در میان تمام بقاع روی زمین، جایگاهی شریفتر و گرامیتر از کعبه و مسجدالحرام وجود ندارد و بخاطر همین شرافت ویژه است که آنجا قبلهگاه مسلمانان جهان و قطب و مرکز دایرههای بزرگ انسانی در اوقات معینی از روز است و هم کانون گرم و مطاف حاجیان و راهیان دیار یار است که با شوق تمام گرداگرد خانه خدا، که خانه مردم است، دور میزنند و نمایشی عظیم و دیدنی از عشق و عاشق و معشوق را نشان میدهند.
کعبه و مسجدالحرام به سبب داشتن این عظمت بینظیر، در فقه اسلامی احکام ویژهای دارد که هیچیک از مساجد دیگر، آن احکام را ندارند و گاهی هم احکامی دارد که تنها مسجد النبی با آن شریک است و در یک
ص: 36
مورد هم مسجد کوفه و حائر حسینی با آن شرکت دارند.
ما بخواست خدا در این مقال، احکام فقهی ویژهای را که اختصاص به «کعبه»، «مسجدالحرام» و «حرم» دارد شرح خواهیم داد و البته در میان این احکام، در سه مورد مسجد النبی و در یک مورد مسجد کوفه و حائر حسینی نیز با آن شرکت دارند که مانع از اختصاصی بودن حکم برای مسجد الحرام، در مقابل مساجد و بقاع دیگر نیست.
احکام فقهی ویژه کعبه و مسجدالحرام و مکه و حرم عبارتند از:
1- وجوب احرام برای دخول به مسجد الحرام و مکّه.
2- عدم جواز قصاص کسی که به مسجد الحرام پناه برده است.
3- جواز قصر و اتمام برای مسافر در مسجد الحرام.
4- حرمت اخذ لقطه از حرم.
5- عدم جواز عبور جنب و حایض از مسجدالحرام.
6- حکم ساختن بنایی مرتفعتر از کعبه.
7- حکم تنجیس کعبه و مسجدالحرام.
8- حرمت خارج کردن سنگریزه و خاک از مسجد الحرام.
9- عدم جواز صید در حرم.
10- کراهت مجاورت در مکه.
11- کراهت خواندن نماز یومیه در داخل کعبه.
12- فضیلت مخصوص نماز در مسجد الحرام.
13- عدم جواز مضایقه و سختگیری منازل مکه، برای حاجیان.
14- عدم جواز ورود غیر مسلمان به مسجدالحرام و مکّه.
و اینک تفصیل مطلب:
1- وجوب احرام برای دخول به مسجدالحرام و مکّه
ص: 37
برای کسیکه وارد مکه و مسجدالحرام میشود، واجب است که در یکی از مواقیت، احرام حج یا عمره ببندد و با حالت احرام وارد شود، خواه در ماههای حج باشد و یا ماههای دیگر سال. البته این حکم استثناهایی دارد که خواهیم آورد.
این حکم در میان فقهای شیعه، اتفاقی بوده و خلاف آن از هیچکس نقل نشده است. صاحب مدارک و صاحب جواهر ادعای اجماع کردهاند.
(1)همچنین روایات متعددی که بسیاری از آنها صحیحه یا حسنه است، دلالت بر وجوب احرام دارد که از جمله آنهاست:
- عن علی بن حمزه قال: «سألت ابا ابراهیم- علیه السلام- عن رجل یدخل مکة فی السنة، المرة و المرتین و الثلاث، کیف یصنع؟ قال: اذا دخل فلیدخل ملبّیاً و اذا خرج فلیخرج مُحِلّاً.»
(2) ابن حمزه میگوید: «از امام هفتم پرسیدم مردی که در طول سال؛ یکبار، دوبار یا سه بار داخل مکه میشود، وظیفهاش چیست؟ فرمود: در حال تلبیه (و احرام) داخل شده و در حال احلال خارج گردد.
عن محمد بن مسلم قال: «سألت أبا جعفر- علیه السلام- هل یدخل الرجل مکة بغیر احرام؟ قال: لا الّامریضاً أو من به بطن.»
(3) محمد بن مسلم میگوید: «از امام باقر- علیه السلام- پرسیدم آیا شخص میتواند بدون احرام وارد مکه شود؟ فرمود: نه مگر مریض یا مبطون باشد.»
عن عاصم بن حمید قال: «قلت لأبی عبداللّه: یدخل الحرم أحدِ الّا محرماً؟ قال: لا الّا مریض أو مبطون.»
عاصم میگوید: «به امام صادق گفتم: کسی که محرم نیست میتواند داخل حرم شود؟ فرمود: نه مگر مریض یا مبطون باشد.»
طبق این روایات، ورود به مکه و حرم، بدون احرام ممنوع است و
1- سید محمد طباطبایی، مدارک الاحکام، ص 463، چاپ سنگی، محمد حسن النجفی، جواهر الکلام، ج 18، ص 437.
2- وسائل الشیعه، ج 5، ص 69.
3- همان، ج 5، ص 67.
ص: 38
کسی که وارد مکه میشود حتماً باید در حال احرام باشد.
چند گروه از این حکم کلّی استثنا شدهاند:
الف- مریض و مبطون؛
بطوری که در دو روایت (از سه روایت) بالا دیدیم، به مریض و مبطون اجازه داده شده که بدون احرام وارد مکه شوند، اما در بعضی از روایات آمده است که مریض هم باید با حال احرام وارد مکه شود:
عن رفاعة بن موسی قال: «سألت أبا عبدالله- علیه السلام- عن رجل به بطن و وجع شدید یدخل مکه حلالا؟ قال: لایدخلها الامحرماً».
(1) رفاعه میگوید: «از امام صادق درباره شخصی که ناراحتی شکم و درد شدید دارد پرسیدم، آیا میتواند بدون احرام وارد مکه شود؟ فرمود: داخل نشود مگر در حال احرام».
عن رفاعة بن موسی عن أبی عبداللّه قال: «سألتُهُ عن الرّجل یعرض له المرض الشدید قبل أن یدخل مکة، قال: لایدخلها الا بأحرام.»
(2) رفاعه از امام صادق نقل میکند که: «از او پرسیدم درباره شخصی که پیش از ورود به مکه، مرض شدیدی بر وی عارض میشود، فرمود: وارد مکه نشود مگر با احرام».
در این دو روایت- که ظاهراً یک روایت با دو سند و متن است- برای مریض اجازه داده نمیشود که بدون احرام وارد مکه شود.
شیخ حرّ عاملی برای جمع میان این روایت و روایاتی که قبلًا خواندیم- که در آنها به مریض اجازه ورود به مکه بدون احرام داده شده بود- فرموده است: «این روایات حمل بر استحباب میشود؛ یعنی مریض و مبطون هرچند مجاز هستند که بدون احرام وارد مکه شوند، اما مستحب است که بهرحال با حال احرام وارد شوند.»
در ذیلی که بر روایت اول رفاعه در مدارک الاحکام آمده، (ولی در
1- همان، ج 5، ص 67.
2- همان، ج 5، ص 68.
ص: 39
وسائل نیامده است) این جمله اضافه شده که قال: «و یحرمون عنه»
(1) امام فرمود: «از طرف مریض احرام بسته شود». طبق این ذیل، درست است که مریض و مبطون مجاز هستند بدون احرام وارد شوند؛ ولی باید نایب بگیرند و از طرف آنها کسی دیگری احرام ببندد. ولی با توجه به مجموع روایات؛ بخصوص روایاتی که مریض و مبطون را از این حکم استثنا کرده، قول به استحباب احرام برای آنها قول اقربی است و نیابت گرفتن لازم نیست؛ بخصوص این که اصل حکم، حکمی بر خلاف اصل است که به قدر متیقّن بسنده میشود.
ب- کسی که برای جنگ وارد مکه میشود؛
یکی دیگر از موارد استثنا، موردی است که کسی برای جنگ و دفع دشمن، وارد مکه میشود، در چنین صورتی لازم نیست که احرام ببندد، بلکه بدون احرام هم میتواند وارد مکه شود.
