«ینبغی» ظهور در استحباب دارد؟! بلکه باید گفت که در این روایات دلالت بر وجوب میکند.
بعلاوه اینکه: مفهوم «جمله شرطیه» در صحیحه معاویة بن عمار، از امام صادق- علیهالسلام-: «ینبغی للصرورة أن یحلق و إن کان قد حَجَّ فإن شاء فقصّر و إن شاء حلق»
و تخییر بین تقصیر و حلق را نفی مینماید. و وجوب تعیینی با تخییر سازگار نخواهد بود.
روایات دیگری؛ مانند روایت أبی سعید، حلق را بر سه طایفه واجب میشمارد که در آن تصریح بر وجوب حلق برای صروره است.
عن أبی سعید، عن أبی عبداللّه- علیهالسلام- قال: «یجب الحلق علی ثلاثة نفر؛ رجل لبد، و رجل حَجَّ بدءاً و لم یحجّ قبلها، و رجل عقص رأسها».
«سر تراشیدن در منا بر سه گروه از مردان واجب است. 1- کسانی که موی سر خود را به عسل و یا صماغ و یا شئ لزجی آلوده میکنند. 2- کسانی که سال اوّل حج آنهاست و قبل از آن، حج بجا نیاوردهاند، 3- افرادی که موهای خود را جمع کرده و گره زده و در هم پیچیدهاند».
پس در مجموع برای کسانی که اولین بار جهت حجّ بیتالله الحرام میروند سرتراشی واجب است و برای دیگر افراد از مردان که دومین بار حج آنها و یا بیشتر است مسلّم سرتراشی افضل از تقصیر است.
امام صادق- علیهالسلام- فرمودند: «الحلق أفضل، لأنّ رسولاللّه- صلی الله علیه و آله و سلم- حلق رأسه فی حجّةالوداع، و فی عمرة الحدیبیة».
ص: 25
سر تراشیدن فضلیتش بیشتر است، زیرا پیغمبر خدا- ص- در حجّةالوداع و در عمره مفردهای که در حدیبیه بجا آوردند- سر مبارک را تراشید.
(1)همانطوریکه مفصل آن خواهد آمد. و بالاتر اینکه در همه عمرهها و حجهایی که رسول خدا- ص- بجا آورد، نیامده است که به تقصیر تنها اکتفا کرده باشد اگر چه مباح بوده است.
برای خانمها به هیچ وجه جایز نیست سر خود را بتراشند زیرا رسول خدا- ص- از آن نهی نموده است
(2) و فقهای ما ادعای اجماع بر حرمت آن دارند؛ مانند علّامه در مختلف و همچنین در منتهی و تحریر.
(3)آنچه ذکر شد، مطابق با فتاوای بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی- ره- و آیةالله العظمی اراکی- حفظهالله- است که در موارد سهگانه فوق، بنا بر احتیاط واجب حلق را لازم میدانند.
(4) سرتراشی پیامبر اکرم- ص- در عمره مفرده
رسول خدا- صلّی اللّه علیه و آله و سلّم- آن عبد صالح و برگزیده خدا، هنگامی که در سال بعد از صلح حدیبیه، عمره مفرده بجا آورد، در عمل پایانی عمره مفرده، با این که مخیّر بین حلق و تقصیر بود تیغ را به دست خراش بن أمیّه خزاعی
(5) داد و او سر مبارک آن حضرت را تراشید.
امام صادق- علیهالسلام- میفرماید: در همان روز رسول گرامی اسلام فرمود: «اللّهم اغفر للمحلّقین مرّتین، قیل و للمقصّرین یا رسولاللّه؟ قال: و للمقصرین»؛ یعنی دو مرتبه فرمود: بار خدایا بیامرز سر تراشیدگان را- گفته شد یا رسولاللّه. مقصرین چطور؟ سپس یک
1- بحارالانوار، ج 96، ص 301، ح 40.
2- وسائل الشیعه، ج 10، ص 189، باب 8، ح 4: عن جعفر بن محمد- علیمهاالسلام- عن آبائه فی وصیة النبی- صلّی اللَّه علیه و آله و سلم- لعلی- علیهالسلام-: قال: یا علیّ لیس علی النساء جمعة- إلی أن قال- ولااستلام الحجر و لاحلق.
3- جواهرالکلام، ج 19، ص 236.
4- تحریرالوسیله، امام خمینی- ره-، ج 2، ص 413.
