فرصت برای اجتماع مسلمانان در یک همایش بزرگ است تا با یکدیگر همفکری کنند و در حلّ مشکلات جهان اسلام بکوشند و طرحهای استواری را جهت دفع خطرهای بیشمار، از جوامع اسلامی تصویب کنند.
سخن کوتاه این که: حج یک اجتماع صمیمانه و برادرانه در پناه خدا است و برگرد سفره مهمانی خدا و هدفش بررسی امور و مشکلات امت اسلام است.
«در میان مردم با بانگ بلند، آنان را به حج دعوت کن تا آنان پیاده و سواره، بر اشتران لاغر، از هر سو و دره دوری بیایند و شاهد منافع و فواید بسیار باشند!»
آیا برای مسلمانان نفعی بالاتر از این که منافع و زیانهای خود را مطالعه کنند و به آنچه که بر ایشان سودمند است عمل کنند و اموری را که زیانبخش است از خود دور سازند.
بررسی مشکلات جهان اسلام درمراسم حج، بدعت نیست و ما هم نوآور و بدعتگذار نیستیم، بلکه به عمل پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سیره او تمسک میجوییم؛ مگر نه این است که آن حضرت از موسم حج استفاده میکرد و مسلمانان را، جهت حفظ کیان و سلامت اجتماعی خود، راهنمایی و ارشاد مینمود و از نمونههای بارز آن، خطبه مشهور آن حضرت در حَجة الوداع است که در آن مسلمانان را از ارتکاب بعضی امور و کارهای تضعیف کننده کیان اسلام، بر حذر داشتند؛ از جمله، هشدار دادند که مسلمانان به جان یکدیگر نیفتند و آتش تعصبات قبیلگی گذشته را با انتقامجویی، شعلهور نسازند.
«خون و مال شما، همیشه و تا دم مرگ محترم است؛ همان گونه که امروز و در این ماه حرام و در این شهر امن، محترم میباشد.
خدایا! تو شاهد باش من حق را بیان کردم. نزد هر کس امانتی هست به صاحبش برگرداند و اکنون اعلام میکنم که رباخواری، خونها و تمامی رسوم دوران جاهلیت بیارزش است و آنها را زیر پا میگذارم. ای مردم تمام مؤمنان، با یکدیگر برادرند و برای هیچ شخصی، مال برادرش، جز با رضایت
ص: 29
حلال نیست. خدایا! شاهد باش.
(مردم!) آگاه باشید بعد از من به کفر برنگردید و در نتیجه برخی از شما بعضی دیگر را گردن بزنید. من در میان شما چیزی را به امانت گذاشتم که اگر بدان چنگ زنید گمراه نخواهید شد، و آن کتاب پروردگار شما میباشد.»
حج و اخلاص در عبادت
اکنون باید در حقیقت آنچه از حج برای ما سودمند است، بنگریم که آیا حقیقت آن را میفهمیم؟!
حج، عبادت خالص برای خدای یگانه است و ما در این موسم ابلیس را طرد میکنیم، ولی باز هم در برابر او زانو میزنیم و به دامش میافتیم.
حج عبادتی با معنی و هدف است.
برخی بر حج، آن گونه جمود میکنند و تحجر فکری روا میدارند، که آن را یک کالبد بدون جان و آدابی بدون محتوا قلمداد میکنند. اینان در رابطه با نماز نیز این گونهاند در حالی که؛ اگر نماز صرف حرکات وسکنات بدون روح باشد، دیگر در حقیقت خود، معنای رهایی از هر گونه بندگی برای غیر خدا را در بر ندارد.
چگونه است که برخی در دامن استعمارگران کافر زندگی میکنند و دنبالهرو آنان هستند و از آنان نیرو میگیرند، آنگاه ادعای مسلمانی کرده و خود را بنده خدای صاحب شریعت میدانند!
