یلملم‌

نوع مقاله : اماکن و آثار

نویسندگان

موضوعات


بحث میقاتها و وجوب احرام از آنها، از بحثهای مهم حج و عمره است و از جهات و جوانب گوناگون در خور بحث و بررسی است، از آن جمله است شناخت دقیق موقعیت جغرافیایی آنها در گذشته و حال؛ زیرا برخی از فتاوای فقها در مورد میقاتها، بر این شناخت استوار است.
بحثی که مطالعه می‌کنید حاصل بررسیهای تاریخی و مشاهدات و مطالعات عینی نویسنده مقاله است در مورد وضع گذشته و موقعیت کنونی میقات یلملم که پژوهشهای جامع و گسترده نویسنده از نظر لغوی، حدیثی و فقهی بر غنا و عمق آن افزوده است.
یلملم ازآثار و نشانه‌های مهم حج است؛ زیرا از میقاتهایی‌است‌که پیامبراسلام- ص- برای احرام معین فرموده است. بحث و بررسی پیرامون این میقات مستلزم این است که درباره آن از جهاتی بحث شود:
1- از نظر لغوی.
2- از نظر جغرافیایی.
3- از نظر حدیثی.
4- از نظر فقهی.
چگونگی تلفّظ و ریشه واژه «یلملم»
فرهنگها و لغتنامه‌هایی که در دسترس ما است، یلملم را به سه صورت 

ص: 102
(لهجه) ضبط کرده‌اند: «یلملم»، «ألملم»، «یرمرم». در دیداری که از آن منطقه داشتم، از افراد قبیله «فهْم» که در سرزمین «وَدْیان»، از توابع یلملم سکونت دارند، این سه لهجه را شنیدم: «یلملم»، «ألملم»، و «ململم». «همدانی» لهجه چهارمی نیز به اینها افزوده است: «لملم» (1).
اختلاف در لهجه و چگونگی تلفظ این کلمه، باعث شده است که لغت شناسان در ریشه این کلمه و ماده اصلی آن، که در لغت نامه‌ها تحت آن درج می‌شود و موقع نیاز باید به آن باب مراجعه شود، اختلاف نظر پیداکرده، آن را به دو ریشه یاد شده در زیر برگردانند:
1- ازهری و ابن فارس معتقدند که این کلمه در اصل سه حرفی است (ثلاثی) که حرف «یا» به اوّل آن افزوده شده است.
ابن فارس در باب کلمات بیش از سه حرفی (ثلاثی مزید فیه)، که حرف یاء به اوّل آنها اضافه شده است، می‌گوید:
1- «یربوع»: حشره کوچکی است که از نظر سفیدی و نرمی، انگشتان زنان به آن تشبیه می‌شود 2- «یبرین»: نام محلی است و همچنین یمؤود 3- «یلملم» ...
آنگاه می‌افزاید: موقعیت یاء در اول این کلمات؛ مانند همزه اضافی در اوّل کلمات چهار حرفی (رباعی) و پنج حرفی (خماسی) است؛ زیرا در این دو باب، یاء، اضافی محسوب می‌شود و حرف بعد از آن، حرف اول کلمه شمرده می‌شود (2).
ابن فارس همچنین می‌گوید: در این باب (ثلاثی مزید فیه)، در کلماتی مانند یربوع به معنای حشره کوچک، یبرین که نام محلی است و نیز یمؤود و یلملم که نام دو محل است و نیز یرندج که به معنای پوستهای سیاه است و در کلماتی مانند اینها حرف یاء که در اول آنها واقع شده مانند همزه در اول کلمات چهار حرفی و پنج حرفی، اضافی است و حرف اول اصلی کلمه، حرف بعد از یاء است (همچون حرف بعد از همزه در کلمات رباعی و خماسی) (3).
از این سخنان چنین نتیجه گیری می‌شود که از نظر ابن فارس ریشه یلملم و ماده اصلی آن «لملم» است و یاء، در اول آن اضافه است. همچنین الف در «الملم» مبدّل از یاء است و در «یرمرم» نیز یاء اضافه شده و هر دو «راء» مبدل از یاء است.
استاد بستانی نیز در کتاب «محیط المحیط» در این نظریه از ازهری و ابن فارس پیروی کرده و واژه یلملم را با هر سه لهجه یاد شده، در لغت «لملم» آورده است.
2- ابن منظور در «لسان العرب» 


1- صفة جزیره العرب، ص 326
2- المجمل، ج 4، ص 944- 943
3- معجم مقاییس اللغة، ج 6، ص 160

