نوع مقاله : اسرار و معارف حج
نویسنده
استاد سطح عالی حوزه و عضو گروه کلام و معارف پژوهشکده حج و زیارت
چکیده
کلیدواژهها
مقدمه
از مهمترین دستورهای اسلام، زیارت خانة خدا و انجام حج است. هر فرد مسلمان در صورت داشتن شرایط خاص؛ مانند بلوغ، عقل، استطاعت مالی و... ، مکلف به انجام حج است و باید دستکم یک بار در طول عمر، این عمل واجب را به جا آورد.
حج، از برنامههای مهم، متعالی و مورد تأکید اسلام است. در قرآن کریم، آیات بسیاری دربارة حج سخن گفته و سورهای نیز به همین نام وجود دارد. همچنین بیش از
نُه هزار روایت دربارة حج و احکام و اعمال آن نقل شده که در برخی از آنها، حج پس از نماز، برتر از تمام عبادتها معرفی شده است (کلینی، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۲۵۴). همین
اهمیت و جایگاه، سبب شده است که حج، در فروع دین جای گیرد (طیب، ۱۳۷۸ش،
ج۶ ، ص۲۹۶).
مهمترین و سودمندترین حکمت حج، اظهار عبودیت و بندگی به پیشگاه خداوند متعال است که این امر در تمام اعمال حج نظیر احرام و طواف و سعی و قربانی و... مشهود و مشخص است. حجگزار با احرام و قطع وابستگیهایش از تعلقات مادی و دنیوی، از تمام قیود و وابستگیهای خسرانآور رها شده، آمادة عروج و پرواز در فضاهای معنوی و عرفانی میگردد.
همچنین حج، نمایشی عظیم از وحدت جامعة اسلامی است. هر مسلمانی موظف است با رها شدن از همه قید و بندهای زندگی و پرهیز از همة روزمرگیها در این نمایش عظیم شرکت کند. در حقیقت، مراسم حج و خانة خدا و قبلة مشترک تمام مسلمانان، پیوند دهندة مسلمانان به یکدیگر و بهترین وسیلة وحدت میان آنهاست. روح عبادت، توجه به خدا، روح سیاست، توجه به خلق خدا، یکرنگى و یکسان بودن پوشش، حرکت منظم و دستهجمعى و انجام اعمال و عبادات به سوى یک نقطه (قبله
و خانة خدا) و... آنچنان به هم آمیختهاند که گویا مسلمانان، اعضاى یک پیکرند و در این میان، دلهاى مسلمانان بیشتر از هر زمانى به یکدیگر نزدیک است. حج، عامل بسیار مؤثرى براى وحدت دلهاى مسلمانان از نژادها و طبقات مختلف است؛ بهگونهایکه تعصبهاى ملى، قومى و نژادپرستى و همچنین محدودیت مرزهاى جغرافیایى را از بین میبرد. همه ساله، مسلمانان کنار هم در یک محل و با اعمالى مشترک گرد هم مىآیند و با شعارها و انجام مراسم عبادى و سیاسى، به ریسمان الهى چنگ مىزنند و از اجتماع عظیم حج بهرههاى فراوانى مىبرند؛ چنانکه خداوند متعال مىفرماید:
(وَ أَذِّنْ فِی النّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجالاً وَ عَلی کُلِّ ضامِرٍ یَأْتینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمیق * لِیَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ) (حج: 28ـ27).
«و مردم را دعوت عمومى به حج کن تا پیاده و سواره بر مرکبهاى لاغر از هر راه دور (به سوى خانه خدا) بیایند * تا شاهد منافع گوناگون خویش (در این برنامة حیاتبخش) باشند.»
