احرام
«اشاره»
-
در این «مقال» برآنیم «تا با پشتوانه توفیقات و تأییدات خداوندگار»، مفاهیم لغوی و معانی شرعی و فقهی واژهها و اصطلاحات «حج» را مورد بحث و پژوهش قرار دهیم ...
این «تحقیق» با جامعیت و گستردگی که میتواند داشته باشد، تا آنجا که آگاهی اندک و استقراء ناقص ما گواه است، نخستین گامی است که در این «مقوله» برداشته میشود و نویسنده انتظار دارد به عنوان تنها «گامی در مسیر» و مقدمه و پیش درآمدی بر تحقیقات همه جانبهتر و پژوهشهای گستردهتر آینده، مورد عنایت اندیشمندان و پژوهشگران قرار گرفته و با رهنمودهای مفید و انتقادات سازنده خود بر وسعت و جامعیت و غنای آن بیافزایند:
***
1- و اصل التحریم المنع (مجمعالبحرین الشیخ فخرالدین طریحی، ج 5 و 6، صفحه 34 مکتبةالمرتضویه- الاحْرام بکسر الهمزه لغةً المنع، کشاف اصطلاحات الفنون، محمد اعلی بن علی التهاوی، ج 1، ص 369، از انتشارات کتابفروشی خیّام).
2- المنجد فیاللغة والاعلام، چاپ 23، صفحه 130، ط- بیروت: در ماههای حرام درآمد، در حرم داخل شد و در حرمتی که هتک آن روا نیست. و نیز «حُرْمت» آنچه شکستن آن روا نباشد و آبرو. جمع آن «حُرمات» است. و نیز عهد و پیمان و مهابت و بهره چیزی. و قوله تعالی: «وَ مَنْ یُعَظِّمْ حُرُماتِ اللَّه: ای ما وجب القیامُ بِهِ ...» ر. ک به «منتهی الارب فی لغة العرب»، عبدالرحیم بن عبدالکریم صفیپور، ج 2- 1، صفحه 240، از انتشارات، کتابخانه خیام.
3- رحله ابن جبیر- به نقل «لغت نامه دهخدا» زیر نظر مرحوم دکتر محمد معین، ج اثبات، اختیار، صفحه 1082.
4- لغت نامه دهخدا، شماره مسلسل 3، صفحه 1082.
1- همان، صفحه 1082.
2- شیخ اجل محمد اعلی بن علی التهاوی، از دانشمندان و دائرةالمعارف نویسهای قرن چهارم هجری. در الذریعه نام وی «تهانوی» و سال درگذشت او 1158 آمده است.
3- تَحریم اشْیاءٍ و ایجابُ اشْیاءِ عِنْدَ قَصْدِ الْحَجْ ...
4- در جامع الرموز، همین معنا را برای احرام برشمرده است.
5- والقاصدُ لِلْاحْرام یُسّمی مُحْرِماً.
6- مؤلف «کشّاف ...» در ذیل مادّه «حج»، ج اوّل، صفحه 283، آنگاه که میخواهد واژه حج و سایر اصطلاحات مربوط به مناسک حج را از دیدگاه صوفیه برشمرد، به لفظ «احْرام» که میرسد، چنین مینویسد: فالِاحْرام عندالصوفیه اشارة الی ترک شهود المخلوقات! ولی در زیر مادّه احرام، در همان جلد، صفحه 369، مینویسد: الاحرام عندالصوفیه عبادةٌ عن ترک شهوة المخلوقات؟! به نظر ما همان «شهودالمخلوقات» باید صحیح باشد، چرا که اصطلاح شهود بیشتر با اصطلاحات عرفا و تعبیرات صوفیه تناسب دارد، وانگهی سیاق «شهودالمخلوقات» با عبارت بعدی صاحب کشّافَ که «خروج از احرام» را از نظر صوفیه معنا میکند، بیشتر ارتباط دارد، تا «شهوةالمخلوقات»؟! متن عبارت بعدی مؤلف کشاف چنین است: «والخروج عن الاحرام عندهم عبارة عن التوّسع للخلق و النزول الیهم ...» ر. ک به «کشاف اصطلاحات الفنون، ج 1، صفحه 369.
البته دهخدا در «لغت نامه، شماره مسلسل 3، ج اثبات- اختیار، صفحه 1082»، «شهوت نسبت به مخلوقات» ترجمه کرده است که به عقیده ما نباید صحیح باشد! واللَّه اعلم بحقایق الامور ...