(2) مستند این فتوا روایاتی است دائر بر این که پیامبر خدا و سپاه او، در روز فتح مکه، بدون احرم و با کلاه خود وارد مکه شدند. از جمله این روایت:
قال رسول اللّه- صلی الله علیه وآله- یوم فتح مکّة: «ان اللّه حرّم مکة یوم خلق السّموات والأرض و هی حرام الی أن تقوم الساعة لم تحلّ لأحد قبلی و لا تحلّ لأحد بعدی و لم تحلّ لی الّا ساعة من نهار.»
(3) پیامبر خدا- ص- روز فتح مکه فرمود: «خداوند مکه را از روزیکه آسمانها و زمین را آفرید، حرام قرار داد و تا روز قیامت همچنان حرام باقی خواهد ماند، نه برای کسی پیش از من و نه برای کسی بعد از من حلال نشده ونخواهد شد و برای من نیز حلال نشد مگر پاسی از روز.»
با این روایت و دو روایت دیگر به همین مضمون هستند و هر سه مربوط به فتح مکه میباشند، استدلال کردهاند بر این که: «میتوان برای جنگ، بدون احرام وارد مکه شد.»
1- مدارک الاحکام، ص 463.
2- محقق حلی، شرایع الاسلام، ص 72، چاپ سنگی.
3- وسائل الشیعه، ج 5، ص 68
ص: 40
بنظر میرسد که این استدلال ناقص باشد؛ زیرا اولًا معلوم نیست که این روایات مربوط به مسأله مورد نظر باشد، به احتمال قوی این روایات در مورد حلال و حرام بودن جنگ در مکه است که پیامبر از حرام بودن آن تا روز قیامت خبر میدهد و تنها ساعتی از روز را استثنا میکند که خود با سپاهش وارد مکه شدند. و ثانیاً اگر حلّیتی باشد، تنها در ساعتی از روز؛ آنهم برای پیامبر بوده، و بنابر این مضمون این روایات از باب: «قضیةٌ فی واقعة» است و نباید آن را به عموم سریان داد؛ بخصوص این که خود پیامبر در این روایات تصریح میکند که برای کسی پس از من حلال نشده است.
بنابر این نمیتوان با این روایات به مورد استثنا استدلال کرد، فقط میتوان از باب «عسر و حرج» وارد شد و این که اگر سربازان اسلامی ملزم به احرام بستن و انجام مناسک حج باشند، کارآیی لازم را در جنگ با دشمن از دست میدهند و از این جهت بگوییم که برای آنها احرام بستن لازم نیست.
ج- کسی که بطور مکرر به حرم رفت و آمد دارد؛
افرادی که شغل آنها بگونهای است که بطور مکرر وارد مکه شده از آن خارج میشوند؛ مانند کسی که از خارج حرم هیزم و بوته جمع میکند و در داخل شهر مکه به فروش میرساند، لازم نیست که برای هر بار ورود به مکه احرام ببندد.
(1) مستند این فتوا روایت زیر است:
عن رفاعة بن موسی قال: «و قال أبو عبدالله- علیه السلام-: ان الحطابة و المجتلبة اتوا النبی- ص- فسألوه فاذن لهم أن یدخلوا حلالا.»
(2) «هیزم جمعکنها و کسانی که کالا حمل میکنند، خدمت پیامبر آمده از آن حضرت درخواست نمودند که بدون احرام وارد مکه شوند و آن حضرت به آنها اجازه داد.»
به گفته صاحب جواهر: ظاهر این است که ذکر «حطابه» و «مجتلبه» به عنوان مثال است و این حکم شامل تمام کسانی است که به
1- محقق حلی، المختصر النافع، ص 85.
2- وسائل الشیعه، ج 5، ص 70.
ص: 41
هر دلیل، بطور مکرر وارد مکه و یا از آن خارج میشوند.
(1) ولی صاحب مدارک گفته است که اولی اقتضا و اکتفا نمودن به مورد نص است
(2) به نظر میرسد که نظر صاحب جواهر درست باشد؛ چون معیار عسر و حرج است و اذن پیامبر به آنها برای همین معنا بوده است و هرکجا که عسر و حرج باشد، حکم آنجا را میگیرد. اگر چه رعایت احتیاط لازم است.
د- کسی که پیش از تمام شدن ماه از مکه خارج شود؛ برای کسی که با احرام وارد مکه شد و مناسک را انجام داد، اگر پیش از تمام شدن ماه از مکه خارج و سپس به آن داخل شود، لازم نیست که احرام ببندد. این حکم نیز اجماعی است و روایاتی بر آن دلالت دارد.
عن أبی عبداللّه- علیه السلام- فی الرجل یخرج فی الحاجة من الحرم، قال: «ان رجع فی الشهر الذی خرج فیه، دخل بغیر احرام. فان دخل فی غیره دخل باحرام».
(3) امام صادق- علیه السلام- درباره شخصی که بخاطر حاجتی از حرم خارج میشود، فرمود: «اگر در همان ماهی که خارج شده برگردد، بدون احرام وارد میشود و اگر در غیر آن ماه برگردد باید با احرام باشد.»
عن ابی عبداللّه- علیه السلام- «انه خرج الی الربذه یشیّع اباجعفر، ثم دخل مکة حلالا».
(4) از امام صادق- علیه السلام- است که آن حضرت از مکه به ربذه رفت تا فرزندش امام باقر را بدرقه کند سپس وارد مکه شد در حالی که احرام نبست.
عن ابی عبداللّه فی الرجل یخرج الی جدّة فی الحاجة قال: «یدخل مکة بغیر احرام».
(5) امام صادق درباره مردی که به سبب احتیاجی از مکه به جدّه رفت، فرمود: «بدون احرام وارد مکه شود.»
1- جواهر الکلام، ج 18، ص 449.
2- مدارک الأحکام، ص 464.
3- وسائل الشیعه، ج 5، ص 70.
4- همان، ج 5، ص 70.
5- همان، ج 5، ص 70.
ص: 42
البته روایت دوم و سوم حمل شده بر این که شخص پیش از تمام شدن ماه، از مکه خارج شده سپس برگشته است.
مطلبی که در اینجا قابل بررسی است این است که: منظور از ماه چیست؟ آیا منظور «دوازده ماه قمری» است به این معنا که در هر یک ماه قمری، تنها یک احرام بسته میشود؟ و یا منظور گذشتن «سیروز» از وقتی است که احرام بسته است؟ شهید ثانی که این مسأله را مطرح میکند میگوید: منشأ اشکال اطلاق نصوص است، و این که در روایت احتمال هر دو وجه میرود و سپس وجه دوم را قوی میداند.
(1) اما ظاهر عبارت حدیث اوّل که در این مسأله نقل کردیم، دلالت بر وجه اول دارد؛ زیرا کلمه «الشهر» که دارای «الف» و «لام» است، بیشتر به ماههای دوازدهگانه دلالت دارد تا گذشتن سی روز.
عبارت شیخ در نهایه نیز به همین صورت است و ظاهر در وجه اول میباشد. او میگوید: «فان خرج من مکة بغیر احرام ثم عاد فان کان عوده فی الشهر الذی خرج فیه لم یضرّه ان یدخل مکة بغیر احرام ...»
(2) «اگر از مکه بدون احرام خارج شود و سپس برگردد؛ اگر بازگشت او در همان ماهی باشد که در آن خارج شده است، ضرر ندارد که بدون احرام وارد مکه شود.»
2- قصاص کسی که به مسجد الحرام پناهنده شده جایز نیست
کسی که جنایتی کرده و باید قصاص شود، یا کاری انجام داده که موجب حدّ است و باید بر او حدّ جاری شود؛ اگر به حرم پناهنده شده باشد در داخل حرم نمیتوان او را قصاص کرد و یا بر او حد جاری ساخت، او در امان است، بلکه از لحاظ غذا و آب در مضیقه و سختی قرار میگیرد تا ناچار شده،
1- شهید ثانی، مسالک الأفهام، ج 1، ص 87، چاپ سنگی.
2- جواهرالکلام، ج 18، ص 447.
