نمیگذاشت و بدینگونه خبر این حادثه به وسیله یکی از افراد مطلع و معتمد مورد تأیید قرار گرفت.
در سال بعد (1354 ش.) باز هم توفیق تشرف حاصل گردید و در آن سال از مسائلی که در مدینه منوره توجه مرا به خود مشغول کرده بود، جریان انتقال پیکر اسماعیل به داخل بقیع و مدفن جدید وی بود. در خارج بقیع هر بینندهای متوجه میشد که از بقعه اسماعیل- که تا سال 1353 ش. (/ 1394 ق.) در کنار خیابان و در جوار بقیع قرار داشت دیگر اثری باقی نمانده است.
در همین سال کنار قبور شهدای حره واقع در بقیع، که در میان عوام به «شهدای احد» معروف است، مشغول خواندن زیارت و عرض ارادت و احترام بودم که متوجه شدم در فاصله چند قدمی، یکی از زیارتنامه خوانهای بومی، با گروهی از زائران آفریقایی در کنار قبری ایستاده و با صدای بلند میخواند: «السلام علیک یا اسماعیل بن الإمام جعفر الصادق ...»، به سرعت به طرفش رفتم و دستش را گرفته، گفتم:
«سال قبل که ما مشرف بودیم قبر اسماعیل را در بیرون بقیع زیارت کردیم شما چطور این محل را به عنوان قبر وی معرفی میکنید؟! پاسخ داد: آری قبر وی قبلًا در همان محل بود ولی در توسعه و زیر سازی خیابان، پیکر او را سالم یافتند و به همین محلّ منتقل و در اینجا دفن نمودند.
در اطراف قبر جدید اسماعیل قطعه سنگهای بزرگی نصب شده بود و آن را از سایر قبور مشخص و متمایز میساخت و محل دقیق آن در سمت شرقی قبور شهدا، به طرف قبر حلیمه سعدیه و دقیقاً به فاصله ده قدم معمولی- 10 متر- است و بعد از آن سالها مشخصمورد توجه و محل دعا و زیارت افراد با اطلاع بوده است لیکن متأسفانه اخیراً در اثر جابجا شدن قطعه سنگها و ایجاد پیادهرو میان این قبر و قبور شهدا و از بین رفتن نشانههای موجود، این نگرانی وجود دارد که مانند قبور شخصیتها و بزرگان دیگر، به طور کلی فراموشاز خاطرهها محو شود!
به هر حال وجود این قبر دلیل روشنی بر صحت جریان و حاکی از کشف شدن پیکر جناب اسماعیل بطور سالم است؛ زیرا با بینش خاصی که علمای وهابی
ص: 73
در تعمیر و تجدید قبور دارند و آن را جزو اعمال حرام و غیر مشروع میدانند، احداث چنین قبری بدون صحت قضیه، نه قابل قبول است و نه توجیهی برای آن متصوّر است.
مرقد جناب اسماعیل دارای قدیمی ترین و بزرگترین ساختمان بود
پس از نقلِ تاریخِ انتقال قبر و جسد جناب اسماعیل به داخل بقیع، به بیان تاریخ بناکیفیت حرم این سلاله رسول خدا- ص- و فرزند امام هدی- ع- میپردازیم:
آنچه از منابع تاریخی و مدینه شناسی به دست میآید، این است که این مرقد شریف دارای دو خصوصیت بارز و مشخص نسبت به سایر قبور و مراقد موجود در داخل بقیع بوده است:
1- قدمت و داشتن تاریخی کهن.
2- وسعت و بزرگی این حرم شریف.
سمهودی (متوفای 911) در مورد قدمت این بنا، از مطری که از مدینه شناسان قرن هفتم است، چنین نقل میکند که:
«بناه بعض العُبَیدییّن من ملوک مصر»
(1)؛
«این حرم را بعضی از ملوک و سلاطین فاطمی مصر بنا کردهاند».
همین جمله را شیخ احمد عباسی از مدینه شناسان قرن یازده نیز بدون انتساب به مطری آورده است.
(2) گفتنی است که سلطنت خاندان فاطمیها در مصر از سال سیصد و دو شروع و تا سال پانصد و شصت و چهار ادامه داشته است
(3) و به مناسبت این که نام مؤسّس این سلسله «عبیداللَّه» بوده، به آنان «عُبیدیّون» نیز میگویند.
