منزل بعدی «عربان مسته جده» بود که اعلان شد آب برای چند روز خود بردارید. در ادامه به خاک امیر محمد و سپس در بیست و دوم ذی قعده به خاک حَرْبی میرسند. روزهای بعدی، هر چند روز، به یک آبگیر رسیده و از آن برای روزهای بعد بر میداشتهاند. «در این صحرا درخت خار مغیلان زیاد بود». پس از آن به وادی عقیق رسیده، در آنجا محرم شده و با گذشت از وادی لیمو در روز چهارم ذی حجه به مکه وارد شدهاند.
این امکان وجود داشت که مسافران راه جبل، مسیر را به سوی مدینه کج کرده، ابتدا به این شهر مشرّف شوند؛ اما به طور معمول مسافران راه جبل، ابتدا عازم مکه میشدند.
گفتنی است که بر این منطقه، آل رشید حکومت داشتند و به صورت موروثی بر آن فرمانروایی کرده و بعدها به دست نیروهای سعودی از میان رفتند.
این دولت، به نوعی حافظ این منطقه بوده و خود تشکیلات خاصی برای همراهی مسافران داشته و هزینه آن را نیز از ایشان دریافت میکردهاند. با این حال، اعراب بدوی آن نواحی و گاهی نیروهای دولتی آل رشید، به کاروان حجاج حمله کرده و به قتل و غارت آنان میپرداختند.
از این رو، در برخی از سال ها، به قدری این راه خطرناک میشد، که علما رفتن از آن راه را حرام اعلان میکردند و کسی از آن مسیر عبور نمیکرد. زائری که در سال 1317 به سفر رفته، قدری از سختیهای راه را بیان کرده، در پایان مینویسد: اگر «آقایان عظام و علمای اعلام» از این مسائل آگاه بودند «حکم به حرمت این مسافرت میدادند!»
نمونه آن فتوای شیخ فضل اللَّه نوری است که در سال 1320 صادر شده و پس از این خواهد آمد.
تهدیدهای موجود در این مسیر، با حمایت نیروهای امیر جبل و گاه سپاه عثمانی وحتی نیروهای امیر جبل تعدیل مییافت.
به گزارش نجمالملک در سال 1306 «رسم محمد، امیرِ جبل این است که همه ساله قبل از موسم حج، شخصی را مثل عبدالرحمان یا قنبر غلامش میفرستد به نجف اشرف تا در پنجم ذی قعده حجاج را حرکت دهد و در چهارم ذی حجه وارد مکه معظمه نماید. و نظر به آنکه از میان عشایر مختلفه وحشیتر از خودشان، باید به سلامت عبور دهد و
ص: 69
به همگی تعارفات بدهد، از هر نفر شتر سوار به عنوان اخوّه، مبلغ پانزده تومان تخمیناً میگیرد.»
(1) قرار بر آن میبود تا چیزی از حجاج پیاده نگیرند، اما به گزارش همین زائر، بر اینان نیز سختگیری زیادی میشده و همین امیر جبل «در هر منزل جمعی از پیادگان را ...
میطلبید و حکم میداد چند نفر از اعراب اشدّ کفراً و نفاقاً با چماقهای قوی بر سر هر نفر میریختند و آن مظلوم را بیمحابا آن قدر میزدند که گاه میمرد، و آنچه ممکن بود از درهم و دینار وصول میکردند و حاجی جواد حملهدار، پسر حاجی عابد، تبعه دولت ایران در زیر چماق محمد این سال شهید شد.»
نویسنده، که از درباریها بوده، میگوید: با مشاهده این وضع، عبدالرحمان را طلبیده، او را تهدید کرده، به وی گفته است: «اگر اولیای دولت ابد مدّتِ ایران میدانستند که شماها با این سخت دلی و طمع، چه قسم سوء سلوک با حجاج عجم مینمایید، البته قدغن مینمودند که راه جبل به کلّی مسدود شود».
(2) وی آرزو کرده است که «کاش از جانب اولیای دولتِ ابد مدت، این راه جبل چند سالی غدغن و مسدود میشد تا شاید نظامی میگرفت.»
(3) از اطلاعاتی که مربوط به سال های 1316 و 1317 است به دست میآید که به تدریج به خاطر ظلم و ستم امیر جبل، این راه مسدود اعلام شده است. پس از آن، وی تلاش زیادی برای باز کردن این راه انجام داد تا اولیای دولت ایران را قانع کند تا اجازه سفر از این مسیر را بدهند.