ص: 43
از حرم خارج شود، آنگاه حدّ یا قصاص اجرا میگردد.
این حکم از نظر علمای شیعه اتفاقی است و کسی در آن تردید نکرده و گروهی از علما بر این حکم ادعای اجماع نیز نمودهاند.
(1) «محل امن» بودنِ حرم، از آیات و اخبار هم مستفاد میشود:
خداوند در قرآن کریم میفرماید: «و من دخله کان آمنا»؛
(2) «هر کس وارد آنجا شود، در امنیت قرار میگیرد.»
همچنین روایات متعددی در اینباره داریم که از جمله آنهاست:
عن الحلبی عن أبی عبداللّه- علیه السلام- قال: «سألته عن قول اللّه- عزّ و جلّ-: «و من دخله کان آمنا» قال: اذا أحدث العبد فی غیر الحرم جنایة ثم فرّ الی الحرم لم یسع لأحد أن یأخذه فی الحرم ولکن یمنع من السوق و لایبایع ولایطعم و لایسقی و لایکلم فانه اذا فعل ذلک یوشک ان یخرج فیؤخذ و اذاجنی فی الحرم جنایة اقیم علیه الحد فی الحرم؛ لانه لم یر للحرم حرمة».
(3) حلبی میگوید: «از امام صادق- ع- آیه «و من دخله کان آمنا» را پرسیدم، فرمود: وقتی شخصی در بیرون حرم جنایتی کرد و به حرم فرار نمود، کسی حق ندارد که در حرم او را دستگیر نماید، ولی از بازار و خرید و فروش طعام و آب منع میشود و کسی با او حرف نمیزند، وقتی چنین شد ناگزیر به زودی از حرم بیرون میآید و دستگیر میشود. و اگر در خود حرم جنایتی کرد در همانجا حد بر او جاری میشود؛ زیرا که او حرمتی برای حرم نگذاشته است».
عن حفص بن البختری قال: «سألت أبا عبدالله- علیه السلام- عن الرجل یجنی الجنایة فی غیر الحرم ثم یلجأ الی الحرم أَیُقام علیه الحد؟ قال: لا ولایطعم و لایسقی و لایکلم و لایباع فانه اذا فعل ذلک به یوشک ان یخرج فیقام علیه الحد و اذا جنی فی الحرم جنایة اقیم علیه
1- آیةالله خویی، مبانی تکلمة المنهاج، ج 2، ص 183.
2- سوره قصص، آیه 57.
3- وسائل الشیعه، ج 9، ص 337.
ص: 44
الحد فی الحرم لأنه لم یر للحرم حرمة».
(1)حفص میگوید: از امام صادق درباره شخصی که در غیر حرم جنایت کرده و به حرم پناه برده است، پرسیدم که آیا حد بر او جاری میشود؟ فرمود: نه بلکه به او طعام و آب داده نمیشود و کسی با او سخن نمیگوید و با او خرید و فروش نمیشود، وقتی چنین شد امید است که او از حرم خارج شود، پس حد بر او جاری گردد. اما اگر در خود حرم جنایت کرد همانجا حد بر او جاری میشود چون او حرمتی برای حرم قائل نشده است.»
عن معاویة بن عمار قال: «سألت أبا عبدالله- علیه السلام- عن رجل قتل رجلًا فی الحِلّ ثم دخل الحرم؟ قال: لایقتل ولایطعم و یسقی و لایباع و لایؤذی حتی یخرج من الحرم فیقام علیه الحد. قلت: فما تقول فی رجل قتل فی الحرم او سرق؟ قال: یقام علیه الحد فی الحرم صاغراً؛ لأنه لم یر للحرم حرمة ...»
(2) معاویة بن عمار میگوید: «از امام صادق- علیه السلام- درباره شخصی که انسانی را در بیرون حرم کشته و داخل حرم شده است پرسیدم، فرمود: کشته نمیشود اما به او طعام و آب داده نمیشود و کسی با او معامله نمیکند و به او اذیت هم نمیشود تا اینکه از حرم خارج شود و حد بر او جاری گردد. گفتم: چه میفرمایی درباره کسی که در حرم قتل یا سرقت انجام داده؟ فرمود: در حرم بر وی حدّ جاری میشود در این صورت او تحقیر شده است؛ زیرا که او حرمتی برای حرم نگذاشته است.»
بطوری که ملاحظه میفرمایید این روایات به روشنی دلالت بر مطلوب دارند و در این باره روایات دیگری هم وجود دارد که ما به جهت رعایت اختصار آنها را نیاوردیم. بنابر این حکم مسأله؛ چه از نظر فتوای علما و چه از نظر آیات و روایات معلوم و واضح است. چیزی که در اینجا مورد اختلاف است و باید بررسی شود، این است که: آیا این حکم اختصاص به
1- همان، ج 9، ص 338.
2- همان، ج 9، ص 337.
ص: 45
مسجد الحرام دارد، یا حرم پیامبر و ائمه و مشاهد شریف نیز داخل در این حکم هستند؟
شیخ طوسی میگوید: مشاهد ائمه نیز در این حکم مانند مکه است.
(1) و محقق حلی نیز این سخن شیخ را تحسین کرده است
(2) اما شهید ثانی و صاحب جواهر این سخن را نپذیرفتهاند و گفتهاند که دلیلی بر آن وجود ندارد.
(3)تنها دلیلی که بر آن ذکر شده، این است که این مشاهد از حرم شریفتر هستند و از علّامه نقل شد که منظور از مشهد تمامی شهر است تا چه رسد به صحن شریف و روضه منوره
(4) و صاحب حدائق این الحاق را رد کرده و دلیل آنرا تضعیف نموده است.
(5) به نظر میرسد که تعمیم حکم مشاهد مشرفه درست نیست؛ زیرا دلیل حکم، مختص به حرم است و ما نمیتوانیم در چنین حکمی که برخلاف اصل است از مورد دلیل تعدّی کنیم، آیا این یک نوع قیاس و حتی استحسان نیست؟
3- جواز قصر و اتمام برای مسافر
مسافری که وارد مکه شده است اگر چه قصد اقامت ده روز هم نکرده باشد، میتواند در مسجد الحرام نماز خود را تمام بخواند و همینطور است نماز در مسجد النبی و مسجد کوفه و حائر حسینی. این حکم در میان علمای شیعه، از شهرت بسیاری برخوردار است و صاحب مفتاح الکرامه از چند نفر نقل اجماع کرده و تنها از صدوق نقل خلاف نموده است.
(6)روایات در این مسأله به ظاهر مختلف و متعارض است و میتوان آنها را به سه دسته تقسیم کرد:
1- روایاتی دلالت میکند بر این که مسافر باید نماز خود را در آن چهار مکان تمام بخواند. چند مورد از آن را میآوریم:
1- شیخ طوسی، النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، ص 756.
2- محقق حلی، نکت النهایة، چاپ شده در مجموعه الجوامع الفقهیه ص 463.
3- مسالک الافهام، ج 2، ص 342؛ جواهر الکام، ج 41، ص 345.
4- مبانی تکملة المنهاج، ج 2، ص 184.
5- شیخ یوسف بحرانی، الحدائق الناضرة، ج 17، ص 345.
6- سید محمد جواد عاملی، مفتاح الکرامه، ج 3، ص 490.
ص: 46
عن حماد بن عیسی، عن أبی عبدالله- علیه السلام- انّه قال: «من مخزون علم اللّه الإتمام فی اربعة مواطن؛ حرم اللّه و حرم رسوله و حرم امیرالمؤمنین و حرم الحسین- علیهمالسلام-.
(1)حماد بن عیسی از امام صادق نقل کرده که آن حضرت فرمود: از اسرار پوشیده علم خدا، تمام خواندن نماز است در چهار مکان؛ حرم خدا، حرم پیامبر، حرم امیرالمؤمنین و حرم حسین- علیهمالسلام-.
- عن عبدالرحمن بن الحجاج قال سألت أبا عبدالله عن التمام بمکة و المدینة فقال: اتمّ و ان لم تصلّ فیها الّا صلاة واحدة.
