکت در آن مسیر را برایش آسان میکند.
حاصل آنکه، مناسک حج با ظاهر عجیب و استثناییاش هر انسانی را به تفکر وامیدارد. پرسشهای بنیادین مطرح برای هر انسانی را مجدداً برای او طرح میکند و از او پاسخهای نو و دقیقتر از قبل میطلبد. موقعیت حاکم بر حج و مناسک آن و انجام دادن
آنها در فضایی آکنده از معنویت و توجه، درکی عمیقتر درباره دیدگاههای بنیادین به فرد میدهد. بر اساس این درک جدید، او رفتارهای گذشتة خود را نیز از نظر میگذراند. کارهای درست و نادرست خود را از هم متمایز میکند، بر اشتباهات و خطاهای گذشته افسوس میخورد و تصمیم بر اصلاح آنها میگیرد؛ دربارة رفتارهای صحیح خود نیز تصمیم میگیرد آنها را دقیقتر و بهتر انجام دهد. همة اینها یعنی درک دقیقتر و عمیقتر حاجی از خود و به دنبال آن، تقویت هویت دینی او.
حج همچنین مشتمل بر اعمال و اذکاری است که همگی عبادت خداوند به شمار میآیند. حج مسلمانان را به سوی خدا و عبادت او فرامیخواند و نماز و یاد خدا را در دلهای آنان زنده نگه میدارد. بر این اساس، میتوان گفت اعمال و مناسک حج از این طریق، بر هویت دینی مسلمانان و به تبع آن، بر هویت دینی جامعة اسلامی تأثیر قابل توجهی میگذارد.
از سوی دیگر، حج با مناسک و آداب و شرایط خاصی که در اسلام برای آن مشخص شده، از اختصاصات اسلام است. لذا بهجا آوردن حج از سوی مسلمانان، هویت اسلامی را
به فردفرد آنان القا میکند و آنان را از غیر مسلمانان مجزا و متمایز میگرداند. مطالعة دقیق در مجموعة منسجم مناسک حج که هر ساله انجام میشود، نشان میدهد که حج، اجتماعی کامل با وجوهى متعدد و درهم تنیده است که هویت دینی مسلمانان را به عنوان جامعهای واحد، آشکار میسازد؛ بهگونهای که آثار همیشگى و فراگیرى در امت اسلامى و همة عالم بهجاى مىگذارد.
خداى متعال، فریضة حج را بهگونهاى سازماندهى کرده است که در آن، مسلمانها از همة اقطار و اکناف عالم، گرد هم بیایند و خود را در قامت امتی واحد نشان دهند. حج، افرادى را با ملیتها، رسوم و زبانهاى مختلف کنار هم جمع مىکند که شاید اگر روزهاى زیادى در کنار هم زندگى مىکردند، هیچ انسى باهم نمىیافتند؛ اما در این مراسم بزرگ به همة آنها عمل، ذکر، عشق و هدف واحد مىبخشد (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار کارگزاران حج، ١۶/1/1374). بدین ترتیب، دستاورد این اجتماع عظیم، گسترش و تحکیم هویت دینی جامعة اسلامی در پهنة وسیع آن در جهان امروز خواهد بود.
ب) هویت فرهنگی
اساساً جامعه از طریق جستوجوی هویت و فرهنگ شناخته میشود، شخصیت میگیرد، درک معنای جدید از حقیقت را باز مییابد و مفهوم هویت فرهنگی را خلق میکند (نل و کروز، ۲۰۰۸، ص۳). پیوند میان هویت و فرهنگ چنان عمیق است که غالباً هویت را پدیدهای فرهنگی میدانند و برای فرهنگ، شأن مستقلی در هویت قائل میشوند. ازاینرو، در ترکیب هویت فرهنگی باید به مقولة پیچیدة فرهنگ توجه بیشتری کرد.
مطابق یک تعریف، فرهنگ، آن چیزی است که کسب میکنیم، میآموزیم، میتوانیم انتقال دهیم و در یک کلام مجموعة حیات اجتماعی است که از سازمانهای نهادی تا حیات روانی را دربرمیگیرد (بیرو، 1370ش، ص77). با این توصیف، هویت فرهنگی نیز بخش مهمی از ویژگیهای فرد و جامعه است که آنها را از سایر افراد و جوامع متمایز
میسازد. میتوان گفت هویت فرهنگی، هستة مرکزی شخصیت فردی و جمعی را که زیربنای تصمیمهای معتبر، رفتارها، اعمال و فرایندهایی که یک جامعه را در دستیابی به توسعه توانا میسازد، تشکیل میدهد (سلیمی، 1379ش، ص30).
هویت فرهنگی، نمادهای آشکار و پنهانی است که مردم سعی میکنند با حفظ و نمایاندن آنها خود را از سایر جوامع بازشناسند. هویت فرهنگی، مهمترین عامل وحدت قلبی یک جامعه است و آنقدر ریشهدار و عمیق است که غالباً ناخودآگاه است و افراد جامعة بدون آگاهی و هوشیاری بدان وابسته و پایبند هستند (ستاری، 1380ش، ص109).
در دیدگاه انسانشناسان، هویت فرهنگی از مؤلفههایی چون ملیت، قلمرو جغرافیای سیاسی، زبان و دین تشکیل شده است (روحالامینی، 1379ش، صص28 و 110).
آنتا دیوپ، انسانشناس سنگالی بر این باور است که هویت فرهنگیِ یک جامعه، به سه عامل تاریخی، زبانی و روانشناختی بستگی دارد که با از بین رفتن هر یک از آنها، هویت فرهنگی ناقص میشود (آنتا دیوپ، 1361ش، ص5). پُرواضح است که از این منظر، هویت فرهنگی با مفهومی وسیع مد نظر قرار میگیرد.