اما متاسفانه، به رغم اهمیت و جایگاه بلندی که فریضه حج دارد، برخی میخواهند در این واجب بزرگ، به بهانههای مختلف تردید ایجاد کنند؛ چنانکه گاهی به دلیل حوادث ناگواری که در ایام حج در عربستان پیش آمده است، گاهی به دلیل فقر و نداری قشری از جامعه، گاهی به این دلیل که فرقهای افراطی و خشن به نام وهابیت بر حرمین شریفین حاکم است یا به بهانههای واهی دیگر، هجمه و تبلیغاتی سوء علیه این واجب الهی به راه میاندازند و رفتن زائران به بیتاللهالحرام را منع میکنند و جایگزینی عمل خیر دیگری مانند احسان و دستگیری از مستمندان و... را پیشنهاد میکنند. این در حالی است که افرادی که چنین پیشنهادهایی را میکنند، معمولاً نه اهل عبادتاند و نه برای رفع حوایج گرفتاران و مستمندان اقدام میکنند؛ درحالیکه افراد متدین و باایمان، معمولاً ضمن توجه به تکالیف شرعی، اهل گرهگشایی از مشکلات دیگران و رسیدگی به امور مستمندان نیز هستند؛ زیرا همة این امور، مورد توجه و سفارش دین و شریعت اسلام است. به علاوه، به این نکته نیز باید توجه داشت که برخلاف برخی عبادات که باید در زمانی خاص انجام شود، به دلیل مانع، عمل دیگری جایگزین آن میشود؛ اما حج از تکالیفی است که هیچ عمل دیگری جایگزین آن نمیشود و هزینهکردن مخارج آن برای عمل خیر دیگری، خلأ آن در پرونده، اَعمال انسان را پُر نمیکند. امام صادق7 در این باره میفرماید:
«لَمَـَّا أَفَاضَ رَسُولُ الله9 تَلَقَّاهُ أَعْرَابِیٌّ فِی الْأَبْطَحِ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللِه9 إِنِّی خَرَجْتُ أُرِیدُ الْحَجَّ فَعَاقَنِی عَائِقٌ وَ أَنَا رَجُلٌ مَلِیءٌ کَثِیرُ الْمَالِ فَمُرْنِی أَنْ أَصْنَعَ فِی مَالِی مَا أَبْلُغُ
مَا بَلَغَ الْحَاجُّ قَالَ فَالْتَفَتَ رَسُولُ اللِه9 إِلَى أَبِی قُبَیْسٍ فَقَالَ لَوْ أَنَّ أَبَا قُبَیْسٍ لَکَ
زِنَتَهُ ذَهَبَةٌ حَمْرَاءُ أَنْفَقْتَهُ فِی سَبِیلِ الله مَا بَلَغْتَ مَا بَلَغَ الْحَاج...» (مجلسی، 1404ق، ج96، ص26).
«زمانی که رسول با کرامت اسلام به حج خود پایان داد، شخصی در سرزمین مکه با حضرت روبهرو شد و گفت: ای پیامبر خدا، از منزلم به نیت حج بیرون آمدم، ولی مانعی بر سر راهم قرار گرفت و مرا از زیارت بیت و مناسک آن بازداشت، درحالیکه دستم از ثروت و مکنت پُر است. اکنون مرا امر کن که مالم را در برنامهای هزینه کنم تا به ثوابی که حاجیان به آن رسیدهاند، دست یابم. حضرت رو به جانب کوه ابوقبیس کردند و فرمودند: اگر به وزن آن طلای سرخ در راه خدا انفاق کنی، به آنچه حاجیان از ثواب رسیدند، نمیرسی.»
این محرومیت، به دلیل ترک غیر عمدی حج است؛ درحالیکه ترک عمدی این واجب، به طریق اولی آثار و تبعات سوئی به دنبال دارد.
در ادامه، به برخی آثار سوء دنیوی و اخروی ترک گفتن حج که در روایات ائمة معصوم: آمده، اشاره میشود.
آثار دنیوی ترک حج
1. محروم شدن از خیر
بنابر روایات، حجگزاری فقر را میزداید و نیازهای دنیوی را برآورده میسازد؛ «إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى الله سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى الْإِیمَانُ بِهِ وَ بِرَسُولِه... وَ حَجُّ الْبَیْتِ وَ اعْتِمَارُهُ فَإِنَّهُمَا یَنْفِیَانِ الْفَقْرَ» (سید رضی، 1414ق، ص163، خطبه110). اما ترک عمدی حج، باعث میشود که خیری در امور دنیوی نباشد. در روایتی از امام صادق7 آمده است ترک کردن بیدلیل فریضة حج، موجب میشود کارهای دنیوی و مادی که برای آنها حج ترک شده است، خیر و برکتی نداشته باشند.
«عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ7 قَالَ: قَالَ لِی مَا لَکَ لَا تَحُجُّ فِی الْعَامِ، فَقُلْتُ: مُعَامَلَةٌ کَانَتْ بَیْنِی وَ بَیْنَ قَوْمٍ وَ أَشْغَالٌ وَ عَسَى أَنْ یَکُونَ ذَلِکَ خِیَرَةٌ فَقَالَ لَا وَالله مَا فَعَلَ الله لَکَ فِی ذَلِکَ مِنْ خِیَرَةٍ ثُمَّ قَالَ مَا حُبِسَ عَبْدٌ عَنْ هَذَا الْبَیْتِ إِلَّا بِذَنْبٍ وَ مَا یَعْفُو أَکْثَرُ» (کلینی، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص270).
«سماعه نقل میکند: امام صادق7 به من فرمود: چرا امسال به حج نمىروى؟ گفتم: میان من و قومى، داد وستد و کارهایى بوده و امیدوارم که در آن خیرى باشد. حضرت فرمود: نه به خدا سوگند! خداوند در آن براى تو خیرى قرار نمىدهد. سپس فرمود: «هیچ بندهاى از زیارت این خانه محروم نمىشود؛ مگر به خاطر گناهى و آنچه خداوند مىبخشاید، بیشتر است.»
در این روایت، سخن از این نیست که راوی بیاعتنا به حج بوده و نگاه منفی
به آن داشته؛ بلکه سخن در این است که حتی اگر شخصی، در عین اعتقاد و توجه به حج، آن را برای کار مادیِ دیگری ترک کند و آن را بهموقع انجام ندهد، خداوند در آن کار مادی، خیری برای او قرار نخواهد داد.
2. بینتیجه بودن کارهای دنیوی
هرکس بهگمان رسیدن به دنیا و رفع مشکل دنیوى به مکه نرود، خداوند چنان او را در کارش ناموفق مىکند که حاجیان، مناسک خود را انجام داده و به مرز تمام کردن حج رسیدهاند؛ ولى او هنوز مشکلش را برطرف نکرده است. در برخی روایات، نقل شده است کسیکه برای کار دنیا حج را ترک کند، تا زمانی که حجاج بر میگردند، کار او به نتیجه نخواهد رسید و او به مطلوبش دست نخواهد یافت.
امام صادق7 دراینباره میفرمایند:
«کَانَ فِی وَصِیَّةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ7 ... مَنْ تَرَکَ الْحَجَّ لِحَاجَةٍ مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْیَا لَمْ تُقْضَ حَتَّى یَنْظُرَ إِلَى الْمُحَلِّقِین» (برقی، 1371ق، ج1، ص88).
«در وصیت امیر مؤمنان7 چنین بود: هرکس حج را به سبب حاجتی دنیوی ترک کند تا زمانیکه حاجیان را میبیند (که از حج بازگشتهاند)، حاجت او برطرف نشده و به مقصود خود نرسیده است.»
همچنین از پنجمین امام شیعیان، حضرت امام باقر7 ، روایت شده است که فرمودند:
«مَا مِنْ عَبْدٍ یُؤْثِرُ عَلَى الْحَجِّ حَاجَةً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْیَا إِلَّا نَظَرَ إِلَى الْمُحَلِّقِینَ قَدِ انْصَـرَفُوا قَبْلَ أَنْ تُقْضَى لَهُ تِلْکَ الْحَاجَة» ( شیخ صدوق، 1413ق، ج2، ص420).
«هیچ بندهاى نیست که کارى از کارهاى دنیا را بر حج مقدم بدارد، مگر آنکه حاجیانِ سرتراشیده را خواهد دید (که از حج برگشتهاند) پیش از آنکه نیاز دنیایی او برطرف شده باشد.»
مرحوم شیخ حرّ عاملی، این روایت را در باب کراهت تأخیر در حج مستحب ذکر کرده است ( حرّ عاملی، 1409ق، ج11، ص136)؛ یعنی حتی اگر کسی حج استحبابی را برای امر دنیوی ترک کند، به مقصودش نمیرسد چه رسد به ترکِ حج واجب که به طریق اولی نیاز و حاجت مادی شخص برطرف نخواهد شد.
3. گرفتار شدن به عذاب و هلاکت
در برخی روایات، متروک ماندن کعبه و ترک حج، موجب هلاکت جامعة اسلامی
و نزول عذاب خدا است که مهلتی برای رهایی از آن نیست. به مردم هشدار داده شده که حج خانة خدا را ترک نکنید؛ زیرا عاقبت چنین کاری گرفتارشدن به عذاب و هلاکت است.