7- کشاف اصطلاحات الفنون، ج 1، صفحه 369: در باره ارتباط و تناسب عبارات صدر و ذیل صاحب کشّاف، در صورتیکه «شهود المخلوقات» باشد، نه «شهوةالمخلوقات»، باید به این نکته نیز اشاره شود که مُحْرِم در حقیقت شهود مخلوق را ترک کرده و به «شهود خالق» و «عندیّت» ذات مقدس الهی، فی مقعد صدقٍ عند ملیکٍ مقتدر اشتغال دارد؟! امّا آنگاه که از احرام خارج شد از نزد ملیکٍ مقتدر فی مقعد صدق و یا «شهود خالق» تنزل کرده و باز به «شهود مخلوق» و مؤانست و معاشرت ایشان مشغول گشته که البته همراه با گشادهرویی و فروتنی است! اللَّه اعلم؟!
8- مجمعالبحرین، ج 5 و 6، ص 38، مکتبةالمرتضویه: الاحرام توطین النفس علی اجتناب المحرمات من الصید و الطیب و النساء و لبس المخیط و امثال ذلک.
9- مجمعالبحرین، ج 5 و 6، ص 38، مکتبةالمرتضویه: الاحرام توطین النفس علی اجتناب المحرمات من الصید و الطیب و النساء و لبس المخیط و امثال ذلک.
1- معجم معالم الحجاز، المقدّم: عاتق بن غیث البلادی، ج دوّم، صفحه 262، نشر دارمکّة: و من احرم منها للحج فی اشهر الحج فهو محرمٌ مامورٌ بالانتهاء، مادام محرماً عن الرفث و ماوراء من امر النساء و عن التطیب بالطیب و عن لبس الثوب المخیط و عن صید الصید ...
2- سلسلة الینابیع الفقهیه، اشراف: علامة علی اصغر مروارید، حج، قوامیس الحج، صفحه 795.
3- .. والاقوی عدم کون لبسهما شرطاً فی تحقق الاحرام، بل واجباً تعبدیاً ... ر. ک به تحریرالوسیله، امام خمینی- ره-، ج 1، صفحه 413 و 416، مطبعة الادب فی النجف: امام خمینی- رضواناللَّه علیه- در خصوص «نیّت» و «قصد احرام» رأی دقیقی را ابراز میدادند. که مظنون ما اینست این «فتوا» در میان آراء و فتاوای فقهای اسلام، منفرد است! مغفورٌ له در باب «کیفیت احرام»، آنگاه که واجبات وقت احرام را شمارش میکنند، میفرمایند: الاوّل القصد، لا بمعنی قصد الاحرام، بل بمعنی قصد احد النسک حج یا عمره ... و امّا قصد الاحرام فلا یعقل ان یکون محققاً لعنوانه ... «فتأمّل».
4- لسان العرب، علامه جمالالدین، ابن منظور مصری، ج 12، 123 و 124، نشر ادب الحوزة- قم.
5- منتهی الارب، ج 1 و 2، صفحه 240: ایْ وقت احلاله و احرامه ...
6- دکتر جواد علی در کتاب المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج 6، ص 353، فصل 73. الحج و العمرة، مینویسد: «و یبدأ الحج فی الاسلام بلبس الاحرام حین بلوغه المیقات ...».
1- النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ابن اثیر، ج 1، ص 373، المکتبة الاسلامیه، قاهره، و «لسانالعرب»، ابن منظور، ج 12، صفحه 122، نشر ادب الحوزة- قم.
2- دائرةالمعارف اسلام، ج 3، صفحات 1052، 1053، نوشته آ. ج وِنسینگ.
1- مراد اینست که در نیّت مُحِرم مشخص گردد، نوع حج «حج اکبر» یا «حج اصغر»، «حجةالاسلام» است یا عمره تمتع و یا عمره مفرده. البته اظهار آن به زبان، آن طور که..، تصریح کرده است، واجب نیست و همان نیت قلبی کفایت میکند.
2- شافعی، مالکی و حنبلی.
3- حالت احرام.
4- مراد عمره مفرده است.
