و در موسم حج «زندگی توحیدی» به تمرین پرداخت و پس از بازگشت به شهر و دیار خود آن را در اقصی نقاط جهان تحقق بخشید. به خصوص که در میان مجموع سخنان حضرت، «میراث گرانقدری» از وصایای پایانی ایشان به چشم میخورد و معمولًا سخنان پایانی شخصیتهای بزرگ تاریخ، گهربارترین و ارزندهترین یادگارهای آنهاست که ضمن بحث، به آنها اشاره خواهیم کرد.
اگر مجموع سفرهای جمعی پیامبر صلی الله علیه و آله به مکه مکرمه را سه سفر بدانیم؛ عمرة القضاء، فتح مکه و حجّة الوداع، و نیز حج سال نهم را که پیامبر خود حضور نداشت اما با اعزام نمایندهای ویژه پیام مهمی را ابلاغ کرد، مورد چهارم به شمار آوریم، در هر یک از این موارد چهار گانه، رسول خدا صلی الله علیه و آله استفاده شایانی از این فرصت نمودند که مهمترین پیام در هر یک از این سفرها عبارتند از:
- پیام توحید و تحقق وعدههای الهی، در سفر اول.
- برچیدن بساط بت پرستی و پیروزی و حاکمیت اسلام در سرزمین وحی، در سفر دوم.
- و بالأخره سفارش به پیروی از ثقلین (قرآن و عترت) و تعیین جانشین خود و حماسه غدیر، در آخرین سفر خود.
اولین سفر پیامبر به مکه، یک سال پس از انعقاد صلح حدیبیه بود. پس از عزیمت مسلمانان برای زیارت خانه خدا در سال ششم هجری و ممانعت مشرکان از ورود آنان به مکه، در نهایت صلح حدیبیه منعقد شد که بر اساس آن مسلمانان میتوانستند همه ساله سه روز برای زیارت کعبه به مکه سفر کنند، اینک یک سال از انعقاد قرار داد سپری شده، پیامبر در ذی القعده سال هفتم در مدینه صَلای سفر به مکه سر داد و عاشقان و شیفتگان زیارت خانه خدا، به خصوص مهاجران که سالیان دراز از خانه و کاشانه و همسر و
ص: 55
فرزندان خود دور ماندهاند، فرصتی یافتند که به وطن خود بازگردند. دو هزار نفر از مسلمانان در یک سفر دسته جمعی، همراه پیامبر عازم مکهاند؛ سفری که بیش از آنکه سفر زیارتی باشد، به سفری تبلیغی برای بسط و گسترش اسلام بدل شد. پیامبر که اعتمادی به مشرکین نداشت، گروهی را مأمور ساخت با سلاح و ادوات جنگی در بیرون حرم مستقر شوند تا در صورت نیاز از وجود آنان استفاده شود.
در این سفر، پیامبر و همراهان، عمره مفرده به جا آوردند و از این جهت است که به عنوان قضای عمره سال گذشته، به «عمرة القضا» یاد شده است. این سفر چون نخستین سفر مسلمانان به مکه محسوب میشد، و قبل از تشریع فریضه حج انجام میگرفت، تقریباً همه مسلمانان حضور داشتند. از این رو فراتر از یک سفر فردی برای انجام عمره بود، در حقیقت کاروانی تبلیغی و معنوی در تاریخ اسلام به شمار رفته است. پیامبر برای نشان دادن قدرت مسلمانان بازوی راست خود را از زیر جامه احرام بیرون آورد و فرمود:
«خدا رحمت کند کسی را که امروز نیرومندی خود را به اینان نشان دهد.»
در این کاروان، که پیامبر چون نگینی در جمع مسلمانان بود، عبداللَّهبن رواحه مهار شتر رسول خدا صلی الله علیه و آله را در دست داشت و با صدای رسای خود این شعار را میخواند:
خَلّوا بَنی الکفّار عن سبیله خَلّوا فکلّ الخیر فی رسوله
یا ربِّ إنّی مؤمن بِقیله اعرفُ حقَّ اللَّه فی قبوله
نحن قتلناکم علی تأویله کما قتلناکم علی تنزیله
ضرباً یُزیل الهامَّ عن مقیله و یُذهل الخلیل عن خلیله
(1)ای فرزندان کفر و شرک، راه را برای پیامبر خدا صلی الله علیه و آله باز کنید، بدانید او سرچشمه خیر و منبع نیکی است.
بار الها! من به گفتار او ایمان دارم و حق خداوند را در قبول سخنان او میدانم.
ما با شما به علت انکار تأویل او میجنگیم، چنانکه به علت انکار تنزیل او پیکار کردیم.
چنان ضربتی به شما خواهیم زد که کاسه سر شما را از جا بکند و دوست را از یاد دوست خود غافل گرداند.
