حج در نهج البلاغه‌

نوع مقاله : اسرار و معارف حج

موضوعات


(فهرست موضوعیِ بیانات گهربار حضرت امیر مؤمنان علیه السلام
در نهج البلاغه پیرامون کعبه و فریضه حج)
مقدمه
حمد و سپاس خداوند منّان را و درود و صلوات بر محمّد و آلش.
کعبه به عنوان مرکز توحید، قبله جهانیان، و حج به عنوان بی‌نظیرترین تجلّی عبادت و بندگی و با شکوهترین تجمّع الهی، و امام علی علیه السلام به عنوان برترین الگوی انسانی کامل و نهج‌البلاغه به‌منزله بالاترین کلام‌انسانی، همواره به‌هم پیوندی قرین وناگسستنی دارند.
علی، نه تنها مولود کعبه، که موعود کعبه است. ادای حقّ بیت‌اللَّه فریضه است و معرفت علی علیه السلام این حق است.
و حجّ خانه توحید جز با اتصال به امامت و شناخت ولایت به اتمام نمی‌رسد. سرتاسر مناسک و اعمال حج، رمز و رازی دیگر دارد که آثار و ره‌آورد این عبادت در اسرار شگفت آن نهفته است.
وعلی علیه السلام این برترین انسان، در بالاتری کلام، از کعبه، با فضیلت‌ترین نقطه جهان و از حج، پرشکوهترین عبادت، سخن می‌راند و در نهج البلاغه شریفش که نازله روح اوست، گوشه‌ای از زلال این فرمان الهی را برای تشنگان چشمه معرفت جاری می‌سازد.
این مجموعه، فهرستی از کلام بلیغ آن حضرت در باره خانه توحید در نهج‌البلاغه است.
امید آنکه در سال مولا امیر مؤمنان علیه السلام خدمتی باشد در ترویج معارف گهربار ولایت، و نشانی در راه عاشقان خانه دوست و محبّان حریم ولایت.
این تلاش ناچیزی است در شناسایی مطالب آن کتاب نورانی، درباره کعبه و حج و فهرست‌بندی موضوعی آن.
گفتنی است، با توجه به تنوّع موضوعات، چه بسا یک فرمان و بیان بلیغ حضرت، تبیین کننده چند مطلب و ناگزیر به چندین تکرار باشد.
امید آنکه مورد عنایت حضرت حق قرار گیرد.
آثار حج، رحمت الهی
«... جَعَلَهُ اللَّهُ سَبَباً لِرَحْمَتِهِ» (خطبه 192)
«خداوند سبحان ... حج را سببی برای رحمت خویش قرار داد.»
خطبه‌ها و نامه‌ها و حکمت‌های نهج البلاغه، اشارات بلیغی به آثار معنوی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی حج دارند. به فرمایش آن حضرت، در سایه برگزاری این

ص: 11
مراسم معنوی، اثرات زیبایی از رحمت الهی، نصیب افراد و جوامع مسلمان می‌گردد.
آثار حج، وصال بهشت
«جَعَلَهُ اللَّهُ ... وَوُصْلَةً إِلَی جَنَّتِهِ» (خطبه 192)
«... خداوند حج را وسیله‌ای برای رسیدن مردم به بهشت قرار داد.»
حج گزاران و کارگزاران حج، با لبّیک به این فرمان الهی، درهای بهشت خدا را به روی خویش می‌گشایند.
آثار حج، همبستگی دینی
«فَرَضَ اللَّهُ ... وَالْحَجَّ تَقْربَةً لِلدِّین». (حکمت 252)
«خداوند حج را برای همبستگی مسلمانان واجب گردانید.»
و نیز حضرت امام هشتم علیه السلام فرمودند: خداوند خانه‌اش را نقطه گردهمایی از شرق و غرب جهان قرار داد تا مسلمانان همدیگر را بشناسند. (1) تألیف قلوب مسلمین و انس و وحدت میان آنان و نزدیکی و شناخت حال همدیگر، از آثار پرشکوه این فریضه الهی است که حضرت امیر علیه السلام بدان اشاره فرموده‌اند.
آثار حج، شست و شوی گناهان
«وَحَجُّ الْبَیْتِ وَاعْتِمَارُهُ، ... وَیَرْحَضَانِ الذَّنْبَ». (خطبه 110)
«حج و عمره بیت‌اللَّه الحرام ... شستشو دهنده گناهان هستند.»
آری، از ره‌آوردهای ارزشمند حج، آمرزش الهی برای حجّاج خانه خداست.
آثار حج، رونق اقتصادی
«وَحَجُّ الْبَیْتِ وَاعْتِمَارُهُ، فَإِنَّهُمَا یَنْفِیَانِ الْفَقْرَ ...». (خطبه 110)
«حج و عمره خانه خدا، نابود کننده فقر هستند.»
آثار فراوان اقتصادی حج غیر قابل انکار است. رفع فقر و آبادانی بلاد مسلمین و رونق اقتصادی جوامع مسلمان، از دیگر آثار این فریضه الهی است که حضرت بدان اشاره دارند.
آثار حج، آمرزش الهی
«... وَیَتَبَادَرُونَ عِنْدَهُ مَوْعِدَ مَغْفِرَتِهِ». (خطبه 1)
«دعوت شوندگان حج بیت اللَّه الحرام ... به سوی وعدگاه آمرزش الهی می‌شتابند.»
آمرزش و غفران الهی، مهمترین آثار و ره‌آوردی است که هر مسافر خانه خدا می‌تواند برای خود به ارمغان آورد. ارمغان از جایی که حاجی میهمان است و پذیرایی میهمان با غفران الهی صورت می‌گیرد. و میهمانِ عارف در این خوان ضیافت، آمرزش