ص: 103
یلملم را در لغت «یلم»، یرمرم را در لغت «رمم»، ویلملم وألملم رادرلغت «لمم» آورده است. و این نشان می‌دهد که ماده اصلی این کلمات از نظر او سه حرفی (ثلاثی) است؛ یعنی یرمرم در اصل رمم، یلملم بدون تبدیل یاء به الف، در اصل یلم و با تبدیل یاء به همزه، در اصل لمم بوده است. فیّومی نیز در کتاب «المصباح المنیر» از او پیروی کرده است با این تفاوت که وی اصل کلمه را «ألملم» با همزه دانسته و یاء را در یلملم، مبدل از همزه گرفته است و بدین ترتیب او این کلمه را از ریشه «ألم» دانسته است.
مؤلف المعجم الکبیر نیز شیوه فیومی را در پیش گرفته است. زبیدی نیز در «تاج العروس» به همین منوال، یلملم را در لغتهای: یلم، لمم و رمم ذکر کرده است.
در مورد وزن این کلمه هیچ اختلافی نیست که بر وزن «فَعَلْعَل» است؛ چنانکه ابن منظور در لسان العرب در لغت یلم می‌نویسد: ابن بری گوید که ابو علی گفته است: یلملم بر وزن فَعَلْعَل است، «یاء، فاء الفعل»، «لام، عین الفعل» و «میم، لام الفعل» آن است.
این‌سخن به‌آن‌معنااست که‌یاءدر این کلمه‌حرف اصلی‌است و زاید نیست و چنانکه گذشت، عقیده ابن منظور همین است.
موقعیت جغرافیایی یلملم
بکری می‌گوید: ألملم با فتحه حرف اول. ابوالفتح گفته است: ألملم- با فتحه حرف اول- بر وزن صمَحْمَح است و از ریشه لملمت نیست؛ زیرا در اول کلمات رباعی، جز در اسمهایی که بر وزن افعال آنها است، مانند مُدَحرِج، حرف اضافه و زاید نمی‌آید.
برخی آن را یلملم ضبط کرده‌اند که در واقع با قول اوّل یکی است؛ زیرا یاء، مبدل از همزه است. یلملم از بزرگترین کوههای تهامه به شمار می‌آید تا مکه دو شب راه است. سکنه آن قبیله کنانه است و درّه‌های آن تا دریا امتداد دارد. (1) بکری در جای دیگر می‌گوید: یلملم- با فتحه حرف اوّل و دوم- کوهی از کوههای تهامه و محل سکونت بنی کنانه است که تا مکه دو شب راه است. وادیهای آن تا دریا کشیده شده. این محل در سر راه یمن به سمت مکه است و میقات کسانی است که می‌خواهند از آن مسیر به حج مشرف شوند.
ألملم نیز گفته شده است که اصل کلمه نیز همین بوده، منتها همزه تبدیل به یاء شده است. این بحث در حرف «همزه» گذشت. (2) همدانی گفته است: یلملم میقات 


1- معجم ما استعجم من اسماء البلدان والمواضع، ج 1، ص 187
2- همان، ج 1، ص 1398

ص: 104
اهل تهامه است و در بعضی از احادیث، الملم ذکر شده و در اول آن به جای یاء، همزه آمده است. لملم نیز گفته شده است. (1) و (2) یاقوت گفته است: یلملم: ألملم و ململم نیز گفته شده که به معنای هر چیز مجموع و گردآوری شده می‌باشد و محلی است به فاصله دو شب راه تا مکه. اینجا میقات اهل یمن است و در آن مسجدی ساخته شده به نام مسجد معاذ بن جبل.
مرزوقی گفته است: کوهی است در طائف به فاصله دو یا سه شب راه [تا مکه]. برخی گفته‌اند: دره‌ای در آن منطقه است. (3) «بلادی» گفته است: یلملم (با یاءِ دو نقطه و مفتوح و با دو لام و دو میم) درّه‌ای بزرگ از درّه‌های حجاز در تهامه است که بلندترین سرچشمه‌های آبهایش از کناره درّه بنی سفیان، از حدود 30 کیلومتری جنوب غربی طائف شروع می‌شود و سپس با شیب تند و عمیق، در میان قطعه سنگهای بزرگِ کوهها به سمت غرب سرازیر می‌گردد و پس از عبور از سعدیه، میقات اهل یمن در راه تهامه که در صد کیلومتری مکه قرار دارد، در دو منزلی جنوب جده به دریا می‌ریزد.
رودخانه‌های متعددی به این وادی منتهی می‌شود مانند: حُثن، وَدْیان، تصیل، نُمار، شکیل و امثال اینها که باعث می‌شود سیل این وادی پر آب و خطرناک گردد.
در این منطقه زمینهای قابل کشاورزی وجود دارد اما تا کنون مورد استفاده قرار نگرفته است. رستنی این محل، درخت اراک است. سکنه این محل در بخش بالای وادی؛ قبیله فهم و بقیه بنی صاهله (از تیره‌های هذیل) و در بخش پایین، قبیله مجادله (از تیره‌های بنی شعبه) هستند. بنی شعبه نیز تیره‌ای از بنی کنانه است. رودخانه‌های شمالی این منطقه از محل سکونت هذیل سرچشمه می‌گیرد.
در این محل یک مرکز اداره دولتی وجود دارد که تابع اداره دولتی شهر «لیث» است و همچنین یک بیمارستان در آنجا موجود است. مدرسه‌ای در سعدیه و مدرسه‌ای نیز در «ملاقی»؛ همانجا که اداره دولتی قرار دارد، تأسیس شده است. البته حوزه فعالیت اداره یاد شده، محدود به قبیله فهم است. اما در بخش پایین وادی، در سعدیه، اداره دولتی دیگری است که از نظر سلسله مراتب اداری، تابع شهر مکه است. (4) «بلادی» سپس اضافه می‌کند:
یلملم که به آن الملم و ململم نیز گفته می‌شود، به معنای هر چیز مجموع و گردآوری شده است و محلی است به فاصله 


1- صفة جزیرة العرب، ص 326
2- در این جا و در چند مورد از این نوشته به ابیاتی از شعرای عرب استشهاد شده لیکن چون در فارسی کار بردی ندارد، در ترجمه حذف گردید. همچنین ابیاتی که در آخر مقاله به عنوان «انعکاس یلملم» در ابیات عرب نقل شده، حذف گردید.- مترجم‌
3- معجم البلدان، ج 5، ص 441
4- معجم معالم الحجاز، ج 10، ص 28- 29

