قبله مدینه آن چنان که پیغمبر اکرم- ص- به سوی آن نماز خوانده است، تا امروز (ششم شعبانالمعظم 1401 هجری قمری مطابق با 1360 شمسی) به حال خود باقی است، و دانشمندان ریاضی به نام- که برخی از آنان را نام خواهیم برد- با قواعد ریاضی قبله مدینه را چنان یافتند که رسولاللَّه بدون آنها یافت و این ممکن نیست مگر به وحی و الهام ملکوتی.
سمت قبله هر نقطه روی کره را، از دو قوس تحصیل میکردند: یکی از آن دو قوس، عرض بلد است که دوری آن نقطه تا خط استوا- که مبدأ عرض است- میباشد، و دیگری دوری آن نقطه تا مبدأ طول است، به تفصیلی که در کتب فن مذکور است.
از مدینه تا مکه به مسافت قریب صد فرسنگ است، هیچ کس نقل نکرده است که رسولاللَّه به قواعد ریاضی و آلات نجومی توسل جسته باشد. با این که در مراقبت به تمام احوال و اوضاع آن جناب اهتمامی اکید و شدید داشتند چنانکه کتابهای سیره، شهودی عادلاند و شمائل محمدیه ترمذی، بر گفتار ما حجّتی قاطع، که پنجاه و چهار باب است؛ حتی بابی در نعلین و بابی در انگشتری آن جناب است. وقتی تا این امور تبویب و تنظیم شده است، اگر در باره تحصیل سمت قبل، آلات و ادوات ریاضی و کتب فن به کار میبرد، مینگاشتند. حق آن است که سعدی در اول بوستان گفت:
ص: 36
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسألهآموز صد مدرّس شد
چون مدینه و مکه تقریباً در سطح یک دایره نصفالنهار قرار گرفتهاند و اندکی طول مدینه از مکه بیشتر و عرض مدینه نیز قریب چهار درجه بیشتر از مکه است، رسولاللَّه فرمود: «محرابی علی المیزاب» که به استقبال ناودان ایستاد؛ چه قبله مدینه اندکی از جنوب به سوی مغرب منحرف است؛ زیرا که ناودان کعبه در جانب غربی کعبه است.
علامه ابوریحان بیرونی در قانون مسعودی که مِجَسطی
(1) اسلامی است، طول مکه را از ساحل اقیانوس غربی 67 درجه و عرض آن را 21 درجه و 20 دقیقه و طول مدینه را 67 درجه و 30 دقیقه و عرض آن را 24 درجه آورده است که مکه و مدینه در سطح یک دایره نصفالنهار قرار گرفتهاند و تفاوت کمتر از ربع درجه است.
علامه ناصر خسرو علوی در سیاحتنامه گوید: «مدینه شهری است بر کناره صحرایی نهاده و آنجا قبله سوی جنوب افتاده است».
و این هر دو دانشمند نامور اسلامی، بحق سخن گفتهاند و اطلسهای متأخرین و معاصرین، موافق و معاضد آن است.
زیج هندی طول مکه را 77 درجه و مدینه را 75 درجه و 20 دقیقه از جزایر خالدات ضبط کرده است که تفاوت میان نصفالنهار مکه و مدینه یک درجه و 40 دقیقه است و این محاسبه نیز قریب با واقع است.
ما چون در این مسأله در کتاب «دروس معرفةالوقت و القبله» به تفصیل بحث کردهایم، در این وجیزه، به همین قدر اکتفا میکنیم.
تعیین طول و عرض بلاد
چنانکه گفتهایم، برای تحصیل سمت قبله، دو قوس به کار میبردند، بلکه مطلقاً برای تعیین هر محلی بر روی کره زمین، آن دو قوس را به کار میبردند.
یکی از آن دو قوس، قوسی از دایره نصفالنهار که عرض اماکن از آن تعیین میگردد و دیگر قوسی از دایره طول است.
مبدأ عرض، خواه شمالی و خواه جنوبی، دایره استوایِ ارضی است که به خط استوا اشتهار دارد و در سطح خط استوای سماوی اعنی دایره معدل النهار
1- مأخوذ از یونانی، رسالهای در علم نجوم.
