ساختار شهری مدینه و محلات قبایل در دوره نبوی‌

نوع مقاله : اماکن و آثار

نویسنده

موضوعات


1- آبادی مدینه و محلات انصار در مدینه پیش از اسلام
مدینه منوره از دیر باز محلی بوده است مسکونی. پس از هجرت رسول خدا- ص- به عنوان نخستین «شهر اسلامی» درآمد، آن گونه که شیوه شکل دهی اسلامی به شهرها در آن هویدا گردید. بعدها ساختار شهری آن، الگویی برای چگونگی ساختار شهرهای اسلامی همانند بصره و کوفه مورد استفاده قرار گرفت. گفتنی است که شهرهای بصره و کوفه- بر خلاف تصوّر رایج- قبل از اسلامی شدن هم مسکونی بوده است. (1) ساکنان شهر مدینه، پیش از اسلامی شدن آن، ترکیبی از یهود و عرب بوده است.
بیشترین عرب آن از دو قبیله اوس و خزرج یعنی انصار بودند. (2) آنچه که در ساختار مدینه و قُرای آن نسبت به انصار قابل توجه است این که، پس از هجرت، تغییرات ریشه‌ای در آنها داده نشد مگر در آنچه که به سکونت مهاجران در داخل مدینه و در کنار قرای انصار مربوط می‌شد. چیزی که به عنوان یک تغییر طبیعی و معتدل صورت گرفت، شکل‌دهی شهر در جهت تنظیم فعالیت عمومی در مرکزیت آن بود که با پیدایش مسجد انجام شد. به همین دلیل ما در بحث ساختار شهر مدینه پس از هجرت، به بیان چگونگی آن پیش از هجرت، به عنوان ساختار اصلی و تکامل‌یافته برای بحث از جایگاه 


1- گویند که محلی که بعدها بصره و کوفه ساخته شد در شمار ولایات ساسانی بوده و به جهت داشتن دیرها، مزرعه‌ها و دساکر آباد بوده است نک: تاریخ طبری، ج 3، ص 591- 590 و ج 4، ص 41. لویی‌ماسینیون در باره بصره پیش از اسلام می‌نویسد: دساکر هفتگانه آن مسکونی و دارای خانه‌های ثابت بوده است نک: خطط الکوفة و شرح خریططها، ص 10، ترجمه عربی از مصعبی، چاپ نخست، صیدا، 1958.
دساکر جمع دسکره، به مزرعه‌ای گفته می‌شود که کشاورزان در آن سکونت دارند. بدین ترتیب بصره پیش از اسلام دارای هفت مزرعه مسکونی نزدیک به یکدیگر بوده است نک: خطط الکوفه، ماسینیون، پاورقی ش 1.
همین وضعیت در باره کوفه نیز وجود داشته است. زمینهای کوفه در آغاز فتوحات اسلامی، دارای سه منطقه مالیات پرداز طسوج بوده است نک: خطط الکوفه، ص 7. طسوج نوعی تقسیم اداری ساسانی است. کشور ساسانی از نظر اداری به چند استان، و هر استان به چند طسوج و هر طسوج به چند رستاق تقسیم می‌شد. هر رستاق عبارت از چند قریه و مزرعه بوده است خطط الکوفه، پاورقی 4.
2- احوال مکه و المدینه احوال مکة المشرفه و المسجدالحرام و المدینة المشرفة و القبر الشریف، نسخه خط دانشگاه ریاض، ش 226 ج 2، برگ 112- 113

ص: 103
قبایل بعد از هجرت، می‌پردازیم:
همانگونه که گذشت، اوس و خزرج پس از آمدن به یثرب، در منطقه یهودیان مستقر شدند؛ زیرا در آن روزگار، ثروت در اختیار آنان بود.(1) زمانی که قدرتی یافتند و یثرب به صورت یک مرکز سیاسی در منطقه درآمد، زمین و ثروت به دست آورده و در قسمت بالای مدینه و پایین آن پراکنده شدند. برخی از آنها به مناطقی آمدند که کسی در آنها ساکن نبود، برخی دیگر به قرای آباد رفته و در آنجا اموال و خانه‌هایی اختیار کردند. (2) مناطقی که اوس و خزرج و یهود در آنها سکونت گزیدند؛ بویژه قسمتهای جنوبی، در دو سوی غرب و شرق که به «عوالی»، «قبا» و «عصبه» معروف است، از پر جمعیت‌ترین مناطق، با آب فراوان و مزارع گسترده می‌باشد، (3) چرا که شبکه‌ای از بهترین وادیها همچون وادی «مهزور» از شرق، وادی «مذینیب» از جنوب شرقی و وادی «رانوناء» از جنوب و بخشی از وادی «بطحان»، که در مسیرش به شمال غرب به این وادیها می‌پیوندد، در مناطق مزبور جریان دارد. (4)تردیدی وجود ندارد که وادیها و چاههای سمت عوالی، قبا و عصبه، از مهمترین عوامل در تمرکز جمعیت در آن نواحی و گسترش کشاورزی در شکل گسترده می‌باشد.(5) گفته شده که نواحی مدینه، در زمانی که رسول خدا- ص- به آن شهر هجرت فرمود، تا نُه منطقه بوده است. هر بخش آن از نظر منطقه‌ای، نخلستان، زراعت و جمعیت مستقل بوده و هر قبیله‌ای از قبایل در ناحیه ویژه خود سکونت داشته است. در اصل این نواحی همچون قرای به هم چسبیده بوده است. (6) می‌توان گفت که در یثرب مجتمعی از خانه‌ها بوده که در وسعت و عمارت، بیش از حدّ روستا و کمتر از حد شهر بوده است. (7) و ما بر اساس این اصل که یثرب گروه‌بندی و منطقه‌بندی انصار را نشان می‌دهد، کار را آغاز می‌کنیم. ابتدا از شرق، پس از آن از جنوب و در نهایت از بخش غربی آن سخن خواهیم گفت. بدین ترتیب خانه‌های انصار را باید بدین صورت طبقه بندی کرد:
1- دار بنی عبد اشهل؛ شامل منازل بنی عبد اشهل بن جشم بن حارث و منازل بنو حارثة بن حارث و منازل بنوظفر می‌شود که همه از آن اوس است.
2- دار بنی معاویة بن مالک بن عوف بن عمرو بن عوف از اوسیان.
3- دار بنی واقف و اسلم فرزندان امرء القیس بن مالک و بنی وائل بن زید بن قیس، 


1- وفاء الوفا، سمهودی، ج 1، ص 177
2- احوال مکه و المدینه، ج 2، ص 113؛ وفاءالوفا، ج 1، ص 190
3- تاریخ هجرة المختار المرجانی، نسخه خطی کتابخانه عارف حکمت در مدینه برگ 160؛ تاریخ الخمیس، دیاربکری، ج 1، ص 336؛ وفاء الوفا، ج 1، ص 177- 178
4- مطری در وصفی که از برخی وادیهای مدینه کرده، می‌نویسد: وادی رانوناء از شمال کوه عیر به سمت غرب مسجد قبا، در محلی که «عصبه» نام دارد می‌رود؛ آنجا منازل بنی‌جحجبا از اوسیان است. از آنجا به مسجدالجمعه می‌رسد، در آنجا منازل بنی‌سالم بن عوف از خزرجیان است، آنگاه به وادی بطحان می‌ریزد. وادی جفاف در بالاترین نقطه عوالی در شرق مسجد قباست. وادی مذینیب در شرق جفاف بالای مسجد شمس است که سابقا آن را فضیخ می‌نامیدند. هر دوی اینها به وادی بطحان می‌ریزد و در بطحان با رانوناء برخورد می‌کند. آنگاه در مدینه، در غرب مصلی جریان می‌یابد و همه به سمت مساجد فتح رفته با وادی عقیق در بئر رومه به هم می‌رسند. وادی مهزور که آن نیز در شرق عوالی و شمال مذینیب است از حره شرقی به سمت عریض می‌رود. (نک: التعریف بما أنست الهجرة من معالم دارالهجرة، تحقیق محمد بن عبدالمحسن الخیال، مدینه، منشورات اسعد درابزونی، 1372 قمری ص 63 
5- ملاحظه می‌کنید که وضعیت تجاری و صنعتی، شرق مدینه را از سایر جهات متمایز می‌کند؛ زیرا بازارهای بزرگ و محله‌های تجاری در آنجا قرار دارد (نک: التعریف، ص 19- 20؛ و نیز نک: مکه و المدینه، (احمد ابراهیم الشریف، قاهره، 1965) ص 288
6- البدایة و النهایه، ج 3، ص 203
7- الجواهر الثمینه، محمد کبریت بن عبدالله الموسوی م 1070 نسخه خطی کتابخانه اوقاف بغداد، ش 177 برگ 7