ص: 105
دو شب راه تا مکه. و در آن میقات اهل یمن است مسجد معاذ بن جبل نیز در آنجا قرار دارد.
مرزوقی گفته است: یلملم کوهی است در طائف، به فاصله دو یا سه شب راه [تامکه]. برخی گفته‌اند نام درّه‌ای در آن منطقه است. (1) «بکری» گفته است: یلملم یکی از کوههای تهامه است و سکنه آن قبیله کِنانه هستند. درّه‌های آن به دریا منتهی می‌شود و در راه یمن به مکه قرار دارد و میقات کسانی است که می‌خواهند از آنجا حج انجام دهند. گاهی ألملم (باهمزه) نیز گفته می‌شود. البته در اصل با همزه بوده و همزه تبدیل به یاء شده است چنانکه در باب حرف همزه گذشت.
در «معجم الکبیر» در لغت ألملم آمده است: الملم (بر وزن فَعَلْعَلْ) کوهی است از کوههای تهامه که تا مکه دو شب راه است (حدود 60 کیلومتر) و آن میقات مردم یمن و تهامه، در حج است. سکنه آن از بنی کِنانه هستند و درّه‌های آن تا دریا امتداد دارد.
در «محیطالمحیط» در واژه‌لملم آمده:
یلملم، یا ألملم و یا یرمرم: میقات اهل یمن است و آن کوهی است در دو منزلی مکه.
در «المصباح‌المنیر» درلغت ألم آمده:
ألملم کوهی در تهامه است که تا مکه دو شب فاصله دارد و میقات اهل یمن است.
ابن اثیر در «النهایه» آورده: یلملم میقات اهل یمن و تا مکه دو شب راه است.
زبیدی در «تاج العروس» در واژه لمم می‌نویسد: یلملم و ألملم و یا یرمرم؛ دومی بر این مبنا است که همزه به یاء تبدیل می‌شود. نام میقات اهل یمن در حج است و آن کوهی است در دو منزلی مکه که من به آنجا رفته‌ام.
از آنچه گفته شد نتیجه می‌گیریم که:
1- جغرافی‌دانان و لغت شناسان قدیم در معرفی موقعیت یلملم از روش معمول در زمان قدیم استفاده کرده‌اند که عبارت است از تعیین مسافت بین دو «منزل» با «شب». مقصودشان از منزل مکانهایی بوده که قافله‌ها هنگام سفر، در آنها به استراحت می‌پرداختند و مقصود از شب فاصله مکانی بین دو محل و سرزمین بوده که در یک شب می‌شد آن را طی کرد.
و گاهی به یک شب، که آن را مقیاس طی مسافت قرار داده بودند، «مرحله» نیز می‌گفتند. مسافت یک شب راه با مقیاس امروز، تقریباً مساوی با 50 کیلومتر یا اندکی 


1- همان، ص 29، بخش اخیر مطالب بلادی، عیناً همان سخنان یاقوت است که اندکی جلوتر نقل کردیم اما نمی‌دانم چرا بلادی به مأخذ آن اشاره نکرده است؟! مؤلّف.

