وصف المدینه (2)
چاهها، رودها، نخلستانها و باغهاى موجود در چهار طرف شهر:
در جنوب، چشمه زرقاء قرار دارد که داراى آبى گوارا است و چشمه شورِ سلطانیه نیز در آن طرف است که هر دو چشمه در ملک ازرق متعلّق به سلسله بنىامیه واقع شده. چشمه زرقاء که در مناخه رودى از آن جارى است، داراى نهرهاى متعدد است که مردم از آب آنها مىنوشند. در داخل شهر در قسمت دیوار «جوانى» چهار نهر جارى است: نهر اول- در محله اغوات است. نهر دوم- نهر باب السلام که در زیر خانه ازمِرلى واقع است؛ نهر سوم- در آخر صحن نزدیک محله جدید که به «سلطانیه» شهرت دارد و متعلق به عدیله سلطان، دختر سلطان محمود خان بوده است، نهر چهارم- داخل قلعه خاقانیه است. اما نهر پنجم (در خارج شهر) نزدیک مرقد صاحب نفس زکیه- نوه امام حسن علیهما السلام- و نزدیک باغ معروف به زکى قرار دارد، از آنجا تا چشمهاى که در شمال مدینه منوره قرار دارد، طول راهِ آن یک ساعت و ربع با چهار پا پیموده مىشود.
اما چشمه رود، که سرچشمه آن از قبا و در زیر سرچشمه زرقاء است، مخصوص دفع زبالهها از وضوخانهها و فاضلابهاى اطراف حرم شریف پیامبر صلى الله علیه و آله است، آب چشمه زرقاء و چشمه شور در محلّى نزدیک به کوه زباب- که بر روى آن مسجدالرایه است و الآن به «قُرین تحتانى» معروف است- به هم مىپیوندد. از محّلِ ابوجیده،
میقات حج، ج28، ص: 146
در جهت جنوب سه چشمه جریان دارد:
اوّل- چشمه صدقه است که سید علوى سقاف و شیخ فراشین برى و دیگران در آن شریک هستند. دوم آن چشمهها مال سید هاشم جمل اللیل و شرکاى ایشان است، که از شمالِ کوه سلع به سمت راهِ حرف جریان دارد.
چشمه سوم که در شمالِ زباب قرار دارد و متعلق به خادمان حرم شریف از جمله خادمان سراى همایونى و اهالى آن دیار بوده و براى سیراب ساختن درختان و باغها استفاده مىشود.
علاوه بر چشمههاى زرقاء، شور سلطانیه و چشمه رود در سمت جنوب، چشمه چهارم که در سمت جنوب است به «چشمه کبیر» معروف است. سرچشمه آن خارج از این سرزمین مطهر و در سمت قبله نزدیک باغ معروف به «مرجلین» است. باغ مذکور از غرب نزدیک وادى بطحان و در شرق کانال «رانوناء» است؛ رانونا از میان حره در روستاى قبا سرچشمه مىگردد. از جهت قبله هیچ چشمهاى جز این چشمه، سرچشمه نمىگیرد. این چشمه به دلیل آنکه نزدیک محل مرواه قرار دارد و براى مشروب ساختن باغهایى که در آن سمت واقع شده است، در زمستان، پرآب است و در تابستان مقدار آب آن کم مىشود به حدّى که بیشتر مردمان آنجا از جویهاى کوچک استفاده مىکنند.
در قسمت جنوب (شهر)، به علت گوارایى آب روستاهاى قبا و قربان، باغهاى بسیارى وجود دارد که در آنها انواع درختان میوه از قبیل درخت انگور، انار، لیموشیرین، لیموترش، موز، هلو، سیب، ترنج، نارنج، نوعى انجیر و گلهایى از قبیل گل سرخ، رازقى (یاس)، گلِ (شکوفه) حنا، ریحان و نخلستانهاى انبوهى یافت مىشود.
در روستاى عوالى، (تاکستان) انگور خیلىکم به چشم مىخورد، امانخلستانهاى آنجا بسیار و مزرعه درختان آن فراوان است. مسافت بین آن روستا و مدینه پنج هزار ذراع است که هر ذراع به اندازه چهار فِتْر- فاصله بین- انگشت ابهام و سبابه تا آرنج- متوسط است. در تمامى این منطقه نخلستانهاى دیمى وجود دارد که متعلق به اهالى آن مناطق است که بیشتر آنها را اجاره مىکنند و به نخلهاى «صیارین» معروفند؛ مردم در تابستان براى ییلاقبه آنجا مىروند و وقتى خرماها و محصول نخلها تمام شد، کوچ مىکنند.