(4) تعمیر حرم اسماعیل در سال پانصد و چهل و شش
سمهودی به دنبال گفتار قبلیاش چنین ادامه میدهد: در کنار درب وسطی مرقد جناب اسماعیل که به میدان باز میشود، قطعه سنگی نصب گردیده است که در آن این جملات حکاکی شده است:
«عمّره حسین بن أبی الهیجاء سنة ستّ وأربعین وخمسمأة»
سمهودی سپس میگوید: شاید مطری به استناد همین قطعه سنگ و اثر تاریخی، بنای این ساختمان را به فاطمیها نسبت داده است؛ زیرا ابنابیالهیجاء از سوی آنان بر حجاز حکومت میکرده است.
1- وفاء الوفاء، ج 3، ص 920
2- عمدة الأخبار، ص 158
3- دائرة المعارف وجدی، ج 7، صص 325- 314
4- دائرة المعارف وجدی، ج 7، صص 325- 314
ص: 74
به هر حال از گفتار سمهودی، که هم شاهد بر قطعه سنگ تاریخی است که بیانگر تاریخ تعمیر این حرم بوده و هم نظریه مطری را نقل نموده است، میتوان به قدمت بنای اصلی آن پیبرد که اگر تاریخ تعمیر ساختمان این حرم را حداقل پنجاه سال پس از احداث آن بدانیم بنای اصلی ساختمان، متعلّق به قرن پنجم خواهد گردید و این ساختمان هم مانند ساختمان حرم شریف ائمه بقیع از قدیمیترین ابنیه مذهبی است که پس از گذشت نه قرن به وسیله وهابیان تخریب و منهدم شده است.
وسعت این مرقد شریف:
بازهم میپردازیم به نقل آنچه که سمهودی آن را مشاهده و بازگو نموده است:
وی افزون بر این که از این حرم با تعبیر «کبیر»
(1) یاد میکند، برای آن سه درب معرفی مینماید:
1- درب جنوب شرقی؛ «... وهو کبیر ..
وهو رکن سور المدینة من القبلة والمشرق بنی قبل السور فاتّصل السور به فصار بابه من داخل المدینة».
«این حرم بزرگ است و فعلًا در رکن قلعه شهر مدینه از سمت جنوب شرقی واقع شدهچون بنای حرم قبل از احداث این قلعه بوده، قعله به آن متصل گردیده است و دربی برای حرم از داخل مدینه (داخل سور) باز میگردد.»
2- درب وُسطی که به طرف میدان و خارج قلعه شهر باز میشد؛ سمهودی میگوید: «وعلی باب المشهد الأوسط الذی أمامه الرحبة التی بها البئر التی یتبرک بها حجر فیه أن حسین بن ابی الهیجاء عمّره سنة ستّ وأربعین وخمسمأة».
3- درب آخری؛ همچنین سمهودی میگوید: «علی یمین الدّاخل الی المشهد بین الباب الأوسط والأخیر حجر منقوش فیه وقف الحدیقة التی بجانب المشهد فی المغرب علی المشهد ...».
از این سه جمله به وضوح به دست میآید که این حرم حداقل دارای سه درب بوده است؛ دربی به داخل قلعه، درب وسط و درب آخر.
(2) خانه امام سجّاد- ع-
سمهودی آنگاه از مطری نقل میکند که محوطه این حرم و اطراف آن از سمت شمال خانه امام زین العابدین- ع- بوده است و در سمت غربی حرم، مسجد کوچک و متروکی است
(3) که به «مسجد امام زین العابدین» مشهور است.
1- همانگونه که در «رسائل فی تاریخ المدینه» ص 102، آمده است: «وفی الجهة الشرقیّة، قبّة کبیرة فیها مرقد سیّدنااسماعیل ... البقیع».
2- وفاء الوفاء، ج 3، ص 920
3- سمهودی میگویداین مسجد در سال 884 تجدید بنا شده است.
ص: 75
سمهودی اضافه میکند: و در میان درب وسطی و آخری این حرم، قطعه سنگی نصب شده است و در آن نوشته شده: «باغ موجود در سمت غربی این حرم را حسینبن ابی الهیجاء به این حرم وقف نمود.»