ابوبصیر از امام صادق7 نقل میکند که فرمودند:
«أَمَا إِنَّ النَّاسَ لَوْ تَرَکُوا حَجَّ هَذَا الْبَیْتِ لَنَزَلَ بِهِمُ الْعَذَابُ وَ مَا نُوظِرُوا».
«بدان که اگر مردم حج این خانه (بیتالله الحرام) را ترک کنند، عذاب بر آنان نازل خواهد شد و به آنها مهلت داده نمیشود.» (حرعاملى، 1409ق، ج11، ص22).
همچنین از امام صادق7 نقل شده است که فرمودند:
«کَانَ فِی وَصِیَّةِ عَلِیٍّ7 لَا تَدَعُوا حَجَّ بَیْتِ رَبِّکُمْ فَتَهْلِکُوا».
«در وصیت امیر مؤمنان7 چنین بود: حجِ خانة پروردگارتان را ترک نکنید، که هلاک خواهید شد.» (برقی، 1371ق، ج1، ص88).
در این روایت، اثر سوء ترک حج، هلاکت معرفی شده که به معنای ضایع شدن
و تباهگشتن و فنا و نیستی فرد است؛ طوریکه اثری از نسل او باقی نماند. (راغب اصفهانی، 1412ق، صص844 ـ843).
در روایاتی دیگر آمده است: اگر همة مردم با هم حج را ترک کنند، هلاک خواهند شد و اگر برخی این واجب الهی را به جای آورند، خداوند به خاطر آنها عذاب و هلاکت را از دیگران دفع میکند. امام صادق7 دراینباره میفرمایند:
«وَ إِنَّ اللهَ لَیَدْفَعُ بِمَنْ یَحُجُّ مِنْ شِیعَتِنَا عَمَّنْ لَا یَحُجُّ، وَ لَوِ اجْتَمَعُوا عَلَى تَرْکِ الْحَجِّ لَهَلَکُـوا؛ وَ هُـوَ قَوْلُ اللهَ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ : (وَ لَوْ لا دَفْعُ اللهَ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَ لکِنَّ اللهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعالَمِینَ)، فَوَ اللهَ مَا نَزَلَتْ إِلَّا فِیکُمْ، وَ لَا عَنَى بِهَا غَیْرَکُمْ» (کلینی، ۱۴۰۷ق، ج2، ص451).
«همانا خداوند به خاطر کسی از شیعیان ما که حج میگزارد، بلا را از آن که حج انجام نمیدهد، دفع میکند و اگر همگان حج را ترک کنند، هلاک میشوند و این است گفتار خداى ـ عزّوجلّ ـ که: اگر خداوند، بعضی از مردم را به وسیلة بعضی دیگر دفع نمیکرد، زمین را فساد فرا میگرفت؛ ولی خداوند نسبت به جهانیان، لطف و احسان دارد. (بقره : 251). به خدا سوگند این آیه، جز درباره شما نازل نگشته است، و دیگرى جز شما از آن مقصود نیست!»
4. ترک حج، گناهی بزرگ و موجب فسق است
از دیدگاه روایات، حج از جنبة فردی، مایة پاکسازی گناهان حجگزار است:
«إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى الله سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى الْإِیمَانُ بِهِ وَ بِرَسُولِه...
وَ حَجُّ الْبَیْتِ وَ اعْتِمَارُهُ فَإِنَّهُمَا یَنْفِیَانِ الْفَقْرَ وَ یَرْحَضَانِ الذَّنْب» (سید رضی، 1414ق، خطبه 110، ص163).
اما ترک حج، از گناهان بزرگی است که وعدة عذاب برای آن داده شده و مطابق فتوای علما و بزرگان شیعه، چنین کسی خارج از عدالت و از زمرة فاسقان شمرده شده است (نجفی، 1404ق، ج13، ص315 ؛ عاملی، 1419ق، ج۸ ، صص۲۹8ـ ۲۹7).
