بدانکه ستونهای سنگ در مسجد الحرام سیصد و نُه عدد است. در طرف مشرقی، مقابل حجر الاسود و درِ خانه مبارک، هشتاد و یک عدد است و در طرف غربی، که مقابل مستجار است، سیصد و چهار عدد است و در طرف شامی، که مقابل میزاب رحمت است، هشتاد و یک ستون است، تمام از رخام و جانب جنوبی دو رکن است [96] رکن شامی و حجر الاسود هشتاد و سه ستون است.
و اما ستونهای سنگ شمیسی که مراد سنگ زرد بوده باشد و آن وصله وصله است که به طریق آجر به کار گذاردهاند، به مقتضای مکان مسدّس و مثمّن و مربّع، دویست و چهل و چهار ستون است؛ از آن جمله در طرف شرقی سی ستون است و در طرف شامی چهل و چهار عدد است و در طرف غربی سی وشش عدد و در طرف جنوبی هفتاد و شش عدد است و در زیادتی باب ابراهیم بیست و دو عدد است.
و اما گنبد که بر سر طاقها است، یکصد و پنجاه و دو گنبد است، از جانب غربی بیست و چهار است و از جانب شرقی بیست و چهار است و از جانب شامی سیو شش است و از جانب جنوبی سی و شش و یکی در رکن مسجد الحرام از جانب مناره و حزوره و در زیادتی دار الندوه شانزده ودر زیادتی باب ابراهیم پانزده است.
ص: 97
[درهای مسجد الحرام]
اما درهای مسجدالحرام نوزده است دروازه، که آنها به سیونه در باز میشوند به این طریق که از جانب شرقی چهار در است:
اول: باب السلام که مشهور به باب بنی شیبه است و آن سه طاق است و هر طاق درِ علیحده دارد.
دویم: باب النّبی- صلّی الله علیه و آله و سلم- و اصحابه اجمعین آمین آمین آمین.
سیوم: دو طاق است مشهور به باب عباس از جهت آن که مقابل خانه عباس- رضی الله- عنه بوده و ایضاً او را باب الجنائز می گویند.
چهارم: سه دروازه در سه طاق و مشهور است به باب علیّ- کرّم الله وجهه و رضی الله عنه- و بنی هاشم.
و در جنوبی هفت دروازه است:
اول دو دروازه است؛ او را باب بازان میگویند.
دویم: دو طاق در دو دروازه است و او را باب البغله میگویند.
سیوم: باب الصفا و آن پنج دروازه است در پنج طاق.
چهارم: دو دروازه است در دو طاق و او را باب اجیاد الصغیر میگویند.
پنجم: دو دروازه است در دو طاق و او را باب المجاهدیه میگویند و باب الرحمت نیز میگویند.
ششم: دو دروازه است در دو طاق، مشهور به باب مدرسة الشریف عجلان.
هفتم: دو دروازه است در دو طاق و مشهور به باب الشامی به باب امّهانی.
و در جانب غربی سه دروازه است:
اول: دو دروازه در دو طاق مشهور به باب حزوره.
دویم: یک دروازه بزرگ است مشهور به باب ابراهیم.
سیوم: یک دروازه است مشهور به باب العمره به جهت آن که معتمرین که از تنعیم میآیند از آن در داخل میشوند، غالباًو در قدیم مشهور به باب بنیسهم بوده است.
و در جانب شمالی پنج دروازه است:
اول: یک دروازه است به باب السده و در قدیم مشهور به باب عمروبن العاص بوده.
دویم: دو دروازه است مشهور به باب العجله و باب باسطیه به جهت آن که متصل است به مدرسه عبد الباسط.
سیوم: یک دروازه است و رکن غربی که او را باب الندوه میگویند.
چهارم: سه دروازه است که در قدیم دو تا بوده و در زمان سلاطین آل عثمان- خلد الله دولتهم- یک در زیاده شد و او را باب الزیاده میگویند.
(1) [مناره ها]
و اما منارههای مسجد الحرام و آن هفت مناره است:
اول: مناره باب السلام متصل به مدرسه شرابیه.
دویم: مناره به باب العمره.
سیوم: مناره مشهور علی.
چهارم: مناره حزوره.
1- الاعلام، صص 423 و 424
ص: 98
پنجم: مناره باب الزیاده.
ششم: مناره مدرسه السلطانیه.
هفتم: مناره سلطان سلیمان خان.