1- ابن هشام، السیرة النبویه ج 3، ص 425
ص: 56
پیامبر به او فرمود: این جملات را با صدای بلند بخوان
«لا الهَ الَّا اللَّهُ، وَحْدَهُ وَحْدَهُ، صَدَقَ وَعْدَهُ، وَنَصَرَ عَبْدَهُ، وَاعَزَّ جُنْدَهُ، وَهَزَمَ اْلأَحْزابَ وَحْدَهُ».
بدین وسیله ندای توحید و یکتاپرستی در فضای مسجد الحرام و اطراف آن صفا و مروه پیچید؛ فضایی که تا کنون چنین ندایی را با این عظمت به خود ندیده بود. بلال به امر رسول خدا صلی الله علیه و آله بر بام کعبه رفت و ندای اذان سر داد، شهادت به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در فضای کعبه طنین انداز شد. کسی که روزی تنها به خاطر ایمان به پیامبر در همین شهر تحت شدیدترین شکنجهها قرار داشت، اینک بر بام خانه خدا ندای توحید سر میدهد و هیچیک از مشرکان جرأت تعرض به او را ندارند. کسی که روزی به خاطر ادعای نبوت تحت شدیدترین آزارها و اذیتها قرار گرفت و شبانه مکه را ترک کرد، امروز با صدای بلند رسالتش بر بام کعبه گواهی میشود. بدین وسیله عظمت اسلام و مسلمین به نمایش درمیآید. این منظره زیبا و با شکوه به قدری برای سران کفر دشوار بود که با عصبانیت میگفتند: سپاس خدای را که پدرانمان مردند و صدای این غلام حبشی را نشنیدند و بعضی دیگر که توان مشاهده این صحنهها را نداشتند، به کوهها پناه برده و حتی صورت خود را پوشاندند.
پیامبر در مدت کوتاه اقامت خود در مکه، حداکثر استفاده را در جهت گسترش ندای توحید در سرزمین بتپرستی نمود، حادثهای کهسران کفر وشرک تصورش را نمیکردند.
پیامبر در ضمن ندای توحید، تحقق وعده الهی را در پیروزی بندگان صالحش و عزت و عظمت آنان را به مسلمانان گوشزد کرد تا از سرچشمه عزت و عظمت و پیروزی خود غافل نشوند.
(1) بدین ترتیب وعده خدا به پیامبرش محقق شد:
لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُءُوسَکُمْ وَمُقَصِّرِینَ لَاتَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذَلِکَ فَتْحاً قَرِیباً.
(2)«بدین وسیله خدا صدق و حقیقت خواب رسولش را آشکار ساخت که در عالم رؤیا دید شما مؤمنان به مسجد الحرام با دل ایمن وارد شوید و سرها را بتراشید و اعمال تقصیر احرام، بدون ترس و هراس بجا آورید و خدا آنچه را که شما نمیدانستید، میدانست و قبل از آن فتح نزدیک را مقرر داشت.»
1- ر. ک.: السیرة النبویه، ج 3، صص 427- 424؛ بحار الأنوار، ج 2، ص 46؛ شیخ حسینبن محمدبن الحسین الدیار بکری، تاریخ الخمیس، ج 2، ص 63
2- فتح: 27
ص: 57
در هم شکستن بت ها و حاکمیت اسلام
علی رغم این که مسلمانان و مشرکان در حدیبیه قرار داد بسته بودند که تا ده سال میان آنان صلح برقرار شود که به موجب یکی از مواد آن، تعرض به هر یک از طرفین و قبایل متحد با هر کدام ممنوع است، اما مشرکان مکه با زیر پا نهادن این تعهد، برخی از قبایل متحد با مسلمانان را مورد تعرض قرار دادند و عملًا پیمان شکنی نمودند و همین امر موجب شد که رسول خدا صلی الله علیه و آله با اجتماعی عظیم و با هدف فتح مکه عازم این شهر شد.
این سفر مهمترین و تعیین کنندهترین مقطع تاریخ حیات اسلام است. مقطعی که به دنبال آن مردم گروه گروه به اسلام گرویدند و سوره مبارکه نصر به همین مناسبت نازل شد.
(1)این سفر گرچه در موسم حج نبود و برای برگزاری موسم حج انجام نشد، اما چون برپایی فریضه واقعی حج بر فتح مکه و تطهیر آن از لوث بت ها و بت پرستیها بود، و از این جهت که زمینه برگزاری حج ابراهیمی- محمدی صلی الله علیه و آله را در سالهای بعد فراهم کرد، حائز اهمیت بود. آزادی خانه خدا از شرک و بت پرستی و حاکمیت اسلام بر این سرزمین هدف مهمی بود که در این سفر تأمین شد.