5- خراش بن أمیّه أهل مدینه منوّره بود، در غزوه خیبر و حدیبیّه حاضر شد. در حدیبیه پیغمبر اکرم- ص- او را به مکّه فرستاد، قبیله قریش شتر او را گرفتند و پاهای شتر را قطع کردند و خواستند او را بکشند که عدهای از قبیله- أحابیش- مانع شدند، سپس آزاد شد و به مدینه خدمت رسول خدا- ص- برگشت. أسدالغابه، ابن أثیر، ج 2، ص 108.
ص: 26
مرتبه برای مقصرین دعا کرد.
(1)در حدیثی دیگر امام زینالعابدین- علیهالسلام- فرمود:
«استغفر رسولاللَّه- صلی الله علیه و آله و سلّم- للمحلّقین ثلاث مرّات و للمقصّرین مرّةً واحدة».
رسول خدا- ص- برای کسانی که سرتراشیدند سه مرتبه و برای کسانی که تقصیر کردند یک مرتبه طلب آمرزش و رحمت نمود.
(2)شبیه روایت فوق با تعبیری دیگر از امام صادق- علیهالسلام- نقل شده است:
سالم بن أبی فضل- أبی فصیل- خدمت امام صادق- علیهالسلام- رسید و سپس پرسید:
«دخلنا بعمرة نقصّر أو نحلق؟ فقال- علیهالسلام-: احلق فإنَّ رسولاللّه- صلی اللّه علیه و آله- ترحّم علی المحلّقین ثلاث مرّات، و علی المقصّرین مرّة واحدة».
ما داخل در اعمال عمره مفرده شدهایم- در آخرین جزء اعمال عمره مفرده- تقصیر کنیم و یا سر بتراشیم؟
حضرت در پاسخ فرمود: شما سر بتراشید؛ زیرا رسول خدا- ص- برای سر تراشیدگان در اینجا سه مرتبه طلب رحمت نمود، و برای کسانی که به تقصیر اکتفا کردند، فقط یک مرتبه مغفرت خواست.
(3)مضامین فوق در کتب أهل سنت مانند صحیح مسلم و بخاری نیز
1- وسائل الشیعه، ج 10، ص 186، ح 6.
2- من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 276، ح 5- مسلسل 1346؛ وسائلالشیعه، ج 10، ص 187، ح 11.
3- وسائل الشیعه، ج 10، ص 187، ح 13؛ دعائمالاسلام، ج 1، ص 330؛ صحیح مسلم، ج 2، ص 946، ح 318.
ص: 27
آمده است.
(1)سرتراشی پیغمبر اکرم- ص- در حجّةالوداع
رسول گرامی در سال دهم هجرت، با جمعی از یارانش، جهت انجام حج (حجّةالوداع) به مکّه معظمه آمدند، روز عید قربان در منا عدّهای تقصیر کردند و عدّهای دیگر همانند رسول خدا- صلّی اللّه علیه و آله و سلّم- سرتراشیدند.
معاویة بن عمّار میگوید: امام صادق- علیهالسلام- فرمود:
«... والّذی حلق رأس النبیّ- صلی اللّه علیه و آله و سلم- فی حجّته معمّر بن عبداللّه، فقالت قریش أی معمّر: إذن رسولاللّه- صلی اللّه علیه و آله و سلم- فی یدک و فی یدک الموسی، فقال معمّر: أی واللّه، إنّی لأعدّه فضلًا من اللّه عظیماً علیّ».
«کسی که سر مبارک پیغمبر گرامی- ص- را در حجّةالوداع تراشید، معمّر بن عبداللّه
(2) بود. در آن روز بعضی از افراد قبیله قریش که جهت بجا آوردن حج همراه آن حضرت بودند، رو به معمّر کرده گفتند: اینک رسول خدا- صلّی اللّه علیه و آله و سلم- جهت حلق، جلو تو نشسته است و تیغ برّان نیز در دست تو است!»
معمّر جواب داد: این اطمینان و امری که به من محوّل شده است، آن را فضل بزرگی از ناحیه خدا بر خود میدانم.
(3)«3»
این روایت را شیخ صدوق- ره- در من لایحضره الفقیه و همچنین شیخ کلینی- ره- در فروع کافی از معاویة بن عمار نقل نمودهاند.
1- صحیح مسلم، ج 2، باب «تفضیل الحلق علی التقصیر»، ص 945؛ صحیح بخاری، ج 1، باب «الحلق و التقصیر عند الإحلال»، ص 702.
