«مقصود اصلی از خلقت انسان، شناخت خدا و رسیدن به درجه دوستی و انس با او است و رسیدن بهاین دو غرض جز با تصفیه و پاک نمودن قلب ممکن نیست ... از اینجا بوده که شارع مقدّس، عبادات را یک نسق نگردانیده؛ بلکه مختلف جعل کرده است؛
زیرا که به هریک از آنها رذیلهای از رذایل، از مکلّف زایل میگردد تا به اشتغال به آنها، تصفیه تمام عیار گردد و چون عمل حج مجمع العناوین بود با زیادی؛ چه اینکه مشتمل است برجملهای از مشاقّ اعمال، که هریک بنفسه صلاحیّت تصفیه نفس را دارد ... مضافاً بر تشرّف بر حرم خدا و خانه او، علاوه به حصول رقّت که مورث صفای قلب است به دیدن این امکنه شریفه ...»
«شکّی نیست که اجتماع در چنین جایگاهی، علاوه بر فوایدی که در آن است، از حصول الفت و مصاحبت مردمان و مجاورت بزرگان و نیکان که از شهرها و سرزمینها آمدهاند و همدستی همّتها و اندیشهها و یاری و هماهنگی نفوس بر تضرّع و زاری و دعا برای سرعت اجابت در خواستها و یاد کردن پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله و بزرگداشت او و نزول وحی او ... سبب نرم دلی و صفا و جلای نفس خواهد شد.»
«پس به منا روید ... بدانید که از این محبوبها- که بالاترینش حبّ نفس و حبّ دنیا تابع آن است- نگذرید، به محبوب مطلق نرسید.»
حج، یک دوره کامل ریاضت شرعی و سیر و سلوک عرفانی است و با مشقّتها، سختیها و مناسک و دلایلی که دارد، یکی از نمودهای عینی جهاد اصغر است. وصول به فیوضات الهی و کمالات انسانی، در صورتی ممکن است که شخص دست از شهوات ولذّتهای زودگذر بردارد و به قدر ضرورت به آنها اکتفا کند. از این رو، درگذشته
ص: 49
رهبانان و زاهدان، از مردم کناره میگرفتند و در غارها و شکاف کوهها به سر میبردند.
آنان برای انس و نزدیکی بیشتر به خدا، از مردم دوری میجستند و از لذّتهای فانی دست میشستند و به اعمال طاقت فرسا و ریاضتهای سخت میپرداختند و بدینوسیله میکوشیدند راه آخرتشان را هموار نمایند. قرآن در باره آنان میفرماید:
... وَ رَهْبانِیَّةً ابْتَدَعُوها ما کَتَبْناها عَلَیْهِمْ إِلَّا ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ ....
(1)«اینها از پیش انزوا و رهبانیت را اختراع و ابداع کردند و ما بر آنها چنین راه و رسمی را امر نکردیم مگر طلب رضای خشنودی خدا ...»
اما پس از مدّتی مردم از شهوات نفسانی پیروی کردند و دست از تجرّد و عبادت برداشتند تا اینکه خداوند به فضل و عنایت خود، پیامبرخدا صلی الله علیه و آله را بر انگیخت. آن حضرت مردم را به راه حق و نیکیها دعوت کرد و به جای رهبانیت و انزوا، از جهاد در راه خدا و حج سخن گفت و بدین وسیله آنها را جایگزین اعمال مشقّتبار فردی کرد.
خود آن حضرت میفرماید: «أبدلنا بالرهبانیة الجهاد و التکبیر علی کلّ شرفٍ؛ یعنی الحج- و ابدلنا بالسیاحة الصوم»
(2) «جهاد و تکبیر گفتن بر هر بلندی- یعنی حج- بدل رهبانیت است و روزه بدل سیاحت.»
(3)و حتّی آن حضرت حج را، جهاد خوبی معرفی کرده است: «نعم الجهاد، الحجّ».