در عصرها، در زمینهاى خالى از پوشش گیاهى که بین مدینه و روستاهاى
میقات حج، ج28، ص: 147
سابقالذکر قرار دارد، درختهاى بسیارى نشانیده شده و نخلستانهاى آن تا دیوار شهر مدینه کشیده شده است.
اما در شرق مدینه بدلیل وجود زمینهاى سنگلاخ، هیچ رودى در آن جریان ندارد مگر در کانال و قناتى که به نهرِ حمزه رضى الله عنه معروف است، که سرچشمه و مخازن یازده نهر از آن گرفته مىشده و برخى از آن نهرها همچنان باقى است و برخى از آنها نیز از بین رفته و خشک شدهاند. نخلستانهاى این منطقه دیمى است و از آب باران سیراب مىشود.
تفصیل نهرهاى این چشمهها در جهت شامى (شمالى) خواهد آمد.
بیشتر زمینهاى باغهاى بین حرّه شرقى و مدینه منوره، خشک و سنگلاخ است که در آن تنها درختهاى نخل، سدر، انار و انجیر مىروید. اما در قسمت معروف به «بابالجمعه» باغ و نخلستان کسى به چشم مىخورد.
فاصله دیوار جوانى و حره شرقى که به قسمت «وشم» معروف است، دوهزار ذراع مىباشد.
اما چشمههاى سمت شمالى عبارتند از:
(البته از نزدیکترین چشمه- با این توضیح که آبادى و ویرانى آن را هم بیان خواهیم کرد- آغاز مىکنیم و نخلستانهاى مربوط به هر چشمه را هم به طور تخمین خواهیم گفت:)
در شمالِ «طرف شمال» در سمت چپ کسى که به سوى چشمهها مىرود، رود اغوات را که براى خدام حجره سیّد کائنات است و متعلق به غلامان سراى همایونى و اهالى کوه ذباب است و بر آن کوه مسجدى معروف به «قرین» قرارگرفته است مشاهده مىکند.
و در غربِ (طرف شام) کسى که به سمت جرف یعنى، چاه عثمان بن عفان مىرود، در سمت چپ چشمه سید هاشم جمل اللیل را که متعلق به اهالى آن دیار است، مىبیند و نیز دو چشمه دیگر که در سال هزار و دویست و نود ونه هجرى جریان یافته، باقى، مانده است.
در شرق (طرف شام) دو چشمه واقع شده؛ چشمهاى در جزع الصدقه قرار دارد که اکنون به چشمه صدقه معروف و به «سید شیخ السادات» و «شیخ الفراشین افندى البدى» و دیگر اطرافیانشان تعلق دارد و تعداد دو هزار اصله نخل از آن سیراب مىشود. در قسمت شمالى آن پس از یک ربع ساعت پیادهروى، چشمه دیگرى به
میقات حج، ج28، ص: 148
چشم مىخورد که رود آن در منطقه المستراح جریان داشته و اینک جارى نیست؛ این چشمه متعلق به سید حسین با فقیه و شیخ السادات علوى و دیگران است. زمینهاى درختکارى شده معروف به سرافیه نیز به آن زمین متصل است. این زمین ملکِ مؤلف افندى على موسى و همراهان اوست و داراى سه هزار اصله نخل به غیر از درختان انار و انجیر است.
از غرب (طرف شام) چشمه حازمیه متعلق به مرحوم سید مدنى و مرحوم مصلح شریون و دیگر شرکاى ایشان است که نزدیک به هزار و پانصد اصل نخل دارد و نصف آب آن روى زمین پخش مىشود. نخلستان المصرع از سید مدنى و بنى على است که سى سال قبل آب شربِ آن قطع شده است. البته پانصد سال پیش آبِ شرب آن جارى بود و نخلهاى آن در مجاورت کانال، مقابل مرقد حمزه سید الشهدا این نخلستان سمت چپ کسانى واقع مىشود که براى زیارت شهداى احد حرکت مىکنند. قسمت اعظمآن را سعید عبدالواحد مدنى خریده است و تصمیم داشت که سهم شرکاى بنى على را نیزخریدارى کند ولى آنها نپذیرفتند. وى در پاکسازى و تصفیه آب آنجا کوتاهى نمود و به تدریج آب آن کم و سپس قطع گردید.
او درگذشت و ورثهاش سهم خود را به سید مدنى فروختند و سعید عبدالواحد تصمیم داشت که سهم آنها را از بنى على بخرد، اما چشمه از بین رفت و به حالت ویران باقى ماند. هشت وجبه (نوبت)، از چشمه حازمیه خریدند تا زمین مصرع را آبیارى کنند. بنوعلى براى سیراب نمودن زمینهاى خود سه و نیم نوبت آن را خرید. وجبه (نوبت). مدت زمانى است که بین طلوع خورشید تا غروب آن یا غروب خورشید تا طلوع را شامل مىشود. در زمینهاى عینالمصرع نزدیک به هزار اصله نخل وجود دارد.