2- صاحب وسائل الشیعه: معمر بن عبداللّه را معمر بن عبدالله بن حارثة بن نضر بن عوف ... معرفی میکند. ولیکن دیگران گفتهاند: او معمّر بن عبداللّه بن نافع است که در روزهای نخستین رسالت به پیغمبر خدا- ص- ایمان آورد و در زمان مهاجرت از مکّه معظّمه به حبشه هجرت کرد و با تأخیر به مدینه منوره آمد و عمری طولانی نمود. ابن اثیر، اسدالغابة، ج 4، ص 400.
3- وسائلالشیعه، ج 10، ص 189.
ص: 28
عبدالرحمن بن أبی عبداللّه نیز از امام صادق- علیهالسلام- نقل میکند که فرمود:
«کان رسولاللّه- صلّی اللّه علیه و آله- یوم النحر یحلق رأسه و یقلّم أظفاره و یأخذ من شاربه و من اطراف لحیته».
«هرگاه روز عید قربان میشد، رسول خدا- صلی الله علیه و آله و سلم- سر خود را میتراشید و ناخنهایش را میگرفت و سبیلها و اطراف ریش مبارکش را کوتاه مینمود».
(1)جایگاه حلق یا تقصیر در اعمال منا
روز عید قربان بعد از رمی جمره عقبه و قربانی کردن، نوبت به تراشیدن سر یا تقصیر میرسد که اکثر فقها فتوا بر وجوب
(2) رعایت ترتیب را میدهند. همانطورکه در مختصرالنافع و قواعد الأحکام و مبسوط و استبصار آمده است. و اکثر آنها ابتدا استدلال میکنند به ظهور آیه شریفه:
«ولاتحلّقوا رؤوسکم حتّی یبلغ الهدی محلّه».
«سرها را نتراشید تا این که قربانی به جای خود برسد؛ یعنی ذبح گردد».
(3)سپس استدلال میکنند به سیره و روایات صحیح موجود در باب، که بیانگر ترتیب فوق است
(4) این ترتیب را بسیاری از علمای اهل سنت نیز لازم و واجب میدانند.
با سر تراشی و یا تقصیر در عمره مفرده، حاجی از احرام خارج میگردد و همه محرمات احرام بر او حلال میشود و امّا در حجّ تمتع پس از
1- فروع کافی، ج 4، ص 502، ح 3؛ الحجّ فی الکتاب و السنه، ص 445.
2- امام خمینی- ره- به احتیاط واجب باید در منا اوّل رمی جمره کند و بعد از آن ذبح کند و بعد تقصیر یا حلق. آراء المراجع، ص 375
آیةالله العظمی اراکی: به حسب جمع بین روایات ترتیب مستحب است ولی چون شهرت بر وجوب قائم شده، احوط رعایت ترتیب است در صورت امکان. مناسک سه حاشیهای، ص 327.
3- بقره: 192.
4- اگر چه بعضی از فقها، تهیه قربانی را قبل از سرتراشی یا تقصیر کافی میدانند و میگویند ترتیب مستحب است؛ مانند شیخ طوسی در کتاب خلاف و ابن ادریس در کتاب سرائر. سلسلة ینابیع الفقهیّه، ج 8، کتاب السرائر، ص 555.
ص: 29
سرتراشی یا تقصیر جمیع محرمات غیر از بوی خوش و زن بر مرد، مرد بر زن- حلال میشود.
(1)امّا مصدود
(2) و محصور
(3): جایز است با قربانی کردن و تقصیر نمودن، در هرجا که هست، خود را از احرام بیرون آورد. در این صورت جمیع محرمات بر او حلال میشود.
(4)چگونگی سر تراشی در منا
سرتراشی و تقصیر از اعمال عبادی است و قصد قربت در آن معتبر است، کسی که سر میتراشد- یا تقصیر میکند- سزاوار است اموری را مراعات کند:
1- مستحب است رو به قبله بنشیند.
2- نام خدا را بر زبان جاری کند.
3- تراشیدن سر را از جلو، سمت راست، آغاز کند و به پشت سر، برابر گوش سمت راست، ختم نماید و سپس از جلو سر سمت چپ شروع کند و همانند سمت راست، به پشت سر به پایان برساند.
4- در حین تراشیدن سر به دعای مأثوره مشغول باشد؛ همانطور که امام باقر- علیهالسلام- هنگام تراشیدن سر در منا، این کلمات را با خود زمزمه مینمود:
«اللّهمّ أعطنی بکلّ شعرة نوراً یوم القیامة».