و تمام این مناره ها به اسلوب منایر روم است. و این مناره سلیمانیه بسیار مرتفع است و در شبهای مبارک رمضان قندیلها بر سر این آویخته، روشن می نمایند و در دخول فجر خاموش می کنند که معلوم شود که صبح شد، مردم در خوردن و آشامیدن باز مانند.
و مشهور است که بر سر کوههای مکه معظّمه نحو پنجاه مناره بود در زمان قدیم؛ و مؤذنان علوفهها
(1) داشتند از خلفا که بر سر آنها اذان میگفتند، تمام آنها بر طرف گردید و الحال نیست غیر آن چه ذکر نمودیم.
(2) [کعبه معظمه]
و بدان که کعبه معظّمه در وسط مسجد الحرام است و طول کعبه معظّمه از حجر الأسود تا رکن شامی بیست و یک ذرع به ذراع مصر است و او از ذراع دست، چهار انگشت اضافه است و از رکن شامی تا رکن عراقی هفده ذراع و ثلثاء ذراع است و از رکن عراقی تا رکن یمانی بیست و یک ذراع است و از رکن یمانی تا حجر الأسود پانزده ذراع است و ارتفاعش بیست و هفت ذراع است و ارتفاع در خانه مبارک از زمین سه ذراع است و ثلثاء ذراع، و ارتفاع حجر الاسود از زمین دو ذراع و ربع است و ارتفاع حجر الیمانی از زمین سه ذراع الّا ثلث ذراع است.
و داخل کعبه معظمه سه ستون از چوب است، از دیوار طرف یمانی تا ستون اوّل چهار ذراع است و ما بین هر ستون تا ستون دیگر چهار ذراع است و بین ستون سیوم تا دیوار شامی دو ذراع است الّا سه گره، و از دیوار شرقی تا پیش ستونها پنج ذرع الّا دو گره است و از عقب ستونها تا دیوار غربی شش ذرع و نیم است و طول دیوار جنوبی داخل خانه مبارک که او در داخل شدن در دست راست میباشده شش ذراع و ثلثان ذراع است؛ و طول دیوار غربی که دراو مستجار است پانزده ذراع و ربع است، و طول دیوار شامی تا زینه پایه که بر بام کعبه معظّمه رود، نُه ذرع و سه چهار یک است و از زینه
(3) تا رکن دو ذراع است و از رکن شامی تا درِ خانه مبارک نه ذرع و نیم است و از درِ مبارک تا رکن حجر دو ذرع و سه گره است.
و زینه که بر بام کعبه شریف می روند از چوب است و سطح خانه مبارک تماماً فرش سنگ است، سفید و طول سنگهای اطراف سطح کعبه دو ذراع الّا دو گره است.
[مطاف و مقام ابراهیم]
و عرض مطاف شریف از در کعبه تا مقام ابراهیم بیست و یک ذراع است الّا دو گره و از اول حاشیه مقام ابراهیم تا حاشیه مقام حنبلی بیست و سه ذراع و ربع است، و ایضاً از حاشیه مقام ابراهیم از طرف راست تا اول حاشیه مطاف سیزده و ثلث است. و در جانب
1- به معنای وظیفه و ارزاق.
2- الاعلام، صص 429- 427
3- پلکان.
ص: 99
راست مقام، منبر خطیب است و مابین مقام و آن منبر هفت ذرع الّا دو گره است و مقام ابراهیم- علیه السلام- را صندوقی از چوب بر او ساختند و از اطراف آن ضریحی از آهن قرار دادهاند، از چهار طرف و بر بالای آن قبّه، و در دو طرف شرقی آن دری از آهن بدو فزوده وا میشود که به اندرون میروند و صندوق را غلاف سیاهی مثل جامه کعبه کردهاند و دراو آیات قرآنی و اسامی اصحاب کبار را به گلابتون تلاشی به انواع تکلّف مثل برقع کعبه و طراز کعبه نقش نموده اند. و هر گاه کسی خواهد زیاده مقام نماید یک طرفآن غلاف را بر میدارند و قفل صندوق را باز میکنند و در سنگ، که نقش قدوم حضرت ابراهیم است- علیه الصلاة و السلام آب زمزم میریزند و میآشامند تبرّکاً.
و بیرون ضریح آهن، تالار کوچکی ساخته اند به چهار ستون مقابل در مقام و امام شافعی (ره) در آنجا نماز پنجگانه با جماعت میگذارد و در طرف آن درچه چوبی است که هرگاه در خانه می روند [از آن استفاده میکنند].
