آیه کریمه، بعد از آن که در قسمت قبلی، ارتباط حضرت ابراهیم را با یهود و نصاری نفی نمود و انتساب و ارتباط آن دو گروه را منتفی دانست، سه گروه را به عنوان وارثان و پیروان آن حضرت معرفی میکند:
1- مؤمنان به آن حضرت که در عصر وی بودند. و پیروی و حمایتش کردند. (للذین اتبعوه)
بعضی «هذا النبی» را در قرائت به نصب خواندهاند و چنین معنا کردهاند: «سزاوارترین مردم به ابراهیم، پیروان آن حضرت و تابعان پیامبر خاتمند». ولی چنین قرائتی، گذشته از آن که با ظاهر آیه تناسب ندارد، ذکر «والذین آمنوا» نیز لغو خواهد بود. بنابراین قرائت رفع ارجح است.
از آنجا که قرآن برای حضرت خاتم- صلیاللَّه علیه و آله- احترام خاصّی قائل است و آن حضرت را بزرگتر از آن میداند که وی را تابع کسی بداند، لذا وقتی نام انبیای ابراهیمی را میبرد، به آن حضرت میفرماید: «فبهد اهم اقتده»
یعنی به «هدایت آنها اقتدا کن». البته به خود آنها و به مسلمانان نیز میگوید به ملت ابراهیم اقتدا کنید «ملّة
ص: 53
أبیکم إبراهیم هو سمّاکم المسلمین»
(1).
نوح از اولین دعوت کنندگان به توحید
نوح اوّلین پیامبری بود که صاحب کتاب و شریعت شد و شیخ الأنبیا لقب گرفت. قرآن کریم وی را از اوّلین دعوت کنندگان به توحید معرفی کرده و با عظمت بر او درود میفرستد و میفرماید: «سلام علی نوح فی العالمین»
(2) که چنین تعبیری در رابطه با دیگر انبیا نیامده، چنانکه میفرماید: «سلام علی موسی و هارون»
(3)، «سلام علی ابراهیم»
(4) نوح پیامبر، پایهگذار توحید ابراهیمی
آنگاه حضرت ابراهیم را از پیروان نوح- علیهالسلام- دانسته، و ریشه دین ابراهیم را همان توحیدی میداند که نوح- سلاماللَّه علیه- پایهگذار آن بوده، میفرماید: «و انَّ من شیعته لإبراهیم»؛
(5) یعنی «از کسانی که جزو پیروان نوح هستند ابراهیم خلیل- سلاماللَّه علیه- است.
معنای شیعه
شیعه را «شیعه» گویند؛ زیرا بر اثر پیروی گروهی از صاحب مکتب، چکیده آن مکتب شیوع و گسترش پیدا میکند.
ولایت خدا ریشه پیروی از پیامبران
آیه کریمه در پایان، علت محور قرار گرفتن حضرت ابراهیم را، برخورداری وی از ولایت الهی دانسته است (واللَّه ولی المؤمنین) که در
1- حج: 78.
2- صافات: 79.
3- صافات: 120.
4- صافات: 109.
5- صافات: 83.
ص: 54
ضمن آن روشن میشود آن حضرت و پیروانش و نیز پیامبر خاتم- صلیاللَّه علیه و آله- و مسلمانان از مصادیق روشن مؤمنین هستند و حضرت ابراهیم اگر دارای چنین مقامی است، بخاطر داشتن ایمان ولایت الهی شامل حال گردیده و خداوند به او اعطا فرموده است.
اوصاف پیروان ابراهیم
کسانی میتوانند پیرو آن حضرت باشند که وی را اسوه قرار داده و به دستورات وی عمل کنند؛ «قد کانت لکم اسوة حسنة فی ابراهیم والذین معه
(1)».
برائت از شرک
از جمله وظایف پیروان حضرت ابراهیم، آن است که در مقابل طاغوتیان موضعگیری نموده و اظهار برائت از معتقدات مشرکین کنند.
همانطور که آن حضرت با عدهای که به او ایمان آوردند، گفتند: «انا برآء منکم» و باید همانگونه که در بخش مثبت که تولی است پیرو آن حضرتند، مانند: مناسک حج و زیارت، در بخش تبری نیز به آن حضرت اقتدا کرده و از طاغوتیان و مشرکان، برائت جویند.