با آنکه حجی به جا آورده نشد، اما به لحاظ اجتماع عظیم مسلمانان بسان اجتماع بزرگ حج، فرصتی را برای پیامبر فراهم کرد تا از آن بهرهبرداری کافی به عمل آورد.
مهمترین دستاورد این سفر برچیده شدن بساط بت پرستی از پایگاه وحی بود.
پیامبر بت پرستی را خرافه و گمراهی میدانست نه عقیدهای که بر پایه تحقیق و آزادگی کسب شده باشد. او همچون ابراهیم بتها را شکست و خانه کعبه را از لوث بتها پاک کرد. وارد خانه شد و خداوند را برای تحقق وعدههایش، یاری مسلمانان و شکست دشمنانش سپاس گفت.
«الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِی صَدَقَ وَعْدَهُ وَ نَصَرَ عَبْدَهُ وَ هَزَمَ اْلأَحْزابَ وَحْدَهُ».
پیامبر با شکستن بتها نشان داد که نمیتواند «اسارت عقل و اندیشه» و «وابستگی قلب و روح» انسان به خرافات را تحمل کند و به رسمیت بشناسد. پیامبر به وضوح میدید که زورمداران و فریبکاران با بساط بت پرستی و خرافات به استحمار و استعمار تودههای مردم پرداخته، بر گرده آنان سوار شده و ریاست میکنند. برای نجات
1- نک: امین الاسلام طبرسی، مجمع البیان ج 5، درباره نزول این سوره، دیدگاه دیگری هم وجود دارد نک: علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج 2، ص 486
ص: 58
مستضعفان چارهای جز مبارزه با خرافات و برچیدن بساط بت پرستی و فریبکاری قدرتمندان نبود. پیامبر با شکستن بتها در برابر دیدگان حیرت زده بت پرستان، خفتگان را بیدار کرد و برای اولین بار با خود و یکدیگر گفتند: «بت هبل که نتوانست از خود دفاع کند، چگونه میتواند بر سرنوشت ما تأثیر گذار باشد؟!».
(1) همان طور که ابراهیم خلیل علیه السلام با شکستن بتها و نهادن تبر بر دوش بت بزرگ، شکستن بتهای دیگر را متوجه بت بزرگ کرد و دلهای خفته را متوجه این واقعیت نمود که: «بتی که نمیتواند تبر به دست بگیرد، چگونه میتواند سرنوشت ما را رقم بزند؟!».
(2) پیامبر عدهای را نیز برای تخریب بت خانههای مکه و حوالی آن اعزام کرد و بدین وسیله بساط بت پرستی را در سرزمین وحی برچید.
پیام رحمت و رأفت اسلامی در اوج قدرت
یکی از پیامهای سفر فتح مکه، که پیامبر با رفتار خود آن را به مسلمانان، بلکه بشریت ابلاغ کرد، پیام رحمت و رأفت اسلامی در اوج قدرت بود. برخلاف پندار قدرتمندانی چون خالدبن ولید که گمان میکردند پیامبر با فتح مکه انتقام سالها آزار و اذیت مسلمانان توسط مشرکین مکه را خواهد گرفت، با شعار انتقام وارد مکه شد و مشرکان را وعید انتقام و هتک و حرمت میدادند در آن حال پیامبر صلی الله علیه و آله علیبن ابیطالب را فرستاد تا شعار رحمت و رأفت سر دهد. آری، رسولاللَّه صلی الله علیه و آله با ندای
«اذْهَبُوا فَأَنْتُمْ الطُّلَقاء»
کرامت و بزرگواری خود را به نمایش گذاشت.
رفتار کریمانه آن حضرت موجب شد که بسیاری از مشرکان در رفتار خود با اسلام و مسلمانان تجدید نظر کنند و به این دین پاک بگروند. در این میان پیامبر ده نفر از کسانی را که وی و آیین اسلام را مورد هتک قرار داده بودند، مهدورالدم خواند تا هرکس به آنها دست یافت به قتل رساند. در عین حال دو تن از آنان به وسیله امّ هانی خواهر علی علیه السلام امان داده شدند، یک تن نیز توسط عثمان امان داده شد و پیامبر آنان را بخشید. صفوانبن امیه نیز با وساطت عمیربن وهب مورد بخشش قرار گرفت و وقتی اسلام بر او عرضه
1- تاریخ الخمیس، ج 2، ص 87 سخن ابوسفیان به زبیر.
2- انبیاء، 66- 59
ص: 59
شد، دو ماه مهلت خواست و پیامبر چهار ماه به او مهلت داد تا در آیین اسلام تفکر کند و او پس از مدتی اسلام آورد.
