أَ وَلَمْ یَرَوْا أَنَّا جَعَلْنا حَرَماً آمِناً وَیُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ ....
إِنَّما أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِی حَرَّمَها .... (نمل: 91)
پیامبر صلی الله علیه و آله از سوی خدا مأمور شد که شهر مکه را شهر مقدس و خدا را پروردگار آن و خود را پرستشگر او (پروردگار شهر مقدس) معرفی کند:
قُلْ إِنَّما أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِی حَرَّمَها .... (نمل: 91)
حضور و سکونت انسان کامل و دریافت کننده وحی الهی (پیامبرگرامی) در مکه، علت قداست و عظمت آن:
لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ* وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ. (بلد: 2- 1)
إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدیً لِلْعالَمِینَ. (آل عمران: 96)
إِنَّما أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِی حَرَّمَها .... (نمل: 91)
لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ* وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ. (بلد: 2- 1)
ص: 34
سوگند نمیخورم؛ چرا که حرمت تو (پیامبر صلی الله علیه و آله) در آن شکسته شده است و این معنا برای این دو آیه، از امام صادق علیه السلام هم نقل گردیده است. (مجمع البیان، ذیل آیه).
اخراج پیامبر صلی الله علیه و آله از شهر مکه توسط کفار قریش:
أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ .... (توبه: 13)
إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ کَفَرُوا ثانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُما فِی الْغارِ .... (توبه: 40)
وَ إِنْ کادُوا لَیَسْتَفِزُّونَکَ مِنَاْلأَرْضِ لِیُخْرِجُوکَ مِنْها وَإِذاً لایَلْبَثُونَ خِلافَکَ إِلَّاقَلِیلًا. (اسرا: 76)
وَ کَأَیِّنْ مِنْ قَرْیَةٍ هِیَ أَشَدُّ قُوَّةً مِنْ قَرْیَتِکَ الَّتِی أَخْرَجَتْکَ. (محمد: 13)
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ ... یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِیَّاکُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ. (ممتحنه: 1)
مرکزیت مکه
شهر مکه مرکز سرزمین حجاز در آغاز ظهور اسلام:
وَهذا کِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَکٌ مُصَدِّقُ الَّذِی بَیْنَیَدَیْهِ وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُری وَمَنْ حَوْلَها .... (انعام: 92)
وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ قُرْآناً عَرَبِیّاً لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُری وَ مَنْ حَوْلَها .... (شوری: 7)
فلسفه اینکه در قرآن از مکه به امّالقری تعبیر شده، این است که مکه در عصر نزول قرآن و قبل از آن، مرکز مهم دینی و تجاری در جزیرةالعرب بوده است.
این برداشت بر اساس این احتمال است که مقصود از «حَوْلَها» سر زمینهای اطراف مکه و خصوص جزیرةالعرب باشد.
شهر مکه مرکز تمام شهرها و آبادیهای روی زمین:
وَهذاکِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَکٌ مُصَدِّقُ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُری وَمَنْ حَوْلَها .... (انعام: 92)
وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ قُرْآناً عَرَبِیّاً لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُری وَ مَنْ حَوْلَها .... (شوری: 7)
بر اساس روایات متعدد، مکان کعبه نخستین نقطه از خشکی بود که از آب ظاهر شد و زمین از این نقطه گسترش پیدا کرد. (مجمع البیان ج 1 و 2، ص 797، الحج و العمره فی الکتاب والسنه، ص 76).
ص: 35
بنا براین «حَوْلَها» میتواند اشاره به تمام نقاط زمین باشد. مرحوم علامه طباطبایی فرموده است: این روایات نه مخالف ظاهر قرآن است و نه هیچ برهانی آن را رد کرده است (المیزان، ج 3، ص 356).
شهر مکه مرکز و پایگاه اصلی دعوت و تبلیغ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله:
... لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُری وَ مَنْ حَوْلَها .... (انعام: 92)
... لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُری وَ مَنْ حَوْلَها .... (شوری: 7)
مکه مرکز نزول وحی و قرآن و انتشار آن به سایر نقاط جهان:
وَهذاکِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَکٌ مُصَدِّقُ الَّذِیبَیْنَ یَدَیْهِ وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُری وَمَنْ حَوْلَها .... (انعام: 92)
وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ قُرْآناً عَرَبِیّاً لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُری وَ مَنْ حَوْلَها .... (شوری: 7)
نامها واوصاف مکه
1. امّ القری (مادر و مرکز شهرها و آبادیها):
... لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُری وَ مَنْ حَوْلَها .... (انعام: 92)
... لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُری وَ مَنْ حَوْلَها .... (شوری: 7)
فلسفه اینکه در قرآن از مکه به امّالقری تعبیر شده، این است که مکه در عصر نزول قرآن و قبل از آن، مرکز مهم دینی و تجاری در جزیرةالعرب بوده است. علاوه بر این، در روایات، کعبه و مکه به عنوان مبدأ گسترش زمین معرفی گردیده است. بنابراین، مکه امّالقرایِ تمام شهرها و آبادیهای روی زمین خواهد بود.
