بقیع در بستر تاریخ/ 2

نوع مقاله : تاریخ و رجال

موضوعات


طاب البقیع له سکنی و غرقده واشرقت أرضه من بعد تفتین
بقیع، یادواره فضیلت‌ها، ایثارها، بزرگی‌ها و کرامت‌ها است. در نوشتار پیشین اشاره شد که پیامبر خدا (ص) به آن مکان تردد و مکث فراوانی داشتند و سنتی گرانمایه و سترگ را در حرمت نهادن به بقیع، از خود بر جای نهادند، همواره به بقیع می‌رفتند و برای مدفونین در آن، دعا میکردند و از خداوند برای آنها مغفرت می خواستند. این سنت ارزشمند، در دوران بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام، مورد توجه معصومان قرار گرفت و پس از آن، امامان شیعه یکی پس از دیگری آن مرکز نور را مورد توجه قرار می‌دادند و پیوسته درباره آن سفارش کرده و خود در آن مکان حضور می یافتند و به دعا برای مدفونین در بقیع می‌پرداختند
در این بخش، این نگاه عالی و جهت دهنده و راه‌گشا را از تاریخی و سیره هدایت‌گر امامان شیعه، به بررسی می‌نهیم:
حرمت بقیع در سیره معصومین و امامان شیعه
حرمت نهادن به بقیع در سیره معصومان، دارای چند جهت اساسی است که به همین جهات، امامان شیعه فراوان به بقیع آمد وشد داشتند و با نگاهی از سر تعظیم و احترام، به بقیع می‌نگریستند و سیره خویش را فراراه پیروان خویش در آینده تاریخ قرار دادند. این جهات، عبارتند از:
1. اقتدا به سیره پیامبرگرامی.
در بخش پیشین ملاحظه کردیم که پیامبرخدا 9 به بقیع می‌رفتند و برای مدفونین در آن مکان، طلب مغفرت می‌کردند و دعا می‌خواندند.
«معاویه‌بن‌وهب گوید: پیامبر خدا- که درود خدا بر او و آلش باد- همواره به بقیع می‌رفتند و برای مدفونین آن طلب مغفرت میکردند ...» (1)
امامان شیعه، سنت و سیره پیامبر گرامی اسلام را محترم می‌شمردند و به آن اقتدا می کردند.
2. اشارت و رهنمود برخی از روایات و گواهی های تاریخی، مبنی بر این که قبر منوّر فاطمه زهرا (س) در بقیع است و ائمه طاهرین (علیهم السلام)، به همین دلیلِ خاص، صرف نظر از ادله دیگر، به بقیع احترام فراوان داشتند و در آن مکان شریف حاضر می‌شدند و دعا و استغفار می‌کردند و به زیارت قبر مخفی مادرشان زهرا (س) می‌پرداختند.
3. وجود قبور بسیاری از صحابه بزرگوار پیامبر (ص) و شخصیت های ممتاز تاریخ اسلام و قبور برخی از شهدای احد و ... که خود موضوعیت فراوانی برای ائمه (علیهم السلام) در بقیع داشته است.
4. وجود قبور چهار امام معصوم در آن مکان نیز موضوعیت اساسی داشت و به همین دلیل امامان شیعه به آن مقبره نورانی عنایت ویژه‌ای داشتهاند.
5. صرف نظر از موارد فوق، خودِ حضور در قبرستان و سلام بر اهل قبور، دلیل مستقلی است که در آموزه های دینی به آن توجه شده است.
6. در بخشی از بقیع، پیش از دفن امامان شیعه، در آن، خانه‌ای وجود داشته متعلّق به عقیل برادر امیر مؤمنان، علی بن ابیطالب (ع) که این خانه مورد توجه پیامبر (ص) بوده و محل دعا و مناجات آن حضرت به شمار می‌آمده است.
