توتیایی از خاک پا (اهمیت قدمگاه‌های منسوب به اولیا از زاویه کلامی، عرفانی و ادبی)

نوع مقاله : اسرار و معارف حج

نویسنده

دکترای تخصصی، دانشیار وگروه معارف اسلامی دانشگاه علوم پزشکی تبریز

چکیده

در سرزمین‌های اسلامی، آثار و ابنیه­ای وجود دارد که تاریخ با عظمتی را در خود جای داده است. حفظ و حراست از این آثار و نشانه­ها بسیار ضروری است. اهمیت برخی از این ابنیه و آثار، به دلیل حضور و قدم گذاشتن برخی از اولیای دین است. این پژوهش، با محور قرار دادن اهمیت قدمگاه­ها و مقامات منسوب به اولیای دین، مسئله را از زاویة کلامی، عرفانی و ادبی، بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که در طول تاریخ اسلام و حتی قبل از اسلام، توجه به قدمگاه و مقامات اولیا در اندیشة بشری وجود داشته و آیات قرآن بر این اندیشه مُهر تأیید زده است. توجه به مقام ابراهیم7 در قرآن و دستور به نماز خواندن در آن مکان، در همین راستاست. در آموزه­های روایی نیز این توجه در قالب اهمیت نماز خواندن در مقامات موجود در مسجد کوفه، به خوبی دیده می‌شود. اهمیت جای پایِ محبوب در ادبیات عرفانی نیز نمود وسیعی داشته و بسیاری از شعرا از تعبیر «خاک پایت را توتیای چشمم خواهم ساخت» استفاده کرده­اند. طبیعی است که این نگاه می­تواند پاسخی محکم به دیدگاه دُگم و متحجرانة وهابیت در موضوع تبرک به آثار و ابنیة دینی و تقدس آنها باشد.

کلیدواژه‌ها


مقدمه

مکان­های باستانی و تاریخی در هر کشوری، از جاهای جذاب بوده، شناسنامة هویت
و تمدن و میراث فرهنگی آن منطقه به‌شمار می‌آید. نگاه غالب امروزی به این مناطق، نگاهی سکولار توریستی و باستانی است و کمتر به نگاه دینی و عقیدتی اهمیت داده می‌شود؛ حال آنکه ارزش اعتقادی و دینی این مکان­ها اگر بیشتر از ارزش باستانی آنها نباشد، کمتر نیست. کم نیستند جاهایی از سرزمین‌های اسلامی که به دلیل حضور چندروزه یا چندساعتة یکی از انبیا، اولیا و امامان: «قدمگاه» یا «مقام» نام‌گذاری
شده و در طول تاریخ، این نام برای آن مکان حفظ شده است. آنچه این پژوهش
در پی آن است، تبیین ارزش کلامی، عرفانی و ادبی این مکان­هاست. پرسش اصلی مقالة حاضر  این است که از منظر کلامی، عرفانی و ادبی، قدمگاه‌ها و مقامات اولیا چه اهمیتی دارند؟

مفاهیم و اصطلاحات

1. قدمگاه

قدمگاه؛ یعنی جای گام نهادن، جایی­که پای پیامبر یا امام یا ولی به آنجا رسیده باشد؛ محلی که اثر پایی در سنگ و جز آن پدیدار باشد (معین، 1375ش، ج2، ص2647).

2. مَقام

مقام، واژه­ای عربی از مادة «ق. و. م»، و اسم مکان قیام، به معنای محل ایستادن است. این واژه در معنای منزلت، درجه، رتبه و جایگاه معنوی کسی نیز به کار می­رود (همان، ج4، ص4283)؛ چنان‌که حافظ، مقام را در شعر زیر در معانی اخیر
به کار برده است:

        من ایـن مقام به دنیا و آخـرت ندهم

اگرچه در پی‌­ام افتند هر دم انجمنی

(حافظ، 1372ش، ص650)

در معنای اول، مراد از مقام، معنای ظاهری قیام است؛ یعنی محل ایستادن که در فارسی می­توان به «قدمگاه» و «جای پا» ترجمه کرد.

در این مقاله در حد امکان، واژه «قدمگاه» به جای کلمه «مقام» استفاده خواهد شد؛[1] زیرا اولاً واژة «قدمگاه» فارسی است و در مقاله­ای که به زبان فارسی است، نیکوست که از واژگان فارسی استفاده شود؛ مگر اینکه معادل فارسی برای آن وجود نداشته باشد. ثانیاً برای یکدستی مقاله، بهتر است از یک واژه برای رساندن مقصود استفاده شود. ثالثاً برای جلوگیری از سوء برداشت و تبادر معنای معنوی مقام، بهتر است واژة «قدمگاه» به کار رود؛ زیرا کلمة «مقام»، مشترک لفظی بین معنای ظاهری و باطنی است؛ اما واژه «قدمگاه»، مختص معنای جای ایستادن است و معنای منزلت و جایگاه معنوی از آن متبادر نیست.

3. توتیا

اکسید طبیعی و ناخالص روی، که در چشم­پزشکی به کار می­رفته و گندزدای بسیار قوی بوده که محلول رقیق آن را برای شست‌وشوی مخاط و پلک­ها به کار
می­بردند (معین، 1375ش، ج1، ص1161).

این واژه در ادب و شعر فارسی، فراوان به کار رفته و شاعر یا نویسنده، هنگام وصف معشوق و محبوبش، شدت چشم­‌انتظاری‌اش را به بیماری تشبیه می­کرده که فقط خاک پای محبوبش، مایة چشم‌روشنی او بوده است.

برای نمونه، حافظ از این تعبیر در اشعارش بسیار استفاده کرده است:

گر دهد دستم کشم در دیده همچون توتیا

   خاک راهی کان مشرف گردد از اقدام دوست

 (حافظ، 1372ش، ص87)

یعنی اگر بتوانم خاک ­راهی را که دوست بر آن قدم زده و آن را باارزش کرده است، به دست بیاورم، مانند توتیا به چشم می­کشم و بر دیده­ام می­گذارم (زیانی، 1385ش، ص217)

یا در جایی دیگر چنین سروده است:

هر کس که گفت خاک درِ دوست توتیاست

گـو  این سخـن معاینه در چــشم مابــگو

(حافظ، 1372ش، ج564)

دو احتمال در معنای این شعر وجود دارد: اول، کسی که گفت خاکِ درگاه
و آستانة دوست همانند توتیا شفابخش چشم­هاست، به او بگویید که در برابر چشمان بیمارم این سخن را بازگو کند تا من هم آن خاک را در چشمانم بریزم و شفا یابم. ادلة اینکه خاک درِ دوست، ارزشمندتر از توتیاست و کسی که چنین سخنی گفته، اگر جرئت دارد، آن را مقابل چشمان من بگوید (زیانی، 1385ش، ص217).

