حج 75 از دیدگاه نماینده ولیّ فقیه و امیرالحاج

نوع مقاله : اخبار و گزارشها

موضوعات


با به پایان رسیدن موفقیت آمیز حج سال 75 و بازگشت زایران و حاجیان ایرانی بیت‌الله الحرام به میهن اسلامی، فرصتی دست داد تا گفتگویی با جناب حجةالاسلام والمسلمین آقای محمدی ری‌شهری نماینده محترم ولی فقیه و امیرالحاج داشته باشیم و در رابطه با چند و چون برخی مسایل حج با ایشان گفتگو کنیم.
نظر خوانندگان محترم میقات را به این مصاحبه جلب می‌نماییم:
میقات: ویژگیهای حج 75 چیست؟ و چه تحول و رویداد قابل توجهی نسبت به سال گذشته در حج امسال مشاهده فرمودید؟
ج: به فضل و عنایت خداوند، حج سال 75 دارای ویژگیهایی بود که آن را نسبت به حج سال‌های گذشته متمایز می‌ساخت؛ نخستین ویژگی آن نشاط و تحرّک خوب تبلیغاتی و فرهنگی بود. حجی پُرتحرک و با نشاط و فوق‌العاده کارسازی داشتیم، بویژه در تبلیغات خارجی ویژگی دوّمِ حج سال جاری، اوج صلابت و عزّت توأم با آرامش بود.
خوشبختانه حج زائران خانه خدا نیز پس از پیروزی انقلاب، همیشه توأم با عزّت و صلابت بوده لیکن این عزت و صلابت علاوه بر این که در سال جاری محسوس‌تر بود، 
ص: 151
زائران خانه خدا از آرامش بیشتری برخوردار بودند. آنها که با زائران خارجی و غیر ایرانی خانه خدا و همچنین با برخوردهای مأموران عربستان سعودی آشنایی داشته و آن را از نزدیک دیده‌اند بخوبی می‌فهمند که معنا و مفهوم این عزّت و صلابت و آرامش چیست؟ ویژگی سوّم، آن که ما مشکل مهمی در سالجاری، نه در بخش اجرایی و نه در بخش فرهنگی و تبلیغاتی، نداشتیم. نمی‌خواهم بگویم هیچ مشکل نداشتیم، بلکه در مقایسه با سالهای گذشته، امسال کم مسأله‌ترین سال ها بود.
ویژگی چهارم، محوریت بعثه مقام معظم رهبری، هم در بعد سیاسی و هم در بعد فقهی و دینی بود که نسبت به سالهای گذشته محسوس‌تر بود، مراجعه زائران ایرانی خانه خدا و نیز شیعیان و مسلمانان دیگر کشورها به بعثه، از سال‌های قبل بسیار بیشتر بود، در یک کلمه می‌توان گفت که: سال 75 در حقیقت سال تثبیت سیاستهای جمهوری اسلامی در امر حج بود؛ سیاستهایی که حضرت امام خمینی- قدس سرّه- خطوط اصلی آن را ترسیم کرده و مقام معظم رهبری نیز بر آن تأکید داشته و دارند.
از خداوند بزرگ می‌خواهیم به ماتوفیق دهد تا در سال‌های آینده خدمات بیشتری نسبت به حج، اهداف آن وآرمانهای حضرت امام- قدّس سرّه- و مقام معظم رهبری داشته باشیم.
میقات: پافشاری و استقامت حضرت عالی در رابطه، با برگزاری مراسم برائت از مشرکان موجب شد تا این مراسم بخوبی در عرفات برگزار گردد، تحلیل جناب عالی در این زمینه چیست؟
ج: انجام باشکوه مراسم برائت را عنایت و فضل خداوند بزرگ می‌دانم و پافشاری اینجانب نیز به منظور تحقّق فرامین حضرت امام خمینی- قدّس سرّه- و مقام معظم رهبری حضرت آیةاللَّه خامنه‌ای- مدّ ظله العالی- و به منظور انجام یک واجب شرعی و تکلیف الهی است. سال گذشته وزیر حج عربستان در ملاقات خود با ریاست محترم سازمان حج وهیأت همراه، اعلام کرده بود که پرونده برائت بطور کلّی بسته شده و دیگر آن را نخواهیم گشود و اگر بر انجام آن پافشاری کنید ممکن است حوادثی نظیر جمعه خونین در سال 65 بار دیگر تکرار شود! من هم براساس رهنمود مقام معظم رهبری که فرموده بودند: به تکلیف شرعی خود تا آنجا که مقدور است عمل کنیم و با استمداد از حضرت باری تعالی و توسّل به ساحت مقدّس 
ص: 152
حضرت صاحب الامر- ع- نسبت به برگزاری آن در عرفات اقدام نمودم.
با انجام باشکوه این مراسم در سال گذشته، دولت عربستان این نکته را فهمید که ما تصمیم جدّی داریم تا در هر شرایطی به تکلیف خود عمل کنیم و به مقداری که تکلیف شرعی را از دوش ما بردارد، آن را انجام دهیم. و اینگونه نیست که آنها با استقرار ابزار و آلات جنگی و نیروهای نظامی بتوانند ما را از انجام وظیفه شرعی منصرف نمایند. به همین دلیل تهدیدات دولت عربستان در سال جاری نسبت به سال گذشته کمتر بود. البته وزیر حج عربستان قبل از انجام مراسم، با ارسال نامه‌ای ممنوعیت برگزاری آن و احتمال برخورد را متذکر شد لیکن به فضل خداوند و دعای صالحان، بدون هیچ برخوردی مراسم برائت باشکوهتر از سال قبل در عرفات برگزار شد.
تصور می‌کنم مسؤولان عربستان دریافته‌اند که ضرر و زیان هرگونه برخوردِ خشونت‌آمیز با مراسم برائت، برای آنان غیر قابل جبران است، بخصوص در شرایطی که حاجیان در عرفات گردهم آمده، به دعا و راز و نیاز مشغولند. 
ص: 153
میقات: اصرار و پافشاری جناب عالی بر انجام مراسم برائت برای چیست؟
ج: اصرار و پافشاری جمهوری اسلامی بر انجام مراسم برائت، ریشه در فرهنگ دینی ما و مبانی اساسی اسلام در زمینه برگزاری حج ابراهیمی دارد. در این نگرش، حج تنها انجام یک سلسله اعمال و عبادات خشک و بی‌روح نیست؛ چرا که اینگونه رفتارها در دوره جاهلی هم وجود داشته و مردم آن دوران گرداگرد کعبه طواف می‌کردند و به مشعر و منا می‌آمدند.
امام باقر- ع- نیز فرمودند: «هکذا کانوا یطوفون فی الجاهلیة ...» کعبه خانه توحید است و کلمه توحید مرکب از «لا اله» و «الّااللَّه» است آن کس که موحّد است باید در راستای نفی الهه‌های دروغین تلاش کرده، سپس در تثبیت «اللَّه» بکوشد. طرح مسأله توحید به شکل یک بعدی، سیاست بنی‌امیه و امویان است. به فرموده امام صادق- ع-: «بنی امیّه تبیین و تعلیم ایمان را آزاد می‌گزاردند لیکن تعلیم شرک و اقسام آن را منع می‌کردند تا وقتی آنها را به شرک وادار می‌کنند متوجه نشوند.» برائت از مشرکین، هدف اصولی تعلیم شرک و مبازره با شرک را تعقیب می‌کند.
حج بهترین پایگاه برای روشنگری و آگاه ساختن ملل مسلمان در این زمینه‌هاست.
مسلمانان باید در اینجا با مشکلات و نیازمندیهای جهان اسلام، رهبری الهی جهان اسلام، و اتحاد و یکپارچگی جامعه اسلامی و راههای تحقق آن و ایستادگی در برابر جهان شرک و قدرتهای استکباری آشنا شوند، در چنین شرایط حساسی، سوق دادن مردم به سوی یک سلسله اعمال و رفتار خشک و بی‌روح، در واقع تحریف حج و تحریف اسلام حقیقی است.