ص: 104
و بنی امیة بن زید بن قیس و بنی عطیة بن زید بن قیس و بنی خطمة بن جشم بن مالک که تمامی از طایفه اوس هستند.
4- دار بنی عمرو بن عوف از اوس.
5- دار بنی جحجبا بن کلفة بن عوف بن عمرو بن عوف از اوس.
6- دار بنی حارث بن خزرج و بنی سالم و غنم فرزندان عوف بن عمرو و همپیمانان آنها از بنی غصینه که طایفه‌ای از قبیله بلیّ هستند، و بنی الحبلی بن سالم بن غنم ابن عوف که تمامی از خزرج هستند.
7- دار بنی بیاضة و زریق فرزندان عامر بن زریق بن عبد حارثة بن مالک بن غصب، و بنی اللین که [بنی] عامر بن مالک بن غصب هستند و بنی أجدع که بنی معاویة بن مالک بن غضب هستند؛ همه اینان از خزرجند.
8- دار بنی ساعدة بن کعب بن خزرج، و بنی مالک بن النجار و بنی مازن بن نجار و بنی دینار بن نجار که تمامی از خزرج هستند.
9- دار بنی سلمه شامل منازل بنی سلمة بن سعد و بنی سواد بن غنم و بنی عبید بن عدی بن غنم و بنی حرام بن کعب بن غنم و بنی‌مرّ بن کعب بن سلمه و همپیمانان آنها؛ اینان نیز همه خزرجی می‌باشند. (1) گفتنی است که منطقه‌بندی انصار، در اصل ناشی از سه اصل جغرافیایی بوده که در توزیع سکونت نقش داشته است. نخستین عامل خاک حاصلخیز و وفور مواد آتشفشانی بطور گسترده در نواحی مسکونی انصار در بخش غربی حره شرقی؛ دومین عامل فراوانی وادیها در سه منطقه عوالی، قبا و عصبه و افزون بر آن منطقه مجمع‌الاسیال از رومه در دامنه حره غربی یعنی شمال غرب مدینه بوده است؛ سومین عامل فراوانی آب، چاههای بسیار در اطراف مسجد نبوی بوده است.
اینک تفصیل بحث را از مناطق مسکونی انصار و شرح نقشه مدینه آغاز می‌کنیم. ابتدا از محلات موجود در شرق، آنگاه جنوب، پس آن ناحیه میانی تا برسد به محلات شمال غربی از کوه سلع و مدینه.
منازل بنی حارثه، بنی عبداشهل و بنی ظفر، بخش اعظم عرب حره شرقی مدینه (2)- حره واقم (3)- را به خود اختصاص داده بود. به نظر می‌رسد که بنی‌ظفر بالاترین درصد 


1- وفاءالوفا، ج 1، ص 215- 190
2- تاریخ مکه و المدینه و الطائف، حسین بن علی بن مکی حنفی نسخه عکسی کتابخانه دانشگاه ریاض، ش 43 برگ 49
3- حره واقم: نام آن برگرفته از نام یکی از عمالقه بوده است. گفته شده: واقم نام یکی از اطم‌های حصون مدینه بوده که‌حره به آن افزوده شده و این کلمه برگرفته از این سخن است که: وقمت الرجل عن حاجته، اذا رددته، فأنا واقم نک: معجم البلدان، ج 2، ص 249، ذیل مدخل حره.

ص: 105
ساکنان این ناحیه را داشته‌اند و به همین دلیل منطقه وسیعتری را هم در دست داشته‌اند؛ به طوری که به صورت یک طوقه، بنی عبداشهل را از شمال، غرب و جنوب احاطه کرده بودند (1). این بعد از توسعه، به صورت تدریجی و حاصل گستردگی جمعیت آنها بوده است. این مطلب را از نقلهایی که مطری و سمهودی آورده‌اند، استنباط کرده‌ایم.
مطری می‌گوید: که داربنی عبداشهل در سمت قبله و دار بنی ظفر جانب حره شرقی بوده (2).
سمهودی می‌نویسد: منازل بنی عبداشهل در سمت منازل بنی ظفر در سمت شامی- شمالی- آن می‌باشد. (3) افزون بر اینها باید این نقل را نیز توجه کرد که مسجد بنوظفر که به «مسجد البغله» شهرت دارد، در شرق بقیع به سمت حره شرقی بوده، (4) یعنی منازل بنی ظفر همچنان تا غرب منازل بنی عبداشهل امتداد داشته است. این وضع ما را به این نکته رهنمون می‌کند که منازل این دو طایفه در یک منطقه و از نظر اموال و خانه‌ها داخل در یکدیگر بوده است. شاید به همین دلیل است که در نقلی آمده است: «رسول خدا- ص- از خانه‌ای از خانه‌های انصار، از بنی عبداشهل و بنی ظفر گذشت. (5)»
اما منازل بنی‌حارثه، تا قسمت شمالی منازل بنی عبداشهل و منازل بنی ظفر تا وادی قنات در شمال مدینه امتداد داشته است. (6) گویند که آنها از منطقه‌شان به غرب مشهد حمزه- جایی که معروف به یثرب بوده- منتقل شده‌اند و این به دلیل جنگی بوده که میان آنها از یک سو و بنی عبداشهل و بنی ظفر از سوی دیگر رخ داده است. (7) منازل بنی‌معاویه که به آن «قریه بنی معاویه» هم گفته می‌شود، (8) در غرب منازل بنی عبداشهل و بنی ظفر بوده، (9) چنانکه مسجد بنی‌معاویه که همان مسجد الاجابه است در شمال بقیع، در سمت چپ کسی است که به سوی عُریْض می‌رود. (10)جنوب منطقه مورد بحث- منازل برخی از اوسیان- منطقه عوالی قرار دارد که جنوب مدینه می‌باشد. در آنجا، در فصل باران در شماری از شِعبها و وادیها- که به نام برخی اشاره کردیم- و مشهورترین آنها دو وادی مذینیب و مهزور بوده و منازل بنی قریظه و بنی نضیر در کنار آنهاست، آب به جریان می‌افتد. (11)بنی‌نضیر در وادی مذینیب و بنی‌قریظه در کنار وادی مهزور سکونت داشتند. (12) در میان یهودیان، در این ناحیه، برخی از طوایف اوس و خزرج مثل 