آثار اخروی ترک حج
در آیات و روایات، برای ترک عمدی حج، علاوه بر آثار و پیامدهای دنیوی، وعدة عقوبت و پیامدهای سخت اخروی نیز داده شده است؛ طوریکه شخص معتقد
و باورمند به قیامت، این واجب را به دلیل امور مادی یا شبهات بیپایه و اساسی که از ناحیة خناثان، دشمنان یا افراد جاهل مطرح میشود، ترک نخواهد کرد و توجه و اهتمام ویژهای برای انجام آن خواهد داشت و خواهد کوشید از عقوبتهایی که برای انسان مؤمن قابل تصور نیست، در امان بماند. برخی از پیامدهای اخروی ترک حج، عبارت است از:
1. قرار گرفتن در صف کفار
در روایتی از پیامبر خدا9 نقل شده که فرمودند:
«یَا عَلِیُّ کَفَرَ بِاللهِ الْعَظِیمِ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ عَشَرَةٌ ... وَ مَنْ وَجَدَ سَعَةً فَمَاتَ وَ لَمْ یَحُجَّ یَا عَلِیُّ تَارِکُ الْحَجِّ وَ هُوَ مُسْتَطِیعٌ کَافِرٌ یَقُولُ اللهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى (وَ لِلهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعالَمِین) » (آل عمران: 97)؛ (حرّ عاملی، 1409ق، ج11، ص31).
«یا علی، از این امت، ده طایفه به خداى عظیم کافر شدهاند؛ ... و کسی که با داشتن ثروت، حج انجام ندهد و بمیرد. ای علی، کسی که مستطیع است و حج را ترک کند کافر است. خداوند میفرماید: و برای خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند؛ آنها که توانایی رفتن به سوی آن دارند و هر کس کفر ورزد (و حج را ترک کند، به خود زیان رسانده)، خداوند از همه جهانیان، بینیاز است.»
آیة شریفة {وَ لِلهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِیٌّ
عَنِ الْعالَمِینَ) (آل عمران: 97)، که در روایت بالا نیز به آن استناد شده است، حج را
بر کسانی که توانایی انجام دادن آن را داشته باشند، واجب دانسته و آن را از حقوق الهی بر مردم شمرده است. ازهمینرو، هر شخص مستطیع که حج را ترک کند، دستور واجبی از احکام شریعت را وانهاده است (شیخ صدوق، 1413ق، ج2، ص448؛ طوسی، 1407ق، ج5، ص18).
این آیة شریفه، از ترک حج، به «کفر» تعبیر کرده و با لحن (وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعالَمِینَ) ، غضب و خشم خود را از تارکان حج بیان فرموده است. تعبیر «مَن کَفَرَ» در این آیه، نشاندهندة اهمیت و جایگاه ویژة حج و بزرگ بودن گناه ترک حج نزد خداوند است (مجلسى، 1404ق، ج7، ص103) چنین کسی فاسقى است که به یکى از واجبات خدا کفر ورزیده (طباطبایی،1390ق، ج2، ص202) و مراد از کفر در این آیه، کفر ترک اوامر الهی و کفر عملی به فروع دین است که برای تأکید مذموم بودن ترک، از آن به کفر تعبیر شده (همان، ج3، ص355)؛ البته نه کفر اعتقادی که موجب خروج از دین باشد.
پس معنای آیه این میشود که تارک حج، عملاً در صف کفار قرار میگیرد، نه اینکه واقعاً از کفار شمرده شود؛ ولی اگر کسی اصل ضرورت حج را انکار کند و آن را به عنوان یکی از احکام ضروری دین قبول نداشته باشد یا بیمبالاتی او در انجام حج، به انکار ضروری دین بیانجامد، چنین کسی حقیقتاً کافر خواهد بود (طباطبایی یزدی،1422ق، ص699).
امام کاظم7 ، دربارة کسیکه منکر اصل حج شود، فرموده است:
«إِنَّ اللهَ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ فَرَضَ الْحَجَّ عَلَى أَهْلِ الْجِدَةِ ...قَالَ قُلْتُ: فَمَنْ لَمْ یَحُجَّ
مِنَّا فَقَدْ کَفَرَ قَالَ لَا وَ لَکِنْ مَنْ قَالَ لَیْسَ هَذَا هَکَذَا فَقَدْ کَفَر» (کلینی، 1407ق، ج4، ص265).
«خداوند حج را بر ثروتمند (کسی که مستطیع است)، واجب کرد... راوی گوید: از آن حضرت پرسیدم: اگر کسى از ما مسلمانان حج نگزارد، کافر است؟ فرمود: «نه، اما اگر کسى بگوید مراسم حج اینطور نیست، کافر میشود.»
