بررسی فقهی تعدد افراد در نیابت حج

نوع مقاله : فقه حج

نویسنده

مدیر گروه پژوهشی سازماندهی اطلاعات و مدارک/ پژوهشکده مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی/ پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

چکیده

تعدد نیابت در حج، به دو صورت منوب­عنه و نایب می‌باشد؛ اگر نایب فرد واحد
و منوب­عنه بیش از یک نفر باشند، از جهت تکلیفی صورت‌های مختلفی دارد.
در حج مندوب و عمره مفرده، به دلیل خاص، نیابت از چند منوب عنه جایز است. در حج منذور تفصیل است بین ­جایی‌که چند نفر به صورت مستقل نذر کرده باشند، حج باطل است و جایی‌که به صورت جمعی نذر کرده باشند، انجامش جایز است. در حجتالاسلام و حج افسادی جایز نیست.
از جهت وضعی، قرارداد دوم و بالاتر باطل است و باید اجرت را برگرداند. اما اگر
منوب­عنه واحد، و نایب متعدد باشد درجایی­که اعمال منوب­عنه مختلف باشد، انجام نیابت برای همة آنان جایز است؛ اما اگر عمل منوب­عنه یکی باشد، بین حج مندوب و حج واجب تفاوت است. در حج مندوب نیابت همه صحیح است. در حج واجب، دو قول است: یکی صحت نیابت. دیگری صحت عمل مشروط بر آنکه همزمان به پایان رسد.

کلیدواژه‌ها


مقدمه

یکی از بحث­های کاربردی در نیابت حج، بحث تعدد نیابت است؛ به این معنا، آیا حج ـ اعم از واجب و مندوب ـ ظرفیت تعدد و تکثر در مورد واحد را دارد، یا نه؟ تعدد نیابت در دو صورت امکان تحقق دارد:

یکی تعدد منوب­عنه، یعنی نایب شخص واحد باشد، ولی منوب­عنه بیش از یک
 نفر باشد.

دیگری بالعکس؛ یعنی منوب­عنه واحد باشد، ولی نایب بیش از یک نفر باشد.

در هر کدام از آن دو، از دو جهت باید مورد بررسی قرار گیرد: یکی از جهت حکم تکلیفی و دیگری از جهت حکم وضعی. با توجه به اینکه حج به دو دستة اصلی «واجب» و «مستحب» تقسیم می‌گردد و واجب، گونه­های مختلفی چون حجةالاسلام، حج نذری و حج افسادی را شامل می­گردد و هر کدام از آنها می­تواند به یکی از دو نحوه اجاره­ای و تبرعی انجام گیرد. این مسئله می­تواند فروع فقهی متعددی پیدا کند که درباره هر یک از آنها پژوهش مبسوطی به عمل آید.

جایگاه این بحث، در فقه­الحج است که مورد نیاز تخصصی فقها، متخصصانِ دانش فقه و حج­پژوهان و در مراتب پایین­تر، دست­اندرکاران حج و عمره و کارگزاران این فریضة الهی می­باشد.

این بحث از آن جهت اهمیت دارد، که از جهت تئوری مبانی فقهای عظام در بحث تعدد منوب­عنه و یا تعدد نایب شناسایی و مورد بررسی قرار می­گیرد و از جهت عملی، هم در بُعد تکلیفی و هم در بُعد وضعی، وظایف نایب و منوب­عنه و اعمال انجام گرفته روشن می­گردد.

با توجه به این­که پژوهش مبسوطی در قالب مقاله و کتاب، در این مسئله انجام نگرفته است، جای آن در مقالات تخصصی فقه حج خالی است و انجام آن برای پُر کردن جالی خالی آن در بین مباحث حج، ضروری می­باشد.