پیشینة پژوهش

پیشینة پژوهش با محوریت قدمگاه را می­توان در دو دسته طبقه­بندی کرد:

دستة نخست؛ تحقیقاتی است که مقام ابراهیم7 را از زاویة فقهی احکام و مناسک حج بررسی کرده­اند که از آنها عبارت­اند از؛

«مقام ابراهیم و سیر تاریخی در آن» (گودرزی و پیشوایی، 1373ش، صص66 ـ57)؛

«مقام ابراهیم و نقش آن در طواف و نماز» (ذاکری، 1377ش، صص68 ـ43)؛

«مقام ابراهیم7 و جایگاه آن در فقه» (آخوندی، 1388ش، صص26ـ 5)؛

«نقش مقام ابراهیم در نماز طواف» (درگاهی و عندلیبی، 1395ش، صص46 ـ 8).

دستة دوم؛ پژوهش­هایی است که قدمگاه­های منسوب به امام رضا7 را از زاویة تاریخی و جغرافیایی بحث و بررسی کرده­اند؛ برای نمونه، مقالاتی که در پی می‌آیند، از این دسته­اند:

«قدمگاه­های منسوب به‌امام‌رضا7 درایران» (سعیدی­زاده، 1391ش، صص246ـ217)؛

«قتلگاه، غسلگاه، قدمگاه وسجده‌گاه امام‌رضا7» (نقدی، 1394ش، صص134ـ126).

گفتنی است، تحقیق حاضر، اولاً: مطلق مقام‌ها و قدمگاه­ها را بررسی کرده و ثانیاً: ابعاد کلامی، عرفانی و ادبی آن را مد نظر داشته است.

مبانی دینی حراست از اماکن دینی

آثار تاریخی هر ملت، شناسنامه و هویت فرهنگی آنهاست. ضرورت حفظ
و پاسداشت اماکن باستانی، به‌ویژه اماکن مذهبی و دینی، بر کسی پوشیده نیست.

هر اثر و میراث تاریخی، در روزگاری پدیده‌ای بوده که تاکنون ماندگار شده ‌است. بر این اساس، مکاتبه‌ها، تعهدنامه‌ها، لوح‌ها، مجسمه‌ها، نقش‌ها، نشانه‌ها، بناها
و مانند آنها را می‌توان تاریخ عینی یا ماندگار، در برابر تاریخ علمی و مکتوب نامید. تاریخ عینی و ماندگار، پل‌های ارتباط دیروز و امروزند. صیانت از آثار و ابنیة تاریخی، بر مبانی دینی و اسلامیِ فراوانی استوار است. مضمون آیات و روایات
و اخبار، آن است که اسلام به هر دو مفهوم تاریخ علمی و تاریخ عینی، اهتمام بسیاری داشته ‌است.

 در این میان، مبانی را که در ادامه می‌آید، می­توان در لزوم و ضرورت حفاظت
و نگهداری از میراث تاریخی و دینی برشمرد؛ سنت کتابت و روایت، جایگاه گردشگری در اسلام، سیرة سلف صالح در صیانت از آثار تاریخی برجا‌ مانده از پادشاهان، سنت زیارت و تبرک، مواجهة عملی فقها با تصاویر و پیکرهای برجامانده از ماقبل اسلام، سنت وقف و همچنین شأن ذاتی مسجد در اسلام. بر همین اساس بود که پیامبر9
و اصحاب برگزیدة ایشان و فقهای گذشته، به جز بت‌ها، به تخریب و انهدام هیچ اثر تاریخی دستور ندادند؛ تا جایی که سکه‌های منقوش ایرانی و رومی، ده‌ها سال نقد رایج مکه، مدینه، عراق، مصر و شام بود (عزیزی، 1396ش، ص181).

اهمیت نام­ها و نشانه­ها

کم نیستند شهرها و مناطقی که در طول تاریخ، به دلیل رخداد مهمی، نامشان عوض شده است. وجود متبرک انبیا، اولیا و ائمه: باعث شده تغییراتی این‌چنین در طول تاریخ اتفاق بیفتد. برای نمونه، می­توان به نام‌گذاری برخی مکان­ها به «قدمگاه» به دلیل عبور حضرت امام رضا7 ، و تغییر نام قریه «سناباد» به «مشهد» بعد از شهادت امام رضا7 اشاره کرد (عرفان‌منش، 1390ش، ص190).

در این میان، نه فقط نام­ها، که جغرافیای شهری نیز به دلیل دربرگرفتن آثار
و قبور پاک امامان: و حتی امامزادگان تغییر یافته است؛ مثلاً وقتی که حضرت معصومه3  به قم تشریف آوردند، مرکزیت قم، غیر از مرکزیت کنونی بوده است. اولاً: طبق گزارش­های تاریخی، حضرت در اطراف قم، جایی که باغی به نام بابلان قرار داشته، دفن شده است (مجلسی، 1403ق، ج48، ص290) و ثانیاً وجود بناهای قدیمی همچون مسجد جامع قم در منطقه­ای غیر از مرکزیت فعلی، نشان‌دهندة تغییر موقعیت شهری قم است.

همین قضیه دربارة مشهدالرضا نیز صادق است. بنابر گزارش تاریخ، حضرت در قریة سناباد و باغ حمید بن قحطبه دفن شده است (مفید، 1413ق، ج2، ص271).

در آن روزگار موقعیت شهری طوس، به مراتب مهم­تر از قریة سناباد بوده است؛ حال آنکه امروز از شهر مهم طوس، جز خرابه­ها و چند بنای باستانی چیزی باقی نمانده است. در عوض، باغ حمید بن قحطبه در روستای سناباد، به یکی از بزرگ‌ترین شهرهای مذهبی جهان اسلام تبدیل شده است.

