نگرشی نو به میقات‌

نوع مقاله : فقه حج

نویسنده

سمت

چکیده

ندارد

کلیدواژه‌ها

موضوعات


نگرشى نو به میقات‏


محمد فاضل لنکرانى‏

ترجمه: معینى‏زاده‏

پیش نوشتار:

آنانکه از غیر مکه و از راه دور[1] به قصد زیارت بیت‏اللَّه‏الحرام و انجام مناسک، به سوى مکه عزیمت مى‏کنند، یا ناوى «حج تمتع» هستند که سر آغاز اعمالشان «عمره تمتع» است. ویا قصد انجام «عمره مفرده» را دارند. و آنانکه اهل مکه‏اند و مقیم این دیار مقدس، یاناوى «حج قران» اند[2] و یا قاصد «حج افراد»[3] که در این دو حج نیز باید پس از اتمام مناسک حج، براى انجام «عمره مفرده» به میقات عزیمت نمایند.

بنابر این در مجموعه حج و در شکلهاى گوناگون آن، نخستین گام رفتن به میقات جهت احرام است. آنچه در این مختصر رقم خورده است کنکاشى درباره «میقات عمره مفرده» است که مورد بحث روایات و نیز سخنان تحقیقى فقیهان دین بوده است و ما اینک در دو بخش: «میقات عمره تمتع» و «میقات عمره مفرده» به تحقیق مى‏پردازیم که فراز دوم محور اصلى نقد و بررسى ما در این نوشتار است.

______________________________
(1)- خارج از محدوده 48 میلى مکه.

(2)- در این قسم حاجى اهل مکه است و هدى راهمراه دارد. و عمره‏اش بعد از حج انجام مى‏گیرد.

(3)- مانند حج تمتع است با دو فرق اساسى: 1- قربانى در مستحب است ولى در تمتع واجب. 2- عمره‏اش بعد از حج انجام مى‏گیرد برخلاف تمتع.

میقات حج، ج‏4، ص: 109

میقات عمره تمتع‏

همانگونه که مشهور است، در عمره تمتع که آغازى است بر حج تمتع، براى شروع مناسک، به یکى از مواقیت پنجگانه‏[4] رفته و از آنجا محرم مى‏شوند. هر چند در برخى صور از محاذى میقات نیز مى‏توان محرم گردید.

بدیهى است که حاجى، در حرکت به سوى مکه و درگذر از میقات، حق عبور بدون احرام را ندارد. چه آنکه گام نهادن در حرم بدون احرام جایز نیست. و آنگونه که در روایات وارد است، مواقیت به همین منظور مشخص گردیده‏اند. بنابراین در تعیین مواقیت جهت احرام جاى تردید نیست. هر چند در موارد نادرى، رفتن به میقات شرط نیست.[5]

میقات عمره مفرده‏

آنگونه که در میان قدما و متأخران مشهور است، در عمره مفرده، احرام از «ادنى الحل»[6] کفایت مى‏کند و مجزى است؛ بنابراین عزیمت به یکى از مواقیت در این عمره لزومى ندارد.

اینک براى نمونه به دیدگاه صاحب عروةالوثقى اشارتى خواهیم داشت که مى‏فرماید:

______________________________
(1)- مسجد شجره، جحفه، ذات عرق یا وادى عقیق، قرن‏المنازل، یلملم.

(2)- در کتب مفصل آمده است.

(3)- مراد، اولین نقطه خارج حرم است که از همه جوانب محقق است و اگر گاهى از ادنى‏الحل، به حدیبیه، جعرانه و یا تنعیم، یاد مى‏کنند، بدلیل تصریح نام آنها در لسان روایات است.

یادآورى:

حدیبیه، چاهى بوده است، در مسیر مکه- جده و بعدها محل آنرا به این نام خواندند. جعرانه محلى است در راه مکه- طائف.

تنعیم، محلى است که با توسعه شهر مکه اخیراً جزء مکه گردیده است.