علامه فیض کاشانی در این باره میفرماید:
«حق تعالی بر این امّت، اکرام فرمود و حج خانه خدا را به عوض رهبانیت و انزوا برای آنان قرار داد و خانه کهنسال خود را به شرافت برگزید و آن را خانه خود نامید و مقصد بندگان ساخت و اطراف آن را حرم خانه خود قرار داد ...»
(4)صاحب «الأربعین» نیز گوید:
«حج، جانشین رهبانیتی است که در ملتها و ادیان سابق وجود داشته است و اخبار وارده نیز به این معنا اشاره میکند و خدا در این رهبانیتی که برای امت و پیروان حضرت محمد صلی الله علیه و آله قرار دادهاست ...»
(5)خوش کرد یاوری فلکت روز داوری تا شکر چون کنی و چه شکرانه آوری
در کوی عشق، شوکت شاهی نمیخورند اقرار بندگی کن و اظهار چاکری
1- حدید: 27
2- جامع السعادات، ج 3، ص 68
3- صحیح بخاری، ج 3، ص 1054
4- حقایق، ص 531
5- کتاب الاربعین، ص 56
ص: 50
از دیدگاه علّامه نراقی، چون حج بزرگترین تکلیفهای الهی برای این امّت است، آن را به منزله رهبانیّت در آیینهای پیشین قرار داد؛ زیرا امّتهای گذشته وقتی قصد عملی میکردند که دشوارترین تکلیف برنفس است؛ از خلق کناره میکردند و از خانمان خود جدا میشدند و به سرکوهها میرفتند و دور شدن از مردم را به طلب انس به خدا و صافی و خالص شدن برای او در جمیع حرکات و سکنات بر میگزیدند؛ سپس لذّات حاضر را ترک میکردند و ریاضتهای سخت و دشوار را به طمع آخرت بر خود لازم میگردانیدند و خداوند در کتاب خود ایشان را ستوده، میفرماید: ... ذلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَ رُهْباناً وَ أَنَّهُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ
(1) «این بدان سبب است که در میان آنان دانایان و راهبان (دیر نشینان و تارکان دنیا) هستند و ایشان گردن کشی نکنند» و چون این روش کهنه شد و بر افتاد و مردم به پیروی از شهوات رو آوردند و از مداومت عبادت خدای تعالی رو گرداندند و از آن گریختند؛ خدای تعالی از بطن بطحا محمد صلی الله علیه و آله را بر انگیخت تا طریق آخرت را زنده کند و شیوه و سنّت رسولان را در سلوک آن تجدید فرماید و چون اهل ادیان از او در باره رهبانیت و سیاحت در دین او پرسیدند، فرمود:
«أبدلنا بالرهبانیّة الجهاد و التکبیر علی کلّ شرفٍ- یعنی الحج و أبدلنا با لسیاحة الصوم».
(2) «پس خداوند بر این امّت انعام فرمود به اینکه حج را رهبانیّت ایشان گردانید و آن به ازای بزرگترین تکالیف و طاعات در ادیان سابق است.»
در واجب ساختن حج، یادآوری از روز رستاخیز است؛ چون در آن، جدا شدن از مال و خاندان مطرح است و افراد عزیز و ذلیل، در برابر ذات حق، به خضوع میایستند و فرمانبردار و کهنه کار در ترسیدن از خدا و میل و رغبت بدو مجتمع ویکسانند
هشت- یاد آوری آخرت
حج با اعمال و مناسک گوناگون و تأثیرات شگرف خود، یک پیوند و ارتباط درونی بین دنیا و آخرت است و انسان را آماده پذیرش و فهم رستاخیز و حشر و نشر در قیامت میکند، حجگزاری که با وداع از خانواده و گذر از شهرها و کشورها و بیابانها
1- مائده: 82
2- جامع السعادا، ج 3، صص 480 و 481
ص: 51
شروع به این سفر معنوی میکند؛ گویا در حال رفتن به جهان آخرت است. با پوشیدن لباس سپید احرام و پیوستن به جمع سپید پوشان یکتاپرست و انجام اعمال و مناسک گوناگون، گویا در صحنه محشر حاضر شده و در حال گذر از مواقف حساب و کتاب و نزدیکی به ساحت ربوبی است. با یاد آوری این انگاره، حجگزار ارتباط و آشنایی مفید با روز قیامت و نحوه رستاخیز انسانها پیدا میکند.