و در ذیل این وقفنامه آمده است که محوّطه این حرم، خانه متعلق به امام زین العابدین است و مسجد هم منتسب به آن حضرت میباشد و چاه موجود در محوطه، چاهی است که از آب آن برای استشفای مریضان استفاده میشود.
سمهودی پس از نقل مطالب این قطعه سنگ، این جمله را هم میافزاید:
«و نقل میکنند که امام محمّد باقر در دوران طفولیت در حالی که پدرش امام سجاد- ع- مشغول نماز بود به داخل چاه افتاد ولی امام سجاد نمازش را قطع نکرد.»
سمهودی آنگاه از گفتار ابن شبّه (متوفای 262) مؤیدی برای این مطلب میآورد که او نیز این محوّطه را خانه امام سجاد معرّفی نموده است.
(1) انگیزه وسعت حرم جناب اسماعیل
ممکن است این پرسش در ذهن خواننده به وجود آید که حرم جناب اسماعیلچرانسبت به حرمها و مقابر موجود در بقیع و منسوب به خاندان پیامبر، از وسعت و عظمت بیشتری برخوردار بوده است؟
پاسخ این پرسش، با توجه به مطالب گذشته و آنچه در آینده درباره عقیده گروه اسماعیلیان خواهیم گفت، روشن است؛ زیرا اوّلًا: بر خلاف قبور واقع در بقیع
(2)، که در یک مزار و گورستان عمومی تقریباً محدود و غیر وسیع واقع شدهاند، مرقد اسماعیل در کنار محوطهای آزاد و خانههای مسکونی و شخصی؛ از جمله خانه امام سجاد- ع- قرار گرفته است که با مرور زمان سمت دیگر آن به صورت باغ و نخلستان در آمده و به همین مرقد وقف گردیده است.
وثانیاً: نباید نقش سلاطین فاطمی را، که نزدیک به چهار قرن در شام و قسمتی از آفریقای شمالی و مصر حکومت داشتند و به امامت جناب اسماعیل معتقد بودند نادیده گرفت؛ زیرا طبیعی است آنها هم علاقه داشتند که در کنار گنبد و بارگاه ائمه بقیع و دیگر امامان و پیشوایان شیعه و اهل سنّت در کشورهای مختلف، ساختمان حرم امام و پیشوای آنان نیز از عظمت و شکوه بیشتر برخوردار باشد.
شخصیت معنوی اسماعیل
مرحوم شیخ مفید نقل میکند: چون
1- سمهودی متن گفتار ابن شبّه را در ضمن هفت سطر از وی نقل نموده است ولی در نسخه موجود از کتاب وی «تاریخ المدینه» چنین مطلبی به دست نیامد و این گفتار مصحح این کتاب را تأیید میکند که نسخه موجود از یک نسخه خطی که در آن سقط و تشویش فراوانی وجود داشته چاپ شده است.
2- به استثنای قبور ائمه چهارگانه که از ابتدا در خانه شخصی و متعلق به عقیل واقع گردیده است.
ص: 76
اسماعیل در میان هفت فرزند ذکور امام صادق- ع- از نظر سن بزرگترین آنان و از لحاظ لیاقت و شایستگی از مقام ارجمندی برخوردار بود و لذا محبت، عنایت، اعزاز و اکرام آن حضرت را بیش از بقیه به سوی خود جلب کرده بود و به همین دو جهت عدهای از شیعیان امام صادق فکر میکردند پس از آن بزرگوار، امامت به وی منتقل خواهد شد ولی او در حال حیات پدر بزرگوارش در عُریض
(1) از دنیا رفت و تابوتش بر روی دوش مردم به مدینه منتقل و در کنار بقیع دفن گردید.
شیخ مفید میافزاید: و روایت شده است که امام صادق- ع- در مرگ این فرزند جزع و بیتابی زیاد مینمود و به شدت اندوهگین بود؛ به طوری که در پیشاپیش جنازهاش، با پای برهنه و بدون عبا حرکت میکرد و به هنگام تشییع دستور داد چندین بار تابوت را بر زمین نهادند و کفن از صورت فرزندش کنار زد و به صورتش تماشا نمود.
