«ان الصفا و المروة من شعائر اللّه فمن حج البیت او اعتمر فلاجناح علیه ان یطّوف بهما و من تطّوع خیراً فانّ اللّه شاکرٌ علیم».
«همانا صفا مروه از شعائر و نشانههای خداوند است پس هرکس حج خانه خدا و یا عمره را انجام دهد، گناهی بر او نیست که بر آن دو طواف کند (و سعی صفا و مروه انجام دهد) و هرکس به میل خود نیکی کند بداند خداوند [در برابر آن نیکی] سپاسگزاری داناست».
میتوان گفت مفسران شیعه و سنّی در شأن نزول این آیه اتفاق نظر داشته و آنچه گذشت را دلیل نزول آیه «ان الصفا و المروة ...» میدانند.
برخی از یاران پیامبر- ص- گمان میکردند با وجود بتها بر روی کوه صفا و مروه، موحّدان باید صحنه را خالی نموده، سعی را ترک کنند لیکن خداوند با فرستادن وحی، به آنان آموخت تا حضور خود را در «مسعی» حفظ نموده، رفته رفته زمینه را برای نابودی بت و بتپرستی فراهم سازند. سرانجام نیز چنین شد وگرچه پیامبر- ص- در سال هفتم هجرت نتوانست بتها را از روی دو کوه صفا و مروه بردارد، لیکن در فتح مکّه آن بتشکن سترگ، بتها را برای همیشه برداشت و از آن زمان تاکنون پیروان آئین پاک پیامبر- ص- در موسم حج سعی صفا و مروه را انجام و نغمه توحید سر میدهند و این شعار دینی را زنده نگه میدارند.
سعی رکنی از ارکان حج است، اگر حاجیان عمداً آن را ترک کنند حج آنان باطل میباشد. ابن حمزه مینویسد: «من ترک السعی متعمداً بطل حجّه»؛ آن کس که سعی را عمداً انجام ندهد حج وی باطل است، و اگر
ص: 101
سهواً آن را ترک کند در صورتی که در مکه به یاد آورد، باید سعی کند، و اگر پس از خروج از مکه متوجه شود، در صورتی که میتواند برگردد، باید مراجعت نموده سعی کند، و اگر توان بازگشت ندارد به دیگری نیابت دهد تا از طرف او سعی را انجام دهد.
(1)ابن ادریس حلی میگوید:
سعی بین صفا و مروه رکنی از ارکان حج است، پس کسی که آن را عمداً ترک کند، حجّی برای او نیست.
(2)ابی الصّلاح حلبی در الکافی،
(3) علاءالدین حلبی در «اشارة السبق الی معرفة الحق»،
(4) محقق حلّی در «شرایع» و «مختصر النافع»،
(5) علّامه در «قواعد الاحکام»،
(6) شهید اوّل در «اللمعة الدمشقیه»
(7) و تعداد بسیاری از فقهای بزرگ شیعه سعی را رکن حج دانستهاند.
مرحوم شیخ طوسی نیز در نهایه سعی صفا و مروه را امری واجب دانسته که ترک عمدی آن موجب بطلان حج است.
(8)در مناسک حج حضرت امام خمینی- قدس سره- نیز آمده است:
سعی مثل طواف، رکن است و حکم ترک آن از روی عمد یا سهو چنان است که در طواف گذشت
(9) و در بحث طواف فرمودهاند: طواف از ارکان عمره [حج] است و کسی که آن را از روی عمد ترک کند تا وقتی که فوت شود وقت آن، عمره او باطل است چه عالم به مسأله باشد و چه جاهل.
(10)بیشتر فقهای اهل سنت نیز، سعی را رکن حج میدانند:
1- الوسیله، سلسلة الینابیع الفقهیه، ج 8، ص 437.
2- سرائر، ینابیع الفقهیه، ج 8، ص 537.
3- ینابیع الفقهیه، ج 7، ص 146.
4- همان، ص 607.
5- همان، ص 678.
6- همان، ص 752.
7- همان، ص 785.
8- همان، ص 193.
9- مناسک حج، چاپ پاسدار اسلام، ص 160.
10- همان، ص 107.
ص: 102
سعی نزد شافعیها رکنی از ارکان حج است، و مشهور در مذهب مالکی نیز این چنین است و بسیاری از حنابله نیز بر همین عقیدهاند. لیکن حنفیها سعی را، رکن ندانسته،
(1) بلکه آن را واجب میدانند و معتقدند اگر کسی تمامی یا بیشتر اشواط سعی را بدون عذر ترک نموده به شهر خود مراجعت نماید باید قربانی کند، لیکن حج او صحیح است.
