نوع مقاله : از نگاهی دیگر
نویسنده
گروه فلسفه و کلام اسلامی و شیعه شناسی، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه علامه طباطبایی
چکیده
کلیدواژهها
مقدمه
اِباضیه یا اَباضیه، مذهبی منسوب به عبداللـه بن اباض تمیمی (برای آشنایی با وی ر.ک: ضیایی، 1398ش، ج1، ص39ـ42) است که امروزه مرکز آنان کشور عمان است. برخی پیروان این مذهب در مناطقی از لیبی، تونس و الجزایر ساکنند
و اقلیتی هم در زنگبار.گرچه اباضیان را از خوارج دانستهاند، اما آنان اختلافات مهمی با خوارج دارند؛ از جمله در مسائلی چون امامت، تقیه (ر.ک: ملکمکان، 1384ش، ص201، 205 و 221) و حفظ احترام امام علی7. (ضیایی، 1398ش، ص311) اغلب متأخران اباضیه ابا دارند از اینکه خود را از خوارج بدانند. (ر.ک: روحی و غفرانی، 1397ش، ص113) اباضیه خود را اهل الحق، اهل الدعوه، اصحاب الدعوه، اهل الوفاق، و مذهب یا فرقه خود را الدعوه، مذهب الحق، فرقة المحقه و فرقة الناجیه میخوانند. (ر.ک: جلالی مقدم، ج2، ص309ـ332 و ج3، ص648 Lewicki, "Al-Ibadiyya", in: EI2, 3/648 – 660).
در مذهب اباضیه، حج یکی از واجبات عینی شرع و از ارکان اسلام است. در این مذهب، ارکان و مناسک حج با مذاهب چهارگانه اهل تسنن چندان تفاوتی ندارد. (جلالی مقدم، 1367ش، ج2، ذیل بعضی احکام فقهی) برای شناخت جایگاه حج در مذهب اباضیه کافی است به مسند ربیع بن حبیب مراجعه کنیم. ربیع بن حبیب مهمترین محدث اباضیه و صاحب جامع صحیح یا همان مسند مشهوری است که مهمترین کتاب حدیث نزد اباضیان است. (جلالی مقدم، 1367ش، ج2، ص313؛ معینی، 1380ش، ج6، ص760) اعتقاد اباضیان به مسند ربیع تا جایی است که عبداللـه بن حُمَید سالمی (د.1332)، از مشایخ اباضیه، آن را «صحیحترین کتب حدیث از لحاظ روایت و برترین این کتب از لحاظ سند» میخواند و همچنین آن را پس از قرآن، صحیحترین کتاب میشمارد. (سالمی، 1415ق، ص2؛ ملک مکان، 1426ق، ص24) ابتدای جزء دوم این مسند، کتاب الحج در دوازده باب 53 روایت قرار دارد (ر.ک: ربیع بن حبیب، 1424ق، ص179ـ205) که اندکی بیش از هفت درصد کل روایات این مسند (یعنی 754 روایت) است.
فارغ از جایگاه نظری حج در بین اباضیه، مسئله این پژوهش، نشان دادن میزان اهمیت حج در بین اباضیه مغرب اسلامی در مقام عمل است. برای این منظور، نحوه مواجهه امام عبدالوهاب رستمی با تکلیف حج در شرایط خوف بررسی شده است.
درباره پیشینه این پژوهش گفتنی است که در مورد تاریخ حج در بین اباضیه مغرب، پژوهش مستقلی شناسایی نشد و به طور خاص درباره مسئله حج امام عبدالوهاب رستمی نیز پژوهش مستقلی به نظر نرسید؛ جز اینکه در مدخل رستمیان در دانشنامه جهان اسلام، به سفر عبدالوهاب رستمی به قصد حج در سال 190 و تبعات آن اشاره شده که این مقاله نیز از منابع پژوهش حاضر است.