جایگاه بقیع در سیره علوی
علی (ع)، شاگرد مکتب نبوی و وصی رسالت و ولایت کبرای او است. او نزدیک‌ترین فرد به پیامبرگرامی است که از آن حضرت درس‌ها گرفته و بر سیره او اقتدا کرده است.
ابوذر غفاری نقل کرده است:
«شبی دیدم پیامبر خدا (ص) از خانه خویش بیرون شدند و دست علی را گرفته، به بقیع رفتند.» (2)
امام صادق (ع) نقل فرمود:
«روزی پیامبر خدا (ص) در بقیع بودند که علی (ع) خبر از پیامبر گرفتند. به وی گفته شد که پیامبر در بقیع هستند. علی به بقیع آمد و بر پیامبر سلام کرد. پیامبر فرمود: بنشین. علی در طرف راست آن حضرت نشست. سپس جعفربن‌ابی‌طالب در جستجوی پیامبر بود که گفته شد که آن حضرت در بقیع است. جعفر هم به بقیع آمد و بر پیامبر سلام کرد. پیامبر فرمود: بنشین. جعفر روبه روی پیامبر نشست. سپس پیامبر رو به علی کرده، فرمودند: ای


1- آقا رضا همدانی، مصباح الفقیه، ج 2، قسمت 2، ص 471
2- صدوق علل الشرایع، ج 1، ص 176

ص: 56
علی، آیا بشارت دهم و خبری را بر تو بگویم؟ علی عرض کرد: آری، ای پیامبر. پیامبر فرمود: شب گذشته جبرئیل نزد من بود و خبر داد قائمی که در آخر الزمان قیام و زمین را پر از عدل و داد می کند، بعد از آن که از ظلم وجور آکنده شده باشد، از نسل فرزندت حسین است ....» (1)
از این‌دست روایات فراوان است که پیامبر علی (علیهما السلام) را با خود به بقیع می‌برد. در قسمت نخست به برخی از نقل‌های تاریخی اشاره کردیم.
بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام (ص)، علی (ع) بر اساس درس‌هایی که از پیامبر گرفته بودند، در بیست و پنج سالی که در مدینه بودند، برای ستردن غم‌های دل خویش و برای سبک شدن روح بزرگوارش و به جهت طلب مغفرت برای خفتگان در بقیع و سلام بر صحابه بزرگوار پیامبر و مادرش فاطمه بنت اسد و عموی گرامی‌اش عباس و ... فراوان به بقیع می‌رفتند و برای اهل بقیع استغفار و با آنان گفتگو می‌کردند.
توجه به بقیع پس از شهادت فاطمه زهرا (س)
روایت شده که حضرت زهرا (س) ده روز مانده از جمادی‌الآخر رحلت کرد و این در حالی است که از عمر شریفش هیجده سال و هشتاد و پنج روز می گذشت. پس علی (ع) آن وجود مبارک را غسل داد و کسی جز حسن و حسین و زینب و امّ کلثوم و فضّه، کنیز زهرا و اسماء بنت عمیس حضور نداشتند. علی (ع) جنازه‌ای را به سمت بقیع حرکت داد وحسن و حسین همراه ایشان بودند و بر آن نماز خواندند و کسی آگاهی نیافت و بر جنازه حاضر نشد و کسی ندانست که جسد مطهرش در روضه دفن شده است. آن حضرت جایگاه قبر اصلی را مرمّت کرده و از نظرها ناپدید و مخفی نمودند. صبح که شد، صورت چهل قبر جدید در بقیع آماده گردید. مسلمانان وقتی از این خبر آگاهی شدند، به بقیع آمدند و دیدند چهل قبر تازه موجود است. جایگاه قبر زهرا مخفی بود. مردم ناله کردند و بعضی هم بعضی را ملامت نموده، گفتند: پیامبرتان یک دختر داشت که مرد و دفن شد و کسی از جایگاه قبرش آگاه نشد و کسی بر آن نماز نخواند و حتی جایگاه قبرش هم مخفی است. والیان امرشان گفتند: بروید زن‌هایی را بیاورید که قبور را نبش نمایند، تا جسد فاطمه را بیابیم و بر آن نمازگزاریم و قبرش را زیارت کنیم.