 این پژوهش که به صورت کتابخانه­ای و استدلالی است، مباحث مربوط به تعدد نیابت را در دو بخش ذیل (تعدد منوب­عنه و تعدد نایب) مورد بررسی قرار می­دهد:

تعدد منوب عنه

یکی از بحث‌های مورد ابتلا در نیابت حج این است که آیا یک عامل در موسم واحد می­تواند برای بیش از یک نفر نیابت کند مثلاً یک حج انجام دهد و آن را برای چند منوب­عنه محاسبه کند؟ البته این پرسش از دو جهت باید مورد توجه قرار گیرد: یکی از جهت جواز و عدم جواز اصل عمل؛ دیگری استحقاق اجرت توسط نایب که ذیل چند فرع بیان می­گردد:

1. تنقیح مسئله

پیش از پرداختن به نظرات فقهای عظام، لازم است موضوع این مسئله را از این جهت تنقیح کنیم که آیا مراد از حج در این مسئله، تمام انواع و اقسام آن است، یا برخی از آنها؟ آن‌گونه که از کلام فقهای عظام برمی­آید، مراد از حج، حج واجب است؛ اما حج مندوب و عمرة مفرده از بحث ما خارج می‌باشند؛ زیرا همة فقهای شیعه در نیابت از افراد متعدد در یک عمل، چه در حج مندوب و چه در عمره مفرده، به‌خاطر وجود دلیل خاص، حکم به جواز نموده و در این حکم اتفاق‌نظر دارند.
به همین جهت در کتاب شریف وسائل‌الشیعه، بابی به نام «باب جواز التشـریک بین اثنین، بل جماعة کثیرة فی الحجة المندوبة» گشوده شده است، و روایاتی درآن نقل شده است. (شیخ حر عاملی، ج11، ص202)

 همچنین در حج واجب، مراد از آن، حجةالاسلام و حج افسادی (اعم از حج تمتع، حج قران و حج افراد) می‌باشد؛ اما در حج منذور نیز بین فقهای عظام اختلافی نیست و همگی در حج منذور تفصیل قائل شده‌اند. به این معنا که اگر حج منذور افراد به‌طور مستقل باشد، مثلاً دو نفر مستقلاً نذر کنند که حج انجام دهند، بی‌تردید یک نایب نمی­تواند در موسم واحد از هر دوی آنها نیابت کند؛ زیرا نیابت از چند نفر خلاف اصل است و دلیلی برای جواز آن، مگر برای حج و یا عمره مندوب نیست. اما اگر نذر افراد به صورت جمعی باشد، مثلا به صورت مشترک نظر کنند که اگر تهاجم دشمن به آنان آسیبی وارد نکند، آنان هزینه یک حج را بر عهده گیرند، به این صورت که یکی از آنان و یا فرد دیگری به نیابت از آنان، حج به‌جا آورد، گرچه فرض آن نادر است، ولی ممکن‌الوقوع است و نظر فقهای عظام بر این است که در چنین موردی، یک نایب می­تواند نیابت همة آنها را بر عهده گرفته و نذر مشترک آنان را به انجام رساند؛ (صاحب جواهر، 1367ش، ج17، ص393؛ یزدی، 1412ق، ج2، ص336؛ خویی، 1418ق، ج28، ص142) زیرا هنگامی‌که وجوب حج بر آنان به‌طور مشترک باشد نه مستقل، مانعی برای نیابت فرد واحد از آنان نیست؛ زیرا یک نایب می­تواند
به متعلق نذر عمل کند. شبیه همین قول از امام خمینی= نیز نقل شده است. (امام خمینی، 1366ش، ج1، ص396)

2. اقوال فقها

اقوال فقها در تعدد منوب­عنه در حَجّةالاسلام و حج افسادی را باید در دو فرع بررسی کرد:

2ـ1.  از جهت تکلیفی

به این معنا آیا یک نایب می­تواند نیابت چند منوب­عنه را در سال واحد بر عهده گیرد؟ فقهای عظام بر اینکه اگر نیابت از حج، مشروط به سال معین و مباشرت نایب باشد، جایز نیست و اگر انجام دهد، باطل است اجماع دارند. (محقق حلی، 1408ق، ج1، ص209؛ شهید اول، 1417ق، ج1، ص321؛ شهید ثانی، 1410ق، ج2، ص191؛ آل عصفور بحرانی، 1421ق، 14، 275؛ یزدی، 1412ق، ج2، ص336؛ امام خمینی، 1366ش، ج1، ص396)

