اختلاف در مفهوم «منزل» و «راه» در سخنان آنها است؛ زیرا کسانی که فاصله آن را تا مکه سه منزل ذکر کردهاند مقصودشان از منزل، فاصله بین دو منزل، ومقصودشان از راه، راه هجرت است که منازل آن از مکه تا جحفه به این ترتیب است: مکه- عُسفان- خیمه امّ معبد- جحفه. بنابراین فاصله بین مکه و عُسفان یک منزل، فاصله بین عسفان و خیمه ام معبد منزل دیگر و فاصله بین خیمه و جحفه نیز منزل سوم محسوب میشود.
کسی هم که این فاصله را پنج منزل دانسته مقصودش از منزل، مقدار مسافت یک منزل، ومقصودش از راه، جاده سلطانی است و منازل واقع در این راه، پس از مکه بدین قرار است: 1- جموم 2- عُسفان 3- دف 4- طارف 5- جحفه.
همچنین کسانی که این فاصله را چهار منزل دانستهاند، مقصودشان از منزل، مسافت یک منزل، ومقصودشان از راه، جاده سلطانی است، منتها منزل طارف را حذف کردهاند زیرا این منزل در برخی از نقشهها ذکر نشده است.
برخی از فقهای معاصر، در تعیین موقعیت جغرافیایی جحفه از مقیاس کیلومتر استفاده کردهاند؛ از آن جمله [مرحوم آیةاللَّه العظمی] گلپایگانی است که در رساله «مناسک حج» خود فاصله بین مکه و جحفه را دویست و بیست کیلومتر- تقریباً- معرفی کرده است.
«میقات اهل شام جحفه است که محلی است در شمال غربی مکه که بین آن دو، 187 کیلومتر فاصله است.
اما مسافت جحفه تا مکه بر اساس نقشه راههای کشور عربستان که از طرف وزارت ارتباطات این کشور منتشر شده، به این کیفیت است: فاصله بین مکه تا فرودگاه رابغ 180 کیلومتر، و از این فرودگاه تا جحفه 9 کیلومتر که جمعاً بالغ بر 189 کیلومتر میشود.
- جحفه.
چنانکه بعداً توضیح خواهیم داد، کسی که از سمت مکه حرکت میکند باید به سمت راست پیچیده، به جحفه برسد و کسی که از مدینه عازم جحفه است باید به سمت چپ بپیچد.
ص: 124
از «منزل» مسافت یک منزل، و مقصودشان از «راه» باز جاده سلطانی است.
منازلی که در این راه قرار گرفته بدین ترتیب است: 1- فریش 2- مسیجید 3- سقیا 4- بئر مبیریک 5- ابواء 6- جحفه.
از مجموع آنچه گفتیم و بر اساس آنچه در نقشهها ثبت شده، چنین نتیجه میگیریم که:
1- جحفه در سمت شرق رابغ- اندکی متمایل به سمت جنوب- واقع شده است.
2- از یکی ازدو راه یاد شده در زیر، که از جاده عمومی مدینه- مکه منشعب میشود، میتوان به جحفه رسید:
الف- از مرکز شهر رابغ که 22 کیلومتر راه است.
ب- از فرودگاه رابغ که 9 کیلومتر راه است.
وضع جحفه در زمان قدیم
داستان آمدن بنی عبیل به جحفه، پس از اخراج آنان از یثرب توسط عمالیق که به آن اشاره کردیم، حاکی از قدمت جحفه است و نشان میدهد که تاریخ آن به پیش از ظهور اسلام برمیگردد.
«زبیدی» میگوید: «این سرزمین مهیعه نامیده میشد تا آن که بنو عبیل در آنجا سکونت گزیدند. عبیل، با لام بر وزن امیر است اما برخی آن را بنو عُبید با دال، بر وزن زبیر ضبط کردهاند که درست نیست.
بنو عبیل برادران عاد بن عوص بن ارم بودند که به دست عمالیق فرزندان عملیق بن لاوذ بن ارم از یثرب بیرون شدند. پس از سکونت بنو عبیل در محل جحفه، سیل ویرانگری جاری شد و از این جهت آنجا «جحفه» نامیده شد. ابن درید این معنا را از ابن کلبی نقل کرده است»
(1) به گفته قلقشندی:
(2) «عمالیق قبیلهای از عرب «عاربه» و عرب «بائده»
(3) بودند. آنان از نسل عملیق (یا عملاق) بن لاوذ بن ارم بن سام بن نوح- ع- بودند و از نظر بلندی قامت و درشتی اندام، ضرب المثل بودند» طبری مینویسد: گروههایی از این قوم در مناطق مختلف پراکنده شدند.
مردم شرق واهالی عمان و بحرین و حجاز از نژاد آنان بودند. پادشاهان عراق و جباران شام و فراعنه مصر نیز از این قوم بودند.