1- التعریف، ص 78؛ وفاءالوفا، ج 1، ص 190
2- التعریف، ص 78
3- وفاءالوفا، ج 1، ص 190
4- التعریف، ص 52؛ تاریخ مکه و المدینه و الطائف، برگ 47
5- السیرةالنبویه، ابن‌اسحاق، تهذیب ابن هشام، تحقیق محمدمحیی‌الدین عبدالحمید، قاهره، 1383، ج 3، ص 613
6- التعریف، ص 19 و 20؛ وفاءالوفا، ج 1، ص 190 و 191
7- التعریف، ص 19 و 20؛ تاریخ هجرة المختار، برگ 159؛ وفاءالوفا، ج 1، ص 192- 190. مشهد حمزه برابر کوه احد و در جنوب آن است نک: آثار المدینة المنوره، عبدالقدوس انصاری، ص 237
8- تاریخ مکه و المدینه و الطائف، برگ 47
9- التعریف، ص 53
10- التعریف، ص53 «مسجدالاجابه»: این مسجد در شمال شرق بقیع است. کوشش کردم تا مسافت میان آن را با بقیع به دست آورم. چیزی حدود پانصد متر است. وقتی از خیابان عبدالعزیز (شارع ستین) می‌گذری، اندکی به چپ در ابتدای مسیر فرعی عمارت سبیعی، باگذشت حدود دویست و پنجاه متر در راهی کج، در سمت چپ مسجد الاجابه را مشاهده می‌کنی که بنای جدید آن با استفاده از سیمان و سقف آهنی ساخته شده و در میان خانه‌ها و اراضی فراوانی است که هنوز آباد نشده است.
«عریض»: وادی‌ای در مدینه است که در شمال شرقی این شهر قرار گرفته و در آنجا آثار فراوان و نخلهای زیادی است (نک: عمدةالاخبار، (احمد بن عبدالحمید العباسی، تصحیح حمد الجاسر، مدینه، منشورات أسعد درابزونی الحسینی، چاپ پنجم ص 370)؛ المدینه بین الماضی و الحاضر، (ابراهیم بن علی العیاشی، مدینه، منشورات المکتبة العلمیه بالمدینه، دمشق، 139 ص 367)
11- وفاءالوفا، ج 1، ص 164- 161
12- الاعلاق النفیسه، ج 7، ص 61

ص: 106
بنی‌امیة بن زید بن قیس زندگی می‌کردند که محله آنها در حره شرقی نزدیک [چاه] عهن بوده است. (1) همانطور که بنی‌وائل بن زید در میان آنان زندگی می‌کردند و محله آنها در شرق مسجد فضیح بوده است. (2) همینطور بنی‌عطیة بن زید، بنی واقف و بنی السلم که محله آنها در سمت قبله مسجد فضیخ قرار داشته است. (3) همینطور در همین سمت بنی‌خطمة بن جشم بن مالک بن اوس سکونت داشته‌اند. (4) محدوده منازل اینان به طور دقیق روشن نیست.
مطری گوید: جای محلات آنها شناخته شده نیست جز آن که ظاهراً آنان در عوالی، در شرق مسجدالشمس بوده‌اند، زیرا این نواحی به طور کامل در اختیار اوس بوده و پایین‌تر از آن تا مدینه متعلق به خزرج بوده است. (5) این در حالی است که به عقیده سمهودی، بنی‌خطمه خانه‌هایی داشته‌اند که محل آن مال‌الماجشون در کنار صدقه ابان بن ابی حدیر بوده است. (6) به باور ما سخن مطری صحیح‌تر می‌نماید، به این تعبیر که محله اصلی آنها در آنجا بوده، پس از آن از آنجا به نقاط دیگر رفته و خارج از آن سکونت گزیده‌اند. سمهودی به این مسأله اشاره کرده می‌گوید: بنی‌خطمه متفرق در آطامشان (خانه‌های قصر یا قلعه مانند) بوده‌اند و در بخش اصلی محله‌شان (قصبه دارهم) کسی نمی‌زیسته است. پس از آن که اسلام آمد آنجا را مسجد کردند و یکی از آنها در کنار مسجد سکونت گزید به طوری که هر صبحگاه سراغش را می‌گرفتند مبادا درندگان به او آسیبی رسانده باشند. پس از آن جمعیتشان در محله اصلی رو به فزونی نهاد به طوری که به آنجا غزه گفته می‌شود و این از بابت شباهت آنجا به لحاظ فراوانی جمعیت به غزه شام است. (7) از سخن سمهودی که می‌گوید: مردم هر صبحگاه احوال آن شخص ساکن در قصبه اصلی را سؤال می‌کرده‌اند- همو که خانه‌اش را نزدیک مسجد بن خطمه در اصل قصبه بنا کرده بود- چنین می‌توان استدلال کرد که این منازل در بخش شرقی عوالی بوده است و این به گونه‌ای است که حمله درندگان به آن بخش بعید نبوده زیرا از آبادی به دور بوده است.
بنی عمرو بن عوف بن مالک بن اوس، در قبا سکونت داشته‌اند، جایی که آب و کشت فراوان بوده است. همانگونه که گفتیم، وادیهای چندی در آن ناحیه است؛ وادی مذینیب در شرق، بطحان در شمال و رانوناء در غرب (8). نکته قابل تذکر آن که قبا از نظر جغرافیایی در بخش عالیه واقع شده و چندان از آن دور نیست. (9) همینطور به منطقه عُصبه، (10) که آن نیز 


1- التعریف، ص 81- 78؛ وفاءالوفا، ج 1، ص 198- 195؛ تاریخ مکه و المدینه و الطائف، برگ 50.
«العهن»: چاهی است در منطقه عوالی که اطراف آن تا ایام مطری نویسنده التعریف زراعت می‌شده و آب فراوانی داشته و هیچگاه خشک نمی‌شده است، نک: التعریف، ص 62
2- التعریف، ص 81- 78؛ وفاءالوفا، ج 1، ص 198- 195؛ تاریخ مکه و المدینه و الطائف، برگ 50
3- مصادر بالا بعلاوه المدینه بین الماضی و الحاضر، ص 246 و بعد از آن.
4- التعریف، ص 60
5- همان‌
6- وفاءالوفا، ج 1، ص 197
«مال الماجشون»: به آن الماجشونیه هم گفته شده و اکنون نامش المدشونیه است. این محل منسوب به ماجشون است و آن جایی است از وادی بطحان در نزدیکی منطقه صعیب و آن جایی است در راه وادی بطحان در سمت ماجشونیه شرقی و آن نزدیک منطقه بنی‌الحارث بن خزرج است نک: عمدة الاخبار، ص 353، 354 و 408
7- وفاءالوفا، ج 1، ص 198
8- وفاءالوفا، ج 1، ص 193 و 194؛ التعریف، ص 63 و 64
9- تاریخ الخمیس، ج 1، ص 336. واقدی می‌نویسد: از منطقه عوالی، بنوعمرو بن عوف اهل قبا هستند نک: المغازی، ص 85 بدون ذکر شماره جلد.
10- «عصبه» محلی است در غرب مسجد قبا نک: التعریف، ص 63؛ عمدةالاخبار، ص 372

