ص: 20
حجر اسماعیل بخوان.» بنابراین، شش ذراع از آن جزو بیت میباشد. برخی هم گفتهاند هفت ذراع.
علَامه روایت تاریخی زیر را نیز به عنوان دلیل دیگر آورده است:
قبل از بعثت پیامبر خدا (ص) سیلی آمد و خانه خدا را خراب کرد. قریش گرد آمدند تا آن را مانند قبل بسازند. هنگام ساخت و تعمیر خانه، پول پاک و طیب و هدایا و نذر کم آمد. پس کعبه را از جانب حِجر کم گذاشتند، همچنین شاذروان را. لیکن عبداللهبن زبیر که بر مکه تسلّط یافت، کعبه را خراب و طبق نقشه حضرت ابراهیم بنا کرد. حَجّاجبن یوسف ثقفی که روی کار آمد، بنای زبیر را خراب و کعبه را به حالت بنای کنونی- که همان بنای قریش است- درآورد.
(1)روایاتی که علامه از عامه آورده، نزد فقیهان شیعه اعتبار ندارد و جز این روایات، دلیل دیگری ذکرنکرده است. بنابراین، نظریه علامه- که شاذّ و نادراست- در برابر قول مشهور قدرت عرض اندام ندارد و از اعتبار و حجّیت ساقط است.
سید محمد عاملی در کتاب «مدارک الاحکام فی شرح شرایع الاسلام» مینویسد:
روایتی که سند بر گفته شهید باشد نیافتیم و بر روایتی که علامه در تذکره آورده، اعتمادی نیست و بر مدّعای او نیز مستندی ندیدیم، علاوه این که مدعای ایشان مخالف با روایات است.
(2)علامه محمد حسن نجفی درکتاب «جواهرالکلام»، سخنان علامه را بیپایه و اساس دانسته، مینویسد: «اینها حرفهایی است بیتحقیق که با روایات بسیاری در تعارض است.»
(3)آیت الله فاضل/ مینویسد: «این قول- که حجر اسماعیل جزو بیت است- با روایات بسیاری در تعارض میباشد.
(4)* ب: اهلسنت به اتفاق، جز شافعی گفتهاند: حجر اسماعیل جزو بیت است.
ابن قدامه در جایی مینویسد:
«و لنا أنّه من البیت»؛ «باور ما آن است که حِجر جزو بیت می باشد.»
و دلیل این سخن را که طواف باید از خارج حجر اسماعیل انجام گیرد، همین میداند. او میافزاید: طواف باید بیرون از حجر باشد، چون حجر جزو بیت است.
(5)دلایل اهل سنت
دلایلی که اهل سنت بر این نظریه اقامه کردهاند، روایاتی است که از عایشه نقل شده و به آنها اشاره میکنیم.
1. ابن قدامه در المغنی به تفصیل و با دو نقل ذکر کرده است:
الف: پیامبر- صلی الله علیه] وآله [و سلّم- به عایشه فرمود: «صلّی فِی الحَجَر فَإنّ الحَجَر مِنَ البَیتِ»؛ «در حجر نماز بخوان، زیرا آن، جزو بیت و کعبه است.»
ب: عایشه گفت: «دوست داشتم داخل کعبه شوم و در آنجا نماز بخوانم. پس پیامبر خدا- صلّی الله علیه [وآله] و سلّم- دست مرا گرفت و داخل حجر برد و فرمود: در حجر نماز بخوان، اگر خواستی داخل خانه شوی، همانا حجر قطعهای از خانه است.»
و در مورد صحت روایت، ترمذی گوید: این حدیث حسن و صحیح است.
(6)2. «
عَنْ عَائِشَةَ قَالَتْ: سَأَلْتُ رَسُول اللهِ- صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ [وآله] وَسَلَّمَ- عَنْ الْحِجْرِ فَقَالَ هُوَ مِنْ الْبَیْتِ
».
(7)از عایشه نقل شده که گفت: از پیامبر خدا (ص) در مورد حجر پرسیدم، فرمود: آن جزو خانه است.»
3. عایشه گوید: پیامبرخدا (ص) به من فرمود: قوم تو، از خانه کم گذاشتند. اگر تجدید عهد آنان با شرک نمیشد، آنچه را کم گذاشتند، برمیگرداندم. پس اگر بعد از من قوم تو خواستند (کعبه را) تجدیدبنا کنند، بیا تا آنچه را کم گذاشتهاند نشان دهم. پس، نزدیک هفت ذراع بود) که کم گذاشته بودند.»
(8)
1- تذکره الفقها، ج 8، ص 91
2- المغنی، ج 3، ص 397
3- مدارک الاحکام، ج 8، ص 128
4- جواهرالکلام، ج 19، ص 293
5- کتاب الحج، ج 4، ص 363
6- المغنی، ج 3، ص 397
7- همان.
8- «قَالَ رَسُول اللهِ- صَلَّی اللهُ عَلَیهِ [وآله] وَسَلَّمَ إِنَّ قَوْمَکِ اسْتَقْصَرُوا مِنْ بُنْیانِ الْبَیتِ وَلَوْلا حَدَاثَه عَهْدِهِمْ بِالشِّرْکِ أَعَدْتُ مَا تَرَکُوا مِنْهُ فَإِنْ بَدَا لِقَوْمِکِ مِنْ بَعْدِی أَنْ یبْنُوهُ فَهَلُمِّی لأُرِیکِ مَا تَرَکُوا مِنْهُ فَأَرَاهَا قَرِیبًا مِنْ سَبْعَه أَذْرُعٍ» المغنی، ابن قدامه، ج 3، ص 397
ص: 21
بررسی
همانطور که پیشترگفته شد، اهلسنت تنها سه روایت از عایشه به عنوان دلیل نقل کردهاند که علامه حلّی برخی از آنها را در کتاب تذکره الفقها آورده است. ولی فقهای بزرگوار، این دسته از روایات را معتبر ندانستهاند. بنابراین، قول نخست که میگوید: حجر اسماعیل- تمام یا جزئی از آن- از بیت میباشد، بیپایه و دلیل است؛ زیرا اوّلا: جز چند روایت که عایشه نقل کرده، دلیل دیگری بر این مطلب وجود ندارد. ثانیاً- با دلایل و روایاتی از اهلبیت (علیهم السلام) که در قول دوّم خواهیم آورد، در تعارض میباشند.
پیروان نظری دوّم، یا قول مشهور
مشهور میان فقهای امامیه آن است که حجر اسماعیل- نه تمام و نه بخشی ازآن- جزو کعبه نیست. فقهایی چون صاحب جواهر،
(1) صاحب مدارک،
(2) وآیت الله فاضل
(3) و ... به این مسأله تصریح کردهاند.
دلایل
سه گروه از روایات بر این نظریه اقامه شده و آن را به اثبات رسانده است:
* الف- روایاتی که با صراحت می گویند، حجر اسماعیل جزو خانه نیست:
1. صحیحه معاویه بن عمار
«مُحَمَّدُبْنَ یَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِبْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَبْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِبْنِ سَعیدٍ عَنْ فَضَالَةَبْنِ أَیُّوبَ عَنْ مُعَاوِیَةَبْنِ عَمَّارٍ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللهِ (ع) عَنِ الْحِجْرِ أَمِنَ الْبَیْتِ هُوَ أَوْ فِیهِ شَیْءٌ مِنَ البَیْتِ؟ فَقَالَ: لا، وَلا قُلامَةُ ظُفُرٍ وَلکِنَّ إِسْمَاعِیلَ دَفَنَ أُمَّهُ فِیهِ فَکَرِهَ أَنْ یُوطَأَ فَجَعَلَ عَلَیْهِ حِجْراً وَ فِیهِ قُبُورُ أَنْبِیَاءَ».
(4)«معاویه بن عمار گوید: از امام صادق (ع) پرسیدم: آیا حجر جزو خانه است یا چیزی از خانه در آن واقع شده است؟ فرمود: نه جزو خانه است و نه چیزی از خانه به اندازه سر ناخن، در آن است. بلکه اسماعیل مادر خود را در آن دفن کرد و خوش نداشت قبر مادرش زیر پای طواف کنندگان قرار گیرد. پس اطراف آن را دیوار کشید و همچنین آنجا قبور پیامبران میباشد.»
2. صحیحه زراره
«وَ عَنْهُ عَنِ الحَسَنِبْنِ فَضَّالٍ وَ عَبْدِالله الْحَجَّالِ جَمیعاً عَنْ ثَعْلَبَةبْنِ مَیْمُونٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِالله (ع) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الحِجْرِ، هَلْ فِیهِ شَیءٌ مِنَ البَیْتِ؟ فَقَالَ لا، وَلا قُلامَة ظفُرٍ».
(5)«زراره گوید: از امام صادق (ع) پرسیدم: آیا چیزی از خانه خدا در حجر واقع شده است؟ فرمود: نه و نه حتی به اندازه یک سر ناخن.
3. قَالَ
: وَ رُوی أَنَّ فِیهِ قُبُورَ الانْبِیَاء (علیهم السلام) وَ مَا فِی الْحِجْرِ شَیْءٌ مِنَ البَیْتِ وَ لا قُلامَة ظُفُر».
(6)«روایت شده که در حجر، قبور پیامبران (علیهم السلام) است. نه چیزی از حجر جزو کعبه قرار گرفته و نه به اندازه سرانگشتی از خانه در حجر واقع شده است.»
نتیجه
روایت معاویه و زراره تصریح دارند که حجر جزو خانه خدا نیست و حتی به اندازه سر ناخن از کعبه در آن واقع نشده است. تعبیر «لا» در روایت؛ یعنی نه تمام حجر و نه قسمتی از آن، جزو کعبه نیست و تعبیر «لاقلامه ظُفر» تأکید بر آن است که حتی سر ناخن از حجر اسماعیل جزو خانه خدا واقع نشده است.
1- جواهرالکلام، ج 21، ص 293
2- مدارک الاحکام، ج 8، ص 128
3- کتاب الحج، ج 4، ص 363
4- وسائل الشیعه، ج 9، ص 429، ابواب الطواف، باب 30، ح 1
5- وسائل الشیعه، ج 5، ص 276، ابواب الصلاه، باب 54، و ح 6535، چاپ آلالبیت.
6- وسائل الشیعه، ج 9، ص 430، ابواب الطواف، باب 30، ح 6
ص: 22
* ب- روایاتی که می گویند: حجر اسماعیل، خانه اسماعیل بوده که محلّ دفن هاجر، اسماعیل، دختران او و برخی پیامبران می باشد:
4. خبر مفضلبن عمر
وَعَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنِ ابْنِ جُمْهُورٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِبْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِبْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِی عَبْدِالله 8 قَالَ: الْحِجْرُ بَیْتُ إِسْمَاعِیلَ وَ فِیهِ قَبْرُ هَاجَرَ وَ قَبْرُ إِسْمَاعِیلَ».
(1)مفضلبن عمر از امام صادق (ع) روایت میکند که فرمود: حجر، خانه اسماعیل بود، آنجا قبر هاجر و قبر اسماعیل است.
5. روایت حلبی
«مُحَمَّدُبْنُ إِدْریسَ فِی آخِرِ السَّرَائِرِ نَقْلًا مِنْ نَوَادِرِ أَحْمَدَبْنِ مُحَمَّدِبْنِ أَبِینَصْرٍ الْبَزَنْطِیِّ عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِیعَبْدِالله 8 قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الحِجْرِ، فَقَالَ إِنَّکُمْ تُسَمُّونَهُ الحَطِیمَ وَ إِنَّمَا کَانَ لِغَنَمِ إِسْمَاعِیلَ وَ إِنَّمَا دَفَنَ فِیهِ أُمَّهُ و کَرِهَ أَنْ یُوطَأَ قَبْرُهَا فَحَجَّرَ عَلَیْهِ وَ فِیهِ قُبُورُ أَنْبِیَاءَ».
(2)حلبی میگوید: از امام صادق (ع) در مورد حِجر پرسیدم. فرمود: شما آن را حطیم میخوانید. همانا حجر برای گوسفندان اسماعیل بود و در آنجا مادرش را دفن کرد و چون دوست نداشت قبر مادرش پایمال شود، دیواری دور آن کشید و همچنین آنجا قبر پیامبران است.»
6. خبر ابوبکر حضرمی
«وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَبْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیّبْنِ النُّعْمَانِ، عَنْ سَیْفِبْنِ عَمِیرَةَ عَنْ أَبِیبَکْرٍ الْحَضْرَمِیِّ، عَنْ أَبیعَبْدِالله 8 قَالَ: إِنَّ إِسْمَاعِیلَ دَفَنَ أُمَّهُ فِی الحِجْرِ وَ حَجَّرَ عَلَیْهَا لِئَلا یُوطَأَ قَبْرُ أُمِّ إِسْمَاعِیلَ فِی الْحِجْرِ».
(3)«ابوبکر حضرمی از امام صادق (ع) روایت میکند که فرمود: اسماعیل مادرش را در حجر به خاک سپرد و دور آن را دیوار کشید تا قبر مادر اسماعیل پایمال (طوافکنندگان) نشود.»
نکته: این روایت را صدوق نیز از طریق خود نقل کرده است.
7. روایت مفضلبن عمر
«وَ عَنْ بَعَضِ أَصْحَابِنَا، عَنِ ابْنِ جُمْهُورٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ مُحَمَّدِبْنِ سِنَانٍ، عَنِ الْمُفَضَّلِبْنِ عُمَرَ، عَنْ أَبِیعَبْدِالله 8 قَالَ: الحِجْرُ بَیْتُ إِسْمَاعِیلَ وَ فِیهِ قَبْرُ هَاجَرَ وَ قَبْرُ إِسْمَاعِیل».
(4)«مفضلبن عمر از امام صادق (ع) روایت میکند که فرمود: حِجر خانه اسماعیل بود و در آن، قبر هاجر و قبر اسماعیل واقع شده است.»
8. صحیح ابوبصیر
«وَ فِی الْعِلَلِ عَنْ أَبِیهِ، عَنْ سَعْدِبْنِ عَبْدِاللهِ، عَنْ أَحْمَدَبْنِ مُحَمَّدِبْنِ عِیسَی، عَنْ أَحْمَدَبْنِ مُحَمَّدِبْنِ أَبِینَصْرٍ، عَنْ أَبَانِبْنِ عُثَمانَ، عَنْ أَبِیبَصِیرٍ، عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ أَوْ أَبِی عَبْدِالله (علیهم السلام) فِی حَدیثِ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ قَالَ: وَ تُوُفِّی إِسْمَاعِیلُ بَعْدَهُ وَ هُوَ ابْنُ ثَلاثِینَ وَ مِائَةِ سَنَةٍ فَدُفِن فِی الحِجْرِ مَعَ أمِّهِ».
(5)«ابوبصیر از امام باقر یا امام صادق (علیها السلام) در حدیث ابراهیم و اسماعیل میگوید: اسماعیل بعد از مادرش، در حالی که به سن 130 سالگی رسیده بود رحلت کرد و کنار مادرش در حجر به خاک سپرده شد.»
1- وسائل الشیعه، ج 9، ص 430، ابواب الطواف، باب 30، ح 3
2- وسائل الشیعه، ج 9، ص 431، ابواب الطواف، باب 30، ح 10
3- وسائل الشیعه، ج 9، ص 429، ابواب الطواف، باب 30، ح 2؛ ج 13، ص 354
4- همان، ح 3
5- وسائل الشیعه، ج 9، ص 430، ابواب الطواف، باب 30، ح 8
ص: 23
9. روایت محمدبن علیبن الحسین
«مُحَمَّدُبْنُ عَلِیّبْنِ الحُسَیْنِ، عَنِ النَّبِیِّ وَ الأئِمَّة (علیهم السلام) قَالَ: صَارَ النَّاسُ یَطوفُونَ حَوْلَ الحِجْرِ وَ لایَطوفُونَ فِیهِ، لأنَّ أُمَّ إِسْمَاعِیلَ دُفِنَتْ فِی الحِجْرِ فَفِیهِ قَبْرُهَا فَطیفَ کذَلِکَ لِئَلَّا یُوطأَ قَبْرُهَا».
(1)«محمدبن علیبن الحسین، از پیامبر و ائمه (علیهم السلام) چنین روایت میکند: مردم پیرامون حِجر طواف میکنند و نه داخل آن، چون مادر اسماعیل در حجر دفن شده است. پس آن قبر مادر اسماعیل است. این چنین طواف میکنند تا قبر او پایمال نشود.»
10
. قَالَ: وَ رَوِیَ أَنَّ إِبْرَاهِیمَ (ع) لَمَّا قَضَی مَنَاسِکَهُ أَمَرَهُ اللهُ بِالانْصِرَافِ فَانْصَرَفَ وَ مَاتَتْ أُمُّ إِسْمَاعِیلَ فَدَفَنَهَا فِی الحِجْرِ و حَجَّرَ عَلَیْهَا لِئَلَّا یُوطَأَ قَبْرُهَا».
(2)«هنگامی که ابراهیم مناسکش را به پایان رساند، خداوند فرمان به بازگشت او داد. مادر اسماعیل از دنیا رفت و در حجر دفن شد و بر آن دیوار کشیدند تا قبر او پایمال نشود.»
11. روایت معاویهبن عمار
«وَ عَنْ عدَّةِ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ سَهْلِبْنِ زِیَادٍ، عَنْ مُحَمَّدِبْنِ الوَلیدِ شَبَابٍ الصَّیْرَفِیِّ، عَنْ مُعَاوِیَةَبْنِ عَمَّارٍ، قَالَ: قَالَ أَبُوعبْدِالله (ع): دُفِنَ فِی الحِجْرِ مِمَّا یَلِی الرُکْنَ الثَّالِثَ عَذَارَی بَنَاتِ إِسْمَاعِیلَ».
(3)«معاویه بن عمار از امام صادق (ع) روایت کرد که: در حجر اسماعیل- آنچه تا رکن سوّم میرسد- دختران اسماعیل به خاک سپرده شدهاند.»
این دسته از روایات میگوید: حِجر محل دفن هاجر، اسماعیل، دختران اسماعیل و برخی انبیا است؛ یعنی یک قبرستان مقدس. ولو برخی از این روایات مرفوعه است، اما برخی دیگر صحیح میباشد، و این گروه از روایات، شاهد خوبی است که حجر اسماعیل جزو خانه خدا نیست و چیزی از خانه خدا در آن واقع نشده است. زیرا جایز نیست در داخل خانه خدا کسی را دفن کنند، هر چند پیامبر خدا یا از اولیاء الله باشند.
مرحوم آیت الله فاضل/ مینویسد: تأیید بر این مطلب (که حجر جزو کعبه نیست) دفن اسماعیل، هاجر و تعدادی از پیامبران در آنجاست؛ زیرا مرسوم و معهود نبود که خانه خدا یا جزئی از آن، محل دفن عدهای قرار گیرد ولو از پیامبران یا افراد منتسب و مرتبط با آنان باشد. گرچه بگوبیم که دفن جایز باشد. بنابراین، بدون هیچ تردیدی حجر بیرون از کعبه است و خانه، حتی جزئی از آن، شامل حجر اسماعیل نمیشود.
(4)* ج- روایاتی که دلالت می کند بر جواز خواندن نماز در حجر اسماعیل:
12. روایت یونسبن یعقوب
«مُحَمَّدُبْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِبْنِ الْحُسَیْنِ، عَنِ الْحَسَنِبْنِ عَلِی، عَنْ یُونُسَبْنِ یَعْقُوبَ، قَالَ: قُلتُ لأَبِیعَبْدِالله (ع) إِنِّی کنْتُ أصَلِّی فِی الحِجْرِ، فَقَالَ لِی رَجُلٌ لاتُصَلِّ المَکتُوبَة فِی هَذَا المَوْضع فَإِنَّ فِی الحِجْرِ مِنَ الْبَیْتِ. فَقَال (ع) کذَبَ صَلِّ فِیهِ حَیْثُ شئْتَ».
(5)«یونسبن یعقوب گوید: به امام صادق (ع) گفتم: در حجر اسماعیل نماز میخواندم، مردی به من گفت: در این مکان نماز واجب نخوان؛ زیرا حجر جزئی از خانه خداست. امام (ع) فرمود: دروغ گفته است. هرگاه که خواستی در آنجا نماز بخوان.»
1- همان، ح 5
2- همان، ح 7
3- وسائل الشیعه، ج 9، ص 430، ابواب الطواف، باب 30، ح 4
4- کتاب الحج، ج 4، ص 364
5- وسائل الشیعه، ج 5، ص 276، ابواب الصلاه، باب 54، ح 6534، چاپ آلالبیت.
ص: 24
13. خبر ابوبلال مکّی
«وَ عَنْ عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ، عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی الْبِلَادِ، عَنْ أَبِی بِلَالٍ الْمَکِّیِّ، قَالَ: رَأَیْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ 8 دَخَلَ الْحِجْرَ مِنْ نَاحِیَةِ الْبَابِ، فَقَامَ یُصَلِّی عَلَی قَدْرِ ذِرَاعَیْنِ مِنَ الْبَیْتِ فَقُلْتُ لَهُ مَا رَأَیْتُ أَحَداً مِنْ أَهْلِ بَیْتِکَ یُصَلِّی بِحِیَالِ الْمِیزَابِ فَقَالَ هَذَا مُصَلَّی شَبَّرَ وَ شَبِیرٍ ابْنَیْ هَارُونَ».
(1)«بلال مکّی میگوید: امام صادق 7 را دیدم که داخل حجر شد و دو ذراع مانده به خانه، نماز گزارد. به او گفتم: کسی از اهلبیت تو را ندیدم که زیر ناودان نماز بخواند. فرمود: اینجا نمازگاه فرزندان هارون شبّر و شُبیر است.»
بررسی روایت
از این روایات، به خصوص روایت یونس استفاده میشود که خواندن نماز واجب در حجر اسماعیل صحیح است و کراهتی ندارد و همین دلیل بر این است که حجر جزو کعبه نیست؛ زیرا در داخل کعبه خواندن نماز مکروه است. البته سند هر دو روایت ضعیف میباشد. خبر ابو بلال مکی به علت مجهول بودن وی ضعیف است و روایت یونس به خاطر عدم توثیق محمد بن الحسین. لیکن برخی از علما مانندآیت الله فاضل/ به روایت یونس استدلال کردهاند.
(2)که در این صورت میتواند مؤید دو گروه قبلی باشد.
نتیج روایات سه گروه
از سه گروه روایات یاد شده که از حدّ تواترگذشته و برخی از آنها صحیح است، استفاده میشود حجر اسماعیل جزو کعبه نیست- نه همه و نه جزئی ازآن، ولو به اندازه سر ناخن انگشت- محل حِجر، خانه اسماعیل بوده و محل دفن هاجر، اسماعیل و تعدادی از انبیا میباشد و احکام کعبه بر آن جاری نمیشود. چون در کعبه جایز نیست کسی را دفن کنند، یا نماز خواندن درکعبه مکروه است. ولی حجر اسماعیل در طو اف همچون کعبه است که میبایست در داخل طواف قرار گیرد.
مسائل مرتبط باحجراسماعیل
1. عدم جواز طواف از داخل حجر
همه فقها؛ اعم از خاصه وعامه، بر این نظریه هستندکه حجر اسماعیل باید مانندکعبه داخل طواف قرارگیرد. در این موردکسی تردید ندارد و فتوایی برخلاف ندادهاند. لیکن در دلایل آن، میان علمای شیعه و اهل سنت اختلاف وجود دارد. طبق قول مشهور فقهای شیعه دلایلی چون: «اجماع»، «روایات»، «سیره» و «سنت» وجود دارد وحجر اسماعیل به عنوان دلیل، هیچ دخالتی براین مسأله ندارد. برخلاف اهل سنت که به اتفاق و اجماع، حجراسماعیل را دلیل این وجوب میدانند.
ابن قدامه از علمای اهل سنت مینویسد: طواف باید بیرون از حِجر باشد، چون حجر جزو بیت است.
(3)ازآنجاکه ابن قدامه حِجر اسماعیل راجزو بیت میداند، باآن معامله بیت میکند؛ همانطور که کعبه باید داخل طواف قرارگیرد، حجر نیز باید داخل طواف باشد.
علّامه حلّی نیز مانند اهل سنت به حِجر اسماعیل برای وجوب داخل قرارگرفتن حجر در طواف و دست گذاشتن روی دیوارِ حجر، چنین استدلال کرده است.
در تذکره الفقها آمده: واجب است حجر اسماعیل را داخل در طواف کند ... پس اگر بر روی دیوار حجر رفت یا از درِ حجر وارد و از درِ دیگر خارج شد، طواف او مجزی نیست؛ چرا که او در بیت طواف کرده است. بلکه واجب است که برگرد حجر اسماعیل طواف کند ...
(4)بنابر قول علّامه چون حجر جزوکعبه است، پس اگر دستش را روی دیوار حجر بگذارد درحقیقت دستش را داخل کعبه کرده است.
2. دست گذاشتن روی دیوارحِجر
فقها در حکم دست گذاشتن روی دیوار حِجر اسماعیل نظریات گوناگون دادهاند.
1- وسائل الشیعه، ج 5، ص 274، ابواب الصلاه، باب 53، ح 6529
2- کتاب حج، ح 4، ص 364
3- المغنی، ج 3، ص 397
4- تذکره الفقها، ج 8، ص 91
ص: 25
گروهی دست گذاشتن روی دیوار حِجر اسماعیل را جایز شمردهاند که در این، بحثی نیست. اما برخی که قائل به عدم جواز هستند، دو استدلال آوردهاند؛ برخی به حجر اسماعیل استدلال کردهاند. مانند علّامه و اهل سنت.
علّامه در تذکره مینویسد:
«اقرب عدم صحّت طواف کسی است که دستش را در حین طواف داخل حجر کرده است و این، یکی از اقوال شافعیه است؛ زیرا بعضی از بدن او در خانه قرار گرفته و ما شرط کردیم که باید تمام بدن او خارج بیت باشد.
قول دیگر شافعی ها جواز است؛ و گفتهاند زیرا بیشتر بدن او در خارج بیت است. پس در عرف گفته میشود: طواف کرده است ولی این قول ممنوع است. چون بعضی از بدن او، در بیت قرار گرفته است.
(1)علّامه چون قائل است که حجر اسماعیل جزو بیت میبادش، میگوید کسی که دستش را به طرف حجر دراز کرد و یا روی دیوار حجر گذاشت، بعض بدن او در حین طواف، داخل خانه شده است و حال آن که در طواف باید تمام بدن او در خارج خانه باشد و حتی جزئی از بدن نیز جایز نیست که داخل خانه باشد.
البته این استدلال از نظر مشهور فقها بیاعتبار است. چون با دلایل متقن ثابت شد که حجراسماعیل جزو خانه نیست.
3. حد مطاف
مسأله دیگر، حد مطاف از جانب حجر اسماعیل است. بنا به گفته کسانی که قائل به مضیق بودن حدّ مطاف هستند؛ یعنی فاصله بیت تا مقام ابراهیم (یعنی 5/ 26) ذراع، آیا این فاصله از جانب حجر اسماعیل، از کعبه محاسبه میشود یا از دیوار حجر؟
در این مسأله دو نظریه است که هر کدام مبنایی دارند:
1. محاسبه از بیت 2. محاسبه از دیوار حجر اسماعیل.
نظریه نخست: فاصله مطاف از بیت محاسبه میشود، در این صورت با کسر مقدار حجر اسماعیل (تقریباً 20 ذراع) محل طواف ضیق شده و حد مطاف در این قسمت به 5/ 6 ذراع (5/ 3 متر) میرسد.
مثلًا امام خمینی/ که قائل به این مسأله است، میفرماید:
در سمت حِجر اسماعیل (ع) محلّ طواف تنگ میشود؛ زیرا مقدار حجر (20 ذراع) از آن کاسته شده و تقریباً شش ذراع و نیم برای محل طواف باقی میماند و باید از خارج این حد طواف نشود و اگر بیش از شش ذراع و نیم فاصله گرفت، آن جزء را اعاده کند و احوط اعاده طواف میباشد.
(2)دلایل این موضوع متفاوت است:
- در برخی منابع فقهی آمده است چون حجر اسماعیل جزو بیت نیست، پس باید مسافت را از بیت محاسبه کرد، در این صورت، حجر داخل مطاف قرار گرفته و حدّ مطاف ضیق میشود.
- مبنای استدلال برخی دیگر در این محاسبه آن است که چون حجر اسماعیل جزو بیت است، پس محاسبه از دیوار حجر صحیح است؛ مانند مرحوم صاحب جواهر.
- شیخ محمدحسن نجفی مینویسد: بنابر اینکه حجر اسماعیل جزو کعبه باشد، مسافت از خارج (دیوار) حِجر محاسبه میشود. لیکن ایشان در نهایت جانب احتیاط را گرفته است.
(3)- برخی از علما هم قرائن و شواهدی آوردهاندکه ارتباطی به حجر اسماعیل ندارد، چه جزو خانه باشد چه نباشد. بلکه این دلایل مستقلًا بر محاسبه مسافت از دیوارحجر دلالت میکنند؛ مانند:
1. پیامبرخدا (ص) در عمره القضا با هفتصد نفر طواف کرد. آیا تصور میشود که این تعداد مسلمان، همه در 5/ 3 متر طواف کنند؟
2. پیامبر 9 در حجّه الوداع با صد هزار نفر به حج آمده بود و همه آنان انگیزه داشتند مناسک حج را با عمل به دستورات آن حضرت بیاموزند، لذا تلاش میکردند خود را به آن حضرت نزدیکتر کنند. اگر فرض کنیم نصف این جمعیت در طواف حضور داشته باشند، آیا تصوّر میشود که در سه ناحیه به فاصله 5/ 26 ذراع طواف کنند و در یک ناحیه در 5/ 6 ذراع؟!
1- تذکره الفقها، ج 8، ص 92، م 459.
2- تحریر الوسیله، ج 1، ص 433
3- جواهرالکلام، ج 19، ص 298
ص: 26
3. چنین نیستکه همیشه در ایام حج، مطاف خلوت شود، بهویژه در عصر امامان بزرگوار که بر تعداد حاجیان افزوده میشد. حال با وجود کثرت جمعیت و گاه ازدحام و ابتلای مردم، میبایست از امامان مسأله حد مطاف در ناحیه حجر اسماعیل سؤال میشد و آنان پاسخ میدادند و یا خود آن بزرگواران به صراحت متعرض مسأله میشدند و حال آن که در این خصوص هیچ روایتی وجود ندارد تا مسأله ضیق بودن مطاف در این قسمت را بیان کند و چون روایتی به دست ما نرسیده و حال آنکه دواعی بر ذکر آن بوده، معلوم میشود که مسافت طواف در قسمت حجر، ضیق نبوده و مطاف از دیوار حجر محاسبه میشده است.
(1)
1- آی-- ه الله فاضل، کتاب الحج، ج 4، ص 375