میقات حج، ج‏4، ص: 110

در حج قران و نیز در حج افراد، پس از آنکه شخص مناسک خویش را اتیان نمود، براى انجام عمره مفرده‏اش به ادنى الحِلّ مى‏رود، همچنانکه در دیگر عمره‏هاى مفرده وظیفه همین است. و در این مورد، تفاوتى میان مکى و غیر آن نیست، همانگونه که فرقى میان عمره مفرده مستقل و عمره مفرده مسبوق به افراد و قران نخواهد بود. لیکن باید توجه داشت که تعیین ادنى الحل براى معتمرى است که از مکه قصد خروج جهت عمره را دارد، ولى اگر شخصى از خارج مکه ناوى عمره گردد جز از مواقیت معرف نمى تواند محرم گردد. و در این فرض تفاوتى میان عمره مفرده واجب و مستحب نخواهد بود؛ بنابراین براى نائى که از خارج مکه و از راه دور عازم عمره مفرده است، احرام از ادنى الحل، مجزى نیست.[7]

***

اکنون پس از نقل این دیدگاه جلوه قول مشهور فقیهان است، برآنیم تا در این زمینه به تحقیقى دوباره پردازیم. براى این منظور باید سراغ روایات کثیر وارد در این باب رفت. و ما بر حسب فرصت مقال و گنجایش مقاله بر آنها مرورى خواهیم داشت.

______________________________
(1)- عروةالوثقى- فصل حج، ابواب المواقیت.

میقات حج، ج‏4، ص: 111

روایات میقات عمره مفرده‏

از میان روایات وارده چند روایت را که مستند فقیهان در این مبحث است مورد ارزیابى و تحقیق قرار مى‏دهیم:

«منها صحیحة جمیل بن درّاج، قال سألت اباعبداللَّه- ع- عن المرأة الحائض اذاقدمت مکة یوم الترویة. قال تمضى کماهى الى عرفات فتجعلها حجة ثم تقیم حتى تطهر فتخرج الى التنعیم فتحرم فتجعلها عمرة. قال ابن عمیر: کما صنعت عایشة».[8]

آنگونه که در صحیحه آمده است، وى از امام صادق- ع- سئوال مى‏کند: زن حایضى روز هشتم ذیحجه (یوم الترویة)[9] عازم مکه مى‏شود، وظیفه‏اش در انجام مناسک چیست؟ حضرت در پاسخ فرمودند:

با همان حال (براى حج محرم شده و) به عرفات عزیمت نموده و ... پس از اتیان مناسک حج، در مکه اقامت گزیند و صبر کند تا پاک گردد. آنگاه به تنعیم رفته و براى عمره محرم گردد. در این هنگام ابن عمیر (که راوى از جمیل بن دّراج است) اظهار داشت: همانگونه که عایشه نیز انجام داد.[10]

______________________________
(1)- وسایل الشیعه، ج 8، ص 214، ح 2.

(2)- روز هشتم را به این نام خوانده‏اند؛ زیرا در روزگاران قدیم، این روز به حمل آب جهت حجاج در سرزمین منى و عرفات اختصاص داشت.

(3)- همان روایت و مدرک سابق.

میقات حج، ج‏4، ص: 112

یادآورى:

اگر در روایت تنها نام «تنعیم» به میان آمده از باب «محدود ساختن حکم به مورد خاص» نیست. بلکه از آن روست که تنعیم نزدیکترین حدود حرم است. گویى امام در مقام ذکر مصداقى از «ادنى الحل» بوده‏اند. البته از این روایت نمى‏توان نتیجه گرفت، که میقات هر عمره مفرده‏اى ادنى الحل است؛ زیرا در روایت، عمره مفرده، مسبوق به حج افراد مطرح است. اگر چه در حقیقت وظیفه اولیه فرد مورد نظر، حج تمتع بوده است وبه دلیل عروض حیض و محدودیت زمانى، عدول به افراد نموده است.

بنابراین روایت مزبور براى تعمیم مورد به «مطلق العمره» وافى نخواهد بود. حال ممکن است به نظر برخى، از ذیل روایت (نقل ابن ابى عمیر) که حکایت از عمل عایشه دارد، تعمیم استفاده گردد. ولى چنین نیست؛ زیرا که مورد تشبیه اتیان به عمره پس از حج افراد است.

«منها صحیحة عمربن یزید عن ابى‏عبداللَّه- ع- قال: من ارادان یخرج من مکة لیعتمر، احرم من جعر انة اوالحدیبیة او ما اشبهها (اشبههما)».[11]

در نقل این صحیحه، امام صادق- ع- مى‏فرمایند: کسى که از مکه قصد خروج براى عمره را دارد، از جعرانه یا حدیبیه و امثال آن، محرم گردد.