«قلقشندی» به نقل از ابن کلبی، بنو عبیل را با دال ضبط کرده، میگوید: «بنو عبید قبیلهای از عرب «بائده» بودند. ابن کلبی گفته است: آنان از نسل عبید بن ارم بن سام بن نوح- ع- بودند. اما بعضی نسب
1- تاج العروس، واژه «جحف».
2- نهایه الأرب، فی معرفة انساب العرب، ص 142
3- مقصود از عرب عاربه، عرب اصیل است. در برابر عرب متعربه ومقصود از عرب بائده اقوام منقرض شده از عرباست که نسل آنها باقی نمانده است- مترجم.
ص: 125
عبید را چنین نوشتهاند: عبید بن صداد (شداد) بن عاد بن عوص بن سام. [ابن خلدون] در [کتاب] «العبر» میگوید: محل سکونت آنان در جحفه، بین مکه و مدینه بود که میقات احرام برای اهل مصر است، اما بعدها بر اثر سیل به هلاکت رسیدند.
گفته میشود که جحفه بین مکه و مدینه قرار دارد و به این جهت جحفه نامیده شده که سیل آن را ویران و خراب کرد (از ماده جحف).
مسعودی میگوید: بنیانگذار شهر مدینه یکی از افراد این قوم به نام یثرب بن باسة بن مهلهل بن ارم بن عبیل بود. اما به عقیده سهیلی، بنیانگذار یثرب، ارم پسر عبیل بوده است.
در هر حال به نظر میرسد که جحفه پس از آن سیل، آباد شده و تا قرن پنجم هجری همچنان آباد بوده است؛ زیرا جغرافیدانی مانند بکری (م 487 ه.) از آن یاد کرده، چنین مینویسد: «جحفه آبادی گسترده و پهناوری است که [مسجد آن] دارای یک منبر است» آنگاه میافزاید: در ابتدای آن- از سمت مدینه- در محلهای بنام «عزور» مسجد النبی- ص-، و در آخرش- در سمت مکه- در کنار دو ستون، مسجد الائمه قرار دارد.
(1) گویا این آبادی در قرن ششم خراب شده است. این معنا از سخنان «یاقوت» (م 626 ه.) استفاده میشود. وی میگوید:
«جحفه- با ضم جیم و سکون هاء- آبادی بزرگی بوده که [مسجدش] دارای منبری بوده ... اما اکنون ویران شده است»
(2) به نظر میرسد جحفه تا زمان ما همچنان ویران بوده است و شاید به علت آن، تحول و دگرگونی مربوط به آبادیهای کناره جادههای عمومی است؛ زیرا وقتی که مسیر جاده عوض میشود، این گونه آبادیها که از طریق مسافران و رهگذران درآمد دارند، متروک واقع شده، عوائد خود را از دست میدهند و رو به ویرانی میروند. چنانکه از گزارش جهانگردان مصری و مغربی استفاده میشود راه مدینه منوره به سوی مکه که از مسیر بدر و جحفه عبور میکرده بعدها تغییر مسیر داده از بدر، مستوره و رابغ عبور میکرده است.
(3)این بود آنچه از تاریخ قدیم این میقات؛ به ویژه در دوره اسلامی به دست آوردیم. از مجموع آنچه گفتیم چنین نتیجه میگیریم:
1- جحفه تا قرن پنجم هجری آبادی بزرگی بوده که [مسجدش] دارای منبری بوده است.
2- نخستین محله آن- از سمت
1- معجم ما استعجم، ج 1، ص 367
2- معجم البلدان، ج 2، ص 111
3- علی طریق الهجرة، عاتق بن غیث البلادی، ص 60
ص: 126
مدینه منوره- عزور نامیده میشده و در آن مسجدی بنام مسجد النبی قرار داشته که مسجد جامع بوده و منبری جهت ایراد خطبه در نماز جمعه داشته است.
3- در انتهای آن- در سمت مکه- مسجد دیگری بنام مسجد الائمه وجود داشته است.
4- همچنین در انتهای آن- باز در سمت مکه- دو ستون وجود داشته که نشانه مرز میقات یا انتهای آن بوده است.
وضع کنونی جحفه
تا کنون سه بار برای مطالعه و بررسی و مشاهده جحفه از نزدیک، در سه تاریخ یاد شده در زیر به این منطقه سفرکردهام:
1- سفر نخست، در اوائل سال 1402 ه.
2- سفر دوم، در تاریخ 7/ 5/ 1402 ه./ 2/ 3/ 1982 م.
3- سفرسوم، درتاریخ 18/ 6/ 1409 ه./ 25/ 1/ 1989 م.