(1) تبیین ارزشها و ضد ارزشها
پیامبر در این سفر با ایراد سخنانی در اجتماع عظیم مردم، به تبیین ارزشها و ضد ارزشها پرداخت که بعضی از موارد مهم آن را میآوریم:
1- مساوات
پیامبر در این سخنرانی از فرصت استفاده کرد و تعصبات جاهلی را که تا عمق جان اعراب نفوذ کرده بود و زدودن آنها نیاز به تمرین و مجاهدت داشت، الغا کرد. هنجارهای واقعی را جایگزین ناهنجاریهای واقعی که خود را به عنوان ارزشهای پذیرفته شده به جامعه تحمیل کرده بودند، نمود. به تفاخرها و تعصبهایی که جز از جهل و نادانی ناشی نمیشد، پایان داد. مناصب دروغین را که وسیلهای برای فریب دادن حجاج و کسب درآمد برای عدهای شده بود، باطل کرد و تنها بعضی از مناصب مفید، مانند کلیدداری، پرده داری و سقایت زائران را باقی گذاشت.
(2) حضرت در سخنرانی خود فرمود: «ای جماعت قریش خداوند نخوت جاهلیت و فخر فروشی به پدران را از شما گرفت. مردم از آدم و آدم از خاک است.»
سپس این آیه را تلاوت کرد: یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنثَی وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ.
(3)تقوا و پرهیزکاری و دوری از گناه را جایگزین فخرفروشیها کرد. فخر فروشی به خاطر حسب و نسب را محکوم ساخت. فضیلتی به نام «عروبت» را پنداری بیجا شمرد؛ چرا که عربیت، تنها زبانی گویاست که نمیتواند جانشین انجام وظیفه آدمی باشد.
پیامبر در این مرحله که مسلمانان طعم شیرین پیروزی را چشیدهاند و این پیروزی مقدمهای بر پیروزیهای بعدی بر اقوام و ملتهای دیگر است، اصل «مساوات» را مطرح نمود تا ارزشهای دروغین جایگزین ارزشهای واقعی نشوند. رنگ پوست، زبان و قوم
1- السیرة النبویه، ج 2، ص 417
2- بحار الأنوار، ج 21، ص 110
3- حجرات: 13
ص: 60
و قبیله جایگزین تقوا نگردد. روند حوادث پس از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله نشان داد که تأکید بر اصل مساوات از مهمترین نیازهای مسلمانان در این مقطع بود. پیام همیشگی اسلام توسط پیامبر در زمانی به مردم ابلاغ شد که تعصبات نژادی، قومی و قبیلهای در عمق جان مردم رسوخ کرده بود. پیامبر نوید مساوات داد و این که ویژگیهای طبیعی و جغرافیایی، که خارج از اراده و اختیار انسان است، ملاک برتری و امتیاز نیست، بلکه حرّیت و آزادگی در مبارزه با هواها و هوسها و خویشتنداری در برابر گناه که محصول تلاش و مجاهدت آدمی است، ملاک فضیلت و برتری است. امروز جهان بیش از پیش به این پیام انسانی نیازمند است؛ جهانی که تبعیضهای نژادی و قومی منشأ ظلمها، جنایتها و بیعدالتیهاست، جهانی که علی رغم متمدّن بودنش، به قهقرا برگشته و تبعیضها و بیعدالتیها به اوج خود رسیده و کنگره حج میتواند بهترین فرصت برای نشر و گسترش این پیام انسانی به بشریت باشد.
2- آغاز دورهای جدید
پیامبر از این فرصت استفاده کرد و آغاز فصل نوی را در زندگی مسلمانان به اطلاع رساند. اعراب بر اساس روابط قبیلگی زندگی میکردند و در میان آنان مقرراتی برخاسته از عصبیت و جاهلیت حکمفرما بود؛ به طوری که برای یک قتل، چه بسا دو قبیله دهها سال با هم دشمنی ورزیده، به جنگ و خونریزی میپرداختند. پیامبر برای برچیدن این وضعیت در بخشی از سخنان خود فرمود:
«الا انَّ کُلَّ مالٍ وَ مَأْثَرَةٍ وَ دَمٍ فِی الْجاهِلِیَّةِ تَحْتَ قَدَمَیْ هاتَیْنِ».
(1)«هان! هر مال و افتخارات و خونی که در جاهلیت بود، من زیر دو پا نهادم و باطل ساختم.»
پیامبر بدین وسیله کینههای دیرینه را پایان داد و از آنان خواست گذشتهها را فراموش کنند و روابط جدیدی بر پایه ایمان و عقیده به توحید و اخوّت اسلامی بنا نهند.
بسیاری از مسلمانان با پیروی از رسول خدا صلی الله علیه و آله دوران جدیدی را در زندگی اجتماعی خویش آغاز کردند. مکه را حرم امن اعلام کرد تا روز قیامت از حرمت و قداست برخوردار باشد.
