برخوردارند.
بنابراین، احتمال عزت خدا اصلی و به خود او انتساب دارد، اما عزت رسول خدا و مؤمنان برگرفته از انتساب و ارتباط آنان با خداست.
2- خدای سبحان اولًا و بالذات عزیز است ولی دیگران ثانیاً و بالعرض از عزّت برخوردارند.
در این دو قسم، اسنادِ عزّت به غیرخدا، اسناد الی ما هو له است، لیکن به جهت تبعیت و عرضی.
3- خداوند حقیقتاً عزیز است و دیگران مجازاً عزیزند.
«مقتضای بینش توحیدی آن است که هر کمالی ویژه ذات اقدس الهی است، از اینرر عزت نیز مختص اوست و دیگران اصلًا عزتی ندارند، پس اگر بخواهند از عزّت یا سایر کمالات بهرهمند شوند، در سایه خلافت الهی و آیت حق بودن، شدنی است.»
در این قسم اصطلاحاً، اسناد عزّت به غیر خدا اسناد الی غیر ما هو له است.
«جمله امام حسین علیه السلام به یکی از سه راهِ پیشگفته تفسیر میشود، هر که ولیّ خداست به یکی از راههای سهگانه، از عزّت برخوردار است و امام حسین علیه السلام از نوادر اولیای الهی و مظهر عزّت خداست و دیگران نیز بر اثر ارتباط با او و دیگر معصومان علیهم السلام- این ارتباط به صورت پیروی از خدا ظهور میکند- به عزّت میرسند. اما اگر سرکشی و گناه کنند، نه تنها عزّت اصلی و ذاتی و حقیقی ندارند، بلکه از عزّت تبعی و عرضی و مجازی نیز بیبهرهاند. از این رو، در مقابل سرفرازی مجازی انبیا و اولیای الهی، جبابره و سلاطین ستم پیشه هیچ عزّتی، حتی عزّت مجازی ندارند. سربلندی ادعایی آنها درونی و غلط و پنداری و برگرفته از گناه است. و بر اثر طغیان و عصیان، خودشان را عزیز میپندارند ... از این رو، امام حسین علیه السلام عرضه میدارد: تنها اولیای خدا بر اثر پیوند با او عزیز میشوند، اما سلاطین و عزیزان خیالی که چنین ارتباطی با خداوند ندارند، یوغ ذلّت بر گردن خویش نهادهاند.»
ص: 191
کرامت و بزرگواری در عفو
استاد محقق در شرح این فراز از دعا که امام خدای سبحان را توصیف میکند: «وَ أَکْرَمُ مَنْ عَفَا»، به تشریح کرامت و بزرگواری خداوند در عفو و بخشش انسانها پرداختهاند. چون عفو و گذشت انسانها مراتب مختلفی دارد؛ بعضی پس از مدتی اعتذار و التماس میبخشند، برخی در برابر دریافت دیه و جریمه میبخشند و ...
و کریمترین بخشندهها بدون هیچ توقعی میبخشند، اما ناخودآگاه نشانههای انتقام در گفتار یا کردارشان ظهور میکند و در مقابل انسان بخشوده شده، احساس خجلتزدگی میکند. و هر چه بخشش بیشتر و کریمانهتر باشد، حس شرمندگی انسان بیشتر میشود.
هیچ کریمی انفعال درونی انسان را که عذاب دردناکی است، نمیتواند برطرف کند.
خدای سبحان تنها بخشندهای است که نه تنها زشتیها را میپوشاند و زیباییها را آشکار میسازد، بلکه بر صفحه نفس و ذهن انسان سلطه دارد و گناه انسان را از یاد او میبرد و با عفو خویش شرمساری درونی انسان را میتواند با فراموشاندن نابود سازد. لذا در بهشت هیچگونه خجلتزدگی نیست.
منشأ ظهور هستی
شارح محترم در تفسیر جملات عارفانه دعای عرفه
«أَ یَکُونُ لِغَیْرِکَ مِنَ الظُّهُورِ مَا لَیْسَ لَکَ حَتَّی یَکُونَ هُوَ الْمُظْهِرَ لَکَ ...»
به بحث «منشأ ظهور هستی» میپردازد و با نفی استقلال در آثار و صفات غیرخدا، ابتدا تفسیری عمومی از کلام امام ارائه میکند و در ادامه میافزاید:
«برداشت دقیقتر و لطیفتر آن است که نه تنها ظهور تو کمتر از ظهور دیگران نیست و تو برای آشکار شدن به دیگران نیازمند نیستی و نه تنها ظهور آنان برگرفته از توست و از خود چیزی ندارند، بلکه معنایش این است که هرگونه خودنمایی و ظهوری که دیگران دارند، از آنِ تو و مال توست و چیز دیگری نیست. در نتیجه این جلوهها پیش از آنکه دیگران را بنماید، تو را نشان میدهد.
چگونه از ظهور دیگران تو را میتوان روشن کرد؟ ...
به بیان دیگر، سخن او این نیست که دیگران توان راهنمایی به سوی تو را
ص: 192
ندارند، بلکه سخن او این است که تو از چنان جلوهای برخورداری که به راهنمایی به سوی تو نیازی نیست؛ زیرا اگر بخواهیم وجود یا مفهوم واقعی چیزی را با علم حصولی یا شهودی برهانی کنیم، باید از ظاهر به باطن، از حاضر به غایب و از نزدیک به دور پی ببریم. درحالی که ظهور، حضور و نزدیکی خدای سبحان نه تنها کمتر از ظهور، حضور و نزدیکی دیگران نیست، بلکه برخورداری دیگران از این صفات به برکت افاضه ذات اقدس الهی است؛ چون او این خصال را به صورت نامحدود داراست و اگر چیزی از جهتی نامحدود است، جای خالی نمیگذارد تا دیگران آن را پر کنند. در نتیجه هر ظهور، حضور و قربی که در جهان هست، از آن خداست.