و در عقب مقام ابراهیم طاقی است از آجر ساختهاند که مشهور به طاق بنیشیبه است و از پیش ستون مقام تا طاق بنیشیبه پانزده ذرع و عرض مطاف از دیوار حِجر اسماعیل- علیه السلام- تا مقام حنفی بیست و دو ذرع است و همچنین طرف مستجار و رکن یمانی و دایره مطاف شریف سی و یک ستون آهن است و دو ستون سنگ سفید و در زیر هر ستون سنگی مربع به قاعده آن ستون هست و در
ص: 100
میان هر ستون از بالا چوبی تنبکه آهن گرفته، نصب کردهاند. و در سقف
(1) قندیل شیشه آویخته است که در شب روشن میکنند و تمام شب روشن است و بعد از آن ستونها حاشیه قرار دادهاند، سه ذرع عرض و او را فرش سنگ کرده اند و در قدیم به جای فرش سنگ، ریگ ریخته بود؛ مثل سایر مسجد، چون وزیر اعظم سنان پاشا به حج آمد و ازین جا به یمن رفته، فتح مُلک یمن نمود، آن را فرش سنگ کرد.
[سطح مسجد الحرام]
و از درِ خانه مبارک تا چاه زمزم نُه ذرع الّا دو گره است و در بالای چاه زمزم محلّ مرتفعی ساخته شده به جهت رییس المؤذّنین که در آن جا اذان میگویند ودر عقب چاه زمزم گنبدی است که او را قبّة الفراشین میگویند که در آنجا شمعدان و فراش مسجد را میگذارند.
و در نزدیک آن گنبدی است که او را قبّة العباس میگویند و در آن حوض بزرگی است که عباس در ایام حج او را پر از آب می کرده به حجاج میآشامید که مشهور به سقایة الحاج بوده.
و در عقب آن، محلّی است کوچک که روغن چراغ ها در آنجا میماند.
و طول مسجد الحرام از باب السلام تا باب عمره سیصد و پنجاه ویک ذرع است و عرض مسجد الحرام از باب حزوره تا باب بغله دویست و سی و دو ذراع است و طول زیادتی دارالندوه از باب الزیاده تا آخر رواق، پنجاه و هفت ذرع است و عرض آن از دیوار مدرسه سلیمانیه تا دیوار خانه میرزا مخدوم
(2) هشتاد و چهار ذراع و سه ربع است و زیاده باب ابراهیم طولش از دیوار قصر غوری تا رواق، سی و شش ذرعه است و عرضش از دیوار رباط خوزی تا رباط ناظر الخاص پنجاه و سه ذرع است.
و طول مسجد الحرام از دیوار خانه کعبه مشرّفه و از طرف دروازه تا اوّل ستونها یکصد و هفتاد و چهار ذرعه است و از زیر میزاب رحمت تا اول ستونها هشتاد و هفت ذرعه است و از دیوار کعبه شریفه از طرف غربی تا اول ستونها، یک صد و نوزده ذرعه است و از جانب جنوبی از دیوار کعبه شریف تا اول ستون هشتاد و سه ذراع است.
و طول و عرض مقام ابراهیم ده ذرع الّا ربع است و مابین چاه زمزم و گنبد فراشان، در طول پانزده ذرع است و این حقیقت مسجد الحرام است ظاهراً.
و الله علی نقول وکیل و الحمدلله علی ظاهره و باطنه و أوّله و آخره [107] و صلّی الله علی سیدنا محمّد و آله و اصحابه الطیّبین الطاهرین و سلّم تسلیماً کثیراًکثیراً.
باب دوازدهم: الخاتمه:
مواضع مبارکه و اماکن مشرفة الماثوره که در مکه معظّمه است و اماکنی که علما ذکر کردهاند که درو دعای مستجاب است. و آنچه شیخ حسن بصری- رضی الله عنه- ذکر
1- ظ. شاید: هفت.
2- میرزا مخدوم شریفی قزوینی صاحب نواقض الروافض، از علمای قزوین و سنی مذهب که در دربار شاه اسماعیل دوم نفوذ داشت. سپس گریخته به عثمانی رفت و قاضی مکه شد. کتاب وی در رد بر شیعه با عنوان «نواقض الروافض» برجای مانده است.