در سفر نخست، همراه پسرم «ایاد» از جده با یک اتومبیل شورلت رفتم. وقتی که به فرودگاه رابغ رسیدیم، در سمت راست جاده پیاده شدم و دیدم زمین، شن زار و سنگلاخ و ناهموار است و هیچ علامت روشنی وجود ندارد که مسافر بتواند به وسیله آن به جحفه برسد از ترس این که راه را گم کنیم توقف کردیم تا بلکه کسی از راه برسد و بتوانیم همراه او حرکت کنیم. در این هنگام یک دستگاه اتومبیل وانت داتسون از راه رسید، آن را متوقف کردم و راه را از راننده آن پرسیدم. او گفت: همراه من بیایید، راه من از میقات است.
وقتی که مناره مسجد از دور نمایان شد، راننده راه خود را گرفت و به سرعت رفت و ما را به حال خود گذاشت تا به علامت مناره پیش برویم. وقتی که به در مسجد رسیدیم پیاده شده، داخل آن گشتیم، دیدیم کف مسجد را خاک و ماسه پوشانده است چند مخزن آب در کنار مسجد وجود داشت تا برای غسل در حمامهای مجاور، از آنها استفاده شود.
در داخل مسجد ناگهان چشممان به یک بدوی افتاد که در گوشهای از مسجد دست خود را زیر سرش نهاده به خواب عمیق رفته بود. فکر کردیم خادم مسجد است، بیدارش کردیم و پرسشهایی درباره موقعیت مسجد از وی کردیم. گفت: این مسجد به تازگی توسط دولت عربستان چسبیده به پایههای مسجد قدیمی ساخته شده است، سپس بقایای مسجد قدیمی را
ص: 127
که همان مسجد الائمه است، به اتفاق، و نیز در کنار آن یک حلقه چاه متروک را نشانمان داد. آنگاه به اتفاق، به پشت بام مسجد رفتیم و در فاصله ششصد متری شرق مسجد، چاه آب جدیدی دیدیم که چوپانان و بادیه نشینان منطقه از آن آب میکشیدند. در این هنگام خادم به سمت آبادی جحفه اشاره کرد که «قصر علیا» در آن دیده میشد. چون در مسیر ما به سمت آبادی، در اثر سیل، تودههای ماسه انباشته شده بود و ممکن بود اتومبیل در آنها گیر کند- و ما وسیله بوکسل کردن نداشتیم- نتوانستیم تا خود آبادی برویم. از این رو از خادم تشکر کردیم و به جده برگشتیم.
در سفر دوم با یک جیپ تویوتای عاریهای، همراه فرزندم عماد و دایی او مرحوم سید یاسین بطاط و فرزندش سید فاضل رفتیم. این بار تا قصر علیا نیز رفتیم.
به نظر میرسد این قصر از آثار دوره عباسی است. در کنار قصر آثار یک بازار قدیمی و یک راه سنگفرش به چشم میخورد که حوادث روزگار آن را از بین برده است.
فاصله بین مسجد کنونی و آثار قصر، چهار کیلومتر یا اندکی بیشتر است.
در سفر سوم نیز با یک جیپ تویوتای عاریهای، همراه خطیب شیخ صالح العبدی، جوانی از جده بنام عابد العلّاسی، دو پسرم معاد و فؤاد و دو پسر عمهشان، سید حسن و سید حسین الخلیفه رفتیم. این بار دیدیم جاده را از فرودگاه رابغ تا میقات، هموار و آسفالت کردهاند. این کار به درخواست کشور ایران صورت گرفته است.
همچنین دیدیم مسجد جدید و بزرگی به جای مسجد قبلی بنا گردیده و در کنار آن توالتها و دوشهای متعدد مردانه و زنانه برای غسل ساخته شده است. این تأسیسات را دولت عربستان پس از آسفالت کردن جاده جحفه، ایجاد کرده است. علاوه بر این مسجد، در آبادی جحفه قدیم، در کنار قصر علیا- که بادیه نشینان منطقه به همین نام از آن یاد میکنند و من علت این نامگذاری را نیافتم- مسجد دیگری بدون سقف وجود دارد که گفته میشود آن را یکی از افراد قبیله حرب که در وادی فرع سکونت دارند، ساخته است.
امروز در سرزمین حجفه قبائلی از زبید زندگی میکنند که تیرههای زنابقه، روایضه و عصلان از جمله آنها است. البته افرادی از قبیله عوف نیز با آنها مختلط شدهاند.
(1) از مجموع آنچه گذشت میتوانیم نتیجه بگیریم که:
1- مسجد میقات جحفه در زمینی
1- علی طریق الهجره، ص 57
ص: 128
متصل به بقایای مسجد قدیمی، اندکی پیش از انتهای آبادی قدیمی- از سمت مکه- ساخته شده است.