1- السیرة النبویه، ج 2، ص 412؛ کلینی، روضه کافی، ص 246
ص: 61
3- اخوّت اسلامی
پیام دیگر پیامبر در این سخنرانی «اخوت اسلامی» بود. حضرت فرمود:
«الْمُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِمِ وَ الْمُسْلِمُونَ إِخْوَةٌ وَالْمُسْلِمُونَ یَدٌ واحِدَةٌ عَلی مَنْ سِواهُمْ».
(1)«مسلمان برادر مسلمان است و مسلمانان برادرند و مسلمانان در برابر دیگران ید واحدند.»
برادری اسلامی یکی از مهمترین ارکان دعوت پیامبر بود. در دوران غربت و مظلومیت، احساس همدردی و برادری میان یک جمع به سهولت ایجاد میشود.
وضعیت خاص این دوره و احساس نیاز به یکدیگر، رهبران را از یادآوری ضرورت پیوند بینیاز میکند، اما در دوران قدرت و پیروزی، حسّ استغنا و بینیازی سراغ انسان میآید. پیامبر در ماجرای فتح مکه که مسلمانان در معرض چنین آفت اخلاقی قرار داشتند، بر ضرورت «اخوت اسلامی» تأکید میورزد. مبادا در عصر پیروزی صاحب منصبان تودههای مردم را، قدرتمندان ضعفا را و ثروتمندان فقیران را فراموش کنند.
مسلمانان امت واحدی هستند در برابر دشمنان و بیگانگان. تأکید رسول خدا صلی الله علیه و آله بر برادری اسلامی، هم جامعه را از آفتها حفظ میکرد و هم مسلمانان را به عنوان یک امت در برابر دشمنان بیمه میکرد.
پیامبر یک بار هم در مدینه میان مهاجر و انصار عقد اخوت برقرار کرد تا هم میان خود احساس همدردی کنند و هم قدری از آلام مهاجران کاسته شود. آنروز تأکید پیامبر بر اخوّت اسلامی در وضعیتی متفاوت با وضعیت گذشته انجام میشد و هدفی فراتر از همدردی میان مسلمانان را دنبال میکرد، هم جنبه داخلی داشت و هم جنبه بیرونی و در مواجهه با دشمن.
4- مبارزه با مفاسد اعتقادی و اخلاقی زنان
پیامبر از فرصت اجتماع مسلمانان در مکه استفاده کرد و با توجه به مفاسد اعتقادی و اخلاقی که در میان زنان رواج داشت، با آنان بیعت نمود تا دست از مفاسدی که بدان
1- السیرة النبویه، ج 2، ص 412؛ بحار الأنوار، ج 21، ص 105
ص: 62
گرفتار بودند، بشویند. برای خدا شریک قرار ندهند. به شوهران خود خیانت نورزند و اموال آنان را به سرقت نبرند. گرد فساد و فحشا نگردند، فرزندان خود را نکشند، فرزندانی که به دیگران مربوط است، به شوهران خود نسبت ندهند و در کارهای نیک با پیامبر مخالفت نکنند.
(1) اینهمه، مفاسدی بود کهزنان ازعصرجاهلیت بدانمبتلا بودند وپیامبر ازاین فرصت برای مبارزه با آنان بهره برد. قرآن این ماجرا را بازگو میکند و خطاب به پیامبر میفرماید:
یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا جَاءَکَ الْمُؤْمِنَاتُ یُبَایِعْنَکَ عَلَی أَنْ لَایُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئاً وَلَا یَسْرِقْنَ وَلَا یَزْنِینَ وَلَا یَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا یَأْتِینَ بِبُهْتَانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا یَعْصِینَکَ فِیمَعْرُوفٍ فَبَایِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ.
(2)برائت از مشرکان
استفاده دیگری که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از اجتماع مردم در موسم حج، در سال نهم هجری نمود، ابلاغ پیامی مهم به مشرکان و نیز تعیین مقرراتی برای زائران بیتاللَّه الحرام است.
(3) شاید ابلاغ چنین پیامی جز در اجتماع باشکوه مسلمانان در سرزمین منا که نشانی از مجد و عظمت اسلامی است، امکانپذیر نبود. تعیین مهلت برای مشرکانی که با مسلمانان پیمان داشتند و نیز اعلان برائت از مشرکان و اتمام حجت با ایشان از سوی پیامبر در موقعیتی مساعد امکانپذیر بود و اجتماع عظیم حج میتوانست بهترین فرصت برای ابلاغ این پیام باشد. بهویژه که پیامبر مأمور شد یا خود این پیام را ابلاغ کند یا فردی منتسب به آن حضرت.
