آیتالله هاشمی رفسنجانی برای آخرین بار و ادای نماز وداع از طریق باب ملک عبدالعزیز به مسجدالحرام رفتند و پس از ناهار و نماز، ساعت 40/ 3 از طریق بزرگراه به سوی جده حرکت کردند. عبور از جادهای خستهکننده که از دل کوههای عبوس و بادیههای بیآب و علف میگذرد، برای هر مسافری خستهکننده است، اما شوق سفر به مدینه خستگیها را میزداید. ساعت 5 بعد ازظهر بود که به فرودگاه ملکی در جده رسیدند و یک فروند بوئینگ 777 «الخطوط الجویه العربیه السعودیه» به سوی مدینه پرواز کرد.
هواپیما ساعت 30/ 5 دقیقه به آسمان مدینه رسید و مسافران از پنجرههای کوچک آن دنبال گلدستههای مسجدالنبی میگشتند. با صلوات آنها میشد فهمید که چه کسانی موفق شدند ...
آقای ماجد، امیر منطقه و چند تن از مسؤولان به استقبال میهمان خویش آمدند و پس از پایان مراسم استقبال در سالن تشریفات، حرت به سوی محل اقامت خویش (هتل انترکونتینانتال) که در نزدیکترین فاصله ممکن به مسجدالنبی بود، حرکت کردند.
پس از استراحت و شام، اعلام شد که ساعت 5/ 11 شب برنامه زیارت مسجدالنبی، مضجع نبوی و قبرستان بقیع است. نگاهی به تقویم کردیم. عجب شبی است! شب وفات حضرت فاطمه زهرا 3، عقربههای ساعت به خلاف مکه که گویی با شتاب میچرخیدند، حالا دیگر نمیچرخند. درست ساعت 5/ 11 شب آیتالله هاشمی رفسنجانی و همراهان وارد حیاط مسجدالنبی شدند.
مأموران امنیتی و انتظامی عربستان در دو نوع لباس متفاوت؛ یعنی لباس عربی با دستار سفید و لباس نظامی پلنگی با کلاه قرمز آیتالله هاشمی رفسنجانی را در میان گرفتند. ایرانیان حاضر در حیاط مسجدالنبی بسیار سریع فهمیدند و به حلقه پیوستند و شعارهای انقلابی طنینانداز شد.
پس از قرائت متن اذن ورود، وارد مسجدالنبی شدند و آرام و آهسته به سوی قبر پیغمبر 9 به راه افتادند. یکی از همراهان که بعدها معلوم شد از مشهد برای زیارت آمده است، مرثیهسرایی کرد. زیارت و نماز درکنار ستون حنانه و منبر پیامبر و محراب مسجد، از برنامههایی بود که همه را به حالت خود برده بود.
هر لحظه که میگذشت، بر جمعیت ایرانی افزوده میشد و آیتالله هاشمی رفسنجانی پس از زیارت قبر نبوی، به سوی بقیع رفت. در آستانه در آهنیِ ورود به بقیع ایستاد و برای همراهان سؤال شده بود. جواب را وقتی گرفتیم که یکی از همراهان به زنان ایرانی گفت: آقای هاشمی اینجا میایستند تا شما وارد بقیع شوید. چون اگر ایشان بروند، در را میبندند.
همه زن و مرد ایرانی و شاید شیعیان دیگر کشورها وارد بقیع شدند و آیتالله هاشمی رفسنجانی حرکت کرد. قبرستان بقیع تاریکِ تاریک بود. امشب دقیقاً- شاید همین ساعت- هزار و چهار صد و هجدهمین سالی است که حضرت علی 7 تابوت زهرا را به دوش گرفت و با استفاده از تاریکی شب، به بقیع آورد تا به وصیت او عمل کند که گفته بود: «قبر مرا پنهان کن!»
گریه افراد نمیگذاشت صدا به گوش برسد. زنان ایرانی که چنین سعادتی پیدا کرده بودند، دلها را در باران اشک شستشو دادند. ساعت 1 بامداد روز شنبه بود که مأموران سعودی درِ قبرستان بقیع را بستند، اما شیعیان در آن یک ساعت، به اندازه همه تاریخ زیارت کردند.
آیتالله هاشمی رفسنجانی ساعت 5/ 10 صبح به مسجدالنبی رفتند تا بار دیگر حرم نبوی را زیارت کنند. برنامه بعدی، دیدار با زائران ایرانی در بعثه مقام معظم رهبری یا هتل قصرالدخیل بود که اتفاقاً در شارع علی ابنابیطالب 7 قرار دارد.