بنابراین، نمیتوان تصور کرد که دیگران ظهوری داشته باشند که خدای سبحان از آن برخوردار نباشد.»
سلوک شیفتگان ناب
استاد در شرح فراز دیگری از دعا، که امام از خدای سبحان درخواست میکند:
«إِلَهِی حَقِّقْنِی بِحَقَائِقِ أَهْلِ الْقُرْبِ وَ اسْلُکْ بِی مَسْلَکَ أَهْلِ الْجَذْبِ»
، سالکان کوی الهی را چهار گروه معرفی میکنند:
1- سالکان مطلق که همواره با استدلال علمی و سلوک عملی، آرام آرام طی طریق میکنند. این گروه تا آخر عمر در راهند.
2- شیفتگان ناب که از آغاز تا پایان با جذبه الهی مینگرند و پیش میروند، نه با استدلال علمی و نه با سلوک عملی.
3- سالکان مجذوب که ابتدا با استدلال علمی و سلوک عملی پیش میروند، ولی در پایان راه لطف خدا آنها را در بر میگیرد و بقیه راه را با جذبه و کشش راه میپیمایند.
4- مجذوبان سالک که در آغاز جذبهای حرکتشان میدهد ولی در میانه راه به حال عادی بر میگردند و باقیمانده راه را با استدلال علمی و سلوک عملی میپیمایند.
امام حسین علیه السلام در این جمله از خداوند میخواهد که سلوک شیفتگان ناب را نصیب او گرداند تا عشق برای او ملکه شود و در پرتو آن تمام کارهایش فقط با جاذبه الهی انجام گیرد. آنان بندگان مقرّب الهی و فرشتگان و انسانهای کاملند.
ص: 193
فراز و نشیب در دعای عرفه
در پایان این معرفی اجمالی، به دو مطلب مهم دیگر که در شرح این دعا تذکر داده شده، اشاره میشود.
نخست آنکه، انسان کامل چون جلوههای مختلف دارد، گاهی در اوج از خدا چیزی میطلبد و گاهی در حضیض و فرودستی مطلبی را میخواهد، این فراز و نشیب در دعای عرفه نیز مشهود است. امام گاهی خواستار مقام احسان از خداست
«اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی أَخْشَاکَ کَأَنِّی أَرَاکَ»
و گاهی مسائل جزئی دنیایی میطلبد و میگوید:
«وَ انْصُرْنِی عَلَی مَنْ ظَلَمَنِی وَ أَرِنِی فِیهِ ثَارِی وَ مَآرِبِی وَ أَقِرَّ بِذَلِکَ عَیْنِی».
استاد در تشریح علت این فراز و فرود در دعا میگویند:
«سرّ این فراز و نشیب آن است که خواستههای مادی، امور دنیای محض نیست، بلکه در باطن آنها مسائل معنوی و اخروی نیز نهفته است. زیرا ظلم به آن حضرت، شخصی نیست بلکه کسی که به دین مقدس اسلام و شخصیت حقوقی وی که همان امامت است، ستم روا میدارد، به آن حضرت جفا میکند».
سپس با استناد به آیاتی که وعده حتمی و قطعی الهی را تبیین میکند، خواسته امام را وعده ضمنی برای یاری دین خدا میشمارند که برای رسیدن به آن مقام و تحقق بخشیدن به این وعده از خدا میخواهد که قلههای کمال دنیا و آخرت یعنی شهامت و شجاعت و جهاد فی سبیل اللَّه و شهادت را بهره او سازد
«وَ اجْعَلْ لِی یَا إِلَهِی الدَّرَجَةَ الْعُلْیَا فِی الآْخِرَةِ وَ الْأُولَی».
ادب ورود به حرم الهی
مطلب دوم آنکه چون هر مهمانی آداب و شرایطی دارد که مهمان باید آنرا بیاموزد، و طهارت درونی و آمادگی روحی شرط اصلی ورود به میهمانی خداست. از این رو به هر زائر بیت اللَّه دستور دادهاند که برای انجام مناسک حج و میهمان شدن خدا، نخست از حرم بیرون آید و در صحرای عرفات با زمزمه دعاهای روحانگیز و مناجاتهای معرفتآمیز روح خود را صفا بخشد تا پاکیزه شود و لیاقت ورود به حرم را
ص: 194
پیدا کند. آنگاه در صحرای مشعر از هر گونه علقهای و علاقهای بریده، به یاد خدا باشد ... فَاذْکُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ ...
(1)سپس در سرزمین منا، نماد ابلیس را با انگیزه رجم شیطان درون سنگ باران کند و پس از راندن وی، تمام امیال و خواسته هی درونی را سر ببرد و سرانجام با تراشیدن موی سر، تمام جمال و زیبایی را زیر پای محبوب قربانی کند و آنگاه آهنگ خانه خدا و پرداختن به مناسک حج را پیدا کند.
دعای امام در سرزمین عرفه را نیز بر همین اساس باید ارزیابی کرد:
«همه تضرع و نالههای امام حسین علیه السلام در بیرون حرم برای آن است که شایستگی ورود به حرم و ضیافت الهی به چنگ آید».
پینوشتها:
1- بقره: 198