1- میزان الحکمه، ج 2، ص 266

ص: 12
الهی را می‌خواهد و در طلبش شتاب فراوان دارد.
سعدی در گلستان گوید:
درویشی را دیدم سر بر آستان کعبه همی مالید و می‌گفت: یا غفور یا رحیم، تو دانی که از ظلوم جهول چه آید:
عذر تقصیر خدمت آوردم که ندارم به طاعت استظهار
عاصیان از گناه توبه کنند عارفان از عبادت استغفار
عابدان جزای طاعت خواهند و بازرگانان بهای بضاعت. منِ بنده امید آورده‌ام نه طاعت و به دریوزه آمده‌ام نه به تجارت، «اصنَعْ بی ما أنْتَ أهْلُهُ».
بر در کعبه سائلی دیدم که همی گفت و می‌گرستی خوش
می‌نگویم که طاعتم بپذیر قلم عفو بر گناهم کش
باب دوّم گلستان
آثار حج، پاکسازی و خلوص
«... وَتَمْحِیصاً بَلِیغاً ...» (خطبه 192)
«و خداوند سبحان حج را .. برای پاکسازی و خالص شدن قرار داد.»
حج صحنه آزمایش است که به خودسازی مسلمان و پاکسازی درونی و خالص شدن اعمال و نیّات او می‌انجامد.
کعبه را گر هر دمی عزّی فزود آن ز اخلاصات ابراهیم بود
(مولوی)
آثار حج، سود معنوی
«... یُحْرِزُونَ الْأَرْبَاحَ فِی مَتْجَرِ عِبَادَتِهِ». (خطبه 1)
دعوت شوندگان حج بیت الحرام ... سودهای فراوان در این تجارتگاه عبادت الهی به دست می‌آورند.
بندگی خداوند سود سرشار دارد. هر که به خداوند نزدیکتر شد، بی‌نیازتر شد. انسان حجگزار به خداوند تقرّب بیشتری می‌جوید و در سایه این عبادت خالص به همه چیز می‌رسد.
آثار بی‌توجهی و ترک حج
«وَاللَّهَ اللَّهَ فِی بَیْتِ رَبِّکُمْ، لَاتُخَلُّوهُ مَا بَقِیتُمْ، فَإنَّهُ إنْ تُرِکَ لَمْ تُنَاظَرُوا». (نامه 47)
«خدا را، خدا را، درباره خانه پرودرگارتان، تا هستید آن را خالی مگذارید؛ زیرا اگر کعبه خلوت شود، مهلت داده نمی‌شوید.»
نامه 47 نهج البلاغه وصیّت نامه بسیار مهمّ حضرت است که ایشان پس از ضربت خوردن از شقی‌ترین مردم، در ماه رمضان سال 40 ه. در بستر شهادت به امام حسن و امام حسین علیهما السلام بیان فرمودند. در جمله فوق که قسمتی از وصیت‌نامه و سفارش به خانه خدا و حج می‌باشد، امام علیه السلام از آثار مهمّ ترک حج و تضعیف این مراسم را، از میان رفتن پشتیبان و غلبه دشمن درونی و بیرونی می‌داند.
ص: 13
آثار عمره
«وَحَجُّ الْبَیْتِ وَاعْتِمَارُهُ، فَإِنَّهُمَا یَنْفِیَانِ الْفَقْرَ وَیَرْحَضَانِ الذَّنْبَ». (خطبه 110)
«حج و عمره بیت‌اللَّه الحرام، نابود کننده فقر و شستشو دهنده گناهان هستند.»
در این بیان، حضرت، عمره را هم مانند حج، دارای تأثیر بسزا در رونق اقتصادی مسلمین و نابودی فقر و تأمین حوائج مادّی و دنیوی اجتماعات اسلامی می‌داند در حالی که بلافاصله تأثیر عمیق معنوی و اخروی آن نیز مدّنظر آن امام بزرگوار قرار می‌گیرد که آمرزش گناهان معتمرین و عمره‌گزاران این بیت شریف است.
آموزش حج
«... فَأَقِمْ لِلنَّاسِ الْحَجَّ، ... فَأَفْتِ الْمُسْتَفْتِیَ، وَعَلِّمِ الْجَاهِلَ، وَذَاکِرِ الْعَالِمَ». (نامه 67)
«پس برای مردم حج را بپا دار و سپس فتاوای دینی را به طالبان آن ابلاغ نما و نا آگاهان را آموزش ده و با دانشمندان به گفتگو بپرداز.»
براستی حاجیانی‌که پا به این عرصه عظیم عبادی می‌گذارند. نیازمند آموزش منسجم از مناسک و احکام حج، اسرار حج، اخلاق حج، و تعالیم دیگر مؤثر در بهره‌گیری هرچه بهتر از این موقعیّت استثنایی هستند و حضرت در این نامه لزوم توجّه به این امر مهمّ را به فرماندار مکّه به عنوان سرپرست حجّاج و امیر الحاجّ منصوب امام، سفارش می‌کنند.
آمرزش گناهان در حج
امام صادق علیه السلام فرمود:
«الحُجّاج یَصدُرُون عَلی ثَلثَةِ أَصنافٍ: ... صِنْفٌ یَخْرُجُ مِنْ ذُنُوبِهِ کَهَیئَةِ یَوْمٍ وَلَدَتْهُ امّهُ».
«حجاج در سه گروه باز می‌گردند ... و گروهی از آنان در حالی که گناهان آنان بخشیده شده، مانند روزی که از مادر زاده شده‌اند.» (1) اجاره و حکم آن در حرم
«... وَمُرْ أَهْلَ مَکَّةَ أَلَّا یَأْخُذُوا مِنْ سَاکِنٍ أَجْراً». (نامه 67)
«وبه‌مردم مکّه فرمان‌ده تااز هیچ زائری درایّام حج، اجرت ومزد مسکن نگیرند.»
از موارد احکام فقهی مربوط به حرم این است که بعضی اجاره دادن خانه‌های حرم به زائران را ممنوع می‌دانند و بعضی دیگر آن را مکروه می‌شمارند. و سرّ آن این است که در قرآن می‌فرماید:
... سَوَاءً الْعَاکِفُ فِیهِ وَالْبَادِ ...؛ «مقیم و مسافر در آنجا یکسانند».
دستور اصلی نیز همین بود که ساکنان مکّه درِ خانه‌های خود را باز بگذارند تا زائران با سکونت در آنها، مناسک حج خود را با رفاه و آرامش بیشتری انجام دهند و برگردند.


1- وافی، ج 2، کتاب الحجّ.

ص: 14
احرام
«قَدْ نَبَذُوا السّرَابِیلَ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ». (خطبه 192)
« (عاشقان بیت اللَّه) لباس‌های خود را که نشانه شخصیت هر فرد است، (جهت احرام) در آورند و پشت سر اندازند.»
احرام مرحله‌ای از اعمال حج و عمره است که فرد با کندن لباس های ظاهری و ندای لبّیک، به فرمانِ دعوت الهی، پاسخ می‌گوید و در جمع دیگر حجاج، به خدا می‌پیوندد و محرمّات احرام را برخود می‌پذیرد و وارد اعمال حج می‌شود.
چون همی خواستی گرفتی احرام چه نیّت کردی اندر آن تحریم
جمله بر خود حرام کرده بدی هر چه مادون کردگار قدیم
ناصر خسرو
احکام، وجوب حج
«... وَفَرَضَ عَلیْکُمْ حَجَّ بَیْتِهِ الحَرَامِ». (خطبه 1)
«و خداوند حجّ خانه محترم خود را بر شما واجب گردانید.»
و قرآن می‌فرماید: ... وَللَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ؛ «بر مردمانی که توانایی دارند، حجّ خانه برای خدا واجب گشت و هر کس کفر ورزد، بداند که خداوند از عالمیان بی‌نیاز است.» (1) احکام حج، وقت کوچ از عرفات
«... وَصَلُّوا بِهِمُ الْمَغْربَ حِینَ ... وَیَدْفَعُ الَحاجُّ الَی مِنًی» (نامه 52)
«و نماز مغرب را با مردم زمانی بخوان که ... حاجی از عرفات به منا کوچ می‌کند.»
در این نامه که حضرت‌به فرمانداران‌شهرها می‌نویسند، فرامینی دارند در نحوه نمازشان با مردم‌که در آن، وقت نمازها و نماز مغرب را تعلیم می‌دهندو در وقت نماز مغرب، اشاره‌ای دارند به زمان کوچ حجاج از عرفات به مشعر و منا که هنگام نماز مغرب است.
احکام قربانی
«وَمِنْ تَمَامِ الْأُضْحِیَةِ اسْتِشْرَافُ أُذُنِهَا، وَسَلَامَةُ عَیْنِهَا». (خطبه 53)
«وکمال قربانی در این است که گوش و چشم آن سالم باشد.»
حیوانی که در حج برای قربانی انتخاب می‌گردد، احکام و شرایطی دارد که حضرت در این خطبه کوتاه، بیان مختصری در مورد سالم بودن آن آورده‌اند.
ادای حقّ کعبه
«وَفَرَضَ عَلیْکُمْ حَجَّ بَیْتِهِ الحَرَامِ ... فَرَضَ حَقَّهُ». (خطبه 1)
«خداوند سبحان حجّ خانه‌اش را بر شما فرض نمود و ادای حقّ کعبه را واجب گردانید.»