هر عملی را که خدای بزرگ واجب گردانید و هر سنتی که پیامبر صلی الله علیه و آله وضع کرد؛ چه حلال، چه حرام و چه مناسک- به منظور آمادگی برای مرگ، عالم برزخ و قیامت است.
پیشوای عارفان امام صادق علیه السلام در پایان سفارشهای عرفانی خود به حجگزاران میفرماید:
«و لا شرع نبیّه صلی الله علیه و آله فی خلال المناسک علی ترتیب ما شرعه للاستعداد و الإشارة إلی الموت و القبر و البعث و القیامة و فصل بیان السبق من دخول الجنّة أهلها و دخول النار أهلها بمشاهدة مناسک الحجّ من أوّلها إلی آخرها لأولی الألباب و أولی النهی».
(1)«هر عملی را که خدای بزرگ واجب گردانید و هر سنتی که پیامبر صلی الله علیه و آله وضع کرد؛ چه حلال، چه حرام و چه مناسک- به منظور آمادگی برای مرگ، عالم برزخ و قیامت است؛ بدین ترتیب و با وضع این مراسم، عرصه قیامت را پیش از به بهشت رفتن بهشتیان و به آتش در آمدن دوزخیان، فراهم آورد.»
سفر کعبه نمودار ره آخرت است گرچه رمز رهش از صورت دنیا شنوند
جان معنی است به اسم صوری داده برون خاصگان معنی و عامان همه اسما شنوند
صاحب کتاب «ادب الدنیا و الدین» مینویسد:
«در واجب ساختن حج، یادآوری از روز رستاخیز است؛ چون در آن، جدا شدن
1- مصباحالشریعه، ج 47
ص: 52
از مال و خاندان مطرح است و افراد عزیز و ذلیل، در برابر ذات حق، به خضوع میایستند و فرمانبردار و کهنه کار در ترسیدن از خدا و میل و رغبت بدو مجتمع ویکسانند و باز ایستادن گنهکاران از ارتکاب گناه و پشیمانی اهل گناه برکارهای گذشته خود، از آثار وجوب حج است.»
(1)ابو حامد غزّالی نیز نوشته است:«از اسرار حج این است که این سفر، مانند سفرِ آخرت پایهگذاری شده و مشابه آن است و کسی که به این مسافرت میرود، باید در هریک از اعمال آن، یکی از امور آخرت را به یاد آورد و به وسیله آن، عبرتی بگیرد و بر بینش قلبی خویش بیفزاید. باید در آغاز سفر و هنگامی که با کسان و نزدیکان تودیع میکند، حالت سکرات مرگ را به خاطر بیاورد و در وقت جدایی و دور شدن از زادگاه، خارج شدن از دنیا و در وقت سوار شدن بر مرکب، سوار شدن بر تابوت را در نظر خود مجسّم کند و هنگامیکه پوشش احرام را بر تن خود میپیچد، به یاد وقتی باشد که کفن بر تنش می پیچند و چون بیابان میپیماید تا به میقات برسد، به فکر وقتی باشد که از دنیا خارج میشود و در انتظار میقات خواهد بود و ترسی که در راه از راهزنان دارد، باید او را وادار کند که به فکر ترس از منکر و نکیر باشد ... وقتی که لبّیک میگوید، روز رستاخیز را به خاطر بیاورد که دعوت مأموران خدا را اجابت میکند.» (2)پینوشتها:
1- ادب الدنیا و الدین، ابو الحسن ماوردی، ص 172
2- کتاب الأربعین، صص 56 و 57