بنابراین، پافشاری حضرت امام- قدّس سرّه الشریف- و مقام معظم رهبری- مد ظله العالی- و اینجانب که اجرا کننده فرامین آن‌عزیزان هستم مبارزه با تحریف حج و جهت دادن آن در راستای حل مشکلات جهان اسلام است واین که مشکل امروزِ جوامع اسلامی، قدرتهای استکباری و سلطه‌گرند و اگر سلطه آنان برداشته شود و مسلمانان استقلال و عزّت خود را باز یابند، بسیاری از مشکلات جوامع اسلامی مرتفع خواهد شد و به فرموده حضرت امام- قدس سره- در ذیل آیه «لیشهدوا منافع لهم» چه منفعتی از این بزرگتر و مهمتر که دست قدرتهای استکباری از منابع مادی و منابع زیر زمینی و ثروتهای عمومی کشورهای اسلامی کوتاه شود. 
ص: 154
میقات: مسلمانان دیگر کشورها، از جمله لبنانی‌ها با الگوگیری از موسم برائت ایرانیان، در حج سال 75 در مطاف و در جمرات شعارهای کوبنده «الموت لأمریکا» و «الموت لاسرائیل» سردادند، ارزیابی جنابعالی از این رویداد چیست؟
ج: اقدام مسلمانان شجاع و متعهّد لبنان و دیگر کشورها در سال گذشته و نیز سالجاری، نشانگر هشیاری تدریجی مسلمانان جهان و تأثیر مقاومت و پایمردیهای جمهوری اسلامی در رابطه با برگزاری مراسم برائت است. و به رغم جوسازیهای وعّاظالسلاطین، این بیداری و هشیاری رو به گسترش است. از خداوند بزرگ می‌خواهم روزی فرا رسد که این بیداری فراگیر شود و بدون آن که تشنّج و ناامنی در مکه مکرمه در پی داشته باشد، مسلمانان بیدار و آزاده دنیا به وظایف دینی و الهی خود که همان مقابله با سلطه استکبار و استعمارگران است، بخوبی عمل کنند.
میقات: برخی از خطبای جمعه عربستان، با سوء استفاده از خطبه‌های نمازجمعه در مراسم حج، مطالبی را علیه تشیع و مراسم برائت از مشرکان بیان می‌کنند، برای پاسخگویی و مقابله با این حرکت تفرقه‌افکنانه چه اقدامی صورت گرفته است؟
این اقدام روحانیان وهّابی در موسم حج، در واقع به منظور جداسازی دین از سیاست و ایجاد اختلاف در میان امت اسلامی صورت می‌پذیرد و بدون تردید خوش خدمتی به دشمنان اسلام و قرآن کریم است. کلیه قوانین و مقرّرات اسلامی، با سیاست آمیخته است و به فرموده امام راحل- قدّس سرّه-: «حتی اخلاق اسلام هم سیاست است» اظهارات وعاظ السّلاطین در حقیقت بی‌محتوا ساختن اسلام و تهی‌سازی آن از درون بشمار می‌آید که متأسفانه این اقدام خطرناک هم اکنون به دست عناصر وابسته به وهابیت دنبال می‌شود. ما در پاسخگویی به این اظهارات نادرست، هم سال گذشته و هم سال جاری به آنان اعتراض کردیم و اظهاراتشان را پاسخ دادیم. تصوّر من این است که ادامه این اظهارات ممکن است موجب شود تا خدای ناکرده، مردم ما و مسلمانان غیر وهّابی کنترل خود را از دست داده، شدیداً موضعگیری کنند و همانجا به مقابله برخیزند و این به سود حکومت عربستان نخواهد بود.
اساساً این مطلب قابل قبول نیست که در عربستان عقیده وهابیت بر مسلمانان جهان تحمیل شود! آنها اگر عقیده‌ای هم دارند، مربوط به خود و پیروانشان است، چه دلیلی دارد که 
ص: 155
دیگران را مجبور به پذیرش آن کنند؟! بهرحال اگر ما نتوانیم جلو مردم را بگیریم ممکن است خود مردم پاسخ این افراد را بدهند.
میقات: در حجّ سال جاری، مأموران سعودی، قرآن و دیگر کتب ادعیه و مناسک را در فرودگاه جدّه از حاجیان ایرانی گرفتند و موجبات ناراحتی آنان را فراهم آوردند، تحلیل حضرت عالی از این اقدام سعودیها چیست و آیا برای استرداد آن کتابها اقدامی صورت گرفته است؟
ج: شاید این اقدام دلیل سیاسی نداشته باشد و منشأ آن تحجّر مذهبی و تحمیل عقاید وهابیت به دیگران است. نظر ما از همراه بردن قرآن این بود که اولًا: زائران در اوقات مختلف به تلاوت قرآن پرداخته، از برکات معنوی قرائت قرآن بهره بگیرند و ثانیاً: علی‌رغم شایعه‌ها و افتراهایی که به شیعه بسته‌اند مبنی بر آن که قرآن شیعه با قرآن سایر مسلمانان تفاوت دارد، همگان قرآن شیعه را دیده، آن شبهه برطرف شود و ضمناً تعدادی از این قرآنها را نیزبه مسلمانان سایرکشورهاهدیه کنند. طبیعی‌است که این اقدام تهمت‌های وهابیان را خنثی می‌کند وشاید به همین دلیل مانع ورود آن به‌کشورعربستان شدند. بهرحال این‌اقدام بیش‌از آن که به ما لطمه بزند به وهابیت و سیاستهای غیرقابل دفاع و جاهلانه آنها لطمه وارد ساخت.
من فکر می‌کنم فصلنامه «میقات حج» و نیز سایر مطبوعات و رسانه‌ها باید در افشای این حرکت جاهلانه، گامهای مؤثری بردارند. در رابطه بااسترداد قرآن‌ها و کتب نیز تماسهایی با مسؤولان عربستان صورت گرفته و قول بازگرداندن آن را داده‌اند، لیکن تاتاریخ این مصاحبه، هنوز ازسوی آنان اقدامی صورت نگرفته است.
میقات: همه ساله کتابهای زیادی در عربستان علیه تشیع منتشر می‌شود، ارزیابی حضرتعالی از انتشار این کتب چیست؟ و حوزه نمایندگی ولی فقیه برای مقابله با آن چه اقداماتی را صورت داده است؟
ج: انتشار اینگونه کتابها، به یقین یک سیاست استعماری است که برای جلوگیری از وحدت کلمه و اتحاد مسلمانان و شعله‌ور ساختن جنگهای فرقه‌ای ومذهبی صورت می‌گیرد.
بسیاری از مطالب مندرج در این کتابها، دروغ‌ها و افتراهایی است که به شیعه بسته‌اند که نه تنها شیعه آنها را قبول ندارد بلکه با آن سخت مبارزه نیز می‌کند. 
ص: 156
به نظر من پاسخگویی به این شبهات و افتراها، تنها وظیفه بعثه مقام معظم رهبری نیست، گرچه ما به سهم خود اقدامات مفیدی انجام داده‌ایم و باز هم سرمایه‌گذاری خواهیم کرد، لیکن پیشنهاد می‌کنم در سال جاری معاونت آموزش و تحقیقات از کلیه نهادها و ارگانهای ذیربط و نیز شخصیتهای مذهبی و علمی که در این راستا می‌توانند کارهای مفید و مؤثری داشته باشند، دعوت به عمل آورده، کتابها و شبهه‌ها و افتراهای مطرح شده را در اختیار محققان قرار دهد و پاسخگویی و اقدام در هر مورد بین آنان تقسیم شود، آقایان هم وقت بگذارند، سرمایه‌گذاری کنند، کتابهای کوچک و بزرگ در سطوح مختلف، تألیف و منتشر نمایند تا در نتیجه، جلو این حرکتهای تفرقه افکنانه وهّابیان گرفته شود. اگر ما به صورت اصولی و کلان به این مسأله نگاه کنیم، لازم است چنین اقدامی انجام شود.