منظور آن حضرت از این عمل این بود که مرگ اسماعیل بر همگان معلوم شود و برای کسی در مرگ وی شک و شبههای باقی نماند و این فکر که شاید او امام پس از پدرش باشد، بکلی از ذهنها زدوده شود. از این رو پس از مرگ اسماعیل- رحمة اللَّه علیه- کسانی که گمان میکردند او در آینده به مقام امامت خواهد رسید، به اشتباه خود پیبردند و از عقیده خویش برگشتند ولی تعداد اندکی از کسانی که در مناطق دور زندگی میکردند و رابطه با شخص امام و اصحاب آن حضرت نداشتند، در عقیده خویش مبنی بر زنده بودن اسماعیل و امامت وی بعد از امام صادق باقی ماندند.
پیدایش مذهب اسماعیلیه
شیخ مفید مینویسد: پس از شهادت امام صادق- ع- گروهی از همان افراد، راه حقیقت را دریافتند و از عقیده به حیات و امامت اسماعیل منصرف و به امامت حضرت موسی بن جعفر- ع- معتقد گردیدند و در این عقیده نماند مگر تعدادی اندک و نادر که آنان هم به دو گروه تقسیم شدند: گروهی وفات اسماعیل را پذیرفتند لیکن بر این عقیده بودند که به هر حال او شایسته امامت بود نه برادران دیگرش و پس از مرگ او و مرگ پدرش، این مقام به فرزند او «محمّد بن اسماعیل» منتقل میشود نه برادرش «موسی بن جعفر»! بنابراین به امامت «محمّد بن اسماعیل» معتقد گردیدند.
1- عُریض بضم اول روستای سرسبزی است که در بین مدینه و احُد در سمت راست جاده و نزدیک به احد واقع شده است. علیّالعریضی یکی دیگر از فرزندان امام صادق- ع- و از راویان حدیث در این محل مدفون و قبرش معروف است. امام صادق- ع- و فرزندانش در این روستا دارای باغ و نخلستان بودند. ما در سال 70 ش. با عدّهای از همسفران برای زیارت علیّالعریضی به این روستا رفته و دقائقی در آنجا به سر بردیم. ساکنین آنجا را شیعیان تشکیل میدهند.
ص: 77
امّا بعضی از آنها در عقیده به حیات اسماعیل ثابت و پابرجا ماندند، و این هر دو گروه را اسماعیلیّه میگویند.
مفید- رضوان اللَّه تعالی علیه- اضافه میکند امروزه تعداد پیروان اسماعیلیه اندک است و چندان قابل توجه نیست و آنچه امروز از عقیده آنان معروف است، این است که به عقیده اسماعیلیه، امامت پس از اسماعیل بن امام صادق در میان فرزندان او، تا قیامت نسل به نسل باقی خواهد ماند.
(1) همین مطالب را مرحوم طبرسی حرف به حرف در «اعلام الوری»(2) بدون ذکر مأخذ درباره عقیده و تاریخ پیدایش اسماعیلیان آورده است.لازم به ذکر است با توجه به این که در زمان فوت مرحوم شیخ مفید (413 ه) و همچنین در زمان مرحوم طبرسی (قرن ششم)، به ترتیب بیش از یک قرن و دو قرن و نیم از تأسیس حکومت و سلطنت فاطمیها در آفریقا و مصر، که از پیروان اسماعیلیه بودند، میگذشتصیت آنان در همه کشورهای اسلامی از نظر قدرت و اعمال قوانین اسلامی گسترده بود. گفتار این دو بزرگوار که در زمان آنان اسماعیلیه را یک فرقه اندک و غیر قابل ذکر معرفی نمودهاند، جای ابهام و محل بحث و تحقیق است که آیا فاطمیان در آن دوران، به عنوان «اسماعیلیه» معروف نبودند؟! و این انتساب و اشتهار بعدها به وجود آمده است و یا مسأله دیگری است؛ زیرا نمیتوان گفتار شخصیتی مانند شیخ مفید این استوانه بزرگ علمی را ساده تلقّی نمود و از کنار آن گذشت.به هر حال، مذهب اسماعیلیه نیز مانند بیشتر مذاهب دیگر در طول تاریخ، فراز و نشیبهایی را پشت سر گذاشته است و امروز در تعدادی از کشورها به خصوص در هندوستان گروهی از این مذهب پیروی میکنند و به نام «اسماعیلیه» معروفند.
1- ارشاد شیخ مفید، ص 285، چاپ بصیرتی قم.
2- اعلام الوری، ص 28، چاپ اسلامیه تهران.