2- در انتهای آبادی قدیمی، (در سمت مدینه)؛ یعنی در محله عزور، آثار و بقایای قصر علیا قرار دارد.
3- در کنار قصر علیا مسجد بیسقف کوچکی قرار دارد که به تازگی ساخته شده است.
4- فاصله بین این دو مسجد، پوشیده از ماسه و سنگ است و جز با اتومبیل جیپ و امثال آن نمیتوان در آن تردد کرد.
5- راه مسجد میقات تا جاده عمومی مدینه- مکه، بطول نه کیلومتر، آسفالت شده است.
6- از مشاهده آثار و بقایای آبادی قدیم بر ما ثابت شد که هم دو مسجد جدید یاد شده و هم فاصله بین آن دو، جزو میقات است؛ زیرا میقات، آبادی موجود در زمان صدور احادیث معرفی کننده آن به عنوان میقات بوده که اینها همه جزو آن است.
دلائل فقهی
دلائل فقهی بر میقات بودن آبادی جحفه، به صورت خلاصه بدین قرار است:
1- سیره عملی قطعی مسلمانان، که از عصر پیامبر تا کنون ادامه داشته، بر این است که از این میقات محرم میشوند.
2- فقهای اسلام در این مورد اتفاق آرا و توافق دارند.
3- روایات معتبر که تعدادش زیاد است و ما نمونههایی از آنها را نقل میکنیم:
الف- روایت صحیح معاویة بن عمار از امام صادق- ع- که حضرت فرمود: شرط صحت حج و عمره این است که از میقاتهایی که پیامبر اسلام- ص- تعیین فرموده محرم شوی و بدون احرام، از میقات عبور نکن. پیامبر، برای اهل عراق- که آن روز عراق امروزی وجود نداشت- بطن عقیق، برای اهل یمن یلملم، برای مردم طائف قرن المنازل، برای مغربیان جحفه که همان مهیعه است، و برای مردم مدینه ذوالحلیفه را میقات قرار داد. و هر کس که منزلش بین یکی از این میقاتها و بین مکه است، میقات او منزلش میباشد.
(1)ب- روایت صحیح- یا حسن- حلبی. وی میگوید: امام صادق- ع- فرمود:
احرام باید از یکی از میقاتهای پنجگانهای که پیامبر- ص- تعیین کرده، صورت بگیرد و کسی که حج یا عمره انجام میدهد نباید پیش از میقات یا بعد از آن محرم شود.
1- وسائل الشیعه، باب 1 از ابواب میقات.
ص: 129
پیامبر برای اهل مدینه ذوالحلیفه را میقات قرار داده است که همان مسجد شجره است. حاج در این مسجد نماز میخواند و حج را آغاز میکند. همچنین پیامبر برای اهل شام جحفه، برای مردم نجد عقیق، برای حجاج طائف قرن المنازل و برای یمنیان یلملم را میقات قرار داده است. هیچ کس نباید میقات پیامبر را نادیده بگیرد.
(1) ج- روایت صحیح ابی ایّوب خزار.
وی میگوید: به امام صادق- ع- عرض کردم: بفرمایید که آیا عقیق را پیامبر میقات قرار داده یا این کار، کار مردم است؟ حضرت فرمود: رسول خدا ذوالحلیفه را برای مردم مدینه، جحفه را- که نزد ما مهیعه نام دارد- برای مردم مغرب، یلملم را برای مردم یمن، قرن المنازل را برای مردم طائف و عقیق را برای مردم نجد و برای همه کسانی که میخواهند از آن سرزمین حج انجام دهند، میقات قرار داده است.
(2) د- روایت صحیح علی بن رئاب.
وی میگوید: در مورد میقاتهایی که پیامبر اسلام ص- معین نموده از امام صادق- ع- پرسیدم، فرمود: رسول خدا برای اهل مدینه ذوالحلیفه را- که همان شجره است- برای شامیان جحفه را، برای یمنیان قرن المنازل را و برای نجدیان عقیق را میقات قرار داد.
(3) ه- ابن عباس روایت میکند که پیامبر اسلام- ص- میقات قرار داد برای اهل مدینه، ذوالحلیفه را، برای اهل شام جحفه را، برای اهل نجد قرن المنازل را و برای اهل یمن یلملم را. و فرمود: این چند نقطه برای مردم این چند منطقه و برای همه کسانی که از آن جاها عازم حج یا عمره هستند، میقات است و هر کس که در آن سوی این میقاتها و در فاصله نزدیک به مکه باشد، از هر جا که خواست محرم میشود، حتی اهل مکه از مکه محرم میشوند.
(4)فتاوای فقهای امامیه
فقهای ما امامیه بر اساس این روایات فتوا داده جحفه را میقات اهل شام معرفی کردهاند؛ چنانکه در «فقه الرضا»
(5) و «المقنع»
(6) آمده است: «میقات اهل شام مهیعه است که همان جحفه میباشد».