قدمگاه در قرآن

قدمگاهی که قرآن به آن موضوعیت داده، مربوط به مقام ابراهیم7 است. واژة مقام ابراهیم7 در دو آیه تکرار شده است. خداوند در این آیات، به نماز خواندن نزد مقام ابراهیم7 دستور می‌دهد و این مقام از آیات بیّنات می‌شمرد؛ آیة نخست چنین است:

*  (وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهیمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطَّائِفینَ وَ الْعاکِفینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ) (بقره: 125).

«و [به خاطر بیاورید] هنگامى­که خانة کعبه را محل بازگشت و مرکز امن
و امان براى مردم قرار دادیم و [براى تجدید خاطره] از مقام ابراهیم، عبادتگاهى براى خود انتخاب کنید و ما به ابراهیم و اسماعیل، امر کردیم که «خانة مرا براى طواف‌کنندگان و مجاوران و رکوع‌کنندگان و سجده‌کنندگان، پاک و پاکیزه کنید.»

آیة دومی که واژة مقام ابراهیم7 در آن آمده، چنین است:

*  (فیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ مَقامُ إِبْراهیمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً وَ لِلهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبیلاً وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعالَمینَ) (آل عمران : 97).

«در آن، نشانه‌هاى روشن، (از جمله) مقام ابراهیم است و هر کس داخل آن [خانه خدا] شود، در امان خواهد بود و براى خدا بر مردم است که آهنگ خانة (او) کنند؛ آنهاکه توانایى رفتن به سوى آن را دارند و هرکس کفر ورزد (و حج را ترک کند، به خود زیان رسانده)، خداوند از همه جهانیان، بى­نیاز است.»

هر چند بین مفسران، در مفهوم و مصداق مقام ابراهیم7 اختلافاتی هست، قول تحقیقی و مشهور آن است که منظور از مقام ابرهیم7 ، همان سنگی است که امروزه در فاصله اندکی با کعبه قرار دارد (فخر رازی، 1420ق، ج4، صص44ـ43).

فرورفتگی پا در سنگ، آیه­ای از آیات بینات

زمانی­که حضرت ابراهیم7 مشغول ساختن کعبه بود، سنگ سختی زیر پای حضرت قرار داشت که به اذن و قدرت خداوند، پای حضرت در آن فرو رفته
و جای پای او بر آن نقش بسته است. همین مطلب می­تواند جنبه­ای از آیات بینات بودنِ مقام تلقی شود (جصاص، 1405ق، ج2، ص303).

از آن زمان که پاهای حضرت ابراهیم7 به قدرت خدا در سنگ فرو رفت، بیش از پنج هزار سال می­­گذرد و میلیون­ها انسان در طول این دوران و پیش از آن، که سنگ در مقصوره­ کنونی قرار داده شود، آن را از نزدیک زیارت کرده و با دست کشیدن بر آن تبرک جسته­اند. همین امر، موجب شده است تا رفته‌رفته نشان فرورفتگی پاها از حالت اصلی خارج شود و به صورت دو حفره درآید و اثر انگشتان از بین برود. البته تا زمان رسول خدا9 تا حدودی آثار انگشتان مشخص بوده است (قاضی‌عسکر، 1384ش، ص146).

انس گوید:  «من مقام را دیدم که در آن، جای انگشتان و بلندی کف پاهای ابراهیم آشکار بود، جز برخی قسمت­های آن، که به دلیل دست کشیدن مردم، ساییده شده بود» (همان، صص147 ـ 146).

برخی از کسانی که جای انگشتان و پاشنة پای ابراهیم7 را روی مقام دیده بودند، گفته­اند: «از بس مردم بر آن دست کشیده­اند، ساییده شده و برخی از نشانه­های آن از بین رفته است.» (ازرقی، 1416ق، ج2، صص30 ـ 29).

قدمگاه در منابع روایی و تاریخی

از قدمگاه­های فراوانی در منابع روایی و تاریخی با عنوان «مقام» یاد شده است. فقط در مسجد کوفه و سهله، چندین مقام منسوب به امامان معصوم: و اولیای الهی وجود دارد. شیخ‌عباس قمی باب سوم از مفاتیح الجنان را به ادعیه و اذکار مرتبط با سفر و زیارت قرار داده و فصل پنجم و ششم آن باب را به مسجد کوفه و سهله مختص کرده و اعمال، ادعیه و اذکار مفصلی برای آنها نقل کرده است (قمی، 1386ش، صص639 ـ603).

ایشان در مقدمة فصل پنجم، که دربارة مسجد کوفه است، اینگونه می‌نویسد:

«و اما فضیلت مسجد کوفه، زیاده از آن است که ذکر شود و در بیان شرافت آن، همین کافى است که آن، یکى از چهار مسجدى است که شایسته است براى درک فیضشان، با شتاب به سوى آنها کوچ کردن و یکى از محل‌هایى است که مسافر، بین قصر و اتمام نماز در آن، مخیّر است و نماز واجب در آن، برابر حج مقبول،
و معادل هزار نماز است که در جاى دیگر به‌جا آورده شود. در روایات وارد شده، مسجد کوفه محلّ نماز پیامبران است و جایگاه نماز حضرت مهدى[ خواهد شد و در روایتى است که هزار پیامبر و هزار جانشین پیامبر در آن نماز به‌جا آورده‌اند.» (قمی، 1386ش، صص604 ـ 603).

احادیث فراوانی به اهمیت و فضیلت مسجد کوفه اشاره داشته و تصریح کرده‌اند که آنجا خانة حضرت آدم، نوح، ادریس و مصلای حضرت ابراهیم: بوده است. برای نمونه، در امالی صدوق چنین آمده است:

«اصبغ بن نباته گوید: امیر مؤمنان7 در جمع مردم کوفه فرمودند: «خداوند چیزی را به شما بخشیده که به کسان دیگر نداده است. خداوند این نمازگاهتان را برتری ویژه­ بخشید. این مسجد، خانة آدم، جایگاه نوح، منزلگاه ادریس و مصلاّی ابراهیم خلیل و برادرم خضر: و نمازگاه من است... و زمانی می­رسد که همین مسجد، نمازگاه فرزندم مهدی و نمازگاه هر مؤمنی می­شود. در زمین، مؤمنی نیست مگر اینکه به آن وارد شود یا به آن دل ببندد. مبادا آن را ترک و مهجورش کنید. در آن نماز بخوانید و با آن نماز، به خدا نزدیک شوید و حوایج خویش را از خدا بخواهید. اگر مردم به فضیلت این مسجد آگاه بودند، از اکناف جهان به سوی آن می شتافتند؛ اگر چه به خزیدن روی برف باشد.»[2]