راه مزبور در سال 1319 باز بوده که شیخ فضل اللَّه نوری از آن عبور کرده و پس از بازگشت به نجف، فتوای تحریم رفتن به آن راه را صادر کرده است.
نجم الملک در سال 1306 برای آگاهی مردم نوشته است: «امروز طریق وصول به مکه معظمه و مراجعت منحصر به راه جبل نیست» و راههای امن دیگری از جمله راه سلطانی شام، راه اسلامبول و راه بصره نیز وجود دارد.»
(4) گفتنی است که مشکل حمله به کاروانها در نوع مسیرها بوده و فواصلی هرچند طولانی، قلعههایی برای حضور سپاه عثمانی ساخته میشدهاست؛ نیروهایی نیز طبق رسم قدیم، همراه کاروانهای حجاج، در برخی از مسیرها اعزام میشدند تا مانع از حمله بدویان به حجاج شوند. با این همه، در بسیاری از
1- نجم الملک، ص 183
2- نجم الملک، ص 184
3- نجم الملک، ص 185
4- نجم الملک، ص 185
ص: 70
مواقع، جنگ و درگیری میان حجاج و غارتگران عرب روی داده و روشن بود که چه گروهی در این میان آسیب میدیدند. در مواقعی نیز کار به مصالحه میرسید و دزدان با گرفتن مبالغی پول از هر زائر، راه را برای آنان باز میکردند. این مصالحهها، زمینه متهم شدن حافظان کاروان، امیر الحاج و یا شتربانان را به همکاری با دزدان فراهم میکرد که از قدیم، به این مسأله پرداخته شده است.
شاعری در قرن دهم میگوید:
(1)از شتربان رشوه گیرد میرحاج کی نماید درد مسکینان علاج
دادخواهان از شتربان لعین میرگویان در جواب جمله این
با شتربانان چه جای کینه است زر بده کین عادت دیرینه است
گرچه دزدان لعین محض شرند ساربانان از حرامی بدترند
ساربان بدتر ز دزدان در طریق باز میرحاج زین هر دو فریق
هست جمله دشمنان اهل دین لعنة اللَّه علیهم اجمعین
چون گرفتند از فقیران جمله باج از علا بنمود رحلت میرحاج
در دوره قاجار نیز گاه ابراز شده است که طایفه حرب که به کاروانها حمله میکردند، مستظهر به حمایت امیر مکه!
(2) بودهاند. اینها میتوانست شایعاتی نیز باشد که سفرنامهنویسان از این و آن میشنیدند.
فرستادن نیرو به همراه کاروان، به ویژه از سوی امیر جبل یا شریف مکه، نوعی درآمد برای آنان به حساب میآمد.
گاه نیز سوء استفادههای دیگری میشد.
یک نمونه از این سوء استفاده آن بود که با اعلان بسته بودن راه جبل، کرایه شتر برای بردن حجاج به سمت شام دو برابر میشد و با ساخت و پاخت شریف با شترداران، مبلغی پول به او نیز میرسید. در گزارشی که از سال 1317 در دست است، نویسنده همکاری قونسول ایران در جده با شریف مکه را مطرح کرده است که آنها ابتدا اعلام کردند که راه جبل مسدود است. در نتیجه همه برای رفتن به سمت شام یا دریا فشار آورده و در این میان «حاج شامی، شتر به قیمت گزاف کرایه نموده حرکت کردند». نیمی از حجاج به دلیل زیادی کرایه متحیّر و سرگردان مانده بودند. در این وقت بود که شریف مکه با قونسول مبلغی گزاف از حملهدارها
1- سفرنامه منظوم حج، سفرنامه ابیوردی، ص 92
2- میرزا علی اصفهانی، ص 221
ص: 71
گرفتند و جار افتتاح راه جبل را کشیدند. و این نیم سرگردان از راه جبل بازگشتند.