این خبر به امیرالمومنین علی (ع) رسید، خشمگینانه از خانه خارج شد، رگ‌های گردن مبارکش متورّم شد. قبای زردش را پوشید؛ قبایی که در زمان سختی‌ها و دردها می‌پوشید. ذوالفقار را حمایل کرد و به بقیع وارد شد. فردی مردم را خبر کرد که این علی‌بن‌ابی‌طالب است، قسم خورده که اگر سنگی از این قبور، جابجا شود، شمشیر خود را بر گردن امر کنندگان بکشد و نابودشان سازد! (2)
در پایان این روایت آمده است: مردم از کرده خود منصرف شدند و خلیفه اول و دوم از این کار دست نگه داشتند.
سخن گفتن علی (ع) با بقیع
در برخی منابع نقل شده که علی (ع) با بقیع سخن گفته است:
یکی از آنها روایتی است که ابن حمزه طوسی در کتاب «الثاقب فی المناقب» آورده است که به دنبال در خواست برخی از اهالی مدینه، امیر مؤمنان، علی (ع) به بقیع وارده شد و خطاب به آن قبرستان مطالبی را بیان داشت.
نگاه به بقیع در سیره فاطمه زهرا (س)
در منابع و متون تاریخی نقل گردیده است که فاطمه زهرا (س) با توجه به سیره پدر بزرگوارش، به دو مکان عنایت ویژه داشتند:
اول: احد، که آن حضرت بعد از رحلت پدر بزرگوارش، به احد، سر قبر حمزه می‌رفت و می‌گریست.
دوم: بقیع، که باز هم با اقتدا به پیامبر خدا (ص) همواره به بقیع می‌رفت. این مطلب نیز دارای شهرت تاریخی است که فاطمه (س) به بقیع می‌رفت و به مناجات، دعا و راز و نیاز و گریه می‌پرداخت. تا آنجا که گریه ممتد زهرا (س) را در بقیع نمی‌توان انکار کرد و حتی در منابع فراوانی از اهل سنت، ماجرای بیت‌الحزن فاطمه آمده و آنان نیز این مسأله را تقریباً مسلّم میدانند.
سمهودی شافعی در کتاب وفاء الوفا، در این باره این‌گونه نقل کرده است:
«از جمله قبور در بقیع، جایگاه دفن آقای ما ابراهیم، پسر سرورمان پیامبر خدا است- که درود خدا بر او و آلش باد- قبرش در فاصله‌ای از قبر حسن و عباس است و چسبیده به دیوار جایگاه قبلی است. در این دیوار شبکه‌هایی است.