1- اگر مراد صِرف پوشیدن لباس احرام باشد، بدون نیّت و قصد مُحْرِم شدن با همه اسباب و شرائط و زمینهها، مانعی نیست، امّا اگر مقصود نویسنده مُحرم شدن اصطلاحی و سنّتی است، حتماً باید احرام در میقاتی از میقاتهای مشخص شده تحقق پذیرد. آری بر طبق نظر و فتوای فقهای امامیه اگر عذر و ضرورتی اقتضا نمود که برای حاجی امکان اینکه خود را به «میقات» و یا «محاذی میقات» برساند، وجود نداشت، در این صورت میتواند نذر کند که مثلًا از جدّه مُحرم شود. اذا نذر الاحرام قبل المیقات، فانّه یجوز یصح و یجب العمل به ... تحریرالوسیله، ج 1، امام خمینی ره-، کتاب الحج، صفحه 411، ط. نجف اشرف. ما در این سلسله بحثها پیرامون واژه «میقات» بطور مستقل و مشروح، بحث خواهیم کرد.
2- نویسنده در اینجا اشاره به یکی از محرمات احرام دارد، یعنی پوشیدن کفشی که تمامی پشت پا را بپوشاند، لبس ما یستتر جمیع ظهر القدم ... البته اختصاص به مردها دارد و بر زنها حرام نیست: و یختص ذلک بالرجال و لایحرم علی النساء ... ر. ک به تحریرالوسیله، ج 1، صفحه 423.
3- از عبارات اخیر این نویسنده غربی اینطور استظهار میگردد که این قبیل مسائل را با مشاهده اعمال حاجیان برداشت نموده، نه اینکه به منابع فقهی و کتاب حج رجوع کرده باشد.
در اینجا لازم است یادآور شویم که یکی از محرمات احرام «تظلیل» است، یعنی زیر سایه رفتن و یا چتر و یا وسیله دیگری را روی سر قرار دادن، البته حرمت استظلال مخصوص حال سیر است و نیز ویژه مردان میباشد: التظلیل فوق الرأس للرجال دون النساء، تظلیل المُحَرَّم علیه سائراً- حرمة الاستظلال مخصوصة بحال السیر- اختص العلیل و المراة بجواز التظلیل ... ر. ک به «شرایع الاسلام فی مسائل الحلال والحرام»، محقق حلّی، کتاب الحج، ج 1 و 2، صفحه 251، دارالاضواء بیروت- تحریرالوسیله، ج 1، کتاب الحج، صفحه 426، ط. نجف اشرف
4- اینها و برخی اعمال دیگر از مقدمات و مستحبات احرام است: ... و ان ینظف جسده، و یقصّ اظفاره، و یاخد من شاربه ... شرایع الاسلام، محقق حلّی، ج 1، 2، کتاب الحج، صفحه 244، ط. بیروت.
5- ... بل لایجوز التدهین بالمطیب قبل الاحرام لوبقی طیبه الی حین الاحرام. تحریرالوسیله ...
6- یا معتمر.
7- البته برای مُحرم مَرد ..
1- در گفتار آینده در باره ممنوعیتها و محرمات احرام بطور مبسوط بحث خواهیم کرد.
2- . 53- 1052.، 103،...
ترجمه دانشمند گرامی دکتر همتی
آقای دکتر همتی که بخش فوق را از دائرةالمعارف اسلام، جهت بهرهوری در این سلسله بحثها برای اینجانب ترجمه فرمودند، در تاریخ 16/ 9/ 71 طی نامه کوتاهی این چنین یادآور شدند:
... چنانکه مشهود است نویسنده مقاله، این مطالب را براساس فقه اهل سنت نوشته است. و این گناه ما نیز هست که تشیّع را در جهان معرفی نکردهایم، و منابع تحقیق در اسلام، انحصاراً منابع اهل تسنن است. تذکر این نکته را جهت پیشگیری از هرگونه سوء تفاهم- نه برای شما- بلکه برای خوانندگان مقاله ضروری یافتم.
برادر شما: دکتر همّتی
3- وسائل الشیعه، ج 9، صفحه 3، حدیث 3.
4- وسائل الشیعه، ج 9، صفحه 3، حدیث 5: حرَّم المسجد لعلة الکعبه، و حرَّم الحَرَم لِعّلة الْمَسجِد، و وجب الْاحْرام لِعِلَّة الْحَرَمْ.
1- ما در بخشهای آینده این تحقیق و به هنگام برشمردن «محرمات احرام» در این باره مشروحاً سخن خواهیم گفت.