اعلان این پیام به مشرکان در سرزمینی که مردم از شهرها و بلاد مختلف اجتماع کردهاند و طبعاً این پیام را به شهر و دیار خود میبرند، کیان مشرکان را به شدت تهدید میکرد. پیامبر برای ابلاغ این پیام چنانکه مرسوم است، نامه به سران اقوام و قبایل ننوشت، بلکه در اجتماع گسترده مردم در سرزمین منا ابلاغ کرد تا هم مسلمانان از خط مشی «حکومت اسلامی» در مواجهه با مشرکان آگاه شوند و هم مشرکان را راه
1- ماجرای فتح مکه و سخنرانی حضرت را در منابع زیر ملاحظه کنید:
السیرة النبویه، ج 4، صص 65- 63؛ بحار الأنوار، ج 21، صص 139- 91؛ تاریخ الخمیس، ج 4، صص 90- 89؛ مجمع البیان، ج 5، ص 276
2- ممتحنه: 12
3- برای آگاهی بیشتر از مفاد و محتوای این پیام نک: «مبانی دینی و سیاسی برائت از مشرکان» از نویسندهکه توسط نشر مشعر به چاپ رسیده است.
ص: 63
گریزی نباشد؛ چرا که به صورت علنی به اطلاع همه رسیده است. قطعاً اعلان برائت از مشرکان در مراسم حج دارای آثار منحصر به فردی بود؛ چه این که در دوران معاصر آن قدر که استکبار جهانی از اعلان برائت در حجاز و سرزمین وحی واهمه دارد، در سایر کشورها ندارد، چه اینکه موسم حج محل اجتماع میلیونی مسلمانان از اقصی نقاط جهان است و شکستن ابّهت استکبار در اجتماع میلیونی مظلومان و مستضعفانی که قرنها مقهور این ابهت پوشالی بودهاند، غیر قابل تحمل است.
امام خمینی قدس سره در این زمینه میفرمود:
«این مسأله باید روشن باشد که آنگونه راهپیماییها (در کشورهای به اصطلاح آزاد غربی) هیچگونه ضرری برای ابرقدرتها و قدرتها ندارد. راهپیمایی مکه و مدینه است که بسته شدن شیرهای نفت عربستان را به دنبال دارد.
راهپیماییهای برائت در مکه و مدینه است که به نابودی سرسپردگان شوروی و آمریکا ختم میشود.»
(1) حَجّة الوداع و ترسیم خط مشی حکومت اسلامی
مهم ترین پیام حَجّة الوداع حادثه غدیر است. اما پیش از پرداختن به استفادهای که پیامبر از موسم حج برای انجام این مأموریت مهم و خطرناک نمود، به بخشهایی از سخنرانیهای پیامبر در عرفات، مکه و منا میپردازیم:
1- حرمت جان و مال مسلمانان
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله با اشاره به این که عمر او رو به پایان است، فرمود:
«أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ دِمَاءَکُمْ وَ أَمْوَالَکُمْ عَلَیْکُمْ حَرَامٌ الی انْ تُلْقُوا رَبَّکُم کَحُرْمَةِ یَوْمِکُمْ هَذَا وَ کَحُرْمَةِ شَهْرِکُمْ هَذَا وَ انَّکُمْ سَتَلْقَوْنَ رَبَّکُمْ فَیَسْأَلُکُمْ عَنْ أَعْمَالِکُمْ».
(2)«ای مردم! خون و مال شما حرمت دارد تا آن که خدای خود را ملاقات کنید، مانند حرمت امروز و حرمت این ماه، شما به زودی پروردگارتان را ملاقات خواهید کرد و او از شما درباره اعمالتان سؤال خواهد نمود.»
1- صحفیه نور، ج 20، ص 233
2- السیرة النبویه، ج 4، ص 275
ص: 64
همچنین آنان را از شکستن حرمت محرمات الهی و ربا برحذر داشت و فرمود:
شیطان برای همیشه از این که در این سرزمین عبادت شود و بار دیگر آنان را فریب دهد مأیوس شد.
2- دفاع از حقوق زنان
با وضعیت دشواری که زنان قبل از ظهور اسلام و در عهد جاهلیت داشتند، در سنین کودکی زنده به گور میشدند. داشتن دختر عار و ننگ محسوب میشد. زنان بسان کالایی در اختیار مردان بودند. پیامبر از این فرصت استفاده کرد و هویت جدیدی را برای زن تعریف نمود. آنان را مانند مردان دارای حق و شأن و کرامت انسان دانست. و امانتهای الهی در دست مردان شمرد و نیکی به آنان را سفارش کرد.
(1) 3- خاتمیت دین اسلام
پیامبر صلی الله علیه و آله از این که عدهای ساده لوح فریب بازیگران و حیله گرانی را بخورند که برای رسیدن به قدرت، دعوی نبوت میکنند، با تصریح بر خاتمیت دین اسلام، راه هر گونه سوء استفاده را بست. با این که پیش از آن نیز هم آیات قرآن و هم در سخنانی خاتیمت نبوت خود را به آگاهی مردم رسانده بود، اما اینک که اسلام در اوج قدرت و عظمت قرار گرفته و زمینه ادعاهای کذب دارد و ظهور مدعیانی در همین مقطع، گواه بر این مطلباست، پیامبر دراجتماع عظیم مردم باردیگر برپایان دوران نبوت تأکید میورزد.