طبیعی است که مکانی با آن همه عظمت و فضیلت، همواره مورد توجه عاشقان پاک‌دل بوده باشد و از همین‌رو، این امکنه در طول تاریخ حفظ شده و به اصطلاح امروزی، کاربری خود را حفظ کرده­اند. البته واضح است که گذشت زمان، تغییراتی را در معماری و ساختمان امکنة مقدس ایجاد کرده باشد؛ اما اصل مکان و موقعیت جغرافیایی آن حفظ شده است. مثلاً اگر در روایات سخن از ستون خاصی در مسجد کوفه به میان آمده، طبیعی است که همان ستون امروز وجود نداشته باشد؛ اما موقعیت تقریبی آن امروزه با برخی علایم و نشانه­ها حفظ شده است.

در ادامه، شرحی کوتاه از مقامات منسوب به امامان و اولیا که در مسجد کوفه
و سهله قرار دارند، ارائه می‌شود:

1. قدمگاه­های مسجد کوفه

1. رَحبة امیرالمؤمنین؛ جلوی مسجد کوفه، جایی‌که درِ مسجد قرار دارد، سکویی است که امام علی7 پیش از نماز یا مواقع دیگر، روی آن می‌نشسته و به پرسش‌های مردم پاسخ می‌داده است. برخی روایات، به این موضوع اشاره دارند (براقی، 1387ش، ص81). 

امام علی7 در آغاز خلافتش و همچنین در روزی از سال ۳۵ قمری که روز رحبه خوانده شده، مردم را قسم داد تا به آنچه در واقعة غدیر دیده‌اند، شهادت دهند (امینی، 1388ش، ج1، ص339).

2. دکة القضاء؛  مکانی است که امام علی7 در آنجا قضاوت می‌کرد. در آن موضع، ستون کوتاهی وجود داشته که این آیه قرآن روی آن نوشته شده بود: {إِنَّ اللهَ یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ اْلإِحْسانِ} (قمی، 1386ش، ص608).

3. بیت الطشت؛  محلی است‌که یکی از معجزات امام علی7 در آن رخ داد (همان).

4. مقام حضرت آدم7 ؛  ستون هفتم مسجد کوفه، معروف به مقام حضرت آدم است؛ مکانی که خداوند، توبه آدم را پذیرفت (همان، ص610). همچنین امیر المؤمنین علی7  نزدیک این ستون نماز می‌خواند؛ ازاین‌رو، به مقام امیرالمؤمنین7 نیز معروف است (کلینی، 1407ق، ج3، ص493).

5. مقام حضرت ابراهیم7 ؛ ستون چهارم مسجد، جنب «باب انماط»، مکانی است که حضرت ابراهیم7 در آنجا نماز خوانده (کلینی، 1407ق، ج3، ص493).

6. مقام جبرئیل؛ ستون پنجم مسجد کوفه، منسوب به حضرت جبرئیل است. (همان). همچنین امام حسن7 در نزدیکی این ستون نماز می‌خواند و ازاین‌رو، به مقام امام حسن7 نیز معروف است (طوسی، 1407ق، ج6، ص33).

7. مقام حضرت امام زین‌العابدین7: ستون سوم مسجد، جایگاهی است که امام سجاد7 در آنجا نماز خوانده. ابوحمزه ثمالی می‌گوید:

دیدم علی بن الحسین8 وارد مسجد کوفه شد و دو رکعت نماز خواند و سپس سر به دعا برداشت. پس از مدتی راه مدینه را در پیش گرفت تا برگردد. به او گفتم: برای چه به اینجا آمدی؛ جایی‌که پدر و جدّت را کشتند؟ فرمود: «پدرم را زیارت کردم
و در این مسجد نماز خواندم و اینک به سمت مدینه باز می­گردم» (کلینی، 1407ق،
ج8 ، ص255).

8. محراب امیرالمؤمنین7: مکانی است که ابن ملجم مرادی، فَرق امام علی7 را شکافت و او را به شهادت رساند (قمی، 1386ش، ص623).

9. مقام امام صادق7: راوی ‌گوید: «در ایام بنی‌عباس، روزی دیدم امام صادق7 از باب‌الفیل وارد شد و نزد ستون چهارم نماز خواند» (کلینی، 1407ق، ج3، ص493).

2. قدمگاه­های مسجد سهله

مسجد سهله، از کهن­ترین مساجد منسوب به حضرت امام زمان[ است و بنابر برخی روایات، محل زندگی ایشان پس از ظهور نیز خواهد بود (همان، ص495) در بخش‌های مختلف صحن مسجد، محراب‌هایی ساخته شده است که به نام پیشوایان دینی نام‌گذاری شده؛ مانند مقام امام صادق و امام سجاد8 ، حضرت ابراهیم، ادریس و خضر نبی.

1. مقام ابراهیم7 : این مقام در جهت شمال غربی و بین دیوار غربی و شمالی واقع شده و در روایتی آمده است‌که این مسجد، خانة ابراهیم7 بوده ‌که از آنجا به سمت قوم «عمالقه» رفت (کلینی، 1407ق، ج3، ص494).

2. مقام ادریس: این مقام بین دیوار شرقی و شمالی است. این مقام را مقام عیسی هم می‌نامند. این قسمت از مسجد، به «بیت ‌الخضر» نیز معروف است. در روایتی، گفته شده که بیت ادریس نبی، داخل مسجد سهله بوده و بر این نکته اذعان شده است که هر غم­زده­ای وارد آنجا شود و بین عشائین نمازی بخواند و خدا را بخواند، گشایشی برای او حاصل شود (همان، ص495).

3. مقام خضر: این مقام در گوشة جنوب شرقی مسجد است. (فقیه بحرالعلوم و خامه­یار، بی­تا، ج1، ص124).

4. مقام امام زین‌العابدین7 : این قسمت، در میانة مسجد، کمی مایل به سمت شرقی است. شیخ‌عباس قمی بعد از نقل اعمال و ادعیه مربوط به این مکان، می­نویسد: «این مکان شریف در این زمان، معروف به مقام امام زین‌العابدین7 است» (قمی، 1386ش، ص636).