حجتالاسلام والمسلمین نجفی روحانی با اشاره به حضور مؤثر هاشمی رفسنجانی در اجلاس سران و رهبران اسلامی، از سخنان روشنگرانه و سرنوشتساز وی دراین اجلاس قدردانی کرد.
آقای نجفی روحانی با ذکر این نکته که سالیانه بیش از 625 هزار زائر ایرانی به عمره مشرف میشوند، این اتفاق را زمینهساز یک تحوّل فرهنگی و معنوی بزرگ در کشور دانست و گفت: در این زمینه با تلاش بعثه مقام معظم رهبری و همکاری مستمر مسؤولان عمره، همگام با سند چشمانداز و با مخاطبشناسی، نیازشناسی و آسیبشناسی، روند مطلوب و رو به رشدی آغاز شده است.
نماینده بعثه مقام معظم رهبری در مدینه منوره، در ادامه به بیان برخی از کارها و اقدامات انجام شده پرداخت که برخی از آنها بدین شرح است:
ص: 11
- برگزاری محافل هماندیشی پیرامون آسیبشناسی وحدت اسلامی، با حضور علما و زائران اهل سنت، در جهت انسجام و اتحاد و خنثیسازی توطئههای گسترده دشمنان.
- تشکیل گردهماییهای کوثرشناسی و کوثرگرایی به منظور تعمیق در حوزه معرفتی دانشجویان.
- تدوین طرح جامع آمار و اطلاعات جهت بالا بردن کیفیت برنامهها.
- تشکیل محافل انس و معرفت با حضور مبلّغان برجسته کشوری؛ اعم از مرد و زن، در هتلها.
- برگزاری جلسات روحانیون کاروانها به منظور ایجاد وحدت رویه و بیان مسائل و تذکرات لازم و نیز جلسات نقد و بررسی مدیران و روابط فرهنگی.
- برنامهریزی دیدار از اماکن تاریخی و مذهبی مدینه منوره.
- ترویج فرهنگ انس با قرآن و قرآن شناسی.
- برگزاری دعای پر فیض کمیل و ندبه در هتلها.
- راهاندازی برنامه نظارتی و ارشادی روحانیون، حراست و رابطین فرهنگی در بقیع و بینالحرمین به منظور پیشگیری از امور موهن و تنشزا.
در ادامه مراسم، آیتالله هاشمی رفسنجانی، رییس مجلس خبرگان رهبری در سخنانی اعلام کرد: «ملک عبدالله، پادشاه عربستان در حضور وی دستور داده است در صورتی که رفتار نامناسبی با زائران ایرانی صورت گیرد، با افراد خاطی برخورد شود.»
وی افزود: «ما نباید بگذاریم افراد نادان اتفاقی را که چند سال پیش افتاد، تکرار کنند. در یک خانواده اختلاف طبیعی است، اما باید مواظب باشیم که هدف اصلی عبادت و حج را حفظ کنیم.»
آیتالله هاشمی رفسنجانی با اشاره به برخوردهای نامناسبی که در فضای حج اتفاق میافتد، از مذاکراتش در این زمینه با مسؤولان کشور سعودی خبر داد و اظهار داشت: «من با مسؤولان سعودی و شخص ملک عبدالله صحبت کردم و ایشان در حضور من دستور داد که چنانچه کسی با ایرانیان بد رفتاری کند، با افراد خاطی در آن کشور با عزل و زندان و مجازات برخورد شود.»
رییس مجلس خبرگان به حضور خود در اجلاس سران و رهبران اسلامی اشاره کرد و گفت: «در حالی که مسلمانان یک چهارم جمعیت دنیا و آرای سازمان ملل را دارند، چرا مستکبران باید بتوانند بین آنها تفرقه بیندازند و حکومت کنند، این با روح قرآن سازگار نیست.»
در این دیدار که علاوه بر زائران ایرانی، روحانیون کاروانها، نمایندگان بعثه آیات عظام، مسؤولان ستاد عمره، مدیران ثابت و راهنما و رابطین فرهنگی هتلها وهیأت پزشکی در مدینه منوره نیز حضور داشتند، آیتالله هاشمی رفسنجانی گفت:
«شما خدمتگزاران حج باید قدر این نعمت را که در خدمت زائران خانه خدا هستید، بدانید و متوجه باشید که این امکان برای همه فراهم نمیشود.»