«ألا فَلْیُبَلِّغْ شاهِدُکُم غائِبَکُمْ لا نَبِیَّ بَعْدِی وَ لا أُمَّةَ بَعْدَکُمْ».
(2)«هان! (ای مردم)، هر کس از شما که حاضر و شاهد است به افراد غایب برساند که پیامبری بعد از من و امتی بعد از شما نخواهد بود.»
4- سفارش ثقلین- کتاب و عترت-
در بعضی از کتب تاریخی، بخش دیگری برای سخنرانی پیامبر نقل کردهاند. آن حضرت بعد از بیان هر سخنی، مردم را گواه و شاهد میگرفت، بر اینکه پیام خود را به مردم ابلاغ کرده است و این امر گذشته از اینکه در مقام وداع با مردم انجام گرفته خود
1- بحار الأنوار، ج 21، ص 381؛ تفسیر القمی، ج 1، ص 171
2- بحار الأنوار، ج 21، ص 381
ص: 65
حاکی از اهمیت هر یک از این پیامهاست. فرمود:
«أَلا وَ إنِّی قَدْ تَرَکْتُ فِیکُمْ أَمْرَینِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِما لَنْ تَضِلُّوا: کِتابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی، فَإِنَّهُ قَدْ نَبَّأَنِی اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ أَنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ، أَلا فَمَنِ اعْتَصَمَ بِهِما فَقَدْ نَجا، وَ مَنْ خالَفَهُما فَقَدْ هَلَکَ».
(1)در بعضی از مصادر تأکید حضرت بر ثقلین را فقط در خطبه غدیر نقل کردهاند، اما در بعضی دیگر علاوه بر آن، در خطبه مسجد خیف، در سایر سخنرانیهای حضرت در حجةالوداع نیز نقل شده است.
(2) 5- نصب علی صلی الله علیه و آله به ولایت
از مهم ترین مسائل حجّة الوداع، که در راه بازگشت در غدیر خم انجام گرفت، ایفای آخرین مأموریت الهی؛ یعنی نصب علیبن ابیطالب علیه السلام به سمت ولایت بر امت از سوی پیامبر بود. مأموریتی که با همه رسالت بیست و سه ساله آن حضرت برابری میکرد.
قرآن عدم ابلاغ آن را به معنای عدم تبلیغ رسالت پیامبر میشمارد؛ یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ.
(3)چنانکه ابلاغ این پیام از سوی رسول خدا صلی الله علیه و آله را «مُکمل دین» و «متمم نعمت الهی» میداند؛ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمْ الْإِسْلَامَ دِیناً.
(4)پیامبر در حضور دهها هزار نفر، مأموریتش را انجام داد و از فرصت اجتماع حجاج بیتاللَّه الحرام بهترین استفاده را نمود.
اهمیت مأموریت ایجاب میکرد که در حضور جمعیتی عظیم ابلاغ گردد تا اتمام حجتی بر همگان و نیز کسانی باشد که تمام تلاش خود را برای عقیم گذاشتن تحقق مسأله ولایت و جانشینی پیامبر به کار بردند. طرح این مسأله در آن اجتماع عظیم موجب شد که دهها بلکه صدها نفر حدیث غدیر را نقل کنند و علی رغم تلاش فراوان قدرتطلبان قریش برای جلوگیری از نشر فضایل اهل بیت پیامبر و به فراموشی سپردن شخصیت والای علی علیه السلام و محو حدیث غدیر که دلیل قاطع ولایت ایشان بر امت اسلامی بود، در تاریخ باقی بماند و به نسلهای آینده برسد و قدرتطلبان نتوانند اصل حدیث را انکار کنند و به ناچار به تحریف معنوی کلام پیامبر متوسل شده و آن را از معنای مورد نظر رسول خدا صلی الله علیه و آله منصرف سازند و بر «محبت و دوستی» تفسیر کنند.
1- تفسیر القمی، ج 1، ص 171
2- نک: مرکز المصطفی للدراسات الاسلامیة، آیات الغدیر، صص 109- 85
3- مائده: 66
4- مائده: 3
ص: 66
از مهمترین دستاورد ابلاغ این مأموریت در اجتماع عظیم حج نقل متواتر این سند تاریخی است
(1). مأموریتی که پیامبر همواره از ابلاغ آن بیم داشت و بالأخره با اطمینانی که خداوند به رسولش داد، وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنْ النَّاسِ
(2)به ابلاغ آن مبادرت ورزید. اما زمان و مکانی را برای ابلاغ آن برگزید که بیشترین موفقیت ممکن را به دست آورد. چه بسا اگر موقعیت دیگری برای این منظور انتخاب میشد، دشمنان به انکار رسالت آن حضرت نیز اقدام کرده و آن حضرت را به انواع تهمتها متهم میساختند.