(1) به هر روی، شهرت داشته است که راه جبل بسیار خطرناک است، اما با دشواریهایی که دختر فرهاد میرزا در طول راه مدینه تا مکه کشیده، آن هم از دست دزدان اعرابی و جمّالهای تندخو، معتقد است که آن راه، بدتر از راه جبل است. به عقیده وی «هیچ کس که به قدر ذرهای عقل و شعور داشته باشد، خودش را به دست این جمّال های دیوانه نخواهد داد. در راه جبل، به هیچ وجه این حرکات بیمعنا نیست که مردم کتابچه در مذمّت راه جبل مینویسند و مخلوق را میترسانند ... هر گاه در راه جبل حجاج صدمه داشته باشند، اقلًا آدمی هم هست که بشود سؤال و جوابی کرد. درحالی که در مسیر مدینه تا مکه دشواری و دزدی فراوان بوده و حجاج به تمام معنا خوار میشدهاند. شگفتی دختر فرهاد میرزا این است که چگونه «دولت تمکین دارد که این همه خواری بر سر حجاج بیاورند.»
(2) حضور رییس قبایل میان راه یا برخی از وابستگان آن، سبب میشد تا کاروان در پناه آنان حرکت کند. در سال 1260 محمد ولی میرزا گزارش مشروحی از گرفتن مالیات توسط امیرعبداللَّه دارد و مینویسد که او «نوشته داد که میآیم تا منازل مخوف، خودم، و شما را میگذارم و بر میگردم؛ عبدالرحمان- یعنی پسرش- را با شما میکنم تا مکه معظمه.»
(3) با این حال، باز نزاع شده و گفتگویهای زیادی میان امیرعبداللَّه و محمد ولی میرزا صورت گرفت تا عاقبت اجازه داد کاروان از خاک جبل عبور کرده به خاک حجاز وارد شود.
(4) فراهانی در سال 1302 نوشته است که دو سه سال است که دولت ایران رفتن از طریق جبل را قدغن کرده و امسال فقط پنجاه شصت نفر آن هم با لباس مبدل از این راه آمدهاند. وی تأکید میکند که امیر جبل از این بابت ناراحت است، زیرا درآمد خوبی را از دست داده و به همین دلیل، افزون بر برخورد خوبی که با حجاج ایرانی کرده، شرحی نیز به قونسول ایران در جده نوشته و «تمنای مرخصی حجاج را از راه جبل کرده و تعهدات چند نموده بود که من بعد، من جمیع الجهات مواظب حال حجاج بوده و هیچ نوع تعدی و بیاحترامی نسبت به
1- سفرنامه عتبات و مکه، ص 176
2- دختر فرهاد میرزا، ص 292
3- محمد ولی میرزا، ص 239
4- محمد ولی میرزا، ص 241
ص: 72
آنها نخواهد شد.»
(1) گزارش نایب الصدر به نقل از حجاج راه جبل آن است که در سال 1305 راه باز بوده و امیر جبل رفتار بسیار خوبی با حجاج داشته و حتی کسی را تا مکه فرستاده تا به حجاج خدمت کند. این شخص گلهمند بوده است که ویس قونسول جده «هر سال مبلغی از ما به عنوان تعارف میگیرد؛ اگر ندهیم بعضی جعلیات به بابعالی و دربار همایونی عرض مینمایند و قدغن میشود که حاج از طرف جبل عبور کند.» ما نیز این مبلغ را میدهیم، اما از حملهدار میگیریم او هم از حجاج. و بدین ترتیب ستم بر حجاج میرود.
(2) به نوشته نایب الصدر درآمد امیر جبل از هر حاجی که از جبل به مکه برود، پانزده تومان و در بازگشت ده تومان است.
(3) گفتنی است، همان گونه که راه شام، پاشای امیر الحاج داشت، و یا محمل مصری که رئیس خود را داشت، حجاج راه جبل نیز با سرپرستی امیر جبل یا شخصی که او تعیین کرده بود به حج میآمدند. میرزا داود در سال 1322 نوشته است: «حمل امیر جبل نیامد و نرسید، میگویند به جهت جنگی که با ابن صیاح دارد، نتوانسته است بیدق خود را بفرستد تا چه شود؟»
(4) نیامدن امیر جبل نیز مانعی بر سر راه زائران عجم برای گذر از راه جبل بود. میرزا داود تصریح میکند که امسال به خاطر نیامدن امیر جبل، ایرانیها میبایست با حمل شامی برگردند.
(5) توصیهای که معتمدالسلطان سقاباشی ناصرالدین شاه، به نقل نایب الصدر در سال 1305 به زائران راه جبل داشته، این است که حاجی باید توان کجاوهنشینی یا تخت نشینی داشته باشد «آب هم همراه بردارد که سخت نگذرد».
