نوع مقاله : تاریخ و رجال
نویسندگان
1 کارشناسی ارشد فلسفه و حکمت اسلامی دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره)
2 استادیار گروه فلسفه وحکمت اسلامی دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره)
چکیده
کلیدواژهها
مقدمه
مهمترین بحث ما در این پژوهش، بررسی و پژوهش درباره «مقام ابراهیم» است.
اینکه منظور از مقام ابراهیم چیست؟ چرا این مقام به مقام ابراهیم معروف شد؟ برای اثبات مقام ابراهیم چه دلایلی وجود دارد؟ مکان اصلی مقام کجاست؟ دلیل جابهجا کردن آن چیست؟
مقام به معنای ایستادگی است و منظور از مقام ابراهیم، قطعه سنگی است که ابراهیم خلیل برای انجام دادن اعمال مختلف، از جمله ساختن خانة کعبه، عبادت پروردگار و پند و موعظة مردم، بر روی آن میایستاد که درآیات و روایات بسیاری به این موضوع اشاره شده است؛ از جمله آیات 125 سوره بقره و96- 97 سوره آل عمران.
علت نامگذاری مقام ابراهیم، فرمان پروردگار جهانیان به حضرت ابراهیم برای انجام دادن فرائض حج، و دعوت کردن مردم به آن است تا مردم با دین ابراهیم آشنا شوند. مقام ابراهیم، فلسفهای بسیار وسیع دارد تا جایی که در طی قرون موجب ایستادگی، وحدت و... در میان ملل مختلف شده است. اگر انسانها رهنمودهای حضرت ابراهیم را توشه راه خود قرار دهند، از تمام منافع دنیوی و اخروی بهرهمند میشوند.
درباره مقام ابراهیم تحقیقات بسیاری انجام شده که صرفاً نگاهی تفسیری و تاریخی داشتهاند. اما در این پژوهش علاوه بر زوایای قبل، از نگاه فلسفی نیز به این موضوع میپردازیم.
مفهوم شناسی
واژة ابراهیم با توجه به نظر برخی لغتشناسان، مرکب از «اب» به معنای پدر و «راهیم» به معنای رحیم است. اما برخی دیگر از لغتشناسان، بخش دوم را از ریشة رام به معنای بلندمرتبه، و مجموع کلمه را به معنای پدر عالی دانستهاند (ابوحیان، 1429، ص315 ).
مقام ابراهیم یعنی نشان دو پای آنحضرت بر روی سنگ نمایاناست (سباعی، 1358، ص226).
برخی معتقدند که تمام حج مقام ابراهیم است. برخی نیز آن را عرفه، و برخی دیگر آن را مشعرالحرام و جمرات سهگانه دانستهاند (ابن منظور، 1414، ص198).
پیشینة مقام ابراهیم
حضرت ابراهیم7 فرزند آذر یا بنا به روایاتی فرزند تارخ، و نام مادرش املیه یا نونا در برزه یا در سرزمین کلدان، زمانی که پدرش 75 سال داشت، متولد شد.
مادر ابراهیم از ترس اینکه نمرودیان فرزندش را به قتل برسانند، او را در غاری بزرگ کرد. او در جوانی با زنی نازا به نام ساره ازدواج کرد و به همراه وی به حران، شهری که مردمانش بتپرست بودند، سفرکرد. شهر حران در بینالنهرین و بین اورفه و رأس عین بود. در آن زمان در حران تفکرات توحیدی ریشه دوانده و شرک و بتپرستی در هم آمیخته شده بودند (پیرآمیه، 1384، ص79).
در آن روزگار، مردم شهر بابل و نواحی آن بتپرست، ستارهپرست و خورشیدپرست بودند. حضرت ابراهیم به فرمان الهی عزم کرد تا مردم را از خرافهپرستی نجات دهد. ابراهیم7 مردم را از پرستش بتها نهی میکرد: اما آنها نمیپذیرفتند و میگفتند ما از نیاکان و پدران خودمان پیروی میکنیم. ابراهیم7 میگفت بتپرستی پدران شما خرافاتی بیش نبوده و تنها راه رهاییبخش، عبادت پروردگار جهانیان است. اوست که ما را غذا، و در هنگام بیماری شفا میدهد و اوست که میمیراند و زنده میکند (عسقلانی، 1379، ص196).
ابراهیم دعوت به یکتاپرستی را از پدر و اقوام خود آغاز کرد. او با کمال ادب به پدر خود گفت: «ای پدر، چرا چیزی را که نه میشنود، نه میبیند و نه... میپرستی؟» و از پدرش خواست از پروردگار پیروی کند و ستایش بتها را کنار بگذارد؛ چون پرستش بتها بزگترین گمراهی است. او به پدرش میگفت: «پدر، علمی که خداوند آن را به من عنایت کرده، به تو داده نشده است. پس هدایت من را بپذیر». پدر ابراهیم سخنان او را نپذیرفت و از ابراهیم7 خواست دست از سخنانش بردارد، وگرنه سنگسار میشود. ابراهیم7 از خداوند برای پدر طلب بخشش کرد (همان، 1379، ص197).
ابراهیم7 به دلیل منازعه با پدر و اقوامش به حران مهاجرت کرد. بر اساس روایات تاریخی، قبل از هجرت ابراهیم7 به حران، او دستور داد که از وطن خود دور شود و به حران که مکان امنی است، برود. بعد از حران ابراهیم به فلسطین، و سپس به مصر رفت.
