روزنامه اطلاعات مورخ 16/ 6/ 1331 ه. ش. پایان سفر را چنین گزارش میدهد:
آیتاللَّه کاشانی پس از انجام فریضه حج، به مدینه منوره رفته، روز یازدهم شهریور 1331 ه. ش. وارد این شهر شده و صبح روز پانزدهم شهریور از مدینه به سوریه پرواز میکند.
ایشان در دمشق از رجال و معاریف سوریه و نیز با مفتی اعظم و نخست وزیر لبنان دیدارهایی داشته و سپس در روز یکشنبه 23/ 6/ 1331 ه. ش. با هواپیمای سوئدی به تهران وارد میشوند.
پیش از ورود به تهران هیأت رئیسه مجلس شورای ملّی، با حضور آقایان حائری زاده، سرتیپ کمال رییس شهربانی، سرتیپ عظیمی فرماندار نظامی تهران، میر سید محمد کاشانی و سرتیپ خاتمی رییس سرکلانتری، به منظور تنظیم برنامه تشریفات استقبال از حضرت آیتاللَّه کاشانی و رعایت حفظ نظم و آرامش، تشکیل جلسه داده و در پایان آقای محمد ذوالفقاری نایب رییس مجلس درجواب سؤال خبرنگاران جراید میگوید:
تمام وقت جلسه امروز ما صرف بحث درباره حفظ آرامش و انتظامات، هنگام ورود حضرت آیتاللَّه گردید و پس از مذاکرات مفصلی که صورت گرفت، قرار شد قوای شهربانی و فرماندار با تشریک مساعی یکدیگر، مسؤولیت حفظ انتظامات شهر را هنگام ورود ایشان به عهده بگیرند.
همچنین اداره بازرسی مجلس مأموریت یافت که از طرف هیأت رئیسه مجلس از عموم آقایان نمایندگان دعوت نماید که ساعت 13 فردا در فرودگاه حاضر باشند. آقای مهندس رضوی نیز ساعت ورود آیتاللَّه را ساعت دو بعد از ظهر اعلام کرد.
مسافرت آیتاللَّه کاشانی به حج و سوریه و لبنان، جمعاً نوزده روز طول کشید.
ایشان پیش از ترک دمشق، پایتخت سوریه، در پاسخ به خبرنگار روزنامه الاهرام مصر که پرسید: آیا به نظر آیتاللَّه، لازم نیست اسامی کسانی از افراد ملل اسلامی که خیانت و ضعف آنها باعث شد کشور اسرائیل به وجود آید در معرض اعلام و انتشار قرار گیرد تا همه مسلمانهای دنیا این افراد را بشناسد؟ پاسخ داد:
ص: 51
البته اعلام کردن و معرفی این افراد ضروری است ولی به عقیده من، فعلًا باید از این کار خودداری کرد، شاید این افراد معدود هوشیار شوند و متنبّه گشته، به راه راست برگردند. ولی ضمناً باید اینگونه اشخاص را تحت مراقبت شدید قرار داد مبادا باز هم مرتکب اشتباهی گردند.
خبرنگار پرسید: آیا به عقیده شما در سایر ممالک عرب هم باید مانند مصر و سوریه، قیام ارتشی صورت گیرد و بهطور کلی چه خدماتی از این قیامها ممکن است عاید شود؟
آیتاللَّه کاشانی اظهار داشت:
هرحکومتی کهنماینده احساساتملت باشد، قطعاً برایدینوملت مفید خواهد بود.
درباره دیکتاتوری، آیتاللَّه کاشانی گفت:
من هرگز با دیکتاتوری موافقت نداشته و ندارم، چون دیکتاتوری ضامن مصالح ملت نیست. آزادی بالاترین نعمتی است که خداوند متعال بر هر ملت عطا میفرماید.
دیانت اسلام، ملت را به مشورت و حکومت مشورتی دعوت کرده است.