(2)و اگر تعداد کمی از اشواط سعی را ترک کرده، باید برای هر شوط نصف صاع از گندم یا یک صاع از جو و یا خرما را کفاره بدهد، امّا اگر سعی را بخاطر عذری ترک کند، چیزی بر او نیست.
(3) صفا و مروه و اهمیت آن در روایات
مستکبران و زورمندان را رسم بر این است که در روی زمین، متکبرانه گام برداشته، هنگام راه رفتن به دیگران فخرفروشی میکنند. این کسان هنگام انجام اعمال و مناسک حج آن گاه که به مسعی گام نهاده، گاهی آرام و گاهی نیز هروله کنان فاصله میان صفا و مروه را طی میکنند، حالت نخوت و غرورشان شکسته شده، در درون احساس حقارت و زبونی میکنند.
ابا بصیر گفته است از امام صادق- ع- شنیدم که فرمود: هیچ قطعه زمینی نزد خداوند از محل سعی دوست داشتنیتر نیست؛ زیرا خداوند هر سلطهگر ستیزهجوئی را در آن، خوار و ذلیل مینماید.
(4)معاویة بن عمار نیز گفته است: امام صادق- ع- فرمود: هیچ پرستشگاهی نزد خداوند تبارک و تعالی محبوبتر از مکان سعی نیست، زیرا که خداوند در این مکان هر ستمکار گردنکشی را حقیر و زبون میکند.
(5)
1- احکام القرآن ابن عربی، ج 1، ص 71.
2- هدایة السالک، ص 885.
3- همان، ص 885.
4- بحار، ج 96، ص 235.
5- بحار، ج 96، ص 234.
ص: 103
آنان که مخلصانه در مسعی قدم میگذارند، بهرههای معنوی فراوانی نصیبشان خواهد شد. پیامبر- ص- به مردی از انصار فرمود: آنگاه که میان صفا و مروه سعی کنی، نزد خداوند پاداش آن که پیاده از شهرش به مکه آمده، و نیز پاداش آن کس که هفتاد بنده مؤمن را آزاد کرده، خواهی یافت.
(1)امام سجّاد- ع- نیز فرمود: ملائکه سعی کنندگان میان صفا و مروه را شفاعت کنند، شفاعتی که مورد قبول قرار میگیرد.
(2) به پا داشتن یاد خدا
پیامبر خدا- ص- فرمود: انداختن سنگ به جمرهها، و سعی بین صفا و مروه برای بپا داشتن یاد و ذکر خداوند بلند مرتبه، تشریع گردیده است.
(3) بر این اساس در مسعی، حجگزاران با شیطان در ستیزند، و با برداشتن گامهای بلند، خویشتن را از ابلیس میرهانند. امام صادق- ع- فرمود: آن گاه که ابراهیم سعی مینمود، ابلیس بر او درآمد، جبراییل ابراهیم را فرمان داد تا تندتر حرکت نموده، از ابلیس بگریزد و پس از آن هروله در سعی سنت شد.
(4)لیکن متأسفانه این جایگاه رفیع و بلندمرتبه، که برای اقامه یاد خدا ایجاد شده است، در برخی زمانها توسّط تعدادی از عناصر بیفرهنگ و دور از خدا، با معصیت و نافرمانی حق آلوده میگردید.
در پیشینه تاریخی سعی چنین آمده که برخی اهالی مکه در شب 27 ماه رجب از هر سال، عمره انجام داده، آن را به ابن زبیر نسبت میدادند، و در چنین شبی زنان برای انجام عمره زینت کرده، به خود
1- بحار، ج 96، ص 236.
2- الفقیه، ج 2، ص 135.
3- ترمذی کیف تُرْمَی الجمار، باب 64، ج 3، ص 246، ح 902.
4- بحار، ج 96، ص 234.
ص: 104
عطر زده، شب هنگام همراه با مردان در مسعی اجتماع میکردند آنگاه آتش زیادی روشن کرده، و در پرتو نور آن به پوشیدهرویان و اهل حرم نگاه کرده، محرماتی از این قبیل را مرتکب میشدند.
(1)البته از آنجا که در گذشته، مسعی فاقد چراغ بوده، مردها در روز و زنان در شب سعی میکردهاند و این سنت از دوره جاهلی به یادگار مانده است؛ زیرا در آن زمان، تمامی قبایل غیر از قبیله حُمْس، مردانشان در روز و زنانشان در شب طواف میکردند.
