سلام ای سرزمین وحی و الهام سلام ای شهر شاهنشاه اسلام
سلام ای پایخت پادشاهی سلام ای پایه عرش الهی
سلام ای کان الماس فتوت سلام ای کاخ سلطان نبوت
سلام ای سر در کاخ خدایی حریم بارگاه کبریایی
سلام ای مشرق مشکاة ایمان سلام ای عرشه قندیل رحمان
چه روحی خفته در أنیت تو ملایک محو روحانیت تو
خبرداری که با این شوق مدهوش چه جانی را گرفتستی در آغوش؟
در اینجا خفته آن آرام جانها که دارد از ملایک پاسبانها
چه روحی قدسی اینجا آرمیده چه روحانیتی در وی دمیده
تو گویی غرفهها مهد فرشته است به هر در آیت غفران نوشته است
در و پیکر همه آیات و الواح شبستانها عبادتگاه ارواح
چه شهری! جنت المأواست گویی چه نخلی سدرء و طوباست گویی
چه خاکی و چه اقبالی خدا داد که چندین بوسه در پای نبی داد
نشان پای پیغمبر به خاکش ثریّا سرمهسای خاک پاکش
مشام جان کن اینجا جلد و چالاک شمیم خُلق پیغمبر کن ادراک