بعضی از افراد از تفکرات ابراهیم پیروی کردند و دست از بتپرستی کشیدند. حضرت ابراهیم به دلیل سفرهای طولانی که داشت، اولین آموزگار هجرت نام گرفت. او برای ترویج خداپرستی حتی بسیاری از بیابانهای خشک را نیز طی کرد. ابراهیم تمام ملتها را با بوی خوش یکتاپرستی آشنا کرد. وقتی ابراهیم به کنعان سفر کرد، در آنجا خشکسالی بود و او برای نجات جان خود، همسرش ساره را به عنوان خواهر خود معرفی کرد. وقتی فرعون از این موضوع مطلع شد، هاجر را به عنوان کنیزه به ساره هدیه داد. ابراهیم همراه ساره و لوط از طریق صحرای نقب به شبه جزیره سینا و سپس فلسطین رفت و در میان بیت ئیل و عای مقام گرفت (موسوی بجنوردی، 1364، ج1، ص562).
حضرت ابراهیم در کهنسالی از هاجر صاحب فرزندی به نام اسماعیل شد. ساره هم که نتوانسته بود صاحب فرزندی شود، خداوند در صد سالگی اسحاق را به او داد. ساره از ابراهیم درخواست کرد که هاجر و اسماعیل را از او دور کند و ابراهیم به فرمان الهی آنها را به مدت چهارده ماه به مکه برد. تورات از این مکان با عنوان صحرای فاران یاد میکند (موسوی بجنوردی، 1364، ج1، ص552).
ابراهیم هاجر و فرزندش را در صحرا رها کرد. اسماعیل سخت تشنه بود. هاجر هفت بار به کوه صفا رفت تا آب بیابد؛ اما چیزی ندید. اسماعیل از شدت تشنگی پا به زمین زد و زمزم جاری شد. وقتی اسماعیل به سن بلوغ رسید، ابراهیم مأمور شد او را ذبح کند. اسماعیل به پدر گفت: «وقتی خواستی مرا قربانی کنی، دست و پایم را ببند تا لباست خون آلودنشود و صورتم را بپوشان تا چشمانم را نبینی و دلت به رحم نیاید و بعد از قربانی کردن من، پیراهنم را به مادرم بده تا قلبش تسکین یابد.»
هنگامی که ابراهیم خواست با کارد گلوی اسماعیل را ببرد، کارد نبرید. ابراهیم این کار را دوباره تکرار کرد؛ ولی باز کارد نبرید. در این هنگام چون ابراهیم از آزمایش الهی سربلند بیرون آمد، خداوند قوچی را فرستاد تا به جای اسماعیل ذبح کند (بهار، 1389، ص192).
خداوند ویژگیهایی به ابراهیم عطا کرد که در کمتر پیامبری دیده میشود. او پدر پیامبران و جد بزرگ پیامبر اکرم9 است. حضرت ابراهیم قبل از رسیدن به مقام امامت، از طرف خداوند به مقام نبوت نائل شده بود و در حین داشتن مقام نبوت، دو هدیه الهی یعنی اسحاق و اسماعیل به او عطا شد. پس مقام نبوت غیر از مقام امامت است. مقامهای ابراهیم7 عبارتاند از: امامت، نبوت، عبودیت، رسالت و خلت. خداوند قبل از اینکه ابراهیم7 را به پیامبری مبعوث کند، او را بنده خود قرارداد و سپس او را خلیل، یعنی دوست خود معرفی کرد و او را امام و پیشوای مردم قرار داد (طباطبایی، 1378، ج1، ص549).
بعد آزمایش الهی، خداوند به ابراهیم عنوان خلیلالله را اعطا کرد. ابراهیم سالها با ظلم و ستم بتپرستان مبارزه کرد تا اینکه موفق شد تمام آنها را نابود کند. این کار او حرکتی بزرگ و ماندگار در تمام اعصار است (موسوی بجنوردی، 1364، ج1، ص503).
از جمله آثار به جا مانده از حضرت ابراهیم، مقام ابراهیم است که با گذشت زمان وحوادث گوناگون در امان مانده است که در این مورد، آیات و روایات گوناگونی به ما رسیده و موجب ارج نهادن ملتهای گوناگون به این مقام شده
است. اقشار مختلف در حفظ و نگهداری این سنگ مقدس کوشا هستند. سنگ مقام در تمام اعصار، چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام، مقدس بوده است. مقام ابراهیم که در بنای کعبه جای مخصوصی نداشته و در خارج و کنار کعبه بوده، دچار جابجایی شده است. (ابن بابویه، 1383، ص425).
ابراهیم مأمور شد تا خانه کعبه را برای ترویج توحید بنا کند. ایشان مدتی به دور از فرزندانش زندگی میکرد. خداوند متعال به او دستور داد تا همراه اسماعیل به مکه باز گردد. بعد از اینکه آن دو به مکه رسیدند، هدف خود را با اسماعیل در میان گذاشت و با هم ساخت کعبه را شروع کردند . ابراهیم بنّایی میکرد و اسماعیل مسئول تحویل دادن سنگها به او بود . آنها هنگام ساخت کعبه به نیایش پروردگار مشغول بودند. وقتی که ساخت کعبه به اتمام رسید، خداوند به آن دو فرمان داد تا کعبه را برای طواف آماده و تمیز کنند (بقره : 37).