(2)برخی از پیروان مالک بن انس معتقدند که باید بانوان شبانه سعی کنند زیرا در شب محفوظترند.
(3)برخی از شافعیها نیز میگویند: اگر زنان در شب و در حال خلوت سعی کنند مستحب است در مکانی که مردان هروله میکنند آنان نیز تندتر راه بروند و اگر در روز سعی میکنند جایز است لباس خود را روی صورت کشیده، و یا در پوشش کامل سعی کنند و از دو کوه صفا و مروه نیز بالا نروند. لیکن مالکیها معتقدند بالا رفتن آنان از دو کوه صفا و مروه، هنگام خلوت مانع ندارد.
(4)اختلاط مرد و زن در طواف و سعی، تا قبل از خالد بن عبدالله قسری وجود داشته، و هر چند در یک مورد آمده است که روزی عمر بن خطاب وارد مسجدالحرام شد و به مردی که همراه با زنان مشغول طواف بود، تازیانه زد.
(5)«5» لیکن در زمان عبدالملک آن گاه که عبدالله قَسْری از سوی او والی مکه شد، دستور داد نزد هر رکنی مأمورانی تازیانه بدست ایستاده، میان مردان و زنان فاصله ایجاد میکنند.
(6)مالک بن انس نیز در مدونه گفته است: زنان باید پشت صفوف مردان
1- عزالدین بن جماعة الکنانی م 767 هدایة السالک الی المذاهب الاربعة فی المناسک، تحقیق دکتور نورالدین عِتر، ج 3، ص 1331.
2- هدایة السالک، ج 2، ص 771.
3- همان، ص 883.
4- همان.
5- هدایة السالک، ص 866.
6- همان، ص 866.
ص: 105
طواف کنند.
(1) صفا و مروه به روایت تاریخ
محلّی که امروزه مسعی در آن قرار گرفته، در صدر اسلام خانههای برخی از اهالی مکه بود، امّا بر روی دو کوه صفا و مروه هیچگونه بنا و پلکانی نبوده است تا آن که عبدالصمد بن علی
(2) در حکومت ابوجعفر منصور، پلههای صفا و مروه را ساخت و نخستین کسی که در صفا و مروه ساختمان کرد و پس از آن با آهک آن را سپید و بندکشی نمود مبارک طبری به روزگار حکومت مأمون بود.
(3)نافع گفته است: عبدالله بن عمر چون از کوه صفا پایین میآمد به طریق معمولی راه میرفت تا به در خانه بنیعباد میرسید از آنجا تا کوچهای که از آن به مسجد میروند و میان خانه ابن ابی حسین و خانه دختر قرظه قرار دارد را، کندتر از دویدن و تندتر از راه رفتن معمولی، حرکت میکرد و پس از آن نیز تا هنگامی که از کوه مروه بالا میرفت عادی راه میرفت.
در زمان مهدی عباسی، مسعی در واقع داخل محوطه امروز مسجدالحرام بود و خانهها و منازل مردم در جایی قرار داشت که امروز مسعی است، برای رفتن به صفا، از مسجد نخست وارد وادی میشدند و سپس از کوچه تنگی میگذشتند و از میان خانههایی که در فاصله صفا و وادی بود عبور میکردند، خانه محمد بن عباد بن جعفر در لبه و
1- المنتقی، ج 2، ص 295.
2- نواده عبدالله بن عباس است و از سال 149 تا 158 قمری عهدهدار حکومت مکه بوده است، معجمالانساب والاسرات الحاکم، زامباور، چاپ قاهره، 1951 میلادی، ص 285.
3- ازرقی، اخبار مکه، ص 394.
ص: 106
کنار مسجد بود و کنار منارهای که به سوی وادی قرار دارد و شانه مسعی بر آن است، و وادی هم در جای امروز مسجدالحرام بود.
(1)و چون کعبه در وسط مسجدالحرام نبود لذا مهدی اقدام به تخریب قسمتهای اطراف مسجد کرد و در سال 167 خانهها را خریدند و خراب کردند. بیشتر خانه ابن عباد بن جعفر عایذی ویران شد ... آنچه در این توسعه به مسجدالحرام افزوده شد از جای دیوار آن زمان تا دیوار کنونی نود ذراع است، قبلًا پهنای مسجد از کنار رکن یمانی تا کنار دیوار و خیابانی که پیوسته به دره و صفا بود چهل و نه و نیم ذراع بود.