صاحب جواهر در این باره می‌نویسد: «مخالفی برای قول به عدم صحت نیافتم، بلکه هر دو قسم اجماع (منقول و محصّل) برای بطلان عمل وجود دارد. در نتیجه، اگر از نایب چنین عملی واقع شود، عمل وی کلاً باطل است؛ یعنی از آنجایی که قابلیت توزیع بین دو منوب­عنه و بیشتر را ندارد، برای هیچ­یک از منوب­عنهم واقع نمی­شود. حتی برای یکی از آنان نیز صحیح نیست؛ زیرا دلیلی بر ترجیح یکی بر دیگری وجود ندارد. همچنین برای خود نایب نیز محسوب نمی­شود؛ چون آن را قصد نکرده بود.» (صاحب جواهر، 1367ش، ج17، ص393)

البته مراد صاحب جواهر آن است که نایب، اعمال حج را برای بیش از یک نفر انجام دهد؛ اما اگر اعمال حج را تنها برای منوب­عنه اول انجام دهد، صحیح است و موجب برائت ذمه منوب­عنه می­گردد. به همین جهت، شهید اول معتقد است: «اگر کسی نایب را برای حج سال معین اجاره کند، ولی بعدها کسان دیگر نیز وی را اجاره کنند، نیابت نایب برای منوب­عنه اول صحیح است؛ اما اگر دو اجاره همزمان واقع شوند و همزمان انجام گیرند،
هر دو باطل می­باشد». (شهید اول، 1417ق، ج1، ص321)

به هر روی، این مسئله مورد اجماع فقهای عظام است که اگر نایب، اعمالِ حج بیش از یک منوب­عنه را در سال معین انجام دهد، عمل او باطل است.

2ـ2ـ1.  دلیل فقها در حکم تکلیفی

دلیل اصلی این قول، آن است که یک حج واجب، قابلیت توزیع بین دو نفر و یا بیشتر را ندارد. به همین جهت ممتنع است که یک حج واجب برای دو نفر و یا بیشتر انجام گیرد. (شهید ثانی، 1410ق، ج2، ص191؛ صاحب جواهر، 1367ش، ج17، ص393) همان گونه که در قضای نماز واجب و روزه واجب میت این چنین است که اجیر، یک نماز واجب را تنها می­تواند برای یک متوفا انجام دهد، نه بیشتر. بنابراین، در حجة‌الاسلام
و حج اِفسادی، نایب نمی­تواند نیابت بیش از یک نفر را بر عهده گیرد؛ زیرا ذمه وی نسبت به منوب‌عنه اول مشغول شده است و جایی برای منوب‌عنه دوم و سوم باقی نمی­ماند؛ مگر اینکه منوب‌عنه اول از استنابه خودش در آن سال صرف نظر کند.

2ـ2. از جهت وضعی

اما از جهت وضعی، یعنی دربارة استحقاق یا عدم استحقاق اجاره، همة فقهای عظام متفق هستند که اگر کسی قرارداد اجاره نیابت با بیش از یک منوب‌عنه منعقد کند، در صورتی‌که در آنها سال معین و مباشرت نایب شرط شده باشد، قرارداد دوم و بالاتر، باطل است؛ (صاحب جواهر، 1367ش، ج17، ص393؛ خویی، 1418ق، ج27، ص51) یعنی تنها استحقاق اجرت حج منوب‌عنه اول را دارد و از منوب­عنه دوم و بالاتر چنین استحقاقی ندارد و اگر وجهی گرفته باشد، نسبت به آنها ضامن است.

 اما اگر عقد نیابت برای بیش از یک منوب­عنه را همزمان انجام دهد، مثلاً در عقد واحد، نیابت حج زوج و حج زوجه در سال معین را متعهد شده باشد، مستحق هیچ‌یک از آن دو نیست.