امام عبدالوهاب رستمی و مسئله حج در شرایط خوف
عبدالوهاب بن عبدالرحمان رستمی (م.211)، دومین امیر از سلسله ایرانینژاد رستمیان (که از سال 160 تا 296 حاکم مغرب میانه و بخشهایی از مغرب ادنی بودهاند)، سال 171 به امامت اباضیان مغرب رسید. (روحی و غفرانی، 1397ش،ص113؛ فرهمند، 1393ش، ج19، ص783ـ785) در دهه هشتم قرن دوم، زمانی که در مغرب اسلامی بر سر امامت عبدالوهاب بن عبدالرحمان رستمی اختلاف شد، او و مخالفان امامتش، ربیع بن حبیب فراهیدی ازدی عمانی (حدود 75ـ حدود 175) (ضیایی، 1398ش، ج1، ص78 ؛ مزیو، 1425ق، ج1، ص505) را به حکمیت برگزیدند؛ زیرا ربیع ـ که بود عمان مقیم ـ نهتنها نزد تمام اباضیان فقیهی نامدار بود، بلکه پس از جابر بن زید (م.92) و ابوعبیده مسلم بن ابیکریمه تمیمی،[1] سومین امام اباضیه بود.(ضیایی، 1398ش، ج1، ص48 و 78)[2]
ربیع بن حبیب در این واقعه از مخالفان عبدالوهاب ـ که او را «امیرالمؤمنین» میخواند ـ چون شعیب بن معروف و ابن فندین، تبرّی جست و نقل شده که گفته است: «عبدالوهاب امام ما و پیشوای پرهیزکار ما و امام تمام مسلمانان است».[3] (ابوزکریا و رجلانی، 1402ق، ص96ـ 98. همچنین ر.ک: درجینی، 1974م، ج1، ص55؛ حارثی، 1403ق، ص154ـ 155؛ بارونی، 2005م، ص153ـ160) میتوان گفت روابط حسنه و پایدار عبدالوهاب و ربیع، اباضیان مغرب و مشرق اسلامی را به هم پیوند میداد. (ابن سلام اباضی، 1406ق، ص110؛ درجینی، 1974م، ج1، ص65 و66 ، نیز ر.ک: باجیه، 1976م، ص71)
عبدالوهاب ـ که مقیم تاهَرت[4] بود ـ میترسیدکه اگر به حج رود، به دست بنیعباس گرفتار شود؛ ازاینرو در این باره از ربیع بن حبیب و نیز از محمد بن عباد مصری استفتا کرد. ابن عباد ـ که مانند ربیع، از شاگردان ابوعبیده تمیمی بود[5] ـ در پاسخ استفتا، حج را از عبدالوهاب ساقط دانست؛ اما ربیع چنین فتوا داد که او باید شخصی را اجیر کند تا به جای وی، حج به جای بیاورد. عبدالوهاب به فتوای ربیع عمل کرد؛ چون آن را موافق احتیاط میدانست. (ر.ک: ابوزکریا و رجلانی، 1402ق، صص114 و 115)
میزان اهمیت ربیع به حج از فتوای او هویداست. همچنین آوردهاند که ابوعبیده گاهی ربیع را به جای خود به عنوان پیشوای حاجیان اباضی به حج میفرستاد. (ر.ک: ابن سلاّم اباضی، 1406ق، ص110) اصل این استفتا از سوی عبدالوهاب و عمل موافق با احتیاط وی نیز نشاندهنده جایگاه حج نزد او و بالطبع و بالتبع نزد پیروانش در مغرب است.
بنا بر منابع اباضی ـ مانند کتاب السیرة و اخبار الائمة از ابوزکریا ورجلانی (مورخ قرن پنجم و نیمه اول قرن ششم)، کتاب طبقات المشایخ بالمغرب از دَرجینی (مورخ قرن هفتم) و کتاب السیر شماخی (م.928)[6] ـ عبدالوهاب پس از غلبه بر شورشهای داخلی، در سال 190 (یعنی حدود پانزده سال پس از درگذشت ربیع بن حبیب) به قصد حج از تاهرت خارج شد و فرزندش ابوسعید افلح را به نیابت از خود در آنجا گذاشت.
وی در مسیر خود به جبل دَمَّر[7] در جنوب قابِس[8] رفت و ساکنان آنجا را به پذیرش حاکمیت رستمیان و بیعت با خود واداشت. سپس فردی به نام مدرار را به عنوان عامل خود بر آنجا تعیین کرد و از آنجا به جبل نَفوسه[9] رفت که ساکنانش بر مذهب اباضیه بودند و مهمترین هسته نظامی اباضیه به شمار میرفتند. در شهر جادو،[10] مقر والیان رستمی در جبل نفوسه، مشایخ اباضی بار دیگر به جهت خطر توطئه طرفداران بنی عباس، عبدالوهاب را از سفر حج بازداشتند. (ر.ک: فرهمند، 1393ش، ج19، ص785)
فرهمند بر این نظر است که در این سفر، حج یک بهانه و پوششی برای اقدامات سیاسی عبدالوهاب، خصوصاً برای اشراف بیشتر بر اقدامات اغلبیان (حاکمان طرابلس که تابع عباسیان بودند) و مقابله احتمالی با آنان بوده است. (همان) البته این نظر فرهمند،
با توجه به اقدامات سیاسی عبدالوهاب مانند تصرف جبل دمر، خالی از وجه نیست. همچنین فرهمند (همان) در تأیید مدعای خود توضیح میدهد که عبدالوهاب پس از نهی شدن از سفر حج در سال 190، به تاهرت بازنگشت و تا سال 196 در روستای میری (واقع در جبل نفوسه) اقامت کرد تا اینکه در همان سال طرابلس، مرکز اغلبیان، را محاصره کرد. در نتیجه اغلبیان حکومت رستمیان بر توابع طرابلس را به رسمیت شناختند و خود به شهر طرابلس و ساحل دریا اکتفا کردند.