مناسک حج به عنوان یکی از اعمال مطرح در اسلام که با حضور انبوه مسلمانان در سرزمین وحی و با انجام دادن اعمالی خاص، تحقق مییابد، با هویت فرهنگی مسلمانان ارتباط تنگاتنگی دارد. این ارتباط را میتوان هم در بعد فردی و هم در بعد اجتماعی مورد توجه قرار داد. مناسک حج که با مؤلفههای مهم هویت فرهنگی مسلمانان از قبیل دین، تاریخ، زبان، اعمال و رفتارهای خاص ارتباط دارد، در تقویت، گسترش و تثبیت هویت فرهنگی مسلمانان در زائران خانة خدا تأثیر بسزایی دارد.
دین به عنوان مهمترین مؤلفة هویت فرهنگی جوامع مطرح است. زائران خانة خدا
به منظور ادای یکی از مهمترین فرایض دینی به این سفر اقدام میکنند و در طول اجرای مناسک نیز، دین و دینداری فضای ذهنی و روانی آنان را در بر گرفته است. آنان هنگام انجام دادن اعمال، در فضایی بسیار معنوی و روحانی که برخاسته از دینداری است، سیر میکنند. مشخص است که چنین فضایی بر این بعد هویت فرهنگی تأثیر بسزایی دارد. پیشتر، در بحث از هویت دینی، به این مسئله پرداختیم.
از عامل تاریخی به عنوان یک مؤلفة مهم هویت فرهنگی جوامع نام برده شده است. تاریخ صدر اسلام جزئی از تاریخ امت اسلامی است و زائران خانة خدا نیز خود را بخشی از امت اسلامی میدانند. بر این اساس، آنان تاریخ اسلام را بخشی از هویت و موجودیت خود به شمار میآورند. حضور در خانة خدا و سرزمین وحی و ادای مناسک حج، برای زائران، یادآور تاریخ صدر اسلام درونیساز آن در وجود آنهاست. در واقع، زائر، در دالان تاریخ اسلام، که آن را بخشی از خود میداند، سیر میکند و بدین ترتیب، هویت فرهنگی خود را تقویت و تثبیت مینماید.
زبان به عنوان مؤلفة مهم دیگر هویت فرهنگی شناخته میشود. مسلمانان از اقصا نقاط در سرزمین وحی گرد هم میآیند و هر یک زبان خاص خود را دارند؛ اما آن زبانی که در این سرزمین مطرح است و اعمال عبادی نیز با آن زبان انجام میشود، عربی است.
قرآن کریم و ادعیه و نمازها همگی به زبان عربی هستند و زائران توجه ویژهای
به این زبان دارند. در واقع میتوان گفت هویت فرهنگی مشترک زائران خانة خدا، با زبان عربی به عنوان زبان دین آنان ارتباط وثیق دارد و این ارتباط در سفر حج، تعمیق میگردد.
عامل روانشناختی به عنوان مؤلفة حائز اهمیت هویت فرهنگی در نظر گرفته میشود. این عامل میتواند امور بسیاری را در هنگام انجام دادن مناسک حج در برگیرد؛ از لذت بردن از فضای معنوی و روحانی سرزمین وحی و خانة خدا، تا احساس خوب حضور در کنار برادران دینی و ایمانی از همة نقاط جهان، خشنودی از توفیق ادای مناسک حج و بسیاری امور دیگر. اینها همگی در تقویت و تحکیم هویت فرهنگی زائران بسیار مؤثر است.
نتیجهگیری:
آنچه میتوان در پایان این نوشتار مورد تأکید قرار داد، اهمیت هویت فردی و جمعی در گونههای دینی و فرهنگی آن، در مناسک حج است. تلاش افراد و نیز دولتها برای بهرهبرداری از هویت اسلامی برآمده از مناسک عظیم حج میتواند آثار و نتایج فردی
و اجتماعی مهمی برای دنیای اسلام در بر داشته باشد. هویت دینی مسلمانان، آنان را به دین اسلام پایبند میکند؛ بهگونهای که به مسلمان بودن خود افتخار کنند و همچنین برای دفاع از کیان اسلام، از جانبازی ابا نداشته باشند و مناسک حج در این زمینه نقش مهمی ایفا میکند. همچنین هویت فرهنگی مسلمانان و جامعة اسلامی با تأثیرپذیری از مناسک حج و تقویت و تثبیت مؤلفههای آن (دین، تاریخ، زبان [عربی]، و مؤلفة روانشناختی)، گسترش
و تحکیم مییابد. برخوردار شدن از هویت اسلامی، مسلمانان را به عنوان یک جمع متحد
در مقابل سایر قدرتهای برخوردار از هویتهای مجزا، محافظت میکند و در برابر تجاوزات دشمنان به کیان اسلامی در هر کجای عالم، متحد و یکپارچه میگرداند.
[1]. از پیامبرخدا9 همچنین روایت شده است که فرمود: «إِنَّمَا فُرِضَتِ الصَّلَاةُ وَ أُمِرَ بِالْحَجِ وَ الطَّوَافِ وَ أُشْعِرَتِ الْمَنَاسِکُ لِإِقَامَةِ ذِکْرِ اللهَ» ؛ «همانا نماز واجب شد و به حج و طواف امر گردید و [انجام دادن] مناسک اعلام شد تا یاد خدا بر پا شود.»
[2]. {الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً وَ خَیْرٌ أَمَلاً} ؛ «مال و فرزندان زیب و زیور زندگی دنیایند و ماندگارهای نیکو [مانند اعتقادات درست و فضائل نفسانی و اعمال نیک] در نزد پروردگار تو از نظر پاداش، بهتر، و از نظر امید [به بازتاب دنیوی و اخروی آن] نیکوتر است.» (کهف: 46).