(2)در زمان معتضد، تمامی دره، و مسعی و اطراف مسجد را، خاکبرداری کردند و او برای این کار مال فراوانی اختصاص داد.
(3)ابومحمد خزاعی میگوید: چون مسجد و مسعی و دره و راه را در سال 281 در دوره خلافت معتضد آب گرفت، پلکان بیشتری از آنچه ازرقی نوشته است
(4) آشکار شد و در تمام درهایی که به دره گشوده میشد دوازده پله وجود داشت.
از آن زمان تاکنون نیز تحولاتی در بنای مسعی رخ داده است:
در سال 802 فرج بن برقوف و در سال 1296 سلطان عبدالحمید دوم پادشاه عثمانی، پلههای صفا و مروه را مرمت کردند. دو نشانه و ستون سبز را سودون محمدی در سال 347 مرمت کرد و اطراف آن قندیلهایی برای روشنایی آویخت، خیابان اصلی میان صفا و مروه سرگشوده بود حسین بن علی در سال 1341 قمری آن را سرپوشیده کرد و چون گرد و خاک حاجیان را آزار داد به روزگار عبدالعزیز در سال
1- اخبار مکه، ص 363.
2- همان، ص 364.
3- اخبار مکه، ص 368.
4- ازرقی گفته است: صفا دارای دوازده پله سنگی است. اخبار مکه، ص 398.
ص: 107
1354 هجری قمری کف آن سنگفرش شد.
(1)مسعی همچنین در درون دره واقع شده، و قسمتی از آن نیز محل عبور سیلاب بوده است. ابن جُریج میگوید: جعفر بن محمد- ص- برای من از قول پدرشان از جابر بن عبدالله نقل فرمود که ضمن بیان چگونگی حج پیامبر- ص- میگفته است: چون از کوه صفا پایین آمدند به شیوه معمول حرکت فرمودند و همین که به کف دره رسیدند تند حرکت کردند و چون به سوی دیگر دره رسیدند باز به شیوه معمولی حرکت فرمودند:
(2) پیامبر- ص- در مسعی
ابن جریج میگوید: جعفر بن محمد از پدرش از جابر بن عبدالله نقل میفرمود که ضمن بیان چگونگی حج گزاردن پیامبر- ص- میگفته است: پیامبر پس از آن که طواف کردند بلافاصله در مقام ابراهیم دو رکعت نماز گزاردند سپس کنار حجرالاسود آمده، آن را استلام کردند و فرمودند: همانا اکنون نخستکاری را انجام میدهیم که خداوند به شروع آن فرمان داده است. و وقتی به سوی صفا بیرون شدند، این آیه را تلاوت فرمودند: «ان الصفا و المروة من شعائرالله».
(3)عطاء نیز گفته است: پیامبر از در بنی مخزوم به سوی صفا رفته و به مقداری که بسیار نبود از کوه صفا و مروه بالا رفتند و از آنجا خانه کعبه دیده میشد و البته در آن زمان این بنای مسجد نبوده است. ابن جریج میگوید: به عطاء گفتم آیا برای تو وصف کردهاند و گفتهاند که میزان بالا رفتن پیامبر تا کجای صفا و مروه بوده است؟ گفت: نه همین قدر گفتهاند که مقدار کمی از کوه بالا رفتهاند. گفتم اکنون چگونه باید انجام داد؟ گفت: همانگونه اندکی باید بالا رفت. گفتم: آیا آن قدر
1- اخبارمکه، ص 394.
2- اخبار مکه، ص 392.
3- ازرقی، اخبار مکه، ص 390.
ص: 108
بالا بروم که خانه کعبه را ببینم؟ چند بار گفت: نه، ضرورت ندارد مگر این که خودت بخواهی و این بر تو واجب نیست و به من خبر نرسیده است که پیامبر- ص- در کوه مروه تا محل سنگ سپید بالا رفته باشند و همین قدر گفتهاند که اندکی از کوه صفا و مروه بالا رفتهاند.