ابراهیم دعا کرد تا کعبه برای مسلمین مکانی امن و سرشار از خیر و برکت باشد (بقره : 125و 126).
ابراهیم از خداوند متعال درخواست کرد: «دودمان یا خانواده من را بعد از من امام قرار ده». ولی خداوند فرمود: «پیمان و عهد من به ظالمان نمیرسد» (بقره : 124).
با توجه به منابع مختلف از اهل سنت و شیعه، مقام در گذشته به خانه کعبه چسبیده بوده است. با توجه به روایاتی از ارزقی، خداوند متعال به ابراهیم دستور داد که مقام را که کنار در کنونی کعبه قرار داشت، قبله قرار دهد و بعد از ابراهیم، اسماعیل نیز رو به روی در کعبه نماز میخواند. پیامبر اکرم9 نیز هرگاه به مکه میرفت، چنان رو به روی کعبه میایستاد که مقام پیش روی ایشان و میان آن حضرت و کعبه قرار میگرفت (ازرقی، 1986، ص208).
بنابراین قبله بودن مقام دارای سابقهای طولانی در تاریخ است. البته با توجه به روایات تاریخی، مقام در گذشته به کعبه چسبیده بوده است (فاسی، 1386، ص207).
اما اینکه جایگاه مقام، چرا و چگونه و به دست چه کسی تغییر کرد، روایاتی در این رابطه آمده است:
1. عمر بن خطاب مکان مقام را تغییر داد؛ اما پیش از اینکه او چنین کاری انجام دهد، سیلی به نام ام نهشل در مکه جاری شد و از در بنیشیبه وارد مسجدالحرام گردید و مقام را جابهجا کرد و محل مقام را از بین برد. عمر که در ماه رمضان به قصد عمره به مکه آمده بود و از مردم درخواست کرد که جای اصلی مقام را به او نشان دهند. مطلب بن ابیوداعه گفت: «چون من از این حادثه بیمناک بودم، مکان مقام را با نخ از حجرالاسود و حجر اسماعیل و چاه زمزم اندازه گرفتهام»، و عمر دستور داد آن نخ را بیاورند و اندازه مقام، مکانی شد که تا به امروز ثابت بوده است (سباعی، 1358، ص327).
2. عمر دید جمعیت زائران هر سال بیش از پیش میشود و ترسید مقام از بین برود؛ به همین دلیل آن را جابهجا کرد (همان، 1358، ص454).
3. با توجه به آیه {وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّى} (بقره : 125)، عمر مقام را جایگاهی برای نماز گزاردن قرار داد و این کار موجب جابهجایی مقام توسط عمر شد (حمیدی، 1323ق، ص169).
با توجه به روایات اهل سنت، مورد دوم صحیحتر است؛ زیرا سوره بقره که آیه {وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّى} جزء آن است، در مدینه نازل شده و ارتباطی به عمر نداشته است. همچنین با توجه به منابع شیعی، اگر جاری شدن سیل ام نهشل صحت داشته باشد، مشخص میشود سیل، مقام را بعد از تغییر محل آن به دست عمر، جابهجا کرده و آن را به محل قبلی برگردانده است (همان، 1323، ص162).
با جابهجایی مقام به دست عمر، سؤالاتی درباره نماز طواف برای مردم پیش آمد. اینکه نماز پشت مقام کنونی صحیح است؟ و...
پاسخ: چون طواف دارای حد مشخص و معیّنی است، پس نماز طواف نیز حد مشخصی دارد و نباید در غیر آن محل خوانده شود، و آن، محل کنونی است، نه محل مقام در زمان پیامبر (شریعتی، 1398، ص43).
مقام به حفره توبه معروف شده و با توجه به روایات، آدم7 در آنجا از خداوند طلب بخشش کرده و خداوند نیز او را بخشیده است. این سنگ به علت ازدحام و تماس دستهای مردم با آن، حالت اولیه خود را از دست داد، تا اینکه در دوره مهدی عباسی آن را با طلا پوشاندهاند تا محافظی برای آن باشد. در دورههای بعد نیز در نزدیکی آن مکانی درست کردند که این مکان به مقام ابراهیم معروف شد. بزرگانی که در گذشته زندگی میکردند، گفتهاند که نماز باید پشت مقام ابراهیم یا نزدیک آن برگزار شود، و منظور از «فی مقام» همین امر است. افرادی مانند محقّق حلّی نیز به فی مقام اشاره کرده که مقصود همان مکانی است برای نماز گزاردن (طباطبایی، 1378ش، ج1، ص556).
شهید ثانی در این باره میگوید:
اصل مقام همان سنگ است که ابراهیم خلیل هنگام بنای کعبه روی آن میایستاده و اثر پای او در آن به جا مانده است. این سنگ در زمان ابراهیم به کعبه چسبیده بود. مدتها بعد مردم این سنگ را به محل کنونی اش انتقال دادند و زمانی که پیامبر9 به رسالت مبعوث شدند، آن را به محل قبلیاش برگرداندند و به همان حالت باقی ماند تا اینکه پس از رحلت پیامبر، خلیفة دوم سنگ را به محل کنونی انتقال داد. ازآن زمان به بعد در نزدیکی این سنگ مکانی ساختند وآن را مقام ابراهیم نامگذاری کردند و این مکان، محلی بود برای نماز گزاردن زائران و به مقام ابراهیم معروف شد و بعدها روی آن سنگ قبّه شیشهای ساختهاند؛ همان طور که امروزه به نظر میرسد. بنابراین پشت مقام، محلی است برای نماز خواندن (شهیدثانی، 1413ق، ج1، ص647).