در «هدایه»
(7) و «المقنعه»
(8) چنین آمده است: «میقات اهل شام جحفه است».
همچنین در «النهایه»
(9)، «الجمل والعقود»
(10)، «السرائر»
(11)، «المراسم»
(12) و «الجامع»
(13) آمده است: «میقات اهل شام جحفه است».
1- همان مأخذ، باب 1 و 11 از ابواب میقات.
2- همان مأخذ، باب 1 از ابواب میقات.
3- همان مأخذ، باب 1 از ابواب میقات.
4- ابن حزم، المحلّی، ج 7، ص 71، به نقل از صحیح مسلم ج 1، ص 328
5- الینابیع الفقهیّه، ص 4
6- همان، ص 20
7- همان، ص 48
8- همان، ص 69
9- همان، ص 174
10- همان، ص 227
11- همان، ص 467
12- همان، ص 239
13- همان، ص 697
ص: 130
در «الاصباح»
(1) و «الغنیه»
(2) نیز چنین ذکر شده است: «میقات کسی که از طریق شام حج میگزارد جحفه است».
در «القواعد» چنین فتوا داده است:
«برای اهل مدینه، مسجد شجره میقات اختیاری، و جحفه میقات اضطراری است.
جحفه همان مهیعه است که میقات اختیاری اهل شام است»
فتوای یاد شده در قواعد، که در آن جحفه برای کسی که در ذوالحلیفه محرم نشده میقات اضطراری و برای کسی که قبلًا از میقاتی عبور نکرده میقات اختیاری معرفی شده، در میان عموم فقهای اسلام فتوای مشهور است. در میان مذاهب اهل سنت فقط فرقه مالکیه با این فتوا مخالفت کردهاند. به فتوای فقهای مالکیه، جحفه فقط برای اهل شام که از طریق مدینه عازم حج هستند، میقات اختیاری است بنابراین حاجّ شامی که از طریق مدینه عازم مکه است مخیر است که از ذوالحلیفه محرم شود یا جحفه.
«ابن حزم» در کتاب «المحلّی» مینویسد: «... در مورد بعضی از آنچه گفتیم، اختلاف نظر هست ... از آن جمله فقهای مالکیه گفتهاند: فقط اهل شام که از مدینه عبور میکنند، میتوانند احرام را تا جحفه به تأخیر بیندازند؛ زیرا میقات آنها جحفه است، اما این کار برای دیگران جایز نیست».
(3) گویا فقهای مالکیه در این فتوا نظر به ظاهر امر در برخی از روایات تعیین میقات دارند اما به این قرینه توجه نکردهاند که در عصر تشریع (که این روایات صادر شده است) راه اهل شام از جحفه بوده است [نه این که حکم مختص آنها باشد]
از جمله این روایات، روایتی است که «مالک» در «الموطّأ» از طریق عبد اللَّه بن عمر نقل کرده است که پیامبر اسلام- ص- فرمود: «اهل مدینه از ذوالحلیفه محرم میشوند و اهل شام از جحفه» ...
همچنین از عبد اللَّه بن عمر نقل شده است که پیامبر اسلام- ص- دستور داد اهل مدینه از ذوالحلیفه محرم شوند و اهل شام از جحفه ...
(4) آیا جحفه میقات اهل مدینه است؟
بعضی از فقهای ما امامیه نیز به همین معنا فتوا دادهاند- با این تفاوت که حجفه را مختص اهل شام ندانستهاند- و در این فتوا به ظاهر بعضی از روایاتی که در اینباره نقل شده، استناد کردهاند.
مظفر در کتاب حج از شرح قواعد
1- همان، ص 256
2- همان، ص 417
3- ج 7، ص 72
4- ج 1، ص 306- 307
ص: 131
مینویس
(1): «همه اینها در مورد میقات اختیاری اهل مدینه است اما میقات اضطراری آنها جحفه- یعنی همان مهیعه- است. در این که در صورت اضطرار، احرام از جحفه برای اهل مدینه جایز است هیچ بحثی نیست و حتی بعضی گفتهاند که به صورت اختیاری نیز جایز است؛ زیرا در روایت صحیح علی بن جعفر آمده است:
«اهل مدینه از ذوالحلیفه و جحفه محرم میشوند». ظاهر این روایت این است که هر دو میقات مساوی است و حاجیان در انتخاب هر یک مخیّراند. و این ادعا که «این روایت مجمل است؛ چون این احتمال نیز هست که مقصود جمع؛ یعنی لزوم احرام از هر دو میقات باشد» باطل است؛ زیرا مسلّم است که جمع بین دو میقات لازم نیست. پس حتماً مقصود، تساوی آنها است.