ابن جریج میگوید کسی از عطاء پرسید آیا برای کسی که میان صفا و مروه سعی میکند جایز است که از هیچکدام بالا نرود و کنار آنها بایستد؟ گفت آری به جان خودم چیزی برای او نیست. ابن جریج میگوید: عطاء میگفت در صفا و مروه لازم است روبروی کعبه قرار بگیری و روی به آن کنی و از این چاره نیست، پس از رسول خدا- ص- پیروان آن حضرت نیز هنگام سعی ابتدا از کوه صفا قدری بالا رفته و پس از آن سعی را آغاز میکردند. ابن جریج در این باره میگوید:
پسر طاووس کیسانی از پدرش نقل کرده که او هیچگاه بالا رفتن از کوه صفا و مروه را رها نمیکرده و از آن دو چندان بالا میرفته است که کعبه را ببیند و آن گاه رو به قبله میایستاد، و باز از قول نافع نقل میکند که عبدالله بن عمر چون به سوی کوه صفا میرفت، نخست از آن چندان بالا میرفت تا خانه کعبه برای او آشکار شود. و روبروی آن میایستاد و در تمام حجها و عمرههای خود چنان میکرد و روی صفا هر دو پای خود را قرار میداد و هیچگاه به اندازه دو قدم معمولی بالاتر نمیرفت، وی در تمام حجها و عمرههای خود روی صفا و مروه میایستاد و به خدا سوگند چنین تصور میکنم که او پیامبر- ص- را دیده است که روی آن دو کوه ایستاده است. گوید عبدالله بن عمر معمولًا در سمت راست مروه میایستاد و هیچگاه تا حدود سنگ سپید بالا نمیرفت.
(1)مسروق بن اجْدع گوید: عبدالله بن مسعود عمره میگزارد، نخست حجرالاسود را استلام کرد سپس از سمت راست طواف خود را شروع
1- اخبار مکه، ص 391.
ص: 109
کرد سه دور از طواف خود را تندتر و چهار دور را با شیوه معمولی طی کرد سپس کنار مقام ابراهیم آمد و دو رکعت نماز گزارد و باز کنار حجرالاسود آمد و آن را استلام نمود و به سوی صفا حرکت کرد، بر لبه کوه صفا ایستاد و لبیک گفت. گفتم ای ابوعبدالرحمن، برخی از یاران شما، از تلبیه و لبیک گفتن در این جا منع میکنند. گفت من به تو میگویم این کار را بکن، این لبیک و لااله الاالله گفتن پاسخی است که موسی- ع- در این جا به فرمان خداوند داده است، و چون کنار وادی رسید شروع به هروله کرد و میگفت: «ربّ اغفر و ارحم انّک انت الأعزّ الأکرم»؛ (پروردگارا! بیامرز و رحمت فرمای همانا که تو عزیزترین و بخشندهترین هستی).
دری که رسول خدا- ص- از آن وارد مسعی شدند ابتدا به نام در «بنی عبد بن کعب» نامیده میشد لیکن پس از آن، به علّت آن که میان این قبیله و قبیله بنی عبد شمس جنگ و درگیری رخ داد، آنها به محلّه بنی سهم کوچ کردند و پس از آن به در بنی مخزوم معروف شد.
(1) فاصله صفا تا مروه
فاصله صفا تا مروه هفتصد و شصت و شش و نیم ذراع است که مساحت هفت بار آمد و شد میان آن دو، پنج هزار و سیصد و شصت و پنج و نیم ذراع است.
(2)همچنین به گفته ازرقی:
فاصله میان حجرالاسود تا صفا دویست و شصت و دو ذراع و هیجده انگشت است، و فاصله میان مقام ابراهیم- ع- تا آن در مسجد که از آن، برای رفتن به صفا بیرون میروند یکصد و شصت و چهار و نیم
1- اخبار مکه، ص 370.
2- اخبار مکه، ص 394.