1- آل عمران: 97

ص: 15
ارزش کعبه
«... بأَحْجَارٍ لَاتَضُرُّ وَلَا تَنْفَعُ، وَلَا تُبْصِرُ وَلَا تَسْمَعُ، فَجَعَلَهَا بَیْتَهُ الْحَرَامَ ....» (خطبه 192)
«سنگ هایی است که نه زیان می‌رسانند و نه نفعی دارند، نه می‌بینند و نه می‌شنوند. پس خداوند آنها را خانه محترم خویش قرار داد.»
در این خطبه حضرت ارزش خانه کعبه را به سنگ های آن نمی‌دانند. سنگ های معمولی به‌تنهایی بی‌اثرند. بلکه به‌فرمایش آن بزرگوار، ارزش کعبه به آن است که خداوند این سنگ ها را خانه مورد احترام خود و وسیله‌ای برای امتحان بندگان خویش قرار داد.
فضل آن مسجد ز خاک و سنگ نیست لیک در بناش حرص و جنگ نیست
(محمّد طبسی)
اشتیاق حج و دیدار کعبه
«... حَجَّ بَیْتِهِ الحَرَامِ، ... یَرِدُونَهُ وُرُودَ الْأَنْعَامِ». (خطبه 1)
«خانه محترم خداوند ... که مردم چونان تشنگان به سوی آن روی می‌آورند.»
حضرت شیفتگان حرم الهی و مشتاقان خانه خدا را به تشنگانی توصیف کرده‌اند که مانند چهار پایان، بی‌تکلّف به سوی آب هجوم می‌آورند.
اعتکاف رسول اللَّه در غارِ حِرا
«وَلَقَدْ کَانَ [رَسُولُ اللَّهِ] یُجَاوِرُ فِی‌کُلِّ سَنَةٍ بِحِرَاءَ فَأَرَاهُ، وَلَایَرَاهُ‌غَیْرِی». (خطبه 192)
«همانا پیامبر صلی الله علیه و آله چند ماه از سال را در غار حِرا می‌گذراند، تنها من او را مشاهده می‌کردم و کسی جز من او را نمی‌دید.»
پیامبر صلی الله علیه و آله در سالهای قبل از بعثت، خلوتگاهی در کوه حِرا جهت عبادت برگزیدند.
آیات نخست قرآن در این مکان بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل گشت.
اقامه حج
«... فَأَقِمْ لِلنَّاسِ الْحَجَّ» (نامه 67)
«سپس برای مردم حج را بپای دار.»
قرآن می‌فرماید: جَعَلَ اللَّهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ قِیَاماً لِلنَّاسِ ...؛ خداوند کعبه را مایه قیام مردم قرار داد.» (1) در این نامه نیز که حضرت در فرمانی به قُثَم بن عباس، فرماندار مکّه می‌نویسند، لزوم اقامه و برپایی آن را برای مردم تأکید می‌کنند.
امتحان و آزمایش الهی در حج
«أَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ اخْتَبَرَ الأوَّلِینَ مِنْ لَدُنْ آدَمَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ إِلَی الآخِرِینَ مِنْ هَذَا الْعَالَم؛ بِأَحْجَارٍ ... فَجَعَلَهَا بَیْتَهُ الْحَرَامَ». (خطبه 192)


1- مائده: 96

ص: 16
«همانا خداوند سبحان، انسان‌های پیشین، از آدم علیه السلام تا آیندگان این جهان را به وسیله سنگ هایی، که آن را خانه محترم خود قرار داد، آزمایش نمود.»
خداوند ادعای ایمان بندگان را می‌آزماید و در مسیر همین آزمایش، کعبه را وسیله‌ای برای امتحان مردم جهان قرار داد، امتحانی از اولین تا آخرین انسان.
امنیّت حرم
«بَیْتِهِ الحَرَامِ ... وَیَأْلَهُونَ إِلَیْهِ وَلَهَ ا لْحَمَامِ». (خطبه 1)
«خانه محترم خداوند ... که مردم همانند کبوتران به آن پناه می‌آورند.»
در حرم، کشتن حیوانات وحشی و شکار آنها حرام است. در حرم جنگ و خونریزی حرام است. کندن درختان و گیاهان حرم جایز نیست. حمل سلاح در آن ممنوع است. دست زدن به اشیای گم شده در حرم منع شده است. مجرمان پناهنده به حرم، نباید در آنجا مجازات شوند.
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً.
«و هنگامی که ابراهیم علیه السلام دعا کرد که پروردگارا! این سرزمین را شهر امن قرار ده.» (1)
کعبه امن و امانی لا جرم در مرتبت بارگاه و مجلس تو کعبه و بطحا شدند
(ادیب صابر)
امنیت حرم
«جَعَلَهُ (سبحانه و تعالی) ... وَلِلْعَائِذِینَ حَرَماً». (خطبه 1)
«خداوند سبحان ... کعبه را ... خانه امن و امان برای پناهندگان قرار داد.»
حق گفت ایمن است هر آن کو به حج رسید ای چرخ حق‌گزار ز آفات ایمنی
(مولوی)
اموال کعبه
«... وکَانَ حَلْیُ الْکَعْبَةِ فِیها یَوْمِئِذٍ، فَتَرکَهُ اللَّه عَلَی حالِهِ، ... فَأقِرَّهُ حَیْثُ أَقَرَّهُ اللَّه وَرَسُولُهُ». (حکمت 270)
«و امّا زیور آلات کعبه از اموالی بودند که خداوند آن را به حال خود گذاشت ...
تو نیز آن را به حال خود واگذار (و مصرف دیگر مکن) همانگونه که خداوند و پیامبر صلی الله علیه و آله آن را به حال خود واگذاشتند.»
حکم حضرت در آن هنگام که خلیفه دوم قصد استفاده از زیورهای کعبه را برای مصارف دیگر داشت، عدم جواز این کار بود. و استناد حضرت به عدم حکم خدا و عدم اقدام پیامبر صلی الله علیه و آله قرار گرفت.
و او نیز گفت:
«لَوْلاکَ لَافْتَضَحْنا. (وترک الحلی بحاله)».
«یا علی اگر تو نبودی، رسوا می‌شدیم (و متعرض زیور آلات کعبه نشد)».


1- ابراهیم: 36

ص: 17
امیر الحاج
رجوع شود به:
وظایف امیر الحاجّ.
حضرت در نامه 67، به قثم بن عباس فرماندار مکّه که منصوب خود در آن شهر مقدّس بود، فرمان برپایی حج را صادر نمود و وظایف امیر الحاج را به وی تذکر داد.
انبیای الهی در حج
«وَاخْتَارَ ...، وَوَقَفُوا مَوَاقِفَ أَنْبِیَائِهِ». (خطبه 1)
«دعوت شوندگان به خانه محترم خداوند کسانی هستند که ... پای خود را بر جایگاه انبیای الهی می‌گذارند.»
اشاره حضرت در این خطبه به آن است که انبیای الهی در خانه کعبه حضور یافته و حجّ بیت اللَّه الحرام را انجام داده‌اند. در ضمن روایات بسیاری در تأیید انجام حج توسّط حضرت آدم علیه السلام تا حضرت خاتم صلی الله علیه و آله نقل شده است.
اهمّیت کعبه
«جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَی لِلْإِسْلَامِ عَلَماً». (خطبه 1)
«خداوند سبحان کعبه را برای اسلام نشانه گویا قرار داد.»
کعبه بسان پرچم و درفشی با شکوه بر فراز بنای رفیع اسلام همواره می‌بایست برافراشته باشد.
اهمیت کعبه وحج
«وَاللَّهَ اللَّهَ فِی بَیْتِ رَبِّکُمْ، لَاتُخَلُّوهُ مَا بَقِیتُم ...». (نامه 47)
«خدا را، خدا را، شما را وصیت می‌کنم درباره خانه خدا که تا هستید آن را خالی مگذارید.»
در بیان اهمیّت بسیار بالای حج در اسلام، همین بس که حضرت این وصیت را در بستر شهادت به امام حسن و امام حسین علیهما السلام می‌کنند و در سفارش آن با دو بار ذکر جلاله «اللَّه»، تأکید می‌نمایند.
اهل و عیال مسافر
«اللَّهُمّ ... وَأَنْتَ الْخَلِیفَةُ فِی الأْهْلِ». (خطبه 46)
«خداوندا! تو در وطن نسبت به باز ماندگان (و اهل و عیال) ما (مسافران) سرپرست و نگهبانی.»
جمله فوق قسمتی از دعای سفر است که آن حضرت بیان فرموده‌اند و نیز از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمودند: «الحاجّ ... محفوظ فی أهله وماله»؛ «اهل و عیال و مال و منال مسافر خانه خدا محفوظ و در امان است.» (1)