ص: 106
کمتر است؛ زیرا راههای قدیم از نظر پستی و بلندی متفاوت بودند.
2- یلملم یکی از منازل راه مکه- یمن است و تا مکه دو شب و به تعبیر دیگر دو مرحله راه است. بنا براین با مقیاس امروز تا مکه حدود 100 کیلومتر فاصله دارد.
در برخی از مناسک حج؛ مانند مناسک شیخ محمد طاهر خاقانی و شهید صدر و [آیت اللَّه] سید [محمد رضا] گلپایگانی فاصله آن تا مکه 94 کیلومتر معرفی شده است.
در اینجا لازم است یادآوری کنیم که از یمن به مکه سه راه به ترتیب یاد شده در زیر وجود دارد:
1- راه تهامه؛ همان راهی است که از یلملم عبور می‌کند.
2- راه صنعاء- صعده، که به ترتیب پس از عبور از بیشه، وادی تربه و قرن المنازل به مکه منتهی می‌شود.
3- راه حضرموت- نجران، که در قرن المنازل با راه دوم یکی می‌شود و از آن عبور می‌کند.
پس راه مورد نظر در این بحث، راه تهامه است و منازل بین راه آن- چنانکه در مناسک حربی (ص 643) بیان شده بدین ترتیب است: صنعاء- جازان- لیث- یلملم- مکه. بنابراین برای شناخت موقعیت جغرافیایی یلملم دو نشانه وجود دارد:
1- سر راه یمن- مکه در تهامه قرار دارد.
2- تا مکه دو شب (وبه تعبیر دیگر دو مرحله) فاصله دارد.
بازدید و مشاهدات عینی یلملم
در روز یکشنبه مورخ 15/ 6/ 1409 ه. ق./ 27/ 1/ 1989 م. به این منطقه سفر کردم تا موقعیت کنونی یلملم را از نزدیک و به صورت عینی مورد مطالعه قرار دهم. ساعت هشت بامداد، همراه دو پسرم معاد و فؤاد و دو پسر عمه‌شان سید حسن و سید حسین خلیفه، با یک اتومبیل جیپ تویوتا از جده حرکت کردم. از مکه به بعد از جاده ساحلی که امروز به جاده لیث و یا جاده ساحلی یمن معروف است حرکت کردیم.
مهمترین شهرهایی که در این راه قرار دارند عبارتند از: مکه مکرمه- لیث- قنفذه- جیزان- حرض (که شهر مرزی بین عربستان سعودی و یمن و محل گمرک بین دو کشور است).
پس از طی 100 کیلومتر مسافت از مکه، در سمت راست جاده، ایستگاه پمپ بنزینی قرار دارد که به پمپ بنزین «طَفیل» 
ص: 107
معروف است. روبروی آن در سمت چپ جاده، مسجد تازه‌سازی است که دولت سعودی برای احرام بستن از آنجا- به این عنوان که محاذی میقات است- ساخته، اما روزی که ما به آنجا رسیدیم مسجد، متروک و درِ آن بسته بود؛ زیرا، از آنجا که زائران، یقین به محاذی بودن آن با میقات ندارند، از آنجا محرم نمی‌شوند.
در فاصله 110 کیلومتری مکه باز در سمت راست جاده ایستگاه پمپ بنزین دیگری است که پمپ بنزین «مجیرمه» نامیده می‌شود و با مرکز سعدیه که اندکی بعد از این توضیح خواهیم داد، محاذی است.
در فاصله 126 کیلومتری مکه، در سمت چپ جاده ایستگاه پمپ بنزین سوّمی وجود دارد که به «ایستگاه میقات» معروف است؛ زیرا محاذی میقات یلملم است و تابلویی که در کنار جاده نصب شده آن را نشان می‌دهد. دراین محل‌مسجدی است از خشت و گل که در این اواخر ساخته‌اند و نیز مسجدی نوساز وبه سبک امروزی‌که دولت عربستان ساخته‌است. در این محل چند باب دستشویی و دوش نیز به منظور غسل حجاج به چشم می‌خورد که به سبک ابتدایی و از چوب عادی ساخته شده است و آب آنها با دست، از مخزنهای حلبی که نزدیک قهوه‌خانه قرار دارد تأمین می‌شود.
همچنین قهوه‌خانه‌ها و غذاخوریها و فروشگاههای متعددِ مواد غذایی و حوله احرام موجود است که همه به شکل محلی و ابتدایی است.
ساعت ده پیش از ظهر به ایستگاه پمپ بنزیل طَفیل- که پیشتر یاد کردم- رسیدیم و نرسیده به مسجدی که درِ آن بسته بود، در قسمت چپ جاده عمومی، به یک راه فرعی پیچیدیم که جاده خاکی بود.
البته کمی صاف و هموار کرده بودند.
در این جاده که به طرف راست می‌رفت، پیش رفتیم و پس از طی مسافت اندکی، جاده، به وادی یلملم سرازیر شد.
پس از طی حدود 25 کیلومتر مسافت به منطقه سعدیه رسیدیم. در این منطقه در کنار راست وادی، باغی را مشاهده کردیم که متعلق به یکی از اهالی مکه بود. این مطلب را شخصی که سرگرم آبیاری باغ بود به ما گفت. در نزدیکی کناره چپ وادی چاه قدیمی و عمیقی را دیدیم که پمپ برقی بر فراز آن نصب شده بود و آب چاه را کشیده به مخزنهایی که در کناره چپ وادی نصب شده بود، منتقل می‌کرد. در داخل چاه، در جهت مخالف قبله، سنگی در نزدیکی دهانه 
ص: 108
چاه به دیوار آن نصب شده بود که این جمله بر روی آن نقش بسته بود: «هذا بئر العلی السلطان الهندی ذی الاجلال، محمد علی خان، رحمه‌اللَّه- صلّی اللَّه علی محمد و آله- سنه 711» (1)
در کناره چپ وادی، نزدیک چاه، مسجدی نوساز وهمچنین یک مدرسه و یک درمانگاه وجود دارد که دولت عربستان ساخته است. همچنین یک مغازه خواروبار فروشی و یک تعمیرگاه اتومبیل در آنجا به چشم می‌خورد.
به فاصله تقریباً دو کیلومتر بعد از چاه سعدیه، چاه دیگری است که از آن استفاده نمی‌شود. و در نزدیکی آن در کناره چپ وادی، قلعه نظامی کوچکی است که ساختار عمومی و سنگها و رنگهایش کاملًا شباهت به ایستگاه قدیمی راه آهن حجاز در مدینه دارد و بر یکی از سنگهای آن این جمله نقش بسته است: «991 محمد علی پر کسحای (؟)».
در مسیر وادی، به آرامی به سمت یلملم می‌رفتیم که پس از طی اندکی مسافت، راه را گم کردیم و از وادی خارج شده در کناره آن به یک سنگلاخ رسیدیم.
پس از سؤال از چوپانهای محل، راه را یافته مجدداً به وادی سرازیر شدیم و پس از طی 25 کیلومتر راه از سعدیه، به وَدیان رسیدیم که مرکز یلملم است. در این محل یک پمپ بنزین و تعدادی مغازه خواروبار فروشی، دو قهوه‌خانه و یک مسجد نو ساز وجود دارد که آن را دولت عربستان در سال 1402 ه.
ساخته است. همچنین یک مدرسه پسرانه و یک مدرسه دخترانه و یک اداره دولتی که در تابلوی آن نوشته شده است:
«مرکز إمارة یلملم التابعة لأماره اللیث»، «مرکز حکمرانی یلملم که تابع حکمرانی لیث است». البته لیث نیز از نظر اداری تابع مکه است.
همچنین در این محل تعمیرگاه اتومبیل، کارگاه در و پنجره سازی آهنی و یک تعمیرگاه نجّاری هست. تعداد کمی نیز خانه وجود دارد که مصالح و ساخت آنها بدوی است. در جنوب شرقی این محل، کوه یلملم قرار دارد که مردم بومی، آن را یلملم و وعره (2) می‌نامند. از کوه و تأسیسات محل مانند مسجد و درمانگاه و مدرسه پسرانه عکس گرفتیم. وصول ما به این محل ساعت دوازده، نیم ساعت پیش از ظهر بود.
پس از صرف ناهار در یکی از آن دو غذاخوری، باز در مسیر وادی حرکت کردیم.
در مسیر راه تعداد زیادی نی و درخت اراک به چشم می‌خورد. در نقطه‌ای، چشمه‌ای 


1- این چاه علی، سلطان باعظمت هند، محمد علی خان است که خداوند بر او رحمت کند و درود خداوند بر محمد و خاندان او باد. سال 711
2- وعره به معنای بلندی وصعب العبور بودن است و شاید این کوه را به همین مناسبت به این نام خوانده‌اند.