طبعا کسانی که پیاده میآیند یا می خواهند سربار دیگران باشند، ممکن است جانشان را از دست بدهند. ویژگی عمده راه جبل این بود که زائر ایرانی در رفتن به حج، مسیرش از عتبات میگذشت و اگر زائری هم اراده زیارت عتبات را داشت، پس از اعمال حج باز از همین راه نجد و جبل به عراق باز میگشت.
(6) به هر روی، زائر ایرانی که میبایست روزها و شبها روی شتر سفر کند، گاه اجازه آن که برای نماز از کجاوه و شکدف پایین بیاید نداشت و میبایست همانجا نمازش را میخواند. گاه میشد
1- فراهانی، ص 211- 212
2- نایب الصدر، ص 168
3- نایب الصدر، ص 169
4- میرزا داود، ص 105
5- میرزا داود، ص 139
6- امین الدوله، ص 270
ص: 73
که زائری خوابش میبرد یا به دلیلی از شتر میافتاد و میماند. چنان که حاجی شیخ جعفر ترشیزی برای امین الدوله گفته بود که «در راه جبل، نیمشبی که روی شتر به تهجّد مشغول بوده، از سرین مرکب سُریده، نماز را نبریده، از قافله باز مانده ... تقدیر آن قدر مساعد بوده است که خرجین شیخ هم با خودش به زمین افتاده ... درین حال عربی سوخته سیاه از راه میرسد ... تفقدی از حالش کرده رحمت میآرد ... میرود از یورت و مسکن خودش شتری و مرد دیگر میآرد ... برای راحت و بستن شکستهها، شیخ را در مضیف قبیله یک اربعین قبول میکنند و پس از شفا و عافیت به نجف میرسانند.»
(1) اگر حاجی آن اندازه توان مالی داشت که بتواند تخت روان اجاره کند، به راحتی میتوانست در همانجا به مطالعه هم بپردازد.
(2) امین الدوله، در جای دیگری هم نوشته است که «در این صحرا طی طریق میکنیم و در تنهایی به مطالعه تاریخ مکه و مدینه مشغولم.»
(3) و نوشته است: «در تخت روان مطالعه کتاب خلاصة الوفاء و آداب و سنن زیارت مدینه منوّره از من فوت نمیشد».
(4) این در حالی بود که کجاوه تلاطم زیادی داشته و امکان مطالعه در آن نبوده است.
فتاوی علما در تحریم راه جبل
سند مهمی که در این زمینه در دست است و به وسیله شیخ شهید فضل اللَّه نوری تنظیم شده، مجموعهای از فتاوی علماست که پس از حج سال 1319 در این باره صادر شده است.
مقدمه این سند را شیخ فضلاللَّه که خود در آن سال مشرف بوده نگاشته و حکایت آزار و اذیت فراوان و تلفات بی حد و شمار این مسیر را گزارش کرده است. این سند که متن فتوای تحریم خود شیخ است، به همراه فتاوی علما در سال 1320 به چاپ رسیده است.
(5) شیخ فضل اللَّه در این متن تحریمه، با اشاره به سفر خود در سال 1319 از راه گیلان واسلامبول از نیت اولیه خود برای بازگشت از طریق شام یاد میکند. اما در مکه از این قصد منصرف شده بنای بازگشت «از طریق جبل» را گذاشته و با وجود مخالفت جمعی از همراهان، اصرار بر آمدن از این راه میکند.
وی روز دوم محرم سال 1320 از مکه به راه افتاده و در هیجدهم
1- امین الدوله، ص 90
2- امین الدوله، ص 220
3- امین الدوله، 227
4- امین الدوله، ص 241
5- در باره این سفر اشاراتی هم قزوینی آورده است. بنگرید: یادداشتهای قزوینی، به کوشش ایرج افشار، تهران، علمی، 1363 ج 6، ص 113- 119
ص: 74
ربیع الاول- یعنی دو ماه و نیم بعد- به یک فرسنگی نجف اشرف رسیده است.