در شمال (سمتِ شام) کانال (مسبل) سید حمزه، در دامنه کوه احد نزدیک شریعة الحمام، چشمه یوفى وجود داشته است که این کانال خراب شده و فقط پنجاه درخت خرما ویک درخت سرو ازآن باقىمانده است.
در غرب- مسجد حمزه علیه السلام رود چشمه الثنابه است که به آن چشمه معاویه نیز مىگویند و متعلق به سید ابومسعود داغستانى، مفتى سابق، ابراهیم قاضى، سباطى، جلیدان، محمد صالح الشرقى و شرکایى از میادره و رداده است و تعداد چهار
میقات حج، ج28، ص: 149
هزار درخت نخل به غیر از درختان دیگر دارد. در غربآن (سمت شام) چشمه السلامه است که به سید ابومسعود مذکور و مرحوم سید اسعد و مرحوم ابن جوعان شرقى و گروهى از میادره و صعایره و دیگران تعلق دارد و به غیر از درختان انار و لیمو و انجیر، پنج هزار اصله نخل در مجارى آن کشت شده است.
از حیث موقعیت و زمین، چشمه السلامه بهترین وضعیت را نسبت به چشمهها دارد و کنارِ مسجد سیدالشهدا نهرى است که براى وضو و غسل از آب آن استفاده مىکنند.
در غرب چشمه السلامه: چشمه الحنانیه قرار دارد که به الغرابیه معروف است و هنوز نخلهاى آن محل، پابرجاست و بدلیل ویرانى و عدمتوجه اهالى آنجا، این نخلها بدون آب هستند؛ آنجا داراى هزار و پانصد نخل است که آن نخلها را با آب چاه آبیارى مىکنند.
در قسمت جنوبى غرابیه، کنار کانال و نهر حمزه، چشمه مرحوم سید عبداللَّه جعفر، کاتب دیوان است که هفتصد نخل دارد و بیشتر شرکاى آن چشمه، زمینهایشان را با آبِ آن آباد مىکنند. بنابراین مجراى آبراه، در این جا شاهراه ومحلالحاق چهار آبراه، حمزه علیه السلام ابژى جیده، رانوناء و عقیق است که همگى به سوى چمنزارها جریان دارند. صحرایى که آن آبراهها در آن واقع شده زمینهاى چشمه را به دو قسمت تقسیم مىکند: یکى قسمت شرقى، در دامنه جنوبى کوه احد که به جزع شرقى معروف است و تا حیدریه ادامه دارد، جزع دوم، در قسمت غرب- وادى قرار گرفته است و به جزع صادقیه معروف است. افرادى که بخواهند به جزع صادقیه راهى شوند- باید از راه برکه بروند و کسانى که قصدِ حیدریه دارند باید از جزع شرقى و از بین باغهاى عینالسلام و عینالغرابیه حرکت کنند.
در خارج از قسمتِ شمالىِ عینالسلامه، عین الطیّار قرار دارد که به مرحوم عباسِ طیار و برادرش على طیار و شرکاى آنها، صالح بن دخیل حازمى، سید محمدبن على هاشم تعلق دارد و نخلهاى آن بدون محاسبه درختان دیگر سه هزار اصله هستند.
در سمت چپ راه، عین المدینه قرار دارد که متعلق به مرحوم سید محمد مدنى، سید سلیمان نجار، ابوبکر ابوالنصر، عواربن راجح، على قاشقچى و دیگران است و داراى چهار هزار نخل است.
در قسمت شمالى (عینالسلامه)
میقات حج، ج28، ص: 150
عینالمدینه قرار گرفته که متعلق به محمد محروس، سید عبداللَّه جعفر و شرکاى آنها است. این قسمت داراى چهار هزار نخل است.
عین النجیلیه متعلق به صویغ، روس و سعد نحاس است که آن قسمت هم سه هزار نخل دارد. عینالمدافعیه قدیم، دیگر چشمه آن منطقه است که سه هزار نخل دارد و متعلق به محمد محروس و شرکاى او است عین بانى هم ملکِ محمد محروس و اطرافیانش است که داراى سه هزار اصله نخل است.
عینالمدافعیه جدید با چهار هزار نخل متعلق به محمد محروس و شرکاى اواست.
عین امسریره از عبداللَّه ابو خزیزه و شرکاى ایشان است که شهرنشین یا روستانشین هستند.