1- کافی، ج 4، ص 252

ص: 18
ایام اللَّه در حج
«فَأَقِمْ لِلنَّاسِ الْحَجَّ، وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ». (نامه 67)
«پس مناسک حج را برای مردم بپادار و متذکر ایّام اللَّه برای آنها باش.»
حضرت پس از لزوم بر پایی حج که در دستورشان به فرماندار مکه به عنوان امیرالحاج می‌نویسند، لزوم یاد ایام اللَّه را نیز در ادامه به وی متذکر می‌شوند.
بازار حج
«یُحْرِزُونَ الْأَرْبَاحَ فِی مَتْجَرِ عِبَادَتِهِ». (خطبه 1)
«دعوت شوندگان حجّ بیت اللَّه الحرام ... سودهای فراوان در تجارت‌گاه و بازار عبادت الهی به دست می‌آورند.»
بنای کعبه از زمان آدم علیه السلام
«أَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ اخْتَبَرَ الأوَّلِینَ مِنْ لَدُنْ آدَمَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ ... بِأَحْجَارٍ ...
فَجَعَلَهَا بَیْتَهُ الْحَرَامَ ...» (خطبه 192)
«همانا خداوند سبحان آزمایش کرد انسان‌ها را از آدم علیه السلام تا ... با سنگ هایی ... که آن را خانه محترم خود قرار داد.»
از این بیان حضرت چنین نتیجه‌ای نیز به دست می‌آید که بنای کعبه در زمان آدم علیه السلام نیز برپا بوده‌است و اقدام حضرت ابراهیم علیه السلام صرفاً تجدید بنای این خانه الهی بوده است.
بنای کعبه از زمان آدم علیه السلام
«ثُمَّ أَمَرَ آدَمَ عَلَیْهِ السَّلَام وَوَلَدَهُ أَنْ یَثْنُوا أَعْطَافَهُمْ نَحْوَهُ» (خطبه 192)
«پس آدم و فرزندانش را فرمان داد که به سوی کعبه بازگردند.»
بنای ساده کعبه
«وَلَوْ کَانَ الْأَسَاسُ الْمَحْمُولُ عَلَیْها، وَالْأَحْجَارُ المَرْفُوعُ بِها؛ مِنْ زُمُرُّدَةٍ خَضْرَاءَ ...
لَخَفَّفَ ذَلِکَ مُصَارَعَةَ الشَّکِّ فِی الصُّدُورِ». (خطبه 192)
«و اگر پایه‌ها و بنیان کعبه و سنگ هایی که در ساختمان آن به کار رفته، از زمرّد سبز و یاقوت سرخ و دارای نور و روشنایی بود، دل ها دیرتر به شک و تردید می‌رسیدند.»
حضرت در این بیان فرموده است: خداوند بنای کعبه را ساده قرار داد تا انسانها را با آن بهتر بیازماید و امکان ایجاد زمینه‌های شک و تردید در این آزمایش الهی برای مشکل‌تر شدن این آزمون است؛ چرا که وسیله امتحان می‌بایست با توجّه به ارزش و اهمّیت نتیجه آن، صورتی مشکل‌تر داشته باشد.
بهشت پاداش حج
«جَعَلَهُ اللَّهُ ... وُصْلَةً إِلَی جَنَّتِهِ». (خطبه 192)
«خداوند حج را وسیله‌ای برای ... رسیدن بندگان به بهشت خویش قرار داد.»
ص: 19
بهشت پاداشی است که خداوند برای آنان که از آزمون بزرگ حج نیز، امتیاز قبولی را به دست آورند، مقرر فرموده است.
بهترین وسیله تقرّب به خداوند
«إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَی اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَی ... حَجُّ الْبَیْتِ وَاعْتِمَارُهُ». (خطبه 110)
«همانا بهترین چیزی که انسان‌ها می‌توانند به وسیله آن به خداوند سبحان نزدیک شوند و متوسل گردند ... حجّ خانه خدا و عمره آن است.»
وسایل تقرّب و نزدیکی به خداوند، بسیار است، امّا آنچه را حضرت در این خطبه به عنوان بهترین این وسایل بر می‌شمارند، ده چیز است، ایمان، جهاد، اخلاص، نماز، زکات، روزه، حج، صله رحم، صدقه، کارهای پسندیده و یکی از این امور همان حج و عمره بیت اللَّه الحرام است.
بی‌توجّهی به زیبایی‌های دنیوی در حج
«... وَیَرْمُلُونَ عَلَی أَقْدَامِهِمْ، شُعْثاً غُبْراً لَهُ». (خطبه 192)
«عاشقان بیت اللَّه ... طواف خانه می‌کنند ... در حالی که موهایشان آشفته است و بدنهای غبار آلود دارند.»
توصیف حضرت از حجاج شیفته بیت اللَّه در این است که آنان چنان عاشق زیارت خانه دوست هستند که بی‌توجه به وضیعت ظاهری، به محض رسیدن از راه دشوار سفر، با همان وضع آشفته، امّا درونی زیبا، به دیدار کعبه که نشان از محبوب دارد، می‌شتابند.
بیگانگان در مراسم حج
رجوع شود به:
توطئه بیگانگان در مراسم حج. (نامه 33)
در حالی که بیگانگان و دشمنان اسلام، تأثیرات عمیق حج را در ارتقای دین و دنیای مسلمین می‌بینند و تأثیر شگرف آن را در وحدت و انسجام بلاد اسلامی مشاهده می‌کنند، در مقابل این مراسم وحدت آفرین، بی‌تفاوت نمی‌نشینند و از توطئه در تضعیف آن مضایقه نمی‌کنند.
پاداش حج
«وَلَوْ أَرَادَ سُبْحَانَهُ ... لَکَانَ قَدْ صَغُرَ قَدْرُ الْجَزَاءِ، عَلَی حَسَبِ ضَعْفِ البَلَاءِ». (خطبه 192)
«اگر خداوند سبحان خانه‌اش را در سرزمینی قرار می‌داد که ... همانا پاداش آن به تبع ضعیف شدن آزمایش کمتر می‌شد.»
در این بیان، حضرت به حجّاج رنجیده‌ای که برای رسیدن به خانه محبوب،
ص: 20
سختی‌های فراوانی را متحمّل می‌گردند، نوید می‌دهد که رنج‌های این سفر الهی هر چه بیشتر باشد، پاداش آن نیز به مراتب افزون‌تر خواهد بود.
پاداش حج، وصال بهشت
«جَعَلَهُ اللَّهُ ... وُصْلَةً إِلَی جَنَّتِهِ». (خطبه 192)
«خداوند حج را سببی برای ... رسیدن بندگانش به بهشت قرار داد.»
و پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: یک حجّ مبرور (نیکو)، از دنیا و هر چه در دنیاست بهتر است و چنین حجّی پاداشی جز بهشت ندارد. (1) پاداش حج، غفران الهی
«... وَیَتَبَادَرُونَ عِنْدَهُ مَوْعِدَ مَغْفِرَتِهِ». (خطبه 1)
«دعوت شوندگان بیت الحرام ... به سوی وعدگاه آمرزش الهی می‌شتابند.»
آمرزش الهی نیز پاداشی است که خداوند به مسافران کوی خویش وعده داده است و وعدگاه این گذشت و این عفو، خانه خداست.
پناه بی‌پناهان
«جَعَلَهُ ... وَلِلْعَائِذِینَ حَرَماً». (خطبه 1)
«خداوند سبحان ... کعبه را ... خانه امن و امان برای پناهندگان قرار داد.»
کعبه زو تشریف بیت اللَّه یافت گشت ایمن هر که در وی راه یافت
(عطار)
پناهگاه انسان‌ها
«بَیْتِهِ الحَرَامِ ... یَأْلَهُونَ إِلَیْهِ وَلَهَ ا لْحَمَامِ». (خطبه 1)
«خانه محترم خدا ... که انسان‌ها همانند کبوتران به آن پناه می‌برند.»
حضرت تعبیر از «پناه کبوتران»، اوج نیاز پناهنده شدن به ملجأ مطمئن برای انسان و آرام‌بخش بودن این پناه‌گاه ویژه را برای او نشان می‌دهد.
ای چو کعبه، وحوش را همه امن خلق را مقصر و درگهت مأمن
(مسعود سعد سلمان)
تبلیغات در حج
«فَأَقِمْ لِلنَّاسِ الْحَجَّ، وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ». (نامه 67)
«حج را برای مردم بپا دار و روزهای خدا را به ایشان متذکّر باش.»
یادآوری ایام‌اللَّه، روزهای خدا، روز قیامت، روز موت، نعمت‌های الهی و روزهای بزرگ پیروزی و موفقیت الهی، تبلیغاتی است که امام در حج به قثم بن عباس فرماندار مکّه و امیر الحاج فرمان می‌دهند؛ تبلیغاتی که در ترغیب مردم به امور خیر می‌بایست هر سال با شکوهتر تدوین و اجرا گردد.