ص: 109
دیدم که آب از آن می‌جوشید و در بستر نهر کوچکی، تا مسافتی که کمتر از چهار یا پنج کیلومتر نبود، جاری می‌شد.
در نقاط متعددی از وادی و در دو کناره آن کوره‌های تولید زغال از چوبهای آن وادی مشاهده کردیم که بومیان در آن کار می‌کردند. کوره‌ها به صورت ابتدایی بود؛ گودال کوچکی که از دو متر در سه متر تجاوز نمی‌کند، چوبها را در آن می‌ریزند و روی آن را با علفهای خشک می‌پوشانند، کمی نفت به آن ریخته آتش می‌زنند، آنگاه گودال را با حلبی مسدود می‌کنند، چوبها یک روز کامل می‌سوزد و تبدیل به زغال می‌شود. یک گونی بزرگ از آن زغالها را برای استفاده در منزل، به پنجاه ریال [سعودی] خریدیم. نماز ظهر را در مسجد سعدیه خواندیم و به لطف خداوند، ساعت چهار بعد از ظهر به سلامت به جده رسیدیم. لازم است اشاره کنم که سکنه آن وادی از سمت یلملم، قبیله فهم، و از سمت سعدیه، قبیله مجادله هستند.
نتایج مطالعات و مشاهدات عینی
نتایج مطالعات و بررسیهای عینی را می‌توان بدین گونه خلاصه کرد:
1- وادی یلملم که از دامنه کوه یلملم شروع می‌شود، ابتدا تنگ است، سپس به تدریج گسترده و پهناور می‌شود و بعد از سعدیه و اندکی پیش از جاده عمومی ساحلی، به شاخه‌هایی منشعب شده، به وادیهای دیگر می‌پیوندد و همگی به دریا می‌ریزد.
2- قله اسطوانه‌ای کوه یلملم شباهت زیادی به قلّه «جبل النور» در مکه مکرمه دارد.
3- نتوانستیم اثری از بقایای جاده قدیمی یمن که از یلملم عبور می‌کرده، بیابیم. بسیاری از جغرافی دانان و مورّخان قدیم- و از آن جمله حربی در مناسک خود- از این راه یاد کرده‌اند، چنانکه پیش از این گذشت.
از کسانی که از این جاده یاد کرده، همدانی است. (1) 4- آثاری مشاهده کردیم که نشان می‌داد راه حجاج از سعدیه- که در فاصله 25 کیلومتر در محاذات یلملم قرار دارد- عبور می‌کرده است از آن جمله می‌توان از تعمیر چاه سعدیه و چاه دیگری که نزدیک آن قرار دارد و نیز از تعمیر قلعه نظامی یاد کرد.
از این که حفره چاه سعدیه و قلعه بعد از آن، به هندیها نسبت داده شده، می‌توان استنباط کرد که حجاج هندی از 


1- وی در کتاب صفة جزیرة العرب، ص 341 چنین می‌گوید: مسیر حجاج از صنعا تا مکه از طریق تهامه، به این ترتیب است: صنعا، صلیت ازبون، مؤید، دامنه عرقه و اخرف، صرجه، رأس الشقیقه، حرض، خصوف از سرزمین حکم، بحر، عثر، بیض، زنیف، ضنکان، معقد، حکی، جوّ، جوینیه، ازقنونا که قناة نامیده می‌شود، دوفة که متعلق به عبدیین از بازماندگان جرهم است، سرین، معجر، خیال، یلملم، ملکان، مکه. این راه ساحلی است.
مسیر قدیمی حجاج، از بلندیهای حلی علیا عبور می‌کند که حَلیه نامیده می‌شود و سپس از طریق عثم ولیث به یلملم منتهی می‌گردد. این بخش از سخنان همدانی در اصل مقاله، جزء متن است وتوسط مترجم به پاورقی انتقال یافته است.