عینالعباسیه از فرزندان عباس، سید طه حلبى، محمد رشوان، ابراهیم قاضى و شرکاى آنها که هزار نخل دارد. عین موسى با هزار وپانصد اصله نخل از عوادبن راجح عمرى و شرکاى ایشان است.
چشمه دیگر آنجا السریحیه است که در آن جا پانصد درخت نخل وجود دارد.
عینالطاهریه از سید عبداللَّه جعفر کاتب، مؤلف و عبداللَّه عرب میمنى و شرکاى آنها است که از دو سال قبل جریان یافته است و کاشت درختها و نهالهاى آن در حال تکمیل است.
بعد از آن عین الحیدریه استکه اهالى بر سر آن اختلاف و درگیرى دارند و جریان آن معطل باقى مانده است.
زمینى که چشمه زبیر در آن واقع شده داراى وسعت زیادى است اما مشخص نیست که آب آنجا را چه کسى به جریان انداخته است، این نقطه از قسمت غرب شروع مىشود و تا زمین (جزع) صادقیه؛ ادامه مىیابد. آخر آن جزع، ازقسمت شام به کوههاى شمالى، معروف به کوههاى الغایه و زمینى که عین على در آن جریان دارد و به امهجول معروف است مىرسد.
نهر زهراء متعلق به محمد محروس و شرکاى ایشان است و تا امسال (سال تألیف کتاب) نیز جریان دارد.
بعد از آن چشمه مقبولیه است که متعلق به کلیب سعدانى حبلاس و دیگران است و نخلستانهاى خوبى شامل سه هزار نخل دارد و در آنجا مسجد آبادى است که معلمانى براى آموزش قرآن به کودکان در مسجد اشتغال دارند.
درقسمت شرق آن، چشمهاى معروف به عُمریه وجود داردکه سه هزار اصله نخل
میقات حج، ج28، ص: 151
را در خود جاى داده است. در جنوب عمریه، امالبیض قرار دارد که چشمهاى روان است و در آنجا هزار و پانصد نخل نیز آنجا وجود دارد. در جنوب امالبیض چشمه هریسیه واقع شده است و در آنجا دو هزار نخل وجود دارد.
در جنوب هریسیه چشمه جدیدى با نام شینبلیه قرار دارد که در سال گذشته جارى شد. البته نهال در آنجا به اتمام نرسیده و متعلق به افندى خاشقجى و سید ابراهیم اسعد و عبداللَّه عرب سهینى و شرکاى آنها است.
در ناحیه جرف نزدیک به چاه عثمان، زمینِ چشمه مروان بن حکم است که متعلق به مرحوم شریف عبداللَّه باشا بن عون، امیر سابق مکه است.
چشمه دوم متعلق به خادمان حرم شریف پیامبر است که هر دو چشمه، (چشمه مروان و چشمه متعلق به خادمان حرف پیامبر صلى الله علیه و آله) در مجراى عقیق واقع شده و سرچشمه آنها از ذوحلیفه است و اکنون به آبار، (چاههاى) على معروف مىباشد. و مدتى هم خرمنگاه گردید ولى بعد به حالت قبلى خود بازگشت و آب آن از چشمه به زمینهایشان جارى گردید.
این بحث مجملى از چشمههاى اطراف شهر مدینه و زمینهاى نهالکارى شده یا بىنهال، خارج از دیوار شهر بود اما از شهر که بیرون مىروید در چهار جهت مذکور، بعد ازمدت زمانى، حدود پنج ساعت، بستر رودهاى زیادى ظاهر مىشود که ویران شدهاند. چاهها در قسمت شمالى در مقایسه با دیگر جهات بسیار کم هستند و اغلب زمینها درختکارى شده و مزرعه را با آب رودهاى جارى و چشمه آبیارى مىکنند. در برخى از باغها، چاههاى جدیدى وجود دارد که هنگامى که آب چشمه براى آبیارى مزارع کافى نیست، از آب چاهها براى آبیارى استفاده مىشود.
نزدیکترین باغها به بازار مدینه منوره، داودیه است که متعلق به مرحوم داود پاشا بوده است و باغ زکى که متعلق به مرحوم على آقا فرزانى است و راهى وجود دارد که در آن چشمهاى براى استفاده حیوانات حاجیانِ سمت شام و عراق تعبیه شده است. و اکنون در تصرف شیخ الخطبا سید احمد افندى است. باغ دیگر معروف به نصباعه در ملکیت سید جمل اللیل است.
و بعد باغ مینعه که متعلق به سید احمد اسعد است.