ص: 110
ذراع است و فاصله میان آن در تا وسط صفا، یکصد و دوازده و نیم ذراع است، صفا دارای دوازده پله سنگی است و از وسط صفا تا کنار نشانه مسعی- که همان کناره مناره است- یکصد و چهل و دو و نیم ذراع است، نشانه به صورت ستون استوانه شکلی است که بلندی آن سه ذراع است و کنار مناره ساخته شده و از زمین چهار ذراع بلندتر و کاشیکاری شده است، بالای آن لوحی به بلندی یک ذراع و هیجده انگشت و پهنای یک ذراع قرار دارد و با آب طلا بر آن چیزی نوشته شده است و بالای آن یک طاق از چوب ساج قرار دارد. فاصله میان این نشانه که کناره مناره است تا نشانه سبز رنگ که بر در مسجد نصب است و از آنجا باید هروله کرد، یکصد و دوازده ذراع است و هروله فقط میان همان دو نشانه صورت میگیرد. بلندی نشانهای که در مسجد نصب شده ده ذراع و چهارده انگشت است. شش ذراع آن به صورت استوانهای سپید رنگ است و بالای آن استوانهای به بلندی دو ذراع و بیست انگشت و سرپوشیده از کاشی سبز است. بالای آن لوحی به بلندی یک ذراع و هیجده انگشت قرار دارد و با آب طلا بر آن چیزی نوشته شده است. فاصله میان نشانهای که بر در مسجد است تا مروه، پانصد و نیم ذراع است مروه پانزده پلکان دارد و فاصله میان صفا و مروه هفتصد و شصت و شش و نیم ذراع است، فاصله میان نشانه در مسجد تا نشانه دیگر که روبروی آن و کنار خانه عباس بن عبدالمطلب قرار دارد، سی و پنج و نیم ذراع است که در واقع پهنای مسعی است، فاصله میان نشانه کنار خانه عباس تا نشانهای که کنار خانه ابن عباد و روبروی نشانهای است که کنار مناره نصب شده است و طول وادی آن دو، یکصد و بیست و یک ذراع است.
(1)هم اکنون مسعی بصورت سالن سرپوشیدهای به طول 5/ 394 متر و عرض 20 متر به شکل زیبایی در دو طبقه ساخته شده که ارتفاع طبقه اوّل «12 متر» و ارتفاع طبقه دوم «9 متر» میباشد، روی پشت بام آن
1- اخبار مکه، ص 393.
ص: 111
نیز دیوارهای گذاشتهاند و برخی از اهل سنت آنجا سعی میکنند. در میانه مسعی نیز دو راه باریک ساختهاند که هر یک با دیواره کوتاهی از یکدیگر جدا شده، که افراد معذور روی چرخ نشسته و در داخل آن که یکی به طرف صفا و دیگری بطرف مروه است آنها را حرکت داده، سعی کنند.
مسعی حدود 16 در دارد که تمامی آنها در سمت شرقی مسجدالحرام قرار گرفته است.
علاوه بر پلههای عادی، پلههای برقی نیز گذاشتهاند که به وسیله آن، حجاج به طبقه فوقانی منتقل میشوند. در طبقه دوّم نیز حجاج میتوانند از دو دربی که به بیرون حرم راه دارد، خارج شوند.
برای پیشگیری از خطرات احتمالی سیل، در زیر مسعی، کانالی به عرض «5 متر» و ارتفاع «6/ 4 متر» احداث گردیده که آب را به سمت بیرون هدایت نموده، مانع ایجاد خرابی در مسعی میشود.
(1) مستحبات سعی
آن گاه که حجگزار اراده سعی کند، مستحب است کنار حجرالاسود آمده، آن را استلام نماید، سپس به سوی چاه زمزم رفته از آب آن بیاشامد و در صورت امکان، با آن غسل کند. و اگر میتواند مقداری از آب زمزم را به بدن خود بریزد و سپس از دربی که مقابل حجرالاسود قرار دارد وارد مسعی شود.
ابن زهره (511- 585 ه. ق.) پس از بیان مطلب فوق میافزاید: از مستحبات سعی آن است که با طهارت به سوی کوه صفا آمده، از آن
1- فی خدمة ضیوف الرحمان، ض 68.
ص: 112
بالا برود، سپس به طرف کعبه بایستد، و هر یک از «الله اکبر»، «الحمدلله» و «لااله الا الله» را هفت مرتبه بگوید و پس از آن این دعا را سه بار بخواند:
«لا الهَ الّا اللّه وحدهُ لاشریک له، لَهُ الْمُلْکَ وَ لَهُ الْحَمْدُ یُحْیی و یُمیتُ و هُوَ حَیٌّ لایَمُوتُ بِیَدِهِ الْخَیْرِ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شئ قدیر».
