نیامد، مگر اینکه آمرزیده شد».
در حدیث دیگری از این گونه، شخصی ستوده شده است که با وجود امکان استفاده از لباس نو و زیور و زینت، به خاطر تواضع در مقابل خداوند، از لباس کهنه استفاده میکند.
هم در آن و هم در اینجا، تمیزی و نظافت و زیبایی نکوهش نشده و مورد نهی قرار نگرفته است؛ بلکه خودنمایی و فخرفروشی و تجمّل ممنوع شده است که این منع، همسو با دیگر اعمال حج، بویژه احرام است که از آداب واجب ورود به مکّه میباشد.
شیوه حجّ کاروانی و دستهجمعی، حاجیان را علاوه بر مراسم و فرائض حج، در منزل و خورد و خوراک نیز به هم پیوند میدهد. از سوی دیگر، سختی اعمال، و شرایط ویژه آب و هوای حجاز، زمینه را برای درگیریها و برخوردهای احتمالی کوچک و بزرگ آماده میسازد. گاه زائران و دیگر همراهان، عادتهایی دارند که برای بعضی دیگر پسندیده نیست و گاه کمبود امکانات و تنگی مکان در مِنا و مشعر و یا غربت و سرگشتگی و دوری از خانه و خانواده، چنان روح را میآزارد که احتمال طغیان آن میرود و آنگاه، غضب و ناراحتی، زمام امور را از کف عقل میرباید و در این هنگام باید منتظر حادثه بود که گاه کفّاره و عقوبتهایی را هم برای زائر در پی دارد. از این رو، رعایت آداب معاشرت و خوشرویی و خوش اخلاقی، از لازمترین کارها محسوب میشود.
امامان معصوم علیهم السلام برای گام به گام این سفر روحانی، دستورات و توصیههایی بیان کردهاند تا زائر را از این دام شیطانی (ترشرویی و بداخلاقی) برهانند و حجّ او را بیفساد و خلل، مقبول و مأجور گردانند. در ابتدای خروج از خانه، دعای خروج بخواند و بگوید: «اللهم إنّی أسألک فی سفری هذا السرور والعمل بما یرضیک عنّی
خداوندا من از تو در این سفرم، سرور و انبساط خاطر و عمل به رضای تو را میطلبم». و برای هنگام پیمودن مسیر حج، فرمودهاند: «ما یعبأ مَن یَؤمُّ هذا البیت إذا لمیکن فیه ثلاث خصال: خُلق یُخالق به من صحبه، أو حلم یملک به من غضبه، أو ورع یحجزه عن محارم اللَّه ...
به زائری که سه خصلت در او نباشد، توجّه نمیشود. حسن صحبت و نیکویی معاشرت با همراهان، بردباری و خودداری به هنگام غضب و خشم، و پرهیز از محرّمات خداوند». این حدیث که مشابه آن در
ص: 165
آداب سفر، زیاد نقل شده است
(1)، حجگزار بداخلاق و تندخو را دور از عنایت خداوند بر میشمارد و او را بیبهره از حج معرّفی میکند. چنین کسی، گویا آمده و دیده و رفته است؛ بدون هیچ نصیبی و ثمری! چنین شخصی مورد نکوهش شدید واقع شده و اهل بیت علیهم السلام او را از دایره ولایت خود و گروه مؤمنان به خداوند، بیرون راندهاند.
(2)پیشوایان دینی ما، هم در اطراف حسن خلق و ارزش و برکات و ثمرات آن در روابط اجتماعی سخن گفتهاند و هم ما را از ضررها و آثار سوء بدخلقی، برحذر داشتهاند که به عنوان نمونه از هر یک، حدیثی را میآوریم. پیامبر فرمود: «الخُلق الحسن نصف الدین ...
(3) خوی نیکو نیمهای از دین است» و همو فرمود: «الخلق السیّء یفسد العمل کما یفسد الخلّ العسل ...
(4) خوی بد، عمل را فاسد میکند؛ همچون سرکه که عسل را خراب میکند».
آری؛ اگر حجگزار نرمخو نباشد، خوشرو و خوشزبان نباشد و با همراهان و نزدیکان بنای بدخلقی بگذارد و با اندک سختی خشم بگیرد، حجّ شیرین و پرارزش خود را از دست میدهد و با دستی خالی و کولهباری تهی باز میگردد.