______________________________
(1)- صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 145، و ج 8، ص 45- طوسى، تهذیب، ج 1، ص 473- الاستبصار، ج 2، ص 177- حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ج 8، ص 247، ح 2.

میقات حج، ج‏4، ص: 113

مفاد این روایت همانگونه که از ظاهر آن پیداست، و سیعتر او روایت نخست است؛ زیرا در ذکر میقات به یک مورد اکتفا نگردیده بلکه نوعى تعمیم دارد. علاوه بر آنکه در مورد شخص معتمر مقیدبه متوطن درمکه، مقیم، مجاور و ... نیست بلکه نسبت به همگان شمول دارد. و در نوع عمره تفصیلى بیان نشده است که میان عمره مفرده مستقله و عمره مسبوق به حج، فرق گذارده باشد تنها دائره آن نسبت به کسى که از خارج مکه قصد عمره دارد، فراگیر نیست. در نتیجه «ادنى الحل» میقات آنان نمى‏تواند باشد.

***

«منها مرسلة الصدوق قال وان رسول اللَّه- ص- اعتمر ثلاث عمر متفرقات کلها فى ذى‏القعدة؛ عمرة اهل فیها من عسفان، و هى عمرةالحدیبیة، و عمرةالقضاء احرم فیها من جحفه، و عمرة اهل فیها من الجعرانة و هى بعدان رجع من الطائف من غزوة حنین».[12]

آنگونه که او این روایت استفاده مى‏شود، پیامبر اکرم- ص- سه عمره را در مقاطع مختلف انجام دادند که از نظر زمانى، تمامى آنها در ماه ذیقعده بوده است. یکى عمره حدیبیه که از عسفان، حضرت آن را آغاز نمودند، دیگرى عمرة القضا که از جحفه براى آن محرم شدند، و بالاخره عمره‏اى که از جعرانه بدان اقام ورزیدند.[13] که این مورد به هنگام بازگشت حضرت، از جنگ حنین و در گذر از طائف بوده است.

______________________________
(1)- همان مدرک حدیث 2.

(2)- جمال‏الدین حسن، معالم‏الدین و ملاذالمجتهدین، ص 203- شیخ انصارى، فوائدالاصول، ص 92،- شهید ثانى، شرح‏البدایة فى علم‏الدرایه، ج 1، ص 140- 141، اخراج عبدالحسین محمد على بقال، المطبعة العلمیة، قم، 1402 ه./ 1982 م.

میقات حج، ج‏4، ص: 114

روایت مزبور، هر چند مرسله است، لیکن در جاى خود ثابت شده است که چنین مرسلاتى از حجیّت برخوردارند. در عین حال شایان ذکر است که مرحوم کلینى- قدس سرّه- آن را بطور مسند و با تغییرى اندک به نقل معاویة بن عمار از امام صادق- ع- ذکر کرده است که حضرتش فرمودند:

اعتمر رسول اللَّه- ص- ثلاث عمر متفرقات: عمرة ذى القعدة، اهل من عسفان وهى عمرةالحدیبیة، و عمرة اهل من الجحفة و هى عمرة القضاء و عمرة من الجعرانة بعد ما رجع من الطائف من غزوة حنین».[14]

بنابراین نقل، حضرت در مورد نخست از عسفان عازم عمره گردیده‏اند که این عمره به حدیبیه موسوم گردید. و در نوبت دوم، عمره قضا را از جحفه انجام دادند و بالأخره در بازگشت از جنگ حنین و گذر از طائف، عمره‏اى را از جعرانه آغاز نمودند.

برخى روایات دیگر نیز وارد است که بر همین مضمون دلالت دارند، با این تفاوت که به محل احرام و شروع بعضى عمره‏ها اشاره نکرده و تنها به ذکر نام آنها اکتفا نموده‏اند. از جمله این روایات، صحیحه ابان بن تغلب از امام صادق- ع- است که مى‏فرماید:

______________________________
(1)- وسایل الشیعه، ج 10، ص 238، ح 2.

میقات حج، ج‏4، ص: 115

«اعتمر رسول‏اللَّهَ- ص- عمرةالحدیبیة وقضى‏الحدیبیة من قابل و من الجعرانة حین اقبل من الطائف ثلاث عمرکلها فى ذى‏القعدة».