5. مقام امام جعفر صادق7 : این مقام، درست در وسط مسجد است. براساس روایات تاریخی، حضرت امام صادق7 مدتی در آنجا اقامت کرده و به عبادت و دعا مشغول بوده است (فقیه بحرالعلوم و خامه­یار، بی­تا، ج1، ص125).

6 . مقام امام زمان7 : این مقام هم در قسمت میانی مسجد، کمی مایل به سمت جنوب، بین مقام‌های امام سجاد7 و حضرت یونس است (همان).

7. مقام صالحین و انبیای مرسلین: علی ابن ابراهیم از پدرش نقل می­کند: در سالی از حج بیت‌الله برمی­گشتیم و به مسجد سهله رسیدیم، با شخصی روبه‌رو شدیم که در حال رکوع و سجود بود. بعد از اتمام دعاهایش از او پرسیدیم: اینجا کجاست؟ فرمود: اینجا مقام انبیا و صالحین است. بعد از مدتی از نزدمان رفت و ناپیدا شد. رفیقم به من گفت که او حضرت خضر بود (نوری، 1408ق، ج3، صص 444 ـ 443).

انتساب مقامات مسجد کوفه و سهله به معصومان:

مقاماتی‌که گفته شد، نام برخی از آنها در منابع روایی آمده است و برای برخی نیز اصلاً اثری در روایات دیده نمی­شود. مقام‌هایی هم که در روایات آمده­، به لحاظ سندی نیازمند بررسی هستند.

بر اساس پژوهشی‌که در روایات مربوط به این دو مسجد صورت پذیرفته، مشخص گردیده که «در خصوص مکان‌های معیّنی از مسجد کوفه، اَعمال و ادعیه‌ای با نص صحیح یا معتبر وارد شده که بیانگر توجه و اهمیت عبادت در آن مکان نزد امام معصوم7 بوده و ارشاد به این مطلب است که انجام دادن عبادت در این مواضع، در کمال عمل عبادی و بهره‌مندی از ثواب تام، نقش دارد. اما در مورد قسمت‌های دیگر مسجد کوفه و همچنین تمام مسجد سهله، دلیل روشنی بر خصوصیت داشتن موضعی از آنها یافت نشد. همچنین انجام دادن عبادت در مکان‌های منسوب به انبیا و امامان معصوم: در هر دو مسجد شریف، به دو شرط یقینی بودن انتساب
و اثبات عبادت مکرر معصوم7 در آن محل، در کمال عمل دخیل است و اقتدا
به سیرة عملی معصومین: شمرده می‌شود. اما در صورت اثبات نشدن عبادت مکرر معصومین: در آن محل و با فرض یقینی بودن انتساب، عبادت کردن در خصوص آن موضع، فقط از باب تبرک جستن به آن مکان توجیه‌پذیر است» (ساجدی، 1396ش، صص49 ـ 48).

قدمگاه در ادبیات عرفانی

توجه به‌جای پای معشوق و محبوب در ادبیات عرفانی، نمود فراوانی دارد. بسیاری از شعرا و نویسندگان، شدت محبت و عشق به محبوب را در قالب کنایی «توتیای چشم از خاک پا» بیان کرده­اند. نظامی گنجوی در وصف پیامبر9  چنین سروده است:

ای خاک تو توتیای بینش

  روشن بتو چشم آفرینش

(نظامی گنجوی، 1370ش، ص431)

هرچند این ترکیب، بیشتر دربارة غیر اولیا و بزرگان دینی به کار رفته است، اما توجه به قدمگاه محبوب را به خوبی نشان می‌دهد. اشعار ذیل از آن نمونه­اند:

بپرسیدش که چون افتـاد رایت

 که ما را توتیا شد خاک پایت

(نظامی گنجوی، 1386ش، ص415)

خیالت پیشوای خواب و خوردم

 غبـارت توتیـای چشم‌دردم

(همان، ص431)

خاک کفت چشم مرا توتیاست

وعـده تو گوش مرا گوشوار

(مولوی، 1367ش، ص460)

به خاک پای تو هر دم همی‌کنند پیغام

هــزار چشم که ای تـوتیا سلام علیک

(همان، ص514)

ای غبار خاک پایــت توتیای چشم من

کمترین گردی ز کویت خون­بهای چشم من

(سلمان ساوجی، 1367ش، ص250)

خار باغ توست در دست حکیمان سرخ گل

خــاک پای توست بر چشم کریمان توتیا

(منتجب‌الدین، 1366ش، ص369)

اگر زکوی تو گردی به من رساند باد

به خاک پای تو کان را چه توتیا دارم

(حلاج، 1305ش، ص82)

ای توتیای اهل نظر خاک پای تو

هم توتیا زخاک رهت دیده مرا

(مجاهدی، 1387ش، ص1016)

ای توتیای دیده جان خاک پای تو

بـرتر ز عرش بـارگه کبریای تو

(مجدی سقزی، به نقل از: خیریه، 1392ش، ص219)

ای آن­که جای پای تو خود بوسه­گاه ماست

بــر درگــه رقیب چـرا پا گذاشتی

(حالت، 1364ش، ص278)

پیام­های معنوی قدمگاه

از توجه به قدمگاه اولیا، درس­های تربیتی و اخلاقی فراوانی می­توان گرفت. اسلام به دنبال تربیت همه‌جانبة انسان­هاست؛ ازاین‌رو، معارف دینی بر الگو و سرمشق قرار دادن اولیای الهی تأکید می­کند؛ برای نمونه، به درس­هایی‌که می­توان از مقام ابراهیم7 آموخت، اشاره می­شود:

1. درس­آموزی از مقام ابراهیم7

ازآنجاکه قرآن، ابراهیم7 را اسوه و الگوی خداپرستان معرفی کرده و فرموده است: (قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فی إِبْراهیمَ)[3]، (ممتحنه : 4)

شایسته است حج­گزاران هنگام حضور در مسجدالحرام روبه‌روی مقام ابراهیم نشسته، جایگاه و منزلت آن حضرت را در پیشگاه خداوند به یاد آورند و از راه و رسم آن پیامبر بت­شکن الگو گرفته، برای آینده خود درس بیاموزند و با چشم دل، هزاران سال به گذشته بازگردند و ابراهیم و اسماعیل را که مشغول ساختن کعبه هستند، نظاره کنند (قاضی‌عسکر، 1384ش، ص165).