شیخ با تحمل شدائد راه دریافته است که با وجود مخالفت برخی از همراهانش، حکمت آمدن از این راه آگاهی یافتن از دشواریهای این راه و زمینه سازی صدور فتوای تحریم از طرف خود و سایر علمای نجف برای رفتن از این مسیر بوده است. وی مینویسد:
مجملا با جمعیّت وافره حاج در این سال که سنین متمادیه همچه جمعیتی دیده نشده بود و جمعی از علما و اعیان و اشراف همراه بودند، چنان امر سخت شد که هیچ کس سکون خاطر بر سلامتی و رجوع از این سفر نداشت، اگرچه ظلم حملهدارها و عکاکیم و جمّالها زیاده از حد و حصر است، ولی این مطلب تازه نبوده، در هر سال حاج بیچاره گرفتار انواع حیل و ظلم این طایفه طاغیه بودهاند. چیزی که امسال تازه بود، ظلم بیکران امیر حاج و اعوان او و بیمبالاتی امیر ابن الرشید و کارکنان او بود که خیلی تازه و معجب بود. مخفی نماناد که رفتن در این صحراهای موحشه و این بیابانهای بیپایان با این اعراب خونخوار و دشمنان بیشمار عقلا و شرعا غیر جائز و حرام و از اظهر افراد القای نفس در تهلکه است. چیزی که بود این بود که آل رشید در سنوات سابقه در مقام حفظ حاج برآمده با استعداد تمام حمل حاج مینمودند و اخوّه میدادند و تحت الحفظ ذهابا و ایابا حاج آمد و شد میکردند. حال خود امیر خائن و ابدا در مقام حفظ و حراست حاج نیست. خدای میداند که چه قدر از حاج، امسال از بیحفظی تلف شدند. به علاوه آنچه که امیر با تقصیر بالمباشره یا بجنوده کشته و تلف نموده و به هیچ وجه رسیدگی نمینمود، به محض افتادن حاجی از شتر- لغلبة النوم او غیره- کسی نبود که از حال آن بیچاره سؤال کند و ملتفت شود، به همان حال در آن صحرا تلف میشد. از این بالاتر که چه قدر نفوس، به صدمات ضرب امیر و اعوان او تلف شدند و چه بسا اشخاص که زاد و راحله آنها را به همه جهت به سرقت بردند و به عسرت و سختی مردند. تمام جماعت حاج واقعه سه شبانه روز توقف داعی را در جبل بعد از حرکت حاج میدانند که به چه سبب بود و اگر توقف نمیشد، چه میشد.
باری تأملی نیست که الیوم اقدام به استطراق از راه جبل ذهابا و ایابا
ص: 75
مظنون الضرر مالًا و عِرْضًا و نفسًا بلکه مقطوع الضرر است و در این صورت استطراق حرام است و بالفرض اگر کسی دعوی نماید عدم القطع بل عدم الظن به ضرر را، فلا اقل من الاحتمال العقلایی؛ و هذا یکفی فی حرمة الاقدام. مضافا که این دعوی با اطلاع سه هزار نفر حاج منتشر در بلاد جزاف است. فعلی هذا اگر راه منحصر شود بالفرض در این راه استطاعت سِربی- طریقی- که یکی از اقسام استطاعات لازمه است غیر حاصل و اگر برود، کافی از حجة الاسلام نخواهد بود. و من حسن الاتفاق آن که داعی، وقتی که به نجف اشرف و عتبات عالیات مشرف شده و به زیارت علمای اعلام و حجج اسلام آن بقاع شریفه مرزوق شدم، دیدم که تمام آقایان از کثرت تظلّمات حاج وتراکم شهادات آنها بر واردات، متفق الکلمه حکم به حرمت و منع استطراق از طریق جبل ذهابا و ایابا فرمودهاند، به نحوی که ابدا مورد شبهه نمانده و این مطلب خود حقیقتا شاهد قوی است بر واقعیت این حکم و رضای صاحب شریعت بر آن. و پر واضح است که مخالفت احکام این جمع از علمای اعلام حرام است. بناءً علیه امید است اولیای دولت علیه در مقام اجرای احکام شرعیه و حفظ رعایا از تلف و ضرر و غدغن اکید و منع بلیغ فرمایند که دیگر مأمورین جرأت اقدام نداشته باشند. به خصوص در مراجعت که جماعتی انواعه حیل را اعمال میکنند و حاج بیچاره را برای تحصیل غرض خود مغرور مینمایند.
در ذیل این فتوای، فتاوی دیگر مراجع بزرگ آن زمان درج شده است.