2. یهودی یا مسیحی محشور شدن
از عواقب سوء ترک حج، این است که: اگر حج بر کسی واجب باشد و مانع
و عذری هم برای انجام دادن آن وجود نداشته باشد و در عین حال، از انجام دادن این واجب الهی سر باز زند، چنین شخصی مسلمان از دنیا نخواهد رفت و در قیامت، یهودی یا نصرانی محشور خواهد شد. پیامبر گرامی9 در وصیتی طولانی به امیر مؤمنان علی7 میفرمایند:
«یَا عَلِیُّ أُوصِیکَ بِوَصِیَّةٍ فَاحْفَظْهَا فَلَا تَزَالُ بِخَیْرٍ مَا حَفِظْتَ وَصِیَّتِی... یَا عَلِیُّ مَنْ سَوَّفَ الْحَجَّ حَتَّى یَمُوتَ بَعَثَهُ اللهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ یَهُودِیّاً أَوْ نَصْـرَانِیّاً» (شیخ صدوق، 1413ق، ج4، ص368).
«ای علی، تو را به وصیتى توصیه میکنم. پس آن را محفوظ همى دار؛ زیرا تا هر زمان که وصیت مرا محفوظ بدارى، از خیر برخوردارى... ای على، هرکس حج را آنقدر تأخیر بیندازد تا مرگش فرا رسد، خداوند در روز قیامت او را یهودى یا نصرانى محشور گرداند.»
در روایت دیگری از امام صادق7 نیز نقل شده است:
«مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَحُجَ حَجَّةَ الْإِسْلَامِ لَمْ تَمْنَعْهُ مِنْ ذَلِکَ حَاجَةٌ تُجْحِفُ بِهِ أَوْ مَرَضٌ
لَا یُطِیقُ فِیهِ الْحَجَّ أَوْ سُلْطَانٌ یَمْنَعُهُ فَلْیَمُتْ یَهُودِیّاً أَوْ نَصْـرَانِیّاً» (کلینی، 1407ق،
ج4، ص268).
«هرآنکس که بمیرد و استطاعت یافته باشد و حَجةالاسلام (حج واجب) را به جا نیاورده باشد و این ممانعت از ناحیة تنگناهای سنگین و سختیهای فوقالعاده یا بیماریهای صعبالعلاج و تحملناپذیر یا ممانعت حکومت نباشد، این فرد به آیین یهود یا مسیحیت از دنیا رفته است.»
اینکه فرمودهاند: چنین کسی یهودی یا مسیحی از دنیا میرود، شاید به این دلیل باشد که عباداتی مانند نماز، روزه، اعتکاف، قربانی و نذر در ادیان دیگر وجود داشته و اکنون نیز وجود دارد؛ اما حج گرچه پیشتر در آیین یهود بوده و حضرت موسی نیز حج انجام داده (حر عاملی، 1409ق، ج12، ص385؛ همان، ج9، ص54)، لیکن یهودیان
و پیروان موسی7 از سنت پیامبرشان پیروی نکردند و حج را تحریف نمودند؛ ازاینرو است که در حال حاضر، حج از دیدگاه یهودیان واجب نیست و از ارکان عبادات آنها شمرده نمیشود و اعمالی که هر یک از فرقههای آنان به اسم حج انجام میدهند، بیشتر به عمره مسلمانان شباهت دارد (آلمرتضی مؤمن، 1422ق، ص93).
مسیحیان نیز مانند یهود، از سنتهای الهی و راه انبیا منحرف شدند و تعالیم پیامبر خود را نادیده گرفتند و آموزههای شریعت را در حجابهای تحریف و کتمان پنهان ساختند و از آن میان، حج را نیز بهگونهای تعریف کردند (همان، ص119).
بنابراین، مسلمانیکه به بهانههای واهی حج را ترک گوید یا برای انجام آن،
بر اساس خواستههای نفسانی عمل کند، همانند یهود و نصارا عمل کرده است و در زمرة آنان قرار خواهد گرفت.