(2) عبدالرحمن بن حجاج میگوید: از امام صادق درباره تمام خواندن نماز در مکه و مدینه پرسیدم، فرمود: «نماز را تمام بخوان اگر چه بیش از یک نماز در آنجا نخوانی.»
- عن زیاد القندی قال ابوالحسن علیه السلام: «یا زیاد احب لک ما احبّ لنفسی و اکره لک ما اکره لنفسی، اتم الصلوة فی الحرمین و بالکوفة و عند قبر الحسین».
(3)زیاد قندی میگوید: امام موسی بن جعفر- ع- فرمود: «ای زیاد آنچه که بر خود میپسندم بر تو نیز میپسندم و آنچه که برخود مکروه میدارم بر تو نیز مکروه میدارم. نماز را در حرمین و کوفه و کنار قبر حسین (ع) تمام بخوان.»
2- روایاتی دلالت دارد بر این که مسافر باید نماز خود را در حرمین شریفین قصر بخواند که از جمله آنهاست:
- عن ابن بزیع قال: «سألت الرضا- علیه السلام- عن الصلوة بمکه و المدینة تقصیر او اتمام؟ فقال: قصر ما لم تعزم علی مقام عشره ایام».
(4) ابن بزیع میگوید: «از امام رضا- علیه السلام- درباره نماز در مکه و
1- وسائل الشیعه، ج 5، ص 543.
2- همان، ج 5، ص 544.
3- همان، ج 5، ص 546.
4- همان، ج 5، ص 550.
ص: 47
مدینه پرسیدم که آیا قصر است یا تمام؟ امام فرمود: مادامی که ده روز قصد اقامه نکردهای نماز را قصر بخوان».
- عن علی بن حدید قال: «سألت الرضا- علیه السلام- فقلت ان اصحابنا اختلفوا فی الحرمین فبعضهم یقصر و بعضهم یتم ... قال: لایکون التمام الّا ان تجمع علی اقامة عشرة ایام.»
(1)ابن حدید میگوید: از امام رضا- علیه السلام- پرسیدیم که اصحاب ما درباره حرمین اختلاف کردهاند بعضی از آنها نماز را قصر میخوانند و بعضی تمام ...؟ فرمود: نمیتوان نماز را تمام خواند مگر اینکه ده روز قصد اقامه کند.
3- روایاتی که دلالت بر تخییر میان قصر و اتمام میکند. از جمله آنهاست:
- عن علی بن یقطین عن ابی الحسن- علیه السلام- فی الصلاة بمکة، قال: من شاء اتم و من شاء قصّر.
(2) علی بن یقطین از امام کاظم- ع- درباره نماز در مکه نقل میکند که فرمود: «هر کس بخواهد تمام میخواند و هرکس بخواهد قصر میکند.»
- عن الحسین بن مخترا عن أبی ابراهیم قال: «قلت له: انّا اذا دخلنا مکة و المدینة نتم او نقصّر؟ قال: ان قصّرت فذلک و ان اتممت فهو خیر تزداد.»
(3) حسین بن مختار میگوید به امام کاظم- ع- عرض کردم: «ما وقتی داخل مکه یا مدینه شدیم، نماز را تمام بخوانیم یا قصر؟ فرمود: اگر قصر بخوانید همانست و اگر تمام بخوانید پس آن خیری است که افزودهاید.»
اکنون که نمونههای از روایات باب را خواندیم، باید دید که علاج میان این سه دسته از روایات چیست؟ مرحوم شیخ صدوق روایات قصر را گرفته و روایات اتمام را حمل بر اقامه ده روز کرده و روایات تخییر را حمل بر
1- همان، ج 5، ص 551.
2- همان، ج 5، ص 545.
3- همان، ج 5، ص 547.
ص: 48
تخییر میان قصد اقامت ده روز و یا عدم آن کرده است.
(1) اما انصاف این است که روایات باب را نمیتوان بدینگونه توجیه کرد و لذا اکثریت قاطع علمای شیعه، نظر شیخ صدوق را نپذیرفتهاند و بالإتفاق نظر به تخییر دادهاند و میان روایاتی که امر به «اتمام» داشت و همچنین روایات مقابل آنها که امر به «قصر» میکرد، بدینگونه جمع کردهاند و روایات تخییر را قرینه این جمع گرفتهاند.
مرحوم آیةالله حکیم در مقام جمع میان روایات گفته است: حکم اوّلی تخییر است ولی گاهی عنوانی عارض میشود که یکی از دو طرف تخییر، تعیّن پیدا میکند
(2) و مرحوم آیةالله خویی میگوید: باید روایات قصر را حمل بر تقیه و روایات اتمام را حمل بر افضلیت آن کنیم تا میان این روایات و راویات تخییر جمع کرده باشیم.
(3) مطلب دیگر این که آیا مورد حکم مسجدالحرام است و یا شهر مکه؟ با توجه به روایات باب با اطمینان میتوان گفت که موضوع آن شهر مکه است هرچند که احتیاط اقتضا میکند که به مسجد الحرام اکتفا کنیم.
در اینجا توجه خوانندگان را به چند فتوا از مراجع معاصر جلب میکنیم:
امام خمینی- قدّس سرّه- فتوا دادهاند بر این که: مسافر در مسجدالحرام و مسجدالنبی مخیر میان قصر و اتمام است ولی در شهر مکه و مدینه احتیاط در اتمام میباشد.
(4)آیةالله گلپایگانی- قدس سره- حکم به مسجدین را به شهر مکه و مدینه تعمیم داده و اتمام در آن دو شهر را جایز میداند.
(5)و آیةالله خویی- قدس سره- نیز حکم تخییر را به دو شهر مکه و مدینه تعمیم میدهد.
(6)
1- روضة المتقین، ج 2، ص 626.
2- آیةالله حکیم، مستمسک العروة، ج 8، ص 183.
3- مستند العروة تقریرات درس آیةالله خویی، ج 8، ص 406.
4- امام خمینی، تحریرالوسیله، ج 1، ص 264.
5- آیةالله گلپایگانی، توضیح المسائل، ص 260.
6- آیةالله خویی، منهاج الصالحین، ج 1، ص 255.
ص: 49
4- حرمت اخذ لقطه از حرم
بطوری که میدانیم لقطه مالی است که از کسی گم شده و کس دیگری آنرا پیدا کرده است. حکم اوّلی در لقطه این است که انسان میتواند مال گم شده را بردارد و تا یکسال آنرا پیش خود نگهدارد و همهجا اعلام کند. اگر صاحبش پیدا نشد میتواند آنرا صدقه بدهد و میتواند آنرا تملک کند.
اما لقطه حرم و مالی که در حرم پیدا شده است حکم دیگری دارد و آن این که انسان نباید به آن دست بزند و بردارد. اخذ لقطه در حرم، حرام است و اگر احیاناً کسی لقطه را در حرم برداشت برای همیشه ضامن میشود و پس از گذشت یکسال باید آنرا از طرف صاحب مال تصدّق بدهد و هر وقت صاحب مال پیدا شد باید بمقدار مالش به او بپردازد.
شیخ طوسی و ابن ادریس و شهید اول در این مسأله همانگونه که گفتیم فتوا دادهاند.
(1) مستند این فتوا روایات متعددی است که از ائمه اطهار- علیهم السلام- نقل شده است؛ از جمله:
- عن الفضیل بن یسار قال: «سألت أباجعفر- علیه السلام- عن لقطة الحرم؟ فقال: لاتمس ابداً حتّی یجیئ صاحبها فیأخذها. قلت: فان کان مالًا کثیراً؟ قال: فان لم یأخذها الّا مثلک فلیعرفها.»
(2) فضیل بن یسار میگوید: «از امام باقر- علیه السلام- درباره لقطه حرم پرسیدیم. فرمود: هرگز دست به آن نزن تا صاحبش بیاید و آنرا اخذ کند، گفتم: اگر مال زیادی باشد؟ فرمود: اگر آنرا اخذ نکند مگر کسی مانند تو، پس باید آنرا اعلام نماید.»
