نوع مقاله : تاریخ و رجال
نویسنده
دندان پزشک/ جراح
چکیده
تازه های تحقیق
-
جامههاى شریف: حجره، منبر، مقام ابراهیم و ...
الف- جامه حجره و منبر نبوى:
جامه حجره نبوى شریف همانند جامه درونى کعبه، همهساله تجدید نمىشد، بلکه هرگاه دچار فرسودگى و خرابى مىگردید، آن را با جامه نوین دیگرى جایگزین مىکردند، این جامه، برخلاف جامه بیرونى کعبه، تحت تأثیر عوامل آب و هوایى نبوده و فرسوده نمىشد. و از عوامل یادشده مصون بود.
قلقشندى مىگوید: حسینبن ابىالهیجاء داماد مرد نیکوکار «طلائع بن زریک» وزیر خلیفه العاضد فاطمى (555- 567 ه. ق.) که آخرین شخص از خلفاى فاطمیان در مصر بود، براى نخستین بار حجره نبوى شریف را جامه پوشانید.
«حسین بن ابىالهیجاء» جامهاى بهرنگ سفید، که روى آن با نقش و نگارها و کمربندهایى از ابریشم زرد و سرخ آذین گردیده بود، تهیه کرد. این جامه با سوره یاسین بهطور کامل تزیین شده بود. در آن هنگام «المستضىء بأمراللَّه» خلافت را در دست داشت.
هنگامىکه جامه یاد شده به مدینه منوّره رسید، «قاسم بن مهنا» امیر مدینه در آن هنگام از قرار دادن آن در حجره نبوى امتناع کرد و اجازه خلیفه عباسى «المستضىء بأمراللَّه» را در این باره ضرورى دانست. اینجا بود که «حسین بن ابىالهیجاء» فرستادهاى را به بغداد گسیل
میقات حج، ج28، ص: 74
نمود تا در اینباره از خلیفه اذن بگیرد. سرانجام خلیفه اجازه داد و جامه مزبور حدود دو سال در حجره نبوى شریف آویزان گردید.
از آن پس، خلیفه عباسى، «المستضىء» جامهاى از ابریشم بنفش را که گلدوزى و نقش و نگار و کمربندهاى سفید نوشته شده داشت و بر کمربند آن نامهاى: «ابوبکر»، «عمر»، «عثمان» و «على» نوشتهشدهبود، ارسالداشت همچنین بر قسمتى از کمربند جامه یادشده، نام خلیفه «المستضىء بأمراللَّه» دیده مىشد. بنابراین، جامه «حسین بن ابىالهیجاء» را از حجره برداشتند و به سوى محل دفن (حضرت) امیرالمؤمنینعلى بن ابىطالب علیه السلام در کوفه[1] فرستادند و جامه خلیفه، جایگزین آن، در حجره نبوى شریف گردید.
به هنگام خلافت «الناصر لدیناللَّه» عباسى (573- 622 ه. ق.) جامه دیگرى براى حجره نبوى شریف از ابریشم سیاه بافته شد و آن را بر روى جامه پیشین؛ یعنى جامه «المستضىء بأمراللَّه» قرار دادند. تا اینکه پس از آن وقتى مادر خلیفه «الناصر لدیناللَّه» حج گزارد، جامه دیگرى همانند جامه فرزندش را بر روى دو جامه پیشین در حجره نبوى آویخت.[2] «ابن جبیر» در سفرنامهاش، به هنگام زیارت مدینه منوره، در محرم سال 580 ه. آن جامهها را بر حجره نبوى شریف دیده و به هنگام توصیف حجره نبوى و روضه مبارکه اینچنین مىگوید:
«از بالاى ضریح تا حد دیوار مرمرین جامههایى لاجوردى رنگ آویختهاند که بر آنها ستارههاى هشتپر و چهارپر سپیدِ نگیندوزى شده وجود دارد و درون نگینها دایرههایى است که پیرامون آنها را نقطههایى سپید در بر گرفته و منظرهاى بسیار زیبا و دلنشین را به وجود آورده است. در بخش زبرین این جامهها نیز کمربندى مایل به سفید قرار دارد ...».[3]
خلیفه «الناصر لدیناللَّه» عباسى تنها به ارسال جامه حجره نبوى شریف اکتفا نکرده، بلکه صدقاتى را براى فقرا و نیازمندان مدینه منوره در هرسال بدین شهر مىفرستاد و نیز مقدار فراوانى از پارچههاى پنبهاى را براى کفن نمودنِ درگذشتگان از فقرا ارسال مىکرد که در میان آنان تقسیم مىشد. این مطلب، افزون بر قندیلها و شمعها و انواع گوناگون از بخور و عطرهایى که همهساله جهت مسجد نبوى شریف به اینسو گسیل مىداشت.