ص: 110
آنجا عبور می‌کرده‌اند.
مؤید این معنا، مطلبی است که ضمن سخنرانی استاد حسن ابراهیم الفقیه، رئیس دانشکده شهر قنفذه آمده است. وی این سخنرانی را در آمفی تئاتر مرکز فرماندهی تسلیحات مرزی در قنفذه ایراد کرده و نشریه هفتگیِ «مدینه» که در جده منتشر می‌شود، در تاریخ 23 رجب 1409 ه.
ق.، بخشهایی از آن را- با معرفی اصل بحث- با عنوان «قنفذه شهری است قدیمی که تاریخ آن به قرن هشتم هجری برمی‌گردد» چاپ کرده است. در این بحث آمده است:
«برخی از اسناد تاریخی اثبات می‌کند که بندر شهر قنفذه، به صورت دروازه‌ای به سمت مکه مورد استفاده قرار می‌گرفته و حجاج جنوب جزیرة العرب و حجاج جنوب شرق آسیا، به ویژه حجاج هندی از آن استفاده می‌کرده‌اند.»
شاید این که در کتاب «الفقه علی المذاهب الأربعه»، (ج 1، ص 640) آمده است که: «یلملم میقات اهل یمن و مردم هندوستان است» اشاره به همین سابقه تاریخی است. این سخن به آن معنا است که راه قدیمی یمن که از یلملم عبور می‌کرده نخست جای خود را به سعدیه، و سپس به راه ساحلی کنونی داده است.
چون راه کنونی یلملم تا سعدیه 25 کیلومتر است، پس فاصله بین محلِ محاذی یلملم در جاده کنونی و کوه یلملم 50 کیلومتر خواهد بود.
یکی دیگر از کسانی که اشاره کرده حجاج یمن از سعدیه محرم می‌شده‌اند، مورخ ترک، ایوب صبری پاشا است. وی در کتابش که توسط دکتر احمد فؤاد متولی و دکتر صفصافی احمد مرسی، بنام «مرآة جزیرة العرب» ترجمه شده، با عنوان: «آغاز حرکت قافله یمنی» می‌نویسد: «از سال 963 ه. ق. به بعد که فرمان و اجازه مربوط به حرکت دادن قافله حج، به نام وزیر مصطفی پاشا صادر شد، وی اقدام به تنظیم برنامه حرکت قافله محترم حج بنام قافله صنعای یمن می‌کرد. هنگام ورود این قافله به مکه مکرمه، مرحوم شریف حسن، در «برکه ماجن» به استقبال آن می‌آمد و قافله پس از مکه وارد مدینه می‌شد»
وی سپس اضافه می‌کند: «قافله‌ها از «جبس» به سمت زبید حرکت می‌کنند و در منزل «المخا» که در جنوب منزل سابق قرار دارد، توقف می‌کنند آنگاه از زبید به سمت منزل رفع حرکت می‌کنند و پس از رفع، به ترتیب این منازل را طی می‌کنند: 
ص: 111
بیت العقبة الصغیرة، قطیع، منصوریة، قلعة (فراوع)، غاغیة، بیت الفقیه الکبیر.
گاهی حاجیان صنعا را از راه منطقه سکونت قبائل حباب، طویله، بنی الخیاط و بنی الأهلیه حرکت کرده سپس از جاده عمومی به راه خود ادامه می‌دهند.
قافله‌هایی که از این دو راه حرکت می‌کنند، از بیت فقیه به سمت صعلب حرکت کرده و از صعلب به بعد به ترتیب این منازل را طی می‌کنند: دومه، حیوان، عالیه، ابوعریش، سلامه، ربیش، نماو، عتود، شفیق، ابیار، دهیان.
در اراضی دهیان درختانی که به «درخت مقل» معروفند دیده‌می‌شود.
قافله‌ها پس از ترک منزل دهیان به منزل برکه می‌رسند که از آثار عمرو بن منصور، یکی از سلاطین بنی رسول است. سپس به سمت شفق حرکت و تا استراحتگاه قنونا به راه خود ادامه می‌دهند. این استراحتگاه در یک وادی پر آب قرار دارد و بنام «وادیین» نیز معروف است. قافله‌ها پس از ترک قنونا به منزل لیثه [/ لیث] و سپس به منزل هصم می‌رسند که به فزونی آب شهرت دارد. آنگاه پا به منزل سعدیه می‌گذارند که میقات مردم یمن است. منزل سعدیه از پرآب ترین منازل محسوب می‌شود و تا منزل یلملم هیجده میل فاصله دارد.(1) 5- آنچه که اکنون به ایستگاه پمپ بنزین میقات معروف است و در زمان ما میقات حجاج به شمار می‌رود، محاذی سعدیه نیست اما ممکن است محاذی یلملم باشد؛ زیرا وادی پیچ می‌خورد. ایستگاه بعدی که به ایستگاه مجیرمه شهرت دارد، محاذی سعدیه است و چون محاذی سعدیه است، با یلملم نیز محاذی است اما ایستگاه پمپ بنزین طفیل با سعدیه و یلملم محاذی است.
از آنجا که سعدیه محاذی میقات است دولت عربستان در آن مسجدی برای احرام بنا کرده است اما چون حجاج یمنی مسیر خود را تغییر داده و از ایستگاه میقات محرم می‌شوند، دولت، مسجد را تعطیل کرده است.
یلملم از دیدگاه احادیث
میقات بودن یلملم، در احادیث مربوط به میقاتهای پنجگانه ذکر شده است؛ نظیر احادیث یاد شده در زیر:
حدیث صحیح معاویة بن عمار از امام صادق- ع-: امام در این حدیث فرمود:
باید در حج و عمره از میقاتهایی که رسول خدا معین کرده محرم شوی و بدون احرام، 


1- مرآة جزیرة العرب، ج 2، ص 246

ص: 112
از آنها عبور نکنی. پیامبر برای اهل عراق- که آن روز عراق نبود (1)- بطن عقیق از سمت اهل عراق را میقات معین کرد و برای اهل یمن یلملم، برای اهل طائف قرن المنازل، برای اهل مغرب جحفه (مهیعه) و برای اهل مدینه ذو الحلیفه را میقات قرار داد و هر کس که منزلش بین این میقاتها و مکه است، میقات او منزل خود او است. (2) در حدیث حلبی است (از نظر سند حسن است) که امام صادق- ع- فرمود:
احرام باید از میقاتهای پنجگانه‌ای که پیامبر مقرر فرموده انجام گیرد و در حج و عمره، نباید پیش از آنها یا بعد از آنها محرم شد.
پیامبر برای اهل مدینه ذو الحلیفه را که همان مسجد شجره است میقات قرار داد.
حاجی در آن مسجد نماز می‌خواند و سپس حج را آغاز می‌کند. همچنین پیامبر برای اهل شام، جحفه، برای مردم نجد عقیق، برای اهل طائف قرن المنازل و برای اهل یمن، یلملم را میقات قرار داد. هیچ کس نباید میقاتهای تعیین شده توسط پیامبر را نادیده بگیرد. (3) فقهای ما با این دو حدیث شریف و امثال اینها بر میقات بودن یلملم و صحت احرام از آن جا استدلال کرده‌اند.
در برخی از احادیث، میقات مردم یمن «قرن المنازل» معرفی شده است؛ مانند حدیثی که عبداللَّه بن جعفر در کتاب «قرب الاسناد» از احمد بن محمد بن عیسی از حسن بن محبوب از علی بن رئاب از امام صادق- ع- نقل کرده است. وی می‌گوید: از امام صادق- ع- درباره میقاتهایی که پیامبر برای مردم مقرر کرده، پرسیدم فرمود: رسول خدا برای اهل مدینه ذوالحلیفه را، که همان شجره است، میقات قرار داد و برای اهل شام جحفه را، برای اهل یمن قرن المنازل را و برای اهل نجد عقیق را. (4) راه جمع بین این دو دسته از روایات درباره میقات اهل یمن این است که بگوییم: در احادیثی که در آنها میقات اهل یمن، یلملم معرفی شده، مقصود میقات کسانی از اهل یمن است که از راه تهامه (راه ساحلی کنونی و راه اول از راههای سه گانه که قبلًا از مناسک حربی نقل کردیم) سفر کنند.
اما احادیثی که میقات اهل یمن را قرن المنازل معرفی کرده، مقصود، میقات کسانی است که در حرکت از یمن، از دو راه دیگر که از قرن المنازل عبور می‌کند (راه صنعاء- صعده و راه حضرموت- نجران) یا از هر راه دیگر که از طائف عبور می‌کند، 