ایشان به اهمیت موضوع حج اشاره کرد و افزود: «حج یکی از عبادات بسیار مهم اسلام است و به تعبیر قرآن، خانه خدا با اهداف خاصی ساخته شده و همه ادیان دعوت شدند تا این خانه را زیارت کنند.»
آیتالله هاشمی رفسنجانی افزود: «اگر همه دستوراتی که در حج معین شده عمل شود، میلیونها انسان پاک و ممتاز و متّحد خواهیم داشت و این، جهان اسلام را مثل دانههای تسبیح به هم متصل میکند، اما متأسفانه برخی اوقات اختلافات بین کشورها و دولتها باعث میشود که کفّار بتوانند از آن (سوء) استفاده کنند.»
ایشان با اشاره به صبوری علی و فاطمه 8 در بیان اسرار و همچنین دستور آیه شریفه قرآن مبنی بر چنگ زدن به ریسمان الهی، تأکید کرد که زوّار ایرانی در برخورد با مسائل ناگواری که میبینند، باید با استدلال برخورد کنند و به آتش اختلافات دامن نزنند.
آیتالله هاشمی رفسنجانی در بخش دیگری از سخنانش به بیان نکاتی درباره شهادت حضرت فاطمه 3 پرداخت و گفت: «بعد از رحلت پیامبر 9 با این بانوی بزرگوار و شخصیت ممتاز جهان اسلام خوب رفتار نشد و عمر مبارک ایشان در خانهای که مرکز معنویات اسلام بود، به پایان رسید.»
رییس مجلس خبرگان رهبری افزود: «با این حال، رفتار شیرمردی هم چون علی 7 نشان میدهد که ایشان مایل نبودند جوری حرف بزنند یا رفتار کنند که وحدت و یکپارچگی مسلمانان لطمه بخورد.»
ص: 12
رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام تصریح کرد: «تاریخ میگوید هنگام تدوین حضرت زهرا 3 پیکر مبارک ایشان درطول 75 یا 90 روز پس از آن واقعه، تبدیل به سایه شده بود، اما بخش عجیب ماجرا اینجاست که علی 7 از پیامبر 9 درخواست میکند که خود ایشان از دخترش سؤال کند که چه اتفاق افتاده است!
آیتالله هاشمی رفسنجانی در پایان سخنان خویش در حالی که بغض در صدایش پیدا بود، اظهار امیدواری کرد که روزی قبر مطهر حضرت زهرا 3 شناسایی شود.
هنگام خروج آیتالله هاشمی رفسنجانی از قصرالدخیل، ترجیعبند زائران ایرانی این بود که «امشب به بقیع میروید؟» انگارپاسخ مثبت برای آنان شیرینترین پاسخی بود که در عمرشان میشنیدند. اعلام شد که 11: 5 شب به بقیع میرویم. باخود میگفتم چرا اینقدر دیر؟! یکی از همراهان گفت: آیتالله هاشمی رفسنجانی گفتند دیرتر برویم تا همه زائران بتوانند بیایند.
برنامه، مثل شب گذشته بود. زیارت قبر پیامبر 9 و حرکت به سوی بقیع. جمعیت آنقدر زیاد بود که باعث وحشت مأموران سعودی شده بود؛ به خصوص وقتی که زن و مرد یک صدا فریاد میزدند: «هاشمی هاشمی، تشکّر تشکّر.»
ازدحام جمعیت مانع حرکت است و باز آیتالله هاشمی رفسنجانی میایستند تا همه وارد بقیع شوند. امشب هم شب نازنینی است. شام شهادت فاطمه 3. زیارت زنان چنان هیجان دارد که هر بینندهای را به گریه وامیدارد. کدام دل میتواند قبر چهار امام شیعه را آنگونه مظلوم ببیند و آب نشود، حتی اگر سنگ باشد؟!
یکشنبه 19/ 3/ 87
اولین برنامه، زیارت قبر شهدای احد است که آن را نیز با میلههای آهنین محصور کردهاند. کوه احد در مسیر جاده از فرودگاه تا شهر مدینه و مقتل شهدای آن نیز در دامنه آن قرار دارد.
زنجیری که بر درِ مشهد شهیدان زدهاند، از کوههای اطراف عبوستر است. در اطراف میلهها دستفروشها چنان تراکمی دارند که به زحمت میتوان خود را به میلهها رساند. زیارت از پشت درهای بسته هم حالی دارد. شاید به آن عادت کردهایم.