ص: 37
واقع است. و چون معدلالنهار و دایره استوای ارضی در یک سطح هستند و عرض بلد اقصر قوسی از دایره نصفالنهار است که محصور میان سمت رأس و معدلالنهار یا محصور میان قطب معدلالنهار و دایره افق است دوایر نصفالنهار را در کرههای ارضی روی زمین فرض و ترسیم کردهاند که محل توقف شخص و یا قاعده شاخص به منزله سمت رأس است؛ زیرا که در محاذاة آن است.
قوس عرض بلند را به چندین طریق تحصیل میکردند از آن جمله: به طریق ارتفاع شمس، هنگام وقوع آن به اول حمل و وصول آن به دایره نصفالنهارِ بلدِ مفروض، چه مدار شمس در آن روز، مدار معدلالنهار است و قوس ارتفاع شمس در آن هنگام وصول به نصفالنهار قوس غایت ارتفاع شمس است که مساوی با تمام عرض بلد است و چون از 90 طرح گردد باقی قوس عرض بلد خواهد بود.
و از آن جمله سهلتر از طریق مذکور، به طریق ارتفاع قطب معدلالنهار است که قوس ارتفاع مساوی با خود عرض بلد است. و به طریق دیگر که در کتب مبسوطه مسطور است و ما به اکثر آنها در کتاب «دروس معرفة الوقت و القبله» متعرض شدهایم.
طول بلد فاصله آن تا مبدأ طول است، خواه شرقی مبدأ طول باشد و خواه غربی آن. اغلب قدما مبدأ طول را از غایت نقطه غربی، یعنی از جزیره «فرو» که «هرو» نیز مینامند و یکی از جزایر خالدات در اقیانوس اطلس در سواحل آفریقا است، میگرفتند. طول غربی فرو از گرنویچ 18 درجه و 7 دقیقه و 5 ثانیه است و عرض شمالی آن 27 درجه و 45 دقیقه و 8 ثانیه میباشد.
قدما در تعیین طول بلاد، بسیار در زحمت بودند، مثلًا از «انخساف قمر» طول بلاد را تحصیل میکردند و از این روی اشتباه کلّی در عمل روی میآورد؛ لذا در طول بسیاری از بلاد اختلاف فاحش دارند؛ چنانکه میان آنان و دانشمندان هیوی و جغرافیادانانِ جدید، در طول بسیاری از بلاد نیز خلاف است.
امروز تعیین طول بلاد به وسیله تلگراف آسان است و در زمان قدیم که تلگراف نبود، در زحمت بودند.
ریاضیدان رصدیِ بزرگ، مرحوم
ص: 38
غلامحسین جونفوری که از مفاخر عالم اسلام و از اعاظم علمای امامیه است، در باب پانزدهم مقاله سوم زیج جامع بهادری سه طریق در تحصیل طول بلد ذکر کرده است:
طریق نخستین آن از خسوف قمر است و در بیان آن فرمود:
(1)«راصدی در موضعی باشد که آن را مبدأ طول گردانیده باشند، و راصد دیگر در موضع مطلوب الطول باشد، و در شبی که خسوف قمر واقع شود، هر دو راصد را باید که رصد زمانه هر یک از بدو خسوف و بدو مکث و بدو انجلا و تمام انجلا به آلات صحیحه بکنند. اگر ساعات متناظرین هر دو راصد، متساوی باشند در این صورت، هر دو موضع متحدالطول و تحت یک دایره نصفالنهار باشند، و اگر ساعات دو هنگام متناظره متفاوت باشند، زمانه تفاوت را اگر محسوب به ساعات مستوی باشد، در 15 ضرب کنند تا درجات و کسور تفاوت طولین بهم رسد. پس اگر تفاضل زمانه موضع مطلوبالطول را باشد، طولش شرقی بود والا غربی، و همچنین اگر موضعی معلومالطول باشد و موضع دیگر غیر معلومالطول، اول درجات و کسور طولی مابین این دو موضع معلوم کنند، اگر موضع مجهولالطول شرقی باشد حاصل را بر طول معلوم افزایند و اگر غربی باشد بکاهند، مطلوب به هم رسد». انتهی
از این طریق چنانکه ملاحظه میفرمایید، طول «تقریبیِ» اماکن تحصیل میگردد نه «تحقیقی» آن؛ زیرا تشخیص زمان حقیقی بدو خسوف قمر با چشم عادی غیر مسلح میسور نیست و چه بسا که اوضاع جوّی هم این مشکل را دشوارتر کند و ...
