امام سجاد (ع) آنگاه که از حج برگشته بود از شبلی پرسید:
... به هنگام وقوف در «عرفات»، آیا «معرفت» خداوند سبحان را ادا کردی؟ و به «معارف» و علوم الهی پی بردی؟ و آیا دانستی که با تمام وجود در قبضه قدرت خدا هستی و او بر نهان کار و راز قلب تو آگاه است؟! ...
شبلی: نه!
امام (ع): ... پس حج، احرام، وقوف به عرفه و ... را بهجا نیاوردهای.
باز هم موسم حج فرا رسیده است؛ فصل شور و شوق حاجیان و حسرت و آرزوی مشتاقان مُحرم.
اگر انسان ندیده باشد، چندان غصهدار نمیشود. اما ... آنکه به دیدار و زیارت رفته باشد، غم هجران «خانه» و «صاحب خانه» دلش را میسوزاند و آتش اشتیاق را در درونش برمیافروزد. تجلّی خدا در «حج» دلربا و شوق افزاست. آنکه دیده باشد و مهجور بماند، بیشتر میسوزد.
دیدار مینمایی و پرهیز میکنی
بازار خویش و آتش ما، تیز میکنی
غرض، نه خاطرهنویسی است و نه تشریح فلسفه و اهداف حج، که آن همه، در این مقال و مجال نمیگنجد.
اما ...
آب دریا را اگر نتوان کشید
هم بهقدر تشنگی باید چشید
و ما از این همه صحنهها و فرازها و زیباییها و شورها و معنویتها و حماسههای حج، تنها به صحرای عرفات سری میزنیم تا با حاجیان همنوا شویم.
مناسک حج، سراسر الهام است.
و ... زیارت خانه خدا و حرم پیامبر، یادآور تاریخ اسلام ...
و دیدار «بیتالله» و مسجد و مرقد رسولالله، صفابخش جان و امیدبخش دل و روشنگر دیده است. مکه و مدینه، تاریخ مجسّم مکتب است. هرگوشه این دیار و هر سنگ این بیت، هر رواق این حرم و هر شبستان این حریم، خاطرهانگیز است و سرگذشتها و ماجراها و درسها و عبرتها دارد و هر زاویه از این ارض مقدس، کسی را، چیزی را و حادثهای را تداعی میکند.
مگر میتوان «کعبه» را بر زبان آورد و از «ابراهیم خلیل الرحمان» نگفت؟
1- شعر ها، برگرفته از سرودههای استاد جواد محدثی است.