پیامبر- ص- عمره حدیبیه را انجام و در سال بعد نیز آن را بجا آورد و به هنگام بازگشت از طائف نیز از جعرانه، قصد عمره‏اى دیگر نمودند، و مجموعه این عمره‏هاى سه گانه در ماه ذیقعده صورت گرفت».[15]

عمره‏هاى پیامبر- ص-

اکنون پس از نقل چند روایت که گویاى عمره‏هاى نبى اکرم- ص- بود، بجاست تا از چند زاویه نگرشى بر این موارد ذکر شده در چند روایت داشته باشیم. این محورها عبارتنداز:

- تعداد عمره‏هاى انجام شده توسط رسول اکرم- ص-.

- چگونگى انجام این عمره‏ها.

- اشکالات مطروحه و نقد و برسى آن.

- قلمرو دلالت روایات وارده در باب.

بدیهى است که این روایات ناظر به عمره‏هاى انجام شده در دوران پس از هجرت است؛ زیرا بطور مسلم، در دوران اقامت حضرت در مکه، بیش از سه مورد عمره انجام داده‏اند؛ گواینکه استحباب آن در هر ماه وارد است و زمینه نیز براى اعتمار، فراهم بوده است.

______________________________
(1)- مدرک سابق، ح 3.

میقات حج، ج‏4، ص: 116

تعداد عمره‏ها

در روایات ذکر شده تنها از سه عمره انجام گرفته، یاد شده بود. مرحوم صدوق- ره- نُه عمره نقل نموده است‏[16] هر چند مرحوم مجلسى اول- ره- در شرح خود بر من لایحضره الفقیه، ذکر عدد «نه» توسط صدوق را اشتباهى از سوى نسخه برداران دانسته و مى‏فرماید:

هر چند اخبار دال بر سه عمره، قابل تأویل است به اینکه آنچه در ذیقعده صورت گرفته است سه مورد بوده است. در عین حال چون تنها مرحوم صدوق است که نه مورد عمره را نقل مى‏کند[17] و در نقل دیگرى نیامده است، بهتر آنست که از خبر تسع صرف نظر نموده و به اخبار ثلاثه اعتماد کنیم.

چگونگى عمره‏ها

پیامبر در سال ششم از هجرت، بسیارى از اصحاب راجمع نمود و به قصد انجام عمره عازم مکه گردیدند. در میان راه هنگامى که به حدیبیه رسیدند، با منع مشرکانى که از سفر پیامبر هراسناک بودند روبرو شدند. تا آنجا که قرار داد مصالحه آمیزى میان طرفین مبادله و امضا شد و این حادثه به صلح حدیبیه شهرت یافت.[18] از جمله موادى که در این معاهده گنجانده شد این بود، که پیامبر و همراهان به مدینه بازگشته و سال آینده آهنگ عمره نمایند، آنهم مشروط به آنکه بیش از سه روز در مکه اقامت ننمایند. آنان نیز بر وفق‏

______________________________
(1)- من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 275، باب 171، دارصعب، دارالتعارف بیروت، 1401 ه. 1981 م، تحقیق سید حسن موسوى الخرسان، ج 2، ص 154 و 667.

(2) فیض کاشانى، وافى، ج 3، جزء 8، ص 230 به نقل از تهذیب شیخ طوسى.

(3)- مشروح آن در کتب تاریخى آمده است.

میقات حج، ج‏4، ص: 117

معاهده حدیبیه عمل کرده و سال بعد در همان مدت مقرر، عمره‏اى بجاى آوردند، که به «عمرةالقضاء» موسوم است.[19] هر چند در برخى روایات آمده است، که چون رسول خدا، از ادامه مسیر منع گردید عمل مصدود[20] را انجام داده و از احرام خارج گردید. و از حدیبیه راهى مدینه شد.

و براى سومین بار پیامبر در بازگشت پیروزمندانه از غزوه حنین‏[21] هنگامى که به «جعرانه» رسید، براى انجام عمره محرم شده و راهى مکه گردیدند و این در حالى است که حضرت به هنگام فتح مکه (رمضان هشتم هجرى) محرم نبوده‏اند.

اشکالات وارده بر روایات باب‏

بر روایاتى که پیش‏تر گذشت، برخى اشکالاتى نموده‏اند که نقل و نقد آنها خالى از فایده نیست. و ما به دو مورد اساسى آن اشاره مى‏کنیم.