2ـ2ـ1.  دلیل فقها در حکم وضعی

 دلیل این گفتار نیز آن است که اجیر بعد از اشتغال به انجام کار منوب‌عنه اول، قدرت بر انجام کار منوب‌عنه دیگری را ندارد و در نتیجه نمی­تواند طبق قرارداد دوم عمل کند، بدین جهت عقد بعدی وی باطل است. (صاحب جواهر، 1367ش، ج17، ص393؛ یزدی، 1412ق، ج2، ص329)

اما آیت‌الله خویی، عدم‌الدلیل را دلیل این گفتار دانسته است. (خویی، 1418ق، ج27، ص51)

البته این بحث مربوط به جایی است که بین دو عقد اجاره، تقدم و تأخری در بین باشد. اما اگر دو عقد اجاره همزمان انجام گیرد و هیچ‌کدام بر دیگری تقدم و تأخر نداشته باشد، در این صورت هر دو عقد باطل خواهند بود؛ زیرا انجام آن دو عمل از قدرت یک نایب خارج است و ترجیح یکی بر دیگری نیز بلادلیل می‌باشد. در مقابل، اگر دو عقد همزمان منعقد گردد، ولی مشروط به عدم مباشرت نایب باشد و یا از جهت زمان انجام، مطلق‌بوده و مشروط به سال واحدی نباشند، مثلاً به این‌گونه باشد که یکی در سال جاری انجام گیرد و دیگری در سال آینده، چنین صورتی امکان‌پذیر و بلاشکال بوده و هر دو عقد صحیح است. (محقق حلی، 1408ق، ج1، ص209 ؛ شهید اول، 1417ق، ج1، ص321 ؛ آل عصفور بحرانی، 1405ق، ج14، ص275 ؛ صاحب جواهر، 1367ش، ج17، ص393 ؛ خویی، 1418ق، ج27، ص51)

3. نظر مختار

 حکم مسئله همان است که فقهای عظام به اجماع بیان کرده‌اند؛ ولیکن دلیلی‌که برای این گفتار ارائه شده مبنی بر اینکه یک حج، ظرفیت بیش از یک نفر را ندارد
و لذا یک نفر نمی‌تواند حج بیش از یک نفر را انجام دهد، از نظر عقلی دلیل مقبولی نمی­باشد؛ زیرا وقتی در حج مندوب و عمرة مفرده، یک نفر می‌تواند نیابت بیش از چند منوب‌عنه را در عمل واحد بر عهده گرفته و به انجام رساند، باید در حج واجب هم امکان­پذیر باشد.

بدین جهت، باید از نص، دلیلی داشته باشیم؛ اصولاً نیابت از چند نفر در عمل واحد، از جمله در حج و عمره ـ اعم از واجب و مستحب ـ خلاف اصل است و دلیلی برای آن، مگر در حج مندوب و عمرة مفرده نیست؛ اما برای حج واجب، چنین دلیلی نه از عقل و نه از نص وجود ندارد. بنابراین دلیلی‌که آیت‌الله خویی بیان نموده است، مقبول‌تر به نظر می‌آید که عبارت است از اینکه عدم‌الدلیل، دلیل عدم جواز است.

تعدد نایب

این مبحث متکفل این بحث است، برای یک منوب­عنه، آیا جایز است در موسم واحد و یا در وقت واحد (غیر موسم) بیش از یک نفر نیابت وی را در حج و عمره انجام دهند؛ مثلاً دو نفر و یا بیشتر همزمان نیابت منوب­عنه واحد را بر عهده گرفته و اعمال حج را به نیابت از او به‌جا آورند؟ این مسئله دو صورت که به شرح زیر دارد:

1. انجام چند عمل منوب­عنه

فرض این مسئله جایی است که چند نایب بخواهند چند عمل واجب و مستحب منوب­عنه را انجام دهند؛ مثلا یکی حج واجب و دیگری حج مستحب و یا یکی عمره مفرده و دیگری عمره تمتع و یا اینکه چند حج واجب متفاوت وی را انجام دهند؛ مثلاً یکی حَجّة‌الاسلام و دیگری حج منذور را و یا هردو حج مندوب را آیا انجام آنها توسط نایبان متعدد جایز است یا نه؟

