در ایران همین قرآن به خطّ «عثمان طه» میلیون، میلیون، افست میشود و هیچ شیعی عاقلی به این مطلب اکنون باور ندارد.
سخن از روایات، رفت گفتیم این روایات در منابع شیعه و سنی پراکنده است و هیچ محققی بدانها گردن ننهاده است. گفتم من در دانشگاه تدریس میکنم و از جمله مواد درسی قرآنی، سلامت قرآن از هر گونه کاستی و نااستواری و تحریف است. از آیت اللَّه العظمی خویی سخن رفت که با بحث و استدلال به این موضوع رسیدگی کرده و پس از استوار سازی این موضوع معتقدان به تحریف را به عدم تدبّر و بلکه نقصان خرد نسبت داده است. او از این توضیحات شگفت زده میشد. پس از این گفتگو گفت: این موضوع را بنویسید و در تمام عالم اسلامی پخش کنید. گفتیم چنین شده است، اما کو گوش شنوا؟! و کو خواننده از عالمان یا عالم نمایان. آنگاه با شگفتی گفت: عجیب است! و دو بار تکرار کرد.
گفتم چه چیزی عجیب است استاد! گفت: جرأت مشایخ و عالمان و استادان ما که باصراحت ایننسبت را به شیعه میدهند و در محاضراتشان در دانشکدهها بدون هیچ استثنایی و توضیحی اینها را میگویند.
عبدالملک مردی فرهیخته، مؤدب و بسیار خوش برخورد است. وی عذرخواهی کرد و گفت از این که این موضوع را طرح کردم اعتذار میجویم، امیدوارم با این پرسش شما را نرنجانده باشم.
بر سر روابط ایران و عربستان دوباره سخن رفت و او برای بهبودی بسیار و آگاهی دو ملت برادر از یکدیگر و استحکام روابط اظهار امیدواری کرد و یک دوره فقه، که از آثار تحقیقی و تازه نشر یافتهاش بود به ما هدیه کرد.
شیخ محمد علی صابونی از عالمان و نویسندگان بزرگ حَلَبی تبار است که اکنون سالها است در مکه زندگی میکند و سالیانی استاد دانشگاه «ام القری» بوده است. دیدار وی برای من مغتنم بود. بیشترین پژوهشهای آقای صابونی قرآنی است. این جهت نیز بر اشتیاقم در دیدار او افزوده بود.
روز بیست و یکم ذیحجه برای دیدار با شیخ محمّد علی صابونی به دارالاستقامه رفتم. مسؤول آن گفت: شیخ را نیافتم امّا امکان دارد در «احتفال علوی مالکی» باشد.
و من که از علوی مالکی شناختی اجمالی داشتم و از چگونگی کار و بار او اندکی میدانستم؛ و نیز اشتیاق دیدار وی و
ص: 176
چگونگی جلساتش را داشتم، از این روی، چون او پیشنهاد کرد که در آن احتفال شرکت کنیم من شادمانانه پذیرفتم. همراه پدر وی برادر شیخ محمد علی صابونی، محمد ضیاء الدین صابونی، که از شاعران و ادیبان حلبی تبار است و اینک مقیم مکه میباشد، راهیِ محفل آقای علوی مالکی شدیم.
آقای علوی مالکی مدرسهای دارد بزرگ و در مجموعه آن مسجدی عظیم، نظیف و چشم نواز. وارد مسجد شدیم، جمعیت بسیاری نشسته بودند؛ کسان بسیاری از حلب، مصر، دبی و برخی کشورهای آفریقایی نیز بودند، طلبههای مدرسه پذیرایی میکردند با خرما و برخی دیگر تنقلات.
آقای علوی با جمعی از عالمان و محققان شهرها و آبادیهای مختلف شرکت کننده در آن محفل، بر روی صندلی نشسته بودند و دیگران بر زمین. وی آغاز سخن کرد و احادیثی را با سلسله سند خواند و چگونگی آن احادیث را به لحاظ سند روشن کرد و اندکی درباره محتوا و مضمون احادیث سخن گفت، آنگاه اشارهای کرد و یکی از حاضران اشعاری در مدح رسول اللَّه صلی الله علیه و آله خواند که همراهانش با همخوانی او را همراهی میکردند. کسان دیگری نیز که از کشورهایی بگونه جمعی آمده بودند، چنان کردند. محتوای اصلی این اشعار حبّ الهی، محبت رسول اللَّه و توجه به محبّت اهل بیت علیهم السلام و ... بود. اشعار از محتوایی عاطفی، دلپذیر و روحافزا برخوردار بود. این اشعار و همخوانی با استقبال بسیار شورانگیز حاضران رویاروی میشد. پس از آن، تنی چند از عالمان نیز سخن گفتند و بویژه یکی از عالمان بر حبّ رسول اللَّه و آلاللَّه. و لزوم زیارت پیامبر تأکید کرد و تشکیل محافل انس، موالید و نیز وفیات را سنّتی مؤکّد و متّبع دانست و مخالفان این شیوه را به سبکاندیشی و عدم آگاهی از عمق دین و آموزههای پیامبر وصف کرد.