3. محروم شدن از شفاعت پیامبر9
امام علی7 از پیامبر خدا9 نقل میکنند که آن حضرت فرمودند:
«أَیُّها النَّاسُ إنَّ الله تَعَالَى فَرَضَ الحَجَّ عَلَى مَنِ اسْتَطَاعَ إلیهِ سَبِیلاً، وَمَنْ لَمْ یَفْعَلْ، فَلْیَمُتْ عَلَى أَیِّ حَالِ یَهُودِیّاً أَوْ نَصْرَانِیّاً أوْ مَجُوسِیّاً، إلاَّ أنْ یَکُونَ بهِ مَرَضٌ أوْ مَنْعٌ مِنْ سُلْطَانٍ جَائِرٍ، ألا لا نَصِیبَ لَهُ مِنْ شَفَاعَتِی، وَلا یَرِدُ حَوْضِی، أَلَا هَلْ بَلَّغْتُ» (سمرقندی، 1421ق، ص554)
«اى مردم، خداوند حج را بر کسى که قدرت و راهى بر آن داشته باشد، واجب ساخت و هرکس [حجّ واجبش را] انجام ندهد، به هر حالى که مىخواهد، بمیرد؛ یهودى، مسیحى یا مجوس؛ مگر آنکه بیمارىاى داشته باشد که نگذارد یا حاکم ستمگرى مانع شود. آگاه باشد که او از شفاعت من، بهرهاى ندارد و بر حوض من وارد نمىشود. هشدار! آیا رساندم؟»
بر اساس این روایت، از دیگر تبعات ترک عمدی و بدون عذر حج، این است که شخص از شفاعت پیامبر9 محروم خواهد بود و بر حوض کوثر راه نمییابد.
4. کور محشور شدن در قیامت
از دیگر عواقب ترک حج، این است که شخص در قیامت کور محشور میشود. از معاویة بن عمّار روایت شده که گفت:
«سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ7 عَنْ رَجُلٍ لَمْ یَحُجَّ قَطُّ وَ لَهُ مَالٌ، فَقَالَ: هُوَ مِمَّنْ قَالَ الله ـ عَزَّ وَ جَلَ ـ وَ {نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى) فَقُلْتُ سُبْحَانَ الله أَعْمى، فَقَالَ: أَعْمَاهُ الله ـ عَزَّوَجَلَّ ـ عَنْ طَرِیقِ الْخَیْرِ» (شیخ صدوق، 1413ق، ج2، ص447؛ حر عاملی، 1409ق، ج11، ص27).
«از امام صادق7 در بارة مردى پرسیدم که هرگز حج بهجا نیاورده بود؛ در حالیکه ثروتمند بود. پس امام7 فرمود: او از کسانی است که خداى ـ عزّوجلّ ـ دربارة ایشان گفته است: و ما روز قیامت او را کور محشور میکنیم. پس گفتم: سبحان اللَّه، کور؟! امام فرمود: «خداى ـ عزّوجلّ ـ او را از پوییدن راه خیر، کور کرده است.»
محمد بن فضیل میگوید: از امام کاظم7 دربارة مقصود از این آیه سؤال کردم و حضرت فرمودند:
«فَقَالَ نَزَلَتْ فِیمَنْ سَوَّفَ الْحَجَ حَجَّةَ الْإِسْلَامِ وَ عِنْدَهُ مَا یَحُجُّ بِهِ فَقَالَ الْعَامَ أَحُجُّ الْعَامَ أَحُجُّ حَتَّى یَمُوتَ قَبْلَ أَنْ یَحُجَّ» (شیخ صدوق، 1413ق، ج2، ص447).
مقصود، کسى است که حج واجب خود را با امروز و فردا کردن، به تأخیر مىاندازد، تا اینکه مرگش فرا مىرسد.
مراد از کورى در آخرت، کورى چشم نیست؛ بلکه نداشتن بصیرت و دیده باطنى است؛ چنانکه مقصود از کورى در دنیا هم همین است؛ یعنی گمراهى و بىبصیرتى و در روایتی از امام صادق7 مقصود از کورى در دنیا، کوری و بیمعرفتی به واجبى از واجبات خدا بیان شده است (طباطبایی، 1390ق، ج13، ص169). به تعبیر دیگر، افرادی که حج را ترک میکنند، نه در این دنیا راه هدایت را پیدا مىکنند و نه در آخرت راه بهشت و سعادت را؛ زیرا چشمشان را به روى همة واقعیات بستند و خود را از دیدن چهرة حق و آیات خداوند و آنچه مایة هدایت و عبرت است و آن همه مواهبى که خدا به آنها بخشیده بود، محروم ساختند و از آنجاکه سراى آخرت، بازتاب و انعکاس عظیمى از این جهان است، چه جاى تعجب که این کوردلان، به صورت نابینایان وارد عرصة محشر شوند!
5. زیانکاری
آیة شریفة {هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمالًا) (کهف: 103)، به معرفى زیانکارترین انسانها و بدبختترین افراد بشر مىپردازد و میفرماید: زیانکارترین مردم کسانى هستند که کوششهایشان در زندگى دنیا گم و نابود شده؛ با این حال گمان مىکنند کار نیک انجام مىدهند! {الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً).