1- احیاء العلوم، ج 1، ص 240

ص: 21
تجارت در حج
«یُحْرِزُونَ الْأَرْبَاحَ فِی مَتْجَرِ عِبَادَتِهِ». (خطبه 1)
«دعوت شوندگان حجّ بیت الحرام ... سودهای فراوان در تجارت‌گاه الهی به دست می‌آورند.»
تجارت حج معامله‌ای است میان خالق و مخلوق، تجارتگاه حج بازار بندگی میهمانان بیت‌الرحمان است. حج در این بازار بهایی است برای خرید غفران الهی و بهشت خداوند؛ تجارتی که خسران ندارد.
توطئه بیگانگان در مراسم حج
«کَتَبَ إلَیَّ یُعْلِمُنِی أَنَّهُ وُجِّهَ إلَی الْمَوْسِمِ أُنَاسٌ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ، الْعُمْیِ الْقُلُوبِ». (نامه 33)
«به من خبر رسیده است که گروهی از کور دلان و ... از اهل شام (مأمورین معاویه) به سوی مکّه (برای توطئه) در مراسم حج گسیل شده‌اند.»
امام خمینی قدس سره: در مراسم حج، ممکن است اشخاصی از قبیل ملّاهای وابسته به خود را وادار کنند که اختلاف میان شیعه و سنّی ایجاد کنند و آنقدر به این پدیده شیطانی دامن زنند که بعضی ساده دلان باور کنند و موجب تفرقه و فساد شوند. برادران وخواهران هر دو فرقه باید هشیار باشند و بدانند که این کوردلان جیره‌خوار با اسم اسلام و قرآن مجید و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله می‌خواهند اسلام و قرآن و سنّت را از بین مسلمین برچینند و یا لا اقل به انحراف کشانند. (1) تعلیم و تعلّم در حج
«فَأَقِمْ لِلنَّاسِ الْحَجَّ ... فَأَفْتِ الْمُسْتَفْتِیَ، وَعَلِّمِ الْجَاهِلَ». (نامه 67)
«حج را برای مردم بپا دار و ... آنان که پرسش‌های دینی دارند، با فتواها آشنایشان گردان و ناآگاهان را آموزش ده.»
تقویت دین با حج
«فَرَضَ اللَّهُ ... وَالْحَجَّ تَقْویَةً لِلدِّین». (حکمت 244، فیض الاسلام)
«خداوند حج را به عنوان عاملی برای تقویت دین، واجب گردانید.»
حفظ و تقویت دین، ضرورتی انکارناپذیر و بلکه از اوجب واجبات است. تقویت دین طرق بسیار دارد و بسته به زمان و مکان و موقعیت خاص، روش ویژه خود را می‌طلبد، و حج به عنوان یک استراتژی همه ساله، این تأثیر نیرومند را در تقویت دین داشته و مسلمین آگاه می‌بایست بدان توجّه جدّی بنمایند.
تواضع در حج
«وَجَعَلَهُ سُبْحَانَهُ عَلَامَةً لِتَوَاضُعِهِمْ لِعَظَمَتِهِ». (خطبه 1)
«خداوند حجّ خانه‌اش را علامت تواضع مردم در برابر عظمت خویش قرار داد.»