در صحیح معاویة بن عمار آمده است که: درباره شخصی از اهل مدینه سؤال شد که از جحفه محرم شده بود، فرمود: «اشکالی ندارد»
در تفسیر این روایت گفتهاند که ممکن است آن شخص از طریق اهل شام عازم حج بوده و به همین جهت در جحفه محرم شده است. اما سؤال کننده خیال کرده که چون آن شخص اهل مدینه بوده لازم بوده از شجره محرم شود. از این رو امام فرموده است اشکالی ندارد.
اما در پاسخ این تفسیر گفته شده است که بر فرض قبول چنین احتمالی، باز ضرری بر عمومی که از روایت استفاده میشود، نمیرساند، زیرا امام پرسیده است که آیا از مدینه حرکت کرده یا از طریق شام؟
پس شامل هر دو حال میشود و عمومیت دارد.
در صحیح حلبی نیز آمده است: «اگر از شجره گذشت در کجا محرم شود؟ فرمود:
از جحفه، و بدون احرام، از جحفه نگذرد» در این روایت امام اجازه داده است که از جحفه محرم شود و آن را مقید به حالت اضطرار یا دشواری بازگشت به شجره نکرده است.
بلکه ظاهر روایت نشان میدهد که جحفه میقات اختیاری است زیرا در آخر آن فرموده است: «بدون احرام از جحفه نگذرد».
در روایت صحیح ابو بصیر آمده است: به امام صادق- ع- عرض کردم: اهل مکه چند چیز را برشما خرده میگیرند.
فرمود: چه میگویند؟ عرض کردم: میگویند از جحفه محرم شده در حالی که پیامبر از شجره محرم شد. فرمود: جحفه یکی از دو میقات است، من چون مریض بودم،
1- صص 117 و 118
ص: 132
نزدیکترین آن دو را برگزیدم.
ظاهر این روایت این است که این دو میقات در حال اختیار یکسان هستند و اگر انسان از هر کدام که به مکه نزدیکتر است محرم شود، کفایت میکند، به خصوص اگر بیمار باشد.
در خبر- یا صحیح- معاویه آمده است: به امام صادق- ع- عرض کردم:
مادرم همراه من است و بیمار است. فرمود:
به او بگو: از آخرین میقات محرم شود؛ زیرا رسول خدا برای اهل مدینه ذوالحلیفه و برای اهل مغرب جحفه را میقات قرار داد.
وی میگوید: مادرم از جحفه محرم شد.
این که امام جواز احرام آن زن از آخرین میقات را مستند به اقدام پیامبر در تعیین چند میقات نمود، ظاهرش این است که از هر کدام محرم شود کفایت میکند و بیماری او تأثیری در این حکم ندارد.
با وجود این چند روایت، گویا فقهای ما- جز تعداد نادری از آنها- به این دلیل جحفه را میقات اضطراری اهل مدینه دانستهاند که ظاهر روایات مستفیضه این است که هر کدام از مردم مناطق مختلف الزاماً باید از میقات خویش که پیامبر تعیین فرموده محرم شوند. بنابراین باید گفت چند روایت اخیر که نقل شد، اختصاص به حال اضطرار دارد. چنانکه روایت حضرمی از امام صادق- ع- این معنا را تأیید میکند. وی میگوید: امام صادق- ع- بیمار بود و از جحفه محرم شد و فرمود: «پیامبر اجازه داده است که هر کس مریض یا ناتوان باشد از جحفه محرم شود.» این روایت به روشنی نشان میدهد که احرام از جحفه- برای اهل مدینه- فقط در صورت اضطرار جایز است نه در هر حال!
فتاوای فقهای اهل سنت
فقهای برادران اهل سنت نیز به استناد دلایل گذشته و امثال آنها در مورد جحفه، و همان گونه فتوا دادهاند که از امامیه نقل کردیم.
در متن «خرقی»
(1) آمده است: اهل شام و مصر و مغرب از جحفه محرم میشوند. در «الروض المربع»
(2) آمده است:
میقات اهل شام و مصر و مغرب جحفه است. در کتاب «الفقه علی المذاهب الاربعه»
(3) میگوید: پس اهل مصر و شام و مغرب و کسانی که در آن سوی این مناطق هستند؛ مانند اهل اندلس و روم و تکرور، همه اینها میقاتشان جحفه است. سید سابق در «فقه السنه»
(4) چنین مینویسد: «برای اهل شام، جحفه میقات معین شده است ...
1- ابن قدامه، المغنی، ج 3، ص 110، ابو القاسم عمر بن حسین بن عبد اللَّه بن احمد الخرقی کتابی در فقه استدلالی بنام «المختصر» دارد که ابن قدامه، کتاب «المغنی» را در شرح آن نوشته است- مترجم.