باغ طرناوید متعلق به شیخ محمد قاضى بن على قاضى است سپس باغ
میقات حج، ج28، ص: 152
فیروزید که حرم شریف اختصاص دارد. باغ زینبیه که متعلق به سید محمد ذهبى، کاتب سابقِ خادمان حرم است و باغ درویشیه که تملک آن به حرم نبوى اختصاص دارد. چاه حاء به سلیمان کردى و مصطفى کردى، چاه حاء کوچک به مرجان آقا سلیم، توانیه به حیدر آباد، جودیه به احمد ابن جود حمیدانى و کاکبیه به سید محمد صالح افندى فرزند کاتب سلطان، تعلق دارد.
چاه معانیه مالِ طاهر بن عمر سفیل است.
باغى که در شرق آن قرار گرفته ملک آل کردى است. باغ براده هم به عبدالجلیل افندى تعلق دارد.
باغ زوحیه هم به حرم اختصاص دارد.
بین باغهاومحلّه دیوار جوانى راهى وجود دارد و در همه آن باغها خانههایى با نماى منظم و خاص و چاههایى که درختانِ نخل، انگور، انار، انجیر را با آب آن آبیارى مىکنند.
در قسمت شمالى، نزدیک دیوار شهر باغهاى زیبایى به چشم نمىخورد اما در جنوب و خارج از دروازه قبا باغهایى وجود دارد که درون آنها خانهها به طور منظم ساخته شدهاند، توضیح بیشتر مربوط به خانهها را در قسمت آشنایى با داخل شهر خواهیم آورد.
در قسمت شمالى، از دروازه شهر تا کوههاى غابه بیست و پنج هزار ذراع فاصله است که هر ذراع شامل چهار فتیز است.
همه رودهاى جارى در سمت شمال، کوتاه هستند مگر چشمه سید علوى شعاف و چشمه سید هاشم جمل اللیل و نهرهاى آن دو که از شرق ینبع و از میان باغها به سمت کانال ابوجیده عبور مىکنند.
سرچشمه بقیه چشمهها، که ذکر آن گذشت، از قسمت شرق از دویخله و از مسیل سید حمزه و سرچشمه برخى از آنها جرف است و به همین دلیل به جز چشمهاى در قسمت غربى، آب تمامى آنها شور است. به جز چشمهاى در قسمت غربى معروف به جزع صادقیه، که تمام چشمههاى آن قسمت، آب گوارایى دارد و نخلستانها را با آب آن آبیارى مىکنند اما در غرب مدینه منوره که انتهاى آن ذو حُلیفه است، شاهراهى وجود دارد که به نام ینبعالبحر- رابغ- که مکه وجوه را به هم متصل مىسازد. مزرعههاى آن ناحیه با آب چاهها آباداست. در آن جا هیچ رودى جز یک چشمه که امسال جارى شده وجود ندارد.
در حرّه غربى چاههاى فراوانى داخل
میقات حج، ج28، ص: 153
مزارع کنار مجراى سیل العقیق قرار دارد که به عنابس معروف است. بعد از فرود آمدن از مدرج به طرف نقاء که قبةالسقى در آن جا است مزارع و نخلستانهایى به چشم مىخورد که همه آنها جدید کاشته شدهاند و بزرگترین آنها، به حرّه متصل است.
در جنوب شرقى قشلة العسکریه، باغ بزرگى است متعلق به آقاى تاجالدین الیاس که سه سال پیش آن را از عبداللَّه عرب میمنى خریده است.
در جنوب آن، باغ عمرزاهد معروف به مغیسلة قرار دارد. (چاههاى) آن قسمت آب بسیار گوارایى دارد، در آنجا ساختمان محکمى ساخته شده و در آن باغ درختان انگور خوب کاشته شده است و چاههاى آبِ آنجا عمیق نیست.
بخش دوم
در بیان حرّه و کوههایى که در اطراف مدینه منوره است:
همچنین در بیان جهتهایى که حرّه در آن وجود ندارد و اینکه هر جهت متعلق به چه قبیلهاى است این بخش شامل سه فصل است:
فصل اول: در بیان حرههایى که از سه طرف غرب، جنوب و شرق مدینه منوره را احاطه کردهاند.
در سمت شمالى، حرهاى وجود ندارد، بلکه کوه سلیع نزدیک دیوار شهر، باب الکومه واقع است. در دامنه کوه، خانههاى آجرى (خشتى) وجود دارد که معلق به ساکنان دکارنه است و بادیهنشینان چادرهایى از کرک و مو وجود دارد که با فرزندانشان در آن زندگى مىکنند. آنان خود را از مردم جدا کردهاند و برخى از آنها سرکین چهارپایان را جمعآورى کرده و با فروش آن مخارج زندگى خود را تأمین مىکنند و برخى دیگر به کار در باغها مشغول مىشوند.