1) در روایت چنین آمده بود:

«احرام نخستین عمره پیامبر (عمره حدیبیه) از نقطه‏اى بنام عسفان انجام گرفته است»

نکته قابل خدشه آنست که «عسفان» نه از مواقیت مشهور است و نه ادنى‏الحل بنابراین احرام حضرت چه توجیهى دارد؟

______________________________
(1)- زیرا جبران عمره‏اى بود که در سال قبل فوت گردیده بود.

(2)- در نقطه منع قربانى کرده و پس از تقصیر از احرام خارج مى‏شود.

(3)- سرزمینى است میان مکه و طائف.

میقات حج، ج‏4، ص: 118

2) از روایت استفاده گردید که:

«در عمرة القضا رسول اکرم از جحفه محرم گردیده‏اند»

حال با توجه به اینکه مبدأ حرکت، مدینه بوده است، چگونه پیامبر، احرام از شجره را به تعویق انداختند؟

نقد اشکال نخست‏

مرحوم فیض کاشانى از اشکال نخست پاسخى داده‏اند[22] و دیگرانى نیز از ایشان تبعیت نموده‏اند. ایشان فرموده‏اند:

همانگونه که در معناى لغوى «اهلال» اشراب گردیده است‏[23] گویا پیامبر در «عسفان»[24] صداى مبارکشان را به تلبیه بلند کرده‏اند و این معنا با احرام از شجره قابل جمع است. به دیگر سخن ایشان خواسته‏اند بگویند، در روایت بحث از احرام بمیان نیامده بلکه سخن از اهلال است و با این توجیه، مشکل حل خواهد گردید.

نظریه‏

آنچه مرحوم فیض و نیز بعض الاعلام در تبعیت از ایشان فرموده‏اند، از جهات دیگرى مخدوش است که بدان اشاره مى‏شود:

______________________________
(1)- وافى، ج 3، جزء 8، ص 31، منشورات مکتبة آیةاللَّه المرعشى- قم، 1404 ه.

(2)- اهلال عبارت است از رفع الصوت. اهل بذکرالله/ رفع صوته- اهل‏المحرم/ رفع صوته بالتلبیه اهلواالهلال و استهلوا/ رفعواصواتهم عندرؤیته- اهل‏الصبى/ رفع صوته بالبکاء.

(3)- نقطه‏اى است که با مکه حدود 48 کیلومتر فاصله دارد.

میقات حج، ج‏4، ص: 119

برخى روایات (مثل مرسله مذکوره) ظهور در این داشتند که احرام عمرةالقضاء از جحفه بوده است و یا عمره پایانى از جعرانه آغاز شده است.

مسأله رفع الصوت در تلبیه، امرى مستحب است که نقشى در صحت و تمامیت عمره ندارد، چگونه ممکن است ذکر شده باشد ولى مبدأ احرام که در صحت و تمامیت عمره دخیل است ذکر نشود؟!

* اگر براى اهلال متعلقى ذکر مى‏شد و مثلًا مى‏فرمود «اهلّ بالتلبیه» مى‏توانستیم آن رابه «رفع الصوت» تفسیر کنیم؛ ولى در روایت چنین نیامده است. بویژه که کلمه «اهل» با «من» آمده است نه آنکه بوسیله «باء» متعدى شده باشد. لذا ظهور در شروع تلبیه دارد. با آنچه تا کنون ذکر گردید وجهى براى استفاده از روایات باب، بر میقات بودن «عسفان» جهت عمره مفرده وجود ندارد. از اینرو بهتر آن است که چون کیفیت عمل رسول‏اللَّه- ص- روشن نیست و عملى در این رابطه نداریم روایت را کنار بگذاریم و به آن استاد نکنیم. از این رو این مورد، بهتر از منصرف ساختن آن است؛ یعنى بجاى آنکه ما، این بخش از روایت را با ظهورى که دارد تأویل نماییم و بر خلاف ظاهرش حمل کنیم، بهتر است که بدان استناد نکنیم.

میقات حج، ج‏4، ص: 120

حال ممکن است (هر چند بعنوان احتمالى بعید) گفته شود، اگر احرام حضرت را در عسفان نقل کرده‏اند، نه از آنجهت که این نقطه از مواقیت است بلکه از آنروست که «عسفان» محاذى بعض مواقیت، است زیرا برخى مواقیت، از جهت فاصله با مکه در همان موقعیت جغرافیایى «عسفان» واقع است.