بعد از آن، به سوی مساجد سبعه رفتیم. سه کاروان زیارتی ایرانی نیز مشغول دیدار از مساجدی بودند که درهای آنها بسته بود. آیتالله هاشمی رفسنجانی با دیدن گریه و زاری آنان نتوانست خود را کنترل کند. زن ومرد در صدایی که درست فهمیده نمیشود، مطالبی را عنوان میکنند و تنها سخنیکه فهمیده میشود، این است که «به مسئولان عربستان بگویید مساجد امام علی و فاطمه زهرا 3 را باز کنند. میخواهیم نماز بخوانیم.»
آیتالله هاشمی رفسنجانی بر یک بلندی قرار میگیرد و چند دعا میکند و مردم هم همزمان با دستهای خویش، مرغ «آمین» را از قفس سینه به آسمان میفرستند.
برنامه بعدی دیدار از طرح توسعه حرم مسجدالنبی بود که بسیار کوتاه انجام شد. شاید به خاطر این بود که مسؤولان مربوط نبودند که توضیح بدهند.
ضیافت ناهار امیر مدینه برنامه بعد بود که ساعت 10/ 14 در کاخ وی برگزار شد. آیتالله هاشمی رفسنجانی قبل از ناهار دیداری نیمساعته با ایشان داشت و محور مذاکرات در خصوص حضور زنان ایرانی در قبرستان بقیع بود. امیرماجد گفت: ملک عبدالله به من دستور این کار را دادهاند و انشاءالله پس ازهماهنگی با مسؤولان مربط عمل خواهیم کرد.
ناهار در فضایی صمیمی صرف شد، البته بیش از آنکه صرف ناهار باشد، ادامه مذاکرات بود. پس از آن، برنامهای نبود تا اینکه ساعت 45/ 9 شب خودروها به حرکت درآمدند تا آیتالله هاشمی رفسنجانی با شیعیان مدینه دیدار کند.
از خیابانهای عریض و طویل گذشتند و به کوچههای تنگ و باریک رسیدند. از بافت کوچهها و خانهها فهمیده میشود که از محلههای فقیرنشین است. به محلی رسیدیم که میگویند باغ شخصی آیتالله عمری، رهبر شیعیان مدینه است. اما بر سر در آن تابلوی «حسینیه حسنی» نصب بود. شادی زایدالوصف شیعیان را میتوانستیم از گلریزان نوجوانانشان بفهمیم. به فرهنگ ایرانی اسپند دود میکردند و همگی به استقبال آمدند.
آیتالله هاشمی رفسنجانی وارد حسینیه میشوند. چشم ما که به مهرهای نماز داخل قفسه افتاد، به یاد مساجد خودمان افتادیم. مراسم با تلاوت آیاتی از کلامالله مجید آغاز شد و پس از آن، ابتدا آقای عدنان محمد الصالح که میگفتند رییس جماهیر مدینه است و بعد از او، آقای کاظم عمری، فرزند آیتالله عمری در سخنانی ضمن خیر مقدم، با استناد به آیات و روایات، بر حفظ و تقویت وحدت مسلمانان تأکید کردند و پس از آن آیتالله هاشمی رفسنجانی به همراه مترجم در جایگاه قرار گرفت و سخنانی ایراد کرد. (متن کامل در صفحه 113 (.
بعد از سخنرانی، شام در زیرزمین حسینیه صرف شد. میهمان شیعه مدینه بودن لذتی معنوی دارد. به خصوص وقتی میبینی آنان نیز نگاهی محبتآمیز دارند.
ص: 13
آخرین برنامه، مانند شبهای گذشته زیارت مضجع پیامبر 9 و قبرستان بقیع بود. موج جمعیت از دو شب گذشته بیشتر بود. به نظر میرسد همه ایرانیان حاضر در مدینه آمده بودند تا در بقیع حضور یابند.
آیتالله هاشمی رفسنجانی 45 دقیقه، در بیرون درِ بقیع و در کنار دیوارهای بلند آن ایستادند تا همه زائران بروند. ازدحام به گونهای بود که گروهگروه میرفتند و برمیگشتند و سرانجام خود آیتالله هاشمی رفسنجانی نیز وارد شد. زائران که فرصت را مناسب دیده بودند، با تلفن همراه خویش، شروع به گرفتن عکس و فیلم کردند و در آن سیاهیِ شب، گویی در دست هر کسی شمعی روشن است.