مجد گفته است که موضع تربتش امروزه به نام بیت‌الحزن شناخته شده است و گفته می‌شود آن خانه‌ای است که فاطمه زهرا بعد از رحلت پدرش به آنجا پناه می‌برد و به اندوه و غم می‌نشست.» (3)
«مشهور درباره بیت‌الحزن این است که آنجا جایگاه معروفی است به نام مسجد فاطمه، در قبله مشهد حسن و عباس و به این مطلب اشاره نموده است ابن جبیر که: در جانب قبر عباس (عموی پیامبر) خانه‌ای است از آن فاطمه دختر پیامبر اسلام که به نام بیت‌الأحزان معروف و مشهور است و گفته شده: آن خانه‌ای است که فاطمه زهرا بعد از رحلت پدر گرامی‌اش به آنجا می‌آمده و به حزن و اندوه و گریه می‌پرداخته است.» (4)
مرحوم مجلسی (5) نیز چنین آورده است:


1- محمد بن ابراهیم النعما نی، ابو زینب، الغیبة، مؤسسة الأنوار الهدی/ 1422 ص 555
2- محمد بن جریر طبری الشیعی، الدلائل الامامه ص 127
3- نورالدین علی بن قاضی سمهودی، وفاء الوفا باخبار دار المصطفی، ج 3، ص 918
4- سمهودی، پیشین، ص 918
5- بحار الانوار، ج 43، ص 174

ص: 57
«در بعضی از کتب، خبری را یافتم درباره وفات فاطمه زهرا (ع) که دوست دارم آن را نقل کنم، گرچه این خبر را از اصلی قابل تکیه و اعتماد نقل نکرده و آن را نیافته‌ام.» (1)
مجلسی سپس خبر را بدینگونه نقل می‌کند:
«زهرا (س) به قبرستان بقیع می‌رفت و بر سر قبر شهدا و سربازان فداکار احد می‌نشست و اشک می‌ریخت. علی‌بن ابی‌طالب (ع) هم برای آسایش فاطمه زهرا (س) سایبانی در بقیع بنا کرد که بعدها بیت‌الأحزان نامیده شد.» (2)
«علی (ع) خانه‌ای برای زهرا در بقیع بنا نهاد که نامش بیت‌الأحزان شد و آن بانو صبح‌گاهان دست حسن و حسین را می‌گرفت و به بقیع می‌رفت و گریه می‌کرد.»
به تناسب بحث؛ مطالبی را که نشان دهد فاطمه زهرا (س) به بقیع توجه داشته، نقل کردیم و در نتیجه کاوش مختصری در این زمینه انجام گرفت و بعد از این، به تفصیل در این باره خواهیم نگاشت.
نکاتی‌که در پی می‌آید، دال بر نگاه محترمانه حضرت فاطمه (س) به بقیع بوده است:
- بیت الأحزان در دوران حسین بن علی (ع) به صورت خیمه و چادری مشخص بوده و آن حضرت اهتمام فراوانی بر حفظ این چادر و مکان شریف داشته‌اند.
-- بیت الأحزان بعدها به مسجد فاطمه تغییر نام یافت که خود گواهی روشن بر وجود این مکان شریف بوده است.
مورّخان اهل سنت، بر وجود آن گواهی قطعی داده‌اند؛ از جمله آن‌ها سمهودی، ابن شبه، ابن عساکر و برخی دیگر می‌باشند.
امام ابو محمد غزالی، که یکی از شخصیت‌های معروف و از دانشمندان به نام اهل سنت است، درضمن بیان وظایف زائران مدینه منوره، چنین نگاشته است:
«مستحب است که زائران پس از ورود بر پیامبر .... در مسجد فاطمه (س) نماز بگزارند. جهانگردانی هم در سفرنامه‌های خود، از بیت الأحزان و مشاهده آن سخن گفته‌اند که در تفصیل اماکن مهم و مقدس بقیع، از قول آنان خواهیم نگاشت.» (3)
بقیع در نگاه امام حسن مجتبی (ع)
امام مجتبی (ع) از بقیع خاطرات فراوان دارد. آن حضرت، هم در کنار جدّ بزرگوارش بوده و حضور آن گرامی را در بقیع مشاهده کرده و هم گریه‌های پی‌درپی مادرش زهرا را در بقیع به خاطر دارد و نیز از سیره پدر گرامی‌اش آگاه است. از آن‌ها درس‌ها گرفته و به سیره آن بزرگواران اقتدا کرده است و بالأخره آن حضرت، حرمت ذاتی بقیع را به خوبی می شناسد. بنابراین، حضور آن سبط ارجمند پیامبر در بقیع، از قطعیات تاریخی است.
علاوه بر این‌ها، امام مجتبی (ع) از سوی پدر بزرگوارش، به حضور در بقیع مأمور شده است.