نقد اشکال دوم‏

در پاسخ اشکال دوم برخى بزرگان فرموده‏اند: که ملاک در مسأله عمرةالقضاء صحیحه معاویةبن عمار است و در آن کلمه اهلال وارد شده است نه احرام، لیکن این جواب صحیح بنظر نمى‏رسد؛ زیرا علاوه بر ایراداتى که در پاسخ اشکال نخست وارد نمودیم در مرسله صدوق تعبیر به احرام نموده و این چنین مرسلاتى که صدوق با فعل معلوم به صورت «قال» تعبیر نموده بنابر تحقیق معتبر است، لذا تحقیق در جواب از این اشکال آن است که تأخیر احرام از مسجد شجره بر حسب ضرورت بوده.

ولى حقیقت آنست که خدشه وارده بر کلام مرحوم فیض، در اینجا نیز مطرح است. علاوه بر آنکه در این مورد، مرسله صدوق به «احرام» تعبیر نموده است. تنها نکته‏اى که باقى است، توجیه تاخیر احرام از مسجد شجره است که احتمالا بر حسب ضرورتى صورت گرفته است. و اگر چه جزئیات بر ما پوشیده است: لیکن با توجه به شرایط خاص آن روز اصل احتمال وجود ضرورتى خاص، محتمل است.

میقات حج، ج‏4، ص: 121

میزان دلالت روایات:

همانگونه که از روایت استفاده مى‏شود، پیامبر عمره اخیره را از جعرانه که ادنى‏الحل است آغاز کرده‏اند و این در شرایطى بود که حضرت از طائف باز مى‏گشتند و قرن‏المنازل‏[25] را در پیش روى و در مسیر حرکت داشتند. از این عمل پیامبر بوضوح استفاده مى‏شود که در عمره مفرده مى‏توان از «ادنى‏الحل» محرم گردید و مجزى است. هر چند در گذر از مواقیت باشد نکته قابل توجه اینست که عمره پیامبر مسبوق به حج افراد و یا قران نیز نبوده است، همچنانکه خروج پیامبر از مکه نیز به قصد انجام عمره صورت نگرفته است بلکه به قصد غزوه حنین بوده است. بنابراین در مقام استدلال بر کفایت ادنى‏الحل، جهت احرام عمره مفرده، وافى به مقصود است. بویژه که عرف نیز از روایت تعمیم را استفاده مى‏کند و نه اختصاص به موردى خاص و معین.

تنها مطلبى که در این روایت باقى مى‏ماند آن است که آیا مى‏توانیم از روایت استفاده نمائیم که جواز عمره مفرده از ادنى‏الحل شامل شخص نائى مانند ایرانى‏ها که از وطن خود به قصد عمره مى‏روند مى‏شود یا اینکه روایت اختصاص دارد به شخصى که از اول قصد نداشته براى عمره لکن بعداً براى او تغییر راى حاصل شده است؟ آنچه با مراجعه به عرف استفاده مى‏شود عدم اختصاص است.

______________________________
(1)- میقات اهل طائف.

میقات حج، ج‏4، ص: 122

تاکنون روشن شد که قاصدان عمره مفرده چند دسته‏اند و بر همین اساس، احکام مواقیت در عمره مفرده نیز متفاوت خواهد بود، که ذیلا از نظر خواهد گذشت:

کسى که پس از حج قران و یا افراد، قصد انجام عمره مفرده مى‏نماید، باید براى این منظور به «ادنى‏الحل» برود. و بر این مطلب بعضى ادعاى اجماع نموده‏اند[26] و آنچه در داستان عایشه آمده است که پیامبر به وى دستور دادند تا جهت انجام عمره مفرده به تنعیم برود خودگواهى بر این قسم است. علاوه بر آنکه در بعضى عبارات سخن از استحباب احرام در ادنى‏الحل (جعرانه، تنعیم‏و ...) است. البته نه به ترتیبى که برخى بزرگان آورده‏اند[27] زیرا به فرموده صاحب جواهر[28] استفاده ترتیب از روایات مشکل است.

شایان یادآورى است که با وجود قول به اجزاءاحرام از ادنى‏الحل رفتن به یکى از مواقیت افضل است. پس احرام از ادنى‏الحل به عنوان رخصت است نه عزیمت.