8- نگهداری از زبان
زبان و کلام، نقش ویژهای در روابط انسانی ایفا میکند و در متون اخلاقی، بسیار بدان پرداخته شده است. گناهان بزرگی که با زبان انجام میگیرد و هیچ عضوی به اندازه آن، نمیتواند انواع گوناگون معصیت و طاعت داشته باشد. ایجاد دشمنی و عداوت با زبان ممکن است و اظهار دوستی و محبّت هم با آن میسّر. کج خلقی و بددهنی و دشنام، با زبان انجام میگیرد و خوش صحبتی و مزاح و شوخی هم. در حج، به این عضو، توجه شده است و خداوند در قرآن کریم بعضی از افعال زشت آن را به هنگام حج، حرام کرده است: الحجّ أشهر معلومات، فمن فرض فیهنّ الحجّ فلارفث ولافسوق ولاجدال فی الحجّ.
(5) حج، ماههای معیّنی دارد و هر کس در آن ماهها حج میگزارد، نباید آمیزش جنسی کند و یا دروغ بگوید و یا مجادله و نزاع کند.
دستورات این آیه، در معارف حدیثی ما پی گرفته شده است. امام صادق علیه السلام میفرماید:
«إذا أحرمت فعلیک بتقویاللَّه وذکر اللَّه کثیراً، وقلّة الکلام إلّابخیر، فإنّ من تمام الحجّ والعمرة أنیحفظ المرء لسانه إلّامن خیرْ، کما قال اللَّه عزّ وجلّ؛ فإنّ اللَّه عزّ وجلّ یقول:
1- وسائلالشیعه: ج 11، ص 432، باب 49
2- بنگرید به کافی: ج 4، ص 286، ح 4 و خصال صدوق: ص 145، ح 172
3- بنگرید به خصال صدوق: ص 30، ح 106 و کنزالعمال: ح 5225
4- عیون اخبار الرضا ع: ج 2، ص 37، ح 96
5- البقره: 197
ص: 166
فمن فرض فیهن الحجّ ...؛ والرفث: الجماع؛ والفسوق: الکذب والسباب؛ والجدال: قول الرجل: لا واللَّه و بلی واللَّه ...
(1) هرگاه احرام بستی، تقوا را همراه گیر و خداوند را فراوان یاد کن و کم گو مگر به نیکی؛ همانا اتمام حجّ و عمره به حفظ و نگاهداری زبان است مگر به نیکی؛ همان گونه که خداوند میگوید: فمن فرض فیهنّ الحجّ فلارفث و لافسوق ولاجدال فیالحجّ. رفث همان جماع است؛ و فسوق یعنی دروغ و دشنام؛ و جدال هم قسم به ذات جلاله اللَّه است».
کمگفتن و نیکو گفتن، حج را مبرور و مقبول و نیکو میگرداند و اثر سوء گفتارهای زشت را از بین میبرد. گذشته از نصّ روایت نبوی که برّ و نیکی حج را به اطعام طعام و طیب کلام تفسیر میکند
(2)، روایتی در تفسیر «تفث» داریم که در ذیل آیه مربوط به حلق و تراشیدن سر در روز عید قربان، وارد شده است و آن را شامل پلیدیهای باطنی نیز میداند. در این روایت، کلام نیکو و پاکیزه را کفّاره گفتار زشت میداند و حاجیان را به نیکویی گفتار فرا میخواند تا عواقب سوء گفتارهای قبلی خود را پاک کنند و همان گونه که تفث و چرک و کثافات ظاهری را از تن میشویند، پلیدیهای درون را نیز بزدایند. متن روایت را به جهت اشتمال بر نکات دیگر اخلاقی در پی میآوریم.
معاویة بن عمار از امام صادق علیه السلام نقل میکند: «اتّق المفاخرة وعلیک بورع یحجزک عن معاصی اللَّه عزّ وجلّ، فإنّ اللَّه عزّ وجلّ یقول: ثمّ لیقضوا تفثهم.
