بسم اللَّهالرّحمن الرّحیم
الحمداللَّه ربّ العالمین والصلاة والسلام علی سیّدنا محمد و آله الطاهرین واصحابه المیامین. السلام علیک یا بقیةاللَّه فی ارضه.
اعوذباللَّه من الشیطان الرّجیم، «براءة من اللَّه و رسوله الی الّذین عاهدتم من المشرکین».
قرار بر این بود که امشب (1) جلسه یاد بود امام را برگزار کنیم، ولی با توجه به اینکه
مراسم برائت از مشرکین، به دلیل ممانعت مقامات عربستان انجام نشد، تصمیم گرفتیم که این گردهمایی عظیم را تبدیل به مراسم برائت کنیم که اجرای این مراسم بهترینشکل یاد امام در این سرزمین است.
اصولًا مراسم برائت، از بزرگترین یادگارهای امام برای زائرین خانه خدا، ملّت ایران و کلیه مسلمانان حهان است (هر چند آنچه که شد، نه تنها اثرش از مراسم برائتکمترنبود، بلکهبمراتب بیشترنیز بود.»
بعد از حرم امن خدا، هیچ مکانی برای اجرای مراسم برائت مناسبتر از مِنی نیست. منی از سویی سرزمین عشق و از سوی دیگر سرزمین برائت است، سرزمین تولّی و تبرّی است.
این سرزمین از یک سو یادآور عشق یک انسان الهی (ابراهیم- ع-) به خداوند متعال است؛ عشقی که او را وادار میکند فرزند جوان، زیبا و پیامبری چون اسماعیل- که در سنین پیری خداوند به او عنایت کرده- را به دست خود قربانی کند و از سوی دیگر به پیروان ابراهیم و محمد درس مبارزه و رجم و طرد شیاطین جن و انس میدهد.
امام: در تبیین فلسفه برائت میفرمایند: باید شیاطین بزرگ، میانه و کوچک (اولی، وسطی و عقبه) را از حریم مقدس اسلام راند.
«ما باید با فریادها و دعوتها و تظلمها و افشاگریها و اجتماعات زنده و کوبنده در مجمع مسلمین در مکه مکرمه، بتها را بشکنیم و شیاطین را که در رأس آنها شیطان بزرگ است رمی کنیم و طرد نماییم تا حجِّ خلیلاللَّه و حبیب اللَّه و ولی اللَّه- مهدی عزیز- را بجا آورده باشیم والا در حق ما گفته میشود: «ما اکْثَرَ الضّجیجُ وَ اقَلَّ الْحَجیج!». (2)
بنابراین مِنی مکان مناسبی برای اظهار عشق و محبت به خدا و ابراز نفرت و برائت از دشمنان خدا از کلیه مشرکین و متکبرین و در رأس آن متکبر بزرگ آمریکاست.
موضوع سخنم در این مراسم با عظمت «فلسفه برائت از مشرکین» است.
شرک چیست؟
شرک، ضد توحید است؛ توحید یعنی اعتقاد به خدای یگانه و اینکه هیچ چیز و هیچ کس در جهان منشأ اثر نیست جز خدای یکتا.
شرک، یعنی اعتقاد به قدرتهای موهوم و پنداری. قدرت موهوم ممکن است بت نفس امّاره باشد، همانطور که در قرآن کریم آمده: «أفرأیتَ مَنْ اتَّخَذَ الهَهُ هَواهُ»، (3) ممکن است بت جماد باشد، همانند؛ لاتْ و هُبَل که پیش از بعثت پیامبر اسلام در حجاز مورد پرستش قرار میگرفتند، و ممکن است بت حاکمیتهای طاغوتی و قدرتهای نامشروع حاکم بر جوامع انسانی باشد که امام امت این قدرتها
را «بتهای نوین» نامیده است.
موحد کیست؟
موحد نه خود پرست است نه جماد پرست و نه قدرت پرست؛ موحد فقط خدا را منشأ اثر و قدرت میداند و لذا فقط او را میپرستد و از او اطاعت میکند. موحد فقط خدا را مالک سود و زیان میداند و لذا فقط از او استمداد میکند و از او بیم دارد. بر هیچ قدرتی جز خدا تکیه نمیکند و از هیچ قدرتی جز خدا نمیهراسد.
مثل اعلای توحید، در قرن ما امام خمینی- رضوان اللَّه تعالی علیه- بود که با تکیه بر قدرت خداوند یکتا از طاغوتها نهراسید و در برابر همه بتهای نوین جهانِ شرک و در رأس آنها آمریکا ایستاد و انقلاب اسلامی را در ایران به ثمر رسانید و صریحاً اعلام کرد که: «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند ...!»
و نمونه بارز امت توحید، مردم مسلمان ایران است که به برکت انقلاب اسلامی و رهبریهای امام و خلف صالح او حضرت آیةاللَّه خامنهای با تکیه بر قدرت خدای یکتا در برابر توطئههای پیچیده و تهاجم سنگین سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی قدرتهای شیطانی همچنان ثابت و استوار ایستادهاند.