قطب‌الدین راوندی نقل کرده است که علی (ع) در حادثه عجیبی، امام حسن مجتبی (ع) را مأمور کرد که به بقیع برود و فرمان علی (ع) را مبنی بر انجام حادثه‌ای عجیب به جای آورد و آن گرامی، امر پدر را به انجام رسانید.
«علی (ع) به پسرش حسن (ع) فرمود: برخیز ای حسن. آن گرامی برخاست برای انجام امر پدر.
علی (ع) فرمود: نزد فلانی برو و چوب (عصای دست) پیامبر را بگیر و به بقیع رفته، سه بار بر فلان صخره بزن و بنگر که از آن، چه چیز خارج می‌شود ....» (4)
قطب‌الدین راوندی نقل می‌کند که حسن بن علی (علیهما السلام) با اقتدا به سیره جدش، هر پنج‌شنبه به بقیع می‌رفت و برای اهل آن طلب مغفرت می‌کرد و آنجا را محل استجابت دعا می‌دانست و گاهی هم شب‌ها به تنهایی به بقیع قدم می‌نهاد و به دعا و مناجات می‌پرداخت. (5)
وصیت امام مجتبی (ع)
گرچه خواسته و توصیه امام حسن مجتبی (ع) به برادرش حسین بن علی (علیهما السلام) این بود که در کنار جد بزرگوارش دفن شود، اما با توجه به حوادثی که پیش بینی می کرد و با اهمیتی که برای بقیع قائل بود، در وصیت خویش به برادر گرامی‌اش امام حسین (ع) فرمود:
«برادرم! چون پایان مهلتم برسد، چشم مرا ببند و غسلم بده و کفنم کن و مرا برسریری گذارده، بر سر قبر جدّم پیامبر خدا ببر تا پیمانم را با ایشان تجدید کنم، سپس مرا نزد جدّه‌ام فاطمه (بنت اسد) ببر و در آنجا به خاکم بسپار.»


1- مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج، 43، ص 177
2- همان. بیت الأحزان، امیر کبیر، بی‌تا، ص 165
3- غزالی، امام محمد، احیاء العلوم، دار احیاء التراث العربی، 1989 م، ج، 1 ص 260
4- قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، مؤسسة الامام الهادی بقم المقدسه، بی‌تا، ص 559
5- ر. ک. به: قطب الدین راوندی، مأخذ پیشین، صص 559، 560 و 561

ص: 58
از این رو پس از شهادتش آن حضرت را در بقیع، در کنار جده‌اش فاطمه بنت اسد دفن کردند؛ «وَ مَضَوْا بِالْحَسَنِ (ع) فَدَفَنُوهُ بِالْبَقِیعِ عِنْدَ جَدَّتِهِ فَاطِمَةَ بِنْتِ أَسَدِ بْنِ هَاشِم ...». (1)
و در اصول کافی است که محمد بن حسن و علی بن محمد، از سهل، از محمدبن سلیمان، از هارون بن جهم، از محمد بن مسلم نقل نموده که گفت:
«شنیدم از امام باقر (ع) که می‌فرمود: چون زمان احتضار حسن بن علی (ع) فرا رسید، به برادرش حسین‌بن علی (ع) فرمود: برادرم! تو را سفارش می‌کنم به یک وصیت که حفظش نموده، به آن عمل کن. هرگاه من مردم، تجهیزم نما، سپس به سمت قبر رسول‌الله (ص) ببر تا تجدید عهدی کنم. سپس مرا به سوی مادرم فاطمه ببر و آنگاه به بقیع برگردان و دفنم نما.» (2)
از وصیت امام مجتبی (ع) در می‌یابیم که در اندیشه نورانی آن حضرت، بقیع دارای حرمت و مکانتی ویژه بوده است.