1- یعنی هنوز مردم عراق مسلمان نشده بودند- مترجم.
2- وسایل الشیعه، باب یک از ابواب میقاتها.
3- وسایل الشیعه، باب یک از ابواب میقاتها.
4- همان.

ص: 113
سفر کنند. بدین ترتیب این دو دسته احادیث، شامل تمام راههایی می‌شود که در زمان پیامبر اسلام یا در قرون بعدی تا زمان ما، از یمن به مکه منتهی می‌شده ومی‌شود.
یلملم از نظر فقه
فقهای ما به استناد احادیثی که گذشت و امثال آنها، به میقات بودن یلملم و صحت احرام از آن جا فتوا داده‌اند و در این باره در میان آنها اختلافی نیست عبارتهای فقها در این باره، برخی مطلق و برخی مقید است؛ اینک نمونه‌هایی از فتاوا:
در کتاب «المقنعه» و «الهدایه» تألیف صدوق و در «نهایه» و «الجمل» تألیف شیخ طوسی و در «شرایع» تألیف محقق آمده است: میقات اهل یمن یلملم است. یلملم، هم میقات اهل یمن و هم میقات حجاجی است که از راه آنها عبور می‌کنند.
همچنین در «الجمل» تألیف سید مرتضی و «الکافی» تألیف ابن الصلاح و «المراسم» تألیف سلّار و «الجامع» تألیف ابن سعید آمده است: میقات اهل یمن یلملم است.
در «الإصباح» صهرشتی و «الغنیه» تألیف ابن زهره آمده است: میقات کسانی که از راه یمن عازم حج می‌شوند، یلملم است.
ابن برّاج در «المهذب» می‌گوید:
یلملم میقات اهل یمن و میقات کسانی است که از راه آنها عازم حج می‌شوند.
ابن ادریس در «سرائر» می‌گوید:
[پیامبر اسلام] برای اهل یمن کوهی را میقات قرار داد که یلملم یا لملم نامیده می‌شود.
ابن ابی الفضل در «الإشاره» می‌گوید: ... یا یلملم که به یمنیها و کسانی که از سمت آنها حرکت کنند، اختصاص دارد.
ابن حمزه در «الوسیله» می‌گوید:
چهارم، میقات اهل یمن است که عبارت است از یلملم.
علامه در «القواعد» وآل عصفور در «الابتهاج» می‌گویند: در یمن کوهی است که یلملم نامیده می‌شود.
و شهید در «اللمعه» می‌گوید: یلملم میقات اهل یمن است. (1) در کتاب «الهدایه» (فتاوای شیخ یوسف بحرانی) آمده است: یلملم میقات اهل یمن و کسانی است که با آنان در یک منطقه قرار دارند.
یزدی در «العروة» می‌گوید: میقات چهارم‌یلملم‌است که‌مربوطبه‌اهل‌یمن است. 


1- رجوع شود به مجموعه حج از ینابیع الفقهیه، به کوشش علی اصغر مروارید، چاپ اول، سال 1406 ه. ق.

ص: 114
[آیت اللَّه] حکیم در «المنهاج» می‌گوید: میقات پنجم یلملم است که میقات اهل یمن و میقات آن دسته از مردم مناطق دیگر است که از راه آنها عازم حج می‌شوند.
خنیزی در «المنهج» می‌گوید: یلملم میقات اهل یمن است.
[آیت اللَّه] خویی در «المناسک» می‌گوید: میقات چهارم یلملم است و آن میقات کسانی است که از طریق یمن عازم حج می‌شوند.
[شهید] صدر در «الموجز» می‌گوید:
میقات چهارم یلملم است و آن، یکی از کوههای تهامه است. گفته می‌شود که فاصله آن تا مکه 94 کیلومتر است.
در «رساله» آقای خاقانی آمده است:
میقات چهارم یلملم است و آن میقات اهل یمن است، و هرکس که از طریق یلملم عازم حج شود بر او واجب است از آنجا محرم شود. این میقات تا مکه 94 کیلومتر فاصله دارد.
در «مناسک» [آیت اللَّه] گلپایگانی آمده است: میقات چهارم یلملم است و آن، یکی از کوههای تهامه است. و تا مکه تقریباً 94 کیلومتر فاصله دارد و میقات اهل یمن و میقات مردم مناطقی است که از آن مسیر عازم حج می‌شوند. (1) این فتاوا را با این طول و تفصیل به این خاطر نقل کردیم که نکته مهمی را تذکر بدهیم و آن نکته این است که همه فقها، میقات اهل یمن را منحصر به یلملم کرده‌اند در حالی که- چنانکه در روایات گذشته دیدیم- چنین نیست؛ زیرا یمن راههای دیگری نیز دارد که از یلملم عبور نمی‌کند بلکه از طریق طائف می‌گذرد که قرن المنازل یا وادی محاذی قرن المنازل در آن جا قرار دارد.
از آنجا که معمولًا فتاوا به این منظور منتشر می‌شود که مقلد، طبق آن عمل کند، لازم است مفتی، نخست راههای یمن و منازل بین آن ومکه را بشناسد و سپس در پرتو آن فتوا بدهد. بنابراین بهتر است در مقام فتوا چنین گفته شود: «یلملم میقات کسانی است که از یمن، از راه تهامه (یاراه ساحلی) عازم حج می‌شوند، چه اهل یمن باشند یا تهامه یا هرجای دیگر»
البته مطلق گویی در بیان فتوا که نقل کردیم منحصر به فقهای امامیه نیست بلکه برخی از کتابهای فقهی اهل سنت نیز که در دسترس این نگارنده است، در این جهت با کتابهای فقهی ما مشترک است که اینک چند نمونه از آن را می‌آوریم:
در «المحلی» تألیف ابن حزم (ج 7، 