در سمت راه رومه و جرف، سه کوه جدا از هم وجود دارد. یکى از آنها کوه حصانیه است. این کوه نزدیک مساجد چهارگانه واقع شده است که در قسمت شامى آن کوه فتّه قرار دارد. در غربِ کوه حصانیه کوه کوچکى قرار دارد که به آن کوه ام ضلیع گویند. شرح کوه احد هم قبلًا گذشت. همه این سه کوه و کوه احُد در سمت شمالى قرار دارند.
در قسمت غرب حره غربى کوههاى سهگانه جماوات قرار دارد که در راه وادى عقیق به سمت جرف است. عصیفرین در
میقات حج، ج28، ص: 154
حره غربى واقع شده است و کوه ضلیع سرخ، در جلوى مدّرج در وسط حره مذکور قرار دارد.
در سمت چشمهها و در شمال برکه، کوهى است که به ضلیع البرّى معروف است. کوههاى ضلیع که نزدیک چشمه هریسیه و چشمه ریّان قرار گرفتهاند، ارتفاع زیادى ندارند. بین چشمه صادقیه وامّهجول که به نام مؤلف معروف است کوه کوچکى به نام ضلیع قرار دارد. بجز این موارد در حرم مدینه چیزى نیست.
حرمى که پیامبر صلى الله علیه و آله آن را کوه عین تا ثور تعیین نموده است، عیر کوهِ سیاه رنگى است که از چاههاى على علیه السلام، محل میقات، تا باغهاى وسیعى غیر باغهاى علاوه که در راه غایر و فرع است کشیده شده و ادامه دارد. کوه عیر بسیار مرتفع است اما کوه ثور در پایان زمینهایى که چشمه صادقیه در آن جاریست در جهت شامى واقع شده است. این کوه کوچک جدا از کوههاى دیگر و رنگ سرخ دارد در مورد زمین شورهزارى که در پشت آن واقع شده حدیثى موجود است که بیان مىکند آنجا محل نزول دجّال در آخرالزمان است. غیر از کوههاى مذکور بقیه کوهها در خارج حرم واقع شدهاند. حره شرقى که در قرن ششم دچار آتشسوزى، گردیده است، به حره حرم متصل بوده و پیامبر آن جا را حرم اعلام فرمودند؛ چنانکه ابراهیم خلیل علیه السلام مکه مکرمه را حرم قرار داد.
پس به قدرت خداوند آنچه در خارج از حرم بود به هنگام وقوع آتشسوزى، آتش گرفت و آنچه در درون حرم بود آتش نگرفت، سنگهایى که در آتش سوخته بود تا امروز شبیه آهنى است که آهنگر زنگار آن را زدوده باشد، راه رفتن روى این سنگها براى چهارپایان اگر چه نعل هم داشته باشند، دشوار است و از روى آن به سرعت مىگذرند.
اما قسمت شمالى (شامى) که به الصورة معروف است، زمینهاى این قسمت به دو بخش تقسیم مىگردد: بخشى که در راه حمزه سیدالشهدا واقع شده که اغلب آن از گچ است وبعد از آتشسوزى بنا شده بخش دیگر که برخى از آن نیز گل است و قسمت اعظم آن شوره زار است و در تمام آنها آثار مزرعهها به چشم مىخورد، ولى اکنون بدلیل وجود افراد مهاجر ساختمانهاى زیادى در آنجا ساخته شده است.
قسمت جنوبى متعلق به قبایل مشخصى از مسروح، یعنى اهالى راه غایر و راه فرعى است. روستاى قبا و همه
میقات حج، ج28، ص: 155
زمینهایى که بین این روستا و مدینه است متعلق به قبیله فرده در روستاى قربان است. روستاى قربان بین عوالى و قبا قرار گرفته که متعلق به قبیله وهوب و فرده است. عوالى که در شرق روستاى قربان است، به قبیله بنى على تعلق دارد.
در قسمت شامى (شمالى) آنچه در شرق- راه حمزه رحمه الله قرار دارد، مانند: صدقه، چشمه حازمیه، مصرع، سرانیه، چشمه حسین و شریوفیه که نزدیک دامنه کوه احد است، جز املاک قبیله بنى على به شمار مىرود.