ص: 108
امتداد طبیعی منطقه قبا در غرب است. به همین دلیل زمانی که بنی‌جحجبا بن کلفة بن عوف بن عمرو با عمو زادگان خود عمرو بن عوف درگیر شدند و آنها همه با هم در قبا سکونت داشتند، از قبا خارج شده در عصبه ساکن گردیدند. (1) عصبه نیز از نظر چاه و زراعت ثروتمند بود. (2) خلاصه آنچه گذشت این که منازل اوسیان از بهترین و سرسبزترین مناطق مدینه بوده و این نتیجه عبور وادیهای مدینه از این مناطق بوده است. افزون بر این، کار پرداختن عرب و یهود به آبادی این منطقه، برای رشد کشاورزی در شکل گسترده، که خود گستردگی وجود آب و نخلستان را در پی داشته (3) بر ثروتمندی این مناطق افزوده است.
پس از بیان منازل اوسیان در بخش شرقی و جنوبی مدینه، اکنون به بحث از منازل خزرجیان، که در بخش مرکزی مدینه و شمال غربی آن بوده، می‌پردازیم. با شرحی که ابن‌اسحاق از مسیر حرکت رسول خدا- ص- از قبا تا مدینه داده، می‌توان محلات آنها را شناخت. او می‌نویسد: «رسول خدا- ص- نماز جمعه را در میان بنی سالم بن عوف، در مسجدی که در میانه وادی رانوناء بود خواند.» (4) منازل بنی سالم و بنی غنم- دو فرزند عمرو بن عوف بن خزرج- در غرب وادی رانوناء بر راه حره غربی بوده است. (5) این بدان معناست که منازل آنها همان حرّه‌ای است که در همسایگی بخش جنوبی و غربی قلعه قبا بوده، همان که در راه مدینه به قبا در این روزگار قرار گرفته است. (6) دیاربکری می‌گوید: رسول خدا- ص- سمت راست راه را طی کرد تا به بنی‌الحبلی- طایفه عبداللَّه بن ابی بن ابی‌سلول- رسید. (7) مقتضای این سخن آن است که محله بنی‌الحبلی از محله بنی‌سالم دور نبوده است؛ این همان است که مطری گفته است که، محله بنی الحبلی میان قبا و محله بنی‌حارث بن خزرج و محله بنی‌حارث در شرق وادی بطحان قرار داشته است. (8) بدان معنا که بخش اعظم منازل بنی الحبلی در غرب وادی بطحان بوده است.
نکته قابل ملاحظه آن که ابن اسحاق از ذکر گذشتن رسول خدا- ص- از محله بنی‌الحبلی غفلت کرده است. این امر می‌تواند ما را بدین نکته رهنمون سازد که منازل آنها متداخل در منازل بنی‌سالم بن عوف بوده است و همان طور که گذشت، منازل بنی‌حارث در 


1- تاریخ هجرة المختار، برگ 160؛ وفاءالوفا، ج 1، ص 193 و 194
2- التعریف، ص 80؛ تاریخ هجرة المختار، برگ 160
3- سمهودی می‌نویسد: عمروبن نعمان بیاضی خزرجی اندکی پیش از «روز بعاث» گفت: ای مردم، بیاضة بن عمرو جای بدی شما را سکنا داد، به خدا سوگند آب غسل بر سرم نخواهم ریخت مگر آن که شما را در منزلگاه بنی نضیر و بنی‌قریظه سکونت دهم.
4- السیرة النبویه، ج 2، ص 343
«مسجدالجمعه»: این مسجد را مسجد وادی رانوناء هم می‌نامند. جای آن دست راست کسی است که به سمت قبا می‌رود نک: عمدةالاخبار، ص 170؛ تاریخ مکه و المدینه و الطائف، برگ 47. در شمال مسجد الجمعه یک اطم مخروبه است که نامش مزدلف است و از عتبان بن مالک می‌باشد. این حصن در شرق وادی رانوناء است نک: التعریف، ص 51؛ وفاءالوفا، ج 1، ص 199؛ احوال مکه و المدینه، ج 2، برگ 155
5- التعریف، ص 51؛ وفاءالوفا، ج 1، ص 199؛ عمدةالاخبار، ص 170
6- المدینه بین الماضی و الحاضر، ص 100
«قلعه قبا»: از بناهای ترکها و در نزدیک مسجد الجمعه است. هم مسجد الجمعه و هم قلعه در نزدیکی مسجد قبا هستند و مسافت میان آنها با راه ماشین رو حوالی یک کیلومتر در شمال مسجد قباست. خط مستقیم میان آنها حدود سی متر است شاید: سیصد! متر مترجم. قلعه قبا در سمت غربی جاده آسفالته قرار دارد و چندان از مسجد الجمعه دور نیست.
7- تاریخ الخمیس، ج 1، ص 340
8- التعریف، ص 79، و نک: احوال مکه والمدینه، برگ 50

ص: 109
عوالی، شرق وادی بطحان قرار داشته است. (1) آنجا یک میل با مسجدالرسول- ص- فاصله دارد. (2) محله آنان را «سُنح» می‌نامند. (3) ابن اسحاق می‌نویسد: ناقه رسول خدا- ص- حرکت کرد تا برابر محله بنی‌بیاضه رسید. در آنجا زیاد بن لبید و فروة بن عمرو در میان جمعی از مردان بنی بیاضه از ایشان استقبال کردند. (4) محله بنی‌بیاضه مشتمل بر خانه‌های برادران و عموزادگان آنها شامل بنی زریق بن عامر بن عبد حارثه بن مالک بن غضب بن جشم بن خزرج هم بود (5) و بنی حبیب بن عبدحارثه بن مالک بن غضب، و بنی عذاره که همان بنی کعب بن مالک بن غضب هستند، و بنی اللین که همان بنی عامر بن مالک بن غضب هستند، و بنی أجدع که همان بنی‌معاویة بن مالک بن غضب هستند. (6) عِدّه و عُدّه از آن بنی بیاضه و بنی زریق بوده است؛ به همین دلیل سایر طوایف در خوف و تردید زندگی می‌کرده‌اند.
زمانی یکی از بنی عذاره، شخصی از افراد وابسته به طوایف بنی مالک را کشت، بنی‌بیاضه بر آن شدند تا ثار آنان را به زور از بنی‌عذاره بستانند. آنان بر بنی‌بیاضه خشم گرفته در قبا وارد بر بنی عمرو بن عوف شدند و با آنها پیمان بسته مصاهرت کردند. (7) سمهودی این نظر را ترجیح داده است که محله بنی بیاضه در سمت شامی، محله بنی سالم ابن عوف بوده است. (8)این بدان معناست که محله بنی بیاضه همان است که در شمال قلعه قبا تا ناحیه شرق آن در جنوب محله بنی مازن بوده است. (9)از مناطق متعلق به بنی بیاضه، نقیع الخطمات، و هزم النبیت از حره آنها بود. (10) ابن اسحاق می‌نویسد: نخستین جمعه‌ای که در مدینه اقامت شد، در «هزم بنی‌بیاضه» در «نقیع» بود که به آن نقیع الخضمات گفته می‌شد.(11) از دیگر مناطق متعلق به بنی بیاضه، قریه بنی زریق است که قبل از دیوار مدینه و قبل از مصلی قرار داشته است. (12) اشاره به این نکته لازم است که ابن اسحاق، در شرح راه رسول خدا- ص- از قبا به مدینه، محله بنی بیاضه را بر محله بنی‌حارث مقدم داشته است، (13) در حالی که جز او نوشته‌اند که رسول خدا- ص- ابتدا از منازل بنی‌حارث گذشته پس از آن از محله بنی‌بیاضه (14). به باور من، مسأله تقدیم و تأخیر در یاد از محلاتی که رسول خدا- ص- به هنگام خروج از قبا بر آن گذشته، ضرورتاً به آن اندازه که به درستی قابل ملاحظه باشد، به معنای تعیین حدود منازل نیست. دلیلش نیز این است که منازل قبایل، تابع حدود تعیین شده بدان معنا که ما از حدود 