* کسى که در مکه است و بدون سبق حج افراد و یا قران، عازم عمره مفرده مى‏گردد، همچون مورد نخست باید به ادنى‏الحل برود و از آنجا محرم شود. مثل آنکه اگر شخص مکى قصد انجام عمره رجبیه داشته باشد. براى چنین شخصى احرام از مکه یا حرم جایز نخواهد بود.

______________________________
(1)- هندى، کشف اللثام، ج 1، ص 307، (فى میقات المعتمر)- نجفى، جواهر الکلام، ج 18، ص 26 و علّامه حلى، منتهى المطلب، ج 2، ص 668- بحث ثالث- مسأله آخر.

(2)- علامه در تذکره ترتیب را ذکر کرده‏اند. که احرام سزاوار است از جعرانه باشد، اگر نشد از تنعیم و آنگاه از حدیبیه.

(3)- جواهر الکلام، ج 18، 43.

میقات حج، ج‏4، ص: 123

برخى با استناد به صحیحه عمربن یزید[29] چنین پنداشته‏اند، که حتى رفتن به ادنى‏الحل، لازم نیست؛ زیرا از عبارت امام- ع- که مى‏فرماید: «من اراد ان یخرج من مکة لیعتمر ...» استفاده مى‏گردد که اگر قصد خروج بکند، باید به ادنى‏الحل برود و گرنه مى‏تواند، از همان مکه محرم گردد.

ولى با اندک توجّهى روشن مى‏شود که، متفاهم عرفى از اراده خروج، همان تصمیم به انجام اصل عمره است و در این صورت باید به ادنى‏الحل رفته و از آنجا اعمال خود را آغاز نماید.

کسى که نائى و از مکه دور است و در مسیر بسوى مکه با یکى از مواقیت تلاقى دارد، مانند کسى که از مدینه به قصد عمره رجبیه حرکت نموده است، بطور قطع باید از همان میقات محرم شود و جایز نیست احرام خویش را تا «ادنى‏الحل» به تعویق اندازد و بر همین معنا گواه است آنچه در روایات وارد است، که پیامبر، در عمرةالقضا، از «جحفه» محرم شدند.[30] در اینجا فرعى نیز در کلمات برخى بزرگان وجود دارد به اینکه اگر شخص عمدا احرام را از میقات تأخیر اندازد، آیا مى‏تواند، از ادنى‏الحل، محرم گردد یا خیر؟ که این خود جاى بحث دارد، لیکن خدشه‏اى بر اصل مسأله که لزوم احرام از میقات در فرض کلى است، وارد نمى‏سازد.

______________________________
(1)- صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 176، باب 174، حدیث 1، مسلسل 135- حرّ عاملى، وسائل‏الشیعه، ج 8، حدیث 14971.

(2)- حر عاملى، وسائل‏الشیعه، باب ابن ابواب المواقیت، حدیث 5؛ نجفى، جواهرالکلام، ج 18، ص 111.

میقات حج، ج‏4، ص: 124

* کسى که منزل او در حد فاصل میقات و مکه واقع است، باتوجه به آنچه در روایات است (میقات مثله دویره اهله)[31] چنین شهصى در حج و یا در عمره از منزل خود، محرم مى‏گردد، و لازم نیست به میقات و یا ادنى‏الحل برود.

کسى که از مکه دور است و در میانه مسیر او تا مکه او مواقیت معرفه وجود ندارد، مى‏تواند او «ادنى‏الحل» محرم گردد. گواه بر این مدعا، همان است که پیامبر در بازگشت از حنین و در حال گذر از طائف، به «قرن‏المنازل»، نرفته بلکه از «ادنى‏الحل»، محرم شدند بدیهى است که احرام حضرت از جعرانه خصوصیتى که مانع از تعمیم آن باشد، نداشته، از این رو امثال ایرانیان، که از طریق هوایى وارد جده شده و عازم عمره مفرده هستند مى‏توانند از «ادنى‏الحل» محرم گردند.



[1] - خارج از محدوده 48 میلى مکه.

[2] - در این قسم حاجى اهل مکه است و هدى راهمراه دارد. و عمره‏اش بعد از حج انجام مى‏گیرد.

[3] - مانند حج تمتع است با دو فرق اساسى: 1- قربانى در مستحب است ولى در تمتع واجب. 2- عمره‏اش بعد از حج انجام مى‏گیرد برخلاف تمتع.