1- آراء المراجع، ص 386؛ مناسک حجّ، سه حاشیهای، ص 326، مسأله 22.
2- کسی که دشمن او را منع از اعمال عمره و یا حج نموده است.
3- کسی بواسطه مریضی و یا مشکل خاصّی نتواند اعمالش را به پایان برساند.
4- تحریرالوسیله، ج 1، ص 421.
ص: 30
«بار خدایا در برابر هر مویی که تراشیده میشود، نوری را در روز قیامت به من عنایت فرما».
(1)و نیز در کتاب فقهالرضا از حضرت علی بن موسی الرضا- علیهالسلام- نقل شده که فرمود:
«إذا أردت أن تحلق رأسک فاستقبل القبلة و ابدأ بالناصیة، واحلق إلی العظمین النابتین بحذاء الأذنین و قل: اللّهمّ أعطنی بکلّ شعرة نوراً یوم القیامة».
(2) «هنگامی که خواستی سر بتراشی رو به قبله بنشین و از جلو سر آغاز کن و ادامه بده تا روی دو استخوان پشت سر و مقابل گوشها و با خود بگو: اللّهم ...».
و همچنین گفته شده، در موقع سر تراشیدن سه بار تکبیر بگویید و این دعا را با خود بخوانید:
«اللّهمّ هذه ناصیتی بیدک فاجعل لی بکلّ شعرة نوراً یوم القیامة، واغفر لی ذنبی یا واسع المغفرة، والحمدللّه علی ما هدانا و الحمدللّه علی ما أنعم به علینا».
و بعد از تراشیده شدن سر سه بار دیگر تکبیر بگوئید و دعای ذیل را نیز بخوانید:
«الحمدللّه الذی قضی عنّی نسکی، اللّهمّ إئتنی بکلّ شعرة حسنة و امح عنّی بها سیّئة و ارفع لی بها درجةً، واغفرلی و للمحلّقین و المقصرین و جمیع المسلمین، اللّهمّ زدنا ایمانا و یقیناً و عوناً، و اغفرلنا و لآبائنا و أمّهاتنا و صلّی اللّه علی سیّدنا محمّد و آله الطاهرین».
(3)و نیز دعاهای دیگر ... که به همین مقدار بسنده میکنیم.
1- التهذیب، ج 5، ص 244، ح 826؛ وسائل الشیعه، ج 10، ص 190، باب 10، ح 1.
2- مستدرک الوسائل، ج 2، ص 182، کتاب الحجّ؛ من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 329، با اختلاف اندکی در تعبیرات و الفاظ.
3- راهنمای حرمین شریفین، ج 4، ص 155.
ص: 31
چگونگی سرتراشی نزد اهل سنت
از اهل سنت نیز همانند آنچه گذشت، روایاتی وارد شده که یکی از آنها را در اینجا میآوریم:
عن أنس بن مالک، قال: «لمّا رمی رسول اللّه- صلی اللّه علیه [و آله] و سلم- الجمرة و نحر نسکه و حلق. ناول الحالق شقّه الأیمن فحلقه ثم دعا أبا طلحة الأنصاری فأعطاه إیّاه ثمّ ناوله الشِّقَّ الأیسر فقال- ص- احلق فحلقه فاعطاه أبا طلحة فقال- ص-:
اقْسِمْهُ بین الناس».
رئیس فرقه مالکیه میگوید: «چون رسول خدا- ص- در سرزمین منا رمی جمره عقبه کرد و قربانی نمود، برای سرتراشی و حلق، قسمت راست سر را در اختیار سر تراش (حلّاق) که گویا معمّر بن عبداللَّه بوده است- گذاشت و او هم آن قسمت را تراشید و بعد اباطلحه انصاری را خواست و موها را در اختیار او گذاشت و به همان نحو سمت چپ را تراشید، آنگاه به فرمان پیامبر اکرم- صلّی اللّه علیه و آله و سلّم- جهت تبرّک، در میان مردم تقسیم کرد».
(1)5- موهای تراشیده شده در منا دفن شود.
سیره ائمه معصومین- علیهمالسلام- این بوده که بعد از تراشیدن سر، موهای خود را در سرزمین منا در میان خیمه خود دفن میکردند.
روایات متعددی در این باب وجود دارد که فقهای ما بر اساس آن روایات فرمودهاند: مستحب است حاجی موی سر خود را در منا، در
1- صحیح مسلم، ج 2، ص 948، ح 1305، باب 56، کتاب الحجّ.