1ـ1. اقوال فقها

در این مسئله، علی‌الظاهر اختلافی بین فقهای عظام شیعه نیست و همگی متفق هستند که نیابت چند نفر در یک موسم و یا در وقت واحد برای یک منوب‌عنه جایز
و صحیح می‌باشد. (محقق حلی، 1408ق، ج1، ص209؛ علامه حلی، (بی‌تا). ج7، ص117؛ شهید اول، 1417ق، ج1، ص321؛ صاحب جواهر، 1367ش، ج17، ص394؛ نراقی، 1415ق، ج11، ص140؛ خویی، 1416ق، ج2، ص106؛ فاضل لنکرانی، 1418ق، ج2، ص121) مخالفی برای این قول پیدا نشده است.

1ـ2. دلیل فقها

دلیل این قول، اطلاقات روایات است؛ از جمله صحیحة محمد‌بن عیسی:

«عَنْ مُحَمَّدِ‌بن عِیسَى الْیَقْطِینِیِّ قَالَ: بَعَثَ إِلَیَّ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا7 رِزَمَ ثِیَابٍ
وَ غِلْمَاناً وَ حَجَّةً لِی وَ حَجَّةً لِأَخِی مُوسَى‌بن عُبَیْدٍ وَ حَجَّةً لِیُونُسَ‌بن عَبْدِ الرَّحْمَنِ
وَ أَمَرَنَا أَنْ نَحُجَّ عَنْهُ، فَکَانَتْ بَیْنَنَا مِائَةُ دِینَارٍ أَثْلَاثاً فِیمَا بَیْنَنَا...» الْحَدِیثَ.

 (حر عاملی، 1409ق، ج11، ص208).

1ـ2ـ1. بررسی سندی

 این روایت از جهت سند، صحیح و کسی بر آن اشکالی وارد نکرده است؛ زیرا تمام روایان آن، امامی و موثق می­باشند.

1ـ2ـ2. بررسی دلالی

از جهت دلالت، جمله «و اَمرنا أن نحُج عنه»، دلالت دارد که هر سه حج برای حضرت بوده و به قرینه اینکه امام7 حج واجب خود را انجام داده یا بعدا انجام می‌دهد، همه آنها حج مندوب بوده است. همچنین پیداست که حج منذور هم نبوده والا حضرت آن را تعیین می­فرمود.

بنابراین، انجام چند حج مندوب و یا عمره مفرده برای یک منوب­عنه توسط چند نایب (حتی همزمان) صحیح است.

2. انجام یک عمل واجب

 اما در جایی‌که هر دو نایب و یا بیشتر بخواهند یک حج واجب منوب عنه (مثلا حجةالاسلام یا حج افسادی) را انجام دهند، در این مسئله اتفاقی بین فقها نیست و از آنان دو قول نقل شده است:

2ـ1. قول اول

 عمل هر یک از نایب‌ها صحیح است، اعم از اینکه احرام آنها همزمان باشد و یا تقدم
و تأخر داشته باشد. همچنین اگر ختم عمل آنان همزمان باشد و یا تقدم و تأخری داشته باشد، در هر صورت نیابت چند نایب برای یک منوب‌عنه اشکالی ندارد. برخی از فقهای عظام، مانند صاحب عروه (یزدی، 1412ق، ج2، ص337)، آیت‌الله سید عبدالاعلی سبزواری (سبزواری، 1413ق، ج12، ص271) و آیت‌الله جعفر سبحانی (سبحانی تبریزی، 1424ق، ج2، ص160) بر این نظر هستند. البته آیت‌الله جعفر سبحانی معتقد است هنگامی‌که عمل اولی تمام شود، قصد وجوب برای دومی باقی نمی‌ماند و وی عمل خود را به عنوان حج تطوع به پایان می‌رساند، (سبحانی تبریزی، 1424ق، ج2، ص160) ولی نظر همه آنها بر جواز و صحت عمل نایبان است.