اثبات امامت در نهج البلاغه
آیه کریمه «ان اولی الناس بابراهیم» ازنمونه آیاتی است که امیرالمؤمنین- علیهالسلام- در نهج البلاغه برای اثبات حقانیت خویش استفاده نموده و آن را محور استدلال قرار داده است.
دو نمونه از سخنان آن حضرت:
1- ممتحنه: 4
ص: 55
نمونه اوّل- نامهای است که آن حضرت به معاویه مرقوم داشتند که در آن شمهای از فضائل اهل بیت را بازگو کردهاند.
حضرت در این نامه ابتدا خود را چنین معرفی میکنند: «نحن صنایع ربنا و الناس و بعد صنایع لنا» (ابن ابیالحدید در رابطه با این جمله بیان تندی دارد، او میگوید: نحن عبیداللَّه والناس عبید لنا).
آنگاه میفرماید: بسیاری در جبههها کشته میشوند ولی کشته ما، «سید الشهدا» لقب میگیرد. عده زیادی در معرکه جنگ دستشان جدا میشود، ولی دست از پیکر جدا شده از خانواده ما، به مقام «الطیار فی الجنة» و «ذوالجناحین» میرسد.
رحامت و اطاعت از پیامبر دو عامل تثبیت خلافت
در پایاننامه میفرماید: «فإسلامُنا قد سُمع و جاهلیتنا لاتُدفَع و کتابُ اللَّهَ یجمع لنا ما شَذَّ عَنا»؛ یعنی «سوابق و لواحق ما روشن است و آیات قرآن وضع پراکنده ما را جمع کرد»؛ نظیر آیه «و أولو الأرحام بعضهم أولی ببعض فی کتاب اللَّه.»
(1) و «ان اولی الناس بابراهیم للذین اتبعوه و هذا النبی والذین آمنوا» طبق این دو آیه اگر امامت و خلافت بر مبنای قرابت باشد به ما میرسد، و اگر بر مبنای اطاعت و پیروی باشد، باز به ما میرسد. و ما از هر دو جهت به پیامبر نزدیکتریم (فنحن مرة أَوْلی بالقرابة و تارة أَوْلی بالطاعة).
بنابر این مطابق آیه اوّل، ما به پیامبر نزدیکیم و شما دور، و برابر آیه دوم ما مطیعیم و شما عاصی.
1- انفال: 75.
ص: 56
نمونه دوّم- در قسمت کلمات آمده: «انّ اولی الناس بالانبیاء أعلمهم بما جاءوا به».
در برخی از نسخ و کتب تفسیری به جای «أعلمهم»، «اعملهم» ذکر شده ولی آنچه از قرائن بدست میآید صحیح همان اعلمهم میباشد؛ زیرا منظور از علم، در بیان آن حضرت، خصوص علم نظری نیست تا آن که عدّهای بخواهند به خاطر آن، روایت را با آیه که تبعیت عملی را محور دانسته مطابقت دهند و اعملهم بخوانند. بلکه علم در اصطلاع، نیز به کسی که عملش با گفتارش هماهنگ باشد اطلاق شده؛ چنانکه در روایتی آمده: العالم من صدق قوله فعله» و همچنین آیه: «انما یخشی اللَّه من عباده العلماء»؛ «علما هستند که از خدا میترسند» این آیه و روایت به خوبی بر این مطلب دلالت دارد؛ زیرا ترس یک مرحله «عملی» است مربوط به عقل عملی، و کاری به «نظر» ندارد.
آنگاه حضرت علی- سلام اللَّه علیه- در ادامه میفرماید: «انّ اولی الناس بابراهیم للذین اتبعوه و هذا النبی»؛ یعنی «نزدیکترین مردم به ابراهیم کسانی هستند که تابع او باشند». «ان ولی محمّد (ص) من اطاع اللَّه و ان بعدت لحمته و ان عدو محمد (ص) من عصی اللَّه وان قربت قرابته» بنابراین حضرت به همگان میفهماند که هر کس مطیع پیامبر- صلی اللَّه علیه و آله- باشد از بستگان اوست و به او نزدیک، گرچه از نظر نژاد، فاصله داشته باشد. و دشمن او فردی است که نافرمانی او را پیشه خود سازد گرچه از نزدیکان وی باشد.