نکته مهمّ دیگر این که: باید با نویسندگان اینگونه کتابها ارتباط خصوصی برقرار شود. باید با آنها مکاتبه کرد، بدیهی است اگر نویسنده‌ای مزدور نبود حاضر به بحث می‌شود. چه بسااین ارتباطات وپاسخگویی‌ها تأثیر مطلوب بگذارد وآنان را از ادامه این روش ناپسند بازدارد. به هرحال من فکر می‌کنم ارتباط خصوصی با این نویسندگان مفید باشد.
از سوی دیگر ما از طریق همین فصلنامه به همگان اعلام می‌کنیم که اگر کسی در رابطه با مبانی عقیدتی و فقهی ما حرفی دارد، آماده‌ایم تا بصورت بحث‌های زنده رادیو- تلویزیونی و یا از طریق حضوری و نیز مکاتبه‌ای به گفتگو بنشینیم و با یکدیگر بحث کنیم.
استفاده از این شیوه نیز به نظر می‌رسد نتیجه مطلوبی در آینده داشته باشد.
لازم به تذکر است که معاونت آموزش و تحقیقات بعثه مقام معظم رهبری در این زمینه تاکنون اقدامات مفیدی انجام داده و حدود سی کتاب و جزوه منتشر کرده است که امیدواریم مورد عنایت حضرت حق تعالی قرار گیرد.
میقات: همایش‌های متعدّدی توسّط بعثه مقام معظم رهبری در حجّ سال 75 در مکه و مدینه برگزار گردید، حضرت عالی تشکیل اینگونه همایش‌ها را تا چه‌اندازه مهم می‌دانید و تأثیر آنها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
ج: همایش‌هایی که به همّت بعثه مقام معظم رهبری همه ساله در مکّه مکرمه و مدینه منوّره برگزار می‌شود، امسال از رونق بیشتر و بهتری برخوردار بود. کمترین تأثیری که 
ص: 157
این همایش‌ها دارد این است که اهتمام جمهوری اسلامی نسبت به مسائل بین‌المللی اسلام و تلاش در جهت ایجاد تقریب بین مذاهب اسلامی را نشان می‌دهد. گردهمایی‌هایی همچون: اهلبیت، بوسنی، افغانستان، عراق، هند و ... همگی نشان از آن دارد که در چنین مکانهای مقدّسی و همزمان با انجام اعمال و مناسک حج، باید مشکلات جهان اسلام را بررسی و با همت همه ملتهای اسلامی آن را حل کرد. به مسلمانان می‌فهماند که در کنار ارتباط با خدا و تقویت بنیه معنوی، در برابر دشمنان دین بایستند و برای تحقّق و پیاده شدن دستورات اسلام، اختلافات را کنار گذاشته، به حبل خدا؛ قرآن و اهلبیت تمسّک بجویند و برای ایجاد حکومت جهانی اسلام تلاش نمایند.
دیدار با علما و اندیشمندان و مسلمانان سایر کشورها، ثمره مهمّ و شیرین دیگری است که اینگونه همایش‌ها تاکنون در پی داشته است.
اگر این دیدارها می‌خواست بصورت هیأت‌های اعزامی به کشورهای مختلف صورت بگیرد هزینه‌های زیاد و مشقت‌های فراوانی داشت لیکن به برکت خانه خدا و حجّ، در فضایی سراسر از لطف و صمیمیّت و در محیطی بدور از هرگونه تشریفات، با کمترین هزینه برگزار می‌گردد.
البته شایسته است این اقدام در سطح وسیعتری صورت بگیرد و تمامی نزدیک به دو میلیون حج‌گزار در جریان مسائل قرارگیرند لیکن از آنجا که دولت عربستان از چنین کاری جلوگیری کرده و امکان برگزاری همایش‌هایی از این قبیل را برای ما فراهم نمی‌سازد، لذا ما برآن شدیم تا در سطحی محدودتر اینگونه کنگره‌ها را در بعثه مقام معظم رهبری تشکیل دهیم.
میقات: فعالیتهای آموزشی- تحقیقاتی حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، در سالهای اخیر رشد و سرعت چشمگیری داشته است، ارزیابی حضرت عالی از گذشته چیست؟ و برای آینده چه پژوهشهایی را پیشنهاد می‌فرمایید؟
ج: خوشبختانه در رابطه با انتشار کتب و جزوات مورد نیاز و مرتبط با حج، کارهای قابل تقدیری تاکنون صورت گرفته است، تدوین این تعداد کتاب که در رابطه با حج و نیاز حاجیان تألیف و تدوین و منتشر شده، بحق باید گفت نه در تاریخ انقلاب بلکه در تاریخ ایران 
ص: 158
بی‌سابقه است که ما در زمان محدودی این همه نوشتار در رابطه با مسائل حج داشته باشیم واقعاً کارهای انجام شده که به لطف خداوند و تلاش معاونت آموزش و تحقیقات صورت پذیرفته و منتشر شده شایسته تقدیر است. لیکن من فکر می‌کنم هنوز هم به کارهای جدیدی نیازمندیم؛ از جمله: کتابی تدوین شود که ابعاد سیاسی حج و فلسفه برائت از مشرکان، در آن بخوبی تبیین گردد و برای این هدف، پیشنهاد می‌کنم: موضوعاتی تهیه و از محققان و اندیشمندان داخل و خارج کشور خواسته شود در این باره مطلب بنویسند.
موضوع مهمّ دیگر: تبیین ابعاد فقهی حج و حلّ مشکلات فقهی زائران است، بخصوص با توجه به اختلافات موجود در فتاوای مراجع محترم تقلید، مسائل مهمّی مانند قربانی، استظلال، محدوده مطاف و امثال آن نیز نیاز به بررسی محققانه و فراگیر دارد. وقتی هزاران گوسفند در روز عید قربان در منا ذبح می‌شود و بدون استفاده می‌ماند و آنها را می‌سوزانند و از بین می‌رود و از سوی دیگر میلیونها مسلمان در دنیا گرسنه بوده، نیازمند به غذا و امکانات غذایی می‌باشند، چه راه حلی را می‌توان یافت که حاجیان هم به وظیفه شرعی خود عمل کنند و هم اینهمه امکانات از بین نرود؟ اینگونه مسائل می‌طلبد که ما بودجه‌های تحقیقاتی خاصی برای حلّ آن در نظر بگیریم. پروژه‌های تحقیقاتی را به محققان پیشنهاد کنیم تا با بررسی همه جانبه موضوع، به راه حلّی اصولی و منطقی دست پیدا کنیم. پیشنهاد دیگر من این است که بروشورهای تبلیغی به شکل فنی و حساب شده با مطالب متنوّع و مفید در زمینه حج تهیه و در اختیار مردم در داخل و خارج کشور قرار داده شود تا آنها که رابطه چندانی با کتاب ندارند از این طریق با فرهنگ حج آشنا شوند.
همچنین کتابهایی در زمینه حج برای سطوح مختلف: افراد کم سواد، تحصیلکرده‌ها، حتی جوانان و نوجوانان و کودکان تدوین و نشر یابد. امیدواریم معاونت آموزش و تحقیقات بتواند در این زمینه‌ها نیز گامهایی سودمند و مؤثری در آینده بردارد.
میقات: همه روزه صدها نفر از زائران بیت‌اللَّه الحرام تحت عنوان دیدارهای مردمی، به بعثه آمده با حضرت عالی دیدار می‌کنند تأثیر این دیدارها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
ج: دیدارهای مردمیِ بعثه، ابتکار جالب و ارزنده‌ای بود که با مشورت مقام معظم‌رهبری از سال نخستین تشرّف اینجانب به عنوان نماینده ولی فقیه صورت پذیرفت و 
ص: 159
بحمداللَّه تاکنون آثار و برکات خوبی داشته است: اولًا: از این طریق میان مردم و بعثه ارتباط برقرار می‌کنیم و ثانیاً بهترین سخنورانی که می‌توانند از نظر روحی و اخلاقی در مردم تأثیر بگذارند، برای آنها سخنرانی می‌کنند و تذکرات لازم را ارائه می‌دهند و در نتیجه از نظر معنوی در روحیه مردم تأثیر بسزائی دارد. بنابراین ارزیابی اینجانب از برگزاری اینگونه جلسات کاملًا مثبت است.