2ـ1ـ1. دلیل قول اول

دلیل این قول، اطلاق اخبار و روایاتی است که دلالت بر جواز تعدد نایب برای منوب­عنه واحد دارند؛ مانند صحیحه محمد‌بن عیسی (شیخ حر عاملی، 1409ق، ج11، ص208، ح1) که در پیش‌تر اشاره شد. این روایت ـ همان‌گونه که معروف به صحیحه است ـ از جهت سند، معتبر
و قابل اعتماد است و از جهت دلالت، جملة «أَمَرَنَا أَنْ نَحُجَّ عَنْهُ»، اطلاق دارد و شامل حج واجب و حج مندوب می­گردد و دلیلی که امام7  نیست که دلالت داشته باشد امام7 تنها حج مندوب را اراده کرده باشد وجود ندارد. بدین جهت شامل ما­نحن فیه نیز می‌گردد.

حکم این مسئله، همانند نماز جماعت بر میت واحد است که سبق یکی از نمازگزاران موجب ضرر به وجوب بعدی نخواهد بود. به نظر این دسته از فقها معنا ندارد که در پایان کار نایبان، گفته شود عمل یکی از آن دو صحیح و دیگری باطل است. اگر از ابتدا صحیح بوده، باید تا پایان کار هر دو صحیح باشند.

 آیت‌الله سبزواری جواز آن را بدین‌گونه تعلیل نمود: «قصد وجوب هر یک از نایبان، راهی است به دستیابی به آن چیزی‌که در علم الهی است از تفریغ ذمه منوب­عنه یا زیادی مراتب قبول و کمال.» (سبزواری، 1413ق، ج12، ص271) به این معنا اگر در علم‌الله تعالی (یعنی نفس‌الامر) عمل یکی از نایبان باطل باشد، عمل دیگری موجب تفریغ ذمه منوب­عنه می­گردد و اگر هر دو صحیح باشد، موجب زیادی مراتب ثواب و کمال عمل منوب­عنه می­شود. به هر روی، دلیلی برای بطلان عمل وجود ندارد.

2ـ1ـ2.  نقد قول اول

اولاً روایات نیابت نسبت به این مسئله اطلاق ندارند. در صحیحه محمد‌بن عیسی از شواهد و قراین به دست می­آید که امام7 حج واجب خود را انجام داده بود و استیجار وی از چند نفر، تنها برای حج مندوب بوده است، نه حج واجب. ثانیاً از اینکه گفته شده هنگامی‌که شروع نیابت نایبان شرعاً صحیح باشد، معنا ندارد که در پایان کار، یکی صحیح و دیگری باطل باشد و باید تا پایان کار هر دو صحیح باشند. پاسخش همان‌گونه که آیت‌الله حکیم فرمود (حکیم، 1416ق، ج11، ص75)، آن است که در پایان اعمال نایب اول، کشف می‌گردد که همان اولی مصداق مأمورٌبه بوده و نیابت شخص دیگر، مصداق مأمورٌبه نبوده است. بدین جهت معنا ندارد حج تطوعی برای منوب­عنه انجام گیرد؛ زیرا یک حج واجب بر عهده او بود که با انجام آن توسط نایب اول از عهدة او ساقط شده است.

2ـ2.  قول دوم

اگر نایبان، اعمال حج خود را همزمان به پایان رسانند نیابت هر دو صحیح است؛ لیکن اگر در ختم حج، تقدم و تأخری در بین باشد، آن نایبی‌که عمل خود را زود­تر
به پایان رساند، عمل او صحیح و عمل نایب و یا نایبان بعدی باطل می­باشد.

آیت‌الله محمد تقی آملی (آملی، 1380ق، ج12، ص261)، آیت‌الله سید محمود شاهرودی  (شاهرودی، بی‌تا، ج2، ص98)، آیت‌الله سیدمحسن حکیم (حکیم، 1416ق، ج11، ص75)، آیت‌الله سیدابوالقاسم خویی (خویی، 1418ق، ج27، ص82)، آیت‌الله شیخ جواد تبریزی (تبریزی، بی‌تا، ج1، ص255) و آیت‌الله فاضل لنکرانی (فاضل لنکرانی، 1418ق، ج2، ص123) از قائلان این گفتارند.