(3) ومن التفث أن تتکلّم فی إحرامک بکلام قبیح، فإذا دخلت مکّة فطفت بالبیت، تکلّمت بکلام طیّب، وکان ذلک کفّارة لذالک ...
(4) از فخرفروشی بپرهیز و با ورع، خود را از معصیت خداوند نگهدار. خدا میفرماید: سپس خود را از پلیدی و کثافات، پاک کنند. از جمله این کثافات، گفتار زشت در احرام است. پس هنگامی که به مکّه داخل شدی و طواف کردی، گفتار نیکو بگو که این، کفّاره آن است».
آری گفتار بد، روح را کدر و دل را تیره میسازد و صفا و صمیمیت را نابود میکند و جبران آن اگر ممکن باشد از راه زبان و کلام نیکو میسر است.
9- کمک و خدمت به همراهان
برآوردهکردن نیازهای مؤمن و برادر دینی، از پرارزشترین کارها و برتر از بسیاری
1- کافی: ج 4، ص 337، ح 3؛ تهذیبالاحکام: ج 5، ص 296، ح 1003 و نیز بنگرید به 1005 و تفسیر عیاشی: ج 1، ص 88، ح 225
2- مستدرک حاکم: ج 1، ص 658، ح 1778؛ سنن کبری: ج 5، ص 430، ح 10390
3- حجّ: 29
4- من لایحضره الفقیه: ج 2، ص 333، ح 2593
ص: 167
مستحبات است. از احادیثی که به ذکر فضیلت این کار و بیان اجر آن پرداختهاند، به اهمیت آن وارزش فوقالعادهاش پی میبریم. بعضی از آنها برآوردن حاجتهای مؤمن را برتر از بیست حج میشمرد و در بعضی، اقدام و شروع (به خدمت) بدون موفقیت و کسب نتیجه را برابر با حجّ مبرور و مقبول خواندهاند.
(1) با این همه، به سبب اجر و پاداش فراوان طواف و اعمال مستحبّی در ایّام حج، گاه اشخاصی به تردید افتادهاند و در انتخاب بین «خدمت و کمک به دیگر حاجیان» یا «طواف و نماز مستحبی در مسجدالحرام» متحیّر ماندهاند. اسماعیل خثعمی از این دسته افراد است که در پی تأیید و امضای عمل خویش به نزد امام صادق علیه السلام رفته میگوید:
«إنّا إذا قدمنا مکّة ذهب اصحابنا یطوفون و یترکونی احفظ متاعهم. قال: أنت اعظم أجراً ...
(2) به مکّه که آمدیم، دوستانم به طواف رفتند و مرا رها کردند تا وسایل آنها را حفظ کنم. امام فرمود: اجر و پاداش تو بیشتر است».
مرازم بن حکیم همین تردید را نسبت به اعمال مسجدالنبی از همراهش در مدینه نقل میکند تا اینکه امام صادق علیه السلام او را از حکم مسأله باخبر میکند و وظیفه اخلاقیاش را به او نشان میدهد. او میگوید: «زاملت محمد بن مصادف، فلمّا دخلنا المدینةاعتللت، فکان یمضی إلی المسجد ویرعنی وحدی. فشکوت ذلک إلی مصادف، فأخبربه أبا عبداللَّه علیه السلام فأرسل إلیه: قعودک عنده أفضل من صلاتک فی المسجد ...
(3) من به همراه محمد بن مصادف وارد مدینه شدم. من مریض شدم. او به مسجد میرفت و مرا تنها میگذارد. از او گله کردم و او این را به امام صادق علیه السلام اطلاع داد. امام بدو پیام داد: نشستن تو در کنار او، بهتر و برتر از نماز در مسجدالنبی است».
اهمیت این دو فرمان اخلاقی هنگامی روشن میشود که ثواب و اجر طواف در مسجدالحرام و نماز در مسجدالنبی را بدانیم. برطبق روایات فراوانی که هم شیعه و هم اهل سنّت نقل کردهاند، نماز در مسجدالنبی از همه مساجد دیگر بجز مسجدالحرام برتر است.
پاداش نماز در مسجد پیامبر را هزار، دههزار و حتی پنجاههزار برابر نماز در مساجد دیگر نقل کردهاند و نماز در مسجدالحرام را صدهزار برابر.