میقات: در سال جاری، تخلفات رفتاری تعدادی از حاجیان، کاهش چشمگیری داشت، ارزیابی جناب عالی در رابطه با علل و عوامل این کاهش چیست؟
ج: متأسفانه تعدادی از حاجیان کشور ما بدلیل شرایط خاصّ فرهنگی و محیطی که دارند، اقدام به برخی از کارها نظیر فروش پسته و انگشتر و تسبیح و امثال آن می‌نمایند که با شأن حاجی ایرانی سازگاری ندارد. سال گذشته با تمهیداتی که صورت گرفت، مقرر شد گمرک جمهوری اسلامی از خروج اینگونه کالاها جلوگیری نماید و مدیران کاروانها نیز مراقبتهای لازم را داشته باشند، روحانیان محترم کاروانها نیز با تذکّرات و راهنمایی‌های ارشادی خود حاجیان را آماده نمایند و آنان را از اینگونه کارها برحذر دارند.
اقدام مهمّ دیگری که صورت پذیرفت، تشکیل هسته‌های امر به معروف و نهی از منکر در کاروانها بود که با تلاش معاونت آموزش و تحقیقات بعثه صورت گرفت، بر اساس این طرح، تعداد قابل توجهی از زائران بصورت افتخاری انجام امر به معروف و نهی از منکر را در کاروان خود و نیز هر جا که رفت و آمد دارند به عهده گرفته، تذکرات لازم را به حاجیان ارائه می‌نمایند. این اقدام نیز به سهم خود در کاهش تخلفات بسیار مؤثر بوده، گرچه نمی‌توان گفت بکلّی پایان پذیرفته است لیکن امیدواریم با برنامه‌ریزیهای بهتر و استفاده بهینه از این هسته‌ها بتوانیم تخلفات رفتاری را به حدّاقل ممکن کاهش دهیم.
میقات: در زمینه آموزش زبان عربی و الزامی نمودن آن آیا اقدامی صورت گرفته است؟
ج: یکی از کارهایی که- انشاءاللَّه- باید هرچه سریعتر انجام پذیرد، فراگیری زبان عربی توسط کارگزاران حج است، آنان که تسلّط به زبان عربی ندارند کارآیی آنها در عمل قطعاً کمتر از دیگران است بر این اساس در آینده دانستن زبان عربی را بعنوان یک امتیاز جدی در نظر 
ص: 160
خواهیم گرفت و لذا توصیه می‌کنم از هم اکنون روحانیون و معین‌ها و مدیران محترم کاروان‌ها برای فراگیری زبان عربی اقدام نمایند. کتابی هم بنام «العربیة المعاصره» توسّط معاونت آموزش و تحقیقات بعثه برای فراگیری زبان عربی منتشر شده است که می‌توان از آن نیز کمک گرفت.
میقات: در چند سال گذشته در رابطه با یکسان‌سازی لباس زائران ایرانی پیشنهادهای زیادی رسیده، آیا تصمیمی در این زمینه گرفته شده است؟
ج: علت این که این پیشنهاد تا کنون عملی نشده، مشکلاتی بوده که تعدادی از زائران ما داشته‌اند، لیکن به فضل خداوند و با تلاش سازمان حج و زیارت تصمیم گرفته‌ایم نسبت به یکسان‌سازی لباس زائران ایرانی در حج سال آینده اقدام نماییم، آقایان و خانم‌ها هر کدام فرم و لباس خاصی داشته باشند و همه بطور متّحد الشکل در حرمین ظاهر شوند. متأسفانه هم اکنون برخی از آقایان و یا خانم‌ها با لباس‌هایی در مجامع عمومی ظاهر می‌شوند که نه تنها زیبنده زائر ایرانی نیست بلکه در شأن جمهوری اسلامی ایران هم نمی‌باشد. امیدواریم بتوانیم با برنامه‌ریزی صحیح و با دقت و ظرافت هرچه تمامتر، این مهمّ را به انجام برسانیم.
میقات: اگر جناب عالی توصیه و یا رهنمودی برای کارگزاران حج؛ اعم از مسؤولان و کارکنان بعثه و سازمان و نیز روحانیون و مدیران کاروانها دارید ارائه بفرمایید.
ج: نخستین توصیه اینجانب به کارگزاران حج، داشتن اخلاص در کارهاست. برکت و رشد کار، و نیز بازدهی هرچه بیشتر آن، در گرو اخلاص و برای خدا کارکردن است، بخصوص در رابطه با امر مهمی چون حج که یکی از مهمترین دستورهای عبادی- سیاسی اسلام است.
سفارش دوّم این که تمامی آقایان باید کارها را جدّی بگیرند. حضرت امام خمینی- قدّس سره- و مقام معظم رهبری- مد ظله العالی- نسبت به حج اهتمام خاصّی داشته و دارند که در مجموعه سخنان و پیام‌های این عزیزان دقیقاً مشخص است و اهتمام به حج در نظر آنان در ردیف مهمترین کارهای نظام مقدس جمهوری اسلامی قرار دارد؛ از این رو بر همه ما لازم است که در تمامی ابعاد اجرایی، فرهنگی و ... با جدیّت و تلاش فراوان برنامه‌ها و سیاست‌ها را دنبال کنیم. 
ص: 161
تذکّر سوّم: توجه ویژه به برنامه‌ریزی است، هم در زمینه‌های اجرایی و هم در زمینه‌های آموزشی.
شرایطی که هم اکنون اکثر زائران ما دارند، می‌طلبد که برنامه‌های آموزشی زودتر آغاز شود و این بستگی به معرفی هرچه سریعتر روحانیون و معین‌های کاروانها دارد تا کاروانها زودتر شکل بگیرند و برنامه‌های آموزشی زائران بلافاصله آغاز شود. البته مطلبی در ذهن من هست و آن این که ما به کسانی که مسائل حج را بهتر دانسته و توانایی انجام صحیح حج را دارند اولویت بدهیم. معنای این سخن آن است که آنها که احیاناً نقصی و یا ضعفی در این زمینه دارند با شرکت در جلسات آموزشی و کار بیشتر تا زمان مشخصی مسائل را فراگرفته، ضعف خود را برطرف کنند در غیر این صورت اولویّت اعزام آنان لغو و بدیگران واگذار شود.
میقات: حضرت عالی به زائرانی که سال آینده به حج مشرف خواهند شد چه توصیه‌هایی دارید؟
ج: مهمترین توصیه من به زائران خانه خدا، توجه داشتن به آموزش مسائل و مناسک حج است آنان که سواد دارند کتابهایی که با زحمت زیاد توسط معاونت آموزش و تحقیقات بعثه فراهم آمده است را از هم اکنون تهیه و مطالعه کنند و از نکات مهمّ آنها یادداشت بردارند.
هر مقدار اطلاع آنها بیشتر باشد، از این فرصت الهی بهتر می‌توانند استفاده کنند. توصیه دیگر این که آنان که بی‌سواد هستند از افراد با سواد داخل خانه و یا فامیل و بستگانشان کمک گرفته، نسبت به فراگیری مناسک، احکام، اسرار و معارف حج، شناخت اماکن و ... اقدام نمایند و همه کسانی که در سال جاری و سال‌های آینده به حج مشرف خواهند شد، از هم اکنون در هر هفته ساعاتی را برای فراگیری مسائل حج اختصاص دهند تا از این سفر معنوی و الهی که معمولًا برای هر انسانی در عمر خود یکبار بیشتر اتفاق نمی‌افتد حداکثر استفاده را ببرند.
میقات: برای حسن ختام این مصاحبه اگر ممکن است یکی از خاطرات جالب حج سال 75 را برای خوانندگان فصلنامه «میقات حج» بیان فرمایید.