مقام ابراهیم از نگاه آیات
با توجه به آیاتی مانند {إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ} (آل عمران : 96) مشخص میشود که کعبه قبل از ابراهیم7 وجود داشته و حضرت آدم آن را بناکرده است. برخی از دانشمندان برای اثبات وجودکعبه قبل از ابراهیم به آیه {وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ} (بقره : 127) تمسک جستهاند. اما برخی دیگر از آنان با بیان روایتهای زیادی در این زمینه، ابراهیم را بنیانگذار کعبه دانسته و احتمال ساخت کعبه را به دست آدم7 ضعیف شمردهاند؛ چراکه مکان کعبه در ابتدا برای ابراهیم مشخص نبوده و جبرئیل، ابراهیم را بنیانگذار کعبه دانسته
و به ساخت کعبه بهدست آدم7 اشارهای نکرده است (بلاغی، 1358، ص215).
مقام ابراهیم از معجزات حضرت ابراهیم7 است که در قرآن کریم بارها به آن اشاره شده است؛ از جمله اینکه نشانه و آیت بزرگ است: {فِیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ مَقامُ إِبْراهِیمَ} (آل عمران : 97). در تفسیر الاء الرحمن نیز آمده است: مقام ابراهیم از نشانههای آشکار ایشان است (بلاغی، 1358، ص217).
دیدگاههای مختلفی درباره اینکه چرا این سنگ به مقام ابراهیم معروف شده است وجود دارد:
1. مکانی که حضرت ابراهیم موسم حج را اعلام کرده است: {وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ} (حج : 27)، ( قمی، 1367، ص113).
2. سنگی است که ابراهیم هنگامی که بنای کعبه را میساخته روی آن میایستاده است (جوادی آملی، 1390، ص545).
3. سنگی است که ابراهیم پا روی آن گذاشت، هنگامی که همسر اسماعیل از ابراهیم خواست پیاده شود تا گرد و غبار را از سرش پاک کند (طبرسی، 1380، ص384)؛
4. مکانی است که ابراهیم با خانواده خود خداحافظی کرد (ابن عربی، 1408، ص40).
امام باقر7 این سنگ را جزو سنگهای بهشتی به شمار آورده، آنجا که فرموده است: «نزلت ثلاثه احجار من الجنت الحجر الاسود استودعه ابراهیم و مقام ابراهیم و حجر بنی اسراعیل» (عیاشی، 1381، ص59).
مقام ابراهیم در مقابل درِ کعبه قرار دارد و رنگ آن ما بین زرد و قرمز متمایل به سفید است. بر این اساس مسلمانان معتقدند این مکان به زمانی مربوط میشودکه ابراهیم دیوارهای کعبه را بالا میبرده است. وقتی که دیوار بالا رفت طوریکه دست به آن نمیرسید، سنگی آوردند و ابراهیم روی آن ایستاد و سنگ ها را از دست اسماعیل میگرفت و دیوار کعبه را میساخت. به همین علت اثر پای ابراهیم بر این سنگ نمایان شد؛ ولی از انگشتان او اثری نیست. از آن زمان به بعد، حجاج بعد از طواف واجب، پشت مقام ابراهیم نماز طواف میخوانند. از جمله نمازهای دیگری که پشت مقام خوانده میشود، طواف نسا است.(همان، 1381، ص60)
بر اساس آیه {إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدىً لِلْعالَمِینَ * فِیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ مَقامُ إِبْراهِیمَ}، همانا نخستین خانهای که برای مردم قرار داده شد، آن است که در سرزمین مکه واقع شده که مایه هدایت جهانیان است (آل عمران : 96).
در مقام ابراهیم این بخش از آیتالکرسی نمایان است که: {وَ لا یَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ} (بقره : 225).
قیام در مقام ابراهیم در حقیقت «قیام لله» است؛ به معنای برخواستن برای خدا و بر پا داشتن توحید و دوری از ظلم، در هر زمانی و برای هر نسلی. این قیام تا جایی اهمیت پیدا کرد که خداوند به ابراهیم دستور داد مردم را موعظه کند، و دلیل نمازگزاردن پشت مقام، پیروی از حضرت ابراهیم است: {قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا الله} (سبا : 46).
حج، دعوت به قیام خود را اغلب با حرکت و سکون اعلام میکند. همان طور که کعبه نماد پایداری و ایستادگی مردم است. بنابراین قیام در مقام ابراهیم نیز خود نوعی قیام و پایدارى بنای کعبه، دعوت به توحید، نفی بتپرستی و... است (طوسی، 1404، ص140).
فلسفة اعمال حج با حضرت ابراهیم پیوند خورده است. در ادامه به بر خی از آیات قرآن که در آنها به حضرت ابراهیم اسناد شده است، اشاره میکنیم:
1. ابراهیم، نمونة انسان کامل؛ همه انسانها میتوانند در زندگی، حضرت ابراهیم را الگوی خود قرار دهند. سرمشق قرار دادن آیین ابراهیم، دوری از کفر و توکل به خدا نیز پیام این آیه است:{قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْراهِیمَ} (ممتحنه : 4).