(4) و ثواب طواف و نماز طواف در مسجدالحرام، ثبت ششهزار حسنه و محو ششهزار گناه و ترقّی به همین مقدار درجه و برآوردهشدن همین تعداد حاجت است.
(5)
1- کافی: ج 2، ص 193 و 194، ح 4 و 9
2- کافی: ج 4، ص 545، ح 26
3- همان: ح 27
4- بنگرید به کافی: ج 4، ص 556، ح 10 و تهذیبالاحکام: ج 6، ص 31 و 32 و سننالدارمی: ج 1، ص 51 وسنن ابن ماجة: ج 1، ص 453، ح 1413 و ثوابالاعمال: ص 50، ح 1
5- کافی: ج 4، ص 411، ح 2
ص: 168
10- گناه نکردن پس از بازگشت
حفظ نتیجه عمل و بهرهبرداری از ثمرات کارهای نیک، گاه سختتر از خود آن کار است. زائر با مراقبت از رفتار خود و آموختن درست مناسک، میتواند از عهده حج و اعمال آن به درآید و با حسنات و ثمرات و حجّی مقبول و مبرور برگردد و نور حج را در قلب و روح خود برای همیشه روشن نگاه دارد؛ ولی افسوس که این نور با اولین گناه، به خاموشی میگراید و سایه معصیت، پرتو نورانی این عبادت بزرگ را از نورافشانی باز میدارد. امام صادق علیه السلام این خطر را گوشزد کرده و بدان هشدار داده است. امام میفرماید: «الحاجّ لایزال علیه نورالحجّ مالم یلمّ بذنب ...»؛
(1) و هم از این روست که به پیروان خود دستور دادهاند پیش از آنکه حاجیان و عمره گزاران، آلوه گناه شوند، به دیدارشان بشتابید تا بهرهای از این نور و مغفرت و رحمت خداوندی ببرید. (2) این در حقیقت همان تقوا و دوری از معصیت است که در همه مراحل سفر و پس از آن نیز باید رعایت شود.علاوه بر این سفارش عام، به بعضی از گناهان که پس از بازگشت احتمال ابتلا به آنها بیشتر وجود دارد، اشاره شده است. یکی از آنها بازگو کردن عیبها و خطاهای سرزده از همسفران است. به هنگام شرح ماجراهای پیشآمده در سفر و یا درد دل کردن از سختیها و آزارها، سفره دل باز میشود و سخن با غیبت و گاه تهمت آلوده میگردد. در بعضی موقعیتها، نیز رازهای همراهان را که معمولًا در سفر و ضمن خطرات آن برای ما گشوده میشود، افشا میکنیم و آبرو و اعتبار آنان را لکّهدار میسازیم که این کار برخلاف امانت و مروّت است.دلیلهای فراوانی بر حرمت این کار داریم که در ابواب مربوط به مجلس و مسافرت آمده است. (3) حتی در بعضی روایات، گفتار به نیکی را نیز نهی کردهاند که شاید وجه آن، ایجاد حریم برای نیفتادن به کار حرام باشد. متن حدیث چنین است: «لیس من المروءة أنیحدّث الرجل بما یلقی فی سفره من خیر أو شرّ ... (4) از جوانمردی به دور است که انسان هرچه را در سفر دیده- از خوب و بد- بازگوید».در پایان، نتیجه میگیریم که وظایف زائر در انجام اعمال و فرائض و مناسک خلاصه نمیگردد؛ بلکه تحصیل آثار فراوان حج و قبولی این عبادت بزرگ در گرو رعایت دستورات اخلاقی این عبادت اجتماعی است. امید که هر زائر، نمونهای از مسلمانان مطلوب اسلام باشد و با رفتار نیکو و شایسته خود، در جلب محبّت همکیشان و توجه دیگران، توفیق یابد.
1- کافی: ج 4، ص 255، ح 11
2- کافی: ج 4، ص 256، ح 17؛ من لایحضرهالفقیه: ج 2، ص 228، ح 2264
3- بنگرید به میزانالحکمة، عنوان 69 «المجلس»، باب 520 و وسایلالشیعة: ج 11، ص 436 و 437
4- محاسن برقی.