بقیع در سیره سیّد الشهدا (ع)
امام حسین (ع) با تأسی به سیره جدّ گرامی و پدر بزرگوار و مادرش زهرا (س) بقیع را محترم می‌شمرد و به حضور در این مکان اصرار داشت؛ به‌خصوص پس از دفن جده‌اش فاطمه بنت اسد و عموی بزرگوارش عباس و به‌ویژه پس از دفن برادر گرامی‌اش امام مجتبی (ع). در سیره آن بزرگوار حضور در بقیع قطعی و مشهور است. قطب الدین راوندی نقل کرده است:
«آن سبط گرامی، پس از وداع با جدش پیامبر و مادرش فاطمه، راهی بقیع گردید و سخنانی را با برادرش داشت و سپس به سمت مکه خارج گردید.» (3)
البته قبل از آن‌که امام شهید و اسوه قیام و جهاد و شهادت به سمت مکه خارج شود، بارها در روزهای پنج‌شنبه در بقیع حاضر می‌شده است.
طبرسی روایتی به شرح زیر نقل کرده است که:
«امام حسن (ع) در مجلس معاویه مناظره و احتجاج کرده، فرمود: شما را به خدا سوگند، آیا می‌دانید در روزهایی که مردم با عثمان بیعت کرده بودند، ابو سفیان روزی دست حسین را گرفت و به آن گرامی چنین گفت: پسر برادرم! با من بیا تا به بقیع غرقد برویم. امام حسین همراه شد تا به وسط مقبره غرقد رسیدند. ابو سفیان با صدای بلند فریاد زد: ای اهل قبور که با ما بر سر حکومت نبرد می‌کردید، اکنون حکومتی که برایش با ما می‌جنگیدید، به دست ما افتاده و شما خاک شده‌اید! امام حسین (ع) فرمود: خداوند صورت تو را کریه و زشت گرداند. آنگاه با تندی دست خود را از دست ابوسفیان کشید؛ به طوری که اگر نعمان‌بن بشیر دست آن حضرت را نمی‌گرفت و آن گرامی را از آنجا خارج نمی‌کرد، ابوسفیان را به هلاکت می‌رساند!» (4)
این‌گونه نقل‌ها گواهی است روشن بر حضور سرور شهیدان، امام حسین (ع) در بقیع و حرمت نهادن آن حضرت به این مکان.
امام سجاد (ع) با احترام بسیار به بقیع می‌نگریستند؛ به‌خصوص پس از شهادت امام حسین و ماجرای عاشورا. دو مکان برای امام سجاد، بسی آمیخته با تکریم و احترام بود:
1. کنار مرقد پیامبر گرامی اسلام، که بیش‌تر دعاهای صحیفه در آنجا خوانده شده و ایراد گردیده است.
2. بقیع، که به نقل صحیفه شناسان، برخی از فقرات دعاهای صحیفه در بقیع ایراد گردیده است. بر این مسأله، گواهان فراوانی وجود دارد:
«پرسشگری در برخی از کوچه‌های مدینه می‌پرسید: کجایید ای اهل زهد در دنیا و راغبان به آخرت؟
پس صدایی از جانب بقیع شنیده شد ولی معلوم نبود که چه شخصی است. این شخص در واقع علی بن الحسین، امام سجاد (ع) بود.» (5)
مانند این متن را شیخ مفید هم در ارشاد آورده است:
«شنیده شد که پرسشگری در دل شب فریاد می‌زد: کجایید زهد پیشگان در دنیا و گرویدگان به‌آخرت؟ که ناگاه صدایی از سمت بقیع شنیده شد و پاسخ داد. صدا شنیده می‌شد ولی صاحب صدا دیده نمی‌شد، این شخص علی‌بن الحسین (ع) بود.» (6)
جایگاه بقیع در سیره امام باقر (ع)
بقیع در نزد امام باقر (ع) نیز از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بود و دلایلی مانند دفن پدر بزرگوار و جدّه گرامیاش فاطمه بنت اسد و به احتمال، دفن مادر ائمه، حضرت زهرای مرضیه (س) این امر را موجب میشد. از همین رو، ایجاد یک سنت در میان شاگردان و نیز شیعیان‌شان برای رفتن به بقیع و محترم شمردن آن، جزو برنامه‌ها و دستوراتش بود.