ابراهیم7 مسلمان واقعی است (آل عمران : 67)، از تمام آزمون­های الهی سرافراز بیرون آمده است (بقره : 124)، خلیل و دوست خداست (نساء : 125)، صبور و بردبار است (هود : 75). او پیشوای صالحان و خود، به تنهایی یک امت است (نحل : 120). شکرگزار نعمت‌های خدا و برگزیدة خداست (نحل : 121). پیامبری صدیق است (مریم : 41). به پیمانی­که می­بندد، وفادار است (نجم : 37). در بیزاری و برائت از مشرکان الگو
و نمونه خوبی است (ممتحنه : 4). ابراهیم7 کسی است که عزیزترین خانوادة خود را در وادی بی‌آب وعلف، فقط برای برپاداشتن امر الهی سکونت داده است (ابراهیم : 37) و درنهایت، در عظمت او همین بس که شصت بار نام او در قرآن تکرار شده و در تمام آنها تمجید و ستایش شده است.

کسى که در راه خداوند حاضر شود، خود و همسر و فرزندش را تسلیم نماید، باید تمام سرها در جاى پاى او براى خداوند به خاک برسد (قرائتی، 1383ش، ج1، ص200).

فرو رفتن پای ابراهیم7 در این سنگ سخت، این نکته را تداعی می­کند که باید زیر بار مسئولیت، این‌گونه ایستاد و متزلزل نشد. باید زیر این بار، چنان محکم و ثابت بایستی که رد پای تو بر سنگ نقش بندد. ابراهیم7 این‌گونه زیر بار مسئولیت ایستاد. او متزلزل نشد و از دست نرفت. ما گاهی چنان بی­حال و ضعیف راه می­رویم که آب هم زیر پای ما خط بر نمی­دارد.

این قرآن است که به ما می­گوید: {وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهیمَ مُصَلًّى} (بقره : 1256)؛ «از جای پای ابراهیم برای خودتان مکان نمازی اتخاذ کنید.» قرآن به ما توجه می­دهد که اگر سنگ‌ها زیر بار مسئولیت­های سنگین سوراخ شدند، باکی نیست؛ اما تو ای انسان باید تا این حد ایستاده و مقاوم باشی و نباید از پای بیفتی (صفایی حائری، 1383ش، ص15).

مقام ابراهیم7 به کسانی که در حال طواف بیت هستند، با زبان حال می­گوید جایی که در حال قدم زدن در آن هستی، معمولی نیست؛ اینجا محل قدم زدن ابراهیم‌هاست. حال که تو نیز پا در جای پای ابراهیم گذاشته­ای، در عمل و رفتار و اخلاق نیز ابراهیم­وار زندگی کن.

اگر انسان ظرفیت درک حقایق را داشته باشد، می­تواند هنگام طواف، منیت
و خودیت خود را کنار گذارد و احساس کند که این ابراهیم است که طواف می‌کند. آن موقع می­تواند به عظمت مسئولیتی که در برابر خدا و بندگانش دارد، واقف شود. این معنا را می­توان از شاهنامة فردوسی برداشت نمود:

   فـریــدون فـرخ فــرشته نبـود

   ز مـشک و ز عنبـر سرشـته نبود

   به داد و دهش یافت آن نیکویی

   تو داد و دهش کن فریدون تویی

(فردوسی، 1963م، ج1، ص252)

فردوسی پس از درگذشت فریدون، بزرگ­ترین فرمانروای آرمانی شاهنامه، این فلسفه را به خوبی جلوه­گر می­سازد که نژاد و ویژگی­های مافوق بشری و الهی، عامل بقا و خوش­نامی نخبگان سیاسی نیست؛ بلکه مردمی بودن و آزادگی و عدالت‌پروری فرمانروایان دلیل این امر است و هر فردی از مردم ایران با همان ویژگی، می­تواند به مقام والای فریدون برسد (احمدی، 1382ش، ص25).

این نگاه که نمی­توان به مقام اولیا دست یافت، مردود است. هرچند مقام‌های نبوت، رسالت و امامت برای انسان‌های عادی دست‌نایافتنی است، دستیابی به دیگر مقامات انسان کامل، برای هیچ کس محدودیتی ندارد. ازاین‌رو است که انسان عادی نیز می­تواند به مقام مخلصان و عصمت نایل شود.

«اگر انسان سالک به مقام اخلاص راه یابد، در امنیت راه و هدف قرار مى‏گیرد
و جزو صالحان مى‌شود و در این مقام، تحت ولایت اللّه است و شیطان و هیچ کس دیگرى به آنجا راه ندارد تا بتواند وسوسه و دسیسه کند و فریب‌کارى و دغل­بازى به کار گیرد. این دشمن سوگندخورده و از هر جهت بى‌رحم و شرور، اقرار
و اعتراف نموده که به مقام مخلصان راه ندارد و نمى‌تواند بر ضد آنان کارى انجام دهد. درهرصورت، حضرت حق گروه‌هایى از بندگانش را جزو کسانى معرفى مى‌کند که شیطان به آنان دسترسى ندارد. یکى از آن گروه‌ها مخلصان هستند که از مصادیق اتمّ و اکملشان، پیامبران و امامان‌اند. این گروه یکى از گروه‌ها هستند نه همة آنان. بنابراین، رسیدن به مقام عصمت، انحصارى نیست و غیر آنان هم مى‌توانند از طریق وصول به مقام عبودیت خالصانه، به مقام عصمت در دو مرحلة علم و عمل دست یابند.» (انصاریان، 1383ش، صص213 ـ 212).

نظیر این حقیقت را می­توان در تعابیر حضرت علی7 در نامه­ای که حضرت به عثمان‌بن حنیف نوشتند، یافت. حضرت در آن نامه تأکید کردند که شما نمی­توانید مثل من باشید؛ اما سعی کنید تا می­توانید با تقوا و پرهیزکاری، خود را به من شبیه و نزدیک سازید (سید رضی، 1414ق، ص417).