- عن علی بن حمزة قال: «سألت العبد الصالح عن رجل و جد دِیناراً فی الحرم فاخذه؟ قال: بئس ما صنع ما کان ینبغی له ان یأخذه قلت:
ابتلی بذلک، قال: یعرفه قلت: فانّه قد عرّفه فلم یجد له باغیاً، قال: یرجع
1- النهایه، ص 284- ابن ادریس؛ السرائر، ج 1، ص 645؛ شهید اول، الدروس، ج 1، ص 472.
2- وسائل الشیعه، ج 9، ص 361.
ص: 50
الی بلده فیتصدق به علی اهل بیت من المسلمین؛ فان جاء طالبه فهوله ضامن.»
(1) علی بن حمزه میگوید: «از امام کاظم پرسیدم در مورد مردی که دیناری را در حرم پیدا کرده و آنرا برداشته است. فرمود: چه کار بدی کرده است! نباید آنرا برمیداشت. گفتم: به این کار مبتلا شده. فرمود: باید آنرا اعلام کند. گفتم: این کار را کرده ولی صاحب آنرا نیافته است فرمود: به شهر خود برمیگردد و آنرا به خانوادهای از مسلمانان صدقه میدهد و هر وقت صاحب آن آمد او ضامن است.»
- عن ابراهیم بن عمر عن ابی عبداللّه- علیهم السلام- قال: اللقطة لقطتان: لقطة الحرم و تعرف سنة، فان وجد صاحبها و الّا تصدقت بها. و لقطة غیرها تعرف سنة فان لم تجد صاحبها فهی کسبیل مالک.
(2)ابراهیم از امام صادق- علیه السلام- نقل میکند که فرمود: «لقطه بر دو قسم است؛ یکی لقطه حرم است که باید تا یکسال آنرا معرفی و اعلام کنی اگر صاحبش پیدا شد که هیچ وگرنه آنرا صدقه میدهی. دیگری لقطه غیر حرم است که تا یکسال معرفی میکنی و اگر صاحبش را نیافتی مانند مال خود تواست.»
5- عدم جواز عبور جنب و حائض از مسجد الحرام
برای کسی که جنب یا حایض شده است، نشستن و بطور کلی درنگ کردن د رکلیه مساجد حرام است ولی عبور کردن از مساجد جایز است مگر مسجد الحرام و مسجد النبی که حتی عبور کردن از این دو مسجد برای او حرام است. این حکم نیز میان علمای شیعه اتفاقی است و در چندین کتاب معتبر فقهی؛ مانند «غنیه»، «معتبر»، «مدارک» و «تذکره» بر آن ادعای اجماع شده است ولی ظاهر عبارت شیخ صدوق و شیخ مفید، جواز عبور از
1- همان، ج 9، ص 361.
2- همان.
ص: 51
مسجد الحرام و مسجد النبی است.
(1) شیخ طوسی در مبسوط کلامی دارد که ظاهر آن مکروه بودن عبور از دو مسجد است
(2) ولی همو در نهایه حکم به حرمت داده است.
(3)بهرحال اگر هم این مسأله در میان قدما اجماعی نباشد، در میان متأخرین اجماعی است و از کسی نقل خلاف نشده است. این فتوا مطابق با روایات متعددی است که از حضرات معصومین- علیهم السلام- نقل شده است؛ از جمله:
- عن جمیل قال: «سألت ابا عبدالله- علیه السلام- عن الجنب یجلس فی المساجد؟ قال: لا. ولکن یمر فیها کلّها الّا المسجد الحرام و مسجد الرسول- صلی الله علیه وآله-».
(4) جمیل میگوید: «از امام صادق- ع- درباره جنب پرسیدم که آیا میتواند در مساجد بنشیند؟ فرمود: نه، امّا میتواند از آنها عبور کند، مگر مسجد الحرام و مسجد پیامبر.»
- عن محمد بن مسلم قال: «قال ابوجعفر- علیه السلام- (فی حدیث الجنب و الحائض) و یدخلان المسجد مجتازین و لایقعدان فیه و لایقربان المسجدین الحرمین.»
(5) محمد بن مسلم میگوید: امام باقر در حدیثی درباره جنب و حایض فرمود: آنها در حال عبور میتوانند به مسجد وارد شوند ولی نمیتوانند بنشینند اما به دو مسجدی که حرم هستند (یعنی مسجدالحرام و مسجد النبی) نمیتوانند نزدیک شوند.
مسأله دیگری که فقها بدنبال این مسأله عنوان میکنند، این است که اگر شخصی در یکی از دو مسجد معهود (مسجد الحرام و مسجد النبی) خوابید و محتلم شد او باید پس از بیدار شدن بلافاصله تیمّم کند و از مسجد خارج شود ولی در مساجد دیگر تیمم کردن لازم نیست
(6) در این مورد خاص
1- مفتاح الکرامه، ج 1، ص 324.
2- شیخ طوسی، المبسوط.
3- النهایه، ص 20.
4- وسائل الشیعه، ج 1، ص 485.
5- همان، ج 1، ص 488.
6- شرایع الاسلام، ص 7.
ص: 52
نیز روایاتی داریم از جمله این است:
عن ابی حمزه قال: قال ابوجعفر- علیه السلام-: «اذا کان الرجل نائما فی المسجد الحرام او مسجد الرسول فاحتلم فاصابته جنابة فلیتیمم ولایمرّ فی المسجد الّامتیمما ولابأس ان یمرّ فی سائر المساجد و لایجلس فی شئ من المساجد.»
(1) ابی حمزه از امام باقر نقل میکند که فرمود: «و چون شخص در مسجد الحرام یا مسجد النبی بخوابد و محتلم شود و به او جنابت برسد، باید تیمم کند و از مسجد مرور نکند مگر با تیمم و مرور کردن از مساجد دیگر عیبی ندارد و نباید در هیچیک از مساجد بنشیند.»
6- حکم ساختن بنایی مرتفعتر از کعبه در مکه
آیا در شهر مکه، در اطراف مسجد الحرام میتوان بنایی بلندتر از کعبه که حدود 15 متر ارتفاع دارد ساخت؟ ظاهر عبارت شیخ در نهایة حرمت این عمل است
(2) و ابن ادریس هم قائل به حرمت شده است
(3) و محقق در شرایع ابتدا به حرمت فتوا میدهد آنگاه از این نظر عدول میکند و قائل به کراهت این عمل میشود
(4) و همچنین در کتاب دیگرش قائل به کراهت شده و ساختن بنایی مرتفعتر از کعبه را از مکروهات میشمارد
(5) و صاحب جواهر قول به کراهت را به مشهور نسبت میدهد و آنرا مطابق با اصول و قواعد مذهب میداند.
(6) در این مورد دو روایت در دست داریم:
عن محمد بن مسلم عن ابی جعفر- علیه السلام- فی حدیث قال:
«و لاینبغی لأحد ان یرفع بناء فوق الکعبه.
(7)محمد بن مسلم از امام باقر- علیه السلام- در حدیثی نقل میکند که فرمود: «سزاوار نیست که کسی بنایی بالاتر از کعبه بسازد».
1- وسائل الشیعه، ج 1، ص 485.
2- النهایه، ص 284.
3- ابن ادریس، السرائر، ج 1، ص 645.
4- شرایع الإسلام، ص 80.
5- المختصر النافع، ص 98.
6- جواهر الکلام، ج 20، ص 51.
7- وسائل الشیعه، ج 9، ص 343.
ص: 53
- محمد بن محمد المفید فی المقنعه قال: «نهی ان یرفع الإنسان بمکة بناء فوق الکعبة».
(1) شیخ مفید در مقنعه میگوید: «معصوم- علیه السلام- نهی کرده است از این که انسان در مکه بنایی بالاتر از کعبه بسازد».
البته روایت دوّم مرسله است و احتمال دارد که نظر شیخ مفید در این مرسله همان روایت محمد بن مسلم باشد و این روایت نیز تعبیر «لاینبغی» دارد که به معنای «سزاوار نیست» میباشد و ظاهر در کراهت است.