علت اختیار خسوف قمر در تعیین طول بلاد
بیان: علت اختیار و انتخاب «خسوف قمر» در تعیین اطوال بلاد و عدم اختیار «کسوف شمس»، این است که چون شمس به ذات خود ضیاء است و از نیّر دیگری کسب نور نمیکند و کسوف شمس، حائل شدن جرم ماه بین ناظر و شمس است، لذا کسوف در آفاق به سبب اختلاف منظر، مختلف میگردد. بطوری که در یک افق ممکن است کسوفِ کلی وقوع یابد و همین
1- ص 79.
ص: 39
کسوف در آفاق دیگر با تفاوتهای گوناگون جزئی باشد و در آفاقی دیگر اصلًا کسوف واقع نشود، به خلاف خسوف قمر، زیرا قمر به ذات خود ضیاء نیست و نورش مکتَسَب از خورشید است؛ لذا وقتی در ظل ارض افتاد، خواه کلی و خواه جزئی، واقعاً بینور است و اختلاف منظرها در آفاق، دخل و تأثیری در آن ندارد، مگر این که به حسب اختلاف طول بلاد که موجب تقدم و تأخر طلوع اجرام سماوی است، مقدار منخسف قمر مختلف نماید، مثلًا در افقی خسوف کلّی باشد و در افق دیگر، مخالف او به حسب طول، خسوف جزئی که قمر در حالی که مقداری از آن منخسف شده طلوع کرده باشد و به همین قیاس که به حسب اختلاف در طول مقدار منخسف آن متفاوت دیده شود. ولی اختلاف در طول بلاد در انخساف واقعی قمر اثری ندارد چنانکه در اختلاف عرض هم ندارد، به اخلاف انکساف شمس که اختلاف عروض بلاد در انکساف واقعی شمس اثر دارد و آن هم از اختلاف منظر است که گفتهایم.
و علت اختیار کردن عدد 15 این است که چون مدارات یومی هر یک به سیصد و شصت درجه منقسماند و یک شبانه روز بطور مساوی به 24 قسم، تقسیم میکنند، حصه هر ساعت زمانی 15 درجه فلکی میگردد (15/ 24: 360) و هر یک درجه فلکی به چهار دقیقه زمانی و یک دقیقه فلکی به چهار ثانیه زمانی.
این در صورتی است که ساعات مستویه باشد، و اگر ساعات معوجه باشد هر یک از شبانهروز در تمام فصول سال به 12 قسمت تقسیم میگردد و در این صورت گاهی که شب و روز با هم برابر باشند که اول حمل و اول میزان است هر قسم از اقسام ساعات معوجه نیز، 15 درجه است و به غیر از آن دو شبانهروز، درجات ساعات معوجه متفاوت است و به همین جهت که تفاوت دارند معوجه نامیدهاند که اعوجاج در مقابل استوای ساعات مستویه است.
در همین موضوع تقریبی بودن طول بلاد، در جداول زیجات و دفاتر قدما، راصد مذکور در همان زیج نامبرده
(1) گوید:
مؤلف به خدمت هر آشنای فن، مکرر عرضه میدهد که: فن اقالیم به
1- ص 392.
ص: 40
نسبت کسی که او را سیر اتفاق نیفتاده باشد از قبیل علوم منقوله است و آنچه آن را به خبر دریافته است از آلات رصدیه تصدیق آن نمیتواند کرد مگر وقتی که به بقعه مخبر عنها برسد و آنچه فی زماننا هذا در دفاتر ما ارقام اطوال و عروض بلدان یافته میشود، اکثر آن مختلف است که غایت تفاوت اختلاف تقریباً به دو درجه میرسد. نادرتر آن که کرات ارضی که اذکیای فرنگ ترتیب دادهاند عهود هر کدام که مختلف است، در آن نیز اختلاف مشهود است.