2. بکّه (محلّ ازدحام):
إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبارَکاً .... (آل عمران: 3)
برخی از مفسّران گفتهاند بکّه نام دیگرِ شهر مکه است و برخی دیگر گفتهاند بکّه نام مکان کعبه و محلّ طواف است و مکه نام شهر و اطراف آن (مجمع البیان ج 1 و 2 ص 798).
بکّه از بکّ به معنای ازدحام است. بنا براین، بکه به معنای محل اجتماع و ازدحام خواهد بود (همان ص 797) و از آنجاکه شهر مکه به سبب وجود کعبه در آن، همواره محلّ حضور و ازدحام زائران است، به آن بکه گفته شده است.
ص: 36
3. البلد الأمین (شهر همیشه امن):
وَ هذَا الْبَلَدِ اْلأَمِینِ. (تین: 3)
4. «بلد»، «البلد» و «البلده» (شهر):
... وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً .... (بقره: 126)
وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً .... (ابراهیم: 35)
إِنَّما أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هذِهِ الْبَلْدَةِ .... (نمل: 91)
لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ* وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ. (بلد: 2- 1)
وَ هذَا الْبَلَدِ اْلأَمِینِ. (تین: 3)
5. حرماً آمناً (حرم امن):
وَقالُوا إِنْ نَتَّبِعِالْهُدی مَعَکَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنا أَ وَ لَمْ نُمَکِّنْ لَهُمْ حَرَماً آمِناً .... (قصص: 57)
أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا جَعَلْنا حَرَماً آمِناً وَ یُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ .... (عنکبوت: 67)
6. قریه (ده، روستا، آبادی بزرگ که دارای خانههای بسیار و ... باشد):
وَ کَأَیِّنْ مِنْ قَرْیَةٍ هِیَ أَشَدُّ قُوَّةً مِنْ قَرْیَتِکَ الَّتِی أَخْرَجَتْکَ. (محمد: 13)
7. معاد (محل بازگشت):
إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرادُّکَ إِلی مَعادٍ .... (قصص: 85)
مرحوم طبرسی در مجمع البیان (ذیل آیه) از برخی اهل لغت نقل کرده است: راز اینکه به شهر و زادگاه انسان معاد گفته میشود، این است که انسان پس از انجام امور خود در شهرها و جایهای دیگر، به شهر و زادگاه خود برمیگردد و لذا به آن معاد گفته میشود.
8. مکه:
وَ هُوَ الَّذِی کَفَّ أَیْدِیَهُمْ عَنْکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ عَنْهُمْ بِبَطْنِ مَکَّةَ .... (فتح: 24)
راغب اصفهانی در مفردات آورده است: اشتقاق مکه از «تمکّکت العظم» به معنای بیرون آوردن مغز از میان استخوان است ... و راز اینکه مکه به این نام خوانده شده، این است که: هرکس در آن دست به ستمی بزند، دفع و هلاک میشود. و خلیل (لغت شناس
ص: 37
معروف) گفته است: مکه به این نام خوانده شد برای اینکه در وسط زمین قرار گرفته (و اصل آن) است؛ آنگونه که مغز، اصل آن چیزهایی است که در استخوان قرار دارد. (مفردات راغب، ماده مک).
9. وادی غیر ذی زرع (سرزمین بی آب و علف):
رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ .... (ابراهیم: 37)
حرم
مقصود از حرم محدوده نسبتاً وسیعی استکه مساحت تقریبی آن از چهار سوی کعبه، به اندازه چهار فرسخ شرعی و مجموع مساحت تقریبی آن، شانزده فرسخ مربع میباشد. این محدوده که شامل شهر مکه و مقداری بیش از آن است، طبق روایات اسلامی، توسط ابراهیم خلیل علیه السلام و با راهنمایی جبرئیل علیه السلام تعیین و علامتگذاری شده که به عنوان حرم امن الهی شناخته می شود و دارای احکام و آیین ویژهای است که بخشی از آن در قرآن و تفصیل آن در روایات بیان شده است.