ج: یکی از خاطرات شیرین و بیادماندنی امسال، صحنه‌ای بود که پس از مراسم برائت در عرفات شاهد آن بودم، دوستان فردی را نزد من آوردند که سه دکترا داشت و پس از بیست سال مطالعه و تحقیق مذهب اهل بیت- علیهم‌السلام- را برگزیده بود، آمدنش نزد من نیز 
ص: 162
برای این بود که از طریق من بعنوان نماینده ولی فقیه، با رهبر معظم انقلاب بیعت کند. وقتی دستش را در دست من گذاشت حال عجیبی پیدا کرد و گریه امانش نداد و به زبان عربی گفت:
من با حضرت آیه‌اللَّه خامنه‌ای از طرف خود و زن و فرزندانم بیعت می‌کنم و تا سر حدّ جان بر این بیعت پایدار خواهم ماند.
واقعاً جای تأسف است که چرا بعضی، از این زمینه‌های فرهنگی غافل‌اند و به آن توجه ندارند. و این یک نمونه از صدها نمونه است و من فکر می‌کنم این صحنه، و صحنه‌های دیگری از این قبیل برای همه مسؤولان فرهنگی نظام جمهوری اسلامی ایران جالب و تکان دهنده و آموزنده باشد.
ص: 163
با «عاتق بن غیث بلادی» در مکه مکرمه
سیدمحمدباقر حجتی
روز پنجشنبه 6 ذی‌الحجه 1416 ه. ق./ 6/ 2/ 74 ه. ش. بدون قرار قبلی، عازم دیدارِ یکی از دانشمندان مقیمِ مکه شدیم که بیشترین آثارِ قلمیِ او پیرامون تاریخ، و به ویژه تاریخِ مکه و جغرافیای آن و نیز قبایل و طوایف آن و جز آنها می‌باشد؛ و حدود شصت و چهار سال قمری از عمر خود را پشت سر نهاده است؛ چرا که وی در 3/ 10/ 1352 ه. ق./ 18/ 1/ 1934 م. در بیابانی در شمالِ مکه، جایی که به «مِشر» نامبردار است، در دامنه کوهی که آن را «ابیّض» می‌نامند زاده شده است.
ساعتِ پنج و ده دقیقه بعد از ظهر به منزل، و نیز دفتر او به نام «دار مکة للنشر والتوزیع» واقع در میدانِ «اسلام» رسیدیم و با منشیِ او- که دارای اتاقکی بسیار کوچک مجهز به میز و تلفن و تشکیلاتِ اندکی دیگر بود- صحبت کردیم که می‌خواهیم با آقای عاتق مصاحبه و دیداری داشته باشیم. پس از دقایقی چند، رخصت یافتیم به اتاق کارِ آقای عاتق که تا حدّی بزرگ و مجهز و در هر چهار جهت دارای ویترینها و قفسه‌های آکنده از کتبِ مرجع بود درآییم. هم منشیِ آقای عاتق و هم خودِ او با گرمی و نیز صمیمانه با ما برخورد کردند. 
ص: 164
پس از معارفه‌ای کوتاه سر صحبت را باز کردیم. در این اثناء فرزند ده یازده ساله او به نام «محمد» چای مطبوعی که رایحه نعنایی آن، طعم آن را دوچندان دلچسب‌تر می‌ساخت برای ما آورد، و بسیار مؤدب و سنجیده از ما با چنین چایی پذیرایی کرد. از او پرسیدم چه می‌کنی؟
گفت: قرائتِ قرآن کریم را فرا می‌گیرم.
آقای عاتق مردی خون گرم و عجول در گفتگو و در عین حال سرشار از معلوماتی مطمئن نسبت به مساجد و جایگاههای ویژه و پایگاههای کهنِ مکه و نواحیِ آن به نظر می‌رسید که اگر شتابزده و با لغتِ دارجه و محلی با ما گفتگو نمی‌کرد، حظّ و بهره بیشتری نصیبمان می‌ساخت.
لذا از او درخواست کردیم راجع به آثارش و نیز ترجمه احوالش با ما به گفتگو بنشیند.
بلافاصله قائمه و نموداری چاپ شده از آثارش را در اختیار ما قرار داد؛ و نیز آن بخش از کتابی را که خود تحتِ عنوان «نشرالریاحین فی تاریخ البلد الأمین» تألیف کرده و ترجمه احوالش در آن آمده تکثیر نمود و به ما تسلیم کرد.
وی در این کتاب، متواضعانه در ترجمه احوالِ خود می‌نویسد:
من از این که شرحِ احوالِ خود را در کتابی- که خودم به تألیف آن دست یازیدم- وارد سازم در تردید به سر می‌بردم؛ لیکن بر این کار به خاطر اموری که اهمّ آنها را یاد می‌کنم مصمم گشتم:
1- کسانی که از نظر علم و اندیشه و خرد، بهتر و برتر از من بوده‌اند ترجمه احوالِ خود را نگاشتند؛ به عنوان نمونه و نه جامع، چند تن از علما را نام می‌بریم که گزارش زندگانی خود را قلمی کرده‌اند:
- استادِ مورخانِ مکه؛ یعنی محمد تقی فاسی در کتابِ خود به نام «العقد الثمین».
- استاد خیرالدین زرکلی در پایانِ کتابِ خود: «الأعلام ...»، که ترجمه احوالشان در همین کتاب «نشر الریاحین» نیز عیناً همانگونه که خود نگاشتند منعکس شده است.
- و دانشمندان دیگر از قبیل: عماد اصفهانی، ابن سینا، ابن الخطیب، ابن خلدون، و دانشمندانِ بی‌شماری که از پایگاه علمی پایین‌تری برخوردار بوده‌اند.
2- تاکنون ترجمه‌های فراوانی از احوالم- که پاره‌ای از آنها را خود نگاشتم و توأم با 
ص: 165
شتابزدگی و نیز فشرده بوده و اختلاف و کمبودهایی در آنها دیده می‌شود- منتشر شده است؛ ولی در اینجا بر آنم ترجمه احوالی از خود بنگارم که برای ماقبل و مابعدِ خود، مرجع مطمئنی باشد، و خداوند به قصد و نیت هر کسی آگاه است، و پشت پرده اراده هر کسی را بهتر می‌خواند، و «إنما الأعمال بالنیات». لذا اینگونه خود را می‌شناسانم:
عاتق بن غیث بن زُویر بن زائر بن حمود بن عطیة بن صالح البلادی. «البلادیه» شاخه‌ای از قبیله «حرب العریضه» ای است که می‌توان گفت امروزه- بدون هیچ فاصله- از «صحراء الطف» در شمال تا «وادی حلی» در جنوب در گذرگاهِ مدینه و اطراف مکه و جده و شهرهای دیگر امتداد دارد. [عاتق بلادی درباره «البلادیة» و «حرب العریضه» کتابی تحت عنوان «نسب حرب» تدوین کرده است که گزارش کوتاهی از آن را ضمن آثارش خاطر نشان خواهیم شد].
مادرم، مرزوقه دختر حظیظ بن عائد بن حُجیلان بلادی؛ و مادرِ مادرم، خضریه دختر ثابت مکیحیلی بلادی، و جده پدریم رَزنة دختر عتیق اللَّه بن مُعتَقِ رَفیقی که او نیز از «البلادیه» است.
من در بیابان شمال مکه، جایی که «مِشر» نام دارد، در دامنه کوهِ کوچکی که به «ابیّص» نامبردار است زاده شدم و در بیابان و صحرا پرورش یافتم.
ممکن است کسی بگوید: تو که در بادیه و صحرا زاده شدی و در آنجا پرورش یافتی، از کجا و چه منبعی می‌گویی که در سومِ شوالِ 1352 ه. ق. به دنیا آمدی؟!