1- التعریف، ص 79
2- وفاء الوفا، ج 1، ص 198؛ احوال مکه و المدینه، برگ 50
3- «سنح» جایی در مدینه است نک: عمدةالاخبار، ص 340- 339
4- السیرة النبویة، ج 2، ص 343، و نک: التعریف، ص 80
5- 5- وفاءالوفا، ج 1، ص 204
6- همان.
7- همان، ج 1، ص 207
8- همان، ج 1، ص 205
9- التعریف، ص 80؛ وفاءالوفا، ج 1، ص 205؛ تاریخ هجرةالمختار، برگ 161؛ المدینه بین الماضی و الحاضر، ص 100، 224- 220
10- التعریف، ص 81
11- السیرة النبویه، ج 2، ص 296؛ المغانم المطابه، ص 415 و 416؛ «نقیع الخضمات» یا به نوشته مطری «نقیع‌الخطمات» جایی است در نزدیکی مدینه (نک: المغانم المطابه، ص 415 و 416؛ عمدةالاخبار، ص 430. الخضمه به معنای محل مرغزار و چمن است، زمینی که در آن گیاه می‌روید.
12- تاریخ هجرة المختار، برگ 157.
«المصلی»: منظور مصلای عید است که در شرق وادی بطحان قرار داشته. رسول خدا- ص- پس از آن که از مصلی بر می‌گشت در کنار راه، در سمت مغرب در کنار راه بنی‌زریق، به دست خود قربانیش را ذبح کرد. اکنون مسجد الغمامه در جنوب غربی مناخه و سمت مغرب مسجد النبی در مصلی قرار دارد (نک: التعریف، ص 55؛ آثار المدینة المنوره، ص 222؛ المدینه بین الماضی و الحاضر، ص 90
13- السیرةالنبویه، ج 2، ص 343
14- تاریخ الخمیس، ج 1، ص 340 

ص: 110
می‌فهمیم نیست، آن‌گونه که یقین کنیم که فلان منطقه، محله بنی بیاضه و فلان محل، منازل بنی‌حارث بوده است. این امر تابع زاد و ولد و قلت و کثرت افراد قبیله است. هر اندازه که بر شمار افراد افزوده شود، به هر وسیله‌ای باشد، زمین فراخ‌تری را می‌طلبد؛ همین نکته است که امکان تداخل منازل قبایل را مطرح کرده و یا حداقل محیط شدن منازل برخی بر برخی دیگر از یک سو یا بیشتر، همانطور که ما درباره منازل عبداشهل توضیح دادیم.
آنچه ما در باره منازل بنی‌بیاضه و گسترش آن در شرق؛ یعنی در حدود منازل بنی‌حارث گفتیم تنها فرضیاتی است که از مجموع نقلهایی که درباره منازل بنی‌بیاضه و بنی‌حارث گفته شده استنباط کرده‌ایم. مطری در این باره می‌گوید: محله بنی الحارث در شرق وادی بطحان است (1). پس از آن درباره منازل بنی بیاضه می‌نویسد: دیار آنها بین محله بنی سالم بن عوف بن خزرج در وادی رانوناء، نزدیک مسجدالجمعه تا وادی بطحان در سمت قبله محله بنی مازن بن نجار است. (2) این گفته مطری که محله آنها در سمت قبله محله بنی مازن بوده به این معناست که محله بنی بیاضه تا سمت شرقی وادی بطحان بوده است زیرا محله بنی مازن در سمت قبله چاه بُصه قرار داشته(3)و معروف آن است که چاه بصه نزدیک بقیع،(4) سمت چپ کسی که به قبا رود، قرار داشته است. (5) بنی زریق منطقه‌ای را که در سمت غربی منازل بنی مازن و سمت شمالی بنی‌بیاضه بوده در اختیار داشته‌اند (6)مرجانی درباره محل قریه بنی‌زریق می‌گوید: این محله در سمت قبله دیوار شهر مدینه و مصلی قرار دارد؛ بخشی از آن امروزه در این سوی دیوار شهر واقع شده، جایی که معروف به ذی‌اروان (یا ذیحال) است؛ و ذی‌اروان اسم محله بنی زریق است و آنجا چاهی است که چاه ذی أروان خوانده می‌شود. (7) در مرکز یا باطن مدینه، (8) شمار دیگری از طوایف خزرجی زندگی می‌کرده‌اند؛ اینها پس از مدتی به صورت یک طوقه در اطراف مسجدالنبی- ص- در آمدند.
در شمال غرب این دایره خاندانهای مختلف بنی ساعدة بن کعب بن خزرج در چهار محل سکونت داشتند. (9) بنی عمرو و بنی ثعلبه فرزندان خزرج بن ساعده در محله بنی ساعده سکونت گزیدند که در میان بازار مدینه و بنی ضمره قرار دارد؛ بنابراین محله آنها در شرق بازار مدینه به سمت شمال بوده است. (10) مطری درباره حدود محله بنی ساعده می‌نویسد: قریه بنی ساعده نزدیک چاه بضاعه در میانه خانه‌های آنهاست. در شمال چاه به سمت مغرب، این 


1- التعریف، ص 79
2- همان، ص 80
3- همان، ص 88
«البُصّه»: گرفته شده از: بص الماء بصاً، به معنای ترشح آب است (نک: عمدةالاخبار، ص 262). همچنین گفته شده: البضّه که همان هم به معنای ترشح آب است (نک: المغانم المطابه، ص 30)
4- «بقیع» همان بقیع الغرقد است و غرقد نوعی درخت است به اسم عوسج- درخت خار. آنجا گورستان مردم مدینه است. فاصله چندانی با مسجد النبی- ص- نداشته و در شرق مدینه واقع شده است. بقیع در لغت به جایی گفته می‌شود که درختانی از همه نوع در آن هست نک: عمدةالاخبار، ص 275- 276؛ آثار المدینه المنوره، ص 175
5- عمدة الاخبار، ص 362
6- وفاءالوفا، ج 1، ص 205- 208، 213 و بعد از آن.
7- تاریخ هجرة المختار، برگ 157
8- گفتنی است که تعبیر «وسط المدینه او باطنها» تعبیری است که مورخان مسلمان بکار برده‌اند نک: تاریخ الخمیس، ج 1، ص 341؛ احوال مکه و المدینه، ج 2، ص برگ 134
9- وفاء الوفا، ج 1، ص 208
10- وفاءالوفا، ج 1، ص 208

ص: 111
روزگار باقیمانده خانه‌ای (أطم) از خانه‌های مدینه است که گفته می‌شود در خانه ابودجانه کوچک بوده که نزدیک چاه بضاعه قرار داشته است. (1) عیاشی، که از معاصران اهل مدینه و از تلاشگران در شناخت آثار این شهر است، با اقوال یاد شده درباره محله بنی ساعده همراه است. او می‌گوید که بنی ساعده محله‌ای در شمال مدینه در میان ثنیة الوداع- همان ثنیة الرکاب یا ثنیة السبق (2) که راه بین پایین کوه سلع شرقی است- و میان مکانی که معروف به قرین الفوقانی است- بوده است. (3) این حد آن از سمت شمال بوده است. از غرب، بخش شرقی کوه سلع، از شرق خیابانی که امروز السحیمی نامیده می‌شود (4) و از جنوب مسجد اصحاب‌العباءه (5) و مدفن مالک بن سنان خُدری. (6) از خاندانهای بنی ساعده، یکی بنی قشبه است که نام قَشبه، عامر بن خزرج بن ساعده است (7). آنها نزدیک بنی حُدیله مسکن داشته‌اند؛ (8) یعنی منازل بنی قشبه در سمت شمالی محله بنی ساعده و بعد از آن در شمال مسجد نبوی بوده است؛ زیرا این جهات، منازل بنی حدیله یا بنی جدیله بوده و چاه روحاء که در آنجا معروف است، در میانه منازل آنان قرار داشته است. (9)خانواده سعد بن عباده، که بنی ابی‌خزیمة بن ثعلبة بن طریف بن خزرج بن ساعده هستند، محله‌ای است که به آن «جرار سعد» گفته می‌شود. (10) ابن زباله- بر اساس نقل سمهودی- می‌گوید: که عرض بازار مدینه از مصلی تا جرار سعد بن عباده بوده است. (11) عیاشی می‌گوید: که جرار سعد همان است که دولت عثمانی محل آن را تعیین کرده و در آنجا، محلی از گچ بر یک تپه بسیار کوچک ساخته است و از کوه بنی الدیل که به آن «المستندر الادنی» گفته می‌شود جدا شده است. (12) چه بسا بتوان گفت که موقعیت جرار سعد در روزگار ما، در شمال بیمارستان ملک عبدالعزیز است که راه کنار آن راهی است که از پشت بیمارستان یاد شده از شمال به راه سیدالشهدا می‌رسد. (13) از دیگر خاندانهای بنی ساعده، بنی وقش و بنی عنان فرزندان ثعلبة بن طریف بن خزرج بن ساعدة هستند. آنها در محله‌ای سکونت داشتندکه به آن «بنی‌ساعده» و یا «بنی‌طریف» (14) گفته می‌شد و آن در میان حماضه و جرار بن سعد بوده است. (15) ظاهراً 