آقای علوی از محمد ضیاء الدین صابونی خواست شعری بخواند و او شعری که به تازگی سروده بود و نسخهای از آن را به من داد، خواند و در آغاز این شعر، در ضمن یک رباعی بر عشق به آلمحمد تأکید کرد و محبت آن بزرگواران را چونان ذخیره برای آخرت دانست، مطلع شعر او، که خطاب به حاضران در حج آن سال بود، بدینگونه است:
قد طابَ حجّکَ أنّه مبرور وسَعیت سَعْیَکَ أنّه مشکور
و بدینگونه پایان میپذیرد:
صلی الإله علی النبی وآله ما رفَّ قَلْب العبد وهو شکور
پس از سرایش اشعار و برخی سخنرانیها، نماز عشا خوانده شد و آنگاه پذیرایی به عمل آمد. آقای علوی که عمامهای سبز بر سر داشت، در رأس مجلس با قامتی بلند و جسمی جسیم نشسته وبر عصاتکیه کردهبود. حاضرانکه از وی تلقّی «مراد» داشتند، به محضرش میرفتند و دست میبوسیدند و برای این کار نوبت میگرفتند. بر سر سفرهای که من بودم، جمعی نشسته بودند که علوی خود نیز در آن جمع بود و همچنین یکی از عالمان از دیار مغصوب و مظلوم فلسطین. از ابن تیمیه سخن رفت و همگان بر او انتقاد کردند. علوی از کجرویها، خشکسریها و حرفهای ناهنجار ابن تیمیه یاد میکرد و بر او طعن میزد و اساساً این محفل که گویا هرهفتهایدوشب (یکشنبهها وچهارشنبهها) تشکیل میشود، عملًا نقض دیدگاه ابن تیمیه است؛ در آنچه که او و همگنان او و وهابی مسلکان امروز شرک میپندارند؛ یعنی برگزاری جشنهای موالید، مولد النبی و ... و نیز محافل یاد و یاد بود و ...
آنان آثاری علیه مالِکی نیز نوشتهاند؛ از جمله «حوار مع المالکی فی ردّ منکراته وضلالاته» به خانه شیخ عبداللَّه بن سلیمان بن منیع که «الرئاسة العامه لادارات البحوث العلمیه و الإفتاء والدعوة والإرشاد فی الریاض» آن را منتشر کرده است که یکی از شاگردان وی بدان پاسخ داده است با عنوان: «ادلّة اهل السنّة والجماعه أو الردّ المحکم المنیع علی منکرات وشبهات ابن منیع فی تهجمه علی السید محمد علوی المالکی المکی» یوسف السید هاشم الرفاعی.
برای من حضور در این محفل بسیار جالب بود. در قلب تنگ اندیشیها و تنگنظریهای وهابیان و در کنار آن همه بلندگو و جوسازی علیه هر آنچه جلوهای از معنویت و پیوند با بزرگی و بزرگواریها دارد چنین محفلی شگفت بود.
گفتم از مجموعه برخوردها روشن بود که علوی بسیار مورد توجه است و کسانی که در آن مجمع بودند، همه به دیده «مرید» به او نگاه میکردند، این بنده را اکنون به چه و چههای کار علوی کاری نیست و شیوه او را به لحاظ پسند و ناپسند دین تحلیل نمیکنم ولی به لحاظ اجتماعی و فرهنگی و با توجه به حال و هوای حاکم بر
ص: 178
عربستان. وجود اینگونه محافل و شکلگیری حلقات «ذکر» حتّی گاهی در حدّ افراط تنبّه آفرین و تأمل برانگیز است و نشانی است از اینکه هر چیزی را اگر بشود به تحمیل استوار داشت، اندیشه، فکر و ایمان را نمیشود. از این موضوع در بخش دیگری از این خاطرات با شرح بیشتر سخن خواهم گفت.
علوی را آثاری است در ابعاد مختلف فرهنگ اسلامی که بر پایه احادیث و کمتر با تحلیل و نقد و بررسی نوشته است؛ از جمله:
1- مفاهیم یجب ان تصحّح
این کتاب نقدی است بر آراء و اندیشههای ابن تیمیه درباره تبرّک، ملاکها و معیارها در تکفیر، شرک، توحید، توسّل، ویژگیهای پیامبر و ... این کتاب مورد توجه عالمان کشورهای اسلامی قرار گرفته و بسیاری بر آن تقریظ نوشتهاند؛ از جمله:
شیخ حسین مخلوف مفتی مصر، شیخ سید احمد عرض مفتی سودان.