1- شماره صفحات مناسک و کتابهای فقهی مورد استناد در این مقاله را از این جهت ذکر نکردیم که فصل مربوط به این بحث یعنی فصل میقاتها، در آنها مشخص است.

ص: 115
ص 70) چنین آمده است: میقات کسانی که از طریق یمن عازم حج هستند- چه از یمن باشند و چه از جای دیگر- یلملم است که در جنوب مکه قرار دارد و از آن جا تا مکه سی میل فاصله است.
در «الروض المربع» تألیف بهوتی آمده است: میقات اهل یمن یلملم است و بین آن و مکه دو شب راه است.
در کتاب «الفقه علی المذاهب الأربعه» (ج 1، ص 610) آمده است:
میقات اهل یمن وهند و یلملم- با فتحه دو لام وسکون میم در بین دو لام- است و آن، یکی از کوههای تهامه است که تا مکه دو منزل راه است.
در کتاب «فقه السنه» تألیف سید سابق آمده است: میقات اهل یمن یلملم است که کوهی است در جنوب مکه، و بین آن و مکه 54 کیلومتر فاصله است.
در کتاب «التحقیق والإیضاح» تألیف «ابن باز» آمده است: میقات چهارم یلملم است که میقات اهل یمن می‌باشد.
تنها استثناء در این زمینه شافعی است که به این نکته توجه داشته و عبارت او کاملًا مطلب را می‌رساند و شامل همه راههای یمن است. شاید علت دقت او آن باشد که وی اهل مکه بوده و به همین جهت به راههای منتهی به مکه از دیگران آگاهتر بوده است.
او در کتاب «الأمّ» می‌گوید: این که در حدیث آمده است: «اهل مدینه از ذوالحلیفه محرم می‌شوند» به این جهت است که آنها وقتی از محل خود حرکت می‌کنند، ذو الحلیفه سرراه آنها است و نخستین میقاتی است که از آن می‌گذرند.
همچنین آنجا که آمده است: «اهل شام از جحفه محرم می‌شوند» به این جهت است که آنها وقتی که از محل خود حرکت می‌کنند، جحفه سر راه آنهاست و نخستین میقات است که از آن عبور می‌کنند. مدینه و جحفه راه آنها نیست مگر آن که از آن طریق سفر کنند.
در مورد اهل نجد و یمن نیز همین گونه است؛ یعنی آنها نیز وقتی از محل خود حرکت کردند به نخستین میقات که رسیدند باید از آن محرم شوند. در مورد اهل نجد و یمن نکته دیگری نیز هست و آن این است که آنها وقتی که از قرن المنازل عبور می‌کنند و راهشان از آنجا است، میقاتشان قرن المنازل است و ملزم نیستند از یلملم محرم شوند. یلملم میقات مردم مناطق پست و درّه‌ای یمن است که راهشان از یلملم است. (1) 


1- الأمّ، ج 1، ص 152- 153

ص: 116
نکته قابل ذکر دیگر این که: فاصله بین یلملم و مکه که در برخی از مناسک، 54 یا 94 کیلومتر معرفی شده، با راه کنونی بین این دو، تطبیق نمی‌کند بلکه این فاصله، مربوط به راه قدیمی است که قبل از متروک شدن یلملم مستقیماً از آن عبور می‌کرده است. چون مناسک و کتب فقهی که این مسافتها در آنها ذکر شده، متعلق به فقهای معاصر است، خوب بود مسافت کنونی را ذکر می‌کردند. فاصله کنونی بین مکه مکرمه و بین محلی که محاذی کوه یلملم، واقع در مرکز یلملم (وَدیان) است، حدود 50 کیلومتر است. به همین جهت در پایان این بحث راههای کنونی یمن و تهامه را که به مکه منتهی می‌شود، ترسیم می‌کنیم تا مورد استفاده فقهای بزرگوار در مقام افتاء قرار گیرد. این راهها بدین گونه است:
قرن المنازل (سیل کبیر)- مکه
مخواة- باحه- طائف-
وادی محرم
1- یمن- جیزان- قنفذه- لیث- دوراهی مُضیلیف
محاذاة یلملم- مکه
قرن المنازل (سیل کبیر)- مکه
مخواة- باحه- طائف
وادی محرم- مکه
2- یمن- جیزان- محایل
مُضیلیف- مُحاذاة یلملم- مکه
قرن المنازل (سیل کبیر)- مکه
باحه- طائف
وادی محرم- مکه
3- یمن- جیزان- أبها
قرن (السیل)- مکه
مخواة- باحه- طائف
وادی محرم- مکه
محایل
مُضیلیف- محاذاة یلملم- مکه