آیتاللَّه در پاسخ سؤال دیگر خبرنگار مزبور راجع به دعوت برای تشکیل یک کنفرانس عالی اسلامی فرمودند:
من جداً طرفدار تشکیل کنفرانسهای مرتب و متوالی از زعمای اسلام هستم تا به این وسیله همکاری و اتحاد میان ملل مسلمان تحکیم گردد و تقویت شود.
درباره فلسطین و حکومت فعلی یهود و فعالیت صهیونیستها در دنیا، باید بگویم که ایجاد این حکومت و فعالیتهای صهیونی بهطور کلّی یکی از هزاران دسایس کسانی است که از عظمت ممالک اسلامی و اتحاد و پیشرفت ما ملل مسلمان بیم دارند و به هر وسیله بتوانند بر ضدّ ما کارشکنی میکنند.
بنا بر این، باید به وسیله تشکیل کنگرههای عالی اسلامی، مایه همکاری ملل اسلامی را، که زمینه و ضامن پیشرفت عمومی مسلمانان است، مستحکم ساخت و روابط دوستی و همکاری پردامنه ممالک اسلامی را تقویت کرد.
در پاسخ سؤال دیگر خبرنگار الأهرام، آیتاللَّه کاشانی اظهار داشت:
ملل عرب و سایر ملل اسلامی باید نه به جبهه شرقی ملحق شوند نه به جبهه غربی،
ص: 52
بلکه باید بیطرفی خود را میان این دو دسته بندی حفظ کنند.
همانطور که دولت ایران هم تصمیم قطعی دارد بیطرفی خود را میان این دو دستهبندی حفظ کند. چون بیطرفی را بهترین وسیله تضمین و حفظ خود تشخیص داده است.
آیتاللَّه در جواب پرسش دیگر خبرنگار الأهرام راجع به بحرین گفت:
بحرین جزو لایتجزّای ایران است و ما تصمیم داریم پس از خاتمه یافتن کار نفت با استناد به اسناد و مدارک انکار ناپذیری که حقانیت ایران را در بحرین ثابت میکند، برای استرداد بحرین اقدام کنیم و کلّیه قوای خود را برای نیل به این مقصود متمرکز سازیم.
خبرنگار سؤال کرد: در خبرها نوشته آمده، که حزب توده سعی دارد آیتاللَّه را به طرف خود جلب کند، موضوع چیست؟
آیتاللَّه جواب داد:
من کلّیه افراد ایرانی را به منزله فرزندان خود میدانم و به هیچ حزبی تمایل خاصی ندارم، خودم هم حزب جداگانهای ندارم. هدف من فقط طرد استعمارگران و اعتلای اسلام و سعادت مسلمانان است و بس، درباره نفت، ایشان گفت:
ایران منابع سرشاری از نفت دارد، دولت ایران تصمیم دارد نفت خود را به نفع ملت بهرهبرداری کند، بدون اینکه امتیاز بهرهبرداری را، به هیچ شرکت خارجی از هر ملت و مملکت باشد، واگذار کند.
اینکه گفته میشود دولت ایران قصد دارد امتیاز نفت ایران را به آمریکاییها بدهد بههیچوجه صحت ندارد.
ما هنوز از زیر تأثیر کابوس استعمار انگلیسها کاملًا خلاص و آزاد نشدهایم و یادگارهای آن ایام از خاطر ما محو نشده، چطور ممکن است یک استثمار جدید را جانشین استثمار قدیم نماییم؟! ما نمیخواهیم مصداق آن مثل معروف شویم که میگوید:
هر کس آزمودهای را بیازماید مستحق پشیمانی و ندامت است.
در خاتمه مصاحبه، آیتاللَّه کاشانی گفتند:
انتظار میرود در نتیجه تماس و مذاکره با دکتر شاخت، کارشناس مشهور آلمانی و
ص: 53
تهیه طرحهای مالی و اقتصادی مفید، وضع اقتصادی ایران بهبود یابد و راه برای پیشرفتهای اقتصادی مهمی به روی ملت ایران باز شود.