دربارة مصداق زیانکارترین افراد در این آیه، چند احتمال مطرح شده است؛ مانند: کافران اهل کتاب یعنى یهود و نصارا (طبرسی، 1372ش، ج6، ص767)، اهل شبهات و پیروی از خواهشها و امیال نفسانی از مسلمانان، خوارج و اهل بدعت (قمی، 1404ق، ج2، ص46).
امام کاظم7 کسی را که انجام حج واجب را به تأخیر اندازد و آن را به آینده واگذارد؛ از مصداقهای این آیة شریفه و زیانکارترین انسانها معرفی میکند:
«عَنِ الْکَاظِمِ7 فِی قَوْلِهِ تَعَالَى {هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَـرِینَ أَعْمالًا) إِنَّهُمُ الَّذِینَ یَتَمَادَوْنَ بِحَجِ الْإِسْلَامِ وَ یُسَوِّفُونَهُ» (ابن ابیجمهور، ج2، ص86).
نتیجهگیری
با توجه به اهمیت و جایگاه فریضة حج در منظومة معارف و تکالیف اسلامی، هر مسلمان مؤمن و دغدغهمند، لازم است که به انجام این فریضه اهتمام بورزد و متأثر از شبهات یا به دلیل منافع مادی و دنیوی، در ادای آن سهلانگاری نکند؛ زیرا این امر آثار و تبعات سوء و خطرناک دنیوی در پی دارد، مانند: «محرومیت از اعمال خیر»، «بیحاصلی کارهای دنیوی»، «دست نیافتن به خواستههای مشروع»، «خروج از عدالت»، «در صف فاسقان و غیر صالحان قرار گرفتن» و...
همچنین موجب میشود که انسان در آخرت و در روز قیامت، در صف کفار
و یهود یا مسیحیان قرار گیرد و از شفاعت پیامبر9 محروم شود و در قیامت کور و نابینا محشور شده، از زیانکاران به شمار آید.
در پایان، توجه به این نکته لازم است که مؤمنان باید دقت کنند و تحت تأثیر شبهات و القائات شیطانی قرار نگیرند و خود نیز ترویج دهندة این فکر باطل نباشند و دیگران را از انجام حج منع نکنند.
در برخی روایات، عذاب سوء و هلاکتی که به تارک حج وعده داده شده، برای کسانی است که باعث انصراف دیگران از حج شوند و نیز بیان شده که حتی در برخی روایات آمده است: در مقام مشورت هم جایز نیست که دیگران را از حج منصرف کرد.
«قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِالله7 إِنَّ رَجُلًا اسْتَشَارَنِی فِی الْحَجِّ وَ کَانَ ضَعِیفَ الْحَالِ فَأَشَرْتُ عَلَیْهِ أَنْ لَا یَحُجَّ فَقَالَ مَا أَخْلَقَکَ أَنْ تَمْرَضَ سَنَةً قَالَ فَمَرِضْتُ سَنَةً» (کلینی، 1407ق،
ج4، ص271).
«راوی گوید از امام صادق7 پرسیدم: مردى دربارة حج با من مشورت کرد و او ضعیف الحال بود. به وی گفتم که به حج نرود. امام7 فرمود: حقّا که سزاوارى تا یک سال بیمار شوى (به کیفر این راهنماییات) و من یک سال بیمار شدم.»
امام صادق7 همچنین در روایت دیگری، از مانع شدن دیگران از انجام حج، بهشدت نهی نموده وآن را باعث رسوایی در دنیا و عذاب در آخرت میداند و میفرماید:
«لِیَحْذَرْ أَحَدُکُمْ أَنْ یُعَوِّقَ أَخَاهُ عَنِ الْحَجِّ فَتُصِیبَهُ فِتْنَةٌ فِی دُنْیَاهُ مَعَ مَا یُدَّخَرُ لَهُ
فِی الْآخِرَةِ» (شیخ صدوق، 1413ق، ج2، ص221).
«هر یک از شما باید از بازداشتن و مانع شدن برادر همکیش خود از انجام حج حذر کند؛ زیرا این کار او را در دنیا دستخوش تباهى و فضیحت سازد؛ علاوه
بر عذابى که در آخرت براى او مىاندوزد.»