1- همان، ص 166
2- شیخ الحویزی، تفسیر نور الثقلین، ج 3، مؤسسه اسماعیلیان، قم، ایران، بی‌تا ص 296
3- ر. ک. به: قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، مؤسسه الامام الهادی بقم، بی‌تا، ص 485
4- محمود شریفی و سید حسین زینالی، کلمات الامام الحسین، دارا المعروف، بی‌تا، ص 122
5- قاضی نعمان المغرمی، شرح الاخبار، ج 2، دارالمعروف، بی‌تا، ص 256
6- محمد بن نعمان عکبری، معروف به شیخ مفید، الإرشاد، ج 2، مؤسسه آل البیت، بی‌تا، ص 144

ص: 59
بقیع از منظر امام صادق (ع)
در این‌که امام صادق (ع) نیز با تأسی به پدر بزرگوارش، در بقیع حضور می‌یافت، شکی وجود ندارد؛ زیرا هم جد بزرگوارش امام سجاد و هم امام مجتبی و هم مادرش فاطمه بنت اسد و به احتمال قوی، مادرش حضرت زهرا (س) در آنجا مدفون‌اند و هم ذات بقیع از احترام ویژه‌ای برخوردار است.
سمهودی گوید:
«جعفر بن محمد این محل را محل استجابت دعا می‌دانست و فرموده است: در تمام اماکنی که پیامبرخدا دعا می‌کرد و محل آمد و شد آن حضرت بود، برای دعا شایسته و به استجابت نزدیک است.» (1)
جایگاه والای بقیع در اندیشه موسی‌بن جعفر (علیهما السلام)
روایت زیر جایگاه والای بقیع در اندیشه امام هفتم (ع) را نشان می‌دهد:
«ابراهیم شتربان، از افراد موحّد و آشنا به مقام امامت بود. از ابو الحسن علی بن یقطین، اجازه خواست که بر او وارد شود و علی بن یقطین که از دوستداران اهل بیت (علیهم السلام) بود، مانع شد و اجازه‌اش نداد. در همان سال، علی بن یقطین به مدینه رفت و پس از مراسم حج از امام موسی بن جعفر اجازه ورود به حضورش را خواست. حضرت مانع شدند و اجازه‌اش ندادند. روز دوم ورودش به مدینه، امام را در مدینه ملاقات کرد، پرسید: سرور من! چه گناهی کرده‌ام که مانع ورودم شدید؟
حضرت فرمود: از آن روکه برادر دینی‌ات ابراهیم جمال را اجازه ورود ندادی. علی‌بن یقطین گفت: کجا است ابراهیم جمال و من. او در کوفه و من در مدینه‌ام؟!
حضرت فرمود: شب که شد، به‌گونه‌ای که کسی تو را نبیند، به بقیع برو و این مرکب را، که آماده است سوار شو تا تو را به کوفه رساند. علی بن یقطین به بقیع رفت و بر مرکب سوار شد و درنگی نکرد تا این‌که خود را در کوفه، در خانه ابراهیم جمال دید. در را کوبید، از داخل خانه کسی پرسید کیستی؟ علی بن یقطین گفت: من علی بن یقطین، کار مهمی دارم. ابراهیم جمال از گشودن در امتناع می‌کرد ولی در نهایت در را گشود. علی بن یقطین گفت: ای ابراهیم، مولایمان موسی بن جعفر (ع) از پذیرفتن من امتناع می‌ورزد، به خاطر کاری که در حق تو انجام داده‌ام و به من امر کرده است که از تو پوزش بخواهم. مرا ببخش ای ابراهیم. ابراهیم او را بخشید. سپس علی بن یقطین سوار بر مرکب شده، در همان شب به مدینه بازگشت و خدمت امام رسید. حضرت به او اجازه ورود دادند و پیشانی‌اش را بوسیدند.» (2)
حضور علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) در بقیع
علی‌بن موسی‌الرضا (علیهما السلام) نیز با اقتدای به نیاکان و پدران و اجداد طاهرشان، به بقیع می‌رفتند و بر مدفونین بقیع سلام می‌دادند و از خداوند برای اهل بقیع طلب مغفرت می‌کردند.