راستی جا دارد چنین پرسشی مطرح گردد. و حق به تمام معنا برای این پرسشگر برای چنین سؤالی وجود دارد؛ ولی این داستان هم شنیدنی است: خانواده‌ام می‌گفتند: فلانی همراه مجاهدین در جنگی شرکت داشت؛ و هنگامِ ولادتِ تو با گوسفندی بازگشت؛ و پدرِ تو این گوسفند را از او خریداری کرده آن را به عنوان عقیقه برای تو قربانی نمود. قضیه تا اینجا هیچ مطلبی را درباره تاریخ ولادتم بازگو نمی‌سازد.
در سال 1392 ه. ق. همین شخص که سالخورده گشته بود بر پدرم درآمد و علی‌رغم آن که امّی و بی‌سواد بود من این امید را در دل می‌پروراندم که گزارشی درباره تاریخ ولادتم از ناحیه اوبیابم. به او گفتم: یا اباصالح! آیا تولدم را به یادداری؟! گفت: چرا به یاد نداشته باشم در 
ص: 166
حالی که پدر تو با گوسفندی که از من خریداری کرد سنتِ عقیقه کردن را درباره تو اجرا کرد.
گفتم: آن سال را به یاد داری؟! به فکر فرو رفت، و با انگشتان خود به محاسبه سرگرم شد و گفت: در مثل چنین ماهی چهل سال پیش بود که این قضیه اتفاق افتاد. گفتم: در سال 1352 ه. ق.؟ گفت: آری. روحانیانِ محلی وقتی برای مردم نامه‌نگاری می‌کردند می‌نوشتند:
مثلًا 52. و این مرد نیز اوّل شوال را عید می‌گرفت چون شوال به عنوان اولِ ماه سال به شمار می‌رفت. از این رهگذر بر من ثابت شد که در ماه دهم (شوال) 1352 ه. ق. متولد شدم، و من عنایت و اهتمامی جز به این قضیه نداشتم، لیکن دو سال قبل خواهر بزرگم در ماه رمضان که با ما در روزه گرفتن همراهی می‌کرد نزد ما آمد، و با هم گفتگو می‌کردیم. گفتم: ابوصالح (رحمه‌للَّه) چنین و چنان می‌گفت: خواهرم گفت: راست گفته است: ما، در میدانِ «ابیّص» در «مسر» جشن عید برگزار می‌کردیم. و عادت صحرانشینان چنان بود که برای عید گردهم می‌آمدند، آنگاه در روز سوم از هم می‌پراکندند. در این عید پدرم- که شیخِ قوم و قبیله بود- پس از بامدادان خاطرنشان شد که امروز نمی‌توانم از عیدگاه بگوچم. خواهرم گفت مادرم به درد زایمان تو در آن روز گرفتار بود، و تو را در ساعاتی میانِ نمازِ عصر و مغرب در چنین روزی به دنیا آورد. این است داستان (3/ 10/ 1352 ه. ق.).
[یک مورّخ که در بیابان زاده شده و تاریخ ولادت را عادتاً در چنین محیطهایی ثبت و ضبط نمی‌کردند به مدد ذوق و قریحه و شمّ تاریخی از درون فضایی تاریک و ناشناخته، تاریخِ ولادتِ خود را نسبتاً و بلکه کاملًا دقیق استنباط می‌کند؛ واللَّه أعلم].
عاتق می‌گوید در چنین بیابانی پرورش یافتم. پدرم میان وادی «الفُزَع» در شمال تا وادی «عُرنه» در جنوبِ مکه چوپانی می‌کرد. اما مراتع و چراگاههای ما غالباً از آن پس، شمالِ «الهضاب» تا جنوب «عسفان» و تا شمال «أم المؤمنین- میان مکه و وادی فاطمه- بود. و اما ییلاقِ ما پیرامون نخلستانِ ما در آن زمانی بود که رطب در قریه و آبادی‌ای- که «محجوبه» نام داشت و در شمال مکه بود و با مکه 120 کیلومتر فاصله داشت- می‌رسید و شیرین می‌شد. یادآوری می‌شود که فاصله این قریه تا مکه از بلندیهای وادیِ «خلیص» در مد نظر است.
در خانه پدر و مادری پرورش یافتم که اهل ایمان بودند. پدرم برای تمام نمازهای 
ص: 167
فریضه، اذان می‌گفت و نماز را برگزار می‌کرد، و مادرم خواندن نماز را به من تعلیم می‌داد؛ شاید بعید به نظر رسد که من بگویم فرق زیادی میان آنچه مادرم به من تعلیم داد، و آنچه را از استاد در مسائل مربوط به نماز فراگرفتم وجود نداشت.
در این بادیه انواع چهار پایان و دامها را به چرا می‌بردم، گوسفند و شتر و جز آنها را در چراگاهها می‌پاییدم و دراز گوشها را می‌راندم، و از مراتع دور می‌ساختم؛ چنانکه استاد ما غزالی می‌گفت؛ و بلکه با عصا و چوبدستی و آتش، گرگها را از پیرامون چراگاهها طرد می‌کردم.
پدرم داستانسرا و نسب شناس و شاعری نافذ بود؛ البته در سطحِ مردمی که امّی و بی‌سواد بودند، نه آن گونه که ما، هم اکنون شعرا و راویه‌ها و نسّابه‌ها را ارزیابی می‌کنیم و من اشعار مردمِ قبیله خود را به گونه‌ای جامع به خاطر سپرده بودم. هیچ قصیده‌ای به گوشم نمی‌رسید مگر آن که آن را در گنجور حافظه خود ذخیره و نگاهبانی می‌کردم.
در سال 1364 ه. ق. پدرم از دنیا رفت در آن زمانی که جنگِ جهانیِ دوم، ممالک را در تب و تاب خود می‌آزرد. من مقیم مکّه مکرمه شدم، و به تحصیل و فراگیری دروس نظامی و ارتشی روی آوردم؛ امّا عمده اهتمام خود را به درس در مسجدالحرام متمرکز ساخته و از اساتید فاضل، علوم را فرا گرفتم.
به سال 1372 ه. ق. به طائف سفر کردم، و سرانجام به مقامات و مناصبی در ارتش دست یافتم و در میان تیپ یازدهِ ارتش سعودی که به منظور تقویت سپاه اردن همزمان با تجاوز قوای سه گانه انگلیس و آمریکا و فرانسه به کانال سوئز گسیل شدند، به عنوان یکی از افسران پیاده نظام می‌کوشیدم.
و در خلال دو سال توقف در اردن به دریافت دیپلم تخصصی در مطبوعات در «معهد دار عمان العالی» دست یافتم، و نیز در زبان انگلیسی به دریافت دیپلم طی یک سال نائل آمدم.
وقتی گواهینامه در کار مطبوعاتی را دریافت کردم، گاهی به کارهای فکری می‌پرداختم و بالاخره پس از ارتقا به مناصبِ مختلف، به عنوانِ رئیس ستادِ سلاحِ حدودِ مکه منصوب گشتم. در 1/ 11/ 1397 ه. ق. حکم بازنشستگی من- طبق میل و علاقه خودم- به منظور پرداختن به کارهای فکری و تحقیقاتی صادر شد. 
ص: 168
در 7/ 3/ 1399 ه. ق. «دار مکة للنشر و التوزیع» را- که تاکنون به نشر آثارِ من و دیگران همواره فعّال است- تأمین کردم.
این دانشمند کوشا و نستوه سه بار ازدواج کرد که محصول آنها تاکنون پانزده فرزند پسر و دختر است.
فعالیتهای علمی:
وقتی به دیپلم امورِ مطبوعاتی دست یافتم، به کارهایی از نظر نگارش توفیق یافتم.
اگر چه این کارها چندان در سطح بالایی قرار نداشت.
برای روزنامه‌های «الندوه»، «عکاظ»، «القصیم»، «الأضواء» و جز آنها، با نام مستعار مقالاتی می‌نوشتم، لیکن از سال 1388 ه. ق. بحثهایی تخصّصی را در مجله «المنهل» و «العرب» به صورت مقالات منتشر ساختم، و این مقالات مجموعاً به صدها مقاله در روزنامه‌ها و مجلات بالغ می‌شود. 