امام خمینی= نیز با اینکه به صراحت حکم به بطلان نیابت دوم نکرده، ولیکن شرطی برای صحت دومی بیان کرده که در صورت عدم تحقق آن شرط،
بطلان فهمیده می­شود و آن، این است که همزمان خاتمه یابد. (امام خمینی، 1366ش، ج1، ص339).

2ـ2ـ1.  دلیل قول دوم

دلیل این قول آن است که با پایان عمل نایب اول واجب انطباق پیدا می­کند
و موردی برای عمل بعدی نمی­ماند و بدین جهت انطباق با بعدی ممتنع می­باشد؛ چون واجب تکرارپذیر نیست.

3. نظر مختار

با توجه به اینکه خداوند در اعمال واجب، تنها یک عمل را از ما طلب می­کند
و تکرار آن را نمی­خواهد (مثل هر یک از نمازهای یومیه که تنها یک‌بار باید انجام گیرد و تکرار آن مجاز نیست)، بنابراین قول دوم که معتقد است با انجام عمل واجب منوب­عنه توسط یک نایب، جایی برای عمل نایب دیگر نمی­ماند صحیح است؛ زیرا با پایان یافتن نیابت یکی از نایبان، حج واجب منوب‌عنه به انجام رسیده و انجام حج دیگر برای وی دلیلی ندارد. روایات نیابت، نسبت به عمل واحدِ منوب­عنه از سوی چند نایب، اطلاق ندارد و صحیحة محمد‌بن عیسی نیز چنین اطلاقی ندارد؛ زیرا از شواهد پیداست که امام رضا7 حج واجب خود را انجام داده بود و این عمل را جهت استحباب و یا جهت کمک به کسانی‌که امکان حج ندارند، به آنان واگذار کرده بود و یا
می­خواست با این کارِ خود، تشویق به حج و گرم نگهداشتن این مراسم معنوی ­نماید. بدین جهت، در چنین مواردی اصل بر عدم جواز است.

نتیجه‌گیری

در بحث تعدد نیابت در حج، باید آن را به دو گونه تعدد منوب­عنه و تعدد نایب تقسیم نمود. اگر منوب­عنه متعدد و نایب واحد باشد، از جهت صحت و بطلان عمل، بین انواع و اقسام حج تفاوت است. به این صورت، در حج مندوب و عمره مفرده به خاطر دلیل خاص، نیابت از چند منوب­عنه جایز است. در حجةالاسلام ـ اعم از عمره
و حج ـ و حج افسادی، نیابت از چند منوب­عنه جایز نیست. در حج نذری، تفصیل است بین آنجایی‌که چند نفر به‌طور مستقل نذر کرده باشند، نیابت واحد یک نایب از آنان باطل است و جایی‌که چند نفر به‌طور جمعی و مشترک نذر کرده باشند؛ گر­چه فرضش نادر است، ولی انجام آن برای نایبِ واحد جایز است.

فقها از جهت استحقاق اجرت، فرموده­اند که قرارداد دوم و بالاتر باطل است
و اگر نایب چیزی دریافت کرده باشد، ضامن است. اما اگر منوب­عنه واحد، و نایب متعدد باشد از جهت صحت و بطلان عمل، بین انواع اعمال منوب­عنه تفاوت است. به این صورت، اگر اعمال منوب­عنه مختلف باشد، مثلاً یکی حج و دیگری عمره یا یکی واجب و دیگری مندوب و امثال ذلک باشد، اطلاقات روایات دلالت بر جواز عمل دارد؛ اما اگر اعمال منوب­عنه واحد باشد، مثلاً همه بخواهند حج واجب، یا حج مندوب، یا حج نذری و امثال آن را انجام دهند، در این صورت انجام حج مندوب
به خاطر دلیل خاص، جایز است. اما اگر بخواهند حج واجب ـ اعم از حجةالاسلام، حج افسادی و حج منذور ـ را انجام دهند، دو قول صحت عمل بدون شرط و صحت عمل مشروط به آنکه همزمان به پایان رسانند، از فقها نقل شده است. قول پذیرفته، قول دوم است؛ یعنی در صورتی انجام دو نایب یا بیشتر از یک منوب­عنه صحیح است که همة آنان اعمال حج را همزمان به پایان رسانند. اگر تقدم و تاخری در بین باشد، عمل نایبی صحیح است که اعمال حج را به‌طور صحیح زودتر به پایان رسانده باشد؛ زیرا عمل وی
با واجب انطباق پیدا کرده و موردی برای اعمال بعدی باقی نمانده است. از جهت استحقاق اجرت نیز کسی مستحق اجرت است که زودتر اعمال منوب‌عنه را به پایان رسانده باشد.