از میان آن همه، دقت مسؤولان و نگاه مأموران عربستان بر اعمال و رفتار ایرانیان برایم جالب و تعجب انگیز بود. علاوه بر عدسیهای فراوان دوربینها، چشمهایشان نیز از لحظه لحظه عزاداریها فیلم و گزارش تهیه میکردند. مطمئناً به دنبال بهانه بودند و شاید به دست آورده باشند، چون عاشقانی که پس از سالها چشمانتظاری، به بقیع رسیدهاند، نمیدانند چه میکنند! آیتالله هاشمی رفسنجانی نیز با بلندگوی دستی یکی از کاروانها مردم را دعوت به صبوری میکرد. اما خود صبوری نمیکرد و اشک میریخت!
دوشنبه 20/ 3/ 87
آیتالله هاشمی رفسنجانی ساعت 30/ 7 به سوی فدک حرکت کردند. آب و آذوقهای که به همراهان میدادند، برایشان تعجبانگیز بود؛ زیرا همه فکر میکردند فدک باغی است در نزدیکی مدینه!
خودروها به راه افتادند. از مدینه خارج شدند و به سوی جنوب حرکت کردند. در جاده هیچ گیاهی سبز نبود، هر از گاهی گلههای شتر در دوسوی جاده دیده میشدند. دلم به حالشان سوخت که ژاژ میخاییدند. هنوز حدود 200 کیلومتر تا شهر حایل مانده بود که خودروها به سمت چپ تغییر مسیر دادند و خیلی زود به میدانی رسیدند که بالای آن نوشتهای، مقدم مسافران را به شهر حائط گرامی میداشت.
خندهام میگیرد که درباره بافت گیاهان بنویسم؛ چون گیاهی نبود و اصلًا خاکی نبود. زمینی بود پوشیده از سنگهای سیاه که گویی سنگها را در آن پهن کردهاند. به شهر حائط رسیدیم و از بلوارهای تمیز آن گذشتیم. زمین همچنان پوشیده از سنگ بود. جاده جز فراز و فرود چیزی نداشت و پس از گذشتن از بلندی و چرخش 45 درجهای و ورود به جادههای فرعی، منطقهای سرسبز نمایان شد.
نخلهای سربریده و سوختهاش هر ایرانی را به یاد آبادان زمان جنگ میانداخت، اما منطقه آنقدر سرسبز بود که هر بینندهای را به تعجب وا میداشت.
چند تن از اهالی شهر فدک که یکی از آنان خود را مسؤول امر به معروف و نهی از منکر معرفی کرده بود، توضیح میدادند و در دوردستها گروهگروه مرد و زن از پشتبامها و بالای دیوارها تماشا میکردند.
وجود چاهی بزرگ با دلوی که روی آن بود، همه را به سوی خود برد که با هشدار مسؤولان کنار کشیدند. به پشتبام یکی از خانههای قدیمی تقریباً مرتفع رفتیم تا دوردستها دیده شود. به ساختمان سادهای رسیدیم که پنجرههای آن را گِل گرفته بودند.
آیتالله هاشمی رفسنجانی از این مکان پرسید و مردی ریش قرمز که خود را برادرزاده رییس قبیله معرفی میکرد، گفت: اینجا مسجد حضرت فاطمه است. بارها خراب شده و باز ساختهاند.
خانههای قدیمی ساخته شده از سنگ و گِل، یادآور قلعههای قدیمی ایرانیان بود. به سوی چشمههای کم آب رفتیم و هر کس برای تبرّک و شاید شفای دردهای ناشناخته خویش از آن مینوشید. کمی شور بود، اما در آن بیابان بیآب و علفی که از مدینه تا آنجا دیده بودیم، «تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الأَنهار» بود. دیدار 45 دقیقه طول کشید و در برگشت، به شهرداری حائط آمدیم. مراسم استقبال رسمی انجام شد و برای ناهار به آلاچیقی رفتیم که سقف آن از چادر بود! ناهاری که همراه برده بودیم، صرف کردیم و نماز جماعت در نمازخانه کوچک شهرداری برپا شد.
در محل باغ فدک خبرنگاران به سوی آیتالله هاشمی رفسنجانی رفتند و از ایشان پرسیدند، که ایشان پاسخها را به همراهان فدکی خویش محوّل کرد.