اما ابلاغ این پیام در چنین موقعیت حساسی ابتکار عمل را از مخالفان سلب کرد و همگان مجبور به پذیرش سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله شدند. هرچند در مراحل بعدی حق مسلم امام علی علیه السلام را غصب کرده و مسیر حکومت اسلامی را منحرف ساختند. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله خود درباره ابلاغ این پیام در این مرحله میفرماید:
«جبرئیل در مسجد خیف بر من نازل شد و امر کرد که علی را به ولایت بر مردم برگزینم، خداوند مرا به رسالتی برانگیخت و ترسیدم با ابلاغ این مأموریت مرا تکذیب کنند، چون به عهد جاهلیت نزدیکاند، چگونه بر آنان خبر دهم که پسر عمویم ولیّ شماست تا این که دستور الهی رسید که در این مکان حتماً باید این پیام را ابلاغ کنی و هشدار داد که اگر ابلاغ نکنم مرا مجازات خواهد کرد و از بیم مردم مرا ضمانت کرد. و بر من وحی نمود که یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ....
سپس از آنان بر ابلاغ پیامهای مهم رسالتش؛ توحید و رسالت خویش و نیز بهشت و جهنم و قیامت اقرار گرفت، آنگاه ثقلین را سفارش نمود؛ ثقل اکبر و ثقل اصغر و در مورد یک توضیح داد که ثقل اکبر، قرآن و ثقل اصغر، اهل بیت من است. از آنان درباره ولایت خویش اقرار گرفت، سپس علیبن ابی طالب را به ولایت برگزید و افزود:
«بدانید جماعت مردم، که خداوند او را به ولایت بر شما برگزید و بر مهاجرین و انصار و تابعین و حاضر و غایب و عرب و عجم، آزاد و بنده و صغیر و کبیر پیشوای واجب الإطاعه قرار داد.»
وقتی گروهی از کیفیت ولایت علی علیه السلام پرسیدند، فرمود: «ولایت او مانند ولایت من است، من نسبت به هر کسی که اولویت داشتم، علی هم نسبت به او اولویت دارد.»
سپس از مقام و منزلت علی و عترت پاکش و ائمه دوازدهگانه سخن گفت.
1- نک: عبدالحسین امینی، الغدیر.
2- مائده: 66
ص: 67
در پایان سخنرانی جبرئیل نازل شد و آیه شریفه «اکمال دین» را آورد. مردم گروه گروه جلو آمده، به آن حضرت تبریک گفتند.
(1) دوراندیشی پیامبر با هدایت الهی و ابلاغ این پیام در چنین جوّ و فضایی تلاش دشمنان را در تکذیب رسول خدا صلی الله علیه و آله و محو نام و یاد او و اهل بیت گرامیش ناکام گذاشت. با آن که توطئهگران قریش در اجتماع مردم حضور داشتند، اما نتوانستند کمترین اعتراضی کرده و مانع ابلاغ پیام الهی شوند و این امر از برکات ابلاغ این پیام در اجتماع عظیم حجاج در این سرزمین بود.آیا با چنین خط مشی روشنی که در زندگی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در ارتباط با مسأله حج وجود دارد و استفادهای که آن حضرت از این فرصت طلایی در راه پیشبرد اهداف متعالی اسلام نمود، جا ندارد که مسلمانان همه ساله هرچه بیشتر از اجتماع عظیم حج در سرزمین وحی استفاده کنند؟ آیا امروز برای درمان دردهای مزمن جهان اسلام همچون:- تفرقه و جدایی- مسأله افغانستان- حاکمیت قدرتطلبان و خود باختگان در کشورهای اسلامی- وابستگی سیاسی و اقتصادی به بیگانگان- بی تفاوتی نسبت به خطر صهیونیزم بین المللی- مظلومیت ملت فلسطین و افغانستان و دهها نمونه از این قبیل، فرصت و موقعیتی مناسبتتر از اجتماع عظیم و میلیونی مسلمانان در حج وجود دارد؟آیا امروز از تمام ظرفیت حج که پیامبر عظیمالشأن اسلام با هدایتهای الهی به عنوان بهترین فرصت به سهولت در اختیار مسلمانان قرار داد، استفاده کافی میشود؟آیا وقت آن نرسیده است که متفکران مسلمان با بیدار کردن ملتها و در نتیجه وادار کردن دولتهای مسلمان زمینههای درمان دردهای امت اسلامی را فراهم سازند؟پینوشتها:
1- بحار الانوار، ج 21، ص 405؛ آیات الغدیر، صص 206- 169