[4] - مسجد شجره، جحفه، ذات عرق یا وادى عقیق، قرن‏المنازل، یلملم.

[5] - در کتب مفصل آمده است.

[6] - مراد، اولین نقطه خارج حرم است که از همه جوانب محقق است و اگر گاهى از ادنى‏الحل، به حدیبیه، جعرانه و یا تنعیم، یاد مى‏کنند، بدلیل تصریح نام آنها در لسان روایات است.

یادآورى:

حدیبیه، چاهى بوده است، در مسیر مکه- جده و بعدها محل آنرا به این نام خواندند. جعرانه محلى است در راه مکه- طائف.

تنعیم، محلى است که با توسعه شهر مکه اخیراً جزء مکه گردیده است.

[7] - عروةالوثقى- فصل حج، ابواب المواقیت.

[8] - وسایل الشیعه، ج 8، ص 214، ح 2.

[9] - روز هشتم را به این نام خوانده‏اند؛ زیرا در روزگاران قدیم، این روز به حمل آب جهت حجاج در سرزمین منى و عرفات اختصاص داشت.

[10] - همان روایت و مدرک سابق.

[11] - صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 145، و ج 8، ص 45- طوسى، تهذیب، ج 1، ص 473- الاستبصار، ج 2، ص 177- حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ج 8، ص 247، ح 2.

[12] - همان مدرک حدیث 2.

[13] - جمال‏الدین حسن، معالم‏الدین و ملاذالمجتهدین، ص 203- شیخ انصارى، فوائدالاصول، ص 92،- شهید ثانى، شرح‏البدایة فى علم‏الدرایه، ج 1، ص 140- 141، اخراج عبدالحسین محمد على بقال، المطبعة العلمیة، قم، 1402 ه./ 1982 م.

[14] - وسایل الشیعه، ج 10، ص 238، ح 2.

[15] - مدرک سابق، ح 3.

[16] - من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 275، باب 171، دارصعب، دارالتعارف بیروت، 1401 ه. 1981 م، تحقیق سید حسن موسوى الخرسان، ج 2، ص 154 و 667.

[17] فیض کاشانى، وافى، ج 3، جزء 8، ص 230 به نقل از تهذیب شیخ طوسى.

[18] - مشروح آن در کتب تاریخى آمده است.

[19] - زیرا جبران عمره‏اى بود که در سال قبل فوت گردیده بود.

[20] - در نقطه منع قربانى کرده و پس از تقصیر از احرام خارج مى‏شود.

[21] - سرزمینى است میان مکه و طائف.

[22] - وافى، ج 3، جزء 8، ص 31، منشورات مکتبة آیةاللَّه المرعشى- قم، 1404 ه.

[23] - اهلال عبارت است از رفع الصوت. اهل بذکرالله/ رفع صوته- اهل‏المحرم/ رفع صوته بالتلبیه اهلواالهلال و استهلوا/ رفعواصواتهم عندرؤیته- اهل‏الصبى/ رفع صوته بالبکاء.

[24] - نقطه‏اى است که با مکه حدود 48 کیلومتر فاصله دارد.

[25] - میقات اهل طائف.

[26] - هندى، کشف اللثام، ج 1، ص 307،( فى میقات المعتمر)- نجفى، جواهر الکلام، ج 18، ص 26 و علّامه حلى، منتهى المطلب، ج 2، ص 668- بحث ثالث- مسأله آخر.

[27] - علامه در تذکره ترتیب را ذکر کرده‏اند. که احرام سزاوار است از جعرانه باشد، اگر نشد از تنعیم و آنگاه از حدیبیه.

[28] - جواهر الکلام، ج 18، 43.

[29] - صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 176، باب 174، حدیث 1، مسلسل 135- حرّ عاملى، وسائل‏الشیعه، ج 8، حدیث 14971.

[30] - حر عاملى، وسائل‏الشیعه، باب ابن ابواب المواقیت، حدیث 5؛ نجفى، جواهرالکلام، ج 18، ص 111.

[31] - نجفى، جواهرالکلام، ج 18، ص 114؛ نورى، مستدرک‏الوسائل، ج 8، ص 108، حدیث 9185؛ مجلسى، بحارالانوار، ج 99، ص 130، حدیث 19؛ فقه‏الرضا- ع- ص 26

ندارد