______________________________
(1)- ظاهراً باید منظور نجف اشرف و حرم مطهر حضرت امیر علیه السلام باشد، «مترجم».
(2)- قلقشندى، صبح الاعشى، ج 4، ص 288 و 303
(3)- ابنجبیر، الرحله، ص 151
میقات حج، ج28، ص: 75
قلقشندى مىگوید: «... ناصر لدیناللَّه عباسى همهساله مقدار چهارهزار دینار صدقه و هزار و پانصد ذراع پارچه کتانى براى تکفین فقراى درگذشته، به مدینه ارسال مىنمود، این جدا از هزینههاى ساختمان مسجد بود که از آن جمله مىتوان قندیلها و روغن چراغ و شمع و نَدّ[4] و غالیه[5] مرکب و عود براى تبخیر در مسجد را نام برد ...».[6]
خلفاى بنىالعباس از این پس همواره جامههایى را براى حجره نبوى شریف مىفرستادند. همچنانکه آنان هرسال جامهاى از ابریشم سیاه را که به آن پرچمى مزیّن به طلا بود براى منبر نبوى شریف نیز مىفرستادند «هنگامىکه جامهها در نزد آنان فراوان گردید. از آنها براى پرده درهاى حرم استفاده کردند ... این مطلب تا دوران انقراض خلافت در بغداد ادامه داشت که از آن پس سرزمین مصر همچنانکه عهدهدار جامه کعبه بود، مسؤولیت این امر را نیز به عهده گرفت ...».[7]
سلاطین مصر به دوران ممالیک، جامه حجره نبوى شریف و منبر نبوى را همچنان مىفرستادند لیکن اینکار بهصورت منظم انجام نمىشد، تا اینکه دوران سلطنت «ملک صالح اسماعیل» فرزند «سلطان ناصر محمد بن قلاوون» (743- 746 ه. ق.) فرارسید که نامبرده برخى دهکدههاى مصرى را وقف کرد تا درآمد آنها صرف تهیه جامه بیرونى کعبه مشرفه گردد. از آن پس این جامه در سال یکبار و جامه حجره نبوى و منبر نبوى هر پنج سال یکبار بافته مىشد و ارسال مىگردید.[8]
سلاطین مصرى بعد از آن، سالى یکبار جامه بیرونى کعبه را ارسال مىداشتند. آنان افزون بر این، به هنگام رسیدن بر سلطنت جامه دیگرى بهرنگ سرخ، ویژه درون کعبه و جامهاى نیز بهرنگ سبز براى حجره نبوى شریف ارسال مىکردند. بر هریک از سه جامه یادشده جمله «لا اله الّااللَّه، محمد رسولاللَّه» در درون حرف دالهایى که در کنار یکدیگر قرار داده شده بود، نوشته مىشد. همچنین در حاشیه و کنارههاى آن دال، آیات مناسب دیگر و نام یاران و اصحاب رسول خدا صلى الله علیه و آله نقش بسته بود.[9]
در دوران عثمانى، سلاطین آل عثمان به همان شیوه دوران ممالیک عمل کردند به طورى که «سلطان سلیم اوّل»، بههنگام اقامتش در مصر، پس از دستیابى به حکومت، عنایت ویژهاى را نسبت به
______________________________
(1)- نَدّ: چوب عود. «مترجم».
(2)- غالیه: نوعى عطر خوشبو.
(3)- قلقشندى، صبحالاعشى، ج 4، ص 304
(4)- قلقشندى، صبحالاعشى، ج 4، ص 303 و 304؛ ابنالوردى، تتمةالمختصر ...، ج 2، ص 314 و 322
(5)- فاسى، شفاءالغرام، ج 1، ص 123
(6)- قطبالدین حنفى، الاعلام، ص 70
میقات حج، ج28، ص: 76
تهیه جامه کعبه مشرفه و جامه حجره نبوى شریف و جامه مقام ابراهیم خلیل علیه السلام کرد و تزیین و آذینبندى آن را به درجه والایى رسانید.[10]
هنگامىکه «سلطان سلیمان قانونى» به خلافت رسید، به آگاهى او رساندند که درآمد وقفى که از سوى ملک صالح اسماعیل براى تهیه جامه کعبه قرار داده شده، کافى نیست و او دستور داد که از محل خزانه سلطنتى در مصر، هفت دهکده دیگر مصرى خریدارى شود و به وقف پیشین افزوده گردد. بنابراین، از آنپس تعداد دهکدههاى وقف شده به ده[11] رسید که این مطلب در سال 947 ه. ق. اتفاق افتاد.