ساعت 2 بعد ازظهر خودروها در مسیر تقریباً 300 کیلومتری برگشت به سوی مدینه حرکت کردند و به محل اقامت رسیدند. پس از استراحتی کوتاه، برنامه بعدی مصاحبه با روزنامه الریاض بود که پرسشهای فراوانی درباره انرژی هستهای، روابط ایران و آمریکا، سیاست داخلی و ... پرسید و شنید؛ آنچه میبایست میشنید. یکساعت طول کشید. پس از مصاحبه، مسؤولان ایرانیِ همراه، در جلسهای با آیتالله هاشمی رفسنجانی، در صدد لغو برنامه شبانه زیارت بقیع، به دلایل امنیتی بودند و خیلی سریع گفتند که مسؤولان عربستانی ابراز نگرانی کرده و گفتهاند: امکان دارد افراطیها برنامههای شومی داشته باشند!
اما پاسخ آیتالله هاشمی رفسنجانی صریح، زیبا و شنیدنی بود. گفت: «من دیشب به مردم قول دادهام که میآیم. میروم و همه مسؤولیتها را برعهده میگیرم. مردم امشب به امید زیارت بقیع میآیند و اگر من نباشم، احتمالًا نمیتوانند وارد بقیع شوند. اصرار نکنید. به خاطر مردم هم که شده، باید بروم.»
ص: 14
ساعت 10، برنامه طبق هر شب آغاز شد. مأموران امنیتی عربستان بر تعداد نیروهای خود افزوده بودند. مردمِ منتظر، تمام حیاط حدّ فاصل میان بقیع و مسجدالنبی را پوشانده بودند و واقعاً جای سوزن انداختن نبود. شعار «صلّ عَلَی محمّد، بوی خمینی آمد» در فضا طنینانداز شد. این صحنه تعجبِ اندک زائران دیگر کشورها را بر میانگیخت. به یقین بقیع گنجایش آن همه جمیعت را نداشت. لازم به برنامهریزی داشت. قرار شد اول زنان وارد شوند. آیتالله هاشمی رفسنجانی این فرصت را در مسجدالنبی نشست. او میداند که ثواب یک رکعت نماز در مسجدالنبی معادل ده هزار رکعت است. هم نماز خواند وهم زیارتنامه حضرت رسول را و از آن طرف، فرصتی پیش آمد تا مأموران سعودی- حتی اگر دلشان نمیخواست- به زائران ایرانی اجازه ورود به بقیع را دادند. زنان گروه گروه وارد شدند، زیارت کردند و برگشتند. پس از آن مردها گروه گروه رفتند و سرانجام آیتالله هاشمی رفسنجانی به زیارت بقیع پرداختند. شب وداع با مدینه و بقیع بود. اشکها بر گونهها جاری بود و هر کس زیر لب زمزمه میکرد. باز آیتالله هاشمی رفسنجانی برای مردم صحبت کرد و از آنان خواست با رعایت نظم خارج شوند. ساعت 2 پس از نصف شب شد که با بسته شدن درهای آهنین، بین بقیع و عاشقانش فاصله افتاد.
در مسیر برگشت، مردمی که به خاطر آیتالله هاشمی رفسنجانی شهد شیرین زیارت بقیع را طی 4 شب متوالی چشیده بودند، تا ورودی هتل مانند پروانهها که گرد شمع میگردند، هاشمی رفسنجانی را در میان گرفته و شعار میدادند:
«هاشمی هاشمی، تشکّر تشکّر»
سه شنبه 21/ 3/ 87
ساعت 35/ 8 دقیقه به سوی فرودگاه مدینه حرکت کردیم و پس از سوار شدن در هواپیمای بوئینگ 777 خطوط هوایی عربستان سعودی، ساعت 10/ 9 به سوی شهر ابهاء در استان عسیر حرکت کردیم. ساحل دریای احمر از بالا پیدا بود و هواپیما پس از 1 ساعت و 20 دقیقه پرواز در فرودگاه ابهاء نشست.
پوشش گیاهی ابهاء همه را متعجب کرد. مطمئناً ندیدهها هیچگاه فکر نمیکنند که در جغرافیای بیابانی و خشک عربستان، منطقهای سرسبز باشد. سه کودک عرب با شاخههای گل به میهمان خویش خیر مقدم گفتند و پس از آن، مراسم استقبال که آقای فیصل بن خالد بن عبدالعزیز امیر تقریباً جوان منطقه عسیر در رأس آنها بود.