7- حکم تنجیس کعبه و مسجد الحرام
معلوم است که تنجیس مسجد بطور کلی حرام است و ازاله نجاست از مسجد، واجب است. اما تنجیس مسجد الحرام و کعبه، علاوه بر حرمت شرعی، مجازات هم دارد و آن این است که اگر کسی از روی عمد و عناد جایی از مسجد الحرام را نجس نمود و بول یا غایطی از او به مسجد الحرام سرایت کرد، باید او را به شدت کتک زد و اگر داخل کعبه را عمداً و از روی عناد نجس کرد، باید او را از کعبه و از حرم بیرون برد و گردنش را زد.
(2) این مجازات شدید برای آن است که کسی که چنین هتک حرمتی از کعبه که مقدسترین مکان برای مسلمانان است، بکند، بدون شک او کافر است و عملش به هیچ وجه قابل توجیه نیست و گناهی را مرتکب شده.
که نمیتوان از آن گذشت. در این مورد روایات متعددی از حضرات معصومین- علیهم السلام- رسیده است به عنوان نمونه دو حدیث ذکر میشود:
عن ابی الصباح الکنانی قال: «قلت لأبی عبدالله- علیه السلام- ما تقول فیمن احدث فی المسجد الحرام متعمداً؟ قال: یضرب رأسه ضرباً
1- همان، ج 9، ص 344.
2- مبانی تکملة المنهاج، ج 1، ص 345.
ص: 54
شدیداً، ثم قال: ما تقول فیمن احدث فی الکعبة متعمداً؟ قال: یقتل».
(1)کنانی میگوید: به امام صادق گفتم: «چه میگویی در باره کسی که در مسجد الحرام بطور عمد احداث حدث کرده (بول یا غایط کرده) فرمود: از سر او به شدت میزنند. سپس گفت: چه میگویی درباره کسی که در کعبه عمداً این کار را مرتکب شده است؟ فرمود: کشته میشود.»
قال الصادق- علیه السلام- فی حدیث یذکر فیه الإسلام و الإیمان:
«و لوان رجلا دخل الکعبة فبال فیها معاندا اخرج من الکعبة و من الحرم و ضربت عنقه».
(2) امام صادق در حدیثی درباره اسلام و ایمان فرمود: «و اگر مردی داخل کعبه شد پس در آن، از روی عناد بول کرد، از کعبه و از حرم بیرون برده میشود و گردن او زده میشود.»
8- حرمت خارج کردن سنگریزه و خاک از مسجد الحرام
یکی دیگر از احکام اختصاصی مسجد الحرام این است که نباید سنگریزه و یا خاک مسجدالحرام و اطراف کعبه از آنجا بیرون برده شود، اگر چه از باب تیمّن و تبرّک باشد. این عمل حرام است و کسی که سنگریزه یا خاک آنجا را بیرون برده باشد، باید بیدرنگ آنرا برگرداند و به جای خود بگذارد.
شیخ طوسی و ابن ادریس به این مسأله فتوا دادهاند
(3) و مستند این فتوا روایاتی است که از جمله آنهاست:
عن محمد بن مسلم قال: «سمعت ابا عبدالله- علیه السلام- یقول: لاینبغی لأحدٍ أن یأخذ من تربة ماحول الکعبه و ان اخذ من ذلک شیئاً ردّه.»
(4)محمد بن مسلم میگوید: از امام صادق شنیدم که فرمود: «برای
1- وسائل الشیعه، ج 9، ص 384.
2- همان.
3- شیخ طوسی، المبسوط، ج 1، ص 385؛ ابن ادریس، السرائر، ج 1، ص 648.
4- وسائل الشیعه، ج 9، ص 333.
ص: 55
هیچکس سزاوار نیست این که چیزی از خاک اطراف کعبه بردارد و اگر چیزی از آنرا برداشت باید برگرداند.»
عن معاویة بن عمّار قال: «قلت لأبی عبداللّه- علیه السلام-:
اخذت سکامن سک المقام و تراباً من تراب البیت و سبع حصیات. فقال:
بئس ما صنعت! اما التراب و الحصی فردّه».
(1) معاویة بن عمار میگوید: «به امام صادق گفتم: میخی از میخهای مقام و خاکی از خاکهای بیت و هفت سنگریزه برداشتهام. امام فرمود: چه کار بدی کردهای خاک و سنگریزه را برگردان.»
عن حذیفة بن منصور قال: «قلت لأبی عبداللّه- علیه السلام- ان عمی کنس الکعبة و اخذ من ترابها فنحن نتداوی به، فقال ردّه الیها.»
(2)حذیفه میگوید: «به امام صادق گفتم: عموی من کعبه را جاروب کرده و از خاک آن برداشته و ما با آن خاک خود را مداوا میکنیم. امام فرمود:
آن را به جای خود برگردان.»
9- عدم جواز صید در حرم
صید کردن حیوانات در محدوده حرم که شامل شهر مکه و بعضی از نواحی آن میشود، حتی برای کسی که در حال احرام نیست، حرام است و بطور کلی شکار کردن در حرم هم برای محرم و هم برای غیر محرم جایز نیست، اگر کسی در حال احرام صید کند، احکامی دارد که در مناسک ذکر شده است و اگر کسی که در حال احرام نیست در حرم صید کند، علاوه بر اینکه کار حرامی کرده لازم است که قیمت آنرا فدیه بدهد.
(3) به گفته صاحب جواهر، هر دو قسمِ اجماع (محصل و منقول) بر این حکم قائم است.
(4) علاوه بر اجماع، نصوصی هم در این مورد از ائمه معصومین- علیهم
1- همان، ج 9، ص 333.
2- همان.
3- النهایه، ص 227؛ شرایع الاسلام، ص 84؛ و تبصرة المتعلمین، ص 43.
4- جواهر الکلام، ج 20، ص 294.
ص: 56
السلام- وارد شده است:
«عن عبدالله بن سنان انّه سأل أبا عبداللّه عن قول اللّه- عزّ و جل- «و من دخله کان آمنا» قال: من دخل الحرم مستجیراً به کان آمنا من سخط اللّه و من دخله من الوحش و الطیر کان آمنا من ان یهاج او یؤذی حتی یخرج من الحرم.»
(1) «ابن سنان از امام صادق درباره آیه «و من دخله کان آمنا» پرسید، امام فرمود: هر کس داخل حرم شود در حالی که به آنجا پناه آورده است، از غضب خداوند در امان است و هر حیوانی از وحوش و پرندگان وارد حرم گردد، از این که به او حمله شود و یا مورد اذیت قرار گیرد در امان است تا از حرم خارج شود.
عن الحلبی عن أبی عبدالله- علیه السلام- قال: «لا تستحلّن شیئاً من الصید و أنت حرام و لا أنت حلال فی الحرم.»
(2) حلبی از امام صادق نقل میکند که فرمود: «چیزی از صید را حلال نشمار در حالی که احرام هستی، همچنین حلال مشمار صید در حرم را اگر چه در حال احرام نباشی.»
حرمت حرم و این که نباید در حرم به حیوانات آزاری برسد، آنچنان مورد توجه حضرات معصومین- علیهم السلام- بوده که حتی شکار حیوانی را که در خارج حرم است ولی قصد رفتن به داخل حرم دارد مکروه میدانستند و شکار کردن در محدودهای به اندازه یک منزل (برید) بیرون از مرز حرم را نیز جایز نمیدانستند. همچنین اگر شخص در حل باشد و صیدی را در حرم با تیر بکشد باید فدیه بدهد و یا اگر در حرم باشد و صیدی را که در حل است بکشد باز باید فدیه بدهد، حتی اگر پرندهای بر شاخه درختی باشد که آن شاخه در خارج حرم ولی ریشهاش داخل حرم است، صید آن جایز نیست و اگر صیدی در دست دارد و همراه با آن وارد حرم شد،
1- وسائل الشیعه، ج 9، ص 202.
2- همان، ج 9، ص 203.
ص: 57
باید آنرا آزاد کند.
احکامی را که برشمردیم، هم مضمون روایاتی است که بجهت رعایت اختصار از ذکر آنها خودداری کردیم و هم مطابق با فتاوای فقهای ماست که بعضی به حرمت و بعضی به کراهت آنها فتوا دادهاند.