ص: 101
کرده، پانزده موضع است و علمای دیگر برو افزودهاند تا پنجاه و سه موضع و بعضی از آن اماکن الآن معروف نیست و ما اقتصار به آنچه معروف است میکنیم:
و آن مطاف شریف است جمیعاً و مستجار و حطیم که ما بین حجر الأسود و باب کعبه است که تجربه نموده و بسیاری از مردم تجربه نمودهاند، و زیر میزاب رحمت و داخلکعبه معظّمه و در نزد چاه زمزم و عقب مقام ابراهیم و بالای کوه صفا و در کوه مروه و مسعی و عرفات و مشعر الحرام و منی و نزد حجرات الثلاث
(1) ....
(2) و [محبّ الدین] طبری میگوید که بعد از مسجد الحرام خانه خدیجه- رضی الله عنها- افضل از جمیع اماکن مکه است.
و دیگر دارالخیزران که نزدیک کوه صفاست. و بعد از خانه خدیجه- رضی الله عنها- آن افضل مواضع است و درین جا دعا بین العشایین است. و دارالخیزران که خانه خیزران مادر رشید بود.
و در جبل ثور وقت ظهر، و در جبل ثبیر و جبل حِرا مطلقا هر وقت که بوده باشد.
و مسجد البیعه؛ و آن مسجد در طرف چپ راه است هرگاه از مکه به منی روند و میان آن و حدّ منی اندک فاصله هست و الحال منهدم است. درین جا پیغمبر- صلّی الله علیه و آله و سلم- با هفتاد نفر از انصار بیعت نمودهاند و در حضور عباسبن عبدالمطّلب- رضی الله عنه- عمّ رسول الله- صلّی الله علیه و آله وسلم-.
(3) و نقاش- رضی الله عنه- در مناسک خود
1- الاعلام، ص 430
2- یک صفحه از نسخه افتاده است. در الاعلام، صص 430 و 431 در این بخش در باره مولد النبی ص و اجتماع عظیم مردم در ایام ولادت آن حضرت در دهه دوم ربیع الاول در هر سال و حضور فقیهان و اعیان در این مراسم یاد شده است. نهروالی می نویسد: این مراسم در نوع خود از بزرگترین مراسم در مکه معظمه است.
3- الاعلام، ص 433
ص: 102
ذکر کرده است
(1) که دعا در مکه معظمه اوقات خاصی دارد و از آن جمله خلف مقام و تحت میزاب الرحمه و در وقت سحر، و در رکن یمانی، وقت طلوع فجر و نزد حجر الأسود و نصف روز و در مستجار نصف است و داخل زمزم وقت غروب و داخل خانه مبارک نزد زوال و در کوه صفا و مروه وقت عصر و در منی شب چهارده ماه، آخر شب و در مشعر الحرام وقت طلوع آفتاب و در عرفه وقت زوال و در خانه خدیجه- رضی الله عنها- شب جمعه.
و در مولد النّبی- صلّی الله علیه و آله و سلم- روز دوشنبه وقت زوال.
و در جبل ثور و جبل حِرا و جبل ثبیر و مدّعی وقت ظهر.
و کوه ابوقبیس، اوّل کوهی است که حق تعالی به ید قدرت کامله خود نموده است و حجر الأسود را در آن کوه سپرده بود. چون ابراهیم- علیه السلام- کعبه را ساخت و خواست که درو علامتی قرار دهد از برای ابتدا و انتهای طواف، گفت به حضرت اسماعیل- علیه السلام- که سنگی بیاور که میخواهم درینجا نصب نمایم از برای علامت، چون حضرت اسماعیل- علیه السلام- متوجه کوه ابوقبیس گردید، جبرئیل- علیه السلام- حجر الأسود را به او داد و گفت: بگیر این را و خود به نزد ابراهیم- علیه السلام- آمد و گفت: این حَجَر را خدای تعالی درکوه ابوقبیس سپرده بود به جهت آن که درینجا نصب نمایی.
و قول دیگر مشهور است که کوه ابوقبیس در خراسان بود و حجر الأسود را که خدای تعالی به او سپرده بود، با او بود. چون حضرت ابراهیم- علیه السلام- اراده این نمود که سنگی از برای علامت بر کعبه معظمه نصب نماید، امر الهی شد به جبرئیل- علیه السلام- که کوه ابوقبیس را از خراسان به مکه معظّمه آورد و چون خواست او را برگرداند، کوه به مناجات آمد که: الهی از تو سؤال میکنم به حق محمّد و آل محمد- صلّی الله علیه و آله و سلم- که مرا مجاور خانه خود گردانی، او را به جای خود گذاردند.