این افراد عبارتند از: محمد غروی شربیانی است که نوشته است: «چند سال است که احقر حکم بر حرمت نمودهام و حالا هم بالصراحه میگویم که حرام است از وجوه عدیده به مرتبهای که اگر راه منحصر به همین راه جبل باشد، تکلیف حج ساقط است شخص واجب الحج نمیشود». میرزا حسین طهرانی، آخوند ملامحمد کاظم خراسانی، محمد حسن مامقانی «با این کلمه متفقه حاجیهای امسال- علی کثرتهم- بر سلب امنیت از راه جبل، شبهه در خدمت استطراق از این راه ذهابا و ایابا نیست، مادامی که بر سلب امنیت باقی است و البته با انحصار طریق در این راه استطاعت طریقی غیر حاصل است.» شیخ محمد طه نجفی، آقامیرزا
ص: 76
محمد تقی شیرازی، سید اسماعیل صدر، آخوند ملاعلی نهاوندی، آقا سید محمد کاظم یزدی، شیخ عبداللَّه مازندرانی. آقا رضا همدانی، آقا سید محمد طباطبائی، آقا میرزا فتح اللَّه مشهور به شیخ الشریعة اصفهانی، آقا سید ابوالقاسم اشکوری، آقا شیخ عبدالحسین فرزند شیخ راضی، آقا شیخ عباس کاشف الغطاء، آقا شیخ محمد تقی دزفولی، آقا سید جعفر طباطبائی، آقا شیخ حسین فرزند زین العابدین مازندرانی.
(1) ج: راه شام
زائران ایرانی از روزگار صفوی، و تا نیمه دوره قاجاری، راهی که به طور غالب، انتخاب میکردند، رفتن به سمت حلب و شام و از آنجا به مدینه بود. این مسیر میتوانست از طریق تبریز به عثمانی و از آنجا به سمت جنوب ترکیه باشد، چنان که ممکن بود از راه بغداد به سمت شمال عراق و از آنجا در حاشیه فرات به سمت سوریه باشد. یک زائر اصفهانی در اواخر دوره صفوی این منازل را برای رفتن به مدینه طی کرده است: کاشان، قم، ساوه، قزوین، سلطانیه و زنجان، میانه، تبریز، اردوباد، نخجوان، ایروان، ورود به کشور عثمانی، گذر از حاشیه فرات، حلب، دمشق، مدینه.
(2) زائر ایرانی پس از رسیدن به دمشق در آنجا برنامه سفر خویش را به مدینه تنظیم کرده، اسباب سفر را از شتر و عکام و غیره تدارک میدید و به همراه کاروان یا به اصطلاح محمل شام که بزرگترین کاروان حج بود، به سمت مدینه به راه میافتاد. بر اساس گزارش اعتماد السلطنه در سال 1263 زائران ایرانی طی پانزده روز توقف در دمشق، اسباب سفر خود را فراهم کرده و پس از آن به سوی حجاز حرکت کردند.
(3) این راه به دلیل آبادی، از نظر آب و آذوقه دشواری کمتری نسبت به راه جبل داشت، اما در مقایسه با راه جبل، بسیار دور بود. در سال 1302 گزارش شده است که «در این اوقات، اهالی ایران به واسطه دوری راه و زحمت بسیار و مخارج بیشمار کمتر از این راه میروند.»
(4) زمان رسیدن از مدینه به دمشق، یک ماه راه بود.
(5) زائرانی که از ایران به زیارت عتبات عالیات در عراق میرفتند، برای رفتن به حج از مسیر یاد شده، مسیر خود را در حاشیه رودخانه فرات ادامه داده و سپس
1- رسائل، اعلامیهها مکتوبات، ... و روزنامه شیخ شهید فضل اللَّه نوری، ج 1، ص 40- 54
2- سفرنامه منظوم حج، صص 25- 70
3- اعتماد السلطنه، ص 89
4- فراهانی، ص 211
5- مخبرالسلطنه، ص 272
ص: 77
به خاک سوریه وارد شده، از آنجا به حلب میرفتند.