(1) ورود به تهران
هواپیمای آیتاللَّه کاشانی کمی با تأخیر و در ساعت سه و نیم بعد از ظهر وارد تهران شد و پس از آنکه دوبار در آسمان چرخید، برای فرود آمدن به قسمت شمال غربی رفت و چند دقیقه بعد روی باند فرود آمد و در مقابل صف مستقبلین توقف نمود. توقف هواپیما با فریاد و هلهلهه مستقبلین توأم گردید. از بلندگوها فریاد زنده باد پیشوای مذهبی ایران شنیده میشد. یک نفر نیز با صدای بلند کلاماللَّه مجید تلاوت میکرد.
کسانیکه در محوّطه ایستاده بودند، به طرف پلّکان هواپیما رفتند و پنج دقیقه بعد درِ هواپیما باز شد و حضرت آیتاللَّه کاشانی در آستانه در ظاهر گردیدند. عدهای کف زدند و عدهای فریاد کشیدند: زنده باد آیتاللَّه کاشانی!
آیتاللَّه چند لحظه روی پلکان هواپیما با علامت دست و سر به ابراز احساسات استقبال کنندگان جواب میدادند و بعد به کمک همراهان از پلکان پایین آمدند. آقایان کاظمی و مهندس رضوی از طرف دولت و مجلس شورای ملی خیر مقدم گفتند.
سپس آیتاللَّه با عده زیادی از استقبال کنندگان دست دادند و چون هجوم و فشار حضار هر لحظه زیادتر میشد و بیم آن میرفت که دستهجات سیاسی و حزبی نیز برای ملاقات آیتاللَّه به محوّطه وارد شوند، لذا آقای رییس مجلس شورای ملی، پس از اظهار تشکّر از هیأت رییسه مجلس و نماینده دولت، سوار اتومبیل شده و محوّطه فرودگاه را ترک گفتند.
موقعی که اتومبیل ایشان وارد خیابان مهرآباد شد، با تظاهرات مستقبلین و ابراز احساسات آنان مواجه گردید و عدهای نیز گرد اتومبیل ایشان حلقه زدند، اما مأمورین انتظامی جمعیت را متفرّق کرده و راه را برای اتومبیل باز کردند. چندین اتومبیل سواری پشتسر اتومبیل رییس مجلسحرکت میکرد وتشکیل یک خطز نجیر طولانی را میداد.
در میدان 24 اسفند نیز مردم شروع به تظاهرات نمودند. اتومبیل حامل ایشان، پس از گذشتن از خیابان مسیر، وارد میدان سپه شد و از آنجا به خیابان امیرکبیر رفت.
1- همان، مورخ 23/ 6/ 1331 ه. ش. ص 1 و 5
ص: 54
دو طاق نصرت در خیابان امیرکبیر زده بودند و در زیر آن عدهای از بازرگانان و محترمین، صف بسته و ابراز احساسات کردند و چند گوسفند نیز ذبح کردند.
برنامه پذیرایی از حضرت آیتاللَّه به وسیله جامعه بازرگانان و اصناف تنظیم و تهیه شده بود و این برنامه از ساعت سه و چهل دقیقه تا چهار و نیم بعد از ظهر، بهخوبی اجرا گردید.
همراهان آیتاللَّه جملگی از مسافرت نوزده روزه خود اظهار رضایت کرده و گفتند که این مسافرت برای شناساندن نهضت ضدّ استعماری اخیر به ملل عرب و دفاع از حقانیت ایران مفید و مؤثر بوده است.
(1) در کنار خانه آیتاللَّه نیز اجتماع مردم به حدّی زیاد بود که نزدیک بود رییس کلانتری و عدهای از مأمورین در زیر دست و پا مجروح شوند.