ص: 169
سفرها و کوچشهایی را در داخل عربستان و خارج آن در پیش گرفتم:
الف- سفرهای داخل عربستان را نمی‌توانم بر شمرم؛ امّا محصول آن مؤلفات و آثار متعددی است (که ضمن بر شمردن آثارم گزارش خواهد شد).
ب- اما سفرهایم به خارج عربستان عبارتند از سفر به:
اردن، سوریه، فلسطین، ساحل غربیِ رودِ اردن- قبل از اشغال صهیونیستها-، عراق، کویت و مصر.
از جمله سفرهایم سفری بود که ضمن آن هفت هزار و اندی کیلومتر را در صوب مکه، عمان، دمشق، بیروت، لاذقیه، حلب، حماة، حمص، بغداد، بصره، کویت، دمّام، ریاض و بار دیگر ایضاً، سرزمینهای مکه و عمان و دمشق را با اتومبیل پشت سر نهادم.
در شماری از کنفرانسها- با وجود آن که معتقدم چندان مفید نبوده است- شرکت کردم، و عضو چند انجمن ادبی نیز هستم.
مصاحبه‌های مطبوعاتی و رادیویی و تلویزیونی بی‌شماری تاکنون برگزار کردم. و راجع به من ده‌ها زندگی نامه و تحقیقات از چین در شرق تا شیکاگو در غرب نگارش یافته، و پاره‌ای از کتبِ من به زبانهای دیگر برگردان شده است.
تاکنون بیش از سی کتاب تألیف کرده‌ام که اکثر آنها به چاپ رسیده است؛ بدین شرح:
1- آیات الباهرات؛ در بررسی آیاتی که حاوی عبرت و موعظه و دعوتِ به تفکر در مخلوقات است، در یک مجلد.
2- اخبار الأمم المبادة؛ داستانهایی است در امتهایی که نابود و منقرص شده و انبیایی که به سوی آنها مبعوث گشتند؛ از قبیل امم: عاد، ثمود، قوم شعیب، و قوم لوط، در یک مجلد.
3- اخلاق البدو؛ (درباره اشعار و اخبار و تاریخ صحرانشینان و بیابان گردان) این کتاب، اطلاعاتی درباره خلق و خوی و نحوه زندگانی و حالت اجتماعی و روانی آنان را در اختیار مطالعه کنندگان قرار می‌دهد.
4- الأدب الشعبی فی الحجاز؛ نخستین بررسیِ جامع و پرمحتوی درباره آداب و عادات و راه و رسم زندگانی در حجاز به شمار می‌آید. این کتاب چند بار به طبع رسیده است.
5- ألحان و أشجان؛ عاتق می‌گوید: این کتاب را «دیوان شعر» بر می‌شمارم که بارها 
ص: 170
تصمیم گرفتم آن را از میان ببرم؛ لیکن از این کار بیمناک بودم (ولعل له عذر و أنت تلوم).
6- امثال الشعر العربی؛ کتابی که طی آن ابیاتی از شعرهایی که از زمان پیدایش آن تا پایان سده نهم هجری به صورت ضرب‌المثل درآمده، گزارش شده است. در یک مجلد که در 1409 ه. ق. به طبع رسیده است.
7- أودیة مکه؛ این کتاب دارای سه پیوست است: جغرافیای منطقه مکه، مقداری از تاریخ مکه و مطالبی راجع به ساکنان مکه در یک مجلد.
8- بین مکه و برک الغماد؛ سفرنامه و مشاهدات نویسنده است.
9- بین مکه و حضر موت؛ سفرها و مشاهدات نویسنده در سرزمینهای نجران، الربع الخالی، قبایل یمن و حضر موت و انساب و تاریخ و تیره‌های کنونی آنها است که چاپ اول آن در 1402 ه. ق. صورت پذیرفت.
10- حصاد الأیام؛ یاد کرد یادگارهای ایام طفولیت و کودکی و سالخوردگی است.
11- بین مکه و یمن؛ سفرهای تحقیقی راجع به تهامه حجاز و یمن، قبایل، جغرافیا، تاریخ، عادات و رفتارهای اجتماعی و اوضاع اداری آنها است. در یک مجلد.
12- رحلات فی بلاد العرب؛ وصف و تعریفِ آثارِ شمال حجاز و اردن و شناسنامه قبایل این منطقه، شاخه‌ها، انساب، سرزمینها، تاریخ آنها و نیز وصف عمانِ عرب: کوهها، خیابانها، بازارها، و امکنه تجمع آنها است. این کتاب چند بار به طبع رسیده است.
13- الرحلة النجدیه؛ سفرنامه‌ای است مربوط به اعماق گسترده نجد که در آن، شهرها و آبادیها و روستاهای نجد و مسافتهای میان آنها و قبایل و بطون و جنبشهای فکری و ادبی در ریاض، وصف و گزارش شده و چند بار به طبع رسیده است.
14- سقیط الندی؛ بندهایی حاوی لطائف ادبی که بخشی از آن در مجله «المنهل» به طبع رسیده، و بخشی دیگر هنوز به دست چاپ سپرده نشده است.
15- طرائف و امثال شعبیه.
16- علی طریق الهجره؛ محصول سفرهایی است در قلب حجاز که جغرافیای میان حرمین در آن شناسانده شده، و نقشه‌هایی در آن آمده است که جایگاههای غزواتِ حضرتِ رسول- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- را در آن شرح می‌دهد. در یک مجلد، که چند بار به چاپ 
ص: 171
رسیده است.
17- علی ربی نجد؛ سفرها و مشاهدات نویسنده در مناطق میان مکه و قصیم و بلندیهای نجد می‌باشد. در یک مجلد.
18- فضائل مکه و حرمة بیت اللَّه الحرام؛ در بیان فضائل ام‌القری و حرمتِ آن، و پاداش اعمال حسنه در آن و گزارش کیفر کسانی که حرمتِ این سرزمین را نگاه نمی‌دارند و در آن به الحاد دچار می‌آیند. در یک مجلد که چند بار به طبع رسیده است.
19- فضائل القرآن؛ درباره فضائلِ تلاوت و تعلیم قرآن و فضائل پاره‌ای از سوره‌ها و فضیلت مداومت بر تلاوت و حفظِ آنها. در یک مجلد.
20- فی قلب جزیرة العرب؛ سفرها و مشاهدات نویسنده در جزیرة العرب می‌باشد. در یک مجلد.
21- قلب الحجاز؛ درباره مشهورترین وادیها و درّه‌ها و قُراء و سکّان حجاز و جغرافیای میان حرمین و مقداری از تاریخ آن می‌باشد. در یک مجلد.
22- معجم قبائل الحجاز؛ کتابی است در 610 صفحه که طی آن همه قبائل و بطونی که از آغاز تاریخ تا روزگارِ ما در حجاز به سر می‌بردند و انساب و فروع و تاریخ و سرزمینهای آن گزارش شده است. در یک مجلد، که چند بار به طبع رسیده است.
23- معجم الکلمات العجمیه و الغریبه فی التاریخ الإسلامی؛ کتابی است که طی آن، واژه‌های ترکی و فارسی و قبطی و جز آنها- که در کتب تاریخ اسلامی وارد شده- مورد استقصاء و بررسی قرار گرفته است.
24- معجم‌المعالم الجغرافیه فی السیرة النبویه؛ در این کتاب، همه مواضع و جایگاههایی که در کتب سیره نبوی آمده استقصاء و بررسی شده، و وضع کنونی آنها نیز مشخص گردیده است. در یک مجلد.
25- معجم معالم الحجاز؛ کتاب جغرافیایی ادبی تاریخی پرحجمی است که در ده مجلد تدوین شده است.
26- معالم مکة التاریخیة و الأثریه؛ معجم و فرهنگی که به ویژه، مواضعی که در محدوده مکه مکرمه- که در قرآن و حدیث و شعر و تاریخ آمده- در آن مشخص گردیده و 
ص: 172
وضع کنونی آنها نیز گزارش شده است.