(1) البته این حکم مخصوص حرمِ مکه است، اما بعضی از فقها حرم مدینه را که محدود است به میان دو سنگلاخ «لیلی» و «واقم»، ملحق به حرم مکه کرده و صید در آنجا را حرام دانستهاند.
(2) و بعضیها به کراهت شدید آن قایل هستند
(3) و محقق کرکی پس از نقل قول به حرمت، از شیخ و علامه میگوید: قول صحیح همین است و آنرا مبتنی بر روایت عبداللّه بن سنان از امام صادق- علیهالسلام- میکند
(4):
قال ابو عبداللّه: «یحرم من الصید فی المدینة ما صید بین الحرتین».
(5)امام صادق فرمود: «از صید در مدینه؛ آنچه که میان دو سنگلاخ صید شود حرام است.»
10- کراهت مجاورت در مکه
طبق نظر فقها، مجاورت و سکونت دائمی در شهر مکه کراهت دارد و بهتر این است که انسان مناسک خود را انجام دهد و از مکه خارج شود. در میان قدما از کسانی که به این حکم تصریح کردهاند، میتوان شیخ طوسی را نام برد.
(6) و در این باره روایاتی داریم که از جمله آنهاست:
عن الحلبی قال: «سألت ابا عبدالله عن قول اللّه- عز وجل- «و من یرد فیه بالحاد بظلم نذفة من عذاب الیم» فقال: کلّ الظلم فیه الحاد حتی لو ضربت خادمک ظلماً خشیت ان یکون الحادا فلذلک کان الفقهاء یکرهون سکنی مکة.»
(7)
1- ر. ک: جواهر الکلام، ج 20، ص 296 به بعد.
2- النهایة، ص 287.
3- شرایع الإسلام، ص 80.
4- محقق کرکی، جامع المقاصد، ج 3، ص 275.
5- وسائل الشیعه، ج 10، ص 285.
6- المبسوط، ج 1، ص 385.
7- وسائل الشیعه، ج 9، ص 341.
ص: 58
حلبی میگوید: «از امام صادق درباره سخن خداوند پرسیدم که میفرماید: «هر کس در آنجا (حرم) با الحاد اراده ظلم کند، عذابی دردناک به او میچشانیم» امام فرمود: هر ظلمی در آنجا الحاد است حتی اگر خادم خود را از روی ستم بزنی، بیم آن دارم که الحاد باشد و برای همین است که فقها سکونت در مکه را مکروه میدانند.
البته روایاتی هم داریم که از آنها استحباب مجاورت در مکه استفاده میشود:
قال علی بن الحسین- علیه السلام-: «الطاعم بمکة کالصائم فیما سواها و الماشی بمکة فی عبادة الله- عز و جل-.»
(1) امام زین العابدین فرمود: «کسی که در مکه غذا میخورد؛ مانند کسی است که در جاهای دیگر روزه میگیرد و کسی که در مکه راه میرود، گویا خدا را عبادت میکند.»
شهید اول میگوید: «روایات در کراهت یا استحباب مجاورت در مکه مختلف است ولی مشهور این است که کراهت دارد. این کراهت به جهت ترس از ملالت و قلّت احترام است و یا به جهت خوف از ارتکاب معاصی است؛ چون گناه کردن در مکه اعظم از جای دیگر است و لذا فقها سکونت در آن را مکروه میدانستند و یا به جهت این است که شوق بازگشت به مکه ادامه پیدا کند.
و در روایتی آمده که «سکونت در مکه موجب قساوت قلب میشود» قول صحیح این است که برای کسی که از افتادن در این محذورات از نفس خود اطمینان دارد، مجاورت مکه مستحب است.
(2) شهید پس از بیان مطالب بالا، اضافه میکند که بعضی از اصحاب گفتهاند اگر مجاورت برای عبادت باشد مستحب و اگر برای تجارت باشد مکروه است.
1- همان، ج 9، ص 340.
2- الدروس، ج 1، ص 471.
ص: 59
محقق کرکی پس از آنکه قول به کراهت مجاورت را انتخاب میکند، میگوید: «ظاهر این است که مکانهای شریفه، هم همین حکم را دارند، هر چند با یکدیگر متفاوت باشند و این به سبب ایجاد شوق به آن مکانهاست.»
(1) نظیر این بیان را صاحب حدائق نیز دارد. او معتقد است که اخبار دلالت بر کراهت سکونت در مکه دارد و از روایات چنین برمیآید که سایر اماکن مشرفه نیز همین حکم را دارد و سرّ مطلب این است که همانگونه که شرافت مکان، مضاعف بودن ثواب عبادت را اقتضا میکند، مضاعف بودن جزای گناهان را نیز در بردارد؛ زیرا که شخص با ارتکاب معاصی، آن مکان شریف را هتک حرمت میکند. آنگاه صاحب حدائق این موضوع را قابل مقایسه با اعمال زنان پیامبر میداند که چند برابر جزا داده میشوند.
(2) 11- کراهت خواندن نمازهای یومیه در داخل کعبه
مطابق روایات، کسی که برای اولین بار مشرف به حج شده و در اصطلاح به او «صروره» گفته میشود؛ ورودش به داخل کعبه مستحب است و اگر داخل شد بهتر است که چند رکعت نماز مستحبی بخواند ولی خواندن نمازهای واجب در درون کعبه کراهت دارد.
صاحب وسائل الشیعه در این مورد بابی را منعقد کرده و روایاتی نقل نموده است که از جمله آنهاست:
عن معاویة بن عمار عن ابی عبدالله- علیه السلام- قال: «لاتصل المکتوبة فی الکعبة، فانّ النبی لم یدخل الکعبة فی حجّ ولاعمرة و لکنّه دخلها فی الفتح فتح مکة و صلی رکعتین بین العمودین و معه اسامة بن زید.»
(3) معاویة بن عمار از امام صادق- علیه السلام- نقل میکند که فرمود:
1- جامع المقاصد، ج 3، ص 278.
2- الحدائق الناضرة، ج 17، ص 346.
3- وسائل الشیعه، ج 9، ص 380.
ص: 60
«نماز واجبی را در کعبه نخوان، همانا پیامبر در حج یا عمره داخل کعبه نشد ولی در فتح مکه داخل کعبه گردید و دو رکعت نماز میان دو ستون کعبه خواند و اسامة بن زید با او بود.»
صاحب شرایع گفته است: همانگونه که خواندن نماز در داخل کعبه مکروه است، در بالای بام آن نیز کراهت دارد
(1) و صاحب مدارک سند این سخن را روایتی میداند که در آن از نماز خواندن در مواردی نهی شده، از جمله پشتبام کعبه ولی سند آن ضعیف است.
(2) 12- فضیلت مخصوص نماز در مسجد الحرام
شریفترین مکان در روی زمین برای ادای نماز مسجد الحرام است. در روایات وارده از پیامبر- صلّی الله علیه و آله- و ائمه معصوم- علیهم السلام- فضیلتهای بسیاری برای ادای نماز در مسجد الحرام وارد شده است. اکنون به بعضی از آن روایات توجه فرمایید:
عن ابی حمزة الثمالی عن ابی جعفر- علیه السلام- انّه قال: «من صلّی فی المسجد الحرام صلاة مکتوبة قبل اللّه منه کل صلاة صلّاها منذیوم وجبت علیه الصلاة و کل صلاة یصلیها الی ان یموت.»
(3)ابوحمزه ثمالی از امام باقر- علیه السلام- نقل میکند که فرمود:
«هرکس در مسجدالحرام یک نماز واجبی بخواند، خداوند تمام نمازهای او را که از زمان مکلف شدن تا آن زمان خوانده است، قبول میکند و همچنین قبول میکند هر نمازی را که پس از آن تا دم مرگ بخواند».
- قال رسول اللّه- صلّی الله علیه وآله-: «الصلاة فی مسجدی کالف صلاة فی غیره الّا المسجد الحرام، فان الصلاة فی المسجد الحرام الف صلاة فی مسجدی».