1- فصلنامه «میقات حج»، ش 7

ص: 22
حج از جمله مقامات و عباداتی است که فرد مسلمان با شرکت در آن، اوج تواضع و فروتنی خود را در برابر خالق نشان می‌دهد و با اجرای فرامین خداوند، کرنش خویش را در مقابل عظمت باری‌تعالی به نمایش می‌گذارد.
تواضع در حج
«حَتَّی یَهُزُّوا مَنَاکِبَهُمْ ذُلُلًا». (خطبه 192)
«عاشقان بیت اللَّه الحرام ... شانه‌های خود را با خضوع و فروتنی بسیار (در سعی و طواف) می‌جنبانند.»
در حج، هر کس با هر شخصیت و با هر مقام و منصب دنیوی و هر نوع افتخار قومی و ظاهری، ذلیلانه، تمرین تواضع و فروتنی می‌کند. تواضع در برابر خالق، که فروتنی در برابر مخلوقات را هم به دنبال دارد.
توجّه به نیاز حجّاج
«وَمُرْ أَهْلَ مَکَّةَ أَلَّا یَأْخُذُوا مِنْ سَاکِنٍ أَجْراً». (نامه 67)
«و به مردم مکّه فرمان ده تا از هیچ زائری در ایّام حج اجرت مسکن نگیرند.»
رفع نیاز حجّاج و از جمله تأمین مسکن آنان، از مسائل مهمّی است که حکومت اسلامی در جهت برپایی هر چه باشکوهتر این فریضه الهی می‌بایست مدّ نظر داشته و بدان همّت گمارد. در این نامه حضرت به فرماندار مکّه و امیر الحاج منصوب خود، در این زمینه دستور صریح می‌دهند.
توجّه به نیازمندان در حج
«وَلَا تَحْجُبَنِّ ذَا حَاجَةٍ عَنْ لِقَائِکَ بِهَا». (نامه 67)
«و (در حج) هیچ نیازمندی را از دیدار خود محروم مگردان.»
توجّه به نیازمندی‌های محرومان را امام به فرماندار مکّه می‌نویسد و این اعمّ از است از نیاز حجّاج و نیاز محتاجان و نیاز مسلمانان سایر کشورهای اسلامی.
توحید در حج
«حَجَّ بَیْتِهِ الحَرَامِ ... وَجَعَلَهُ ... وَإذْعَانِهِمْ لِعِزَّتِهِ». (خطبه 1)
«خداوندسبحان حجّ‌خانه‌اش رانشانه اعتراف به عزّت و بزرگی خویش قرار داد.»
تمامی مراسم حج درس توحید و اقرار به وحدانیت و عزّت و عظمت خداوند است. حج جدای از تمام آثار و منافع سرشار آن، تمرین یکتاپرستی و شناخت عظمت و بزرگی حضرت باری تعالی است.
توسل به خداوند
«إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَی اللَّهِ ... حَجُّ الْبَیْتِ وَ اعْتِمَارُهُ». (خطبه 110)
«بهترین وسیله توسل و تقرب به خداوند سبحان، ... حجّ خانه خدا و عمره آن است.»
ص: 23
به فرموده حضرت دراین خطبه، توسل به خداوند سبحان اسباب و وسایلی می‌خواهد (وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ) که به ده مورد از بهترین آنها اشاره می‌فرمایند و حج و عمره، از جمله این وسایل ده‌گانه است که باعث توسّل و تقرّب به خداوند باری تعالی می‌گردند.
جایگاه انبیای الهی
«بَیْتِهِ الحَرَامِ ... وَاخْتَارَ ... وَوَقَفُوا مَوَاقِفَ أَنْبِیَائِهِ». (خطبه 1)
«خداوند برگزیدگانی را به حج دعوت نمود که ... بر جایگاه انبیای الهی قرار گیرند.»
شاید کعبه تنها جایگاهی است که همه انبیای الهی از آدم علیه السلام تا خاتم صلی الله علیه و آله در آن حضور یافته و به فرمان الهی حجّ بیت اللَّه را انجام داده‌اند.
جایگاه کعبه در اسلام
«جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَی لِلْإِسْلَامِ عَلَماً». (خطبه 1)
«خداوند سبحان، کعبه را نشانه‌ای گویا برای اسلام قرار داد.»
جایگاه و ارزش کعبه در اسلام، موقعیت پرچم و درفش هر قدرت و هر مکتبی است. لذا این علم همواره باید بر پا و برافراشته بماند تا نشان از بر پایی و قدرت و شکوه اسلام باشد.
جهاد ناتوانان
«... وَالْحَجُّ جِهَادُ کُلِّ ضَعِیفٍ». (حکمت 136)
«حج جهاد هر ناتوان است.»
علی علیه السلام با این بیان، حج را مرتبه‌ای از جهاد فی سبیل اللَّه قرار می‌دهند که مفهوم انجام حج را پیروزی بر سپاه دشمنِ در کمین می‌توان شمرد. بیانی که هم اهمّیت و ارزش حج را بیان می‌کند و هم افراد ناتوان را از ناامیدی و دوری از مسؤولیت شرکت در جنگ، بر حذر می‌دارد.
حجّ آدم
«... ثُمَّ أَمَرَ آدَمَ عَلَیْهِ السَّلَام وَوَلَدَهُ أَنْ یَثْنُوا أَعْطَافَهُمْ نَحْوَهُ». (خطبه 192)
«سپس آدم علیه السلام و فرزندانش را فرمان داد که به سوی کعبه بیایند.»
حضرت آدم علیه السلام و فرزندانش نیز به فرمان خداوند به این امتحان الهی تن دادند و به سوی آن روی آوردند، حج گزاردند و مورد احترام و تبریک فرشتگان قرار گرفتند و در پی آدم علیه السلام سایر پیامبران الهی، این فرمان خداوند را لبیک گفتند.
حج، اعتراف به عزّت خداوند
«حَجَّ بَیْتِهِ الحَرَامِ ... وَجَعَلَهُ ... وَإذْعَانِهِمْ لِعِزَّتِهِ». (خطبه 1)
«حجّ بیت الحرام ... که خداوند نشانه اعتراف مردم به عزّت و بزرگی خویش قرار داد.»
ص: 24
اذعان و اعتراف به عزّت و بزرگی خداوند و کوچکی و ذلّت انسان در برابر حضرت باری تعالی، بیان بندگی خالص مخلوق است در برابر خالق و سرتاسر حج، مشق توحید و درس عبودیت مسلمان مؤمن است.
حجّ انبیا علیهم السلام
«بَیْتِهِ الحَرَامِ ... وَاخْتَارَ ... وَوَقَفُوا مَوَاقِفَ أَنْبِیَائِهِ». (خطبه 1)
«دعوت شوندگان به حجّ بیت الحرام ... کسانی هستند که ... در جایگاه وقوف انبیای الهی وقوف می‌کنند.»
حضرت در این خطبه، فریضه حج را پیروی انبیای الهی شمرده و وقوف آنان را در این سرزمین و انجام حج بیان می‌فرمایند. در روایتی دیگر در کتاب فروع کافی، جلد 4، ص 214 آمده است که: نوح علیه السلام هنگامی که کشتی‌اش دچار طوفان سهمگین بود، مراسم حج را به جای آورد.
موسی علیه السلام با هفتاد پیامبر برای حج احرام بست.
یونس علیه السلام در آغاز حج «لَبَّیْکَ کَشَّافَ الْکُرَبِ اْلعِظامِ لَبَّیْک» گفت.
عیسی بن مریم علیه السلام حجّش را با «لَبَّیْکَ یا ذَا الْمَعارِجِ لَبَّیْک» آغاز نمود.
داوود علیه السلام وقتی بر بالای کوه، موجِ جمیعت طواف کننده را دید، دست به دعا بلند کرد.
سلیمان علیه السلام با حضور انس و جنّ، مناسک حج را به جا آورد.
حج، بازار بندگی خداوند
«یُحْرِزُونَ الْأَرْبَاحَ فِی مَتْجَرِ عِبَادَتِهِ». (خطبه 1)
«دعوت شوندگان حج بیت الحرام ... سودهای فراوان در این بازار عبادت خداوند به دست می‌آورند.»
امام خمینی قدس سره: «مراتب معنوی حج، که سرمایه حیات جاودانه است و انسان را به افق توحید و تنزیه نزدیک می‌کند، حاصل نخواهد شد مگر آنکه دستورات عبادی حج به طور صحیح و شایسته و مو به مو عمل شود.» (1) حج، بهای بهشت
«جَعَلَهُ اللَّهُ ... وُصْلَةً إِلَی جَنَّتِهِ». (خطبه 192)
«خداوند حج را وسیله‌ای ... برای رسیدن (بندگان) به بهشت خویش قرار داد.»
برای وصال و راهیابی به جنّت و بهشت، قیمت و بهایی لازم است که حجّ مقبول به فرموده حضرت، یکی از آنهاست و این جنّت، جنّت اوست. جنّت خاصّ اوست.
حج، بهترین وسیله تقرّب به خداوند
«إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَی اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَی ... وَحَجُّ الْبَیْتِ وَاعْتِمَارُهُ». (خطبه 110)