غرضم از تعرض بحثِ طول و عرض، این است که انسان بدون به کار بردن قوسهای طول و عرض و ادوات نجومی، به فاصله صد فرسنگ بر خطی قرار بگیرد و مواجه ناودان کعبه بایستد و بگوید: «محرابی علی المیزاب»! و برای دیگران با به کار بردن آلات و قواعد ریاضی میسور نباشد، این انسانی است که: «ینظر بنوراللَّه» و همه اقوال و احوال و افعالش به همین مثابت است چنان که فنان و خریت هر فن در برابر او زبون است.
مرحوم مجلسی
(1)، به ظاهر برخی از جداول طول و عرض بلاد که در دست داشت قبله کنونی مدینه را به 37 درجه از جنوب به مشرق منحرف دانسته است و پنداشته که سلاطین جور سمت اصلیِ قبله مدینه را تحریف کردهاند؛ ولی این زعمی نادرست است و چنانکه گفتهایم قبله مدینه بصورت خود باقی است و محاسبه ابوریحان بیرونی در قانون مسعودی و نظر ناصر خسرویِ علوی در سیاحتنامه و زیج هندی و همچنین بسیاری از محاسبات متأخرین، نیک موافق با آن است که درست عمل کردهاند و اگر محاسبهای مخالف است در آن اشتباه راه یافته است، هر چند خریت در صناعت باشد.
فرهاد میرزا در کتاب ارزشمندش
(2) عرض مکه مکرمه را 21 درجه و 33 دقیقه شمالی و طول آن را از گرنویچ، رصدخانه لندن 40 درجه و 10 دقیقه شرقی، و عرض مدینه منوره را 25 درجه شمالی و طول آن را 39 درجه و 55 دقیقه آورده است که تفاوت میان دو نصفالنهار مکه و مدینه 15 دقیقه است. و در اطلس ژنرال لاروس
(3)مکه و مدینه را تقریباً در یک خط نصفالنهار ترسیم کرده است. و این گفتار جام و کار اطلس همان است که ناصر خسرو در
1- بحار، ج 22، ص 100، ط کمپانی.
2- جام جم، ص 616- 615، چاپ سنگی.
3- ص 137.
ص: 41
هزار سال قبل از این، در سیاحتنامه گفته است (قبله مدینه سوی جنوب افتاده است) و یا بیرونی پیش از ناصر در قانون مسعودی با جام جم به پانزده دقیقه فلکی اختلاف دارد.
مبدأ طول در نظر قدما و متأخرین
مبدأ طول را چنانکه گفتهایم، از غایت نقطه غربی بنام «هرو» که «فرو» هم گویند، میگرفتند و آن از جزایر خالدات (کاناری) که جزایر «سعدا» نیز گویند، میباشد و آن اکنون غیر معمور، بلکه مغمور در آب است و بین آن جزایر تا ساحل ده درجه است.
بطلمیوس و پیروانش مبدأ طول را از آن جزایر میگرفتند و پس از آنان، چون جزایر نامبرده در آب فرو رفته بود، مبدأ طول را از ساحل بحر مغرب گرفتهاند، چنانکه علامه بیرونی در قانون، مبدأ طول را ساحل گرفته است، لذا برای رفع التباس در جداول طول بلاد مبدأ طول را مقید کردهاند که:
«جزایری است» یا «ساحلی است».
مبدأ طول را از غایت نقطه غربی گرفتند؛ چون طول کوکب یعنی تقویم آن به توالی است که از غرب به شرق است تا ارضیات بر وفق سماویات قرار گیرد. و دیگر این که تدوین جداول هم به یک روش خواهد بود و این کار در تسهیل محاسبه و عدم اضطراب خاطر دخلی به سزا دارد.
قدمای هند مبدأ طول را از منتهای عمارت در جناب شرق به نام «کنک دز» (دژ گنگ) گرفتند یا به علت این که به حسب مکان به آن نزدیک بودند، و یا به علت این که ازدیاد طول موافق جهت حرکت اولی است که از شرق به غرب و در اصطلاح به خلاف توالی است، و از این حیث باز ارضیات موافق سماویات است، و یا به علت این که جهت شرق را چون مطلع انوار است اشرف از مغرب میدانستند، و یا به علت این که مشرق را یمین فلک میدانستند و یمین اقوی الجانبین است. و بسیاری از متأخرین رصدخانه خودشان را مبدأ طول در زیجات قرار دادند، و در این ایام از گرینویچ و از پاریس میگیرند.