از ساعت 5/ 5 بعد از ظهر تا ده شب، آیتاللَّه چندین ملاقات خصوصی داشتند و عدهای از نمایندگان مجلس و رجال و روزنامه نگاران به دیدن ایشان رفته و خیر مقدم گفتند.
روز بعد، از طرف جامعه بازرگانان و اصناف برای انجام برنامه پذیرایی عمومی، حیاط بزرگ بیرونی منزل مفروش شده و برای تلاوت کلاماللَّه مجید و ایراد سخنرانیها، بلندگویی در قسمت شمالی نصب گردیده بود.
ساعت هشت صبح حضرت آیتاللَّه از اندرون به حیاط آمدند و اولین دسته ملاقات کنندگان از ساعت شش صبح در انتظار رییس مجلس شورای ملّی بودند.
در ضمن این دیدارها از آن ساعت تا نزدیک ظهر، عدهای از نمایندگان جمعیتهای سیاسی و مذهبی و همچنین چند نفر از وعاظ و خطبای دینی نطقهای مشروحی ایراد کردند و بعضی هم اشعاری را سروده، میخواندند و این مراسم بعد از ظهر و فردای آن روز نیز ادامه یافت.
همراهان ایشان بهطور عموم عقیده داشتند که در این مسافرت نوزده روزه، در کلیه شهرها و کشورهای عربی، از رییس مجلس شورای ملی ایران بسیار تجلیل شد و همهجا در موقع ورود و خروج رجال و معاریف شهر، به استقبال یا بدرقه میآمدند.
ملاقاتهایی نیز با پیشوایان مذهبی و رجال عربی به عمل آمده، که دارای اهمیت
1- همان، مورخ 23/ 6/ 1331 ه. ش. ص 1 و 8
ص: 55
است و ممکن است در آینده، در امور سیاسی و اجتماعی منشأ آثار قابل ملاحظهای گردد ...
(1) دکتر محمد مصدق، شب ورود آیتاللَّه کاشانی تلفنی به ایشان خیر مقدم گفت و روز 26/ 6/ 1331 ه. ش. ساعت 5/ 3 بعد از ظهر بدون اطلاع قبلی، به دیدار ایشان آمد.
هیچکس جز فرزند آیتاللَّه از این دیدار خبر نداشت، ساعت 5/ 3 بعد از ظهر اتومبیل نخست وزیر وارد پامنار شد و بدون آنکه کسی بفهمد نخست وزیر برای ملاقات آیتاللَّه آمده، اتومبیل وی در مقابل کوچه صدراعظم نوری توقف کرد و وی به کمک مستخدم خود پیاده شد و وارد کوچه گشت و از در کوچک اندرونی به داخل منزل رفت.
در یک اتاق کوچک که فقط یک میز ودو صندلی درآن قرارداشت نخست وزیر و آیتاللَّه ملاقات کرده و روی یکدیگر را بوسیدند و بعد در اطراف میزی که روی آن یک بشقاب هندوانه گذاشته شده بود، نشسته و تا بیست و چند دقیقه به مذاکره و گفتگو پرداختند.
ساعت سه و پنجاه دقیقه نخست وزیر از آیتاللَّه خداحافظی کرد و چون عدهای از آمدن وی خبردار شده و در ابتدای کوچه اجتماع کرده بودند، این بار ایشان را از در بزرگ هدایت کردند.
اما در مقابل در بزرگ مردم دور اتومبیل حلقه زدند و تا چند دقیقه ابراز احساسات کرده و مانع از حرکت اتومبیل وی شدند. بالأخره مأمورین انتظامی جمعیت را از سر راه اتومبیل متفرق کردند و نخست وزیر بدین ترتیب به منزل خود مراجعت کرد.