1- فصلنامه «میقات حج»، شماره 1

ص: 25
«همانا بهترین وسیله تقرّب به خداوند سبحان (ده چیز است؛ از جمله) ... حج وعمره بیت اللَّه الحرام.»
در این خطبه حضرت، حج و عمره را از جمله راه‌های ده‌گانه، و بهترین وسیله تقرب به خداوند می‌خوانند. حجّی که سرتاسر اعمالش با نیّت قربة الی اللَّه برگزار شود به یقین تأثیری این چنین خواهد داشت.
حج، بی‌توجهی به زیبایی‌های ظاهری
«وَشَوَّهُوا بِإِعْفَاءِ الشُّعُورِ مَحَاسِنَ خَلْقِهمْ». (خطبه 192)
«عاشقان بیت اللَّه ... بر اثر اصلاح نکردن موهای سر، قیافه زیبای خود را زشت گردانیده‌اند.»
حجّاج بیت اللَّه الحرام پس از طیّ مسافت‌های طولانی و سخت، در حالی به بیت خدا می‌رسند که موهای سرشان بلند و در اثر این پریشانی مو، قیافه‌هایشان نا مرتّب است و بی‌توجّه به آشفتگی ظاهری، به محض رسیدن به خانه محبوب، با همان وضع درهم به زیارت و طواف بیت اللَّه می‌شتابند.
حج، بی‌توجّهی به زیبایی‌های دنیوی
«وَیَرْمُلُونَ عَلَی أَقْدَامِهِمْ، شُعْثاً غُبْراً لَهُ». (خطبه 192)
«عاشقان بیت الحرام ... بر پاهای خود هروله می‌کنند در حالی که (بی‌توجّه به مظاهر دنیوی) موهایشان آشفته و بدنهای پرگرد و غبار دارند.»
در حج، حاجیان زیبایی‌های ظاهری را به دور می‌ریزند و بی‌توجّه به مظاهر پوچ دنیوی، جلوه‌های زیبای خدایی را برگزیده‌اند.
حج‌گزاران، این حالت آشفته و غبار گرفته را در طیّ سفر حج و برای کسب رضای خداوند گرفته و زیبایی‌های شخصی خود را در این راه الهی از دست داده‌اند.
حج، دعوت برگزیدگان
«حَجَّ بَیْتِهِ الحَرَامِ ... وَاخْتَارَ مِنْ خَلْقِهِ سُمَّاعاً أَجَابُوا إِلَیْهِ دَعْوَتَهُ». (خطبه 1)
«خداوندازانسان‌ها شنوندگانی‌را برگزید (تاباانجام‌حج) سخن‌اوراتصدیق کنند.»
در روایات آمده است که حج در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان که شب قدر است، مقدر می‌شود، و در روایتی آمده است: اینگونه نیست که برخی از مردم تصوّر می‌کنند که اگر مال داشته باشند می‌توانند به حج بروند، چه بسا ثروتمندانی که بیش از مخارج سفر حج مال دارند، امّا تا زمانی که خداوند به آنها اجازه ندهد، توفیق حج را به دست نمی‌آورند.
در هر حال، در این بیانِ حضرت، حج‌گزاران واقعی کسانی هستند که خداوند متعال آنان را برگزیده و دعوت به حج نموده است.
چند گویی کعبه را کاینک به خدمت می‌رسم چون نخواهندت هنوز از دور خدمت می‌رسان
(نظامی)
حج، زایل کننده شخصیت‌های کاذب
«قَدْ نَبَذُوا السّرَابِیلَ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ». (خطبه 192)
«عاشقان بیت الحرام ... لباس‌های خود را که نشانه شخصیت آنها است، درآورند و پشت سراندازند.»
حج‌گزاران با ورود به احرام، شخصیت‌های دنیوی را پشت‌سر می‌اندازند و در مقابل، جز خداوند چیزی را نمی‌یابند. شخصیت‌های قومی، شخصیت‌های سیاسی، شخصیت‌های جغرافیایی، شخصیت‌های طبقه‌ای، شخصیت‌های مالی و اقتصادی، شخصیت‌های نظامی و حتّی شخصیت‌های علمی که هر کدام با لباس‌های گوناگون و متحد الشکل (یونیفرم) و درجه، نمود برتری و بزرگی و تفاخر هستند، از تن بیرون می‌شوند و لباس یکرنگ و ساده و سفید و بی‌آرایش و هماهنگ برتن پوشیده می‌گردد.
که دیگر هیچ شخصیتی جز تقوا، خریدار ندارد.
حج، پیروی انبیای الهی
«حَجَّ بَیْتِهِ الحَرَامِ ... وَاخْتَارَ مِنْ خَلْقِهِ ... وَوَقَفُوا مَوَاقِفَ أَنْبِیَائِهِ». (خطبه 1)
«دعوت شوندگان به حجّ بیت اللَّه الحرام، کسانی هستند که ... در جایگاه انبیا وقوف می‌نمایند.»
از آنجا که بنای دین همه پیامبران الهی، بر مبانی توحید و یگانه پرستی بوده است و از آنجا که همه انبیا به کعبه روی آورده و حج گزارده‌اند و از آنجا که قدوم همه رسولان باری تعالی در این مکان مقدّس جایگاهی را ایجاد نموده است، در واقع حج‌گزار در خانه خدا پای بر جای پای آن بزرگان گزارده و با حرکت در مسیر آنان پیروی انبیای الهی از آدم علیه السلام تا خاتم صلی الله علیه و آله را می‌نماید.
حج، جایگاه ترویج علوم دینی
«... فَأَقِمْ لِلنَّاسِ الْحَجَّ، ... فَأَفْتِ الْمُسْتَفْتِیَ، وَعَلَّمِ الْجَاهِلَ». (نامه 67)
«پس حج را برای مردم بپادار ... و فتاوای صادره را به پرسش کنندگان ابلاغ کن و نا آگاهان را آموزش بده.»
از جمله منافع بسیار ارزشمند حج، آثار علمی و فرهنگی این فریضه با شکوه الهی است ونقش آن در نشر معارف اهل بیت علیهم السلام و تفقّه در دین در برخی از روایات بیان شده است.
حج، جهاد ناتوانان
«... وَالْحَجُّ جِهَادُ کُلِّ ضَعِیفٍ». (حکمت 136)
«حج جهاد هر ناتوان است.»
به فرمایش حضرت، حج مرتبه‌ای از جهاد است. همانند رزمایشی است نیرومند و قدرت نمایی بی‌نظیر. عظمت و وحدت مسلمین را در چشم دشمنان می‌نمایاند و آنان را پیش از هرگونه توطئه و هجمه، از این خیال شوم و پلید بر حذر می‌دارد.
ص: 27
حج، سبب رحمت الهی
«جَعَلَهُ اللَّهُ سَبَباً لِرَحْمَتِهِ». (خطبه 192)
«خداوند حج را سببی برای رحمت خویش قرار داد.»
از جمله اسباب و عللی که رحمت خداوند را به دنبال دارد، حجّ خانه اوست.
فلسفه حج ورود در میهمانی خدای بزرگ و طلب رحمت افزون‌تر و خروج از معاصی و گناهان و توبه از گذشته اعمال و انتخاب راه و روش صحیح برای آینده است.
حج و عمره، شستشو دهنده گناهان
«وَحَجُّ الْبَیْتِ وَاعْتِمَارُهُ، ... وَیَرْحَضَانِ الذَّنْبَ». (خطبه 110)
«حج و عمره بیت الحرام .. شستشو دهنده گناهانند.»
حج، تصدیق کلام خداوند
«حَجَّ بَیْتِهِ الحَرَامِ ... وَاخْتَارَ مِنْ خَلْقِهِ سُمَّاعاً ... وَصَدَّقُوا کَلِمَتَهُ». (خطبه 1)
«خداوند در میان انسان‌ها، شنوندگانی را برگزید (تا با انجام حج) سخن او را تصدیق نمایند.»
زائران خانه خدا با اجابت دعوت حق، در واقع این کلام خداوند را تصدیق نموده لبیّک می‌گویند که فرمود:
وَأَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجَالًا وَعَلَی کُلِّ ضَامِرٍ یَأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ.
«ای ابراهیم در میان مردم به حجّ خانه خدا بانگ برآور تا به سوی تو آیند، در حالی که پیاده و سوار بر هر اشتری لاغر، از هر راه دور می‌آیند.» (1) حج، عامل تقویت دین
«فَرَضَ اللَّهُ ... وَالْحَجَّ تَقْویَةً لِلدِّین». (حکمت 244 فیض الاسلام)
«خداوند حج را برای تقویت دین واجب گردانید.»
حکمت 244، در ترجمه و شرح نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام به صورت «تَقْوِیَةً لِلدِّینِ» آمده است که به هر صورت با توجّه به احادیث و روایات مشابه؛ از جمله این فرمایش حضرت زهرا علیها السلام «الْحَجّ تَشْییداً لِلدِّین»؛ «حج پشتوانه استواری برای تحکیم دین است»، مفهومی مشابه داشته و این فرمایش نه تنها اهمّیت حج را می‌رساند بلکه تکلیف عملی مسلمین را در حفظ و تقویت دین از راه حج نیز بیان می‌دارد. (2) حج، عامل همبستگی دینی
«فَرَضَ اللَّهُ ... وَالْحَجَّ تَقْربَةً لِلدِّین». (حکمت 252)
«خداوند حج را وسیله نزدیکی و همبستگی مسلمانان قرار داد.»
حج، تبلور شکوه وحدت اسلامی و تجلّی قدرت امّت مسلمان و نمایشگاه حضور همدلان وهمراهانی است که ناهمگونی «سیما» را با همگونی «سیرت» پیوند می‌زنند، تا