سپس بر پیامبر- ص- و خاندان او درود فرستاده، سوره قدر را بخواند و بگوید:
«اللّهُمَّ انّی أسألک العَفْوَ والعافیةَ والیَقینَ فی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ، اللّهُمَّ اغْفِرلی کُلَّ ذَنْبٍ اذْنَبْتُهُ وَ انْ عُدْتُ فَعُدْ عَلَیَّ بالْمَغْفِرةِ انَّکَ انْتَ الغَفُورُ الرَّحیمُ. اللّهُمَّ اظِلَّنی بِظِلِّ عَرْشِکَ یَوْمَ لاظِلَّ الَّا ظِلُّکَ، أللهُمَّ، اسْتَعْمِلْنی بِطاعَتِکَ وَ طاعِةِ رَسُولِکَ وتوفَّنی علی مِلَّته واحْشُرنی فی زُمْرتِهِ، اللَّهُمَ آتِنا مِنْ فَضْلِکَ وَ اوْسِعْ عَلَیْنا مِنْ رِزْقِک و بارِکْ لَنا فی الاهْلِ والْمالِ اللَّهُمَّ ارْحَمْ مَسیرَنا الَیْکَ مِنَ الْفَجِّ الْعَمیقِ و آتِنا مِنْ لُدُنْکَ رحْمَةً نَسْتَغْنی بِها عَنْ رَحْمَة مَنْ سِواکَ اللَّهُمَّ صَلِّ علی محمَّدٍ و آله واغْفِرلی و لِوالِدَیَّ ولجمیع المؤمنین».
(1)در من لایحضره الفقیه علاوه بر آنچه گذشت، آمده است:
از کوه صفا بالا رفته، به کعبه نگاه کند و خداوند را حمد و ثنا بگوید و نعمتها و خوبیهایی که خداوند به او ارزانی داشته را به یاد آورد و سه مرتبه بگوید: «اللهم انّی اسألک العفو والعافیة والیقین فی الدنیا و الآخرة».
سپس سه مرتبه این دعا را بخواند: «اللهم آتنا فی الدنیا حسنة و فی الآخرة حسنة و قنا عذاب النار» و پس از آن هر یک از الحمدلله، الله
1- غنیة النزوع، سلسلة الینابیع الفقهیه، ج 8، ص 406.
ص: 113
اکبر، سبحانالله، لااله الا الله، استغفرالله و اتوب الیه و صلوات بر پیامبر- ص- و آل او را یکصد مرتبه بگوید و پس از آن این دعا را بخواند:
«یا من لایخیب سائلُهُ و لایُنْفَدُ نائلهُ، صَلّ علی محمَّد و آل محمّد، واعِذْنی منَ النَّار بِرحْمتک».
- ای آنکه درخواست کنندهات محروم نمیماند، و مایه بخشش او پایان نپذیرد، بر محمد و دودمان او درود فرست و مرا به بخشایندگیات از آتش نجات ده.
و سپس هر چه دوست دارد از خداوند درخواست نماید.
(1)آن گاه از کوه صفا فرود آمده مقابل کعبه بایستد و بگوید:
«اللهم انی اعوذبک من عذاب القبر و فتنته و غربته و وحشته و ظلمته و ضیقه و ضنکه اللهم اظّلنی فی ظلّ عَرْشِکَ یَوْمَ لا ظِلَّ الَّا ظِلُّکَ».
سپس این دعا را بخواند:
«یا ربَّ العَفو یا مَنْ امَرَ بالعَفوِ، یا مَنْ هُوَ اولی بالعَفوِ، یا مَن یُثیبُ عَلَی العَفو، العفَو، العفوَ، العفوَ، یا جوادُ یا کریمُ، یا قریبُ یا بعیدُ، ارْدُدْ عَلَیَّ نِعْمَتکَ واسْتَعْمِلْنی بِطاعَتِکَ وَ مَرْضاتِکَ».
آنگاه با آرامش و وقار گام برداشته تا به مناره رسد،
(2) از اینجا شتابان و با گامهایی بلند حرکت کند [هروله کرده] و بگوید:
بِسْمِ اللَّهِ واللَّه اکبَرُ، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ، اللَّهُمَّ اغْفِرْ وارْحَمَ وَ تجاوَزْ عَمَّا تَعْلَمْ، انّکَ انْتَ الْاعَزُّ الاکْرَمُ، واهْدِنی لِلَّتی هِیَ اقْوَمُ، اللَّهُمَّ انَّ عَمَلی ضَعیفٌ فَضاعِفْهُ لی، وَ تَقَبَّلْ مِنّی، اللَّهُمَّ لَکَ
1- من لایحضره الفقیه، باب سیاق مناسک الحج- الخروج الی الصّفا.
2- هم اینک با رنگ سبز مشخص و علامتگذاری شده است.
ص: 114
سَعیی و بِکَ حَوْلی و قُوَّتی فَتَقَبَّل عَمَلی یا مَنْ یَقْبَلُ عَمَلَ الْمتّقین».