2- منصور بن یونس البهوتی، الروض المربع بشرح زاد المستقنع، ج 1، ص 135
3- عبد الرحمن الجزیری، الفقه علی المذاهب الاربعه، ج 1، ص 639
4- ج 1، ص 652
ص: 133
و پس از آن که نشانههای جحفه از بین رفته به جای آن رابغ میقات اهل مصر و شام و همه کسانی که از آنجا عبور میکنند، گشته است». در «التحقیق والایضاح»
(1) آمده است: میقات دوم، جحفه است .. جحفه میقات اهل شام است و آن، قریه مخروبهای نزدیک رابغ است. امروز مردم از رابغ محرم میشوند و هر کس از رابغ محرم شود از میقات محرم شده است زیرا رابغ کمی جلوتر از جحفه است.
در مورد آنچه در فقه السنه آمده: که «رابغ میقات اهل مصر و شام است ...» باید گفت: از بین رفتن نشانههای میقات هیچ وقت میقات بودن آن را از بین نمیبرد و احرام پیش از آن، احرام قبل از میقات محسوب میشود که تابع احکام قبل از میقات است و بر حسب مورد یا حرام است- اگر نذر نکرده باشد- یا جایز است با کراهت و یا بدون کراهت. در این مورد بهتر است به جای میقات «مَحْرَم» تعبیر شود.
«ابن قدامه» در «المغنی» میگوید:
«اگر میقات، روستایی بود که به جای دیگر منتقل شده، جای احرام همان محل اوّلی است اگر چه دومی نام آن را به خود گرفته باشد؛ زیرا حکم به محل اوّلی تعلق گرفته است و با خراب شدن آن، حکم از بین نمیرود. روزی سعید بن جبیر شخصی را دید که میخواست از «ذات عرق» محرم شود، دست او را گرفت و از میان خانهها و آبادی بیرون برد و پس از عبور از وادی او را به قبرستان برد و گفت: ذات عرق این جا است»
(2) همچنین به فتوای مؤلف «التحقیق والایضاح» که میگوید: «هر کس از رابغ محرم شد از میقات محرم شده است» این اشکال وارد است که احرام قبل از میقات، باعث نمیشود محلی که از آنجا احرام بسته شده میقات گردد، چه به میقات نزدیک باشد و چه دور. دلیل این معنا این است که میقات بودن پنج نقطه یاد شده، حکم توقیفی است که با نص شرعی ثابت شده است و توسعه دادن حکم آنها به نقاط دیگر، اجتهاد در مقابل نص است که از نظر عموم مسلمانان جایز نیست.
تغییر بعضی از راههای میقاتها
در مناسک جدید فقهای معاصر، عباراتی نظیر آنچه در زیر میآوریم ذکر شده است. که در زمان ما خالی از ابهام و نارسایی نیست:
1- میقات سوم، جحفه است. جحفه میقات اهل شام و مصر است و همچنین
1- الشیخ عبد العزیز بن عبد اللَّه بن باز، التحقیق والایضاح لکثیر من مسائل الحج والعمرة والزیارة علی ضوء الکتاب والسنه، ص 18
2- ج 3، ص 111
ص: 134
میقات همه کسانی است که اهل جای دیگر هستند اما از طریق آنها عازم مکه هستند.
البته این حکم درباره گروه دوم در صورتی صادق است که از میقات دیگری عبور نکرده باشند یا عبور کنند اما بازگشت به آن و احرام از آن جا مقدور نباشد.
(1) 2- جحفه است که میقات اهل شام و مصر و مغرب و میقات همه کسانی است که اهل این سه منطقه نیستند اما از طریق جحفه عازم مکه هستند. این در صورتی است که در میقات قبلی محرم نشده باشند».
(2) 3- سومی جحفه است. جحفه میقات اهل شام و مصر است و همچنین میقات همه کسانی است که اهل سرزمینها و مناطق و محلهای دیگر هستند اما از طریق آنها عازم مکهاند. در مورد گروه دوم، این حکم وقتی جاری است که از میقات دیگر نگذشته باشند یا بدون احرام گذشته باشند و برای آنها مقدور نباشد که به آنجا برگردند و محرم شوند، در این صورت واجب است از جحفه محرم شوند.
(3) ایرادی که به این عبارات و امثال اینها وارد است این است که: عین عبارات احادیث و روایات در آنها به کار رفته است آنجا که گفته شده: «جحفه میقات اهل شام و مصر و مغرب است» آنگاه جملهای که حکم را به مردم سایر مناطق توسعه میدهد، به آن افزوده شده است: «و همچنین میقات همه کسانی است که اهل جاهای دیگر هستند ...»
به کار بردن عین الفاظ و عبارات احادیث و روایات، در زمان قدیم جزء شیوه تألیف کتب فقهی و به ویژه کتب فتاوا بود.
