نظر به اینکه اتحادیه مسلمین بسیار حریص است که یک وحدت اسلامی در تمام کشورهای اسلامی ایجاد شود و همواره برای رسیدن به این هدف مقدس اهتمام مینماید، لذا هر فردی از افراد این اتحادیه مجاز است که در این موضوع مهمّه نموده و راه رسیدن به مقصود را باز کند. به همین مناسبت اینجانب حاج سراج انصاری (مؤسس اتحادیه مسلمین) روز پنجشنبه دهم تیر ماه، آقای دکتر موسی حکمت، منشی هیئت مدیره اتحادیه را برای تعیین وقت به سفارتخانه سعودی اعزام نمودم تا یک ملاقات خصوصی با وزیر مختار حجاز به عمل آید. آقای دکتر حکمت آقای وزیر مختار را در محل جدید خود ملاقات و پس از مذاکره در پیرامون تعیین وقت، ساعت نه صبح دوشنبه دوازدهم تیرماه را معین نموده، ساعت مزبور اینجانب همراه آقای دکتر موسی حکمت به سفارت سعودی رهسپار شدیم و تا ساعت ده و نیم گفتگوهای ما ادامه داشت. اینک خلاصه آن را برای روشن شدن افکار برادران دینی خود، ذیلًا به رشته نگارش میکشیم:
بعد از تعارفات رسمی، گفتم نظر به اینکه اتحادیه مسلمین میخواهد میان افرادِ مسلمانان جهان، حُسن تفاهمی ایجاد کند و در وهله اول سرزمین مقدس حجاز، که مکه آن قبله مسلمانان است و مدینهاش قبةالاسلام و مهبط وحیِ الهی و مرکز اولی حکومت اسلامی بوده، مورد توجه مخصوص اتحادیه مسلمین است و عقیدهمند است بهطوری که نور اسلام از آن سرزمین طلوع نموده و دنیا را منوّر ساخته است، باید همیشه نور وحدت از آنجا به تمام کشورهای اسلامی بتابد و این زمین پاک از هرگونه عوامل نفاق منزّه و مبرّا باشد ولی متأسفانه شنیده میشود که پیروان اعلیحضرت ابن سعود، فرقه شیعه را مشرک میدانند! آیا این تهمت مایه نفاق و مولد دو تیرگی، که روح اسلام از آن بیزار است، نمیشود؟
ص: 66
چون سخن من به اینجا رسید، آقای حمزه غوث چنان برآشفت که رخسارش برافروخته و با حال عصبانی چنین جواب داد که:
این نسبت، پاک دروغ است و غیر ممکن است که مقرون به صحّت باشد؛ زیرا اگر دولت سعودی یا ملّت آن، شیعه را مشرک بدانند محال است که به یکی از آنها اجازه ورود به خاک حجاز، خصوصاً به مکه و مدینه داده شود. این حرفها و این نسبتها کاملًا دروغ بوده و جداً تکذیب میکنم.
گفتم: در این چند سال اخیر، کتابی به نام «الصراع بین الوثنیّة والاسلام» به قلم یک نفر عالم نجدی به نام عبداللَّه علی قصیمی انتشار یافته که در آن کتاب تهمت شرک به شیعه داده و با سفسطهها و مغالطهها خواسته است ثابت کند که شیعه مشرک است. این کتاب بهترین دلیلی است بر صحت آنچه عرض کردم.
آقای حمزه غوث گفتند که این مرد ماجراجو اولًا اگر از اهل نجد است مقیم نجد نمیباشد و ثانیاً کتاب نامبرده را در مصر تألیف و چاپ نموده است. ثالثاً پس از انتشار آن کتاب و کتاب دیگری که اصولًا با دین اسلام مخالفت داشت تمام علمای نجد و حجاز او را تکفیر نموده و به کفر و بیدینی او فتوا دادند و اعلیحضرت ابن سعود هم مواجب او را قطع نموده و فعلًا میان عموم دانشمندان حجاز و نجد منفور و مردود میباشد.