آیتالله هاشمی رفسنجانی در سالن تشریفات از اوضاع جغرافیایی و شغل مردم پرسیدند و پس از آن، حرکت به سوی روستای باستانی «ظافربن حمسان» آغاز شد. قلعههای قدیمی با موزههایی از وسایل بسیار قدیمیتر. به افتخار میهمان ویژه خویش برنامه رقص غزال با متونی بسیار معنادار در سه سالن برگزار کردند:
. یا فخامه رئیس المصلحه باسم الأمیر الحبیب جناب رییس مصلحت (نظام)، به نمایندگی از امیرعزیز ما
. واسم حامنا و اسم المل و الممله و القیادهو به نمایندگی از حاکمان ما و به نمایندگی از پادشاهی عربستان سعودی
. بلّغ ایران من شعب السعودی رساله وفاءپیام وفاداری ملت عربستان را به ایران برسان
. ربّنا واحد والدّین واحد و الأمم واحدخدای ما یکی است، دینمان نیز یکی و امت یکی
. فارس أقرب شعوب الأرض لبلاد العرب و العروبهسرزمین فارس نزدیکترین ملت روی زمین به سرزمینهای عرب و عربیت است.
. فره الخندق الذی فی المدینه جاء بهاطرح خندق که در مدینه است، یک ایرانی (سلمان فارسی) آن را برای ما آورده است.
درباره میهماننوازیهای ساکنان روستا، همین بس که به گردن همه میهمانان شاخههای گل آویزان کردند و به هر کدام از آنها نیز گل اهدا کردند.
ص: 15
رقص شمشیر، ریشه درفرهنگ آنان داردکه به زیبایی اجرا میکنند. امیر عسیر در لابلای اجرای برنامه توضیحاتی به آیتالله هاشمی رفسنجانی میداد. پذیراییهای به شکل سنتی و مدرن، نشان از خوشحالی آنان بود.
اقامت در روستا یک ساعت طول کشید و پس ازآن بهطرف شهر ابهاء حرکت کردیم. پوشش گیاهی و هوای آن وصف ناپذیر بود. هر از چند گاهی صدای رعد و برق چشمها را به آسمان میدوخت. وارد شهر شدیم. شهری زیبا که سدّی را درمیان گرفته است. تپههای پوشیده از درختچههای سرسبز، چشمها را تا دور دست به تماشا دعوت میکرد. حرکت خودروها در فراز و فرود خیابانها فرصتی به همراهان میداد تا از هوای مطبوع و مناظر زیبا لذّت ببرند.
به محل استراحت در فندق قصر ابهاء رسیدیم که کاملًا مدرن و جدید بود. توقف در آن، کوتاه بود و میبایست به ضیافت ناهار امیرِ عسیر میرفتیم. کاخش بالای یکی از بلندترین تپههای شهر قرار داشت. در آغاز ورود، امیر منطقه که از فرودگاه همراه آیتالله هاشمی رفسنجانی بود، به ایشان خوشآمدِ مجدد گفت و پس از مذاکراتی کوتاه، هدایای خویش را تقدیم کرد.
خبرنگاران عربستانی حاضر در جلسه، از فرصت استفاده کرده و پیش رفتند و خبرنگار شبکه تلویزیونی الاخبار سؤالاتی از کنفرانس گفتوگوی اسلامی، سیاستهای ایران و عربستان و اوضاع استان عسیر و شهر ابهاء پرسید و آیتالله هاشمی رفسنجانی پس از پاسخ به سؤالات سیاسی، در خصوص ابهاء گفت: فکر نمیکردم در عربستان چنین منطقهای باشد. واقعاً زیباست.
پس از آن، ناهار در رستوران کاخ، که مشرف به همه شهر بود، صرف شد و پس از آن، به سوی پارک سوده حرکت کردیم. این پارک که منطقه وسیعی را شامل میشود، در بلندترین نقطه شهر قرار دارد.
خودروها پس از نیم ساعت حرکت در سربالایی، به محلّی رسیدند که به نظر میرسید، نقطه اوج پارک است.
مه غلیظی که در دور دست جا خوش کرده بود، بر شانهبادها آمد و آمد تا میهمانان را دعوت به خنکای خویش نماید. آمدن مه همان و بارش باران تند همان. آن قدر تند بود که پذیرایی نیمه تمام ماند.