سپس در جایی که در گذشته کوی عطاران بوده و هم اینک با چراغی سبز رنگ مشخص شده است، هروله را قطع کند، و با آرامش وجود و وقار گام بردارد و بگوید:
«یاذا المنِّ و الطَّوْلِ والْکَرَمِ والنَّعْماءِ والْجُودِ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آل مُحمَّد واغْفِرلی ذُنُوبی انَّهُ لایَغفرُ الذُّنُوبَ الَّا انْتَ یا کَریمُ.
به مروه که رسید، از آن بالا رفته، روبروی کعبه بایستد و همان دعا را که بر فراز صفا خوانده اینجا نیز بخواند، و حاجات خود را از خداوند بخواهد و در دعای خود بگوید:
«یا مَنْ امَرَ بِالعَفْو، یا مَنْ زیَّنَ العَفْوَ، یا مَنْ یُثْیبُ عَلَی العَفْوِ، یا مَنْ یُحِبُّ الْعَفْوَ،
یا مَنْ یُعْطی عَلَی الْعَفْوِ، یا مَنْ یَعْفُو عَلَی الْعَفْوِ، یا رَبَّ الْعَفْوِ الْعَفْوَ، الْعَفْوَ، الْعَفْوَ».
و به درگاه خداوند- عزّوجلّ- گریه و لابه کند، و اگر نتواند گریه کند، حالت گریه بخود بگیرد و بکوشد تا اشک هر چند به اندازه سر مگسی از چشمانش جاری شود، و در دعا کوشش کند، و آن گاه از مروه فرود آمده به سوی صفا حرکت کند و در هر مکان همان را که در شوط اوّل انجام داده تکرار نماید.
(1)برخی از مستحبات سعی که بدان اشارت رفت را اهل سنت نیز آوردهاند، لیکن شافعیها معتقدند: خواندن قرآن میان صفا و مروه از ادعیه افضل و برتر است.
(2) منابع:
1- من لایحضره الفقیه، باب سیاق مناسک الحج، الخروج الی الصفا، ج 2، ص 318 و 319.
2- هدایة السالک ج 2، ص 882.
ص: 115
1- عزالدین بن جماعة الکنانی (694- م 767)، هدایة السّالک الی المذاهب الاربعة فی المناسک، دارالبشائر الاسلامیة، بیروت، 1414 ه. 1994.
2- فخرالدین طریحی (م 1085) مجمعالبحرین، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1408 ه. ق. 1367 ه. ش.
3- سلسلة الینابیع الفقهیه، الحج، دارالتراث، الدار الاسلامیه، لبنان، بیروت 1410 ه. 1990 م.
4- ابوالولید ازرقی (م 250 ه. ق.)، اخبار مکه، ترجمه و تحشیه دکتر محمود مهدوی دامغانی، تهران، چاپ و نشر بنیاد، 1368 ه. ش.
5- علامه شیخ محمد باقر مجلسی- قدس سره- بحارالانوار، داراحیاء التراث العربی، بیروت، الطبعة الثانیه، 1403 ه. ق. 1983 م.
6- محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری یا تاریخ الرسل و الملوک، ترجمه ابوالقاسم پاینده، انتشارات اساطیر، تهران، 1362 ه. ش.
7- ابی عیسی محمد بن عیسی بن سوره، الجامع الصحیح و هوسنن الترمذی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان.
8- شیخ ابی علی الفضل بن الحسن الطبرسی، مجمعالبیان دارالمعرفه، بیروت، لبنان.
9- فی خدمة ضیوف الرحمن، وزراة الإعلام الشؤون الإعلامیه، الإعلام الداخلی، شرکة العبیکان للطباعة والنشر، ریاض.
10- ابی جعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه القمی (م 381 ه. ق.) من لایحضره الفقیه،- دارصعب- دارتعارف لبنان، بیروت، 1401 ه. ق.
11- امام خمینی- قدس سره- مناسک حج، چاپ پاسدار اسلام، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.
12- ابن کثیر، السیرة النبویه، داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان.
13- ابی بکر محمد بن عبداللّه المعروف بابن العربی، احکام القرآن، دارالفکر لبنان، بیروت، 1408 ه. ق.
14- امام ابی الفداء اسماعیل بن کثیر (م 774 ه. ق.)، قصص الأنبیاء، المکتبة الاسلامیه، بیروت، لبنان.
ص: 116
15- یاقوت بن عبداللّه حَمَوی الرومی البغدادی، معجمالبلدان، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان 1410 ه. ق.
16- دهخدا، لغتنامه، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1372.
17- ابن هشام، السیرة النبویه، المکتبة العلمیه، بیروت، لبنان.