2. ابراهیم به مقام دوستی با خدا رسید؛ و این زمانی است که انسان خود را تسلیم (حکم) خدا کند، راضی به قضای الهی باشد و از آیین ابراهیم حنیف پیروی نماید؛ ابراهیمی که خدا او را به مقام دوستی خود برگزید؛ {وَ اتَّخَذَ اللهُ إِبْراهِیمَ خَلِیلاً} (نساء : 125).
3. ابراهیم یک امّت بود؛ حضرت ابراهیم تمام ویژگیهای یک انسان کامل را داشت و خداوند از او به عنوان یک امت یاد کرده است. او معلم همة خوبیها و رهبر تمام خداپرستان است: {إِنَّ إِبْراهِیمَ کانَ أُمَّةً} (نحل : 120).
4. دین ابراهیم، دین حنیف است؛ اساس ادیان توحیدی واحد است و همگی آیین حنیف الهی به شمار میآیند، پیوند و همگرایی آنها موجب ایجاد وحدت، صلح و دوستی در جهان میشود و هر کسی از آن پیروی نکند، مشرک است؛{...إبراهِیمَ حَنِیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ}(بقره : 135).
5. ابراهیم اولین مسلمان بود؛ حضرت ابراهیم به حسب درجه و نحوة عبودیت و اخلاص، اولین مسلمان، و در برابر فرمان الهی تسلیم بود؛ {وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِینَ} (انعام : 163).
6. ابراهیم وفادار به پیمانهای الهی؛ حضرت ابراهیم تمام وظایف بندگی خود را، از جمله توحید، اخلاص و...، به طور کامل انجام داد و به عهد خود وفا کرد. ایشان در برابر اوامر الهی صبر و بردباری میکرد و وظایف خود را به طور کامل ادا مینمود؛ {وَ إِبْراهِیمَ الَّذِی وَفَّى} (نجم : 37).
7. ابراهیم برای کعبه امنیت خواست؛ خداوند شهر مکه را برای حضرت ابراهیم و ذریهاش امن قرار داد و این نتیجه درخواستهای ایشان از خداوند است:{وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً}(ابراهیم : 35).
8 . ابراهیم سلام ویژه الهی را دریافت کرد؛ سلام ویژة خداوند برای بندگان نیکوکار و شایسته است؛ {سَلاماً عَلى إِبْراهِیمَ} (صافات : 109).
9. بازسازی کعبه به دست ابراهیم بود؛ هنگامی که حضرت ابراهیم با حضرت اسماعیل خانه کعبه را ساخت، از خداوند درخواست کرد که این خدمت بزرگ را از او بپذیرد. در ساخت خانه کعبه ابرهیم و اسماعیل مساوی نبودند؛ بلکه ابراهیم بنّایی میکرد و اسماعیل سنگ به دست پدر میداد: {وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ}(بقره : 127).
10. ابراهیم حلیم و بردبار بود؛ بردباری و صبوری از اوصاف حضرت ابراهیم بود. او در تمام درد و رنجها به خداوند متعال پناه میبرد و با تحمل رنجها دلسوزانه برای نجات و یاری مردم تلاش میکرد: {إِنَّ إِبْراهِیمَ لَحَلِیمٌ أَوَّاهٌ مُنِیبٌ} (هود : 75).
آری، حضرت ابراهیم تمام خصلتها را برای راهنمایی مردم و برپایی یک دین بزرگ به صورت یکجا داشته است.
منظور از مقام ابراهیم چیست؟
به این پرسش، دو پاسخ میتوان داد؛ 1. اجمالی 2. تفصیلی:
پاسخ اجمالی
1. منظور از مقام، قطعهای از زمین در محدودة حرم مکی است که به تناسب گسترة آن، احکام خاصی دارد. در این مورد چند دیدگاه وجود دارد:
الف) برخی از مفسران بر این باورند که مقصود از مقام همه حرم است که ابراهیم در آنجا گام نهاده است (طبرسی، 1380، ص383). و ضمیر در جمله «من دخله» نیز به مقام بر میگردد و امنیت اعطایی را در همه حرم جاری میسازد و علت اینکه حرم را مقام دانستهاند، همین امر است، و مقصود خداوند از به کار بردن کعبه، صرفاً معنای کعبه نیست؛ مانند {هَدْیاً بالِغَ الْکَعْبَةِ} (مائده : 95) و یا مانند سخن او در مورد مسجدالحرام که تنها مسجدالحرام مقصود نیست (جصاص، 1985، ص90).
ب) عطا، از تابعین، معتقد است که منظور از مقام ابراهیم، عرفه، مزدلفه و جمار است (طبرسی، 1380ش، ص388).
ج) از ابن عباس نقل کردهاند که منظور از مقام، همة محدوده حج است (همان، 1380ص383).
د) منظوراز مقام، مسجدالحرام است. ابوفتح رازی این بیان را به یکی از بزرگان به نام یمان نسبت داده است: (ابن عاشور، 1420، ص163).
2. بعضی از صاحبان تفسیر نوشتهاند: ممکن است منظور از مقام ابراهیم در سورة بقره، کعبه باشد؛ چون ابراهیم نزد کعبه میایستاد و به عبادت خدا میپرداخت و مردم را به توحید فرا میخواند. آلوسی در توجیه این موضوع میگوید: «منظور از مقام ابراهیم، مکانی است که او خانوادة خود را در آن اسکان داد و این همان کعبه است که به سوی آن نماز میگزاردند» (آلوسی 1415، ص378).