(2) سرانجام دیدوبازدیدها خاتمه یافت وآیتاللَّه کاشانی به منظور قدردانی از مردم و مسؤولان، پیامی خطاب به ملت ایران صادر کرد و توسط فرزند ایشان سید مصطفی کاشانی در رادیو قرائت شد. متن پیام به این شرح است:
بسماللَّه الرحمن الرحیم
پس از سلام به برادران عزیزم، از لحظهای که پروردگار توانا با پرتو عنایت و توجه، مرا به خانه خود کشید، با آنکه آتش اشتیاق این مسافرت به قدری سوزان است که مجال اندیشه دیگری باقی نمیگذارد، خاطرات این مسافرت موجب گردید که همیشه روح
1- همان، مورخ 24/ 6/ 1331 ه. ش. ص 5
2- همان، مورخ 26/ 6/ 1331 ه. ش. ص 1 و 8
ص: 56
مردانگی و صفا و حقیقت و وفای شما در فراغت از عبادت در نظرم مجسم شده و در دعا و نیابت زیارت کوتاهی نگردد.
تجلیل و احترام و محبت و اکرامی که از طرف بزرگان و رجال ملّی و ملّیون هر منطقه و کشوری به عمل آمد، نه تنها این ضعیف را به توجّهات الهی خاضع و خاشعتر میساخت، بلکه نهضت مقدس شما را در نظرم عظیمتر و بارزتر پدیدار مینمود و ثمره نیکوی این نهضت که مقدّمه بیداری ملل مسلمان جهان و بلکه کلّیه ملل شرق و آمادگی آنها برای رهایی از پنجه استعمار و استبداد است، مرا در برابر آنها سربلند و مفتخر مینمود.
امروز شما نمونه شرافت و نشانهای از روح حرّیت و غیرت و قهرمان مبارزه با استعمار در دنیای رنجبر و ستمکش شناخته شده و اگر این خدمتگزار آماده خدمت، به دنیا معرفی شده است، آن هم پس از تفضّل الهی، مرهون مردانگی و حقیقت شما بوده و میباشد.
باری، همانطوری که در سفر پیش، تضرعات ملتی پریشان حال و دل ریش را به پیشگاه ربوبیت و مقام مقدس ختمی مرتبت و ائمه علیهم السلام و استدعای رهایی آنها را کرده بودم، در این بار که به کرّات زیارت خانه خدا و مرقد پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله و قبور ائمه هدای بقیع علیهم السلام و مزار جدّه طیّبهام زهرا علیها السلام نصیب میشد در دنبال شکرگزاری، پیروزی قطعی و کامل را مسألت مینمودم.
ناگفته نماند با آنکه اساس اسلام با رزانت و شدت هر چه تمامتر در سراسر حجاز برقرار است، ولی دیده دل را به سوی روزی دارم که هرگونه اختلاف و بغض از بین شعب و فرق اسلامی برداشته شود و در آن انتظارم که سنن برانگیخته از دماغهای بشرهای عادی که موجب جورها و فتن در عالم اسلام است، جای خود را به صفا و صمیمیّت دهد.
برادران عزیزم، بحمداللَّه و المنّه مراسم حج به پایان رسید و زیارت قبور بقیع علیهم السلام عقده دلها را گشود و محبتهای وافر برادران لبنانی، بخصوص جناب رشید بیضون زعیم شیعیان لبنان، مرا مدیون خود نمود و عنایات حضرت آیتاللَّه سید عبدالحسین شرفالدین پیشوای مذهبی شیعیان لبنان مرا به ادامه خدمت تشویق کرد.
ص: 57
در سراسر این مسافرت، منظرهای بهتر و صحنهای بیریاتر از شوق برادران مسلمان و تکریم آنها به مسلمانان و افراد غیور ایران دیده نمیشد.
اما نکته جالب آنکه پس از پایان اعمال حج، دیگر هیچ شوقی جز ورود به وطن و دیدار شما نداشتم و به همین جهت دعوتهایی که از طرف مصر و عراق شد با تشکر از احساسات عالیه آنها، معذرت خواستم و با اشتیاقی هر چه فراوان به سوی ایران پرواز نمودم.