شما نباید نوشتههای یک چنین مرد ماجراجو را بر مسموعات خود دلیل آورید؛ مثلًا اگر یک نفر ایرانی برود در یکی از کشورهای اسلامی یا غیر اسلامی کتابی بنویسد و انتشار دهد که محتوی کفریات باشد، آیا عمل او را میتوانید به تمام ایرانیها نسبت دهید؟
در این اثنا قضیه مهر را پیش کشیده و گفتم: چرا مأمورین از گزاردن مهر مخالفت میکنند؟ آیا میان سجده کردن به مهر و سجده کردن به فرش در نظر شما چه تفاوتی دارد؟ ... فقهای شیعه برای سجده کردن، بعضی اشیا را معین نموده و از بعضی اشیا نهی نمودهاند که منجمله فرش است و توده شیعه ناچار است که طبق فتوای مجتهد خود عمل کند، آیا مخالفت دولت سعودی از سجده کردن به مهر، مولد نفاق و مخالف آزادی نیست؟ ...
در جواب اظهار داشت که این اختلافات جزئی نباید باعث تشتّت و
ص: 67
تفرق بشود، البته هرکسی مختار است که طبق مذهب خود رفتار نماید. یکی میخواهد به فرش سجده کند. یکی میخواهد به سنگ و مانند آن سجده نماید. غرض و مقصود همه توجه به سوی حضرت باریتعالی است. اینها نباید مایه تکدر شود (از این بیان ایشان معلوم شد که سجده بما یصحّ فیه السجود؛ از قبیل سنگ و حصیر و مانند آنها در منطقه نفوذ سعودیها مانعی ندارد) سپس خود آقای حمزه غوث گفتگو را به موضوع دست بستن در حال نماز کشانید و گفت: یکی ایراد میگرفت که شیعه را در حجاز هنگام نماز مجبور میکنند که دست بسته نماز بخواند، درحالیکه این حرف هم بر خلاف حقیقت است؛ زیرا مالکیها مانند شیعه دست بسته نماز نمیخوانند و آنها آزادند و شیعه نیز آزاد است. یک ایراد دیگری که در وزارت خارجه نمودند، این بود که در حجاز شیعه را به نماز جماعت مجبور کرده و از نماز انفرادی منع میکنند، این حرف هم بر خلاف واقع است. بلی، موقعی که در یکی از مساجد یا مسجد الحرام و یا مسجد مدینه نماز جماعت برپا شود، اصولًا و اخلاقاً خوبنیست که شخصی حاضر در مسجد منفرداً نماز بخواند، مأمورین در این موقع ممانعت مینمایند نه در هر موقع.
گفتم: در مذهب شیعه هم فقها فرمودهاند که هنگام اقامه نماز جماعت شایسته نیست که فرادی نماز خوانده شود؛ زیرا این عمل تفسیق عملی است برای امام جماعت.
آقای حمزه غوث اظهار داشتند که خوب است علما و دانشمندان شیعه، جهال را به حقایق آشنا نمایند و بدینوسیله شکافی را که فیمابین فرقههای مسلمین باز شده، ترمیم کنند.
گفتم که این عمل را نیز لازم است که علمای اهل سنت انجام دهند. گفت:
بلی باید علمای طرفین در این موضوع اهتمام کنند.