آسیب­شناسی قدمگاه

از مهم‌ترین آسیب­های قدمگاه از بُعد تاریخی، دقت نداشتن در انتساب قدمگاه به اولیای دینی است؛ مثلاً دربارة قدمگاه­های منسوب به حضرت امام رضا7 در برخی منابع از جاهایی نام برده شده که اساساً واقعیت تاریخی ندارند و بیشتر منشأ پیدایش این اماکن ساختگی، خواب و رؤیاست. وجود این اماکن، اگرچه نشان‌دهندة میزان عشق
و علاقة مردم ایران به خاندان عصمت و طهارت است، نمی­تواند دست­مایة مناسبی برای انتساب آنها به قدمگاه امام رضا7 بوده باشد (عرفان­منش، 1390ش، ص10).

کنار اشتباهات تاریخی، سوء استفاده از احساسات پاک مردم را نیز باید به این مسئله افزود. احساسات پاک مردم در علاقه به اولیای دینی، گاهی باعث برخی انحرافات و خرافات می­شود. در عین حالی که اعتبار برخی مقامات و مکان­های مقدسی که در ایران یا دیگر کشورها هستند، جزو مسلمات تاریخی است، طبیعی است که به صورت کلی نمی‌توان همة مکان­های معروف به قداست را مقدس دانست. معروف شدن یک مکان به قداست، شاید به دلیل حیله­گری و دغل­بازی عده­ای سودجو باشد که بخواهند از احساسات پاک مردم سوء استفاده کنند. دراین‌باره ضرب‌المثلی وجود دارد که گفته می‌شود: «امام‌زاده­ای‌است که باهم ساختیم.» این ضرب‌المثل دربارة افرادی به کار می­رود که دروغ‌های بزرگ می‌گویند و دروغ‌های خود را فراموش می‌کنند (دهخدا، 1383ش، ج1، ص282) در نتیجه، دربارة انتساب قدمگاه­ها و مقامات به اولیا و بزرگان دینی، باید حساسیت به خرج داد و از حق
و حقیقت تبعیت کرد و به عبارتی، نه قدمگاهی واقعی را کم­اهمیت تلقی کرد و نه مقامی ساختگی را رونق بخشید.

نتیجه­گیری

بر اساس مجموعه‌مباحثی که طرح گردید، معلوم شد که توجه به قدمگاه
و مقام‌های منسوب به اولیای دینی، ریشه در باورهای پاک انسان­ها داشته است که آیات قرآنی و روایات نیز بر این باور صحه گذاشته­اند. ماندگاری اثری تاریخی، نشان از محبوبیتی دارد که مردم به آن مقام دارند و این مسئله نمی­تواند توجیهی غیر از محبت اصیل و عمیق به بزرگان دینی داشته باشد.

این نوع نگاه به آثار دینی، می­تواند پاسخی محکم به تفکر دُگم و متحجرانة وهابیت باشد. در اندیشة وهابیت، تقدس و تبرک، محدود است به اموری که صراحتاً در آموزه­های دینی ذکر شده باشد. از نظر آنان، استلام حجرالاسود به تبعیت از سنت پیامبر9  پذیرفتنی است؛ اما استلام و تبرک به مقام ابراهیم7 به دلیل نبود سنت قطعیه، شرک شمرده می­شود! حال آنکه طبق گزارش تاریخ، لمس مقام ابراهیم7 در طول سالیان سال وجود داشته و گودی رد پایی که در سنگ ایجاد شده، شاهدی
بر این مدعاست.

اینکه قرآن به خواندن نماز پشت مقام ابراهیم7 دستور می­دهد یا در روایات، خواندن مکرر نماز در موضعی از مسجد کوفه گزارش شده است، همگی حکایت از این واقعیت دارد جایی که پیامبر یا امام یا بزرگی از اولیای دینی قدم گذاشته، با دیگر جاها به لحاظ تقدس و معنویت، متفاوت است.

در همین راستاست که خط سیر حرکت امام رضا7 از مدینه تا مرو، مهم بوده
و چندین شهر و روستا در طول تاریخ، به «قدمگاه» تغییر نام داده است.

توجه به قدمگاه در ادبیات عرفانی نیز ریشه دارد. در این نوع از ادبیات، شاعر برای بیان شدت علاقه­اش به محبوب، خود را به‌سان بیماری فرض می‌کند که فقط خاک پای محبوب می­تواند روشنی چشم و درمان او باشد. این حس در اشعار فراوانی با ترکیب «توتیایی از خاک پا» بیان شده است.

در عین حال که توجه به قدمگاه و مقامات اولیا و بزرگان دین، به لحاظ تاریخی و عقیدتی اهمیت دارد، نباید از آسیب­های این مطلب غافل ماند. دقت نداشتن در صحت انتساب قدمگاه و مقام به اولیای دینی، ضررهای جبران‌ناپذیری را متوجه عقاید پاک مردم خواهد ساخت.



[1]. البته گاهی به دلیل محدودیت ترجمة نام و عَلَم، ترجمه «مقام» به «قدمگاه» شایسته نیست؛ مثلاً کسی که قرآن را ترجمه می­کند، شایسته نیست برای «سوره بقره» از واژه «سورة گاو» استفاده کند! دربارة مقام نیز اگر چنین قضیه­ای وجود داشته باشد، ترجمة «مقام» به «قدمگاه» محدودیت خواهد داشت.

[2]. «الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ، جبَیْنَا نَحْنُ ذَاتَ یَوْمٍ حَوْلَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ7 فِی الْمَسْجِدِ الْکُوفَةِ إِذْ
قَالَ: یَا أَهْلَ الْکُوفَةِ لَقَدْ
حَبَاکُمُ الله ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ بِمَا لَمْ یَحْبُ بِهِ أَحَداً فَفَضَّلَ مُصَلَّاکُمْ وَ هُوَ بَیْتُ آدَمَ وَ بَیْتُ نُوحٍ وَ بَیْتُ إِدْرِیسَ وَ مُصَلَّى إِبْرَاهِیمَ الْخَلِیلِ وَ مُصَلَّى أَخِی الْخَضِـرِ7
وَ مُصَلَّایَ...» (صدوق، 1376ش، ص228).

[3]. «مسلماً براى شما در ابراهیم، سرمشقى نیکو وجود دارد.»