خداوند متعال میفرماید:
«آیا تو را خبر دهم از کسیکه بنده خدا را از نماز نهی مینمود؟»
(1) وای بر چنین مدّعیان مسلمانیکه دیگران را از هرگونه عبادتی برای خدا نهی میکنند! چگونه برای برخی مسلمین رواست که مسلمانان راستین را، در خانه خدا و پناهگاه امن مردم، از هر گونه پرستشی برای خدا باز میدارند؟!
«با اینکه از آنان کینهای، جز ایمانشان به خدای عزیز ندارند.»
(2) آری حج، بهترین فرصت و بزرگترین بازار برای کسب تقوا و تقرّب به خدا است و هر کس مسلمانان را از تحصیل چنین فضیلت و حقی منع کند، مخالف حقیقت اسلام است.
لازم است هر مسلمانی از هر نژاد و رنگی، توجه داشته باشد که اعمال حج یک دوره تمرین خودسازی است که در
1- علق: 10- 9
2- بروج: 8
ص: 30
آن، هر فرد یا اجتماعی از حاجیان باید از هر گونه ذلت و کرنش برای غیر خدا آزاد شوند و هنگامی که به وطنشان باز میگردند، جهت آزاد نمودن جامعه خود از هر گونه بردگی و استعمار دولتهای غیر مسلمان به ویژه دولتهای معاند و دشمن اسلام، تلاش کنند.
حج، برای ما و ایمان و یقین ما به آفریدگار هستی؛ آفریدگار نور و تمام موجودات؛ که از هر شخصی و دولت بزرگی بالاتر است؛ آزمایش و امتحان است.
خدای سبحان در سوره نور میفرماید: «خداوند نور آسمانها و زمین است، مثل نور خدا ...»
(1) ما باید از پروردگار یگانه خود، تصمیم و عزت بخواهیم و در پرتو دین، نیرو و هدایت کسب کنیم و به یاد آوریم که قدرت اسلام، از نیروی اتحاد و همکاری ما سرچشمه میگیرد؛ آنگونه که دست در دست یکدیگر، مشتی بر ضدّ دشمنان اسلام گردیم و برای خود عزت و خوشبختی اسلام را، و نه زندگی با ذلّت و تسلیم، به ارمغان بیاوریم.
پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله، هنگامی که دعوت خود را با گروهی از مؤمنان راستین آغاز کرد، نه از قدرت شرق ترسید و نه از نیروی غرب. و از آنجا که خداوند از آنان صداقت و اخلاص دید، پیروزی شان عطا کرد. آری، آنان پیروز شدند، با این که تمام قوای کفر و اشرار عرب و یهود بر ضدشان همصدا گشته بودند، و حتی اتّحاد نیروهای کفر، جز بر ایمان و تسلیم مؤمنان در برابر خدا نیفزود.
این است صفت حقیقی مؤمنان که تنها به خدا توجه دارند، تنها به او توکل میکنند و تنها از او مدد میگیرند. با چنین ایمانی، اجداد ما جهان را فتح کردند و عزیز گشتند و با فقدان آن، کافران مستکبر، کشورهای ما را استعمار کردند و ما ذلیل گشتیم.
فیلسوف بزرگ، دکتر محمد اقبال اشعاری را سروده که جادارد ترجمه آنها را در اینجا بیاوریم:
«ما، سینه خود را در مقابل شمشیرها سپر نمودهایم.
ما، از روز جنگِ سهمگین و جابرانه نمیترسیم.
گویا، سایه شمشیر سایه بوستان است.
بوستان سبزی که پیرامون ما شکوفهها میرویاند.
1- نور: 35
ص: 31
ما، کوههایی بر فراز کوهها بودیم.
و چه بسا بر امواج دریاها، دریاها را به حرکت درآوردیم.
اذان ما، بر فراز دیرها و کلیساهای فرنگ بود.
و قبل از رسیدن سپاهیان اسلام، شهرها را فتح نمود.
ما، از طاغوتهای محارب، نهراسیدیم.
گرچه در اطراف ما، مرگ از جنازهها پشتهها میساخت.
ما، آشکارا به خدای یگانه دعوت میکردیم،
که جهان را آفرید و هر چیزی را به اندازه قرار داد.»