هنگام ورود که آن همه محبت و مهر در برابر دیدگانم رژه میرفتند، جز اظهار امتنان و تشکّر و دعای خیر عوضی برای شما نداشتم.
یقین دارم که آن دست پنهانی و آن رمز معنوی که مشکلگشای متوسلین به درگاه احدیت است و همیشه ایران و ایرانیان را از شرّ بیگانگان مصون داشته، ما را یار و مددکار خواهد بود و با چشمهای دل، روزی را میبینم که پرچمهای مختلفه ممالک اسلامی رنگ واقعی و یگانه توحید را به خود گرفته و همیشه در زیر لوای إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ ... نقشها و آثار نکبت بار استعمار را از صحنه آسیا خواهد برداشت.
در خاتمه، ازکلیه مستقبلینگرامی تهران وشهرستانهاکه در هوای گرم، رنج استقبال را به خود هموار نموده و مرا به خدمتگزاری تشویق فرمودند، مخصوصاً از قاطبه علمای اعلام و نمایندگان محترم مجلس شورای ملی و سنا و رجال وجدّیت رییس محترم شهربانی و معاونین و قوای انتظامی، که حقاً وظیفه خود را به خوبی انجام دادهاند صمیمانه تشکر میکنم و همواره موفقیت همه را در راه خدمت به دین و ملت و مملکت خواهانم.
والسلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته
سید ابوالقاسم کاشانی
(1)آیتاللَّه کاشانی پیامی نیز خطاب به ملل مسلمان جهان صادر نمودند که حاوی نکات مهمی در جهت وحدت امّت اسلامی و تشکیل کنگرهای جهانی برای چارهاندیشی در زمینه مشکلات جهان اسلام است. متن این پیام به این شرح است:
بسماللَّه الرحمن الرحیم
الحمد للَّهرب العالمین و الصلاة و السلام علی محمد و آله الطاهرین و صحبه
1- همان، مورخ 25/ 6/ 1331 ه. ش. ص 1 و 4
ص: 58
المنتجبین و لا حول و لا قوّة الّا باللَّه. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ ....
برادران مسلمانم، دین اسلام که سعادت دو جهان را برای بشریت عهدهدار شده است، همیشه شما را به یگانگی و هماهنگی میخواند.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ* وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا ....
«ای مردمی که ایمان آوردهاید، چنانکه باید از خدا بپرهیزید و جز بر اسلام نمیرید، همگی چنگ به ریسمان خدا بزنید و پراکنده نشوید.» دین اسلام شما را به کمک و نوازش یکدیگر خوانده و به پیروی کتاب خدا و پیغمبر بزرگ او صلی الله علیه و آله دعوت میکند.
برادران مسلمان، در نتیجه پیروی از این فرمان بود که رجال صدر اسلام توانستند غلغله در جهان افکنده با یگانگی و هماهنگی و فدارکای و سرسختی، در مدت کوتاهی با عدّه کم بر دشمن بسیار خود چیره شوند و دامنه اقتدار و نفوذ خود را تا چین و مرکز فرانسه برسانند.
برادران من! این وضع جانگداز و خطرناک، این پراکندگی و عدم هماهنگی ملل اسلامی، که مولود دخالتهای نابهجای استعمار طلبان میباشد، مسلمانان را به این ذلّت و خواری کشانده است و در نتیجه این نقشه شوم و سیاست پلید بود که برادری محمدی صلی الله علیه و آله و وحدت اسلامی را از میان مسلمانان بردند.
برادرانم! دستهای استعماری تا آنجاکه توانستند بنیاد ایمان را در دلهای مسلمانان سست کردند و اخلاق عالیه اسلامی را با ترویج مشروبات الکلی و ازدیاد مراکز فحشا نابود ساختند تا پس از شکستن این دژ محکم، مانعی برای بردگی و بندگی و ذلّت و پست ساختن آنان موجود نباشد و چنانچه آشکار است و به چشم خود میبینید و حالت رقتآور مسلمانان گواهی میدهد، دشمن با به کار انداختن این سلاح خطرناک، پیروزی بزرگی یافت.