1- التعریف، ص 75؛ تاریخ الهجرة المختار، برگ 157
«بئر بضاعه»، چاهی است با آب صاف در مدینه در میان خانه‌های بنی‌ساعده (نک: عمدة الاخبار، ص 264). امروزه اعتقاد بر این است که چاه مزبور در مدرسه ابی‌بن کعب، که مدرسه‌ای برای حفظ قرآن است، قرار دارد، این مدرسه در میدان شمالی سقیفه بنی‌ساعده و خیابان سحیمی (با فاصله اندکی از آن در حدود صد متر) قرار دارد.
«اطم ابودجانه»: اطم به معنای حصن یا قلعه است و ابودجانه صحابی معروف از بنی‌ساعده. یکی از مورخان محقق را اعتقاد بر این است که بقایای حصن ابودجانه به صورت دیوارهایی از آن باقی مانده است. بنای موجود در بخش شمالی چهاردیواری، در نزدیکی کوچه‌ای است که به هتل آل‌مدنی در مدینه قرار دارد، همان که اکنون مدرسه دختران شده و در شمال غربی چاه بضاعه است (نک: آثار المدینة المنوره، ص 78- 75). بقایای مزبور در سال 1398 قمری قابل رؤیت بوده است. در سمت شمال و شرق این بنا دو راه عبور تنگی بوده که بین آن و خانه‌های اطراف فاصله می‌انداخته است. اما در جهت غربی، به خانه‌های اطراف چسبیده بوده و در سمت جنوب آن، خیابان کوچکی با نام «صیاده» قرار داشته است.
2- المدینه بین الماضی و الحاضر، ص 95. «ثنیةالوداع»: ثنیه در لغت به معنای گذرگاه در کوه یا تنگه است. ثنیة الوداع‌جای شناخته‌شده‌ای در شمال مدینه است (نک: آثار المدینة المنوره، ص 161- 159
3- المدینه بین الماضی و الحاضر، ص 95
4- ناحیه سحیمی اکنون به خیابان سحیمی شهرت دارد و جهت آن در شرق از باب الشامی تا باب البصری است (نک: آثارالمدینة المنوره، ص 157؛ المدینه بین الماضی و الحاضر، ص 95، 205- 204
5- «اصحاب العباءه» کسانی هستند که در آنجا عبا می‌فروخته‌اند و این بخشی از بازار قدیم مدینه بوده است (نک: وفاءالوفا، ج 3، ص 923)
6- مدفن مالک بن سنان در غرب مدینه چسبیده به دیوار شهر بوده و اکنون در محله مناخه (نام بزرگترین خیابان در غرب مدینه) قرار دارد. مدفن مزبور در سمت شرقی مناخه است (نک: فصول من تاریخ المدینه، ص 158؛ المدینه بین الماضی و الحاضر، ص 95، 205- 204
7- وفاء الوفا، ج 1، ص 209
8- همان. بنوحُدیله لقب معاویة بن عمرو بن مالک بن نجار است (نک: التعریف، ص 78؛ وفاء الوفا، ج 1، ص 209) به آنان بنوجدیله هم می‌گویند (نک: تاریخ هجرة المختار، برگ 159) همچنین گفته شده که خذیله هم به آنان اطلاق شده (نک: تاریخ مکه و المدینه و الطائف، برگ 49) روشن است که این تفاوتها مربوط به اشکالی بوده که در کتابت این نام وجود داشته و به دلیل عدم نقطه‌گذاری در صدر اول این مشکلات پدید آمده است.
9- وفاء الوفا، ج 1، ص 212- 211. «بئر حاء»: نخلستان و چاهی بوده متعلق به ابوطلحه انصاری و برابر مسجد النبی- ص- بوده است (نک: التعریف، ص 58)
10- این همان جایی است که سعد بن عباده پس از درگذشت پدرش مردم را در آنجا آب می‌داده است. محل آن نزدیک‌بازار مدینه در سمت شمال بوده و «مصلی» حد جنوبی آن بوده است (نک: وفاءالوفا، ج 1، ص 209)
11- همان.
12- المدینه بین الماضی و الحاضر، ص 89 و بعد از آن. «مستندر» کوه کوچکی است در شرق مدفن نفس زکیه نزدیک منزلگاه حجاج شامی. (نک: وفاءالوفا، ج 2، ص 720). اکنون از مدفن نفس زکیه خبری نیست.
13- المدینه بین الماضی و الحاضر، ص 89 و بعد از آن. «مستشفی الملک»: این بیمارستان در اوائل تشکیل دولت سعودی نزدیک باب الشامی تأسیس شده. (نک: فصول من تاریخ المدینه المنوره، ص 246)
14- وفاءالوفا، ج 1، ص 210
15- همان. «حماضه»: اکنون به حماطه شناخته می‌شود، جایی است مابین مدفن مالک بن سنان تا آخر سلطانیه، باغستان مزال امروزی. (نک: المدینه بین الماضی و الحاضر، ص 98). مدفن مالک بن سنان در غرب مدینه چسبیده به دیوار شهر (نک: وفاءالوفا، ج 3، ص 923)

ص: 112
همانطور که سمهودی عقیده دارد، منازل بین وقش همان جایی است که در این عبارت آمده که بنی ساعده محله‌ای در سمت شامی مسجدالرایه داشته‌اند. (1) از جمله خاندانهای خزرج که در باطن یا مرکز مدینه سکونت داشتند، بنی‌نجار است.
اینها در آخرین منازل از مسیر رسول خدا- ص- از قبا به سوی مرکز مدینه قرار داشتند، همانجا که ناقه آن حضرت زانو زد، آن حضرت به محله بنی مالک بن نجار در آمد و مسجد را بنا کرد، این درست جای زانو زدن شتر بود. (2) پس از بنای مسجد، محله بنی غنم بن مالک بن‌نجار موقعیت شرقی یافت (3) و از جمله کوچه‌های آنها در این سو، که در برابر باب جبرئیل بود، همان کوچه بنی غنم است. (4) در غرب مسجد، محله بنی عدی بن نجار است. (5) و محله بنی خدره در نزدیکی چاه بصه است. (6) چاه بصه نیز همانطور که گذشت در جنوب بقیع در نزدیکی آن و سمت چپ کسی است که به سوی قبا می‌رود. (7) یعنی محله آنها در جنوب شرقی مسجد نبوی و جنوب بقیع واقع در شرق مسجد است. در کنار بنی خدره، منازل بنی مازن بن نجار بوده و به طوری که گفته شده منازل آنها جنوب چاه بصه و محله بنی خدره بوده است. (8) منازل بنی خداره که برادران بنی خدره بودند در جنوب محله بنی‌ساعده در نزدیکی اطمی است که در جرار سعد بوده است (9)؛ یعنی منازل آنها به سمت شمال مسجد نبوی- ص- بوده؛ در همسایگی آنها در سمت شرق، منازل بنی حدیله است که پیش از این گفتیم که محله آنها نزدیکی چاه حاء بوده، (10) در پشت مسجد؛ یعنی در شمال آن. (11) مطری می‌نویسد که خانه بنی‌دینار بن نجار در میان محله بنی حدیله و محله بنی معاویه- اهالی مسجد الاجابه- بوده است؛ (12) یعنی در امتداد سمت شرقی مسجد نبوی.
سمهودی نیز از ابن زباله نقل کرده است که محله بنی دینار بن نجار در پشت بطحانی بوده که به نام آنها معروف است. (13) مقصود ابن زباله از «پشت بطحان» سمت غربی بطحان است، (14) زیرا آن خارج از مرکز مدینه است. سمهودی سخن ابن زباله را درست‌تر از سخن مطری دانسته که وی آن را در شرق مسجد نبوی دانسته است. (15) برخی برای جمع میان آنچه درباره محله بنی‌دینار گفته شده، چنین نگاشته‌اند که محله آنها در گستره‌ای از شرق تا غرب و از جنوب تا شمال بوده و به همین دلیل بخشی از آن در حره غربی، در جایی که شهرت به سُقیا و کوه انعم دارد قرار داشته است، به علاوه دو موضع 