علامه طباطبایی معتقد است که خانه کعبه یا قسمتی از آن، مقام ابراهیم بوده است که در آنجا به عبادت خدا میپرداختهاند. ایشان بیان میداردکه این مطلب از تعبیر «مقام ابراهیم» که بعد از «فیه» آمده بهدست میآید؛ به این معنا که در بیت، مقام ابراهیم است. ولی این بیان علامه با نظر او که مقام ابراهیم مکان مخصوص است، هماهنگ نیست؛ مگر با این توجیه که ابراهیم دو مقام داشته؛ یکی ابزاری برای ساختن کعبه و دیگری موضعی برای عبادت (علامه طباطبایی، 1387، ج1، ص353).
محمد طاهر کردی: اثر انگشتان ابراهیم به علت دست کشیدن مردم از بین رفته و فقط جای دو پاشنة او بر آن مانده است (ازرقی، 1986، ص113).
مقام ابراهیم به علت ارزش مادی و معنوی که در طول تاریخ داشته، مورد سرقت قرار میگرفته است (ازرقی، 1986، ص475).
امام سجاد7 : فاصله بین رکن حجرالأسود تا مقام، برترین مکان است: «افضل البقاع ما بین الرکن و المقام» (ابن بابویه، 1366، ص245).
امام باقر7 : فاصلة بین رکن و مقام، آکنده از قبور پیامبران الهی است: «ان ما بین الرکن و المقام لمشحون من قبور الانبیا» (کلینی، 1416، ص214).
امام باقر7 : امام مهدی [در روز عاشورا بین رکن و مقام ایستاده، قیام میکند: «کأنّی بِالقائم یَوم عَاشُورا یَومَ السّبَتِ قائِماً بَینَ الرُّکنِ وَ المَقام وَ بَینَ یدَیهِ جِبرِئیل علیهالسلام ینادِی:
البَیعَه لله فَیملأها عَدلاً کَما مُلِئَت ظُلمَاً وَ جوراً» (مجلسی، 1410، ص214).
زمانی که خداوند ابراهیم را آزمایش کرد و او به خوبی وظایف خود را انجام داد، خداوند او را به عنوان رهبر مردم قرار داد. البته این مقام در سالهای آخر عمر ابراهیم به او داده شد. علت اینکه مقام امامت در آخر عمر و بعد از مقام رسالت به او داده شد، این بود که ابراهیم از خداوند در خواست کرد خاندانش را نیز از امامان قرار دهد و دلیل دیگر، سربلندی ابراهیم در آزمون ذبح اسماعیل بوده است، و این نشان میدهد که تولد اسماعیل در اواخر عمر ابراهیم بوده است. (کلینی، 1416، ص230).
امام صادق7 : پروردگار حضرت ابراهیم را پیش از پیامبری او، جزء بندگان خالص خود قرار داد. خداوند به ابراهیم مقام پیامبری، خلیلالله و رسول داد و به او فرمود تو را به عنوان امامی برای مردم قرار دادهام. پس آخرین سیر تکاملی او، امامت بوده که خداوند بعد از نبوت به آن حضرت داده است (همان، 1416، ص175).
زمانی که حضرت ابراهیم و اسماعیل8 کعبه را بنا میکردند، ابراهیم دستش به بالای دیوار نمیرسید؛ به همین علت سنگی زیر پایش قرار داد و قوت او به سنگ زیر پایش رسید، طوریکه علامت و نشانه پایش روی آن ماند.
یا اینکه وقتی ابراهیم به دیدن اسماعیل رفت، همسر اسماعیل به او گفت: «سرت را پایین بیاور تا گرد وغبار را از سرت پاک کنم». ابراهیم نیز پاى راستش را جلو برد و بر روی سنگی قرار داد. نشانه و علامت پایش در آن سنگ باقی ماند. البته واضح است که این مسئله به هر نحوی که انجام شده باشد، یکی از معجزات حضرت ابراهیم7 است(ازرقی، 1416، ص356).
پاسخ تفصیلی
بر اساس روایات در مکه و اطراف مسجدالحرام افرادی زندگی میکردند که نشانههاى روشنى از خداپرستى و توحید و معنویت در آنها دیده میشد که بقاى این نشانهها در طول تاریخ در برابر دشمنان نیرومندى که قصد نابودی آنها را داشتند، یکی از معجزات الهی است. از حضرت ابراهیم آثاری از گذشته تا حال باقی مانده است؛ مانند صفا، مروه، رکن، حجرالاسود و... . یکی از میان این نشانههای روشن، مقام ابراهیم است (مکارم شیرازی، 1380، ص18).
روایاتى از ائمه معصومین: در کتابهای معتبر در مورد مقام ابراهیم نقل شده است؛ از جمله:
شخصی از امام صادق7 در تفسیر جمله {فِیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ} (آل عمران : 97) سؤال کرد: «آیات بینات چیست؟» ایشان فرمودند: «مقام ابراهیم که ابراهیم بر بالاى آن ایستاد و نشان پایش در سنگ باقی ماند، حجرالاسود و حجر اسماعیل (کلینی، 1416، ص223).
ابراهیم تیمی میگوید:
امام صادق7 بر من تکیه داد و فرمود: «اى ابراهیم، آیا مىخواهى اجر طواف خود را بدانى؟» عرض کردم: «فدایت شوم، بله». فرمود: «هر کس با معرفت به خانه خدا بیاید و هفت بار طواف کند و دو رکعت نماز در مقام ابراهیم به جا آورد، خداى متعال ده هزار حسنه به او مىدهد و ده هزار درجه بالایش مىبرد (حلی، 1415، ص139).
بنابراین منظور از مقام ابراهیم، همین مقام معروف است که حجاج بعد از طواف پشت آن قرار میگیرند و دو رکعت نماز طواف به جا میآورند. فخر رازی در استدلال برای این مطلب ادلهای آورده است:
1. با توجه به روایات، هنگامی که جابر طوافش را به اتمام رساند، به سمت مقام رفت و آیه شریفه {وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّى} را تلاوت نمود. این دلالت دارد بر اینکه منظور از مقام ابراهیم، همین مکان معروف آن است؛
2. مقام میان عرف به همین مکان اختصاص دارد؛ زیرا هر کسی از اهل مکه درباره مقام ابراهیم میپرسید، همین جایگاه و مکان را به او معرفی میکردند؛
3. اینکه نشان پای حضرت ابراهیم روی سنگی بر جا مانده، روشنترین علت برای وحدانیت خدا و معجزه ابراهیم خلیل است؛
4. خداوند میفرماید: «از مقام ابراهیم، عبادتگاهى براى خود انتخاب کنید»، و هر جایی از حرم، غیر از مقام، تعلق خاصی به عبادت ندارد. پس باید همین مکان را مقام ابراهیم بدانیم؛
5. با توجه به روایات، ثابت شده است که آن حضرت هنگام شستن پایش، روی این سنگ ایستاده؛ اما ایستادنش روی مکانی دیگر اثبات نشده است (رازی، 1420ق، ص325 ).
بنابراین مقام ابراهیم سنگى است که نشان پاى ابراهیم7 در آن نقش بسته است. با توجه به اطلاعات و منابع موجود که دلالت دارد بر اینکه این سنگ، سنگ اصلى است که ابراهیم روى آن مىایستاده تا دیوار کعبه را بالا ببرد. مقام ابراهیم کنار مطاف، روبهروى ضلع ملتزم قرار دارد (طباطبایی، 1378ش، ج1، ص546).
با توجه به روایتهای مختلف، اسماعیل و فرشتگان نیز در بنای کعبه به ابراهیم کمک میکردند و او در این کار تنها نبوده است ( قمی، 1367ش، ص391).
با توجه به شواهدی که از گذشته بر جا مانده، مقام ابراهیم در عهد ابراهیم خلیل و عهد پیامبر9 بعد از فتح مکه و حکومت خلیفه اول به کعبه چسبیده بوده و در عصر خلیفه دوم به جای کنونی انتقال داده شده است.
شخصی به نام محمد بن مسلم از امام صادق7 در مورد محدوده طواف خانه کعبه پرسید و گفت: «آیا خارج از محدوده طواف کردن به منزلة طواف نکردن است؟» ایشان فرمودند:
زائران در زمان پیامبر اطراف خانه و مقام طواف میکردند، ولی در حال حاضر زائران میان خانه و مقام طواف میکنند. پس حد مطاف جای مقام فعلی است
و هرکس از آن بگذرد، گویی طوافکننده نیست و طواف او صحیح نمیباشد.
حد مطاف در گذشته و امروز یکی است و آن، حد میان مقام و کعبه است. پس کسی که دور تر از این مقام طواف کند، طواف به غیر خانه کرده است ... پس طوافی نکرده است (مشکینی اردبیلی، 1394ش، ص152).
نماز در مقام ابراهیم
دیدگاه طبرسی به مقام با توجه به تفسیر آیه {وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّى}:
1. محلی برای دعا کردن است؛
2. این مکان را به عنوان قبله برای نماز گزاردن قرار دهد؛
3. محلی برای نماز طواف است (طبرسی، 1380ش، ص384).
مقام ابراهیم صرفاً مکانی برای دعا کردن نیست. اینکه قطعه سنگ به عنوان قبلهای برای نماز گزاردن باشد، با توجه به فرض مانعی ندارد. چون تنها این قسمت به عنوان محاذی مقام قبله نیست. پس نمازگزار باید طوری بایستدکه او و مقام و کعبه در یک راستا باشند. منظور از مصلا قرار دادن مقام این است که باید نماز خاصی آنجا برگزار شود (همان، 1380ش، ص385).
ابن عربی معتقد است که مصلا در آیه {اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّى} دو معنا دارد:
1. مقام، جایی است که ابراهیم خدای خود را در آن جا خوانده است؛ مُصلّیً را هم بعضی جایگاه و موضع دعا دانستهاند و برخی دیگر معنایِ اختصاصیِ مُصلّی را در نظر گرفته و آن را نمازگاه خواندهاند. (حمیدی، 1323ق، ص276).
ایشان پس از بیان این مطلب به چهار نکته اساسی اشاره میکند:
1. مقام ابراهیم همین مقام معروف است؛
2. صلاة در این مقام به طور مطلق دعا نیست؛ بلکه رکوع و سجود نیز دارد؛
3. مشخص شدن وقت نماز، که بعد از طواف است؛
4. واجب بودن دو رکعت طواف و اگر کسی آن را ترک کند، باید قربانی بدهد (بیهقی، 1405ق، ص451).
کلمه {اتَّخِذُوا } در آیة {اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّى} بر وجوب دلالت دارد، نه استحباب (بیضاوی1418ق، ص105).
هرچند این آیه اطلاق دارد و نماز واجب و مستحب نزد مقام را شامل میشود، اما مفاد بعضی از روایات بر این است که نماز طواف مستحب را میتوان در هر جای مسجدالحرام به جای آورد (طوسی، 1404، ص179).
از طرف دیگر اشخاصی مانند طبری کیاهراسی آیه {اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّى} را نیز صرفاً شامل نماز طواف نمیدانند؛ بلکه نماز غیر طواف نیز پشت مقام ابراهیم خوانده میشود (طبری کیاهراسی، 1421، ص17).
مقام در هر جا که قرار گرفته باشد، باید نماز طواف نزد آن انجام شود؛ خواه مقام در جوار کعبه باشد و خواه در مکان کنونی، و باید مقابل نمازگزار قرار گیرد. همچنین که در صحیحه معاویة بن عمار از امام صادق7 آمده است: «تَأْتِی مَقَامَ إِبْرَاهِیمَ فَتُصَلِّی رَکْعَتَیْنِ وَ اجْعَلْهُ أَمَاماً...»...» (طوسی، 1404، ص136).
کیفیت نماز طواف هم اینگونه است که پس از حمد مستحب است که سوره توحید و سوره جحد بین دو رکعت تقسیم شود. که در رکعت اول سوره توحید ودر رکعت دوم جحد نیز خوانده شود. علامه طباطبایی درکتاب نهایه، در رکعت اول سوره جحد و در رکعت دوم توحید را سفارش میکند و در طواف نیز عکس آن را باید انجام داد. همچنین او بیان میکند که میان پیروان ما قول اخیر مشهور است؛ به دلیل صحیحه از معاویة بن عمار از امام صادق7 که بیان کرده است:
«تَأْتِی مَقَامَ إِبْرَاهِیمَ فَتُصَلِّی رَکْعَتَیْنِ وَ اجْعَلْهُ أَمَاماً وَ اقْرَأْ فِیهِمَا بِسُورَةِ التَّوْحِیدِ قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ وَ فِی الرَّکْعَةِ الثَّانِیَةِ قُلْ یَا أَیُّهَا الْکَافِرُو نَثُمَّ تَشَهَّدْ وَاحْمَدِ اللهَ وَأَثْنِ عَلَیْهِ وَصَلِّ عَلَی النَّبِیِّ9 وَاسْأَلْهُ أَنْ یَتَقَبَّلَ مِنْکَ» (طوسی، 1404، ص139).
علت اینکه باید پشت مقام ابراهیم نماز نیاز و حضور به جای آورد، این است که ابراهیم و اسماعیل، هر دو مأمور خداوند و معمار قدیمیترین معبد توحید در زمین هستند و تو اکنون در مقام ابراهیمی و به دست خدای ابراهیم دست بیعت دادهای. باید ابراهیموار زندگی کنی و در عصر خویش معمار کعبه ایمانت باشی و از جور و ظلمت دوری کنی و به حرکت درآیی و به حج بخوانی آنها را و طواف به جای آوری (شریعتی، 1398، ص74).
نتیجهگیری
ابراهیم7 بنیانگذار خانه کعبه است. او قبل از بنای کعبه وفای به عهد کرده و تمام آزمایشهای الهی را با موفقیت گذرانده است. ابراهیم نخستین کسی است که پروردگار به طور ویژه او را مورد عنایت خود قرار داده و از بسیاری از آسیبهای زمانه محافظت کرده و بهترین و والاترین مقام را به او عنایت کرده است. مهمترین مقام ابراهیم، خلیلالله بودن است؛ یعنی خداوند او را دوست خود قرار داده. از دیگر مقامهای او، امامت و نبوت است.
مقام ابراهیم یادواره استقامت، پایداری، بردباری، شکستناپذیری، و برابری و برادری در راه خداست و مهمترین ارزش آن، ایجاد وحدت و یکپارچگی میان مسلمین است. هر ساله هزاران زائر از ملل مختلف به زیارت خانه کعبه میروند و پشت مقام به صورت یکپارچه و هماهنگ نماز میخوانند. این خود به معنای وحدت همراه با قدرت مسلمین جهان است. در ظاهر، مقام ابراهیم قطعه سنگی است که ابراهیم خلیل برای ساخت کعبه و ادای فرایض و فرمانهای الهی روی آن میایستاده است. اما ارزش آن به دلیل پیغامی است که برای تمام انسانها دارد که موجب زنده نگه داشتن دین ابراهیم، قوام، آزادگی، سعادت دنیوی و اخروی، خنثا کردن توطئههای مشرکان، و دوری از هرگونه تبعیض و سستی میشود.
مقام ابراهیم در کنار کعبه، اثری از ابراهیم است که از گذشته تا کنون حجاج پشت آن نماز گزاردهاند؛ به طوریکه مقام بین آنها و کعبه قرار میگرفته است. با اینکه هزاران سال از بنای کعبه به دست ابراهیم میگذرد و تغییرات بسیاری از نظر تاریخی، سیاسی، جغرافیایی و… اتفاق افتاده، اما مقام ابراهیم از بین نرفته و همچنان ماندگار است.