(4) پیامبر اکرم فرمود: نماز خواندن در مسجد من مانند هزار نماز است
1- شرایع الاسلام، ص 21.
2- مدارک الاحکام، ص 172.
3- وسائل الشیعه، ج 3، ص 536.
4- همان، ج 3، ص 536 و 537.
ص: 61
در غیر آن مگر مسجد الحرام که نماز خواندن در آن معادل هزار نماز در مسجد من است».
عن صامت عن أبی عبداللّه قال: «الصلاة فی المسجد الحرام تعدل مأة الف صلاة.»
(1) صامت از امام صادق- علیه السلام- نقل میکند که فرمود: «نماز در مسجد الحرام معادل صد هزار نماز است.»
باید توجه داشت که ذکر این اعداد و ارقام، تنها برای بیان کثرت فضیلت است و در اینگونه موارد، عدد موضوعیت ندارد و لذا در روایت دوّم، نماز در مسجد الحرام معادل هزار هزار نماز در جای دیگر گرفته شده و در روایت سوم معادل صد هزار نماز قلمداد شده است و از بعضی از روایات ارقام دیگری استفاده میشود.
13- عدم جواز مضایقه کردن منازل مکه برای حاجیان
اهالی و ساکنان مکه حق ندارند خانهها و منازل خود را از حجاج مضایقه کنند و باید منازل خود را جهت سکونت حجاج در اختیار آنها قرار بدهند. آنها نباید در موسم حج درب منازل خود را ببندند. اکثر فقهای ما به این حکم فتوا دادهاند.
شیخ طوسی گفته است: سزاوار نیست که حجاج از خانهها و منازل مکه منع شوند زیرا خداوند فرموده است: «سواءً العاکف فیه و الباد»؛
(2) «مساوی است در آن کسی که ساکن آنجاست یا از جای دیگر آمده است».
(3) ابن ادریس اصل حکم را قبول دارد ولی استدلال به آیه شریفه را نمیپذیرد و آنرا استدلالی ضعیف میخواند؛ زیرا ضمیر «فیه» در آیه شریفه به شهر مکه برنمیگردد بلکه به مسجد الحرام برمیگردد که پیش از آن
1- همان.
2- حج: 25.
3- المبسوط، ج 1، ص 384؛ و النهایة، ص 284.
ص: 62
آمده است. ابن ادریس دلیل این حکم را اجماع فقها و روایات متواترهای میداند که در این مورد وارد شده است.
(1) محقق کرکی گفته است: منع خانههای مکه بر حجاج- بنابر قول صحیح- مکروه است وبعضیها آنرا حرام دانستهاند و همه شهر را در حکم مسجد دانستهاند و گفتهاند: مکروه است این که خانههای مکه در داشته باشد.
(2) اجماعی که ابن ادریس در مسأله ادعا کرده نمیتواند دلیل محکمی باشد؛ زیرا این اجماع اجماعی است که مستند آن معلوم است و آن روایاتی است که بعضی از آنها را خواهیم آورد. البته حکم به تحریم در میان قدما مشهور بوده ولی متأخرین به کراهت قائلند همانگونه که محقق کرکی نیز قول به کراهت را اخذ کرده است.
صاحب حدائق میگوید: مشهور میان متأخرین این است که منع کردن خانههای مکه از حجاج، مکروه است. ولی از شیخ طوسی قول به تحریم نقل شده است و شیخ به آیه «سواءً العاکف فیه و الباد» استدلال کرده است. گفته شده درست است که ضمیر «فیه» به مسجد الحرام برمیگردد ولی همه شهر مکه حکم مسجد الحرام را دارد و لذا در قرآن، در آیه معراج آمده است: «اسری بعبده لیلًا من المسجد الحرام ...»؛
(3) «حرکت داد بنده خود را شبی از مسجد الحرام ...» و این در حالی است که میدانیم پیامبر از خانه امّ هانی به معراج رفته است. اما این استدلال مخدوش است؛ زیرا اجماع داریم بر این که مسجدالحرام به همه شهر مکه اطلاق نمیشود و معلوم نیست که معراج پیامبر از خانه امهانیبوده باشد و اگربپذیریم ممکن است بگوییم که پیامبر از مسجدالحرام عبور کرده است.
(4) صاحب حدائق پس از بیان این مطالب، خود قول به حرمت را اخذ کرده است.
1- السرائر، ج 1، ص 644.
2- جامع المقاصد، ج 3، ص 275.
3- اسراء: 1.
4- الحدائق الناضره، ج 17، ص 350.
ص: 63
به نظر میرسد که استدلال شیخ به آیه شریفه استدلال درستی است؛ زیرا که در این آیه هرچند که ضمیر به مسجد الحرام برمیگردد ولی با توجه به این که «عاکف» در اینجا به قرینه «الباد» به معنای «مقیم» است و کسی در مسجدالحرام مقیم نبود، معلوم میشود که منظور همان شهر مکّه است و در اینجا شهر در حکم مسجد الحرام است. و لذا میبینیم که در روایات مسأله به همین آیه استناد شده است:
سئل الصادق- علیه السلام- عن قول اللّه- عز و جل- «سواءً العاکف فیه و الباد» فقال: لم یکن ینبغی ان یضع علی دور مکة أبواب لأن للحاج ان ینزلوا معهم فی دورهم فی ساحة الدار حتی یقضوا منا سکهم و اول من جعل لدور مکة ابواباً معاویة.»
(1) از امام صادق درباره سخن خداوند پرسیده شد که میفرماید:
«مساوی است در آن، کسی که ساکن آنجاست یا از جای دیگر آمده» امام فرمود: سزاوار نیست که بر خانههای مکه درب گذاشته شود؛ زیرا حجاج حق دارند که با آنها در خانههایشان نزول کنند تا مناسک حج را به پایان برسانند. اوّلین کسی که برای خانههای مکه درب قرار داد معاویه بود.»
عن علی- علیه السلام- انّه نهی اهل مکه ان یؤاجروا دورهم و ان یعلّقوا علیها ابوابا و قال: «سواء العاکف فیه الباد».
(2)از علی- علیه السلام- نقل شده که اهل مکه را از این که خانههای خود را به اجاره بدهند و بر آن درب قرار دهند، نهی کرد و فرمود: «مساوی است در آن مقیم و مسافر.»
ولی انصاف این است که روایات مسأله به بیش از کراهت دلالت ندارد؛ بخصوص در چنین حکمی که خلاف اصل است.
14- عدم جواز ورود غیر مسلمان به مکه
1- وسائل الشیعه، ج 9، ص 368.
2- همان، ج 9، ص 368.
ص: 64
یکی از احکام اختصاصی مکه و بطور کلی حرم، این است که غیرمسلمان از کافر حربی و ذمی حق ندارد که وارد آن شود و در این حکم مدینه نیز همانند مکه است و تردد در مکه و مدینه مختص به مسلمین است و کفار اجازه رفت و آمد و بطور کلی ورود به مکه و مدینه را ندارند.
این حکم در میان علمای شیعه اجماعی است و روایاتی هم در این باره از حضرات معصومین- علیهم السلام- وارد شده است.
از آنجا که ما این مسأله را بطور مشروح و مبسوط در شماره اول از سال اول مجله «میقات حج» بحث کردهایم، در اینجا از تفصیل مطلب خودداری میکنیم و توجه خوانندگان محترم را به آن مقاله که تحت عنوان:
«آیا غیر مسلمان میتواند در جزیرة العرب سکونت کند؟» میباشد جلب میکنیم و در اینجا تنها جملهای از علامه حلّی را نقل میکنیم که میگوید:
«بر مشرک؛ از ذمی و حربی، جایز نیست که در حجاز سکونت کند و اجماع بر آن قائم است». ابن عباس از پیامبر نقل کرده که به سه چیز وصیت نمود: از جمله فرمود: «مشرکین را از جزیرة العرب اخراج کنید» و فرمود: «دو دین در جزیرة العرب جمع نمیشود.»
(1) پینوشتها:
1- علامه حلّی، منتهی المطلب، ص 971.