و شما زائرین خانه خدا، نمونه و نماینده آن امت هستید که در روز برائت با سکوتی رساتر از فریاد، فریادهای توفنده مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل را در کنار خانه خدا سردادید و اعتقاد خود و مردم مسلمان ایران به توحید ناب و برائت از شرک و مشرکین جهان را به نمایش گذاشتید. و اینک نیز در سرزمین منی سرزمین برائت، برای اقامه برائت از مشرکین گردهم آمدهایم.
مشرک کیست؟
مشرک در برابر موحد، گاه «خود»، گاه «جماد»، گاه «زورمداران جهان» را میپرستد و گاه «هرسه» را.
خطر بزرگی که جهان اسلام را تهدید میکند شرک به مفهوم سوم است که منشأ آن شرک به مفهوم اول- خودپرستی- میباشد.
امام صادق علیهالسلام درباره این نوع از شرک در تفسیر آیه: «وَالَّذینَ اجتنبوا الطاغوت ان یعبدوها» میفرماید: مَنْ اطاع جَبَّاراً فَقَدْ عَبَدَهُ. (4)
همچنین درباره نقش اساسی شناخت این نوع از شرک و توطئه دشمنان اسلام میفرماید:
«در حکومت بنیامیه آموزش ایمان آزاد، ولی آموزش شرک ممنوع بود و انگیزه آنها از این ممنوعیت آن بود که وقتی مردم را به شرک وا میدارند، آنان متوجه نشوند.»
نقش برائت از مشرکین در جهان اسلام
چرا این همه پافشاری میکنیم که برائت از مشرکین اقامه شود، چرا رهبر عزیز ما حضرت آیةاللَّه خامنهای در پیامی که در پاسخ اینجانب دادهاند تأکید فرمودهاند که «مراسم اقامه برائت، حق مردم ایران است و هیچ کس حق جلوگیری از آن را ندارد.»
نقش برائت از مشرکین در جهان اسلام در صورت فراگیر شدن آن، نفی قدرتهای استکباری و سلطه جویی آنها است. منشأ همه مصائبی که جهان اسلام امروز گرفتار آن است سلطه طلبی قدرتهای استکباری و در رأس آنها آمریکای تبهکار است.
ریشه اصلی مصائب مردم مسلمان، مظلوم و مقاوم بوسنی هرزگوین، سلطه طلبی استکبار است، صربهای جنایتکار با فرصتی که قدرتهای استکباری و در رأس آن آمریکا به آنان میدهند مرتکب جنایاتی میشوند که زبان از ذکر آن شرم دارد.
ریشه اصلی مصائب مردم فلسطین سلطه طلبی استکبار است.
ریشه اصلی مصائب مسلمانان جنوب لبنان، عراق، مصر، الجزایر، کشمیر، تاجیکستان و هرنقطهای از جهان که مسلمانان در آن هشیار شدهاند و میخواهند اسلام را برسرنوشت خود حاکم کنند، چیزی جز سلطه طلبی استکبار نیست.
برای خاتمه دادن به سلطه طلبی مستکبرین تنها راه، وحدت صفوف مسلمین است، وحدت هم با شعار حاصل نمیشود، تا ریشههای شرک از جوامع اسلامی زدوده نشود، تا بت نفس اماره که ریشه همه فسادها و جداییهاست شکسته نگردد و بالأخره تا برائت از مشرکین به مفهوم مطلق و کامل آن در جوامع اسلامی تحقق نیابد، وحدت حاصل نمیشود و مشکلات جهان اسلام حل نمیگردد.
با وحدت کلمه است که مسلمانان جهان و دولتهای اسلامی میتوانند به جنایات صربها پایان دهند، تنها دعا کافی نیست، تنها کمک مالی به مسلمانان بوسنی کافی نیست.
باید دولتهای اسلامی به آنها سلاح برسانند، مسلمانان مظلوم بوسنی احتیاج به کمک نظامی دارند، اگر دولتهای کشورهای اسلامی با هم یکدل و یکزبان باشند میتوانند کمک نظامی به مظلومین برسانند.
دولتهای اسلامی با وحدت کلمه میتوانند به حیات ننگین رژیم اشغالگر قدس خاتمه دهند. «مذاکرات صلح» و به تعبیر درست رهبر معظم انقلاب «مذاکرات ظلم!» دردی را دوا نمیکند و از نظر ما محکوم است.
استکبار جهانی و در رأس آنها آمریکا خوب میداند که تنها سدّی که در برابر سلطه طلبی آنها قرار دارد اسلام انقلابی و به تعبیر زیبای امام راحل «اسلام ناب» است.
1- این سخنرانی در تاریخ 11/ 3/ 1372 مطابق با یازدهم ذی الحجة الحرام به افق حجاز در منی ایراد گردیده است.
2- بحارالانوار، ج 24، ص 124، حدیث 1.
3- جاثیه: 23.
4- بحارالانوار، ج 23، ص 362، حدیث 20.