1- همان، ج 1، ص 210. «مسجدالرایه»: این همان مسجد ذباب است و رسول خدا- ص- بر کوه ذباب نماز خوانده و قبه خود را در جنگ احزاب بر بالای آن زده است. نک: وفاءالوفا، ج 3، ص 845. و مسجد الرایه همانجاست و مراد مطری همان است. گرچه وقتی موضع آن را گفته نامش را نیاورده است. او می‌گوید: آن مسجد در بالای ثنیةالوداع، سمت چپ کسی است که از راه شام وارد مدینه می‌شود نک: التعریف، ص 55. سمهودی مراد مطری را از این وصف، همان مسجدالرایه می‌داند. این مسجد با سنگ بنا شده مطابق سایر مساجد عمری؛ یعنی مساجدی که در عهد عمر بن خطاب ساخته شده. این مسجد منهدم شده و بار دیگر در سال 845 یا 846 ساخته شده نک: وفاءالوفا، ج 3، 847- 845
2- السیرة النبویه، ابن هشام، ج 2، ص 343
3- التعریف، ص 77؛ وفاءالوفا، ج 1، ص 210
4- نک: المدینه بین الماضی و الحاضر، ص 167
5- التعریف، ص 77 و 78
6- همان.
7- عمدة الاخبار، ص 262- 263؛ المدینه بین الماضی و الحاضر، ص 134
8- التعریف، ص 77
9- همان، ص 79؛ وفاءالوفا، ج 1، ص 209. آنچه قابل یادآوری است آن که عجیمی گفته است که مسجد بنی‌خدره، درسمت شامی بازار مدینه، نزدیک سقیفه بنی‌ساعده است و سقیفه که امروز معروف است در یک مثلثی در باغی است که در سر خیابان سحیمی از سمت غرب قرار دارد. نظر درست آن است که مقصود بنی خداره است نه بنی‌خدره، زیرا وصفی که او آورده با مطلبی که در باره محله آنها گفتیم تطبیق می‌کند. نک: تاریخ مکه و المدینه و الطائف، برگ 49
10- التعریف، ص 78؛ وفاءالوفا، ج 1، ص 211؛ المدینة بین الماضی و الحاضر، ص 172- 167
11- وفاءالوفا، ج 3، ص 961
12- التعریف، ص 78. مطری آنها را از طایفه خزرج دانسته که اشتباه است، آنها بنومعاویة بن مالک بن عوف بن عمروبن‌عوف از اوس هستند نک: وفاءالوفا، ج 1، ص 195
13- وفاءالوفا، ج 1، ص 213
14- همان.
15- همان.

ص: 113
«نقب بنی دینار» و «مسجدالمنارتین». (1) همچنین گفته شده که مالک بن نضر، پدر انس بن مالک، از بنی حدیله، خانه‌ای در راه مکه، در غرب مسجد نبوی و شرق عقیق نزدیک مسجد سقیا داشته است. (2) چه بسا با توجه به این اقوال در باره خانه‌های بنی دینار و بنی حدیله در جهات مختلف مدینه، بتوان نتیجه گرفت که قبایل ساکن در مرکز مدینه، برخی متملکات و خانه‌هایی در اطراف مدینه داشته‌اند، به طوری که گاه این خانه در منازل قبایل دیگر بوده است، بویژه که قبایل، خانه‌ها و قصرهای خود را در میان معامله می‌کرده و با آنها به عنوان اموال منقول برخورد می‌کرده‌اند. گاه دیه کشته قبیله دیگر را قلعه‌ای در منازل خودشان قرار می‌دادند. (3) از همین رو بعید نمی‌نماید که بنی دینار اموالی در غرب وادی بطحان داشته باشند. چه آنجا محله اصلی‌شان در همسایگی بنی حدیله بوده، به طوری که دو سمت شمالی و شرقی و حتی جنوبی مسجد نبوی- ص- را در بر می‌گیرد.
گفته شده که محله بنی مبذول که نامش عامر بن مالک بن نجار بوده، در غرب محله بنی دینار قرار داشته، یعنی در شرق خانه‌هایی که در سمت قبله مسجد نبوی (4)؛ یعنی جنوب مسجد بوده است.
از محلات متعلق به انصار در سمت شمال غربی کوه سلع تا دامنه حره غربی، محله بنی سلمة بن سعد بن علی بن اسد بن شاردة بن تزید بن جشم بن خزرج (5)، و محله بنی سواد بن غنم بن کعب بن سلمه (6)، و محله بنی عبید بن عدی بن غنم بن کعب بن سلمه (7) و محله بنی حرام (8) بوده است. در سمتی که آنان سکونت دارند، در مقایسه با جهات دیگر مدینه، بیشترین منابع آب وجود دارد، زیرا وادی عقیق و بطحان و قنات در میانه آن می‌گذرد. (9) بخش اعظم این منازل در جهاتی قرار دارد که سابقاً به عنوان یثرب معروف بوده و مهمترین قریه مدینه به شمار می‌رفته است. (10) محله بنی سلمة بن سعد، در میان مسجد قبلتین (11) به سمت مذاذ یعنی خانه‌های قصر گونه بنی حرام نیز در درون حره غربی قرار داشته است. (12) محله بنی سلمه در این قسمت خُربی نامیده می‌شود (13) که به آن خرابا هم گفته شده است (14). برخی هم نام آن را خزبی بر وزن جبلی دانسته‌اند. (15) بنی سواد بن غنم بن کعب بن سلمه در نزدیکی مسجد قبلتین سکونت داشته‌اند. (16) 