برای نمونه مسیری که یک زائر ایرانی از کاظمین تا حلب در سال 1306 طی کرده به این شرح است:
کاظمین، نقطه، شریعه، رمادی، هیت، بغدادیه، عانه، نهیه، ابوکمال، صالحیه، میادی، دیر، قشله، معدان، سنج، محمدی یا رقّه، حمّام علی، مسکنه، دیرحافظ (از اینجا به بعد از شط فرات دور میشود)، و سپس حلب.
(1) یک مسیر دیگر از عراق به شام، بدون ورود به حلب نیز از این شهرها و مناطق میگذشته است: کربلا، مسیب، خیریه، زباله، رمادی، هیت، بغدادی، حدیثه، فِهْمه، عانه، نِهْیَه، قایم، مشاهده، صالحیه، میادین، دیر، قواقف، سُخْنَه، ارَک، تدمر، بیضاء، قریتین، عُتْمه، قطیفه، دمشق.
(2) مانند همین مسیر را با توضیحات مفصلتر و دقیقتر، میرزاعلی اصفهانی که در سال 1331 از طریق عراق به شام، به حج مشرف شده، به دست داده
(3) و اشاره کرده است که از نقطهای خاص پس از دیر، برخی راه حلب را انتخاب کرده و خود آنها تحت فشار حملهدارها مستقیم به دمشق رفتهاند.
(4) وی سختیهای این راه را گوشزد کرده و گویی به خاطر این سختیها، از نرفتن به مسیر حلب پشیمان شده است.
(5) به هر روی، راه زمینی از حلب تا دمشق مشخص است، اما کسانی که تمایل به گشت در طرابلس و بیروت و عکا و حتی پورت سعید و اسکندریه و قاهره را داشتند، در رفتن یا برگشتن ممکن بود که از مسیر دریا استفاده کنند و به دیدن این مناطق بروند و سپس از طریق دریا به سمت جده حرکت کنند.
این زمانی ممکن بود که کانال سوئز باز شده و دریای مدیترانه را با دریای سرخ پیوند داده است.
مهمترین نکته برای راه شام آن بود که زائر عجم همراه قافله و محمل شامی که امیرالحاج دولت عثمانی نیز با آن بود، به حجاز میرفت و به این ترتیب، به دلیل جمعیت زیاد این کاروان [که در سال 1263 پنجاه هزار نفر بوده]
(6) و محافظان بیشمارش، در امنیت کامل بود. در واقع، پاشایی که از سوی دولت عثمانی انتخاب میشد، به نوعی امیرالحاج به حساب آمده و به نوشته حاجی علی خان اعتمادالسلطنه در سال 1263 «جمیع اختیار همه حاج رومی و ایرانی و هندی
1- ظهیرالملک، ص 234- 243
2- کازرونی، صص 335- 345
3- میرزا علی اصفهانی، صص 157- 180
4- میرزاعلی اصفهانی، ص 172
5- میرزا علی اصفهانی، ص 174
6- اعتمادالسلطنه، ص 93
ص: 78
و عرب و عجم با اوست».
(1) زمانی که در سال 1322 دو ایرانی برای شکایت نزد عبدالرحمان پاشا امیر حجاج شام آمدند و میرزا داود در آنجا نشسته بود، پاشا گفت که با بودن ایشان من میان شما حکم نمیکنم.
(2) مخبرالسلطنه در سال 1321 مینویسد «یک ساعت و نیم لازم بود که دنباله قافله، جای سر قافله بیاید». دراین محمل، سه هزار شتر بود که در چهار قطار حرکت میکردند «دو قطار یک طرف و دو قطار یک طرف میرفتند، بین آنها ده ذرع عرض، خیابانی میافتاد، کأنّه آن حیوانات مشق کردهاند، ابدا در عرض خیابان اعوجاجی پدید نمیآمد.»
(3) انتخاب راه شام، این توفیق را نصیب زائر میکرد تا در دمشق نیز به زیارت قبور و اماکن متبرکه آنجا برود.
همچنین راه شام، پس از سال 1326 قمری، این امتیاز را داشت که از دمشق تا مدینه، خط آهن کشیده شده و مسافران میتوانستند از قطار یا به اصطلاح رایج آن روزگار شُمَنْدُفِر استفاده کنند.
د: راه اسلامبول به جده
راه دیگر ایرانیان برای رفتن به حج، رفتن به استانبول بود که میتوانست از راههای مختلف صورت گیرد. پیشنهاد نجم الملک در سال 1306 آن است که «حجاج ایرانی از انزلی به سمت تفلیس بروند و بعد، از اسلامبول و کنار مصر بگذرند و به جده وارد شوند.»