طرف غرب- راه حمزه، تا کوه فتّه متعلق به اشراف قبیله بنى حسین است. از قسمت شمال زمینهایى اشراف تا زمینى که آب چشمه زرقا در آن جاریست ملکِ قبیله حنانیه- گروهى از مراوحه و جزو حوازم- است. زمینِ چشمههاى قسمت شمالى متعلق به فرزندان محمّد، یعنى سعادین و سواعد و تمم است که جزو قبیله احامده هستند. در قسمت غربى، مزارع جرف و محمدیه نیز متعلق به فرزندان محمد است. مزارع عنابس و ابى بریقه در وادى عقیق، ذوالحلیفه، وسیطه و علاوة تا کوه احمر را شامل مىشود. این مزارع به حمراء نملى معروف است. و متعلق به بنى عمرو از قبیله مسروح است و بنى سالم در آن حقى ندارد مگر آن قسمتى که به دلایل شرعى و با خرید آنها جزء املاکشان شده است.
روش محدود ساختن سمت براى یک گروه یا قبیله، چنین بوده که زمینهاى جزیرةالعرب بین عربها تقسیم شده بود و هر قبیله محدوده و جهت معینى داشت که به آن جهت «دِیرتى» نامیده شده است. بنابراین اگر افراد بیگانه، آن قسمت را با خرید یا ارث مالک شوند، مردمان دیرة بر ملکیت اصلى خود باقى مىماندند؛ آنها در مورد املاکشان قوانین قابل اجرایى داشتند که اگر بخواهیم آنها را بیان کنیم، به این قسمت مربوط نمىشود.
فصل دوم: پاکى هواى چهار جهت شهر مدینه:
روستاى قبا، قربان و عوالى که بالاتر از مدینه منوره قرار گرفتهاند در تابستان هواى خنک و مطبوعى دارد و در زمستان که زمانِ ریزش بارانهاى سیلآسا است، به درجه گرماى مناطق مذکور افزوده مىشود.
هواى قسمت شرقى، جهت عریض بهتر از دیگر جهات و بیشتر از همه جهات حره است. تعداد چاههاى آن قسمت که
میقات حج، ج28، ص: 156
براى آبیارى مزارع به کار مىرود از جهات دیگر بیشتر است. اما در هنگام بهار هوا بسیار گرم و حرارت خورشید بسیار زیاد است، به طورى که در اثر شدت گرما کسى در مزارع باقى نمىماند و سایهاى یافت نمىشود.
هواى قسمت شمالى در تابستان گرم و نامناسب و هنگام رسیدن محصول (خرما) بیمارى و پشه زیاد مىشود. اما در زمستان هواى آنجا از دیگر نقاط بهتر است و به همین دلیل مردم مدینه در تابستان به منطقه عوالى (یعنى قبا، قربان و عوالى) مىروند و در زمستان به قسمت پایین مدینه منوره؛ یعنى ناحیه العیون تغییر مکان مىدهند.
جهت غربى که قسمت سیح، عنابس، جرف، عقیق و حرههاى بین آنها را شامل مىشود. هوایى بسیار پاکیزه و مطبوع دارد. اما در اواخر بهار گرما در آنجا شدت مىیابد. مارهاى افعى در آن مناطق به ویژه در وادى عقیق بسیار زیاد یافت مىشوند. خلاصه مدینه منوره و جهات چهارگانهى شهر، در زمانى که ستاره پروین محو مىشود وخوشه خرما بر درخت سنگینى مىکند، گرما در آن زیاد مىشود و بیماریهاى مختلف شایع مىگردد، فعالیت اعضاى بدن به حد پایین مىرسد، تا اینکه آن ستاره دوباره ظاهر شود. وسرخى و زردى درختان نخل به چشم مىآید، در این هنگام گرما شدّت مىیابد و خواب دلچسب مىشود و فعالیت کمکم آغاز مىگردد تا اینکه پاییز فرا رسد. آن هنگام اول برج میزان است، زمانى که برج میزان فرا رسد آب کم کم سرد مىشود و زمانِ فرو افتادن دانه خرما در مدینه فرا رسیده؛ مشهورترین پاییز در قسمت بالا و پایین مدینه است. در هنگام تابستان و در شد گرماى روز شهر از روستا خنکتر است و آن بدلیل نوع ساخت حیاط (دهلیز) درِ خانهها مىباشد. شب در روستاها خنکتر است ولى در آنجا- السویکه- حشرهاى که ضعیفتر از پشه است وجوددارد که مانند کک نیش مىزند و هنگام پرواز صدایى تولید نمىکند.
فصل سوم: در مورد چاههایى است که زمینهاى مطلوب براى زندگى و زراعت دارد و آب چاهها گوارا است و همچنین در مورد جهات چهارگانه که کدام جهت و نخلستانها و زمینها مطلوب براى زندگى یا زراعت است.