1- نک: المدینه بین الماضی و الحاضر، ص 185
«سُقیا»: برگرفته از «سقاه الغیث و أسقاه»، نام چاهی است در مدینه که به زمین آن فُلجان گفته شده و در میان بنی‌حدیله، در خانه مالک بن نضر پدر انس بن مالک در راه مکه، در غرب مسجد النبی، شرق عقیق، نزدک مسجدالسقیا در بیوت السقیا بوده است نک: عمدة الاخبار، ص 336. بیوت السقیا همان «بقع» است و بقع «نقب بنی‌دینار» است که شرحش خواهد آمد نک: المغازی، واقدی، ص 12، چاپ اول
«جبل انعَم» یا «انعُم»: نام دیگرش «کوه احمر» پشت مسجد المنارتین قرار داشته است نک: عمدةالاخبار، ص 238.
«مسجدالمنارتین»: در راه عقیق کبیر، در میان سقیا و برکه وبیک؛ در شرق برکه کوه احمر قرار دارد، این مسجد مربع گونه، هفت ذراع طول و عرض دارد و فاصله میان آن و راه، هفت ذراع است. در سال 972 جز محل دو منارش و چیزی از سنگها، اثری دیگر از آن باقی نمانده است. از تمام مسجد به اندازه یک ذراع، از همه اطراف باقی مانده، چنانکه دور محراب آن مشخص است. نک: عمدةالاخبار، ص 197.
«نقب بنی‌دینار»: نقب به معنای شکافی است که در پوست یا دیوار یا چیزی شبیه آنها به وجود می‌آید نک: المعجم الوسیط، ج 2، ص 952. نقب بنی‌دینار در منطقه سقیا است که شرحش گذشت. به آن نقب مدینه نیز گفته می‌شود. محل آن در راه عقیق، در حره غربی است که سقیا هم همانجا قرار دارد نک: عمدةالاخبار، ص 432.
رسول خدا- ص- ده ماه بعد از هجرت، در غزوه ذات العشیره، برای حمله به کاروانهای قریش که از شام بر می‌گشتند از نقب بنی‌دینار گذشت نک: المغازی، واقدی، ج 1، ص 12 و 13 نویسنده فرصت یافت تا در سال 1398، منطقه سقیا را بررسی کند. گفته می‌شود که منازل بنی‌دینار درآنجا بوده است، جز آن که آنچه باقی مانده خرابه‌هایی از سنگ شبیه به سنگهای حره‌ای است، آن گونه که از سنگهای حره اطراف قابل تشخیص نیست. این خرابه‌ها امروزه در جنوب غربی مدینه و جنوب ایستگاه راه آهن قدیم در راه آسفالت شده عروه واقع است. این خط حد شمالی آن است. اما کوه احمر امروزه در جنوب غرب ایستگاه راه‌آهن است با فاصله تقریبی یک کیلومتر، سمت چپ کسی که از راه عروه از مدینه خارج می‌شود. این کوه کوچک و هرمی شکل است که بر بالای آن مخازن آب که وابسته به عین زرقاء است قرار دارد. اگر کسی در محلی که گفته شده در سقیا منازل بنی‌دینار است، ایستاده باشد می‌تواند درست در برابر خود، این کوه را ببیند.
2- عمدة الاخبار، ص 336
3- گفته شده که قلعه الخصی بر وزن فعیل از خصا را بنی سلم که اوسی‌اند، در شرق مسجد قبا بنا کرده‌اند، بعدها به‌بنی‌منذر تعلق گرفته و این به دلیل دیه جده آنها بوده است نک: المغانم المطابه، ص 13
4- وفاءالوفا، ج 1، ص 212- 213
5- همان، ج 1، ص 201
6- همان.
7- همان، ج 1، ص 202
8- خلاصةالوفاء، ص 391
9- التعریف، ص 53 و 54؛ وفاءالوفا، ج 4، ص 1332
10- التعریف، ص 19
11- وفاءالوفا، ج 1، ص 201.
«مسجد قبلتین»: مسجد قبلتین با مسجد فتح که بر سینه کوه سلع در ناحیه غربی آن قرار گرفته از سمت غرب فاصله دارد و بلندی مشرف بر لبه وادی عقیق قرار گرفته است. آن موضع را «قاع» می‌نامند و اطراف آن چاهها و مزارعی است که به «عرض» شناخته می‌شود و در سمت قبله مزارع جرف قرار دارد التعریف، ص 54. اما جُرْف، در سمت شمال سه میل با مدینه فاصله دارد. آن را به این دلیل جرف نامیده‌اند که گفته شده تبّع از آنجا که عبور می‌کرده گفته: هذا جرف الارض. این مشی علمای قدیم در بیان وجه تسمیه مناطق است؛ پیش از آن نام جرف، عرض بوده است نک: عمدةالاخبار، ص 288
12- وفاءالوفا، ج 1، ص 201
«المذاذ»: هر آنچه در غربی مجرای وادی بطحان در کناره مسجد فتح است مذاذ گفته می‌شود نک: المدینه بین الماضی و الحاضر، ص 47
«مسجدالفتح»: بر قطعه‌ای از کوه سلع در سمت غربی آن قرار گرفته است نک: التعریف، ص 53؛ آثار المدینةالمنوره، ص 127- 125
13- گفته شده که رسول خدا- ص- آن را طلحه یا صُلحه نامیدند نک: وفاءالوفا، ج 1، ص 201
14- التعریف، ص 54
15- عمدة الاخبار، ص 316
16- وفاءالوفا، ج 1، ص 201

ص: 114
چنین می‌نماید که منازل آنها در شرق و جنوب مسجد قبلتین امتداد داشته است. دلیل این مطلب سخن سمهودی است که می‌گوید: آنها در شرق مسجد قبلتین، مشرف به حره و در انتهای زمینهای مسطح (سهل) از زمین بنی سلمه خانه‌هایی دارند (1)، همانطور که خانه‌هایی در جنوب مسجد در پشت حره دارند. (2)مقتضای این نقلها آن است که سکونتگاه بنی‌سواد در انتهای بخش شرقی حره غربیه از سمت شمال آن قرار داشته است. (3) بنی عبید بن عدی بن غنم بن کعب بن سلمه در نزدیک مسجدالخربه تا کوه دویخل سکونت داشته‌اند. (4) در شرق منازل بنی‌عبید، منازل بنی‌حرام، در مسجد قبلتین و مسجد الخربه تا زمان عمر بن خطاب قرار داشته است. (5) به همین دلیل، سیل در میان بنی‌حرام و نماز جمعه در مسجد نبوی جدایی می‌انداخته است، از این رو آنان از رسول خدا ص- می‌خواستند تا منازل آنها را به محلی نزدیک‌تر منتقل کند. بعد از آن بود که در شعبی در پایین کوه سلع در سمت غربی آن داخل شدند، (6) شعبی که بعدها به نام آنها معروف گشت به آن شعب بنی‌حرام می‌گفتند.(7) سمهودی می‌گوید که در آنجا آثاری از منازل آنان و آثاری از مسجد آنها در غرب کوه سلع، سمت راست کسی که از راه جنوب به مساجد فتح می‌رود و سمت چپ کسی که به مدینه می‌رود، وجود دارد. حصن خل در نزدیکی روبروی آن از سمت مغرب قرار دارد. (8) پی نوشتها: 


1- همان.
2- همان.
3- المدینه بین الماضی و الحاضر، ص 641
4- وفاءالوفا، ج 1، ص 202
«مسجدالخربه»: این مسجد از آن بنی‌عبید بوده و منازل آنها اطرافش قرار داشته است (نک: عمدةالاخبار، ص 207). اما کوه دویخل: نام دیگرش کوه بنی‌عبید است و در نزدیکی آن کوه کوچک دیگری متعلق به همانهاست با نام کوه بحینه، در غرب بنی‌حرام، در سمت غرب مایل به شمال. کسی که از سمت مساجد فتح به مسجد قبلتین می‌رود از منازل آنها عبور می‌کند (عمدةالاخبار، ص 207). امروزه کوه بحینه به «ضلع عقاب» شناخته می‌شود (نک: المدینة بین الماضی و الحاضر، ص 58 و 59)
5- خلاصةالوفاء، ص 391؛ عمدة الاخبار، ص 207
6- وفاء الوفا، ج 1، ص 203؛ و نک: خلاصةالوفاء، ص 391
7- وفاءالوفا، ج 1، ص 203
8- همان، ج 1، ص 204
«حصن خل»: این مکان که به قصر خل هم مشهور است در غرب بطحان قرار دارد و گفته شده در ایام معاویه ساخته شده تا حصنی برای مردم مدینه باشد. نامش هم از آن روی «خل» شد که در سر راه قرار داشت و هر راهی که در حره یا رمل باشد آن را «خل» می‌نامند نک: وفاءالوفا، ج 4، ص 1289