امنیت حرم
امنیت حرم در عصر جاهلیت
حاکم بودن امنیت کامل در حرم، علیرغم وجود نا امنی و آدمربایی در اطراف آن، در روزگار جاهلیت:
وَقالُوا إِنْ نَتَّبِعِالْهُدی مَعَکَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنا أَ وَ لَمْ نُمَکِّنْ لَهُمْ حَرَماً آمِناً .... (قصص: 57)
أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا جَعَلْنا حَرَماً آمِناً وَ یُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ .... (عنکبوت: 67)
پای بندی مردم جزیرةالعرب (حتی مجرمان و آدمربایانشان) به حفظ حرمت و امنیت حرم:
وَقالُوا إِنْ نَتَّبِعِالْهُدی مَعَکَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنا أَ وَ لَمْ نُمَکِّنْ لَهُمْ حَرَماً آمِناً .... (قصص: 57)
ص: 38
أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا جَعَلْنا حَرَماً آمِناً وَ یُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ .... (عنکبوت: 67)
وجود امنیت کامل در حرم، دلیل بیمورد بودن احساس ترس مردم عصر بعثت در صورت ایمان آوردن به پیامبر صلی الله علیه و آله و آیین اسلام:
وَقالُوا إِنْ نَتَّبِعِالْهُدی مَعَکَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنا أَ وَ لَمْ نُمَکِّنْ لَهُمْ حَرَماً آمِناً .... (قصص: 57)
امنیت زائران عارف در حرم
ورود به حرم (در صورت معرفت به تمام واجبات الهی) سبب در امان ماندن از عذاب دائم:
... وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً ..... (آل عمران: 97)
ازامام باقر علیه السلام نقل شده است که فرمود معنای آیه پیشگفته این است: هرکس با معرفت به تمام واجبات الهی، وارد حرم گردد، از عذاب دائم در امان خواهد بود.
(مجمع البیان، ذیل آیه).
امنیت مجرمان در حرم
در امان بودن شخص مجرم از تعقیب و اجرای حد، در صورت پناهنده شدن به حرم:
إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ .... (آل عمران: 96)
إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ ...* فِیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ مَقامُ إِبْراهِیمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً.
(آل عمران: 96 و 97)
در روایات متعدد به استناد ... وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً .... آمده است: اگر شخصی در خارج حرم مرتکب جنایت یا سرقتی شده و به حرم پناه آورد، نباید او را در حرم دستگیر و حد جاری کرد اما میتوان با ایجاد تحریم اجتماعی و معاملاتی بر او، در حرم، وی را وادار به خروج از آن و سپس دستگیر و حد بر او جاری نمود.
(نک: نورالثقلین، ج 1، ص 371- 370، ح 269- 267).
لازم به گفتن است که مرحوم طبرسی در مجمع البیان «مَقامُ إِبْراهِیمَ» را به کل حرم (به عنوان اقامتگاه ابراهیم خلیل) تفسیر کرده است.
نیز نک: متجاوزان در حرم.
ص: 39
امنیت وحوش در حرم
لزوم پرهیز از هر نوع تعرض به پرندگان و حیوانات وحشیِ پناهنده به حرم:
... وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً ..... (آل عمران: 97)
امام صادق علیه السلام فرمود: ... وحوش و پرندگانی که وارد حرم شدند، از هرنوع حمله و آزار در اماناند تا اینکه از آن بیرون آیند (نورالثقلین، ج 1، ص 370، ح 267).
هرکس با معرفت به تمام واجبات الهی، وارد حرم گردد، از عذاب دائم در امان خواهد بود.
اهمیت امنیت حرم
امنیت حرم، از آیات الهی و درخور تأمل و تفکّر:
أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا جَعَلْنا حَرَماً آمِناً وَ یُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ أَ فَبِالْباطِلِ یُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَةِ اللَّهِ یَکْفُرُونَ. (عنکبوت: 67)
امنیت حرم، نعمت الهی و شایسته شکر و سپاسگزاری:
أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا جَعَلْنا حَرَماً آمِناً وَ یُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ أَ فَبِالْباطِلِ یُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَةِ اللَّهِ یَکْفُرُونَ. (عنکبوت: 67)
منشأ امنیت حرم
اراده و قوانین الهی، عامل ایجاد امنیت و آرامش در حرم:
وَقالُوا إِنْ نَتَّبِعِالْهُدی مَعَکَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنا أَ وَ لَمْ نُمَکِّنْ لَهُمْ حَرَماً آمِناً .... (قصص: 57)
أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا جَعَلْنا حَرَماً آمِناً وَ یُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ .... (عنکبوت: 67)
متجاوزان در حرم
شکستن حرمت حرم خدا و تجاوز به حدود الهی و حقوق مردم در آن، موجب سلب امنیت از حرمت شکنان و متجاوزان و مجوز اجرای حدود الهی بر آنان در حرم:
الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ فَمَنِ اعْتَدی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدی عَلَیْکُمْ .... (بقره: 194)
ص: 40
معاویةبن عمارگوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: چه میفرمایید درباره کسیکه در حرم قتل یا سرقت کند؟ حضرت فرمود: برای تحقیر وکوچک کردن او درحرم، بر او حد جاری میشود؛ زیرا او برای حرم حرمتی قائل نشد و خدای تعالی فرمود: «فَمَنِ اعْتَدی» و حضرت افزود: این، مربوط به حرم است .... (نک: الحج والعمره فیالکتاب و السنه، ص 38).