(4) اگر زائر خراسانی بود، از مشهد به سمت عشق آباد رفته، از آنجا عرض دریای مازندران را طی کرده، به سمت بادکوبه و تفلیس میرفت و سپس با راه آهن عازم ساحل دریای سیاه شده به اسلامبول میرفت.
(5) بخشی از این مسیر با راه آهن و بخشی با کشتی سپری میشد و حجاجی که از بلاد خراسان و سرزمین روسیه بودند، از این طریق عازم میشدند. مصیبتهایی که در این مسیر بر سر میرزا داود آمده بود، سببنگرانی اواز این راه شده، مینویسد:
«آمدن به مکه از این راه موجب ثواب که نخواهد بود، قطعاً موجب عقاب است، چون هم خوف بر اتلاف مال و هم خوف تلف جان و هم از دست رفتن وظایف و عبادات یومیه فرضیه، و عدم تحصیل و تمکن طهارت همه را تا اینجا دارد، تا بعد از این چه شود، به خصوص بر زنها که حرام است قطعاً».
(6) زمانی که حاج به اسلامبول
1- اعتماد السلطنه، ص 91
2- میرزا داود، ص 171
3- مخبرالسلطنه، ص 273
4- نجم الملک، ص 185
5- میرزا داود، ص 37
6- میرزا داود، ص 69
ص: 79
میرسید، میتوانست مستقیم با کشتی به دریای سرخ و بندر ینبع یا جده وارد شود، همان طور که میتوانست به مصر رفته از شهرهای اسکندریه و قاهره و پرت سعید و حتی بیروت و غیره دیدن کند. فرهاد میرزا (در سال 1292) از ایران به استانبول رفته، از آنجا به قاهره و سپس از طریق کانال سوئز به دریای سرخ و سپس به بندر ینبع وارد شده و از آنجا با شتر روانه مدینه شده است.
(1) فراهانی نیز همین مسیر را طی کرده است. برخی همین مسیر یا راهی طولانیتر را در بازگشت داشتند. حسام السلطنه در سال 1297 در بازگشت از مدینه، راهی شام شده از آنجا به بیت المقدس رفته، سپس به سوی اسکندریه و قاهره عزیمت کرده، در مسیر بازگشت به استانبول و از آنجا به تفلیس، ایروان، نخجوان و سپس به ایران وارد شده است.فراهانی برای کسانی که از انزلی به استانبول و از آنجا به ینبع میروند، مشکل زمان را نیز حل کرده است. به نظر وی که سفرش در سال 1302 انجام شده، بهتر چنین است که شخص در 25 رمضان در انزلی به کشتی نشسته ده روزه به اسلامبول بیاید. ده روز هم آنجا توقف کرده، در 15 شوال عازم ینبع شود که دوازده روز این راه طی میشود. درآنجا نیز با شتر، شش روزه به مدینه رفته تا 25 ذی قعده آنجا بماند. سپس به سمت مکه حرکت کند که ششم یا هفتم ذی حجه آنجا برسد. (2) امین الدوله در سال 1316 از راه بادکوبه با قطار عازم ساحل دریای سیاه شده، از آنجا با کشتی به استانبول رفته و سپس از طریق مصر و کانال سوئز با کشتی عازم حجاز شده است. (3) وی مینویسد که «در سوئز دستههای حاجیان ایرانی پی در پی میرسیدند و دیدهها را به دیدار ایشان روشن میکردیم.» (4) گذشت که هر کدام از این راهها، محاسن ومعایب خود را داشت. در سال 1302 که حدود سه هزار و اندی حاج ایرانی به مکه آمده بود «هشت صد نفر از راه شام آمد که پنجاه نفر از آنها از تشنگی و باد سام مرده بودند، قریب یکصد نفر هم از راه جبل به دزدی و لباس تبدیل آمدند و یک هزار و دویست نفر از راه بوشهر و بندرعباس و بغداد آمده و از جده وارد شده و یک هزار و کسری هم از راه اسلامبول آمدند و از جده و ینبع وارد شدند.» (5)
1- فرهاد میرزا، ص 155- 156
2- فراهانی، ص 156
3- سفرنامه امین الدوله،
4- امین الدوله، ص 135
5- فراهانی، ص 170