اینجاست که باید گفتار جدّ بزرگوار خود حسین علیه السلام را تکرار کرده و به برادرانم بگویم «اگر دین نداشته و از روز رستاخیز بیم ندارید در زندگانی آزاد مرد باشید».
برادران! به خاطر اسلام بیایید از دو رویی و پراکندگی دست کشیده و عواقب شوم
ص: 59
آن را یادآور شوید و فریب نیرنگ دشمن را نخورده، نقشه خطرناک تفرقه بیانداز و حکومت کن او را که برای نابودی شما کشیده است خنثی سازید.
امروز حوادث جهان ایجاب میکند که ما برای شکست دشمن و حفظ سیادت و استقلال خود، دست به دست یکدیگر داده، با تفاهم و هماهنگی کامل، اجنبی را از خاک و خانه خود برانیم.
این پریشانی و سرشکستگی که امروز گریبان مسلمانان را گرفته، درنتیجه این است که دستورات دینی را پشت سرانداخته، بنده شهوت و مادّیات شدهاند، اکنون برای ریشهکن ساختن این آفت، ناچار بایست آب را از سرچشمه قطع کرد.
برادرانم! امروز روان جاویدان پدران شما که در راه مجد و عظمت و بلندی نام اسلام، جان خود را فدا ساختهاند، شما را به قیام و مقاومت در مقابل هرگونه نفوذ استعماری دعوت میکند و از اینکه میبیند چهارصد میلیون فرزندان آنان طوق بندگی دشمنان خود را به گردن گزارده و به آنها جزیه میپردازند، نگاههای پراز خشم و نفرت را به شما متوجه میسازند.
آری، دیروز آنها با عدّه کم بر دشمن بسیار چیره بودند و امروز فرزندان آنها با عدّه بسیار، زبون دشمنِ اندک خود شدهاند.
من ندای آن روانهای پاکیزه و جاویدان را تکرار کرده و به نام یک مسلمان برای عزت اسلام، برای حفظ شرافت مسلمانان، از شما فرزندان آن پدران کمک میخواهم و انتظار دارم در این دقایق سخت، با قیام مردانه خود ثابت کنید که هنوز آن خون پاک در رگهای شما جریان دارد. این پیام خدا و نوید رحمت او است:
وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ اْلأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ.
«سست نشوید و اندوهناک نباشید، هر چند که شما با ایمان به سر برید برتری دارید.»
برادران من! وضع فعلی و حوادث روزمره جهان، هر لحظه بر یقین ما میافزاید که وجود یک جبهه متشکل از ملل مسلمان و هماهنگی دولت و ملت ضروری به نظر میرسد تا از جنبه معنوی دین و راهنمایی پیمبر بزرگ خود صلی الله علیه و آله الهام گرفته و در برابر مطامع استعماری و نوکران، سدّ محکمی ایجاد و از رخنه اجانب جلوگیری سازد.
ص: 60
برادران! ایجاد دولت پوشالی اسرائیل یکی از هزاران تبهکاریهایی بود که اجنبی به منظور نابود ساختن مسلمانان مرتکب شد.
شکی نیست این وحدت اسلامی که بتواند چنین وظیفه سنگینی را به عهده بگیرد، جز با تشکیل کنگره سالیانه که هر سال یکبار در پایتخت کشورهای اسلامی تشکیل شود و شعب خود را در نقاط دیگر کشورها برقرار سازد، مقدور نمیباشد.
در این کنگره بایستی نمایندگان سیاسی، دینی، فرهنگی و اقتصادی کشورهای اسلامی که علاقه شدید آنها نسبت به دین محرز باشد شرکت کنند.