خودروها مسیر رفته را در شیبی تند به سوی فرودگاهابها آغاز کردند و ساعت 5 به آنجا رسیدند. مراسم بدرقه رسمی آغاز شد و هواپیما پس ازسوار شدن مسافرانش، در آسمان اوج گرفت و پس از 1 ساعت و 15 دقیقه در فرودگاه جده به زمین نشست.
آیتالله هاشمی رفسنجانی به محل اقامت خویش در قصر المؤتمرات رفت و پس از ادای نماز ساعت 5/ 9 شب برای دیدار مجدد با ملک عبدالله به کاخ صفا رفت.
دیدار در فضایی کاملًا صمیمی برگزار شد. ملک عبدالله از مشاهدات آیتالله هاشمی رفسنجانی پرسید و ایشان نیز از برنامههای خویش در مکه، مدینه، فدک و ابها گفت.
ملک عبدالله با تشکّر مجدّد از حضور آیتالله هاشمی رفسنجانی در عربستان و شرکت در کنفرانس بینالمللی گفتوگوی اسلامی گفت: «امیدوارم این سفر نیز مانند همه سفرهای جنابعالی نقطه عطفی در تاریخ روابط دو کشور و آغازی برای توسعه همکاریها باشد.»
آیتالله هاشمی رفسنجانی نیز با سپاس از میهماننوازی گرم مسؤولان عربستان و شخص ملک عبدالله و با تشکّر از دستورات اکید ایشان برای کم کردن سختگیریها برای زائران ایرانی درعبادتگاهها و زیارتگاههای عربستان، بهخصوص بقیع، گفت: «ان شاءالله با رعایت اعتدال توسط دو طرف، شاهد تداوم این برنامهها باشیم.»
پس از مذاکرات کوتاه، آیتالله هاشمی رفسنجانی به همراه خانواده خویش به اندرونی منزل ملک عبدالله رفتند تا شام را در کنار خانواده ایشان صرف نمایند.
چهارشنبه 22/ 3/ 87
آخرین روز سفر است. سفری که ابعاد گوناگون را در بردارد؛ عبادی، سیاسی، دینی، تاریخی و تفریحی. استقبالها و بدرقهها در جده، مکه، مدینه، فدک و ابهاء بسیار معنادار بود و آیتالله هاشمی رفسنجانی قبل از حرکت از محل اقامت و رفتن به سوی فرودگاه، جلسهای با همراهان داشت و به جمعبندی سفر و برنامههای آن پرداخت. همگان از برنامهها راضی بودند. یکی از سخنرانیِ ایشان در کنفرانس گفتوگوی اسلامی گفت، دیگری از سفر به فدک و احیای تاریخ مظلومیتهای حضرت فاطمه 3. سومی از زیارتهای چهار شب بقیع یاد کرد و چهارمی از زیباییهای طبیعت در منطقه ابهاء و سرانجام آیتالله هاشمی نیز از مذاکرات خود با ملک عبدالله و امیران مکه، مدینه و عسیر.
ساعت 45/ 9 صبح بود که آیتالله هاشمی رفسنجانی در سالن تشریفات فرودگاه جده از خالد الفیصل بن عبدالعزیز، امیر منطقه مکه، که برای بدرقه رسمی آمده بود، به خاطر همه میهماننوازیها و برنامهها تشکر و بر گسترش روابط دوجانبه ایران و عربستان و تقویت وحدت همه کشورهای اسلامی تأکید کرد.
ص: 16
امیر خالد الفیصل نیز این سفر را سفری به یادماندنی در تاریخ روابط دو کشور خواند و اظهار امیدواری کرد که در آیندهای نزدیک، باز آیتالله هاشمی رفسنجانی را در عربستان زیارت کند.
ساعت دقیقاً 32/ 10 دقیقه بود که هواپیمای بوئینگ 707 خطوط هوایی جمهوری اسلامی ایران پس از حرکت روی باند، در آسمان پرواز کرد و خلبان حسینپور درباره شناسنامه سفر گفت:
ارتفاع: 33 هزار پا
مدت پرواز: 3 ساعت از طریق آسمان کویت
چشمهایم را بستم و به مرور برنامههای سفر پرداختم و وقتی خلبان گفت: انشاءالله تا دقایقی دیگر در فرودگاه مهرآباد به زمین مینشینیم، ساعتم را به وقت ایران تنظیم کردم. ساعت 20/ 2 بعد ازظهر بود که عطر صلوات همزمان با تماس چرخهای هواپیما با باند در فضا پیچید.