(2) فاکهی- رضی الله عنه- گوید که: دعای درو مستجاب است و قبر آدم- علیه السلام- و حوّا و شیث در اینجاست به یک روایت.
و ذهبی- رضی الله عنه- گوید که: در آن کوه پنجاه صحیفه بر شیث- علیه السلام- نازل شده و نهصد سال زندگانی کرد. او را در آنجا دفن کردند، پدر بزرگوارش آدم- علیه السلام- در غار ابوقبیس.
(3) و وهب بن منبّه گوید که: نوح- علیه السلام- استخوان آدم- علیه السلام- را از کوه ابوقبیس برآورده با خود به کشتی برد، و شقّ القمر از جهت رسول الله- صلّی الله علیه و آله و سلم- درینجا واقع شد و افضل جبال مکه است.
و ایضاً اماکن مأثوره مقابر معلّی است، آن جمله روضه خدیجه کبری- رضی الله عنها- و مولد امیر المؤمنین علی- کرّم الله وجهه- و از نزدیک مولد نبی- صلّی الله علیه و آله وسلم- است در شِعب علی و مولد سیّدنا حمزه سیّد
1- الاعلام، ص 435
2- مؤلف این قول را در باره ابوقبیس از مأخذی جز «الاعلام» گرفته است.
3- شفاء الغرام، ج 1، ص 441؛ الاعلام، ص 435
ص: 103
الشهدا- رضی الله عنه- عمّ رسول الله- صلّی الله علیه و آله و سلم- و مولد عمربن الخطاب و مولد سیدنا جعفر طیار- رضی الله عنه- و کان ابی بکر، وبعضی گفته اند که خانه او بود و ابوالبقاء بن الضیاء بحر العمیق خود ذکر کرده است. و این دکان سیدنا ابی بکر [است که] طلحه و زبیر- رضی الله عنهما- در این دکان به دست او مسلمان شد. و خانه عباس- رضی الله- و مسعی و معبد جنید و معبد ابراهیم بن ادهم- نفعنا الله ببرکاته- و جبل ثور که درینجا سینه مبارک رسول الله- صلّی الله علیه و آله و سلم- را شکافته پر از نور معرفت نمودند
(1) و جبل ثور که درو غاری است که حضرت رسول الله-؟؟؟ صلّی الله علیه و آله و سلم- در آن پنهان گردید، در آن وقتیکه مشرکین قصد ایشان نموده بودند؛ خدای تعالی ایشان را از شرّ کفار نجات داد و کوه ثبیر که در منی است و در آن کوه، گوسفند فدا به جهت اسماعیل- علیه السلام- آمد. (2) و ازرقی- رضی الله عنه- روایت کرده است به سند خود از رسول الله- صلّی الله علیه و آله و سلم- که: چون خدای تعالی تجلّی در کوه نمود، چنانچه در قصّه حضرت موسی- علیه السلام- مسطور است کوه پاره پاره گردید؛ از آن جمله سه کوه به مکه معظّمه و سه کوه به مدینه طیّبه افتاد و آن سه کوه که به مکه معظمه افتاده، کوه حِرا و کوه ثبیر و کوه نور است و آن سه کوه که به مدینه طیّبه افتاد کوه احد و ورقان و رضوی است و دیگر کوه که درو غار مرسلات است.و هذا آخر ما لخّصته من تاریخ مکة المشرفة زادها الله شرفاً و تعظیماً و أنا أسئل عمّا عاطفت به الاقدام و الاقلام و أن لا تنسونی من الدعاء و بحسن الختام وصلّی الله علی سیّدنا محمد و آله و أصحابه و سلّم تسلیماً کثیراً کثیراً. فضل طائفة من الاخوان الکرام أن یسئلو ذیل العفو.تمّت هذا الکتاب «جواهر التاریخ المکّی» بعون الملک الوهّاب، به خط کمترین فقیر [الی] الله خاکپای (3) رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلم.سنه 1109 هجرة المقدسه.
1- بنگرید: الاعلام، صص 439- 437
2- اشاره به آنچه تحت عنوان واقعه شق صدر نقل شده و سخت مورد تردید است.
3- در اصل: خاکپای پی رسول الله ظاهرا]