1. آل عصفور بحرانى، یوسف‌بن احمد (1405ق). الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة، چاپ اول، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعة مدرسین حوزة علمیة قم.
2. آملى، میرزا محمد تقى (1380ق). مصباح الهدى فی شرح العروة الوثقى، چاپ اول، تهران، مؤلف.
3. امام خمینى، سید روح‌الله موسوى (1366ش). تحریر الوسیلة، چاپ ششم، تهران، مکتبة اعتماد الکاظمی.
4. تبریزى، میرزاجواد ‌بن على (بی‌تا). التهذیب فی مناسک العمرة و الحج، بی‌جا، بی‌نا.
5. حکیم، سید محسن طباطبایى (1416). مستمسک العروة الوثقى، چاپ اول، قم، مؤسسة دارالتفسیر.
6. خویى، سیدابوالقاسم موسوى (1416ق). معتمدالعروة الوثقى، چاپ دوم، قم، منشورات مدرسة دارالعلم، لطفى.
7. خویى، سیدابوالقاسم موسوى (1418ق). موسوعة الإمام الخوئی، چاپ اول، قم، مؤسسة إحیاء آثار الإمام الخوئی.
8. سبحانی تبریزى، جعفر (1424ق). الحج فی الشریعة الإسلامیة الغراء، چاپ اول، قم، مؤسسه امام صادق7.
9. سبزوارى، سیدعبدالأعلى (1413). مهذّب الأحکام، چاپ چهارم، قم، مؤسسة ‌المنیر، دفتر حضرت آیت الله.
10. شاهرودى، سیدمحمود ‌بن على حسینى (بی‌تا). کتاب الحج، چاپ دوم، قم، مؤسسه انصاریان.
11. شهید اول، محمد‌بن مکى عاملی (1417ق). الدروس الشرعیة فی فقه الإمامیة، چاپ دوم، قم، دفتر انتشارات اسلامى.
12. شهید ثانى، زین‌الدین ‌بن على (1410). الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة  (المحشّى ـ کلانتر)، چاپ اول، قم، کتابفروشى داورى.
13. شیخ حرّ عاملی، محمد‌بن حسن (1409ق). وسائل الشیعة، چاپ اول، قم، مؤسسه آل البیت:.
14. صاحب جواهر، محمد حسن نجفی (1367). جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تهران، چاپ سوم، دارالکتب الاسلامیة.
15. علامه حلّى، حسن‌بن یوسف‌بن مطهر اسدى (بی‌تا). تذکرة الفقهاء  (ط ـ الحدیثة)، چاپ اول، ‌قم، مؤسسة آل البیت:.
16. فاضل لنکرانى، محمد (1418ق). تفصیل الشریعة فی شرح تحریر الوسیلة، کتاب الحج، چاپ دوم، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات.
17. محقق حلّی، نجم‌الدین جعفر‌بن حسن (1408ق). شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام، چاپ دوم، قم، مؤسسه اسماعیلیان.
18. نراقى، مولى احمد‌بن محمد مهدى (1415ق). مستند الشیعة فی أحکام الشریعة، چاپ اول، قم، مؤسسه آل البیت:.
19. یزدى، سیدمحمدکاظم طباطبایى (1412ق). العروة الوثقى، چاپ دوم، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان.