میقات مسیر مدینه‌

نوع مقاله : فقه حج

نویسنده

موضوعات


برای یافتن پاسخ این پرسش که «میقات اهالی مدینه همان مسجد (شجره) است یا منطقه ذو الحلیفه؟ لازم است در چند محور و موضوع بررسی و پژوهش شود:
1. میقات در عدد و لغت.
2. شناخت ذوالحلیفه در تاریخ.
3. فتاوای مراجع عظام در این موضوع.
4. روایات وارد شده در این باب، که مستند احکام فقهی مراجع است.
5. روایاتیکه میتوان با آنها میقات را مشخص کرد.
6. مستندات رأی صواب.
7. قرائنی که رأی صواب تأیید می کند.
8. قرائنی که از آنها میتوان میتوان فهمید آرای دیگر غیر قابل قبول است.
* میقات در لغت
در این بحث، به بررسی دو مطلب میپردازیم: 1) معنای میقات چیست؟ 2) میقاتها چند جا است؟
میقات چیست و کجا است؟
میقات، جایی است که زائر خانه خدا، پیش از ورود به حرم، در آن مُحرِم می‌شود و بر هیچ مسلمانی جایز نیست بدون احرام از آنجا بگذرد.
میقات بهمعنای «وقت» و جمع آن «مواقیت» است.
آیا بهکار رفتن میقات در چنین معنایی، حقیقت است یا مجاز و یا اینکه حقیقت متشرّعه است؟
درکتب لغت؛ مانند «مصباح المنیر» و «نهایه ابن اثیر» وقت به معنای مقداری از زمان آمده است:
«الوقتُ: مقدارٌ من الزَّمان وکلُّ شی‌ء ما قَدَّرْتَ له حیناً فقد «وَقَّته» «تَوْقِیتاً» وکذلک ما «قَدَّرْتَ» له غایةً»
استعمال واژه «وقت» برای مکان، استعاره و مجاز است. از آنجا که واژه «میقات» مکرر و فراوان برای مکانی که در آن مُحرم می‌شوند، به کار رفت، سرانجام «حقیقت متشرّعه» گردید. امروزه، از شنیدن لفظ «میقات»، زمان و لحظه پوشش احرام به ذهن کسی خطور نمیکند، بلکه همه افراد، از میقات، مکان پوشش احرام و مُحرم شدن را میفهمند. البته بعضی از لغت دانان؛ مانند جوهری در «صحاح» خود گفته است:
«الْمِیقَاتُ، الْوَقْتُ الْمَضْرُوبُ لِلْفِعْلِ وَالْمَوْضِعُ یُقَالُ: هَذَا مِیقَاتُ أَهْلِ الشَّامِ لِلْمَوْضِعِ الَّذِی یُحْرِمُونَ مِنْه»
همچنین از قاموس اللغه استفاده می‌شود: استعمال میقات در جای‌ها و مواضع، به نحو حقیقت لغویه است.
میقاتهای پنجگانه

ص: 34
فقها در اینکه «میقاتها چند جا است» نظریات مختلف دادهاند؛ صاحب «المنتهی» و مرحوم علّامه در «تحریر» میقاتها را پنج جا دانستهاند، لیکن مرحوم محقق در «شرایع» و علامه در «قواعد» منحصر در شش جا دانستهاند. بعضی نیز هفت و گروهی تا ده گفهاند. با دقت نظر در آنها، می‌توان همه را صحیح دانست؛ زیرا گرچه در بعضی روایات؛ مانند صحیحه حلبی آمده است:
عَنِ الْحَلَبِیِّ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع): «الإِحْرَامُ مِنْ مَوَاقِیتَ خَمْسَةٍ وَقَّتَهَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) لَا یَنْبَغِی لِحَاجٍّ وَ لَا لِمُعْتَمِرٍ أَنْ یُحْرِمَ قَبْلَهَا وَ لَا بَعْدَهَا وَقَّتَ لأَهْلِ الْمَدِینَةِ ذَا الْحُلَیْفَةِ وَ هُوَ مَسْجِدُ الشَّجَرَةِ یُصَلَّی فِیهِ وَ یُفْرَضُ فِیهِ الْحَجَّ وَ وَقَّتَ لأَهْلِ الشَّامِ الْجُحْفَةَ، وَ وَقَّتَ لأَهْلِ نَجْدٍ الْعَقِیقَ وَ وَقَّتَ لأَهْلِ الطَّائِفِ قَرْنَ الْمَنَازِلِ وَ وَقَّتَ لأَهْلِ الْیَمَنِ یَلَمْلَمَ وَ لَا یَنْبَغِی لأَحَدٍ أَنْ یَرْغَبَ عَنْ مَوَاقِیتِ رَسُولِ اللَّهِ (ص)». (1)
صحیحه معاویه بن عمار، علاوه بر پنج میقات یاد شده در صحیحه حلبی، میقات ششمی هم افزوده است و آن برای کسانی است که خانهشان پشت این مواقیت؛ یعنی به مکه مکرّمه نزدیک‌تر است. همچنین میقات و محل احرام بستن برای حج، مکه مکرمه است. بنابراین، تعداد میقاتها به هفت میرسد و اگر أدنی الحِلّ را هم به آنها بیفزاییم؛ مانند مسجد تنعیم، جِعرانه و حدیبیه، بیشتر میشود.
همچنین می‌توان به این موارد، محاذاه بعضی از میقاتها را- که اتفاق میان مراجع است- افزود که در روایت صحیحه عبدالله بن سنان آمده است:
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَال: «مَنْ أَقَامَ بِالْمَدِینَةِ شَهْراً وَ هُوَ یُرِیدُ الْحَجَّ ثُمَّ بَدَا لَهُ أَنْ یَخْرُجَ فِی غَیْرِ طَرِیقِ أَهْلِ الْمَدِینَةِ الَّذِی یَأْخُذُونَهُ فَلْیَکُنْ إِحْرَامُهُ مِنْ مَسِیرَةِ سِتَّةِ أَمْیَالٍ فَیَکُونُ حِذَاءَ الشَّجَرَةِ مِنَ الْبَیْدَاءِ». (2)
بنابراین، بحث درعدد و شماره میقاتها را می‌توان بحثی لفظی دانست.
در اینجا ممکن است کسی بپرسد: آیا محاذات میقات، برای کسی است که از سوی مسجد شجره عبور میکند؟ یا در بقیه مواقیت نیز عبور کننده از محاذات، میتواند محرم شود؟ در پاسخ این پرسش باید گفت: فتاوای مراجع اختلافی است.
باید مشخص شود که: می خواهد برای عمره محرم شود یا حج، اگر برای عمره مُحرم میشود، از کدام راه به مکه می رود؟ اگر:
- از راه مدینه است، ذوالحلیفه.
- از راه شام و جدّه است، جُحفه و قرن المنازل.
- از راه طائف است، وادی عقیق.
- از راه عراق است، ذات عرق.
- از راه نجد است، قرن المنازل.
- از راه یمن است، یلَمُلَمُ.
* ذو الحُلیفه در جغرافیا و تاریخ
در مسیر خروجی مدینه به سمت مکه (در ناحیه جنوب این شهر)، در فاصله هشت کیلومتری مسجدالنبی (ص)، سه کیلومتر پس از مسجد قبا، منطقهای است به نام «ذوالحُلَیفه» که مسجد شجره یا میقات اهل مدینه در آنجا واقع است. برای این میقات چهار نام آوردهاند:
1. ذوالحلیفه 2. مسجد الإحرام 3. مسجد شجره 4. آبار علی (ع)


1- وسائل الشیعه، ج 11، ص 308
2- وسائل‌الشیعه، ج 11، ص 317

ص: 35
مسجد یاد شده، میقات کسانی است که از مدینه به مکه می‌روند. پیامبر خدا (ص) برای سه سفر عمره و یک سفر حج تمتّع، در این میقات مُحرم شدند:
1. در سال صلح حدیبیه، که نتوانستند عمره انجام دهند (سال ششم هجری).
2. عمره انجام نشده (سال هفتم هجری).
3. فتح مکه (سال هشتم هجری).
4. حجّه الوداع (سال دهم هجری). (1)
برای شناخت کامل منطقه ذوالحلیفه، لازم است به نام‌های آن توجه و دقت شود. این مسجد از مساجد بسیار مهم در بیرون مدینه بوده و به عنوان یکی از میقاتها و مساجد احرام، اهمیتی بسیار دارد و وجه نامگذاری آن به اسامی یاد شده، چنین است:
1. شجره، از آنرو «مسجد شجره» گفتهاندکه پیامبر خدا (ص) در این مکان، کنار درختی بهنام «سَمَره» فرود آمدند و احرام بستند. (2)
2. احْرام، از آن جهت «مسجد الإحرام» خوانده شد که حاجیان برای تشرّف به مکه مکرمه، به تأسی از پیامبر (ص)، در این مسجد احرام می‌بندند.
3. ذوالحلیفه، «حُلیفه» نام چشمه آبی بوده میان منطقه «بنی جشم بن بکر» از هوازن و «بنی خفاجه العقیلین» که پیامبر (ص) دوست داشتند برای پوشیدن احرام، کنار درختی در این محل فرود آیند. (3)
همچنین این احتمال وجود دارد که «الحلیفه» از واژه «حلفا» و به معنای «نی» یا گیاهی باشد که در آب میروید و بدین جهت که آن منطقه مسیل بوده و از این گیاهان میروییده، به این نام شهرت یافته است.
4. ابیارعلی (ع)، ازآن جهت به این نام شناخته شدکه آنحضرت برای آبیاری نخلستانها، چاههای فراوانی در این منطقه حفر کردند و «ابیار» اسم است و جمع آن «بئر» یعنی چاه.
مرحوم فیروز آبادی که در قرن هشتم آن را توصیف کرده، می‌گوید: این مسجد جز به نام «ابیار علی (ع)» شناخته نیست. (4)
پیامبر خدا (ص) پس از اقامه دو رکعت نماز در این مکان، احرام بستند و ندا سردادند:
«لَبَّیْکَ، اللَّهُمَّ لَبَّیْکَ، لَبَّیْکَ، لَا شَرِیکَ لَکَ لَبَّیْکَ، إِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ لَکَ وَ الْمُلْکَ، لَا شَرِیکَ لَک لَبَّیْک».
ابن زباله نقل کرده که پیامبر (ص) هنگام انجام حج، زیر درختی در این مکان فرود آمدند که در سالهای بعد، در آنجا مسجدی ساخته شد. (5)
ازمجموع مطالبیکه گذشت وبا مراجعه بهکتب تاریخی، فهمیده میشودکه «ذوالحلیفه» منطقهای وسیع بوده که بعدها در آن، مسجدی به نام «مسجد شجره» (یا نامهای دیگر) بنا کردهاند.
مورد اتفاق اهل تحقیق است که در منطقه ذوالحلیفه مسجد دیگری بهنام «مسجد مُعَرَّس» نیز وجود داشته است. در توضیح آن گفته‌اند: «مُعَرّس» به معنای محلّ خواب صبحگاهی است که امروزه به «مسافرخانه» نیز اطلاق می‌شود. در گذشته به محل استراحت کاروانهایی گفته می‌شد که پس از راهپیمایی شبانه، در یک سوم آخر شب، در آن‌جا به


1- سیرة ابن هشام، سیرة النبویه، صص 424 و ج 3، ص 355؛ ابن قتیبه، المعارف، ص 70؛ ابن سعد در طبقات الکبری، ص 124 و ج 2، ص 1722
2- المغانم المطابه فی معالم طابه فیروز آبادی ص 199 و صحیح بخاری، کتاب الغلو، ص 322 و ح 441
3- همان، ص 199
4- همان، و رساله «فی وصف المدینه»، علی بن موسی، صص 16- 8
5- سمهودی، وفاء الوفا بأخبار المصطفی، ج 3، ص 1002؛ احمد بن حنبل، المسند، ج 1، صص 324 و 339

ص: 36
خواب و استراحت می پرداختند و پس از انجام نماز صبح، به حرکت خود ادامه می‌دادند. (1)
نقل شده که پیامبرخدا (ص) در مکانی نزدیک شجره تعریس کرده، نماز صبح را خواندهاند و پس از چندی، گِرد این محل دیواری کشیده شد و نام «مسجد مُعَرّس» به خود گرفت، امّا بعدها سیل آن را خراب کرده است.
به روایت عبدالله ابن عمر، آن حضرت از طریق مسجد «شجره» از مدینه خارج و از طریق «معرّس» وارد می‌شدند. (2) با گذشت زمان، بقایای این مسجد رو به ویرانی نهاد و جز چند تک سنگ چیده شده بر روی هم، از آن اثری نماند تا این که در توسعه مسجد شجره، در دوران سعودی، آثار مخروبه آن نیز محو گردید.
همچنین سمهودی در «خلاصه الوفا بأخبار دارالمصطفی» به نقل از اسدی می‌نویسد: در ذوالحلیفه دو مسجد است؛ مسجد بزرگی که مردم از آن مُحرم می‌شوند و مسجد معرّس که در ناحیه‌ای از مسجد کبیر، در پایان مصعد بیداء؛ یعنی در زیر محلّی که از آنجا به صحرا بالا میروند و صعود میکنند.
در آن نواحی، غیر از مسجد یاد شده، که در قبله مسجد بزرگ است، مسجد دیگری نیست و میان این دو مسجد، به اندازه انداختن یک تیر راه بوده و این مسجد را سیل خراب کرده است.
از ابن عمر نقل شده که پیامبرخدا (ص) هنگام رفتن به حج یا عمره، در ذوالحلیفه، زیر درخت سمره فرود میآمدند و چون بازگشتش از بطن وادی بود، شتر را در جانب شرقی وادی، روی ریگ می‌خواباند و در آنجا خواب می‌رفت تا آنکه صبح می‌دمید. (3)
* میقات ذو الحُلَیفه در فتاوا
در این بحث، نخست به فتاوای مراجع عظام تقلید میپردازیم و آنگاه روایاتی چند میآوریم:
1) فتاوای فقها
قولنخست: «پوشیدن احرام ازبیرون مسجد صحیح است.»
فتاوای بزرگانی مانند: صاحب جواهر، سید محمد کاظم یزدی، فیروز آبادی، میرزای نایینی، شیخ عبدالکریم حائری، آقا ضیاء الدین عراقی، سید ابوالحسن اصفهانی، شیخ محمدرضا آل یاسین، شیخ محمد حسین کاشف الغطا، سید حسین بروجردی، سید عبدالهادی شیرازی، سید محسن حکیم، سید محمود شاهرودی، سید احمد خوانساری، سید ابوالقاسم خویی، سید محمدرضا گلپایگانی، سید علی سیستانی، میرزا جواد تبریزی، سید موسی شبیری زنجانی، شیخ لطف الله صافی و ناصر مکارم شیرازی.
قول دوّم: «بنابر احتیاط واجب، باید احرام از داخل مسجد شجره باشد.»
امام خمینی و آیت الله فاضل لنکرانی 0 این قول را پذیرفته‌اند.
قول سوم: «وجوب احرام از داخل مسجد شجره است در صورت امکان، ولی برای معذور؛ مانند حایض، اینگونه آمده است: احرام از بیرون مسجد نیز کافی است.»
این نظریه قول برخی از علما؛ مانند آیت الله بهجت (ره) است.


1- معجم البلدان، ج 5، ص 155؛ یاقوت حموی، فیروز آبادی در المغانم، ص 386
2- سمهودی، وفاء الوفا، ج 3، ص 1006؛ کلینی، کافی، ج 4، ص 565
3- سمهودی، اخبار المدینه، ترجمه حاج سید جوادی، ص 324

ص: 37
قول چهارم: «واجب است احرام از داخل مسجد باشد و احرام از بیرون مسجد صحیح نیست حتی برای معذور.»
نظریه و فتوای بالا اندک و نادر است؛ بهطوری که مرحوم شهید با تعبیر «قیل» آورده، البته در مناسک آیت الله خامنه‌ای- دامت برکاته- نیز آمده است.
2) روایات باب
روشن است که اختلاف در فتاوا، به جهت اختلافی است که در روایات وجود دارد. اکنون به بررسی آنها می‌پردازیم. در اینجا روایات سه دستهاند:
دسته اوّل: روایاتی که «ذو الحلیفه» را میقات اهل مدینه دانستهاند:
- صحیحة: عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: «مِنْ تَمَامِ الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ أَنْ تُحْرِمَ مِنَ الْمَوَاقِیتِ الَّتِی وَقَّتَهَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) ... وَقَّتَ لأَهْلِ الْمَدِینَةِ ذَا الْحُلَیْفَةَ». (1)
- صحیحة: عَنْ أَبِی أَیُّوبَ الْخَرَّازِ: «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) وَقَّتَ لأَهْلِ الْمَدِینَةِ ذَا الْحُلَیْفَة» (2)
این روایت نیز مانند روایت نخست، میقات اهل مدینه را ذو الحلیفه دانسته است.
- عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ، عَنْ أَخِیهِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: «... إِلَی أَنْ قَالَ: «وَ أَهْلُ الْمَدِینَةِ مِنْ ذِی الْحُلَیْفَةِ». (3)
دسته دوم: روایاتی که احرام اهل مدینه را مسجد شجره و یا ذو الحلیفه می‌داند ولی آن را به «شجره» تفسیر و معنی کرده است:
- صحیحة: عَلِیِّ بْنِ رِئَابٍ قَالَ: «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ الأَوْقَاتِ الَّتِی وَقَّتَهَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) لِلنَّاسِ فَقَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) وَقَّتَ لأَهْلِ الْمَدِینَةِ ذَا الْحُلَیْفَةِ وَ هِیَ الشَّجَرَةُ وَ وَقَّتَ لأَهْلِ الشَّامِ الْجُحْفَةَ وَ وَقَّتَ لأَهْلِ الْیَمَنِ قَرْنَ الْمَنَازِلِ وَ لأَهْلِ نَجْدٍ الْعَقِیقَ». (4)
- صحیحة: عَنِ الْحَلَبِیِّ قَالَ: «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) مِنْ أَیْنَ یُحْرِمُ الرَّجُلُ إِذَا جَاوَزَ الشَّجَرَةَ فَقَالَ مِنَ الْجُحْفَةِ وَ لَا یُجَاوِزِ الْجُحْفَةَ إِلَّا مُحْرِماً». (5)
- موثقة: عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَی (ع) قَالَ: «سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْمٍ قَدِمُوا الْمَدِینَةَ فَخَافُوا کَثْرَةَ الْبَرْدِ وَ کَثْرَةَ الأَیَّامِ یَعْنِی الإِحْرَامَ مِنَ الشَّجَرَةِ فَأَرَادُوا أَنْ یَأْخُذُوا مِنْهَا إِلَی ذَاتِ عِرْقٍ فَیُحْرِمُوا مِنْهَا فَقَالَ لَا وَ هُوَ مُغْضَبٌ مَنْ دَخَلَ الْمَدِینَةَ فَلَیْسَ لَهُ أَنْ یُحْرِمَ إِلَّا مِنَ الْمَدِینَةِ» (6)
دسته سوم: روایاتی در آنها از «ذی الحلیفه» تفسیر به «مسجد شجره» شده است:
- صحیحة: عَنِ الْحَلَبِیِّ قَالَ: «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) الإِحْرَامُ مِنْ مَوَاقِیتَ خَمْسَةٍ وَقَّتَهَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) لَا یَنْبَغِی لِحَاجٍّ وَ لَا لِمُعْتَمِرٍ أَنْ یُحْرِمَ قَبْلَهَا وَ لَا بَعْدَهَا وَقَّتَ لأَهْلِ الْمَدِینَةِ ذَا الْحُلَیْفَةِ وَ هُوَ مَسْجِدُ الشَّجَرَةِ یُصَلِّی فِیهِ وَ یَفْرِضُ الْحَجَّ وَ وَقَّتَ لأَهْلِ الشَّامِ الْجُحْفَةَ وَ وَقَّتَ لأَهْلِ النَّجْدِ الْعَقِیقَ وَ وَقَّتَ لأَهْلِ الطَّائِفِ قَرْنَ الْمَنَازِلِ وَ وَقَّتَ لأَهْلِ الْیَمَنِ یَلَمْلَمَ وَ لَا یَنْبَغِی لأَحَدٍ أَنْ یَرْغَبَ عَنْ مَوَاقِیتِ رَسُولِ اللَّهِ (ص)». (7)
- مرسلة: عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْوَلِیدِ عَمَّنْ ذَکَرَهُ قَالَ: «قُلْتُ لأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) لأَیِّ عِلَّةٍ أَحْرَمَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مِنْ مَسْجِدِ الشَّجَرَةِ وَ لَمْ یُحْرِمْ مِنْ مَوْضِعٍ دُونَهُ، فَقَالَ: لأَنَّهُ لَمَّا أُسْرِیَ بِهِ إِلَی السَّمَاءِ وَ صَارَ بِحِذَاءِ الشَّجَرَةِ نُودِیَ یَا مُحَمَّدُ! قَالَ: لَبَّیْکَ، قَالَ: أَ لَمْ أَجِدْکَ یَتِیماً فَآوَیْتُکَ وَ وَجَدْتُکَ ضَالًّا فَهَدَیْتُکَ؟ فَقَالَ النَّبِیُّ (ص): إِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ وَ الْمُلْکَ لَکَ، لَا شَرِیکَ لَکَ، فَلِذَلِکَ


1- کافی، ج 4، ص 318
2- وسائل الشیعه، ج 4، ص 318
3- وسائل‌الشیعه، ج 11، ص 309
4- همان
5- تهذیب‌الأحکام، ج 5، ص 57
6- وسائل الشیعه، ج 11، ص 318
7- وسائل‌الشیعه، ج 11، ص 308

ص: 38
أَحْرَمَ مِنَ الشَّجَرَةِ دُونَ الْمَوَاضِعِ کُلِّهَا». (1)
- روای الأمالی: «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) وَقَّتَ لأَهْلِ الْعِرَاقِ الْعَقِیقَ ... وَ وَقَّتَ لأَهْلِ الْمَدِینَةِ ذَا الْحُلَیْفَةِ وَ هُوَ مَسْجِدُ الشَّجَرَة» (2)
- روایة المقنع: «قَالَ وَقَّتَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لأَهْلِ الطَّائِفِ قَرْنَ الْمَنَازِلِ ... وَ لِأَهْلِ الْمَدِینَةِ ذَا الْحُلَیْفَةِ وَ هُوَ مَسْجِدُ الشَّجَرَة». (3)
به گفته برخی از محدّثان، روایت مقنع همان روایت امالی است و هر دوی آنها مرسلهاند و عبارت روایت دوم همان روایت اول است.
باید در سه دسته از روایات یاد شده، ملاحظه و دقت شود تا به دست آید که وجهی برای جمع میان آنها می‌توان یافت یا خیر؟ برای اینکه به نتیجه درست برسیم، توجه به چند نکته ضروری است:
نکته اوّل: هیچیک از روایاتیکه گذشت، در مقام بیان لزوم احرام از مسجد شجره نیست و همچنین از آنها استفاده نمیشودکه میقات اهل مدینه «مسجد شجره» است، بلکه آمده است: «ذوالحلیفه» میقات اهالی مدینه وکسانی استکه از مدینه عازم مکه هستند.
و در روایات دسته دوم نیز «ذوالحلیفه» آمده، منتهی تفسیر به «شجره» شده است.
و بالأخره در روایات دسته سوم که تعبیر «مسجد شجره» آمده، ذوالحلیفه تفسیر به مسجد شجره شده است؛ مانند صحیحه علی بن رئاب که گفت:
«سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ
(ع)
عَنِ الأَوْقَاتِ الَّتِی وَقَّتَهَا رَسُولُ اللَّهِ
(ص)
لِلنَّاسِ فَقَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ
(ص)
وَقَّتَ لأَهْلِ الْمَدِینَةِ ذَا الْحُلَیْفَةِ وَ هِیَ الشَّجَرَةُ ...»
پس میقات همان ذوالحلیفه است و مراد از ذوالحلیفه، مسجد شجره است. در روایات دسته سوم که مسجد شجره گفته شده، دو روایت آمد و آنها مرسلهاند؛ روایت مقنع و نیز صحیحه حلبی که در امالی آمد؛
«وَقَّتَ لأَهْلِ الْمَدِینَةِ ذَا الْحُلَیْفَةِ وَ هِیَ الشَّجَرَةُ ...»
و روایت دوّم، مرسله حسین بن ولید، افزون بر مرسله بودنش که سندش را مخدوش می‌کند، لفظ «مسجد» را سؤال کننده آورده و در کلام معصوم (ع) نیامدهاست، بنابراین، تفسیر «ذو الحلیفه» به «مسجدشجره» تنها دریک روایت، آنهم صحیحه حلبی آمده که گذشت. بنابراین، مجموعه روایات، ذوالحلیفه را میقات اهل مدینه می‌داند و برای معرّفی بهتر آن، تفسیر به «شجره» و یا «مسجد شجره» شده است.
نکته دوّم: برای اینکه بدانیم میقات مسیر مدینه کجاست و توضیحی در باره مسجد شجره بدهیم، لازم است بدانیم «ذوالحلیفه» شامل کدام ناحیه وکدام مکان است.
دانشمندان، فقها و واژه شناسان همگی بر این نظریهاند که ذوالحلیفه نام آن محل و منطقه است و تنها مسجد شجره را شامل نمیشود و سراغ نداریم که کسی ادعا کند ذوالحلیفه اطلاق به مسجد شجره میگردد. به کلمات علما دقت کنید:
- شهید (ره): «ذوالحلیفه لتحالف قوم من العرب به ... و المراد، الموضع الذی فیه الماء. و به مسجد الشجرة، و الإحرام منه أفضل و أحوط للتأسی، و قیل: بل یتعیّن منه لتفسیر ذی الحلیفة به فی بعض الأخبار». (4)
«از آن رو ذوالحلیفه گفتهاند که قبیلهای از عرب در آنجا سوگند میخوردند ... و مراد از آن، مکانی است که درآن آب جمع می‌شده است و در آنجا است مسجد شجره و احرام از مسجد افضل و مطابق احتیاط است ...»


1- وسائل‌الشیعه، ج 11، ص 311
2- امالی صدوق، ص 650
3- وسائل‌الشیعه، ج 11، ص 311
4- الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج 2، ص 224

ص: 39
مرحوم شهید، با این عبارت، به دو پرسش مهم پاسخ می‌دهد:
1. چرا احرام از ذوالحلیفه افضل و برتر است؟
- پاسخ: برای تأسی و متابعت از پیامبر گرامی؛ چرا که مسلّم است پیامبر (ص) از آن مکان مُحرم شده‌اند.
2. چرا از مسجد شجره در ذو الحلیفه احوط است.
پاسخ: قدر متیقّن از آن مکان، مسجدی است که در آن واقع است؛ به عبارت دیگر، با توجه به سه دسته از روایاتی که گذشت که محل احرام را ذوالحلیفه یا شجره و یا مسجد شجره میدانست، به دست میآوریم که قدر متیقن از مکان احرام مسجد شجره است و احرام به یقین صحیح است. پس اگر در خارج از مسجد محرم شود، باید ببینیم در ذوالحلیفه بوده یا خیر و بهعبارت بهتر: حمل مطلق بر مقید شده است؟ که مطلق «همه منطقه ذوالحلیفه» و مقید «مسجد شجره واقع در ذوالحلیفه» است.
نکته سوّم: بزرگانی از علما، ذوالحلیفه را میقات دانسته‌اند؛ به طوری که محرم شدن از خودِ مسجد را لازم نشمردهاند. برای نمونه، اگر در کلام مرحوم شهید (که گذشت) دقت کنیم، میبینیم که ایشان لزوم احرام از مسجد را به «قیل» که همان قول ضعیف است، نسبت میدهد.
به نظر میرسد علما و فقیهان نادری که درون مسجد را برای احرام متعین دانسته‌اند، در اخبار و روایات دسته سوم، ذوالحلیفه را تفسیر به مسجد شجره کردهاند. اما مرحوم شهید با بیان مختار خود، «قیل» را به این گروه نسبت میدهدکه احرام را از مسجد لازم دانسته‌اند و با این بیان، این قول را رد می‌کند و غیر قابل قبول می‌داند.
نکته چهارم: با دقت در فتاوا و آرای فقها، می‌بینیم که بسیاری ازآنها احرام از خارج مسجد را کافی و مجزی می‌دانند. افزون بر اینکه همان قول «قیل» که احرام از داخل مسجد را لازم می‌دانستند، در صورت معذور بودن از ورود به مسجد؛ مانند حایض، میگویند: احرام از خارج مسجد کفایت می‌کند، که از آنجملهاند مرحوم آیت الله بهجت. (1) به این عبارت که در مواقیت الاحرام آمده دقت کنید:
أحدها: ذو الحلیفة ... قد اختلفت عبارات الأصحاب فی تعیین المیقات المذکور، فی الهدایة للصدوق- رضوان الله علیه-: و لأهل المدینة ذوالحلیفة و هو مسجد الشجرة. و فی النهایة: و وقّت لأهل المدینة ذا الحلیفة و هو مسجد الشجرة. و فی المراسم: و میقات أهل المدینة ذو الحلیفة و هو مسجد الشجرة. و فی الغنیة: و هو لمن حجّ فی طریق المدینة ذوالحلیفة و هو مسجد الشجرة. و فی إشارة السبق: أو مسجد الشجرة و هو ذات الحلیفة و یختص بأهل المدینة و من سلک مسلکهم. و فی المعتبر: لأهل المدینة ذوالحلیفة و هو مسجد الشجرة.
وقد نسب إلی غیر هولاء من الفقهاء القول بأنّ میقات أهل المدینة ذو الحیلفة مع تفسیره بأنّه مسجد الشجرة. أو العکس».
یعنی در عبارات بعضی از فقها، میقات اهل مدینه، مسجد شجره معرفی گردیده که آن، تفسیر به ذوالحیلفه شده است.
مرحوم محقق عبارتی آورده که می‌توان گفت اقوال را جمع کرده است؛ در شرایع می‌فرماید:
«و لأهل المدینة اختیاراً مسجد الشجرة».
و همچنین به عبارت مرحوم سید یزدی در عروه که میان روایات جمع کرده،


1- مناسک حج، میقات شجره، آیت الله بهجت/

ص: 40
دقت کنید:
«فالأحوط الاقتصار علی المسجد إذ مع کونه هو المسجد فواضح، و مع کونه مکاناً فیه المسجد فاللازم حمل المطلق علی المقیّد، لکن مع ذلک الأقوی جواز الإحرام من خارج المسجد و لو اختیاراً، و إن قلنا: إنّ ذا الحلیفة هو المسجد، و ذلک لأنّه مع الإحرام من جوانب المسجد یصدق الإحرام منه عرفاً، إذ فرق بین الأمر بالإحرام من المسجد، أو بالإحرام فیه، هذا مع إمکان دعوی أنّ المسجد حدّ للإحرام فیشمل جانبیه مع محاذاته».
در کلام مرحوم سید یزدی، چند نکته قابل توجه و دقت است:
1. احتیاط، مُحرم شدن در داخل مسجد است؛
زیرا در روایات آمده است که احرام از ذوالحلیفه باشد. چون مسجد شجره در منطقه ذو الحلیفه است. پس احرام از مسجد، احرام از مکانی است که جزئی از ذوالحلیفه است. بنابراین، می شود حمل مطلق بر مقید.
2. اقوی جواز احرام از خارج مسجد است و لو در حال اختیار؛ زیرا اگر ذوالحلیفه همان مسجد باشد، احرام از خارج آن کافی است؛ برای اینکه در روایات آمده است: احرام از مسجد شجره و ذوالحلیفه باشد و «از» به معنای ابتدا است که به خارج مسجد و پشت دیوار آن نیز شامل میشود.
قرینه دیگر بر اینکه لازم نیست احرام از داخل مسجد باشد، آن است که احرام به یکی از سه چیز محقّق می‌شود: 1. تلبیه 2. اشعار 3. تقلید.
به یقین پیامبر گرامی (ص) در داخل مسجد محرم نشدند؛ چرا که در بعضی از سفرها، به تلبیه محرم شدند که تلبیه در بیداء انجام گرفته است؛ (1) و در برخی سفرها، به اشعار و تقلید احرام پوشیدند که آنهم نمیتوانست در داخل مسجد باشد؛ چرا که پیامبر (ص) حدود 100 شتر همراه داشت و همه آنها را نمی‌توانست داخل مسجد ببرد.
در صحیحه معاویه بن عمار آمده است:
«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ یُوجِبُ الإِحْرَامَ ثَلاثَةُ أَشْیَاءَ: التَّلْبِیَةُ وَ الإِشْعَارُ وَ التَّقْلِیدُ، فَإِذَا فَعَلَ شَیْئاً مِنْ هَذِهِ الثَّلاثَةِ فَقَدْ أَحْرَمَ». (2)
فقها بر این نظریهاند که با اشعار و تقلید نیز احرام محَقّق می‌شود. ایشان درکتب خود آورده‌اند:
«لا ینعقد إحرام حجّ التمتّع و إحرام عمرته و إحرام حجّ الإفراد و إحرام العمرة المفردة إلّا بالتلبیة، و أمّا حجّ القِران فکما یتحقّق إحرامه بالتلبیة یتحقّق بالإشعار أو التقلید». (3)
و استدلال کنندگان به «فعل پیامبر (ص)» که از مسجد شجره محرم شدند، روایتی استکه در عللالشرایع آمده است:
عَنْ عَلِیِّ بْنِ حَاتِمٍ، عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ ... عَمَّنْ ذَکَرَهُ قَالَ: قُلْتُ لأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) لأَیِّ عِلَّةٍ أَحْرَمَ رَسُولُ اللَّهِ (ص)- مِنْ مَسْجِدِ الشَّجَرَةِ وَ لَمْ یُحْرِمْ مِنْ مَوْضِعٍ دُونَهُ، فَقَالَ: لأَنَّهُ لَمَّا أُسْرِیَ بِهِ إِلَی السَّمَاءِ وَ صَارَ بِحِذَاءِ الشَّجَرَةِ نُودِیَ یَا مُحَمَّدُ- قَالَ: لَبَّیْکَ، قَالَ: أَ لَمْ أَجِدْکَ یَتِیماً فَآوَیْتُکَ وَ وَجَدْتُکَ ضَالًّا فَهَدَیْتُکَ؟ فَقَالَ: النَّبِیُّ (ص)- إِنَّ الْحَمْدَ وَ النِّعْمَةَ وَ الْمُلْکَ لَکَ، لَا شَرِیکَ لَکَ- فَلِذَلِکَ أَحْرَمَ مِنَ الشَّجَرَةِ دُونَ الْمَوَاضِعِ کُلِّهَا». (4)
گرچه به این روایت برای لزوم احرام از مسجد شجره تمسک جستهاند لیکن چنین استدلالی، به چند دلیل صحیح نیست.
- روایت ضعیف السند و مرسله است.


1- وسائل‌الشیعه، ج 11، ص 311
2- وسائل‌الشیعه، ج 11، ص 279
3- آیت الله خویی، معتمد، ج 3، مسأله 182 و روایت باب 17 من ابواب أقسام الحج، ح 5
4- وسائل الشیعه، ج 11، ص 311

ص: 41
- پیامبر (ص) در آن احرام، از مسجد شجره محرم شدند و در روایات دیگر- که بعضی از آنها صحیحه است؛ مانند صحیحه حلبی، «مسجد شجره» آمده، لیکن تفسیر به ذوالحلیفه شده است و این روایت می‌شود مانند آن و همان جوابی که در آنجا داده شد در اینجا نیز می‌آید.
اینکه پیامبر (ص) ازآن مکان محرم شدند، دلیل بر وجوب احرام ازآن مکان نیست بلکه می‌تواند مستحب و یا افضل باشد.
پیامبر (ص) از آن مکان محرم شدند، لیکن مسجد را میقات نخواندند بلکه در روایات یاد شده (الْمَوَاقِیتِ الَّتِی وَقَّتَهَا رَسُولُ اللَّهِ (ص)) ذوالحلیفه را میقات معرفی کردند.
در روایت دیگر تصریح شده است که پیامبر (ص) نماز را در داخل مسجد خواندند ولی پس از آن، از مسجد خارج شدند و احرام در بیداء واقع شد. به این روایت توجه کنید:
وَ رَوَاهُ الصَّدُوقُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِیٍّ الْحَلَبِیِّ ... «وَ هُوَ مَسْجِدُ الشَّجَرَةِ کَانَ یُصَلِّی فِیهِ وَ یَفْرِضُ الْحَجَّ، فَإِذَا خَرَجَ مِنَ الْمَسْجِدِ وَ سَارَ وَ اسْتَوَتْ بِهِ الْبَیْدَاءُ حِینَ یُحَاذِی الْمِیلَ الأَوَّلَ أَحْرَم». (1)
بنابراین، با توجه به اینهمه روایات، نمی‌توان به آن روایت تمسککرد که میگوید میقات، مسجد شجره است.
قرائنی بر رأی صواب
پس از بیان مطالبی که گذشت، اکنون به طرح قرائنی میپردازیم که ما را به رأی صواب و نظریه درست می‌رساند:
1. همانگونه که دیدیم، برخی روایات، احرام اهل مدینه را از میقات ذو الحلیفه دانست و در هیچیک ازآنها نگفت احرام ازمسجد شجره باشد، بلکه درمقام تفسیر فرمودند:
«هُوَ الشَّجَرَةِ»
. یا در بعضی روایات،
«هُوَ مَسْجِدُ الشَّجَرَةِ»
آمده است. پس بعضی مطلق است مانند صحیحه معاویه ابن عمار:
عن أبی عبدالله
(ع)
وصحیحة أبی أیّوب؛ «فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ
(ص)
: وَقَّتَ لأَهْلِ
الْمَدِینَه ذَا الْحُلَیفَه». (2)
ولی در دسته دوم از روایات؛ مانند صحیحه علی بن رئاب،
«قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ
(ع)
عَنِ الأَوْقَاتِ الَّتِی وَقَّتَهَا رَسُولُ اللَّهِ
(ص)
لِلنَّاسِ، فَقَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ
(ص)
وَقَّتَ لأَهْلِ الْمَدِینَةِ ذَا ا
لْحُلَیفَه وَ هِی الشَّجَرَه»
(3)
که تفسیر به شجره شده است و در بعض روایات مانند صحیحه حلبی، (4) ابواب مواقیت فرموده است:
«وَقَّتَ لأَهْلِ الْمَدِینَةِ ذَا الْحُلَیْفَةِ
وَ
هُوَ مَسْجِدُ الشَّجَرَةِ»
. 2. در هیچ یک از روایات نیامده که باید احرام از مسجد شجره باشد و یا حتی مسجد شجره میقات باشد. بنابراین، جای حمل مطلق برمقید نیست بلکه از موارد جزء و کلّ است و حداکثر فرموده‌اند: ذوالحلیفه همان شجره و یا مسجد شجره است.
3. سخن مرحوم شهید بود که پیشتر گذشت
. گرچه انجام احرام در مسجد را به «قیل» نسبت داده، لیکن یافت نشد که گوینده «قیل» کیست. در این میان، همانگونه که در بخش فتاوا بیان شد، احتیاطی که در کلمات بعضی از بزرگان آمده و از کلام مرحوم شهید و دیگران معلوم می‌شود، نام آن منطقه، «ذوالحلیفه» بوده است.
4. با توجه به اینکه اشعار و تقلید حکم احرام را دارد و در روایات آمده است:


1- وسائل‌الشیعه، ج 11، ص 308
2- وسائل‌الشیعه، ج 11، ص 307
3- وسائل‌الشیعه، ج 11، ص 309
4- وسائل‌الشیعه، ج 11، ص 308

ص: 42
«وَ لَا یُشْعِرُ أَبَداً حَتَّی یَتَهَیَّأَ لِلإِحْرَامِ لأَنَّهُ إِذَا أَشْعَرَ وَ قَلَّدَ وَ جَلَّلَ، وَجَبَ عَلَیْهِ الإِحْرَامُ وَ هِیَ بِمَنْزِلَةِ التَّلْبِیَة». (1)
آیا در این حال، امکان محرم شدن از داخل مسجد وجود دارد، به ویژه که پیامبر (ص) 66 یا 100 شتر آوده است؟! چگونه می‌توان از داخل مسجد آنها را عبور داد؟ ممکن است کسی بگوید: این موارد از وجوب احرام در داخل مسجد استثنا شده است. باید گفت چنین استثنایی در ادّله وجود ندارد.
5. گرچه در لسان روایات آمده است:
«الإحرام من المواقیت التی وقّتها رسول اللّه
(ص)
لا ینبغی لحاجّ و لا معتمر أن یحرم قبلها و لا بعدها». (2)
امّا احرام از آن مکان واجب نیست بلکه عبور از میقات برای کسی که قصد رفتن به مکه را دارد، بدون احرام حرام است.
6. آیا وقتی پیامبر (ص) در زمان خودش، امر به احرام از میقات ذو الحلیفه کردند، مسجدی در آنجا وجود داشته و یا در سفرهای آن حضرت؛ مانند حجّه الوداع مسجدی بنا شده بود یا نه؟ و به فرض که مسجدی بنا شده بود، از کجا و به کدام دلیل بگوییم همراهان پیامبر همگی به درون مسجد رفته و محرم شدند؟! به خصوص که آنان در رکاب پیامبر (ص) بودند و لازمه چنین چیزی آن است که همه باهم و همزمان با پیامبر محرم شوند. علاوه بر این، تعداد زیادی از آنان زن بودند و چه بسا بعضی از آنها از ورود به مسجد معذور بوده‌اند. آیا پیامبر (ص) دستور خاصی برای آنان صادر نکرده و صف آنان را از بقیه جدا ننمودهاند؟ و آیا امر کرده که این گروه از زنان با نذر قبل از میقات محرم شوند؟ معلوم است که تمسک به «لَوکَانَ، لَبَانَ» آن هم در چنین مورد مهمی، موجب انصراف از أخذ مقید در روایات می‌شود. قرینه دیگر، تذکّر ندادن ائمه (علیهم السلام) به این مطلب است و حتی راویان نیز سؤال نکردهاند و این مشخص می‌کند که ورود به مسجد لازم نبوده، به حدی که جای سئوال هم نداشته است؛ بهطوری که در طول سالهای زیاد، حتی مورد سؤال هم واقع نشده است.
7. فتوای مراجع بزرگواری مانند مرحوم سید یزدی در عروه گذشت. (3)
برخی از فقهای بزرگ عبارت مرحوم سید را نپذیرفته و احرام در مسجد را احتیاط مستحب دانسته‌اند؛ مانند آقایان: شیخ محمد حسن الجواهری، محمدباقر فیروز آبادی، میرزا حسین نائینی، شیخ عبدالکریم حائری، آقاضیاء الدین عراقی، سید ابوالحسن اصفهانی، شیخ محمدرضا آل یاسین، شیخ محمد حسین کاشف الغطاء، سید حسین طباطبایی بروجردی، سید عبدالهادی شیرازی، سید محمدرضا گلپایگانی، سید علی سیستانی، میرزا جواد تبریزی، سید موسی شبیری زنجانی، شیخ محمد فاضل لنکرانی و ... بسیاری دیگر
البته در این میان گرچه برخی؛ مانند مرحوم آقا ضیاء و مرحوم امام خمینی احرام از داخل مسجد را احتیاط واجب دانسته‌اند، لیکن به هر حال فتوا به وجوب احرام از داخل مسجد ندادهاند. شیخ بهایی در جامع عباسی و آیت الله وحیدخراسانی، ذوالحلیفه را میقات شمرده‌اند.
8. هشتمین نکتهکه دارای اهمیتی ویژه بوده وانگیزه نگارش این مقاله شده، آناستکه برخی به لزوم احرام از داخل مسجد فتوا دادهاند واین، موجب مشکلات عدیده، به ویژه برای خانم‌ها شده است. امروزه شاهدیم که روحانی کاروان با سختیها و مشکلاتی روبهرو میگردد؛ باید متذکر شود که بانوان معذور نمی‌توانند مانند دیگران از داخل مسجد


1- کافی، ج 4، ص 297
2- فقه الإمام الصادق 7 ج 2، ص 161
3- عروة الوثقی، ج 2، ص 550

ص: 43
محرم شوند و احرام خارج از مسجد هم که صحیح نیست. و بالاخره بانوان معذور باید به روحانی و افراد آشنا به احکام و مناسک رجوع کنند و این، به ویژه برای خانمهای عفیفه گران و سنگین است. پس این دسته از خانم‌ها باید با نذر در مدینه محرم شوند که آن را نیز بعضی از فقها نپذیرفته و گفتهاند: احرام قبل از میقات محقّق نمی‌شود، گرچه با نذر باشد. در برخی از کتابهای مناسک اینگونه آمده است:
«یجب علی من یمرّ علی أحد المواقیت أو بالقرب منه، الإحرام منه، و لا یجوز له الإحرام قبل المیقات و لو بالنذّر». (1)
و یا این که باید هنگام عبور از مسجد محرم شود. و هر یک از این موارد مشکلات خاص خود را دارد. اجتیازی و عبوری هم ممکن نیست؛ زیرا قسمتی از مسجد که به خانم‌ها اختصاص یافته، یک در بیشتر ندارد و با نذر از مدینه هم، علاوه بر اینکه خلاف فتوای برخی (و لااقل یکی) از فقها است، منوط به اجازه شوهر میباشد.
و بالاخره یا باید در خارج از مسجد محرم شود و در جُحفه تجدید احرام نماید، که احراز محاذی جحفه حتی برای بسیاری از مسئولان؛ مانند روحانی و مدیر مقدور نیست، به خصوص که حرکت کاروانها معمولًا و بیشتر در شب انجام میشود. در این صورت، چنین افرادی نسبت به اعمال خود؛ در حج و عمره، وحشت زده می‌شوند.
9. چه فرقی است میان میقاتها و مسجد شجره چه خصوصیتی دارد که در اینجا داخل مسجد را میقات بدانیم و در میقاتهای دیگر، محل را میقات به حساب آوریم؟
با توجه به اینکه اتفاق و اجماع در مواقیت، بر میقات بودن منطقه است نه مسجد و در مسجد شجره نیز اجماع و یا حداقل نظر قریب به اتفاق علما بر این است که منطقه میقات است و همچنین با توجه به ادلّه فراوان در خصوص سهولت در حج، همانگونه در روایت آمده است:
«إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ
(ص)
أَتَاهُ أُنَاسٌ یَوْمَ النَّحْرِ ... فَلَمْ یَتْرُکُوا شَیْئاً کَانَ یَنْبَغِی لَهُمْ أَنْ یُؤَخِّرُوهُ إِلَّا قَدَّمُوهُ فَقَالَ لَا حَرَج». (2)
و ... حداکثر در مسأله آن است که مانند آقا ضیاء و امام خمینی 0 به احتیاط میرسیم. البته ایشان هم در موارد اضطرار مثل حائض، فرمودهاند: از خارج مسجد محرم شود ولی برای تجدید احرام از محاذات جُحفه احتیاط کردهاند.
همانگونه که میدانیم، مراجع عظام تقلید یا فتوا به کفایت احرام از خارج مسجد دادهاند و یا حداکثر احتیاط کرده‌اند که قابل رجوع به «فلا علم» است. بنابراین، احرام از خارج مسجد مشکلی نخواهد داشت و همه افراد میتوانند در بیرون مسجد محرم شوند، با طیب خاطر و با این باور که میقات، منطقه است، گرچه افضل و برتر داخل مسجد است و کسانی که مشکلی برای ورود به مسجد ندارند، برای درک فضیلت، از مسجد مُحرم می‌شوند؛ مانند احرام حج که از همه مکه مکرمه صحیح است ولی محرم شدن در مسجد الحرام فضیلت و برتری دارد. روشن است که اگر لازم بود احرام تنها از داخل مسجدالحرام باشد، مشکلاتی به وجود میآمد.
با مراجعه به جمع میان اقوال و فتاوای فقها و روایات این باب، به بیان آیت الله خویی (ره) در معتمد، می‌توانیم به حقیقت رهنمون شویم. ایشان مینویسند:
«و لا یبعد أن یکون المتفاهم من الروایات الواردة فی المقام أنّ مسجد الشجرة اسم للمکان الّذی فیه المسجد و لیس اسماً لنفس المسجد؛ نظیر تسمیة بعض البلاد (بمسجد سلیمان) فمجموع المضاف و المضاف إلیه إسم لهذه المنطقة من الأرض، فهذه البقعة لها إسمان؛ أحدهما ذوالحلیفة وثانیهما مسجد الشجرة، وعلیه فیجوز الإحرام من أیّ موضع من مواضع هذه البقعة التی فیها مسجد الشجرة، ولا یلزم الإحرام من نفس المسجد». (3)


1- مناسک حج، مسأله 110، آیت الله شبیری زنجانی
2- الکافی، ج 4، ص 504
3- المعتمد فی شرح المناسک، ج 1، ص 285

ص: 44
10. مهمتر از همه اینکه: نه تنها لازم نیست احرام از داخل مسجد شجره باشد بلکه بسیاری از مراجع عظام تقلید تحقّق احرام را از بیداء دانسته‌اند، به عبارت ذیل دقت کنید:
فقیه مسلّم و متبحّر، سید محمد کاظم یزدی- اعلی الله مقامه- در باب حجّ العروه الوثقی، در بحث تلبیه آورده است:
«ذکر جماعة ان الأفضل لمن حج عن طریق المدینة تأخیر التلبیة إلی البیداء ... و البیداء أرض مخصوصة بین مکّة و المدینة علی میل من ذی الحلیفة نحو مکة». (1)
هیچ یک از فقها هم حاشیه‌ای بر این مسأله ندارند. صریح این سخن آن است که مسافت میان بیداء و ذُوالحلیفه یک میل است. این مطلب در مناسک برخی دیگر از فقها نیز آمده است؛ مانند:
مرحوم آیت الله خویی (ره) در مناسک خود (2) و به پیروی از ایشان، یکی از فقهای بزرگ معاصر نیز درمناسکش می‌فرماید: (3)
«آنچنان که از کلمات فقها- اعلی الله مقامهم- استفاده می‌شود، بیداء نام زمینی است میان مکه و مدینه و در فاصله یک میل از ذی الحلیفه به طرف مکه قرار گرفته است.» (4)
مناسک حج یکی از فضلای معاصر
کسی که می‌خواهد از راه مدینه به حج برود، بهتر است گفتن تلبیه را تا رسیدن به بیداء (جایی است در یک میلی یا 3/ 1609 متری ذوالحلیفه، به طرف مکه) تأخیر اندازد و در آنجا تلبیه بگوید.
افزون بر مناسک حج، مؤلفان برخی متون استدلالی فقهی و برخی کتب غیر فقهی نیز این سخن را گفته‌اند؛ از جمله:
الف) ابن ادریس (ره):
«فالأفضل له إذا کان حاجّاً علی طریق المدینة، أن یجهر بها، إذا أتی البیداء، و هی الأرض التی یخسف بها جیش السفیانی، التی تکره فیها الصلاة عند المیل، فلو أرید بذلک التلبیة التی ینعقد بها الإحرام، لما جاز ذلک، لأنّ البیداء بینها و بین ذی الحلیفة، میقات أهل المدینة، ثلاث فراسخ، و هو میل، فکیف یجوز له أن یتجاوز المیقات من غیر إحرام، فیبطل بذلک حجه». (5)
ب) علّامه حلی (ره):
«الإجهار بالتلبیة مستحبّ من البیداء ... و بینها و بین ذی الحلیفة میل». (6)
«... فالمراد استحباب الإجهار بالتلبیة عند البیداء، و بینها و بین ذی الحلیفة میل». (7)
ج) صاب جواهر (ره):
«... إذ الفرض أنّ بین البیداء و ذی الحلیفة الذی هو المیقات میلًا ...». (8)
آیت الله سید محسن حکیم (ره) (م 1390) در ذیل عبارت عروه که فرموده است:
«البیداء: أرض مخصوصة بین مکّة و المدینة علی میل من ذی الحلیفة نحو مکّة»
گوید:
«کما عن السرائر، و التحریر، و التذکرة، و المنتهی، و غیرها»، و یشهد به صحیحة معاویة بن ... المتقدّم». (9)
البته برخی از فقها نیز به جای «ذی الحلیفه» نوشته‌اند: «مسجد الشجره».
ودر کلمات فقیهان، این دو نام گاهی به جای هم استعمال می‌شود: مانند:
«الحاج


1- العروة الوثقی، ص 669
2- ص 108، مسأله 185
3- ص 101، مسأله 182
4- مناسک، حج ص 101، مسأله 412
5- ج 1 ص 535؛ السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ج 1، ص 535
6- منتهی المطلب، ج 10، ص 246
7- تذکرة الفقهاء ج 7، ص 256 مسأله 193
8- جواهر الکلام، ج 18، ص 221
9- مستمسک العروة الوثقی، ج 11 ص 416 و 417

ص: 45
علی طریق المدینة إنّما یرفع صوته بالتلبیة إذا کان راکباً، إذا علت راحلته البیداء، و هی ... علی میل من مسجد الشجرة، اقتداءً بالنبی- صلی اللّه علیه و آله- فإنّه هکذا فعل». (1)
ب) شیهد ثانی (ره):
«الحاجّ علی طریق المدینة، إن کان راکباً فلا یرفع صوته بها حتی تصل راحلته البیداء، و هی ... علی میل من مسجد الشجرة عن یسار الطریق، اقتداء بالنبیّ- صلّی اللّه علیه و آله و سلّم-». (2)
در حالی که مسلّماً میان ذی الحلیفه و بیداء هیچ فاصله‌ای نیست و بیداء درست مرز و حدّ ذوالحلیفه است. اهل فن به این موضوع تصریح کرده‌اند؛ از جمله سمهودی می‌گوید:
«أول البیداء عند آخر ذی الحلیفة و کان هناک علمان للتمییز بینهما ... و البیداء فوق عَلَمی ذی الحلیفة إذا صَعدتَ من الوادی». (3)
برای آگاهی بیشتر در این زمینه که بیداء کجاست، به مقاله محقق معاصر جناب آقای رضا مختاری در فصلنامه «میقات حج» مراجعه کنید.
دکتر احمد العلی نیز گوید:
رو به روی ذوالحلیفه، بیداء است. بیداء زمین مسطّحی است که از آنجا مدینه را میتوان دید و آن بالای دو نشانه حلیفه است ...
... بیداء، موضعی است مشرف بر ذو الحلیفه، به اندازه یک تیر پرتاب از مسجد آن. (4)
با توجه به اینکه مقدار مسافت پرتاب تیر، حدود دویست گام است، معلوم می‌شود فاصله مسجد شجره تا بیداء حدود دویست گام میباشد و در نتیجه فاصله زیادی میان ذوالحلیفه و بیداء نیست بلکه از مسجد تا پایان ذوالحلیفه همینقدر فاصله است.
در روایات زیادی آمده است: پیامبر خدا (ص) در حجّه الوداع، هنگامی که به آخر ذوالحلیفه و اول بیداء رسیدند، صدا را به تلبیه بلند کردند. در عصر ائمه معصوم (علیهم السلام)، دو میله و ستون به عنوان نشانه پایان ذوالحلیفه و آغاز بیداء در زمین نصب کرده بودند و پیامبر خدا، آنجا که میله و عمود اول بود، صدارا به تلبیه بلند کردند.
«إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) لَمْ یَکُنْ یُلَبِّی حَتَّی یَأْتِیَ الْبَیْدَاء». (5)
«إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) لَمَّا انْتَهَی إِلَی الْبَیْدَاءِ حَیْثُ الْمِیلُ، قَرُبَتْ لَهُ نَاقَةٌ فَرَکِبَهَا فَلَمَّا انْبَعَثَتْ بِهِ لَبَّی بِالأَرْبَعِ فَقَالَ لَبَّیْک ...» (6)
از این رو، ائمه معصوم (علیهم السلام) دستور داده‌اند هنگام رسیدن به بیداء، آنجا که میله هست، تلبیه گفته شود:
- «قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنِ التَّهَیُّؤِ لِلإِحْرَامِ، فَقَالَ: فِی مَسْجِدِ الشَّجَرَةِ فَقَدْ صَلَّی فِیهِ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَ قَدْ تَرَی أُنَاساً یُحْرِمُونَ فَلَا تَفْعَلْ حَتَّی تَنْتَهِیَ إِلَی الْبَیْدَاءِ حَیْثُ الْمِیلُ فَتُحْرِمُونَ کَمَا أَنْتُمْ فِی مَحَامِلِکُمْ تَقُولُ لَبَّیْکَ اللَّهُمَّ لَبَّیْکَ ...». (7)
- «لَا یُلَبِّیَ حَتَّی یَعْلُوَ الْبَیْدَاءَ (قَالَ لَا یُلَبِّی حَتَّی یَأْتِیَ الْبَیْدَاءَ) عِنْدَ أَوَّلِ مِیلٍ فَأَمَّا عِنْدَ الشَّجَرَةِ فَلَا یَجُوزُ التَّلْبِیَة». (8)
- «إِذَا صَلَّیْتَ فِی مَسْجِدِ الشَّجَرَةِ فَقُلْ ... ثُمَّ قُمْ فَامْشِ حَتَّی تَبْلُغَ الْمِیلَ وَ تَسْتَوِیَ بِکَ الْبَیْدَاءُ فَإِذَا اسْتَوَتْ بِکَ فَلَبِّهْ». (9)


1- جامع المقاصد ج 3 ص 170
2- مسالک الافهام ج 2 ص 246
3- وفاء الوفا، ج 4، ص 1157، 1158
4- حجاز در صدر اسلام صص 189 و 188
5- وسائل الشیعه ج 12 ص 370
6- وسائل الشیعه، ج 12، ص 376
7- وسائل الشیعه ج 12 ص 370
8- وسائل الشیعه ج 12 ص 370
9- وسائل الشیعه، ج 12، ص 372

ص: 46
- «صَلِّ الْمَکْتُوبَةَ، ثُمَّ أَحْرِمْ بِالْحَجِّ أَوْ بِالْمُتْعَةِ وَ اخْرُجْ بِغَیْرِ تَلْبِیَةٍ حَتَّی تَصْعَدَ إِلَی أَوَّلِ الْبَیْدَاءِ إِلَی أَوَّلِ مِیلٍ عَنْ یَسَارِکَ فَإِذَا اسْتَوَتْ بِکَ الأَرْضُ ... فَلَبِّ ...» (1)
- «وَ خَرَجَ [رَسُولُ اللهِ (ص)] حَتَّی انْتَهَی إِلَی الْبَیْدَاءِ عِنْدَ الْمِیلِ الأَوَّلِ فَصُفَّ لَهُ سِمَاطَانِ فَلَبَّی بِالْحَجِّ مُفْرِداً» (2)
از این رو کلینی (ره) فرموده است:
«وَ لَا یَجُوزُ لأَحَدٍ أَنْ یَجُوزَ مِیلَ الْبَیْدَاءِ إِلَّا وَ قَدْ أَظْهَرَ التَّلْبِیَةَ وَ أَوَّلُ الْبَیْدَاءِ أَوَّلُ مِیلٍ یَلْقَاکَ عَنْ یَسَارِ الطَّرِیق»
(3)
شیخ صدوق هم آورده است:
«... وَ أَحْرَمْتَ مِنْ مَسْجِدِ الشَّجَرَةِ فَلَبِّ سِرّاً ... حَتَّی تَأْتِیَ الْبَیْدَاءَ وَ تَبْلُغَ الْمِیلَ الَّذِی عَلَی یَسَارِ الطَّرِیقِ فَإِذَا بَلَغْتَهُ فَارْفَعْ صَوْتَکَ بِالتَّلْبِیَةِ وَ لَا تَجُزِ الْمِیلَ إِلَّا مُلَبِّیا ...». (4)
جالب است که طبق همین روایات، فقها در مناسک فرمودهاند: در بیداء تلبیه گفته شود نه در مسجد شجره. عبارات آنها پیشتر ملاحظه شد و فتوای آیت الله شبیری زنجانی نیز اینگونه است. (5)
نتیجه این است که برای لزوم احرام از داخل مسجد دلیلی وجود ندارد، نهایت آنکه در صورت شک و اجمال اخبار، مقتضای اصل عملی جواز احرام است از هر جای ذوالحلیفه؛ زیرا «برائت از وجوب احرام از مسجد» جاری است و اینجا از موارد اقلّ و اکثر است، نه از موارد اطلاق و تقیید که پیش از این پاسخ آن داده شد.
والسلام علیکم و رحمة الله


1- وسائل الشیعه، ج 12، صص 370 و 371
2- الکافی، ج 4، ص 245، ج 4، ص 245
3- الکافی، ج 4، ص 334
4- من‌لایحضره‌الفقیه، ج 2، ص 528
5- مناسک حج، آیت الله شبیری زنجانی، میقات ذی‌الحلیفه.