چاههایى که آبهاى گوارا دارند عبارتند از: چاه قدیم در قبا، چاه عباسیه در قائم، چاه
میقات حج، ج28، ص: 157
صفیه در حره و چاه بویره و بئر عصبه که بقیه چاهها، نسبت به چاههاى مذکور در درجه کمترى از اهمیت قرار دارند.
در منطقه عوالى، چاه عسیلیه متعلق به فرزندان مرحوم ناصر است که آب آنها از گواراترین آب چاههاى عوالى است. در قسمت شرقى، چاه مبعوث قرار دارد که در جنوب عریض و در وسط حره در مجراى سیل مهزور واقع شده است. این چاه بزرگترین چاههاى آنجا و آب آن گواراترین آب در بین چاههاى منطقه حَرّه شرقیه است.
چشمههاى قسمت شمالى همان چشمههاى طرف غربى است که آب آنها از جرف بوده و گواراترین آب را چشمه هریسه و چشمه ریّان دارد.
از چاههاى جرف که آب بیشتر و گواراترى دارند مىتوان چاه رومه معروف به چاه عثمان را نام برد.
در قسمت غربى: چشمه بنیّه سرانى که در این سال جارى گردید و چاه قطعه آقاى یحیى دفتردار و چاه مغیسله و چاه فاطمه که به چاه زمزم معروف است را مىتوان نام برد.
به طور کلى گواراترین آب چاه، از چاهها و چشمههاى مدینه و حتّى از چشمه زرقا هم گواراتر چاهِ عروة بن زبیر در جانب مدّرج و در ساحل مجراى عقیق است که در زمان قدم آب آن به پادشاهان هدیه مىشده است.
بهترین مکان براى زراعت بنابر آنچه در بین مردم مشهور است جهت جنوبى مدینه است؛ زیرا آن قسمت به حره متصل است و زمین آن ریگزار و آهکى است و اگر خوب کشت شود و به آن خوب کود بدهند و بدون وقفه آبیارى کنند محصول خوبى خواهد داد و اگر آن را براى بذر افشانى خوب آماده کنند محصول متوسطى خواهد داد.
و به همین علت قدما گفتهاند که در بین دو حره محصول و گیاهى نیست.
اما زمینهاى عقیق که در قسمت غرب به سمت جرف و از آنجا تا چشمهها را شامل مىشود، ماسهزار (ریگزار) است. البته خاک برخى از قسمتهاى آن از رس مىباشد؛ مانند زمینهاى چشمههاى شمالى که اگر آنطور که گفته شد زمین را براى کشت آماده کنند محصول خوبى خواهد داد، اگر دچار آفت نشود هر بذر آن سى برابر محصول مىدهد.
بهترى کشت، کشت نخست و اولین آن است؛ یعنى بذر را در اول وقت
میقات حج، ج28، ص: 158
بیافشانند. اما کشت بعدى محصول خوبى نمىدهد. قدما در مورد زمین جرف و عیون گفتهاند محصول و گیاه در آنجا بسیار است آن قسمت از وسیعترین زمینهاى مدینه از حیث خاک و داراى بیشترین نخلستانها است.
قسمت شرقى- یعنى ناحیه عریض و اطراف آن که در مورد آن گفتهاند، زمینهاى آنجا پر محصول و بدون کاه (علف هرز) است؛ چرا که در آنجا رشد مىکند ولى علف هرز در آن رشد نمىکند. شرط موفقیت کشت در آن این است که کارهاى مربوط به شخم زدن، کوددهى و آبیارى آن را به خوبى انجام دهند.
اما آنچه که در زیر درختان نخل و در نخلستانها مىروید، بیشتر گیاهان هرز (کاه) است و محصول کم به ثمر مىنشیند و در آنجا بیشتر مواقع گیاهان بدون ساقه مىرویند.
اما در مورد ساکنان و نزلهاى جهات چهارگانه: در قسمت غربى اهالى آبار (چاههاى) على و اهل وسیطه و اهل علاوه و بغیر از آنها، اهل ابوبریقه ساکن هستند.
در قسمت جنوبى: قبا و قربان و عوالى و اطراف دیوار شهر؛ اعم از باغها و ... قابل سکونت هستند. زمستان و تابستان بر آنها سخت نیست البته برخى از اهالى آنجا در سرماى زمستان به خانههاى خود در مدینه منوره مىروند. همچنین در زمان جنگ و آشوب، اگر در هنگام تابستان باشد باغبانان در باغهاى خود مىمانند تا از آنها پاسدارى کنند و گاهى به شهر مىآیند چرا که از غارت اموال و بر خانواده و جان خود مىهراسند.