1- حج: 27
2- بحار، ج 43، ص 158

ص: 28
شعار اتحاد اسلامی را فراتر از شکل ها، رنگ ها و معیارهای جغرافیایی و نژادی تحقّق بخشند و تعالیم آیین وحدت آفرین اسلام را عرضه نمایند.
حج، عامل رونق اقتصادی
«وَحَجُّ الْبَیْتِ وَاعْتِمَارُهُ، فَإِنَّهُمَا یَنْفِیَانِ الْفَقْرَ». (خطبه 110)
«حج و عمره خانه خدا .. نابود کننده فقر هستند.»
حج، جدا از تأثیرات معنوی و اخروی، دارای منفعت دنیوی و رونق اقتصادی است و نتیجه آن از میان رفتن فقر در جوامع اسلامی است.
حج، محلّ گفتگوی دانشمندان
«... فَأَقِمْ لِلنَّاسِ الْحَجَّ، ... وَذَاکِرِ الْعَالِمَ». (نامه 67)
«حج را بپای دار ... و با دانشمندان به گفتگو بپرداز.»
بسیاری از دانشمندان از سرزمین‌های دور، در وقت معیّن حج، در این مکان موعود گرد می‌آیند. توجّه به آنان و گفتگوی با علما و در مقیاس وسیع‌تر ایجاد زمینه‌های مباحثه عام دانشمندان و برگزاری جلسات و سمینارهای علمی می‌تواند آثار بسیار ارزشمندی را برای جوامع اسلامی و نشر و گسترش علوم در سراسر بلاد مسلمان در پی‌داشته باشد.
حج و حکومت اسلامی
«فَأَقِمْ لِلنَّاسِ الْحَجَّ». (نامه 67)
«پس برای مردم حج را بپای دار.»
در این نامه که حضرت آن را در فرمانی به قثم بن عباس، فرماندار مکّه نوشته‌اند، لزوم برپایی حج را توسّط دستگاه حکومتی بیان کرده‌اند.
حج و رفع نیاز محتاجان
«وَلَا تَحْجُبَنِّ ذَا حَاجَةٍ عَنْ لِقَائِکَ بِهَا». (نامه 67)
«و (در حج) هیچ نیازمندی را از دیدار خود محروم مگردان.»
ابو احمد از صحابه خاص امام صادق علیه السلام گوید: با امام صادق علیه السلام مشغول طواف بودم، دستش به دست من بود، مردی پیش آمد و از من حاجتی خواست، اشاره کردم آنجا باش تا فارغ شوم.
فرمود: کیست؟
گفتم: مردی است، از من حاجتی خواست.
فرمود: مسلمان است؟
گفتم: بلی.
فرمود: برو نیازش را برآور.
گفتم: طواف را قطع کنم؟
فرمود: بلی.
گفتم: گرچه واجب باشد؟
ص: 29
فرمود: بلی، گرچه واجب باشد. هرکه در پی‌نیاز مسلمان رفت، خداوند برایش هزار هزارحسنه بنویسد و از او هزار هزار سیّئه وگناه بزداید وبرایش هزار هزاردرجه بالا ببرد. (1) حج، وسیله امتحان مردمان
«فَجَعَلَهَا بَیْتَهُ الْحَرَامَ ... ابْتِلَاءً عَظِیماً، وَامْتِحَاناً شَدِیداًوَاخْتِبَاراً مُبِیناً». (خطبه 192)
«پس آن را بیت محترم خویش قرار داد ... (و حج آن را) آزمونی بزرگ و امتحانی سخت و آزمایشی آشکار.»
حج وسیله امتحان ایمان مردمان از حضرت آدم علیه السلام تا پایان انسان‌ها است؛ امتحانی که به فرموده آن بزرگوار بسیار بزرگ و سخت خواهد بود.
و حضرت در این خطبه، سه نوع آزمون الهی را بیان می‌کند.
حج، وسیله خلوص
«فَجَعَلَهَا بَیْتَهُ الْحَرَامَ ... وَتَمْحِیصاً بَلِیغاً». (خطبه 192)
«پس آن را خانه محترم خویش قرار داد (و حج آن را) ... برای پاکسازی و خالص شدن.»
زائر بیت اللَّه الحرام با تحمّل سختی‌های سفر و طیّ راه‌های پر مشقت و اقدام به این عبادت الهی، تأثیرات ارزشمندی را در پاکسازی دل، از هر آنچه غیر خداست، به دست می‌آورد و با حجّی مقبول بر خلوص دل می‌افزاید و صفای باطن را تحصیل و به ارمغان می‌برد.
حج، وعده‌گاه آمرزش الهی
«وَفَرَضَ عَلیْکُمْ حَجَّ بَیْتِهِ الحَرَامِ ... وَیَتَبَادَرُونَ عِنْدَهُ مَوْعِدَ مَغْفِرَتِهِ». (خطبه 1)
«و خداوند حجّ خانه محترم خویش را بر شما واجب نمود ... (و دعوت شوندگان) ... به سوی وعدگاه آمرزش الهی می‌شتابند.»
به فرمایش حضرت، خانه خدا، وعدگاه آمرزش الهی است، وحضرت باری‌تعالی عفو و آمرزش خود را به حاجیان خانه‌اش وعده فرموده است.
حجّ معنوی
«فَجَعَلَهَا بَیْتَهُ الْحَرَامَ ... تَهْوِی إِلَیْهِ ثِمَارُ الأَفْئِدَةِ». (خطبه 192)
«خداوند آن (کعبه) را خانه محترم خویش قرار داد که ... انسان‌ها به سوی آن با میوه دل ها [عشق] روی می‌آورند.»
حج، سرشار از جلوه‌های معنوی و درسهای بزرگ عرفانی و نمادهای پرشکوهی از رابطه عاشقانه بنده با معبود خویش است.
لذا به فرموده حضرت، عاشقان بیت اللَّه، با این خصوصیت رو سوی خانه دوست می‌نمایند.


1- کافی، ج 4، ص 415

ص: 30
سفر کعبه، نمودار ره آخرت است گر چه رمز رهش از صورت دنیا شنوند
(خاقانی)
حِرا
«وَلَقَدْکَانَ [رَسُولُ‌اللَّهِ] یُجَاوِرُ فِی‌کُلِّ سَنَةٍبِحِرَاءَ فَأَرَاهُ، وَلَایَرَاهُ‌غَیْرِی». (خطبه 192)
«همانا پیامبر صلی الله علیه و آله چند ماه از سال را در غار حِرا می‌گذراند و تنها من او را مشاهده می‌کردم و کسی جز من او را نمی‌دید.»
حِرا نام غاری است در جبل‌النور یا کوه حِرا، در فاصله 6 کیلومتری مکّه. این غار خلوتگاه پیامبر صلی الله علیه و آله در سال های قبل از بعثت بوده و آیات نخست قرآن در آنجا بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده است.
حفظ اموال کعبه:
وکَانَ حَلْیُ الْکَعْبَةِ فِیها یَوْمَئِذٍ، فَتَرکَهُ اللَّه عَلَی حالِهِ ... فَأقَرَّهُ حَیْثُ أَقَرَّهُ اللَّه وَرَسُولُهُ». (حکمت 270)
«وامّا زیورهای کعبه از اموالی بودند که خداوند آن را به حال خود گذاشت تو نیز آن را به حال خود واگذار، همانطور که خداوند و پیامبرش آن را به حال خود گذاشتند.»
در این بیان، حضرت بر حفظ زیورهای کعبه و عدم مصرف آن در امورِ دیگر تأکید می‌کند. چه بسا با تعمیم آن، حفظ استقلال مالی کعبه و مصرف وجوهات آن را در راه توسعه و گسترش خود حرم و اماکن وابسته به آن بتوان نتیجه گرفت.
حکومت اسلامی و خانه خدا
«وَاللَّهَ اللَّهَ فِی بَیْتِ رَبِّکُمْ، لَاتُخَلُّوهُ مَا بَقِیتُمْ». (نامه 47)
«خدا را، خدا را، درباره خانه خدا، که تا زنده هستید آن را خالی مگذارید.»
این بیان قسمتی از وصیت آن حضرت در واپسین لحظات زندگی است به فرزندانش که در این نامه، حضرت لزوم اهمّیت برپایی هر چه باشکوهتر حج و وظیفه حکومت اسلامی را در تقویت این عبادت مهم الهی، بیان می‌کند، امّا با همه تشویق، اگر مردم به حج راغب نگشتند، بر امام مسلمین و حکومت اسلامی است که با اعزام آنان به حج، مخارج سفر آنان را تأمین کند.