«علی‌بن اسباط گوید: در روز عرفه خدمت امام رضا (ع) رفتم، حضرت به من فرمود: مرکبم را آماده کن. پس آماده‌اش کردم. حضرت به سمت بقیع رفتند تا فاطمه (س) را زیارت کنند. آن حضرت زیارت کردند و من هم زیارت کردم. پس پرسیدم: آقای من! بر کدام یک از مدفونین سلام دهم؟
فرمود: سلام کن بر فاطمه زهرا (س) و بر حسن و حسین و بر علی‌بن الحسین و محمدبن علی و جعفربن محمد و موسی‌بن جعفر (علیهم السلام)، پس سلام دادم بر سروران خودم و باز گشتم.» (3)
فرمان حضرت رضا (ع) به دفن شیعیان در بقیع
به خاطر عظمت و احترامی‌که بقیع در نزد امام رضا (ع) داشت، آن حضرت امر می‌کرد که دوستداران و شیعیان خود را در این مکان دفن کنند.
«ابونصر گوید: شنیدم از علی بن الحسن که می‌گفت: یونس بن یعقوب در مدینه از دنیا رفت، علی‌بن موسی‌الرضا (ع) افرادی را برای غسل و حنوط و کفن وی فرستادند و به دوستان خود و پدرش امر فرمودند که بر جنازه یونس‌بن یعقوب حاضر شوند و به آن‌ها فرمود: این شخص از دوستداران امام صادق و از شاگردان آن حضرت است که در عراق زندگی می‌کرده و اکنون در مدینه از دنیا رفته است و فرمود: قبرش را در بقیع حفر کنید، پس اگر اهل مدینه گفتند: او عراقی است و در بقیع دفنش نمی‌کنیم، به آن‌ها بگویید او از شاگردان و یاران امام صادق (ع) است که در عراق ساکن بوده، اگر مانع ما شوید و نگذارید که او را در بقیع دفن کنیم، ما هم نخواهیم گذاشت که دوستداران و یاران خود را در بقیع به خاک بسپارید. امام رضا (ع) به یکی از شاگردان خود؛ محمد بن حباب فرمان داد که به بقیع برود و بر جنازه یونس بن یعقوب نماز بگزارد.» (4)


1- سمهودی، پیشین، ج 2، ص 218
2- ابن حمزه، الثاقب فی المناقب، مؤسسة انصاریان للطباعة والنشر، 1412 ه- ص 459
3- همان، ص 472
4- رجال کشی، ج 2 ص 683 و میرزای نوری، خاتمه مستدرک، ج 5، ص 295

ص: 60
برداشت و نتیجه
نتیجه‌ای که از این نوشتار می‌گیریم این است که: بقیع از منظر معصومان، دارای حرمت و جایگاه بسیار والایی بوده و همه امامان شیعه، در آن مکان مطهّر حضور می یافتند و به شاگردان، یاران و شیعیان خود دستور می‌دادند که به بقیع رفته، آن را زیارت کنند و برای اهل بقیع و خودشان از خدای متعال درخواست بخشش نمایند.
هدف ائمه اطهار آن بود که نگاه احترام‌آمیز آنان به بقیع، برای پیروان ایشان سنت شود و بقیع همواره در نظر آنان محترم باشد.
نگاه به بقیع، در سیره امام جواد، امام هادی، امام عسکری و امام زمان (علیهم السلام) را در نوشتاری دیگر پی خواهیم گرفت.