سپس گفتم: چیزی که در اعمال حج بسیار مؤثر است و برای شیعه یک امر مهم میباشد، قضیه رؤیت هلال است؛ زیرا در مکه پس از فتوای محکمه شرعیه، دولت سعودی همه را مجبور میکند که از فتوای محکمه تبعیت نمایند و هر روزی را که محکمه معین نموده است آن روز را اول ماه قرار دهند و روی آن عمل کنند، چه ضرری دارد که یک
ص: 68
نفر از علمای شیعه در آن محکمه حاضر و هنگام شهادت شهود او نیز حضور داشته باشد که موقع فتوا با هم فتوا دهند تا اختلافی تولید نشود؟
آقای حمزه غوث در جواب این پیشنهاد گفت که این عمل غیر ممکن است؛ زیرا مداخله در این عمل، مداخله به امور داخلی کشور محسوب میشود و محال است که یک چنین عملی انجام بگیرد، علاوه اگر شما کشور سعودی را یک کشور اسلامی میدانید باید تابع مقررات آن بشوید؛ چنانکه من فعلًا در ایران مقیم هستم و آن را یک کشور اسلامی میدانم، فردا ماه مبارک رمضان است. دولت اعلام خواهد داشت که فلان روز اول ماه مبارک رمضان است، بر من واجب است که از آن تبعیت نموده و همان روز را روزه بگیرم، اگرچه از حجاز تلگرافی دریابم که آن روز اول ماه نیست. آیا من میتوانم به دولت تکلیف کنم که چون فتوا دهنده شما شیعی است اجازه بدهید یک نفر از اهل فتوای سنی در محکمه شرعیه حاضر و به شهادت شهود گوش دهد ...؟
گفتم: ما کشور سعودی را یک کشور اسلامی میدانیم، حرف در مستند فتواست، من خودم در سال 1350 عازم مکه بودم، شبی میان مکه و مدینه به مناسبت احتمال شب اول ماه ذیالحجة الحرام بودن میان بیابان تمامی حجاج از اتومبیلها پیاده شده و استهلال نمودند و احدی ماه را ندید، چیزی که مایه بدگمانی اینجانب شد آن بود که یک نفر حملهدار که یک چشم هم نداشت پهلوی خود من ایستاده و استهلال نمود و در نتیجه گفت که ماه پیدا نیست و چون به مکه رسیدیم یکی از شهود همین حملهدار بود و روی شهادت یک چنین شهودی فتوا داده میشود! از این رو اگر یک نفر عالم شیعه در محکمه باشد و به اوضاع شهود کاملًا دقت شود، اختلافی در میان نخواهد بود.
آقای حمزه غوث اظهار داشت که دقت در مستندات فتوا وظیفه شرعی و وجدانی مفتی است و اگر بر فرض اینکه مفتی در فتوای خود دقت ننمود، کسانیکه طبق فتوای او عمل میکنند پیش خدا مسؤول نیستند.
چون مطلب به اینجا رسید، من دیگر نخواستم دنباله مطلب را گرفته و ثابت کنم که در مسأله مفروض، دلیل آقای حمزه غوث پایهای ندارد، به هر
ص: 69
حال گفتگوی ما باز به موضوع رفع اختلافات برگشت. اتحادیه مسلمین چند سؤالی تنظیم نموده بود که جواب آنها را کتباً دریافت نماید چون ورقه سؤالات به ایشان داده شد، در جواب اظهار داشتند که جواب کتبی دادن به این سؤالات صلاح نیست؛ زیرا در جراید ممکن است منعکس گردد، مخالف و موافقی پیدا شود و برای ما اسباب دردسر فراهم آید، من انتظار دارم که امسال حجاج از ایران به حجاز مسافرت کنند و از دولت ایران خواستهام که برای حجاج ایران مانند سایر کشورهای اسلامی امیرحاجی معین نماید. البته پس از رفتن به مکه و برگشتن، خود حجاج تصدیق خواهند کرد که آنهمه تشدیدات اصلًا برطرف شده و ملت سعودی با آغوش باز میهمانان خدا را استقبال نمودهاند.
سپس خودم برای آوردن عائله به حجاز برمیگردم و حضور اعلیحضرت ابن سعود شرفیاب شده و درخواستهای شما را به حضور ایشان میرسانم و نتایج نیکی گرفته و مراجعت میکنم و من کوشش خواهم کرد تا آنجا که مقدور است، حسن تفاهم میان ملت ایران و ملت سعودی ایجاد شود و اختلافات جزئی مایه تفرّق و تشتّت نشود.
در ساعت ده و نیم، ملاقات من با آقای حمزه غوث به پایان رسید و در یک محیط صمیمیتِ مخصوص، همدیگر را وداع نمودیم.
آقای حمزه غوث یکی از اشراف مدینه است و از مستشاران مخصوص اعلیحضرت ابن سعود بوده است و مخصوصاً از اوضاع دینی ایران بسیار ممنون است.