ص: 32
خیمه خود دفن کند.
(1)ابوالبختری در روایتی از امام باقر و امام زینالعابدین- علیهماالسلام- نقل میکند که امام مجتبی و امام حسین- علیهماالسلام- دستور میفرمودند: تا موهایشان را در منا دفن کنند.
(2)و در کتاب شریف فقهالرضا آمده است: «وادفن شعرک بمنی»؛ «موهای تراشیده شدهات را در منا دفن نما».
(3)در روایت دیگر، أبی شبل از امام صادق- علیهالسلام- نقل میکند که فرمود:
«إنّ المؤمن إذا حلق رأسه بمنی ثمّ دفنه جاء یوم القیامة و کل شعرة لها لسان طلق تلبّی باسم صاحبها».
«آنگاه که مؤمن در منا سر خود را میتراشد و سپس دفن میکند، روز قیامت هر تار مویی برای او و به نام او تلبیه (لبّیک اللّهمّ لبیک ...) میگوید.
(4)و بهتر این است که حاجی بعد از حلق (سرتراشی) از اطراف ریش و شارب خود را گرفته و ناخن را کوتاه نماید و به مفاد بعضی روایات در ذیل آیه شریفه «ثمّ لیقضوا تفثهم و لیوفوا نذورهم ...»
(5) عمل کند مانند روایت احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی از امام رضا- علیهالسلام- که فرمود:
«التفث؛ تقلیم الأظفار و طرح الوسخ و طرح الإحرام عنه».
«تفث؛ یعنی گرفتن ناخنها و دور کردن کثافات و آنچه در مدت احرام از ناحیه محرمات احرام پیش آمده است».
(6)روایت فوق، در صدد بیان پارهای از حکمتهای حلق و تقصیر است و اینگونه روایات بسیار است. که در پایان- همانند ابتدای بحث- باید
1- مناسک حجّ امام خمینی- ره- با حواشی مراجع عظام، ص 335.
2- قرب الاسناد، ص 65؛ بحارالانوار، ج 96، ص 302، ح 1.
3- من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 329؛ بحارالانوار، ج 96، ص 304.
4- وسائل الشیعه، ج 10، ص 184، باب 6، ح 3؛ فروع کافی، ج 4، ص 502، ح 1.
5- حج: 29.
6- فروع کافی، ج 4، ص 504، ح 12؛ معانیالأخبار، ص 339.
ص: 33
گفت: حلق و روایات در این باب انسان را توجه به بندگی محض و اخلاص در مقابل پروردگار میدهد و میخواهد در پایان اعمال حجّ با علامت بردگی، بندگی خودش را در مقابل حضرت حق- جلّ و علا- اعلان نماید و از آلودگیهای ظاهری و باطنی که نشانه غیر خداست، پاک گردد و چه زیبا است عبارتی که مرحوم فیض کاشانی در أسرار حجّ از امام صادق- علیهالسلام- نقل میکند:
«إذا اردت الحج فجرّد قلبک للّه- تعالی- من کل شاغل و حجاب کلّ حجاب و فوّض أمورک کلّها إلی خالقک و توکّل علیه فی جمیع ما تظهر من حرکاتک و سکناتک ... واحلق العیوب الظاهرة و الباطنة بحلق شعرک و ادخل فی أمان الله و کنفه و ستره و کلاءته من متابعة مرادک بدخولک الحرم ...».
«آنگاه که اراده و قصد رفتن به حجّ را نمودی، دل و قلبت را اختصاص به صاحب خانه ده و از هر چیزی که تو را مشغول به خود میکند و مانع از ارتباط بیشتر با حضرت حقّ میگردد باز دار؛ [زیرا] علاقه به او باید جلوگیر همه موانعی شود که انسان را از او باز میدارد. همه کارهایت را واگذار به آفریننده خود کن، و در همه حرکات و خیزشها و آرامشها بر او تکیه و توکّل نما ...
با تراشیدن موی سر خود (حلق) همه زشتیها و ناپاکیهای برون (ظاهری) و درون (داخلی) را از خود دورساز و سپس با دخول در حرم او به وادی أمن و جوار رحمت و زیباییهای پنهان و ثمرات پربار پیروی حضرت حقّ- جل و علا- پای نه».
(1) پینوشتها:
1- محجّةالبیضاء فی تهذیب الأحبّاء، ج 2، ص 9- 208.