2- و هو بالأفق الأعلی
بحثی است درباره معراج رسول اللَّه صلی الله علیه و آله و اسرار و چگونگی آن.
3- ابواب الفرج
بحثهایی است در اخلاق، آداب اجتماعی، امارت، توسّل، استغفار و ...
4- شرف الامة المحمدیّة
درباره ویژگیهای آیین اسلام و فضایل اعمال.
5- مجموع فتاوی و رسائل
جمع و ترتیب فتاوی پدر اوست، سید علوی بن عباس مالکی.
در ضمن گزارش این خاطره، از «محمد ضیاء الدین الصابونی» یاد کردم. او که اکنون با عنوان «شاعر طیبه» خوانده میشود، مدرّس «المعهد العالی لأعداد الأئمة والدعاة» است در مکّه.
او میگفت مرا «حسّان رسول اللَّه صلی الله علیه و آله» لقب دادهاند و من دوست دارم مرا «شاعر اهل بیت» بنامند!
وی کتاب «نفحات من الأدب الاسلامی» خود را به من تقدیم کرد که گزینهای است از ادب اسلامی از روزگاران کهن. نثر و شعر و از جمله شعر بلند دعبل خزاعی، شاعر بلندآوازه و ستیهنده علوی در مدح آل اللَّه؛ با مطلع:
مدارس آیات خلت من تلاوةٍ و منزل حیٍّ مقفر العرصات
و بخشی از شعر بلند کمیت، شاعر حقجوی، حق گوی و ظلم ستیز علوی معروف به «لامیة کمیت» که در آغاز آن
ص: 179
نوشته است «قصیدهای که بنیادهای حکومت ظالمانه بنی امیه را لرزاند.»
برخی دیگر از آثار او عبارتند از:
«نفحات القرآن»، «صور من القرآن»، «فنّ الخطابه»، «الموجز فی البلاغة والعروض»، «الموجز فی القواعد والأعراب»، «نشید الأیمان»، «نفحات طیبه»، و ...
دیدار با عاتق بن غیث بلادی
عاتق از محقّقان و جغرافی دانان و پژوهندگان ارجمند مکّه است که تمامت پژوهش خود را بر شناخت حرمین شریفین و آبادیها و قبیلهها و تاریخ آن، ویژه ساخته است. برخی از آثار او را پیشتر دیده و گاه از آنها بهره برده بودم؛ از جمله «معجم معالم الحجاز»، «معالم المدینة المنوره»، معلم مکة التاریخیّه والأثریّه» و ...
همراه دوست دانشورم حضرت آقای قاضی عسکر به دیدار وی رفتیم، در کتابخانه شخصیاش، که محلّ کار، زندگی و مؤسسه نشر او نیز همانجاست، ما را پذیرفت، عاتق مردی مهربان، خونگرم، سختکوش، پراطلاع و آزاد اندیش است.
در این نشست از تاریخ مکه، آثار وی و برخی مسائل مرتبط با آثار و مآثر اسلامی مکه سخن رفت. از کارهای علمی و تحصیلات ما پرسید، توضیح دادیم و من گفتم بیشتر به پژوهشهای قرآنی مشغولم.
او دو مجلد از آثارش را که درباره مسائل مرتبط با قرآن بود به من هدیه کرد؛ «أخبار الامم المباده فی القرآن» و «آیات اللَّه الباهرات».
در کتاب اوّل از قوم نوح، عاد، هود، ثمود، لوط، شعیب، سبأ و ... سخن گفته و در کتاب دوّم، آیات نشانگر قدرت و عظمت الهی را تفسیر کرده است؛ با عناوینی چون «آیات الأبداع الخَلْقی»، «آیات القدرة الإلهیه»، «الآیات الدّالة علی قدرته علی الحیاة والموت»، «آیات الحساب ومشاهد یوم القیامه» و ...
از او درباره مکانهای بسیاری سؤال کردیم، حضور ذهنی او در توضیح مسائل خُرد و کلان مرتبط به آثار و مآثر و اماکن مکه و مدینه شگفت انگیز بود. از «ربذه» پرسیدیم دقیقاً توضیح داد.
با لهجهای کاملًا بدوی و غیر فصیح حرف میزد؛ از این روی گفتگو با وی برای ما اندکی مشکل بود، اما محضری پراستفاده و سودمند داشت، به ویژه با خُلْقی ستودنی و برخوردی سرشار از
ص: 180
صفا و کرامت.
در این مجله از وی به تفصیل سخن رفته است؛ از این روی به زندگی و آثارش اشاره نمیکنم.
(1) پینوشتها:
1- میقات حج، شماره 3، ص 204