پس از این غلبه بر اغلبیان بود که عبدالوهاب به تاهرت بازگشت و تا پایان عمر در آنجا به سر برد.
در تأیید نظر فرهمند میتوان گفت که عبدالوهاب رستمی پس از این فتح
و بیشتر شدن اقتدارش، ظاهراً در مدت پانزده سال باقیمانده از عمرش، بار دیگر عزم حج نکرده است. البته در فرض پذیرش نظر فرهمند نیز، باز هم مشخص است که حج در نزد اباضیه مغرب از چنان اهمیتی برخوردار بود که پیشوایشان که
به جهت شرایط خوف به حج نرفته بود، حتی در ظاهر هم که شده، خود را مشتاق ادای تکلیف حج نشان میداد.
نتیجهگیری:
حج در مذهب اباضیه، نهتنها یکی از واجبات عینی شرع، بلکه از ارکان اسلام است. وجود بخش مستقلی در مسند ربیع بن حبیب، مهمترین کتاب روایی اباضیه، با عنوان کتاب الحج، در 12 باب و 53 روایت (یعنی اندکی بیشتر از هفت درصد کل روایات این مسند) نیز گویای این اهمیت است؛ ازاینرو اباضیه مغرب اسلامی نیز مانند هممذهبان خود در عمان، به ادای تکلیف حج اهتمام داشتهاند. با تشکیل دولت رستمیان در تاهرت، به عنوان دولتی مستقل از خلافت عباسی، امام عبدالوهاب رستمی، دومین امیر این سلسله، با مسئله چگونگی تکلیف حج در شرایط خوف از توطئه عباسیان یا هواداران آنان (مانند اغلبیان) روبهرو شد. لذا نظر به اهمیت و جایگاه حج در مذهب اباضیه، در این باره از ربیع بن حبیب و محمد بن عباد مصری استفتا کرد و از آنجا که پاسخ ربیع را موافق احتیاط میدانست، بنا بر فتوای وی، شخصی را اجیر کرد تا به جایش حج گزارد.
بنا بر منابع اباضی، وی سال 190 مجدداً عزم حج کرد و به قصد حج از تاهرت خارج شد؛ اما پس از فتح منطقهای به جبل نفوسه، پایگاه نظامی رستمیان، رسید و در آنجا مشایخ اباضی، وی را به جهت خطر توطئه هواداران عباسیان، از رفتن به حج منع کردند. یکی از محققان اباضیهپژوه احتمال داده که نیت حج، پوششی برای اغراض سیاسی عبدالوهاب رستمی بوده؛ اما از نظر نگارنده، حتی اگر چنین باشد، باز هم شاهدی از اهمیت حج در بین اباضیه مغرب است.
[1]. وی احتمالاً اصالتاً ایرانی، و مولای بنیتمیم بوده است. ر.ک: Lewicki, "Al-Ibadiyya", in: EI2, 3/649.
[2]. برای آشنایی بیشتر با ربیع بن حبیب ر.ک: طاوسی مسرور، «ربیع بن حبیب»، در: دانشنامه جهان اسلام، ج19، صص481ـ 479
[3]. ظاهراً اباضیه بین امام مذهبی و امام سیاسی تفکیک قائل بودند؛ اما امام سیاسی، پشتوانه و حتی جایگاه مذهبی هم داشت.
[4]. شهری در الجزایر که مرکز دولت رستمیان اباضی مذهب بود. ر.ک: تالبی، 1380ش، «تاهرت»، در: دانشنامه جهان اسلام، ج6، صص340ـ 338
[5]. نک. جعبیری، «التمیمی، ابوعبیدة مسلم بن ابی کریمه»، در: موسوعة اعلام العلماء والادباء العرب والمسلمین، ج4، صص632 ـ631
[6]. برای آشنایی با این منابع نک. فرهمند، «پژوهشی در منابع تاریخی رستمیان اباضی در مغرب اسلامی»، صص102ـ97
[7]. کوهی در جنوب غربی طرابلس غرب واقع در فاصله سه مرحلهای جبل نفوسه. (ادریسی، 1409ق، ج1، ص299 ؛ ابن خلدون، بیتا، ج1، ص60 و ج6، صص 143ـ142)
[8]. شهری نزدیک ساحل دریای مدیترانه، واقع در بین طرابلس و سفاقس و در هشت منزلی غرب طرابلس. (ر.ک: ادریسی، 1409ق، ج1، صص281ـ 279 و 297؛ یاقوت حموی، 1399، ج4، صص289ـ290)
[9]. رشته کوهی در مغرب (پس از افریقیه) و در فاصله شش مرحلهای (سه روزه) طرابلس و شش روزه قیروان که از مراکز اباضیه مغرب بوده است. (ادریسی، 1409ق، ج1، ص299؛ یاقوت حموی، 1399، ج5، صص297ـ296)
[10]. شهری بزرگ در جبل نفوسه. (ر.ک: یاقوت حموی، 1399، ج2، ص92 و ج5، ص110 و 296).