نامبرده درآمد این وقفها را براى تهیه و ساخت جامه بیرونى کعبه در هر سال قرار داد و اضافه عایدات را نیز براى ساختن جامه درونى کعبه و جامه حجره نبوى شریف و منبر نبوى و دیگر جامهها در هر پانزده سال یکبار اختصاص داد.
اضافه بر آن- همچنانکه پیش از این در مورد سلاطین مصرى اشاره شد- هریک از سلاطین عثمانى به هنگام جلوس بر کرسى خلافت، جامه ویژهاى براى درون کعبه و نیز جامهاى براى حجره نبوى شریف ارسال مىداشتند. این روش همچنان ادامه داشت تا اینکه عثمانیان از ارسال این دو جامه خوددارى نمودند.
ب- جامه مقام ابراهیم خلیل علیه السلام
جامه مقام ابراهیم علیه السلام[12] و آغاز پیدایش آن و قرار گرفتنش بر مقام، که ترجیحاً نخستین جامهاى که بر مقام قرار گرفت به دوران ممالیک برمىگردد؛ زیرا مقام تا قرن ششم هجرى در جایگاه اصلى خود، در کنار چاه زمزم بهصورت دائمى قرار نداشت.
این جابهجایى مقام از جایگاه اصلى خود، دوبار اتفاق افتاد:
نخست: در ایام فتنه قرامطه بود که در ذىالحجّة سال 317 ه. ق. به مکه واقع شد و- بههنگام مراجعتشان- حجرالأسود را به همراه خود به کشورشان حمل کردند. و قصد داشتند که مقام ابراهیم علیه السلام را نیز به همراه خویش ببرند اما پردهداران کعبه و متولیان آن، مقام را در یکى از شعبهاى مکه پنهان کردند و پس از فروخوابیدن فتنه و مراجعت قرامطه به کشور خویش، مجدداً آن را به مسجد بازآوردند و در جایگاه اصلى و معروف خود قرار دادند.
جابهجایى دوّم، در قرن ششم هجرى رخ داد. در این دوران، مقام را از
______________________________
(1)- ابن ایاس: بدائعالزهور ...، ج 5، ص 205
(2)- قطبالدین حنفى، الاعلام، ص 70 و 71
(3)- مقام ابراهیم، همان سنگى است که ابراهیم خلیل علیه السلام به هنگام بناى کعبه بر آن ایستاد. این گفته از «ابنعباس» و نیز از «سعید بن جبیر» و جز اینها روایت شده. و نیز گفتهاند که: حضرت خلیل علیه السلام بههنگام نداى حج براى مردم، بر بالاى آن ایستاد.
در اینجا رأى سومى نیز وجود دار که مضمون آن چنین اسیت: حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام هنگامىکه همسر فرزندش اسماعیلب سر او را مىشست، بر روى آن ایستاد. این در زمانى بود که حضرت ابراهیم براى دیدن فرزندش به این دیار آمد. سعید بن جبیر سخن آخر را استوار و محکم ندانسته است. در هرصورت مىتوان گفت که حضرت ابراهیم براى انجام کارهاى یادشده بر آن ایستاده است.
خلفاى عباسى بهجهت تأثیرپذیرى مقام نسبت به عوامل طبیعى و سستى سنگ و بیم از شکافتهشدن آن، اهمیت ویژهاى بدان دادند و پیرامون مقام را بهوسیله طوقهایى از طلا و نقره آذین کردند و آن را محکم و استوار ساختند.
هنگامىکه خلیفه مهدى از خطراتى که متوجه مقام بود، آگاه شد، در سال 161 هجرى هزار دینار یا بیشتر را به مکه ارسال کرد که با آن مقام را از بالا تا پایین بهصورتى پایدار و استوار درآوردند. متوکل علىاللَّه، بههنگام حکومتش بهوسیله طلا، پوشش دیگرى را بر تزئین پیشین مهدى افزود. این آذینبندى به سال 236 هجرى واقع شد.
در سال 256 هجرى پردهداران به على بن حسن عباسى، عهدهدار امور مکه، گزارش دادند که مقام از هم گسیخته است و بیم از تباهى آن دارندا. نامبردهگان از على بن حسن عباسى درخواست کردند که مقام را ضمن استوار و ثابت کردن، آذین نماید و او دو طوق از طلا به مقدار 992 مثقال و طوقى دیگر از نقره ساخت و سپس مقام را آورده، بهوسیله جیوه سنگ مقام را درمیان طوقهاى یادشده آنچنان قرار دادند که غیرقابل گسستن بود. این کار به دست «بُشر» مولاى خلیفه معتمد علىاللَّه عباسى انجام پذیرفت. آنگاه سنگ مقام را با تزئینهاى صورتگرفته، به جایگاه اوّلى بازگرداندند و در آن ثابت و استوار کردند. (فاسى، شفاءالغرام، ج 1، ص 202 و 203).
میقات حج، ج28، ص: 77
جایگاه اصلى خویش در کنار چاه زمزم برداشتند و آن را در نخستین پلّه ورودى به بام بیتاللَّه، در درون کعبه قرار دادند. هنگامىکه آن را از درون کعبه خارج مىساختند، در جایگاه اصلى خویش قرار مىگرفت.[13]
«ابنجبیر» جهانگرد مشهور، به سال 579 ه. ق.- هنگام توصیف درون کعبه مشرفه- در اینباره چنین شرح مىدهد:
«مقام ابراهیم علیه السلام، براى محافظت در اتاقى واقع در رکن عراقى از درون کعبه قرار دارد و جایگاه اصلى آن، در خارج از کعبه، در جایگاهى است که بر آن گنبدى از چوب برپا گردیده و مردم در پس آن به نماز مىایستند. همچنین علاوه بر آن، داراى گنبدى از آهن بوده که چون موسم حج بیاید و مردم انبوه شوند، گنبد آهنین را جایگزین گنبد چوبین مىسازند.»
ابن جبیر ادامه مىدهد: «در ماه رجب سال 579 ه. ق. هنگامىکه امیر مکه «مکثربن عیسى» عمره رجبیه گزارد، مقام را براى او از درون کعبه خارج ساختند و در جایگاه اصلىاش قرار دادند تا نامبرده در پسِ آن، نماز بهجاى آورد. سپس گنبد چوبین مقام از روى آن برداشته شد که امیر، سنگ مقام را استلام کند. در این هنگام گنبد براى بار دیگر بر روى آن بازگردانیده شد».
«... هنگامىکه (مکثربن عیسى) از طواف فارغ گردید، در کنار ملتزم نماز بپاداشت. سپس به سوى مقام آمد و در پشت آن نماز گزارد.
در حالىکه مقام را براى وى از کعبه خارج کرده و در زیر گنبد چوبین خود قرار داده بودند تا نامبرده در پس آن نماز بپا دارد. هنگامىکه نماز او به پایان رسید، گنبد را از روى مقام برگرفتند و امیر با دستان خویش آن را استلام کرد و سپس بهصورت خود کشید آنگاه گنبد بار دیگر بر روى آن قرار داده شد ....»[14]
طبق این مطالب دانسته مىشود که مقام ابراهیم تا اواخر قرن ششم هجرى، در جایگاه خود ثابت نبوده است. آنان سنگ مقام را از بیم دزدى و یا رسیدن آسیب، به درون کعبه منتقل مىکردهاند.
نگارنده در هیچیک از نوشتههاى تاریخنگاران درباره مقام ابراهیم علیه السلام اشارهاى به زمان دائمىِ قرار گرفتن آن در جایگاه اصلى خویش و اینکه در چه زمانى براى نخستین بار جامه بر آن آویختهاند، برخورد نکردهام. نخستین اشارهاى که به جامه مقام ابراهیم خلیل علیه السلام شده، همان مطلبى است
______________________________
(1)- محمد طاهر کردى، تاریخالقویم لمکّة و بیتاللَّه الکریم، ج 4، ص 44
(2)- ابنجبیر، الرحله، ص 55، 56، 97؛ فاسى، شفاءالغرام، ج 1، ص 204
میقات حج، ج28، ص: 78
که قلقشندى (متوفاى سال 821 ه. ق.)- پس از توصیف جامه کعبه مشرفهدرعصرخویش و برداشته شدن جامه قدیمى آن و قرار داده شدن جامه نوین بر آن- یاد کرده است. او در اینباره مىگوید:
«... و مقام با جامهاى همانند جامه کعبه پوشانیده مىشود ...».[15]
با این اشاره دانسته مىشود که در دوران قلقشندى، مقام داراى جامه و پوشش بوده است. لیکن این گفته، آغازِ جامه کردنِ مقام ابراهیم خلیل علیه السلام را براى ما روشن نمىسازد. بنابراین، از آنچه که گذشت، مىتوان نتیجه گرفت و با اطمینان گفت که جامه مقام در دوران ممالیک پدید آمده است.
اما عثمانیان، باید گفت که آنان اهمیت ویژهاى به جامه بیرونى کعبه مشرفه و نیز جامه درونى آن و پردهها و تمامى جامههاى دیگر، مانند جامه حجره نبوى شریف و منبر نبوى همچنین به جامه مقام ابراهیم خلیل علیه السلام، از خود نشان مىدادند. بهطورىکه (سلطان) سلیم اول- همچنانکه بدان اشاره کردیم- به هنگام اقامت خویش در مصر، به ساخته شدن جامه کعبه و جامه حجره نبوى شریف و جامه مقام ابراهیم خلیل علیه السلام اهتمام ورزید تا بدانجا که در تزیین جامههاى یادشده، به صورت غیر معمول، آنچنان نمود که در زیبایى و جمال بىنظیر گردید.[16]
ارسال جامه مقام در سرتاسر دوران عثمانى و در عصر جدید- که در آینده از آن سخن خواهیم گفت- همچنان ادامه یافت تا اینکه در سال 1359 ه. ق. مصر از ارسال آن خوددارى کرد؛ زیرا نزد آنان آشکار گردید که این جامه بر مقام ابراهیم خلیل علیه السلام قرار داده نمىشود.
بهنظر مىرسد که جامه مقام، همهساله، به همراه جامه بیرونى کعبه ارسال مىشده است. گواه ما بر این سخن، بر دو پایه استوار است:
اول: وقف گستردهاى که از سوى «سلطان سلیمان قانونى» انجام گرفت، که ده دهکده مصرى بوده و درآمد آن بر ساخته شدن جامه بیرونى کعبه در هر سال و جامه درونى آن و جامه حجره نبوى شریف و منبر نبوى و محراب تهجد و محراب ابنعباس و آرامگاه او و آرامگاه عقیلبن ابىطالب و نیز بر آرامگاه (حضرت امام) حسن بن على علیهما السلام و عثمانبن عفان و فاطمه بنت اسد، در هر پانزده سال یکبار هزینه مىگردید. در آن اشارهاى به جامه
______________________________
(1)- صبحالاعشى، ج 4، ص 283
(2)- ابن ایاس، بدایعالزهور، ج 5، ص 205
میقات حج، ج28، ص: 79
مقام ابراهیم خلیل علیه السلام نشده، در صورتى که از تمامى جامههاى یادشده براى محرابها و قبور بزرگان از صحابه- رضوان اللَّه تعالى علیهم اجمعین- یادشده است. این مطلب عاقلانه بهنظر نمىرسد که جامه مقام که از پیش و از دوران ممالیک تا آغاز دوران عثمانیان همواره درنظر گرفته مىشد از یاد برود و از جامههاى دیگر براى محرابها و قبور در آن یاد شود!
بنابراین نتیجه مىگیریم که جامه مقام ابراهیم در هرسال، به همراه جامه بیرونى کعبه مشرفه، بدان جهت که این جامه نیز در معرض عوامل طبیعى همانند جامه کعبه بوده، ارسال مىگردیده است.
دوم: با مراجعه به شهادتنامههاى شرعى تسلیم جامه کعبه مشرفه در دوران کنونى، مشاهده کردیم که جامه مقام ابراهیم خلیل علیه السلام همهساله به همراه جامه بیرونى کعبه ارسال مىگردیده است. این شهادتنامه نشانگر آن است که این مطلب بهصورت عادتى از دوران عثمانى تاکنون ادامه داشته است، باتوجه به اینکه مصر بهصورت رسمى تا آغاز جنگ جهانى اول در سال 1332 ه. ق. زیر نفوذ دولت عثمانى باقى بود.
ج- جامه حجر اسماعیل علیه السلام:
در هیچیک از نوشتههاى تاریخنگاران به مطلبى برنمىخوریم که از جامه حجر اسماعیل پیش از سال 852 هجرى بحث کرده باشد، ولى در این سال سلطان «ظاهر چقمق» از پادشاهان ممالیک، جامهاى از ابریشم سیاه را به همراه جامه کعبه مشرفه ویژه حجر اسماعیل علیه السلام ارسال نمود و چون پیش از این هیچگاه بر حجر اسماعیل علیه السلام جامهاى را قرار نداده بودند و این براى نخستین بار بود، بنابراینجامه یادشده یکسال در درون کعبه قرار داده شد. سپس آن را خارج ساخته و در موسم حج سال 853 هجرى بر روى قسمت بیرونى حجر اسماعیل قرار دادند. در همانزمان جامهدیگرى ویژه قسمت درونى حجر اسماعیل رسید که آن را نیز از داخل حجر آویختند. این جامه براى اولین و آخرین بار بر روى آن قرار داده شد و پس از آن- تاریخنگاران- از ارسال جامههاى دیگرى بدین منظور یاد نکردهاند.[17]
د- پرده دروازه منبر مکّى:
گفتنى است علىرغم اینکه نصب آغازین پرده دروازه منبر مکى، از دوران عباسى- همچنانکه پیش از این بدان اشاره
______________________________
(1)- یوسف احمد، المحمل و الحج، ج 1، ص 249؛ حسین بن عبداللَّه باسلامه، تاریخالکعبة المعظمة، ص 176 و 177
میقات حج، ج28، ص: 80
کردیم- بوده و به اثبات رسیده است، لیکن اینجانب بههیچگونه مطلبى، حتّى به اشاره دست نیافتم که به تهیه پرده ویژه دروازه منبر مکى در دوران کنونى (اوایل قرن چهاردهم هجرى) پرداخته باشد. اما در شهادتنامههاى شرعى تسلیم جامه کعبه، به وجود پرده دروازه منبر مکى،[18] دست مىیابیم.
حال آیا از صورت شهادتنامههاى شرعى یادشده برمىآید که پرده دروازه منبر مکى در دوران جدید پدید آمده است یا اینکه پرده یادشده هرسال به همراه جامه بیرونى کعبه و به همراه جامه مقام ابراهیم خلیل علیه السلام از دوران عباسى و یا از دوران ممالیک یا دوران عثمانى به اعتبار اینکه این پرده خود جزئى پیوسته از جامه کعبه بهشمار آمده و در معرض تأثیر عوامل جوّى قرار داشته، ارسال مىگردیده است؟
گمان دارم که پرده یادشده همواره به همراه جامه کعبه هرسال از مصر حداقل در دوران عثمانى ارسال مىگردیده است.
گواه بر این مطلب اوقاف سنگینى است که از سوى «سلطان سلیمان قانونى» بر جامه کعبه تعیین گردیده بود و آن افزون بر نیاز جامه در یک سال بوده و این مطلبى است که سلطان یادشده در ضمن وقفنامه یادشده، ذکر کرده است که مازاد بر آن را صرف تهیه جامههاى دیگرى براى حجره نبوى شریف و منبر نبوى و محرابهاى گوناگون و پردههایى براى قبور برخى از بزرگان صحابه- رضواناللَّه علیهم- قرار داده شود. بنابراین منطقى بهنظر نمىرسد در جایى که پردههاى فراوان دیگرى که شاید آنچنان ضرورتى هم نداشته است بر روى ضریح برخى از بزرگان صحابه یادشده در وقفنامه سابق ذکر گردد و پرده دروازه منبر مکى را از آن استثنا نمایند. تهیه و آماده کردن آن و نیز ارسال سالانه آن از مصر به همراه جامه در دوران جدید، خود مىتواند گواهى بر نظر اینجانب باشد. که این مطلب استمرار آن عادت از پیش بهشمار آمده نه آنکه در عصر جدید پدید آمده باشد.
ارسال این پرده از مصر، همچنانکه در صورت شهادتنامه شرعى سال 1280 هجرى آمده است، متوقف گردید. ما از زمان دقیق توقف ارسال آن، آگاه نیستیم لیکن بهنظر مىرسد موانعى درکار بوده است که در پایان، موجب توقف ارسال جامه مقام در سال 1359 هجرى گردید. همچنانکه در این باره به هنگام سخن از جامه مقام از آن یاد کردیم.
______________________________
(1)- نک: دو شهادتنامه شرعى سالهاى 1321 و 1322 ه. ق.
میقات حج، ج28، ص: 81
ه- کیسه جایگاه کلید کعبه
درباره این کیسه، اطلاعات دقیقى از پیش در دست نداریم؛ زیرا بهدرستى نمىدانیم از چه هنگام ساخته شده است؟ و آیا هرسال ارسال مىگردیده یا خیر؟ با بررسى و دیدن نوشتههاى تاریخنگاران در اینباره، به هیچگونه اشارهاى برخورد نکردیم. تنها، روایتى را که در آن از چگونگى سرقت کلید در کعبه معظمه، در روزهاى پایانى ماه رمضان سال 976 هجرى سخن به میان آمده بهدست آوردیم. بر اساس روایت یادشده، «شیخ عبدالواحد شیبى» طبق عادت همهساله، درِ کعبه مشرفه را براى ورود بانوان گشود. در این هنگام کلید کعبه که با پوششى از طلا آذین گردیده بود، از اتاق نامبرده به سرقت رفت. غوغایى در درون حرم شریف بهپا گردید. درهاى مسجدالحرام را بسته و مردم را بازرسى نمودند. لیکن اینکار سودى نبخشید تا اینکه «سنان پاشا» در یمن آگاه گردید که کلید نزد شخصى عجمى است. پس از دستگیرى و اقرار وى، خانه او را محاصره کردند و کلید کعبه به همراه اموال دزدى دیگرى در آنجا یافت شد.
وى پس از گردن زدن دزد، کلید را براى «شیخ عبدالواحد شیبى» بازفرستاد.[19] آیا این حادثه مىتواند آغازى براى اهمیت دادن به کلید کعبه بهشمار آید و از آن هنگام، کیسه کلید کعبه ساخته شده باشد؟ شاید چنین باشد.
با اینکه در نوشتههاى تاریخنگاران پس از این تاریخ (976 ه.) به مطلبى مبنى بر ساخت کیسه کلید کعبه دست نیافتیم. لیکن اشاره نکردن آنان، موجب نفى مطلق ساختن این کیسه و ارسال آن در هر سال به همراه جامه کعبه معظمه نیست؛ زیرا آن کیسه از ضمیمههاى جامه بهشمار آمده و تاریخنگاران ضرورتى بر ذکر آن به هنگام ارسال جامه نمىدیدهاند. همچنانکه در عصر جدید، شهادتنامههاى شرعى تسلیم جامه کعبه معظمه، به وجود آن کیسه، بهعنوان ضمیمه جامه شریفه در هر سال اشاره دارد.[20]
در صورتىکه سخن «ابراهیم رفعت پاشا» را، که بهعنوان فرمانده نیروهاى نظامى محمل حج مصرى و سپس چندین سال بهعنوان امیرالحاج مصر بوده و همهساله جامه کعبه را همراهى مىکرده، بدان بیفزاییم- نامبرده در کتاب خود درباره ساخته شدن این کیسه از زمانى بس دراز در پیش سخن گفته و اضافه مىکند:
«... از قدیم رسم بر این بوده که به
______________________________
(1)- ابراهیم رفعت، مرآةالحرمین، ج 1، ص 299 و 300؛ حسین عبداللَّه، باسلامه، تاریخالکعبة المعظمهص 379 و 380
(2)- نک: به شهادتنامههاى شرعى تسلیم جامه کعبه معظمه در سالهاى 1321، 1322 و 1380 ه. ق.
میقات حج، ج28، ص: 82
همراه جامه کعبه، کیسهاى جهت کلید درِ کعبه ساخته مىشد و این کیسه به همراه کلید درِ کعبه نزد بزرگ خاندان بنىشیبه قرار مىگرفت ....»[21]
بنابراین با گفتههاى پیش آشکار مىگردد که کیسه کلید کعبه از دوران عثمانى ساخته شده و به همراه جامه شریفه، همهساله ارسال مىگردیده است.
اینجانب در ضمن بازدیدى که از کارگاه جامه شریف در «خرنفش» واقع در قاهره بهعمل آوردم. قطعههاى جامهاى را که دولت سعودى در سال 1381 هجرى از دریافت آن خوددارى نمود، مشاهده کردم. این مطلب درنتیجه بروز اختلافات سیاسى بین مصر و دولت سعودى پیش آمد- که در آینده به هنگام سخن از جامه در دوران جدید از آن سخن به میان خواهیم آورد- همچنانکه در میان قطعههاى یادشده، کیسه کلید کعبه معظمه را نیز ملاحظه نمودم.
در پایان سخن خود از جامههاى یادشده که از مصر به کعبه مشرفه ارسال مىگردید و نیز پس از توضیح درباره پیدایش آنان، ضرورى دانستیم که از ابعاد و ویژگىهاى آنها و نیز چگونگى تزیین جامههاى یادشده بههنگام سخن از جامه کعبه در عصر جدید براى شما به تفصیل سخن بگوییم، انشاءاللَّه.
______________________________
(1)- ابراهیم رفعت، مرآةالحرمین، ج 1، ص 300
[1] - ظاهراً باید منظور نجف اشرف و حرم مطهر حضرت امیر علیه السلام باشد،« مترجم».
[2] - قلقشندى، صبح الاعشى، ج 4، ص 288 و 303
[3] - ابنجبیر، الرحله، ص 151
[4] - نَدّ: چوب عود.« مترجم».
[5] - غالیه: نوعى عطر خوشبو.
[6] - قلقشندى، صبحالاعشى، ج 4، ص 304
[7] - قلقشندى، صبحالاعشى، ج 4، ص 303 و 304؛ ابنالوردى، تتمةالمختصر ...، ج 2، ص 314 و 322
[8] - فاسى، شفاءالغرام، ج 1، ص 123
[9] - قطبالدین حنفى، الاعلام، ص 70
[10] - ابن ایاس: بدائعالزهور ...، ج 5، ص 205
[11] - قطبالدین حنفى، الاعلام، ص 70 و 71
[12] - مقام ابراهیم، همان سنگى است که ابراهیم خلیل علیه السلام به هنگام بناى کعبه بر آن ایستاد. این گفته از« ابنعباس» و نیز از« سعید بن جبیر» و جز اینها روایت شده. و نیز گفتهاند که: حضرت خلیل علیه السلام بههنگام نداى حج براى مردم، بر بالاى آن ایستاد.
در اینجا رأى سومى نیز وجود دار که مضمون آن چنین اسیت: حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام هنگامىکه همسر فرزندش اسماعیلب سر او را مىشست، بر روى آن ایستاد. این در زمانى بود که حضرت ابراهیم براى دیدن فرزندش به این دیار آمد. سعید بن جبیر سخن آخر را استوار و محکم ندانسته است. در هرصورت مىتوان گفت که حضرت ابراهیم براى انجام کارهاى یادشده بر آن ایستاده است.
خلفاى عباسى بهجهت تأثیرپذیرى مقام نسبت به عوامل طبیعى و سستى سنگ و بیم از شکافتهشدن آن، اهمیت ویژهاى بدان دادند و پیرامون مقام را بهوسیله طوقهایى از طلا و نقره آذین کردند و آن را محکم و استوار ساختند.
هنگامىکه خلیفه مهدى از خطراتى که متوجه مقام بود، آگاه شد، در سال 161 هجرى هزار دینار یا بیشتر را به مکه ارسال کرد که با آن مقام را از بالا تا پایین بهصورتى پایدار و استوار درآوردند. متوکل علىاللَّه، بههنگام حکومتش بهوسیله طلا، پوشش دیگرى را بر تزئین پیشین مهدى افزود. این آذینبندى به سال 236 هجرى واقع شد.
در سال 256 هجرى پردهداران به على بن حسن عباسى، عهدهدار امور مکه، گزارش دادند که مقام از هم گسیخته است و بیم از تباهى آن دارندا. نامبردهگان از على بن حسن عباسى درخواست کردند که مقام را ضمن استوار و ثابت کردن، آذین نماید و او دو طوق از طلا به مقدار 992 مثقال و طوقى دیگر از نقره ساخت و سپس مقام را آورده، بهوسیله جیوه سنگ مقام را درمیان طوقهاى یادشده آنچنان قرار دادند که غیرقابل گسستن بود. این کار به دست« بُشر» مولاى خلیفه معتمد علىاللَّه عباسى انجام پذیرفت. آنگاه سنگ مقام را با تزئینهاى صورتگرفته، به جایگاه اوّلى بازگرداندند و در آن ثابت و استوار کردند.( فاسى، شفاءالغرام، ج 1، ص 202 و 203).
[13] - محمد طاهر کردى، تاریخالقویم لمکّة و بیتاللَّه الکریم، ج 4، ص 44
[14] - ابنجبیر، الرحله، ص 55، 56، 97؛ فاسى، شفاءالغرام، ج 1، ص 204
[15] - صبحالاعشى، ج 4، ص 283
[16] - ابن ایاس، بدایعالزهور، ج 5، ص 205
[17] - یوسف احمد، المحمل و الحج، ج 1، ص 249؛ حسین بن عبداللَّه باسلامه، تاریخالکعبة المعظمة، ص 176 و 177
[18] - نک: دو شهادتنامه شرعى سالهاى 1321 و 1322 ه. ق.
[19] - ابراهیم رفعت، مرآةالحرمین، ج 1، ص 299 و 300؛ حسین عبداللَّه، باسلامه، تاریخالکعبة المعظمهص 379 و 380
[20] - نک: به شهادتنامههاى شرعى تسلیم جامه کعبه معظمه در سالهاى 1321، 1322 و 1380 ه. ق.
[21] - ابراهیم رفعت، مرآةالحرمین، ج 1، ص 300