به نظر نگارنده این روش در مورد راهها و امثال آن، در آن زمان توجیه پذیر بود؛ زیرا راهها و گذرگاههای ارتباطی در زمان تألیفات فقهی نخستین، به همان کیفیت عصر تشریع و زمان صدور احادیث بود بنابراین زبان احادیث که در کتب فقهی و فتوایی به کار گرفته میشد، گویا و روشن بود اما امروز که راهها تغییر یافته و برای یک مقصد، راههای مختلفی به وجود آمده است، باید در تقریر فتوا این نکته رعایت شود؛ زیرا مخاطب آن مردم عوام هستند.
امروز مردم شام و مصر و مغرب و امثال اینها گاهی با هواپیما سفر حج انجام میدهند و در فرودگاه مدینه یا جده پیاده شده و از آنجا عازم مکه میشوند. و گاهی با کشتی وارد بندر جده میشوند. گاهی نیز از راه زمینی عازم مدینه منوره، یا از طریق جاده ساحلی کنار دریای سرخ- پس از عبور
1- [آیت اللَّه] سید محسن حکیم، مناهج السالکین، ط 6، ص 30
2- [آیت اللَّه] خوئی، مناسک الحج، ط 9، ص 66
3- [آیت اللَّه] گلپایگانی، مناسک الحج، ص 41
ص: 135
از ینبع- عازم مکه میگردند. طبعاً در اثر اختلاف این راهها، میقات آنها نیز متفاوت خواهد بود. همچنین اختلاف آرای فقهی در مورد احرام از غیر میقاتهای پنجگانه، در این مورد مؤثر خواهد بود. بنابراین لازم است در مناسک جدید واژهها و قالب لفظی احکام و فتاوا چنان انتخاب شود که با واقعیتهای خارجی امروزی منطبق باشد.
راههای منتهی به جحفه
جحفه میقات اختیاری گروهها و افراد یاد شده در زیر است:
1- کسی که از طریق هوا و فرودگاه جده، یا با کشتی و از طریق بندر جده عازم مکه است- بر اساس فتوای کسی که احرام با نذر از جده را جایز نمیداند-.
2- کسی که از طریق دریا و بندر ینبع عازم مکه است.
3- مردم شمال جزیرة العرب که در شهرها و روستاها و بادیههای ساحل دریای سرخ سکونت دارند و عازم مکه هستند.
همچنین کسانی از طریق اردن به راه ساحلی یاد شده وارد شده از آنجا عازم مکه میشوند؛ مانند مردم عراق، سوریه، لبنان، فلسطین، ترکیه، ایران و ...
4- کسانی که در مناطق و بادیههای حجاز، بین ذوالحلیفه و جحفه سکونت دارند؛ مانند مردم مسیجید، بدر، مستوره، ابواء، رابغ، وادی فرع و امثال اینها.
اینک راههای زمینی که به جحفه منتهی میشود و یا از آن عبور میکند:
الف- راه قدیمی به جحفه (از مدینه به مکه)
خیف- نوح- خیام- اثیل
مدینه- ذوالحلیفه- حفین- ملل- سیاله بدر
رویثه- صفراء
جحفه
اثایه- عرج- سقیاء- ابواء
ودّان- عقبة هرش- ذات الاصافر
جحفه- طارف- دف- عسفان- جموم (مرّ الظهران)- مکه
خیمه ام معبد
ص: 136
ب- راههای جدید به سوی جحفه
1- راه زمینی از مدینه به مکه:
مدینه منوره مسیجید بدر مستوره را بغ (جحفه)- قضیمه
خلیص عسفان جموم مکه مکرمه
(دوراهی)
ثول- ذهبان- جده
2- راه زمینی از وادی فرع (ابوضباع):
ابوضباع- عقبههرش- رابغ (جحفه)
3- راه زمینی از بدر:
بدر- مستوره- رابغ (جحفه)
4- راه زمینی از اردن به حرمین شریفین:
بئر هرماس- تبوک- قلیبه- تیماء- خیبر- مدینه منوره
الف-
بدر- مسیجید- مدینه منوره
بدع- ضُبا- وجه- أملج- ینبع- دوراهی
مستوره- رابغ (جحفه)-
خلیص- عسفان- جموم- مکه
رابغ (جحفه)- قضیمه- دوراهی
ثول- ذهبان- جده
تبوک- قلیبه- تیماء- خیبر- مدینه منوره
ب- معان- حالة عمار- بئر هرماس
شرف- بدع- ضُبا- وجه- أملج- ینبع- دوراهی-
بدر- مسیجید- مدینه
دوراهی
خلیص- عسفان- جموم- مکه
مستوره- رابغ (جحفه)- قضیمه (دوراهی)
ثول- ذهبان- جده