این کنگره موظف است مسائل مربوط به امور سیاسی، ادبی، فرهنگی و اقتصادی کشورهای اسلامی را (از هر مذهبی که باشند) مورد مطالعه دقیق قرار داده و در تأمین احتیاجات و تکمیل نواقص از هر یک از این قسمتها تصمیم لازم اتخاذ کند.
همچنین وظیفه دارد که ملل اسلامی را از جنگهای جهانی برکنار داشته، و در عین حال آنها را به دفاع از استقلال کشورهای خود وادار سازد و نیز از وظایف این کنگره است که با کشورهای غیراسلامی دیگر که زیر یوغ استعمار به سر میبرند، مساعدت کرده و در حفظ صلح جهانی کوشش کنند. تا آنجا که این جبهه اسلامی، سنگری برای حفظ بشریت و پناهگاهی برای صلح جویان و دشمنانِ جنگ، گردد.
این کنگره موظف است نسبت به هر یک از جهات ذکر شده تصمیمات لازم برای مدت یک سال بگیرد تا در خلال این مدت و تا هنگامی که جلسه سال دیگر تشکیل میشود به مورد اجرا گذارده شود.
نظامنامه این کنگره، بایستی از طرف کمیسیونهای مخصوصی که در اولین جلسه کنگره برای این کار انتخاب میشود، تدوین و سپس به تصویب کنگره برسد. مواد مهم و ضروری را که این نظام نامه بایستی در بر داشته باشد، ایجاد یک کمیسیون اقتصادی دائمی است که در نقاط مختلف کشورهای اسلامی شعبه داشته و به جمع آوری اعانه ماهیانه و سالیانه از مسلمانان میپردازد.
اعانههای جمع شده به مصرف خرید کارخانجات صنعتی رسیده و درآمد کار این کارخانجات، صرف نیازمندیهای فقرا، ناتوانان، فرهنگ، بیمارستانها، اعزام مبلغین مسلمان به نقاط جهان، تکمیل وسایل دفاعی از کشورهای اسلامی گردیده و
ص: 61
بیستدرصد آن برای هزینه ضروری کنگره و شعب آن تخصیص داده میشود.
من اکنون که این پیام را به رجال و شخصیتهای مسلمان جهان میفرستم، پیشنهاد میکنم که اوّلین جلسه این کنگره در پاییز آینده در تهران تشکیل شود و از کشورهای اسلامی درخواست مینمایم که هر یک نمایندهای از رجال دانشمند و وطن دوست و سیاستمدار و کارآزموده خود را برای شرکت در این کنگره انتخاب نمایند و برای اینکه این پیشنهاد به صورت مطلوبی جامه عمل بپوشد، لازم است بدواً کمیسیونهایی برای ترتیب مقدمات اوّلین کنگره و انتخاب نماینده که در آن شرکت خواهد کرد و همچنین تعیین روز جلسه و تنظیم برنامه آن تشکیل گردد.
این کمیسیونها باید با یکدیگر از طریق مکاتبه و یا طرق دیگر به مشورت پرداخته و پس از انتخاب نمایندگان و اتفاق بر تشکیل کنگره (در روز معین) نتیجه را اعلام دارند تا دعوتنامه رسمی برای حضور آنان در تهران ارسال شود.
من از رجال بزرگ اسلام که دارای اطلاع و تجربه کافی هستند، انتظار دارم از موقع استفاده کرده، نتیجه افکار خود را با همکاری نسبت به این کنگره، در راه خدمت برادران مذهبی و هم وطن خود قرار دهند و به این وسیله نام نیک خود را جاویدان سازند.
مناکنوندر انتظارپاسخاین دعوت، از طرف برادران مسلمان خود بوده و از خداوند تبارک و تعالی میخواهم که در این طوفانهای سخت جهانی، ما را در خدمت اسلام و مسلمانان و خدمت به صلح و بشریت توفیق دهد.
(1) سید ابوالقاسم کاشانی
پینوشتها:
1- همان، مورخ 5/ 6/ 1331 ه. ش. ص 1 و 5