27- المیضاح؛ در این کتاب تصحیحاتی که در مورد منشوراتِ عربستان و احیاناً جز آن، از سوی عاتق بلادی انجام گرفته، فراهم آمده است.
28- نسب حرب؛ کتابی است که درباره قبیله «حرب» درباره انساب و سرزمینها و شاخه‌های این قبیله و افراد برجسته آن- که مجموعاً بخش مهمی از تاریخ جزیرة العرب را تشکیل می‌دهند- گفتگو کرده است.
29- نسیم الغوادی من مثنیات البلادی؛ اشعاری است از عاتق بلادی.
30- نشر الریاحین فی تاریخ البلد الأمین؛ ترجمه احوال مورخین و جغرافی‌دانانِ مکه در گذرِ اعصار است. در دو مجلد.
31- هدیل الحمام فی تاریخ البلد الحرام؛ ترجمه احوال شعرای مکه از عهد «جرهم» تا زمان حاضر، و درج همه و یا نمونه‌ای از اشعار آنها است که در 4 مجلد به طبع رسیده است.
32- رسائل و مسائل؛ عاتق بن غیثِ بلادی در مقدمه این مجموعه می‌گوید:
دفتر و محل کارم از سال 1392 ه. ق./ 1972 م. شمار فراوانی از نامه‌ها را توسط مطالعه کنندگان کتابهایم و نیز دوستانم دریافت می‌کند.
- پاره‌ای از آنها مراتب تقدیر و ستایش خود را پیشکش می‌کردند.
- شماری از آنها حاوی نقد و تصحیح مربوط به آثارم بوده است.
- دسته‌ای از آنها در مقامِ اثبات اطلاعاتی، مبتنی بر آراء و ذوق و سلیقه‌های شخصی بوده است.
- و سرانجام تعدادی از آنها جفاکارانه و غیر منصفانه قلمی شده بود.
خدا می‌داند که در تمام مساعی و کوششهایِ علمی و جز آن، می‌خواستم با معیار و میزان عدل کارهایم را برگزار کنم و به اصطلاح، عادل باشم (عدل در گفتار همانندِ عدلِ در عمل و کردار از اجر و ثواب برخوردار است).
لیکن جلب رضای مردم، هدفی است که دست یافتن به آن امکان ناپذیر است. و کسی که به چیزی دلبستگی می‌یابد با چیز دیگری نمی‌توان رضای خاطرش را به دست آورد.
هر چند بحمداللَّه، انتشار و رواج علم، و گسترشِ آشنایی مردم به خواندن و نوشتن- منهای توان کافی فکری و آشنایی به شؤون اجتماعی- به مدد مردم آمد؛ لیکن این ناتوانیها 
ص: 173
موجب پدید آمدن لغزشهایی غیر قابل اغماض گشت:
لذا بعضی به مجرد این که نام کسی در کتب تراجم آمده و همنام با کسی است که به قبیله‌ای منسوب است انتساب او را به آن قبیله داعی شده‌اند. به همین جهت شخصی از بنی عمرو مدعی شده که ما از «انصار» هستیم. و فردی دیگر از بنی موسی می‌گفت: ما از «بنی موسی بن جعفر» می‌باشیم. شماری از مردم انصاف و واقع بینی را نُصب‌العینِ خود ساخته، و اصول و ریشه‌های این قبائل را شناساندند.
باری، وقتی با یکی از برادران درباره این نامه‌ها به مذاکره نشستیم، او نشرِ این رسائل و نامه‌ها را به همان صورتی که هست پیشنهاد کرد؛ و گفت اگر این نامه‌ها به صورتِ کتابهای معمولی حروف‌چینی شده و به چاپ برسد بهانه‌ای برای انکار و مغالطه در اختیار دیگران قرار می‌گیرد. این موضوع را با دوستان در میان گذاشتم دیدم آنها چنین کاری را پسند کرده و طبع این نامه‌ها را به همان صورتِ دست نوشت و یا اصلِ تایپ شده تأیید و بدان تشویق نمودند.
هدف از نشر این رسائل و نامه‌ها به صورتِ دست نوشت و یا تایپ شده- و به همان صورت اصلی- به شرحی است که ذیلًا یاد می‌کنیم:
1- بدین منظور که مطالعه کنندگانِ معاصر و کسانی که پس از ما می‌آیند نمونه‌هایی از خطوط و تعبیرات و سطوح فرهنگ و معلومات و طرز تفکر و گرایشها و موضع‌گیریهای آنها و ما را باز یابند.
2- باورداشتِ کسانی که این نامه‌ها را می‌خوانند مبنی بر این که دست آورد و نوشتارِ خود آنها است؛ چرا که خطوط و املا و تعبیر این نامه‌ها متفاوت می‌باشد و شاید مطالعه کننده این نامه‌ها در میان نویسندگان آنها افرادی را شناسایی کنند که وارد کارهای تحقیقاتی شده و در عین حال، فاعل را از مفعول تشخیص و تمییز نمی‌دهند! و علی رغم آن به اظهار نظر دست می‌یازند، و بسا افرادی در جمع آنها دیده می‌شوند که نمی‌دانند حکومت عباسیان مقدم بوده و یا حکومت عثمانیها؟!
شخصی برای من نامه‌ای نوشت که من، فلان بن فلان ... تا عباس بن مرداس سلمی [نَسَبِ من] می‌باشد. بدینسان مردی که دیروز از بادیه خود آمده نسب خود را در صحیفه‌ای با استمداد از کامپیوتر ترسیم کرده است. 
ص: 174
شخص دیگری به من چنین نگاشت: از فردی شنیده که من [عاتق بن غیث بلادی]، انساب را از برده «المقطه» فرامی‌گیرم؛ بدانید عاتق- که جزیرةالعرب را زیر پا گذاشته و با اتومبیل سرزمینهای مختلف این جزیره را درنوردیده، کسی جز برده «المقطه» را نیافته که علمِ انساب را از او فراگیرد! من به «المقطه» به خاطر داشتن برده‌ای این چنین تبریک می‌گویم که چنین بنده‌ای و عبدی از او به جای مانده است؛ و پیشنهاد می‌کنم که برای این برده، مؤسسه‌ای بنیاد کنند که او این علم را- که پیچیده‌تر و غامض‌تر از دم سوسمار و بز مجه است به مردم تعلیم دهد.
3- هدف عمده و اساسی نشر این رسائل، نشر نامه‌هایی است. جز نامه‌هایی که در آن سود و فائده‌ای یافتم، نامه‌های دیگری را نیاورم. و بالاخره باید بگویم هدف نهایی، شناخت و آگاهی مطالعه کنندگان به عناوین و آدرسها و مشخصات پاره‌ای از آنها و مراسله و مبادله نامه نگاری به منظور دستیابی به فوائد علمی از رهگذر بحث و گفتگوهای طرفینی است. و من سرانجام بر این باورم که این رسائل و نامه‌ها خالی از فایده نیست. (وإنما الأعمال بالنیات واللَّه من وراء القصد، و آخر دعوانا أن الحمد للَّه‌رب العالمین- مکة المکرمه عاتق بن غیث بلادی 22 شوال 1415 ه. ق)
در میان این نامه‌ها یادداشتهایی از شخصیتهای برجسته علمی از قبیل پروفسور حمیداللَّه و جز او جلب نظر می‌کند؛ و عاتق بن غیث بلادی را پاسخهایی به این نامه‌هاست.
ما پس از مذاکره با آقای بلادی و استفاده از بیانات ایشان درباره تاریخ و جغرافیای مکه و شبه جزیرةالعرب، او را ترک گفته و توفیق بیشتری را برای او در خدمت به اسلام واقعی آرزو کردیم.
مکه مکرمه- المعابده- قصر حسن عابد
16/ 2/ 1374 ه. ش./ 16/ ذی‌الحجه 1416 ه. ق.
سیدمحمدباقر حجتی