کتب
* .  قرآن کریم.
1.  ازرقى، ابوالولید محمد بن عبدالله (1416ق)، اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، تحقیق، ملحّس رشدی صالح، بیروت، دار الاندلس.
2.  امینی، عبدالحسین (1388ش)، موسوعة الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، تحقیق، سید محمود شاهرودی، قم، مؤسسة دایرة المعارف فقه اسلامی.
3.  انصاریان، حسین (1383ش)، اهل بیت: عرشیان فرش­نشین، قم، انتشارات دارالعرفان.
4.  براقی، حسین (1381)،تاریخ کوفه، مترجم، سعید راد رحیمی، مشهد، آستان قدس رضوی.
5.  جصاص، احمد بن على (1405ق)، احکام القرآن، تحقیق، محمد صادق قمحاوى، بیروت، دار احیاء التراث العربى.
6.  حافظ، مولانا شمس‌الدین محمد (1372ش)، دیوان غزلیات حافظ، تصحیح، دکتر خلیل خطیب رهبر، تهران، انتشارات صفی‌علیشاه، یازدهم.
7.  حالت، ابوالقاسم (1364ش)، کلیات دیوان حالت، تهران، مؤسسة مطبوعاتی علمی.
8.  حلاج، حسین بن منصور (1305ش)، دیوان منصور حلاج، بمبئی، ناشر علوی.
9.  خیریه، بهروز (1392ش)،اهل بیت پیامبر در شعر شاعران کُرد، قم، کتاب فردا.
10.  دهخدا، علی اکبر (1383ش)،  امثال و حِکَم، تهران، امیرکبیر.
11.  زیانی، جمال (1385ش)، گل‌واژه­های شعر حافظ، شیراز، نوید شیراز.
12.  سلمان ساوجی، سلمان بن محمد (1367ش)، دیوان سلمان ساوجی، به اهتمام  منصور مشفق، تهران، انتشارات صفی علیشاه.
13.  سید رضی، ابوالحسن محمد بن حسین بن موسی (1414ق)، نهج البلاغه،  تصحیح صبحی صالح، قم، هجرت.
14.  صدوق، محمد بن على بن بابویه (1376ش)، الأمالی، تهران، کتابچى.
15.  صفایی حائری، علی (1383ش)، حقیقت حج، قم، لیلة القدر.
16.  طوسی، محمد بن الحسن (1407ق)، تهذیب الأحکام، مصحح: حسن الموسوى، خرسان، تهران، دارالکتب الإسلامیه.
17.  عرفان­منش، جلیل (1390ش)، همگام با امام رضا7 از مدینه تا مرو، مشهد، آستان قدس رضوی.
18.  فخر رازى، ابوعبدالله محمد بن عمر (1420ق)، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربى.
19.  فردوسی، ابوالقاسم (1963م)، شاهنامه، تحت نظر جی. ا. برتلس، مسکو، آکادمی اتحاد جماهیر شوروی.
20.  فقیه بحرالعلوم، محمدمهدی و خامه­یار، احمد (بی­تا)، زیارتگاه‌های عراق، تهران، سازمان حج و زیارت.
21.  قاضی‌عسکر، سیدعلی (1384ش)، حج در اندیشه اسلامی، تهران، مشعر.
22.  قرائتی، محسن (1383ش)، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگى درس­هایى از قرآن.
23.  قمی، عباس (1386ش)، مفاتیح الجنان، ترجمه حسین انصاریان، قم، دار العرفان.
24.  کلینی، محمد بن یعقوب (1407ق)، الکافی، تصحیح، علی‌اکبر غفاری و محمد  آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه.
25.  مجاهدی، محمدعلی (1387ش)، سیری در قلمرو شعر نبوی، قم، مجمع جهانی  اهل بیت.
26.  مجلسی، محمدباقر (1403ق)، بحار الانوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی.
27.  معین، محمد (1375ش)، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر.
28.  مفید، محمد بن محمد (1413ق)، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، قم، کنگرة شیخ مفید.
29.  منتجب‌الدین ، علی بن عبیدالله (1366ش)، الفهرست، به کوشش محمد سمامی حائری و محمود مرعشی، قم، کتابخانه آیت‌الله‌العظمی مرعشی نجفی.
30.  مولوی، جلال‌الدین محمد بن محمد (1367ش)، کلیات شمس تبریزی، تصحیح بدیع‌الزمان فروزانفر، تهران، امیرکبیر.
31.  نظامی گنجوی، ابومحمّد الیاس بن یوسف (1370ش)، کلیات خمسه نظامی گنجوی، تهران، امیرکبیر.
32.  نظامی گنجوی، ابومحمّد الیاس بن یوسف (1386ش)، خسرو و شیرین، تصحیح بهروز ثروتیان، تهران، امیرکبیر.
33.  نورى، حسین بن محمد تقى ( 1408ق)، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسة آل البیت.
مقالات
1.  آخوندی، مصطفی (1388ش)، مقام ابراهیم7 وجایگاه آن در فقه،‌ میقات حج، دوره 18، شماره 70
2.  احمدی، حمید (1382ش)، «هویت ملی ایرانی؛ بنیادها، چالش‌ها و بایسته­ها، نامه پژوهش فرهنگی، شماره 6 ، تابستان.
3.  درگاهی، مهدی و عندلیبی، رضا (1395ش)، نقش مقام ابراهیم در نماز طواف، میقات حج، شماره 96
4.  ذاکری، علی اکبر ( 1377ش)، مقام ابراهیم و نقش آن در طواف و نماز، میقات حج، شماره 23
5.  ساجدی، مهدی (1396ش)، بازپژوهشی در اعمال مسجد کوفه و سهله، دوفصلنامه علمی ـ پژوهشی پژوهش­نامه حج و زیارت، شماره 1، بهار و تابستان.
6.  سعیدی­زاده، رسول (1391ش)، قدمگاه­های منسوب به امام رضا7 در ایران، فصلنامه وقف میراث جاویدان، سال بیستم، شماره 79 ـ80
7.  عزیزی، حسین (1396ش)، مبانی فقهی لزوم صیانت از آثار تاریخی، مجله علمی 
- پژوهشی پژوهش­های تاریخی، دوره 9، شماره 2 ـ شماره پیاپی 34
8.  گودرزی، حسین و پیشوایی، مهدی (بهار 1373)، مقام ابراهیم و سیر تاریخی آن، میقات حج، شماره 7
9.  نقدی، رضا (بهار 1394)، قتلگاه، غسلگاه، قدمگاه و سجده­گاه امام رضا7، فصلنامه مشکوة، سال سی و چهارم، شماره 126